کاربر:Hossein/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱٬۰۳۰: خط ۱٬۰۳۰:


  25 اسفند 1371 (16 مارس 1992)
  25 اسفند 1371 (16 مارس 1992)
'''اقدام تروریستی با توپهاي غول‌پيكر 320ميليمتري عليه مقر اقامت مریم رجوی و دفتر مركزي مجاهدين در بغداد'''
مجاهدین معتقدند بعداز اعلام رياست جمهوري خانم مريم رجوي در 30مهر72 از طرف شورای ملی مقاومت ایران و اقامت ايشان در فرانسه، جمهوری اسلامی تلاش کرد به‌هر قيمت يا فرانسه را مجبور كند، از مریم رجوی بخواهد خاك اين كشور را ترك كند يا اين‌كه اقدامات تروريستي علیه او بکار گیرد. در همین رابطه منابع آگاه اظهار می‌دارند که از همان ابتدا، خامنه‌اي و رفسنجاني، فلاحيان و حجازي و سعيد امامي را مأمور تدوين طرحهاي جديد تروريستي و تهيهٌ مقدمات لازم براي اجراي آنها كردند. از اولین اقدامات جمهوری اسلامی، بازسازي شبكهٌ جاسوسي و تروريستي‌ در فرانسه بود. به‌همين منظور وزارت اطلاعات فردی به‌نام عاصمي را بدون اطلاع رسمي به مقامات فرانسوي به اين كشور فرستاد که در سفارت جمهوری اسلامی در پاريس مأمور بازسازي و فعال كردن سيستمهاي تروريستي و جاسوسي شد.
اعمال فشار سياسي و تهديد و ارعاب
همزمان جمهوری اسلامی تلاش نمود تا با به‌كار‌گرفتن اهرمهاي ديپلوماتيك و سياسي از جمله تهدید ، دولت فرانسه را متقاعد به اخراج مریم رجوی بکند.
روزنامهٌ جمهوري 25آبان72 نوشت كه گروههاي دانشجويي كرد عراقي در فرانسه تهديد كردند كه در صورت عدم اخراج مريم رجوي از فرانسه ساكت نخواهند نشست و پاسخ جنايت منافقين را در فرانسه خواهند داد .
مأموران وزارت اطلاعات و باندهاي تروريستي رژيم تحت عنوان خانوادهٌ شهدا، دانشجويان مسلمان، دانش‌آموزان و فرزندان شهدا! و عناوين مشابه ديگر به‌طور مستمر با سفارت فرانسه و دفتر هواپيمايي ايرفرانس در تهران تماس گرفته و به حضور خانم رجوي در فرانسه اعتراض مي‌كردند و سفير و مقامات فرانسوي در ايران را تهديد كرده و از جمله در تماسها مي‌گفتند:‌ پدر سفير را در مي‌آوريم و تمام كارمندان فرانسه را خواهيم كشت. 
در اين جريان صنعت تومارسازي خطاب به يك دولت خارجي از مضحك‌ترين تاكتيكهايي بود كه يك دولت حاكم عليه اپوزيسيون خود به‌راه انداخته بود. تومارهاي «معلولين زنجان» يا «جانبازان شيراز» يا «دانش‌آموزان سنقر»، يكي پس از ديگري روانهٌ سفارت فرانسه در تهران مي‌شد و رسانه‌هاي رسمي رژيم هم با آب و تاب خبر آن را پخش مي‌كردند.
بعداز اين‌كه اين تهديدات نتيجه نداد، ساعت13روز سه‌شنبه 18آبان72 عوامل وزارت اطلاعات  در حوالي سفارت فرانسه، در خيابان نوفل‌لوشاتو، دست به تظاهرات زده و به‌داخل كوچهٌ رُم كه اقامتگاه سفير فرانسه در آن واقع شده رفتند و دو نارنجك از داخل كوچه به حياط اقامتگاه سفير فرانسه پرتاب كردند.
در همين ساعت نارنجكي نيز به داخل دفتر ايرفرانس پرتاب شد كه بر‌اثر انفجار آن، يك خانم ايراني، كارمند ايرفرانس از ناحيهٌ پا مجروح شد.
اما هيچ‌يك از اين توطئه‌ها مثمر‌ثمر واقع نشد و دولت فرانسه از پذيرش درخواستهاي ملايان سر‌باز زد.
استقبال روز‌افزون هموطنانمان از حضور رئيس جمهور مقاومت در فرانسه و هم‌چنين فعاليتهاي سياسي و ديپلوماتيك رئيس جمهور، رژيم آخوندي را سخت به‌وحشت انداخته بود و به‌همين خاطر وزارت اطلاعات را مأمور كرد كه هر‌چه سريعتر طرحهاي تروريستي‌اش را به‌مرحلهٌ اجرا بگذارد.
كليهٌ طرحهايي كه از زمان اقامت مسئول شورا در اور‌سور‌اواز بي‌نتيجه مانده بود، يك‌بار ديگر مورد بازبيني قرار گرفت. اكثر آنها در ارزيابي مجدد غير‌قابل اجرا تشخيص داده شدند و برخي در اولين مراحل به شكست انجاميد.
طرح تروريستي در دورتموند آلمان
يكي از طرحهاي وزارت اطلاعات براي زماني در‌نظر گرفته شده بود كه قرار بود رئيس جمهور برگزيدهٌ مقاومت در اجتماع هموطنانمان در دورتموند آلمان سخنراني كند. اين طرح قبل از اين‌كه وارد مراحل اجرايي بشود، لو رفت و دو ديپلومات‌تروريست رژيم به‌نامهاي علي اصولي و جلال عباسي به‌خاطر دخالتشان در اين طرح از آلمان اخراج شدند.
دژ نفوذ‌ناپذير
 بعداز شكست طرح تروريستي رژيم در آلمان، شوراي عالي امنيت رژيم در اوايل تير74 با حضور اعضاي ثابت و با شركت سعيد امامي و احمد وحيدي (فرمانده وقت نيروي قدس) تشكيل جلسه داد. در اين جلسه مطرح شد كه هر چند ما تاكنون توانسته‌ايم ضربات زيادي به مجاهدين در خارج از كشور بزنيم، اما در زدن «ضربه به رأس» ناموفق بوده‌ايم. نه در پاريس و نه در بغداد و نه در قرارگاههاي مختلف مجاهدين نتوانسته‌ايم ضربهٌ كيفي به بالاي دستگاه آنها بزنيم.
وزارت اطلاعات طي گزارشي مقر خانم رجوي در اور‌سور‌اواز را يك دژ تسخير‌ناپذير توصيف كرد كه در مدت 1.5سال اقامت مريم رجوي نتوانسته‌اند هيچ شكافي براي نفوذ به آن پيدا كنند و امكان استفاده از عوامل نفوذي نيز ندارند. امكان استفاده از ماشين انفجاري شبيه به آن‌چه در بيروت به‌كار بردند، نيز به‌دليل موانع فيزيكي و هشياري نگهبانان اقامتگاه مؤثر نخواهد بود.
در اين جلسه پيشنهاد ساخت و به‌كارگيري سلاحي شد كه هم بتواند از فاصلهٌ دور به‌مقر مورد‌نظر شليك كند، هم اين‌كه قدرت تخريب آن زياد باشد و هم اين‌كه ابعاد آن طوري باشد كه در شهر قابل حمل و نقل و استفاده باشد. طرح ساخت چنين سلاحي از مدتي قبل در دستور كار قرار گرفته بود.
 توپ غول‌پيكر 320ميليمتري به‌نام موشك تاشو
وزارت اطلاعات در سال73، ساخت يك سلاح منحني‌زن كه بتواند با فاصله از هدف و با استفاده از زيرساخت ثابت يا متحرك شليك كند و گلولهٌ آن در بالاي هدف با قدرت تخريبي بالا منفجر شود را به «گروه جنك‌افزار حديد» در صنايع دفاع كه سلاحهاي ويژهٌ تروريستي رژيم توسط آن ساخته مي‌شود، داد. اين موشك كه رژيم به‌آن موشك تاشو 320ميليمتري مي‌گويد توسط مزدوري به‌نام افراشته و زير نظر سرتيپ نجار مدير گروه جنگ‌افزار حديد طراحي شد. طراحي آن 4ماه به‌طول انجاميد و 20فروند آن در طول يك‌سال ساخته و در پاييز سال74 به وزارت اطلاعات تحويل داده شد.
به‌كارگيري توپ 320ميليمتري در بغداد
هم‌زمان با ساخت اين سلاح، وزارت اطلاعات از طريق اياديش در بغداد اقدام به تهيهٌ خانه‌يي براي استقرار آن كرد. به‌همين منظور وزارت اطلاعات در مرداد74 مزدوري به‌نام حميد خنجر ساعدي را با نام مستعار حميد خلاف كه به‌مدت 8سال با وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران همكاري داشت، براي تهيهٌ خانه مناسب در اطراف دفتر مركزي مجاهدين در بغداد به‌عراق اعزام كرد. در بدو ورود به عراق  وي برادرش حسن و پسر عمويش رضا را نيز به استخدام شبكهٌ وزارت اطلاعات در‌آورد و به‌كمك آنها دو مغازهٌ فتوكپي و خياطي در اطراف دفتر مركزي مجاهدين در ميدان اندلس تهيه كرد. وي خانه‌يي به‌مبلغ 14ميليون دينار در همين محل خريداري كرد.
حميد خلاف متعاقباً براي ارائهٌ گزارش از پيشرفت كار و يادگيري به‌كارگيري توپ 320ميليمتري به تهران احضار شد.
در شوراي عالي امنيت طرح وزارت اطلاعات براي استفاده از توپ 320ميليمتري عليه دفتر مركزي مجاهدين در بغداد تصويب شد. ارزيابي وزارت اطلاعات اين بود كه در ماه مبارك رمضان (بهمن سال74) محتمل است كه رهبر مقاومت جلساتي با مجاهدين در اين دفتر داشته باشد و از همين رو خود را براي عمليات در اين ماه آماده مي‌كرد.
انتقال سلاح به بغداد
طبق طرح وزارت اطلاعات، قطعات مختلف اين توپ با وانت‌‌بارهاي مخصوص حمل سبزيجات از طريق هورالهويزه در استان ميسان عراق از مرز عبور داده شد. اين قطعات در خانه‌يي كه در آندلس بغداد خريداري شده بود، در داخل كانال كولر جاسازي شد. براي دقت شليك تروريستها سكوي پرتاب ثابت در خانه ساختند تا سلاح مزبور را روي آن سوار كنند.
در آخرين مرحله نيز قرار بود كه گلوله‌هاي اين موشك به بغداد منتقل شود.
فرماندهي عمليات
فرماندهي اين عمليات را سعيد امامي در تهران به‌عهده داشت. كارهاي تداركاتي و حل و فصل مسائل اجرايي به‌عهدهٌ سه مزدور وزارت اطلاعات به‌نامهاي مهدوي، رباني و احمدي بود. در عراق دبير دوم سفارت رژيم به‌نام نادر ياراحمدي مسئوليت هدايت شبكهٌ تروريستي در بغداد و  هماهنگي با سعيد امامي در تهران و حل و فصل مسائل مزدوران در عراق را به‌عهده داشت. مزدوران استخدامي وزارت اطلاعات به‌نامهاي كاظم جابر نجفي با نام مستعار ابو تيسر و هدا كربلايي و مهاجر مسائل پشتييباني اين طرح را در بغداد تحت مسئوليت نادر ياراحمدي دنبال مي‌كردند.
طرحهاي مكمل
تروريستها قصد داشتند بلافاصله پس از شليك توپ مورد‌نظر، يك خودرو بمبگذاري شده را نيز به‌هنگام تجمع مجاهدين، با استفاده از دستگاه كنترل از راه دور، منفجر كنند. ‌اين خودرو با استفاده از خرجهاي استاندارد جهت‌دار بمبگذاري شده بود و مي‌توانست از فاصلهٌ دور موج انفجاري خود را به‌سمت هدف هدايت نمايد.  ماشين انفجاري مورد نظر يك خودرو برازيلي سفيد متعلق به مزدور وزارت اطلاعات در بغداد به‌نام رضا اميري بود كه در اين شبكهٌ ترور فعاليت داشت.
تروريستهاي رژيم قصد داشتند همزمان با استفاده از يك دستگاه وانت‌بار نيز كه پشت آن سكوي پرتاب موشكهاي 107ميليمتري نصب شده بود، ساختمان دفتر مجاهدين در بغداد را هدف قرار دهند و درصدد بودند تا اين خودرو را در نزديكي ساختمان پارك كرده و با استفاده از مدارهاي زمانبندي شده، موشكها را به‌سمت ساختمان شليك نمايند.‌اين شبكه نيز تحت فرماندهي و كنترل «ديپلومات»هاي ‌سفارت رژيم در بغداد قرار داشت.
شبكهٌ عمليات تروريستي موشك 320ميليمتري
حميد خلاف همراه برادرش حسن و پسر عمويش رضا، مسئول تأمين امكانات اين عمليات تروريستي بودند. تيم عمليات از 5تروريست تشكيل شده بود كه انتقال و نصب سلاح در محل و اجراي عمليات را به‌عهده داشتند.
اعضاي تيم ترور مستقيماً ‌توسط فرماندهي عمليات در تهران توجيه شدند. مسير تردد مزدوران به ايران از هورهاي جنوب عراق بود و در بغداد نادر ياراحمدي عمليات را زير‌نظر داشت. نادر ياراحمدي شخصاً براي شناسايي به منطقهٌ آندلس بغداد و مغازهٌ فتوكپي‌ كه حميد خلاف تهيه كرده بود، تردد داشت.
آموزش مزدوران
مزدوران اين شبكهٌ تروريستي در پادگان علي‌آباد قم آموزش ديدند. پادگان علي‌آباد قم وابسته به تيپ 23نوهد ارتش است كه وزارت اطلاعات در قسمت انتهايي آن منطقه‌يي را با خاكريز و سيم‌خاردار براي آموزش تروريستها اختصاص داده است. مزدوران علاوه بر آموزش كار با توپهاي 320ميليمتري، دوره‌هايي نيز  دربارهٌ شيوهٌ برقراري ارتباط در عراق، اجراي قرار خياباني، استفاده از تاكسي، آموزش سلاحهاي مختلف و آموزش خاص انفجاري، گذراندند.
لو‌رفتن شبكه و دستگير شدن مزدوران
در 16بهمن سال74 شبكهٌ مزدوران در حالي‌كه در جريان آماده‌سازيهاي نهايي بودند، لو رفت. به‌هنگام دستگيري مزدوران با مأموران عراق درگير شدند.
 در جريان درگيري حسن كشته و حميد دستگير شد. سپس خودرو سفيد‌رنگ برزيلي هم كه به‌عنوان ماشين انفجاري آماده كرده بودند كشف شد.
همهٌ آماده‌سازيها انجام شده ولي هنوز گلولهٌ اين سلاح از تهران به بغداد نرسيده بود.
مشخصات سلاح كشف شده
مشخصات سلاحي كه در بغداد كشف شد به‌شرح زير است:
1- لولهٌ خمپاره شامل سه قطعه به‌علاوه ده‌پيچ نمره12 براي اتصال قطعهٌ دوم و سوم و يك آچار آلن.
قسمت بالايي لوله به‌طول 80/5 سانتيمتر، - ضخامت لوله 14ميليمتر، كاليبر 320م م، وزن 98/5كيلوگرم.
 قسمت مياني به‌طول 69/5سانتي متر، - ضخامت و كاليبر مشابه بالا، وزن 86كيلوگرم  قسمت تحتاني طول 12سانتيمتر
- ضخامت كف 3سانتيمتر،
طول قسمت رزوه‌شده 9سانتيمتر، وزن 26/5 كيلو
2- چهار خرج استاندارد انفجاري
هدايت‌شدهٌ 15پوندي
3-پنج چاشني الكتريكي
4-مقداري مواد خميري انفجاري از نوع RDX كه براي تثبيت چاشني در خرجهاي استاندارد بود
5-سيم رابط اتصال چهار چاشني به خرجهاي استاندارد كه به يك فيوز وصل بود
علاوه بر توپ 320ميليمتري، سلاحهاي انفرادي نظير مسلسل و كلت و انواع كارتها و برگه‌هاي هويت و مقاديري اسكناس دلار، دو خودرو برازيلي و تاكسي كرونا از تروريستها به‌دست آمد.
براي سهولت در حمل و نقل و ايجاد پوشش مناسب براي انتقال اين سلاح به مقصد نهايي، آن‌را در سه قطعهٌ مجزا ساخته بودند. به‌نحوي كه در ظاهر مشابه لوله‌هاي قطور آب به‌نظر مي‌رسيد.
محل تعبيهٌ اين توپ در 600متري دفتر مجاهدين در بغداد بود.
ارسال توپ 320ميليمتري به مقصد پاريس
شوراي عالي امنيت رژيم در جلسهٌ 6آبان1374 به‌رياست رفسنجاني با اعضاي اصلي به‌علاوهٌ سعيد امامي و احمد وحيدي تشكيل شد، سعيد امامي در اين جلسه گزارشي از اتمام ساخت 20فروند موشك تاشو و خصوصيات آن داد. طرح كلي «ضربه به رأس» كه در تيرماه74 تصويب شده بود، دوباره مورد بازبيني قرار گرفت و به‌رغم اين‌كه براي اعضاي شوراي امنيت مشخص بود كه استفاده از چنين سلاحي در اروپا چه پيامدهاي ناگواري دارد، به‌خاطر ناتواني وزارت اطلاعات از اقدام مؤثر ديگر، تصويب كرد كه از موشك تاشو هم در بغداد و هم پاريس استفاده شود.
ارسال توپ 320ميليمتري به بندر آنتورپ بلژيك
در روز 23اسفند74 مأموران گمرگ بندر آنتورپ بلژيك به كانتينرهاي كشتي كلاهدوز كه مستقيماً‌ از بندرعباس آمده بود، مشكوك شدند. اين كشتي فقط يكي از كانتينرهاي خود را در بندر آنتورپ در سكوي369 پياده كرد. در اين كانتينر كه ظاهراً‌ از ترشي، زيتون و چيزهاي ديگر پر‌شده بود، يك قبضه توپ 320م.م. همراه با گلوله‌ جاسازي شده بود.
مأموران 3جعبهٌ چوبي كشف كردند كه پشت جعبه‌هايي بود كه به ظاهر جعبهٌ حمل‌و‌نقل سيرترشي و خيارشور بودند.
در جعبهٌ شمارهٌ1 بعداز كنار‌زدن وسايل بسته‌بندي، يك لولهٌ آهني پيدا شد كه در آن به‌جز ابزارهاي مختلف، مواد منفجره هم وجود داشت. در جعبهٌ شماره2 نيز بعد‌از كنار زدن وسايل بسته‌بندي شده، يك لولهٌ آهني ديگر يافتند.
اين درحالي بود كه در بارنامه قيد شده بود:
 شمارهٌ كانتينر: CU288626
بار: 1225كارتن سيرترشي و خيارشور
صادركننده: جمهوري اسلامي ايران - كشتيراني
بندر صادره: بندر‌عباس خليج‌فارس"
بندره مقصد: آنتورپ (Antwerpen)
گيرنده: مغازهٌ پارسا -مونيخ - آلمان
كشتي: كلاهدوز
موضعگيري سفير رژيم در بن
روزنامهٌ فرانكفورت آلگمانيه در 4ارديبشهت75 گزارشي در مورد اين سلاح داد و نوشت: «در روز 14مارس حين بازرسي كشتي ايراني «ايران - كلاهدوز» سلاحي با 250كيلوگرم مواد منفجره با شتاب بالا و مكانيسم چاشني تأخيري كه در سه‌جعبه به آدرس يك ايراني ساكن مونيخ بارگيري شده بود، كشف گرديد. در تحقيقات پليس مشخص شد كه از آدرس مجيد‌مجيد‌زاده گيرندهٌ محموله به‌عنوان رد گم‌كردن استفاده شده‌است...» حسين موسويان سفير رژيم در آلمان در پاسخ به مقالهٌ روزنامه، نامه‌يي براي فرانكفورتر آلگماينه فرستاد كه در آن آمده است:‌ «گفته شده كه در بندر آنتورپ يك سلاح پيدا شده است... آن‌طور كه ادعا گرديده سلاح كشف شده خيلي سنگين نبوده. ... مقامات آلماني بايستي پيشنهاد ما را در مورد روشن شدن اين موضوع بپذيرند ... سازمان امنيت اين كشورها مي‌خواهند هم‌آوا با سازمان مجاهدين روابط آلمان و ايران را در همهٌ زمينه‌ها مخدوش كنند و حالا با رد و بدل كردن اطلاعات براي نيل به اين مقصود تلاش مي‌كنند...»
جزئيات ارسال محموله
فرستندهٌ محموله شركت صنايع غذايي جيرفت از شركتهاي پوششي وزارت اطلاعات به‌رياست پاسدار حاج احمد شجاعي بود
محموله در دو نوبت به كشتي كلاهدوز تحويل داده شد. نوبت اول در تاريخ 14بهمن74 و محمولهٌ دوم (كه شامل سلاح بود) در 4اسفند74 در بندر‌عباس تحويل حسين دانشمند، نمايندهٌ شركت حمل واردات شد. حسين دانشمند اين دو‌محموله را در يك كانتينر روز 5اسفند74 تحويل كشتي كلاهدوز داد و همان روز كشتي به سمت هامبورك حركت كرد.
محموله شامل 725كارتن خيارشور و 500 كارتن سيرترشي بود. اولين محموله به شمارهٌ سند گمرگي 604195 در تاريخ 5دي74 به‌نام بازرگاني محمد خرسندي به آدرس، كرمان - خيابان سرباز - مقابل خيابان آبشار ثبت شده و محمولهٌ دوم به‌شمارهٌ سند گمرگي604410 در تاريخ 14بهمن74 به‌نام شركت ريسندگي سعيد، واقع در جادهٌ قم - دليجان ثبت شده بود. كارهاي گمرگي محموله توسط بازرگاني صادق به‌شمارهٌ305224 انجام پذيرفته و بار به‌نام شركت پارسا لادن در مونيخ  به‌شماره تلفن 089593536 ارسال شده است.
بازرگاني محمد خرسندي و ريسندگي سعيد كه بار به‌نام آنها ثبت شده از اين محموله هيچ اطلاعي نداشتند و ظاهراً وزارت اطلاعات از نام آنها استفاده كرده بود.
يك مأمور وزارت اطلاعات به‌نام ابراهيمي قرار بود كه بار را از بندر‌آنتورپ بلژيك تحويل بگيرد و با كاميون به فرانسه ببرد، بعداز اين‌كه بار در بندر توقيف شد، ابراهيمي متواري شد.
رئيس شركت صنايع غذايي جيرفت پاسدار حاج‌احمد شجاعي كه از كادرهاي سپاه پاسداران مي‌باشد، به اتفاق اويسي و كريمي كه آنها نيز از عناصر سپاه بودند، مسئوليت رساندن سلاح و تجهيزات را از ايران به هامبورگ بر‌عهده داشتند.
قطعات كشف‌شدهٌ سلاح
مجموعاً سلاحها و تجهيزات در سه جعبه قرار داشت. جعبهٌ شمارهٌ1 شامل يك لولهٌ آهني كه در آن قطعات انفجاري و غير‌انفجاري را قرار داده بودند. در جعبهٌ ديگر قطعات انفجاري، شامل 2عدد چاشني غيرالكتريكي كه هر دو با يك لولهٌ مسي كوچك به‌طور غير‌استاندارد چسبانده شده بودند، و پر از مواد منفجرهٌ نرم سفيد‌رنگ بود. هم‌چنين يك بسته شبيه به سوسيس كه دور آن با چسب كرم‌رنگ پيچيده شده بود و دو سيم برق سفيد رنگ از داخل آن بيرون آمده بود و ته آنها نيز با چسب سبز ايزوله شده بود. طول اين بسته حدود 230ميليمتر، عرض 70ميليمتر و طول سيمهاي سفيد آن حدود 1260ميليمتر بود.
جعبهٌ شماره2 شامل قطعاتي از گلوله بود كه در يك لايهٌ غليظ گريس و در يك پلاستيك پوشيده شده بود.
جعبهٌ شماره3 نيز شامل يكي از قطعات بدنهٌ موشك و لوازم و بستهاي مورد نياز براي نصب آن بود.
ارزيابي متخصصين اروپايي
سخنگوي دادستاني بلژيك گفته بود: سلاح خمپاره‌يي است با برد 700متر كه گلوله‌هاي آن حاوي مواد انفجاري معادل 125كيلو تي.ان.تي است و شعاع تركش و امواج آن 650متر مي‌باشد. گلوله‌هاي خمپارهٌ كشف شده از نوع زماني است كه بالاي هدف منفجر مي‌شود.
 در نتيجهٌ انفجار، بدنهٌ موشك به تركشهاي زيادي تقسيم مي‌شود. اين تركشها با سرعت خيلي بالا از نقطهٌ انفجار پرتاب شده و دامنهٌ تركش آن 650متر است و افرادي كه در مسير اين تركشها قرار داشته باشند، كشته و يا شديداً زخمي مي‌شوند. اگر موشك در محيط شهري منفجر شود صدمات زيادي به ساختمانهاي اطراف وارد مي‌كند و مي‌تواند با خراب كردن خانه‌ها، اتصالات برقي، نشت لولهٌ گاز و… آتش سوزي و خطرات جدي بوجود بياورد.
جدول مشخصات سلاح كشف شده در بلژيك
كاليبر گلوله: حدود 318ميليمتر
طول (با كلاهك و سرپوش) :حدود 1440ميليمتر
طول قسمت گرد: حدود 1000ميليمتر
بلندي مخروط (با شيارهاي پيچ): حدود 404ميليمتر
 وزن گلوله با پوستهٌ چدني آن: حدود 190كيلو گرم
ميزان مواد منفجره: حدود 11.45 كيلوگرم
مواد منفجرهٌ نرم سفيدرنگ
TNT: حدود 110كيلوگرم
سيستم آتش: 2عدد چاشني غيرالكتريكي دستكاري شده
اقرار رژيم
در جريان قتلهاي زنجيره‌يي و بالا‌گرفتن مخاصمات دروني رژيم، بسياري از جنايات و ترورهاي رژيم از جمله ارسال اين موشكها به آلمان و بلژيك به‌زبان خودشان افشا شد.
روزنامهٌ خرداد در تاريخ 22شهريور78 در مقاله‌يي تحت عنوان «تفضلي، زندگي پربركت، قتل مشكوك» با اشاره به موشكهايي كه از طريق آلمان - بلژيك به اروپا وارد كردند مي‌نويسد: «البته آلمان در بدو ورود كشتي حامل اين موشكها در بندر هامبورگ، آن را توقيف كرد و با خويشتنداري قضيه را مخفي نگاه‌‌داشت و تنها دولت بن با اعزام نماينده‌يي عاليرتبه به ايران نزد رئيس‌جمهور وقت، خواستار توضيح تهران شده بود».
علي ربيعي دبير اجرايي شوراي عالي امنيت و مشاور امنيتي خاتمي و از معاونان سابق وزارت اطلاعات و عضو كميتهٌ 3نفرهٌ بررسي قتلهاي زنجيره‌يي در مصاحبه با روزنامهٌ انتخاب در بارهٌ موشك كلاهدوز و انتقال آن به آلمان و بلژيك نوشت: «موشكي كه قرار بود به آلمان فرستاده شود و از مقر ناتو در بلژيك به‌دست آمد،‌ توسط همين باند سعيد امامي فرستاده شد ه بود».
روزنامهٌ همشهري در تاريخ 20دي78 مي‌نويسد:... دربارهٌ باند سعيد اسلامي، در دوران من (رفسنجاني) براي ما مشخص شد كه با سياستهاي جاري كشور از جمله تشنج‌زدايي مخالف هستند. اينها موشك بردند به يك كشور خارجي و آنها پيدا كردند. از داخل وزارت اطلاعات قضيه را پيگيري كرديم ثابت شد.
اكبر گنجي در روزنامهٌ عصر آزادگان 26بهمن78 در پاسخ به فلاحيان مي‌نويسد:‌«…آقاي فلاحيان حتماً سخن دوست هم‌فكر و هم مدرسه‌يي خود، روح‌الله حسينيان، را دروغ و داستان نمي‌داند كه گفته است سعيد امامي صدها عمليات موفق در خارج از كشور داشته است و معتقد بود كه مخالفان را بايد از دم تيغ گذارند. از طرف ديگر آقاي فلاحيان اين سخن آقاي هاشمي رفسنجاني كه سعيد امامي موشك به بلژيك برد تا روابط ايران و اروپا را تخريب كند را نيز دروغ نمي‌دانند. آقاي هاشمي رفسنجاني آن دوران را تميزترين دوران وزارت اطلاعات خوانده‌اند و آقاي فلاحيان مي‌گويند:‌زماني كه من رأس كار بودم امامي آدم بدي نبود».
هفته‌نامهٌ مبين در تاريخ 11دي79، علت تغيير مسئوليت سعيد امامي در سال75 را ناشي از لو‌رفتن موشكهاي ارسالي به بلژيك مي‌داند و مي‌نويسد «سعيد امامي در سال68 مقارن با آغاز وزارت علي فلاحيان در سن29 يا 30سالگي! به‌معاونت امنيتي منصوب مي‌شود و تا سال75 كه به‌علت آشكار‌شدن نقش وي در قاچاق موشك و ظاهراً توپ 106ميليمتري به كشور بلژيك، از طريق جاسازي در كانتينرهاي حاوي خيارشور كه باعث تيره‌شدن روابط ايران و بلژيك گرديد از سمت خود معزول مي‌گردد».
تهاجم با توپهاي 320ميليمتري غول‌پيكر به دفتر مجاهدين در بغداد
به‌دنبال شكست دو طرح بزرگ تروريستي رژيم بعداز بازگشت رئيس جمهور مقاومت به جوار خاك ميهن، شوراي عالي امنيت رژيم تصويب كرد كه يك‌بار ديگر به دفتر مجاهدين با  توپهاي غول‌پيكر 320ميليمتري حمله شود.
وزارت اطلاعات با توجه به شكست طرح قبلي در بغداد، اين بار از سكوي متحرك يعني از كاميون براي شليك استفاده كرد. اين بار برخلاف تجربهٌ قبلي همهٌ آماده‌سازيها در تهران انجام شده و كاميون توسط مزدوران به بغداد منتقل شد.
تهيهٌ كاميون
با توجه به اين‌كه بعداز شليك، كاميون در محل باقي مي‌ماند و از روي مشخصات آن رد رژيم مشخص مي‌شد، وزارت اطلاعات كاميون مورد‌نظر را از طريق يكي از عوامل خود به‌نام حاجي محمود از عراق خريداري كرد. اين كاميون كه يك دستگاه «مان» قرمز‌رنگ نمرهٌ عراق بود كه از كردستان عراق خريداري و به ايران منتقل شد. كاميون توسط فردي به‌نام عليرضا كريمي تحويل گرفته شد و سه توپ 320ميليمتري روي آن سوار كردند و اطراف آنها را با آجر فشاري پوشاندند تا چنين به‌نظر برسد كه كاميون آجر حمل مي‌كند.  در روز 17ديماه75 مأموران وزارت اطلاعات كاميون را به نقطهٌ مرزي نفت‌شهر - مندلي آورده و تحويل 4نفر از تروريستها به‌نامهاي فاضل، محمدكريم، حاجي جاسم و علي تميمي دادند. افراد وزارت اطلاعات كه ماشين را به مرز آورده بودند در عبور دادن ماشين از مرز، تروريستها را تا رسيدن به جادهٌ مندلي همراهي كردند. براي عبور از مرز ماشين را از جادهٌ آسفالت مرزي به‌داخل وادي پرسنگلاخ انداخته و به سمت جادهٌ آسفالت مرزي مندلي عراق حركت كردند. نفرات پياده، جلو و عقب كاميون حركت مي‌كردند. در مسير يك‌بار كاميون در شن گير كرده بود كه به‌زحمت آن‌را بيرون كشيده بودند. نزديك ساعت 5صبح 18ديماه كاميون به جادهٌ آسفالت مرزي مندلي رسيد. از اين‌جا به بعد همهٌ همراهان باز مي‌گردند و 4تروريست كاميون را روي جادهٌ آسفالت آورده و همان روز به بغداد رساندند. در بغداد مزدوران كاميون را در در فاصلهٌ 700متري شمال دفتر مركزي مجاهدين واقع در تقاطع جوازات و خيابان حارث بن شيباني پارك كردند. بعداز فعال‌كردن تايمر توپها، همهٌ مزدوران سوار يك كروناي سواري كه از قبل آماده بود شدند و به‌سمت بعقوبه گريختند.
به اين ترتيب ساعت22 و 20دقيقهٌ سه‌شنبه‌شب 18ديماه، رژيم پليد آخوندي، با 3قبضه توپ غول‌پيكر 320ميليمتري (كه يك سلاح نوظهور، با كاركرد مشابه توپ و خمپاره و داراي گلوله‌هاي 200كيلويي است) به دفتر مركزي مجاهدين در يكي از مناطق پرجمعيت بغداد تهاجم كرد.
در كف كاميون يك صفحهٌ فلزي به قطر 4سانتي متر تعبيه شده و توپها به‌طور موازي با تير آهن روي اين صفحهٌ آهني تثبيت شده بودند.
 هم‌چنين براي تايمرها يك باطري ويژهٌ ساخت ايران با آرم شركت نيرو قرار داده شده بود و براي اين‌كه توپها از بيرون ديده نشود ديواره‌هاي كاميون را بلند كرده بود و آجرها را نيز از داخل خاك ايران بار زده بودند.
 سه موشك يكي پس از ديگري شليك شد و صداي آن در بخش وسيعي از بغداد به‌گوش رسيد.
نخستين خمپاره در فاصله 160متري كاميون در مقابل آزمايشگاه بهداشت مركزي در خيابان شيباني منفجر شد و حفره‌يي به عمق 3متر و قطر 5متر ايجاد نمود و باعث تخريب  آزمايشگاه شد.‌ خودروهاي مربوط به آزمايشگاه نيز منهدم و شيشه‌ها و پنجره‌هاي ساختمانها و منازل مسكوني اطراف در‌هم‌شكستند.‌
دومين و سومين انفجار، ساختمان اتحاديهٌ نويسندگان و شعراي عراق را منهدم كرد و حفرهٌ‌ بزرگ ديگري با همان ابعاد بر جاي گذاشت. به بيمارستان حيدري، كه روبروي ساختمان اتحاديه قرار داشت، خسارتهاي زيادي وارد شد.
شمار زيادي از شهروندان از جمله چند كودك مجروح شدند و دست يك شهروند عراقي و پاي يك شهروند ديگر قطع شد.
به اين ترتيب اين بار هم تير رژيم آخوندي به‌سنگ خورد و سلاح نوظهورش نتوانست هدف را مورد اصابت قرار دهد و جز شكستن چند شيشه، خسارت ديگري به مجاهدين وارد نياورد. در اين تهاجم كاميون و خمپاره‌اندازهاي به‌جا‌مانده از تروريستهاي توسط مجاهدين ضبط گرديد.
تروريستها نيز همگي از مرز مندلي به ايران فرار كردند.
شبكهٌ تروريستي
شماري از دست‌اندركاران اين جنايت تروريستي عبارت بودند از:
1) سعيد امامي معاون امنيت وزارت اطلاعات
2) مصطفي كاظمي رئيس ادارهٌ كل التقاط وزارت اطلاعات
3) عليرضا كريمي از  افسران عمليات برون‌مرزي وزارت اطلاعات مستقر در ادارهٌ اطلاعات كرمانشاه و رابط وزارت اطلاعات با  تروريستهاي استخدامي عراقي
4) حاجي حامد از اطلاعات تهران
5) رباني از اطلاعات تهران ،
6) مؤمني از ادارهٌ اطلاعات كرمانشاه،
7) باقري از ادارهٌ اطلاعات ايلام
8) نعمت كوه‌پيكر از اطلاعات گيلانغرب
9) احمدي، از مربيان تروريستها در پادگان علي‌آباد قم
10) مهدوي و امير از اطلاعات
11) حسن عامري فرماندهٌ تروريستها در محور غرب
12) محمد‌احمد حسن با نام مستعار ابوذر خالصي فرماندهٌ محور موسوم به مصطفي در قصر‌شيرين
13) انفال معاون ابوذر خالصي
توجيه تروريستها
مزدوران در طبقهٌ هفتم آپارتمان شمارهٌ 259 در ساختمان ده‌طبقه‌يي در ميدان آزادي تهران توجيه شدند. ديدارهاي هماهنگي با تروريستها براي اجراي عمليات در ايلام در چند هتل و از جمله هتل كربلا و دالاهو صورت گرفته بود.


'''انفجارهاي پاريس'''  
'''انفجارهاي پاريس'''  
۱٬۰۵۷

ویرایش

منوی ناوبری