۹۷۳
ویرایش
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
کریمپور شیرازی را در محل زندان لشکر ۲ زرهی به آتش کشیدند، او در مقابل دیدگان مأموران حکومت شاه در آتش سوخت و تمام بدنش به تکهای گوشت کبابی تبدیل شد. | کریمپور شیرازی را در محل زندان لشکر ۲ زرهی به آتش کشیدند، او در مقابل دیدگان مأموران حکومت شاه در آتش سوخت و تمام بدنش به تکهای گوشت کبابی تبدیل شد. | ||
خبر مرگ کریمپور در روز ۲۵ اسفندماه ۱۳۳۲ انتشار یافت. دکتر میرحقانی پزشک قانونی وقت که از او معاینه کرده ـ به خبرنگار کیهان چنین می گوید :<blockquote>« مقارن ساعت 6 بعد از ظهر به من اطلاع دادند که کریمپور شیرازی فوت کرده است من بلافاصله در بیمارستان شماره یک ارتش حضور یافتم . کریمپور در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر فوت کرده بود، بر اثر معاینه ای که نمودم مشاهده شد چهار پنجم بدن او سوخته است ، سراسر بدن او بجز یک قسمت از پشتش و پاهای او تا نزدیک قوزک بکلی سوخته ، بطوریکه اظهار می شد کریمپور علاوه بر کهنه ای که آغشته به نفت کرده بود قسمتی از لباسهای خود را نیز به نفت آلوده کرده بود و در نتیجه قسمت زیادی از بدنش سوخته بود. جل الخالق.»<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref> </blockquote> | خبر مرگ کریمپور در روز ۲۵ اسفندماه ۱۳۳۲ انتشار یافت. دکتر میرحقانی پزشک قانونی وقت که از او معاینه کرده ـ به خبرنگار کیهان چنین می گوید :<blockquote>« مقارن ساعت 6 بعد از ظهر به من اطلاع دادند که کریمپور شیرازی فوت کرده است من بلافاصله در بیمارستان شماره یک ارتش حضور یافتم . کریمپور در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر فوت کرده بود، بر اثر معاینه ای که نمودم مشاهده شد چهار پنجم بدن او سوخته است ، سراسر بدن او بجز یک قسمت از پشتش و پاهای او تا نزدیک قوزک بکلی سوخته ، بطوریکه اظهار می شد کریمپور علاوه بر کهنه ای که آغشته به نفت کرده بود قسمتی از لباسهای خود را نیز به نفت آلوده کرده بود و در نتیجه قسمت زیادی از بدنش سوخته بود. جل الخالق.»<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref> </blockquote>حسین مکی وکیل اول تهران در دوره هفدهم مجلس شورای ملی در خصوص مرگ کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«...گفتم شهرت دارد که کریم پور شیرازی مدیر روزنامه شورش را که در لشگر دو زرهی زندانی بوده نخست به چوبه ای بسته اند و با تلمبه امشی بنزین بر او پاشیده و آتش زده اند و سپس با شلیک گلوله ای به مغزش او را کشته اند که طرز قتل و چگونگی چندش آور آن تولید تنفر کرده است و می گویند اعلیحضرت خواسته است از او انتقام بگیرد !...»<ref>خاطرات حسین مکی، ص ۴۱۹، انتشارات علمی</ref></blockquote>پس از مرگ او فرماندار نظامی سعی داشت که از انعکاس خبر سوزاندن کریمپور در جامعه ملتهب آن روز جلو بگیرد . | ||
روزنامه کیهان در شماره ۳۲۳۵ نوشت: <blockquote>«امروز مقامات انتظامی اطلاع دادند که دیشب کریمپور شیرازی که در مرکز ۲ زرهی در مجاور زندان آقای دکتر محمد مصدق بازداشت میباشد، قصد فرار داشت و خود را آتش زد … وی را که بیش از دوسوم بدنش سوخته بود امروز صبح به بیمارستان شماره یک ارتش برده و در اتاقی که مجاور دکتر فاطمی، که از دیشب به آنجا منتقل شده، بستری نمودند …» </blockquote>کیهان در این شماره، از زبان تیمسار سرتیپ بختیار، فرماندار نظامى و فرمانده لشگر دوزرهى نوشت: <blockquote>«… مقارن ساعت ۹ دیشب…کریم پور پیراهن خود را درآورده و آن را به وسیله نفت بخارى نفتى کاملاً آلوده مى نماید. در اولین لحظه که نگهبان در اتاق را گشود کهنه را به وسیله کبریت آتش زد و به طرف نگهبان پرتاب و سپس اقدام به فرار کرد ولى بر اثر دستپاچه شدن نگهبان کهنه که به کلاه کاسک او گیر کرده بود به صورت کریم پور افتاد و در حالى که یک قسمت از بدنش مشتعل بود پا به فرار گذاشت… در حال فرار ماموران چند تیر به طرف او شلیک کردند که به وى اصابت نکرد و بالاخره در ۲۰۰ قدمى زندان دستگیر شد… تمام لباس و قسمتى از بدن و موهاى سر و ابروى وى به کلى سوخته بود. ساعت ۱۰ صبح امروز به بیمارستان ارتش منتقل شد… خبرنگاران شنیدند که موقع انتقال مى گوید: آخ از زندگى سیرم. کریمپور در بیمارستان شماره یک ارتش در اتاق مجاور دکتر فاطمى بسترى شد. پزشکان مى گویند حال عمومى کریم پور رضایت بخش نیست.»<ref>روزنامه کیهان ۲۴ اسفند ۱۳۳۲- شمارهی ۳۲۳۵</ref></blockquote>روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ دیگر امیدی به زنده ماندن کریمپور شیرازی نبود. وی در بیمارستان تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فریاد زد:<blockquote>والاحضرت اشرف مرا کشت! </blockquote>اما دکتر ایادی ـ پزشک مخصوص ـ با تمسخر گفت: دیوانه است، هذیان می گوید.<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref> | |||
فردای آن روز او را در حالی که دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود، به بیمارستان ارتش منتقل کردند. در آنجا، تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فریاد زد : | |||
فردای آن | |||
او بعد از درج مطلب بالا در روزنامه شورش دستگیر شد و بطور غیر قانونی در دادگاه نظامی ارتش محاکمه شد. کریم پور پیش از کودتا نیز چند ماه را در زندان گذرانده بود. در برخی مطالب مخالفان نوشته شدهاست که «میزان شکنجههایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناکتر بود تا جایی که در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجههای رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن او به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود.» | او بعد از درج مطلب بالا در روزنامه شورش دستگیر شد و بطور غیر قانونی در دادگاه نظامی ارتش محاکمه شد. کریم پور پیش از کودتا نیز چند ماه را در زندان گذرانده بود. در برخی مطالب مخالفان نوشته شدهاست که «میزان شکنجههایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناکتر بود تا جایی که در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجههای رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن او به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود.» | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۵۵: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | ||
:[[رده:اهالی فسا]] | :[[رده:اهالی فسا]] [[رده:روزنامهنگاران سیاسی اهل ایران]] [[رده:زندانیان سیاسی اهل ایران]] [[رده:شاعران معاصر اهل ایران]] [[رده:فعالان سیاسی کشتهشده اهل ایران]] [[رده:زادگان ۱۲۹۹]] [[رده:روزنامهنگاران مقتول اهل ایران]] | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش