۱٬۶۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
== همزمانی دوران کودکی علی اکبر اکبری با جنگ ایران و عراق == | == همزمانی دوران کودکی علی اکبر اکبری با جنگ ایران و عراق == | ||
علی اکبر اکبری روز اول شهریور ماه سال | علی اکبر اکبری روز اول شهریور ماه سال ۵۷ در خانواده ای متوسط در ایلام چشم به جهان گشود. علی اکبر همزمان با سقوط سلطنت شاه و آغاز زمانی بود که خمینی بر مسند قدرت در ایران قرار گرفته بود. دوران کودکی او با جنگی ایران و عراق همزمان بود و ایلام که شهری مرزی بود در معرض تبعات خانمانسوز جنگ قرار داشت و کودکی او با مصائب و ویرانیهای جنگ همراه بود و او با چشم خود شاهد سنگین ترین جنگ منطقه بود. او مزه فقر را چشیده بود و نیز فقر و دربدری مردم آن منطقه را حس کرده بود. اولین آشنایی او با نام سازمان مجاهدین خلق ایران همزمان با عملیات مجاهدین علیه حکومت ایران با نام عملیات فروغ جاویدان بود که بعد از آن نیز در خیابان شاهد اعدام جوانی بود که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود و همین باعث کنجکاوی او در این رابطه شد و هر چه بیشتر به دنبال ارتباط با مجاهدین تلاش کرد تا در نهایت در این امر موفق شد. | ||
== ارتباط علی اکبر اکبری با سازمان مجاهدین خلق == | == ارتباط علی اکبر اکبری با سازمان مجاهدین خلق == | ||
| خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
برقراری رابطه با مجاهدین باعث جذب بیشتر او به مجاهدین شد. | برقراری رابطه با مجاهدین باعث جذب بیشتر او به مجاهدین شد. | ||
علیاکبر در همان نامه بعد از وصل ارتباطش با سازمان نوشته است: «کاش زودتر بهدنیای جدید پا نهاده بودم و متولد شده بودم. | علیاکبر در همان نامه بعد از وصل ارتباطش با سازمان نوشته است: «کاش زودتر بهدنیای جدید پا نهاده بودم و متولد شده بودم. ای کاش زودتر پرواز را فرا میگرفتم و بال درمیآوردم… بعد از آشنایی با انقلاب خواهر مریم به دنیای جدیدی راه پیدا کردم. دنیایی که اکنون با هیچ چیز عوضش نخواهم کرد». | ||
=== پیوستن علی اکبر اکبری به مجاهدین خلق === | === پیوستن علی اکبر اکبری به مجاهدین خلق === | ||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== آخرین لحظات علی اکبر اکبری قبل از عملیات == | == آخرین لحظات علی اکبر اکبری قبل از عملیات == | ||
الان میخواهم ماموریت بروم . میخواهم باری که از لحظه ورودم به سازمان مجاهدین بردوشم احساس می کنم را هرچه بیشتر به سرانجامش و به مقصدش نزدیکتر کنم . فقط از خداوند عزیزم میخواهم. مسعود و مریم تنها داراییم را ، در پناه خودش حفظ کند چرا که ایران با آنها زنده است و بس . موضوع دیگر که در سرلوحه زندگیم نقش بسته انقلاب مریم است | الان میخواهم ماموریت بروم . میخواهم باری که از لحظه ورودم به سازمان مجاهدین بردوشم احساس می کنم را هرچه بیشتر به سرانجامش و به مقصدش نزدیکتر کنم . فقط از خداوند عزیزم میخواهم. مسعود و مریم تنها داراییم را ، در پناه خودش حفظ کند چرا که ایران با آنها زنده است و بس . موضوع دیگر که در سرلوحه زندگیم نقش بسته انقلاب مریم است سرچشمه لانهایت توحید و یگانگی با پروردگار. بله تمامی هر آنچه را که فهمیده ام . | ||
== وصیت علی اکبر اکبری قبل از عملیات == | == وصیت علی اکبر اکبری قبل از عملیات == | ||
تنها وصیت من این است که انقلاب مسعود و مریم را با چنگ و ناخن و دندان بگیرید. چرا که بود ونبود تک تک ما همین است. | تنها وصیت من این است که انقلاب مسعود و مریم را با چنگ و ناخن و دندان بگیرید. چرا که بود ونبود تک تک ما همین است. | ||
یک نکته دیگر هم | یک نکته دیگر هم میخواستم به خانواده ام گفته شود. وآن اینست که رضا به آرزویش رسید. وتنها جایی که نامش را یافت، وخودش را انسان دید، فقط و فقط سازمان مجاهدین خلق ایران بود. پس از کمک و یاری که میتوانید دریغ نکنید. در آخر هم وصیت می کنم همه دارایی ها و مادیاتم در این دنیا را به سازمان تقدیم کنند. حتی از یک ریال هم فروگذار نکنند. من تمام داریاییم مسعود ومریم است و هویتم مجاهد خلق، با سلاح انقلاب مریم در هرجا قدم می گذارم . دوشنبه ساعت ۱۱۳۰ دقیقه شب ۱. ۴. ۷۷ مرگ بر رژیم ضد بشری خمینی، درود بر مسعود و مریم رجوی ، زنده بای ارتش آزادیبخش ملی ایران . رضا اکبری . | ||
== سرنوشت پدر علی اکبر اکبری و انتقامی فجیع علیه او == | == سرنوشت پدر علی اکبر اکبری و انتقامی فجیع علیه او == | ||
ویرایش