کاربر:Ehsan/1صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱۲٬۵۸۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۹: خط ۶۹:
      
      
== سکوت مرضیه ==
== سکوت مرضیه ==
پس از انقلاب ضدسلطنتی مرضیه تا سال ۱۳۷۳ در ایران سکوت پیشه کرد. او در این دوران در خانه‌ای در حومه تهران زندگی می‌کرد. مرضیه در این باره می‌گوید:<blockquote>«ملاها صدای عشق و احساسات انسانی را به سکوت کشاندند. آنها نسیم و مهتاب و بهار و لبخند سرزمین مادری من ایران را به زندان افکندند. سرزمینی که روزی یکی از بزرگترین تمدنها و فرهنگهای تاریخی و گهواره شعر و ادبیات و موسیقی و انسانیت بود، اینک در زیر ضربات شلاق یک حکومت ضدتمدن و فرهنگ، ضد زن و ضدانسانیت قرار گرفته است».</blockquote>
پس از انقلاب ضدسلطنتی مرضیه تا سال ۱۳۷۳ در ایران سکوت پیشه کرد. او در این دوران در خانه‌ای در حومه تهران زندگی می‌کرد. مرضیه در این باره می‌گوید:<blockquote>«ملاها صدای عشق و احساسات انسانی را به سکوت کشاندند. آنها نسیم و مهتاب و بهار و لبخند سرزمین مادری من ایران را به زندان افکندند. سرزمینی که روزی یکی از بزرگترین تمدنها و فرهنگهای تاریخی و گهواره شعر و ادبیات و موسیقی و انسانیت بود، اینک در زیر ضربات شلاق یک حکومت ضدتمدن و فرهنگ، ضد زن و ضدانسانیت قرار گرفته است».</blockquote>وی همچنین نقل می‌کند که در این پانزده سال در دهکده‌ای در شمال تهران زندگی کرده و شب‌ها که برای قدم زدن به صحرا می رفته است ساعت‌ها به خواندن ترانه‌هایش در خلوت می پرداخته است.<ref name=":2">[http://zamaaneh.com/music/2010/10/post_367.html غروب مرضیه در صبح روشنایی‌ها]</ref>
 
== پیوستن مرضیه به مجاهدین خلق ==
== پیوستن مرضیه به مجاهدین خلق ==
مرضیه در سال ۱۳۷۳ سفری درمانی به آمریکا داشت. او در هنگام بازگشت توقفی کوتاه در فرانسه کرد و بطور کاملا اتفاقی با مجاهدین خلق روبرو شد. او در این دیدار بسیار تحت تأثیر آنها قرار گرفت و حتی تصمیم‌گرفت پیش از بازگشت به ایران برای آنها یک برنامه خصوصی اجرا کند. مرضیه در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۳ پس از اجراي اين برنامه، با مريم رجوي، رهبر مجاهدين كه آن زمان در فرانسه ساكن بود، ديدار كرد. مسیر زندگی او پس از این دیدار تغییر کرد. او از اینکه یک زن رهبری مجاهدین را برعهده دارد بسیار متأثر بود. مرضیه پس از آن دیدار تصمیم گرفت پس از رفتن به ایران و حل و فصل مسائلی در آنجا به فرانسه بازگشته و به سازمان مجاهدین خلق بپیوندند. [[پرونده:مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه.jpg|جایگزین=مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه|بندانگشتی|مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه]]رفتن به ايران و بازگشت مجددش به فرانسه براي پيوستن رسمي به مجاهدين، بیش از یک ماه طول کشید. گفته می‌شود بسیار از ملاقات کنندگان با مرضیه تصور می‌کردند كه به دلايل مختلف، نميتوان بازگشت مجددي براي او به فرانسه تصور كرد اما او در شب سی و یکم خرداد ۱۳۷۳ از ایران به فرانسه بازگشته و رسما پیوستن خود به مجاهدین خلق را اعلام کرد.  
مرضیه در سال ۱۳۷۳ سفری درمانی به آمریکا داشت. او در هنگام بازگشت توقفی کوتاه در فرانسه کرد و بطور کاملا اتفاقی با مجاهدین خلق روبرو شد. او در این دیدار بسیار تحت تأثیر آنها قرار گرفت و حتی تصمیم‌گرفت پیش از بازگشت به ایران برای آنها یک برنامه خصوصی اجرا کند. مرضیه در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۳ پس از اجراي اين برنامه، با مريم رجوي، رهبر مجاهدين كه آن زمان در فرانسه ساكن بود، ديدار كرد. مسیر زندگی او پس از این دیدار تغییر کرد. او از اینکه یک زن رهبری مجاهدین را برعهده دارد بسیار متأثر بود. مرضیه پس از آن دیدار تصمیم گرفت پس از رفتن به ایران و حل و فصل مسائلی در آنجا به فرانسه بازگشته و به سازمان مجاهدین خلق بپیوندند. [[پرونده:مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه.jpg|جایگزین=مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه|بندانگشتی|مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه]]رفتن به ايران و بازگشت مجددش به فرانسه براي پيوستن رسمي به مجاهدين، بیش از یک ماه طول کشید. گفته می‌شود بسیار از ملاقات کنندگان با مرضیه تصور می‌کردند كه به دلايل مختلف، نميتوان بازگشت مجددي براي او به فرانسه تصور كرد اما او در شب سی و یکم خرداد ۱۳۷۳ از ایران به فرانسه بازگشته و رسما پیوستن خود به مجاهدین خلق را اعلام کرد.  


«من بعد از ۱۵سال وقتی آمدم، اول نیامدم روی سن پاله دکنگره یا آلبرت هال. صاف و مستقیم رفتم وسط آن بیابانهای بی‌آب و علف و داغ. وسط آن زنان و مردان شجاع و رشید و وطن‌پرست که به‌خاطر مردم و به‌خاطر آزادی سر از پا نمی‌شناسند.رفتم روی تانکهای داغ در هوای ۵۰درجه فریاد کشیدم و سرود خواندم. سرود جنگی و نظامی، سرود برای مجاهدان، به‌خاطر آزادی، به‌خاطر مردمی که عشق من هستند. با همه خلوص می‌خواهم بر روی اولین تانک به جانب دشمن بشتابم. فکر همه خطرات را هم کرده‌ام و صد بار قاطع‌تر از پیش مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید…»
«من بعد از ۱۵سال وقتی آمدم، اول نیامدم روی سن پاله دکنگره یا آلبرت هال. صاف و مستقیم رفتم وسط آن بیابانهای بی‌آب و علف و داغ. وسط آن زنان و مردان شجاع و رشید و وطن‌پرست که به‌خاطر مردم و به‌خاطر آزادی سر از پا نمی‌شناسند.رفتم روی تانکهای داغ در هوای ۵۰درجه فریاد کشیدم و سرود خواندم. سرود جنگی و نظامی، سرود برای مجاهدان، به‌خاطر آزادی، به‌خاطر مردمی که عشق من هستند. با همه خلوص می‌خواهم بر روی اولین تانک به جانب دشمن بشتابم. فکر همه خطرات را هم کرده‌ام و صد بار قاطع‌تر از پیش مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید…»
== کنسرت‌های مرضیه پس از پیوستن به مجاهدین خلق ==
=== کنسرت آلبرت هال مرضیه ===
این سالن همچنین امکانات برگزاری مسابقات تنیس داخل سالن را نیز دارا می‌باشد به همین دلیل ظرفیت آن براساس نوع رویداد متغیر است، ظرفیت رویال آلبرت هال در کنسرت‌های موسیقی بیش از ۵٬۵۰۰ نفر و در مسابقات تنیس بیش از ۴۰۰۰ نفر است
رویال آلبرت هال ( Royal Albert Hall) یکی از معروف ترین سالن‌های کنسرت در جهان است. این سالن در لندن قرار دارد. ظرفیت این سالن پنج هزار و پانصد نفر است. مرضیه پس پیوستن به سازمان مجاهدین پس از سال‌ها سکوت برای اولین بار در این سالن به خواندن پرداخت.
=== کنسرت همبستگی مرضیه در لندن ===
در این کنسرت مرضیه به اجرای قطعه‌ای بسیار طولانی پرداخت. اجرا این قطعه حدود ۴۵ دقیقه با ۱۰۰ نفر گروه کر و ارکستر انجام شد. این در حالی بود که مرضیه در تمام مدت اجرا نه شعر و نه نت‌های ترانه را در مقابل خود نداشت و تماما آنرا از حفظ اجرا کرد. مرضیه این کنسرت را در سن ۷۲ سالگی اجرا نمود.<ref name=":2" />
=== کنسرت مرضیه بر روی تانک‌های [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش]] ===
=== کنسرت لوس‌ آنجلس مرضیه ===
مرضیه در لوس آنجلس آمریکا اقدام به برگزاری یک کنسرت در سالن ویشلرهال کرد. لوس انجلس تایمز گزارش کرد این کنسرت با تدابیر شدید امنیتی همراه بود و تمامی شرکت کنندگان باید از ردیاب فلزی رد می‌شدند. همین امر منجر به تاخیر ۴۵ دقیقه‌ای در برگزاری کنسرت شد.
در این کنسرت هنگامی که یکی از تماشاگران با ترانه مرضیه اقدام به دست زدن کرد او خطاب به جمعیت گفت: «من مطرب نیستم، وقتی می‌خوانم فقط گوش بدهید.»<ref name=":2" /> او در این کنسرت با جمعیت در مورد مجاهدین خلق سخن گفت و حرف‌هایی جنجالی زد که توجه بسیاری را جلب کرد.
فیگارو روزنامه مشهور فرانسوی درباره این کنسرت نوشت<blockquote>«اگر کسی بخواهد مرضیه را برای فرانسویان توصیف کند، جز با تلفیق چندین چهره نمی‌تواند این کار را بکند: عشقی از نوع «کاترین سُوژ» برای شعر و شاعران، طعم صدای بی‌انتها در زمینه ویولن‌ها مانند «نانا موسکوری»، هیبت قوی مانند «جون بائز»، گرمای جذب کننده شرقی‌ام کلثوم… مرضیه و هزاران هنرمند ایران زمین، هزاره‌ها و قرن‌هاست که با آتش بانگ‌نای‌شان شعلهٴ این فرهنگ را در مقابل توفانها زنده نگه داشته‌اند و از نسلی به نسلی دیگر سپرده‌اند». <ref>فیگارو - ۲۵ فروردین۸۵ -برتران دیکان</ref></blockquote>
=== کنسرت پاله دوگنگره مرضیه ===
[[پرونده:کنسرت مرضیه در سالن المپیا.jpg|جایگزین=کنسرت مرضیه در سالن المپیا|بندانگشتی|کنسرت مرضیه در سالن المپیا]]
=== آخرین کنسرت مرضیه در سالن المیپا ===
آخرین کنسرت مرضیه در سالن المپیای پاریس در حالی برگزار شد که او ۸۲ سال سن داشت. این کنسرت به رهبری استاد محمد شمس برگزار شد. شاهرخ گلستان، همان زمان در نقدی درباره کنسرت المپیا نوشت: «مرضيه که در فروردين ماه امسال هشتاد و دو سالگی را پشت سر گذاشت و بيش از شصت سال است که می خواند، شفافيت صدا و قدرت خوانندگی خود را به خوبی حفظ کرده است.»


=== '''کنسرت‌های اروپایی و آمریکا''' ===
=== '''کنسرت‌های اروپایی و آمریکا''' ===


آنگاه که کنسرت‌های وی در پراعتبارترین مراکز هنری جهان، هم‌چون آلبرت هال سلطنتی لندن، المپیای پاریس و سالن ویلشر هال لس‌آنجلس با ترکیبی از موسیقی و پیامهای سیاسی برگزار گردید. مرضیه وقتی در هشتاد و دو سالگی می‌خواست به همراه یک ارکستر بزرگ در سالن المپیای پاریس ظاهر شود و در برابر پنج هزار نفر نزدیک به سه ساعت آواز بخواند، فیگارو روزنامه مشهور '''فرانسوی درباره این رویداد بزرگ نوشت:'''
آنگاه که کنسرت‌های وی در پراعتبارترین مراکز هنری جهان، هم‌چون آلبرت هال سلطنتی لندن، المپیای پاریس و سالن ویلشر هال لس‌آنجلس با ترکیبی از موسیقی و پیامهای سیاسی برگزار گردید. مرضیه وقتی در هشتاد و دو سالگی می‌خواست به همراه یک ارکستر بزرگ در سالن المپیای پاریس ظاهر شود و در برابر پنج هزار نفر نزدیک به سه ساعت آواز بخواند،  
[[پرونده:مرضیه در سالن المپیا.jpg|alt=مرضیه در سالن المپیا |بندانگشتی|مرضیه در سالن المپیا ]]
=== پیوستن مرضیه به ارتش‌آزادی‌بخش و سکونت در عراق ===
<blockquote>«اگر کسی بخواهد مرضیه را برای فرانسویان توصیف کند، جز با تلفیق چندین چهره نمی‌تواند این کار را بکند: عشقی از نوع «کاترین سُوژ» برای شعر و شاعران، طعم صدای بی‌انتها در زمینه ویولن‌ها مانند «نانا موسکوری»، هیبت قوی مانند «جون بائز»، گرمای جذب کننده شرقی‌ام کلثوم… مرضیه و هزاران هنرمند ایران زمین، هزاره‌ها و قرن‌هاست که با آتش بانگ‌نای‌شان شعلهٴ این فرهنگ را در مقابل توفانها زنده نگه داشته‌اند و از نسلی به نسلی دیگر سپرده‌اند». (روزنامه فیگارو- ۲۵فروردین ۸۵ -به قلم «برتران دیکال) </blockquote>
مرضیه که در پاریس ساکن بود در ۲۱ مهر ۱۳۷۶ با لغو یکی از سفرهای خود از سازمان مجاهدین می‌خواهد وی را به عراق بفرستد. او تقاضا می‌کند به ارتش آزادی‌بخش پیوسته و رزمنده‌ ارتش آزادی باشد.
 
==== اعلام پیوستگی مرضیه به ارتش آزادیبخش ملی ایران ====
مرضیه در نامه‌ای مسعود رجوی به عنوان فرمانده کل ارتش آزادی‌بخش درخواست خود را برای رفتن به عراق و پیوستن به ارتش‌ آزادی‌بخش چنین می‌نویسند:<blockquote>گفتا که کیست بر در</blockquote><blockquote>گفتم کمین غلامت</blockquote><blockquote>گفتا چه کار داری</blockquote><blockquote>گفتم مها سلامت</blockquote><blockquote>گفتا که چند رانی؟</blockquote><blockquote>گفتم که تا بخوانی</blockquote><blockquote>گفتا که چند جوشی</blockquote><blockquote>گفتم که تا قیامت</blockquote><blockquote>به فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران برادر مجاهد سردار بزرگ مسعود رجوی</blockquote><blockquote>هم‌چنانکه به نسرین عزیزم و رئیس‌جمهور محبوبمان خانم مریم رجوی گفتم و تقاضا کردم</blockquote><blockquote>عزم جزم کرده‌ام که به‌عنوان رزمنده ارتش، به ارتش مریم بپیوندم، موافقت نکردند. گویا که من فردی باشم فقط برای بزم، که می‌باید تا به آخر در آرامش پاریس به کارهای حاشیه بپردازم… .</blockquote><blockquote>اما هرگز و هیچ‌گاه به چنین نقش- هر قدر هم در اوصاف آن بگویید و بگویند – قناعت نمی‌کنم. آخر من برای رزمیدن و آزادی ملّتم ترک خانمان و عزیزان و جلای وطن کردم و به‌دامن سیمرغ رهایی چنگ زدم و بر آستان علی علیه‌السلام و سید الشهدا سر سائیدم و گرد و غبار قرارگاه اشرف و مجاهدان پاکبازش را توتیای دیده نمودم و به‌نام گل سرخ خواندم…</blockquote><blockquote>اکنون موقعیت و مواضع خودم را به شرح زیر اعلام می‌کنم:</blockquote><blockquote>۱-من اشرف السادات مرتضایی (مرضیه) که بیش از نیم قرن برای ملت ایران خواندم در سن هفتادوسه سالگی در اوج تجربه و آگاهی، ارتش آزادیبخش را انتخاب کرده‌ام. هیچ‌کس حتی شما نمی‌تواند انتخاب مرا تغییر بدهد. مسئولیت این انتخاب را با همه پیامدهای آن شخصاً بر عهده‌دارم و خودم به ملت ایران و مخصوصاً زنان و دختران کشور اسیرم توضیح خواهم داد. بنابراین بیهوده تلاش نکنید که انتخاب و تصمیم مرضیه را تغییر داده و وادارش کنید که به نشستن در پاریس و زندگی در آرامش و رفاه قانع شود.</blockquote><blockquote>خیر، پس از بازگشت خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور عزیزم به ارتش آزادیبخش، این دیگر محال و غیرممکن است.</blockquote><blockquote>۲-من نمی‌خواهم زن ویژه‌یی باشم. رزمنده ارتش آزادیبخش هستم و لااقل می‌توانم برای بچه‌ها و راه‌گشایان ملتم آشپزی و… . هم بکنم یا دستکم دعایی بدرقه راهشان کنم. بگذریم که از روز اول گفتم که می‌خواهم بر روی اولین تانک بجانب دشمن بشتابم. به‌خدا سوگند که با خلوص و از ته دل گفتم. پس نه مهمانم، نه احترامات ویژه می‌خواهم و نه حتی دیدار تو و خانم مریم رجوی را. هیچ نوع رسیدگی خاص هم نمی‌خواهم و میدانی که اهل گشت و گذار هم نبوده‌ام، بله، از امروز کمترین صاحبخانه‌ام.</blockquote><blockquote>۳-فکر همه خطرات را هم کرده‌ام. خون مرضیه هم مانند خون دیگر مجاهدان و رزمندگان ارتش‌آزادیبخش کمترین فدیه آزادی ملت ایران از دست آخوندهای خون‌آشام است. حرف دشمنان و اضداد این مقاومت و این مجاهدین را هم هر چند بیشتر و بیشتر به من ناسزا بگویند به‌جان خریده‌ام</blockquote><blockquote>من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق</blockquote><blockquote>چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست</blockquote><blockquote>۴- برای پیروزی سهل و آسان هم نیامده‌ام. آمده‌ام تا در همه غم و شادی و شکست و پیروزیها با رشید‌ترین و پاکترین زنان و مردان ملتم باشم. بخدا دیگر حال و حوصله خارجه و اروپا را ندارم.</blockquote><blockquote>و سرانجام این‌که اگر تقاضایم پذیرفته نشود قهر و حتی اعتصاب می‌کنم و دیگر در خانه می نشینم و هیچکار هم برای این مقاومت نخواهم کرد</blockquote><blockquote>گفتا که خواندت اینجا</blockquote><blockquote>گفتم که بوی جامه‌ت</blockquote><blockquote>گفتا چه عزم داری</blockquote><blockquote>گفتم وفا و یاری</blockquote><blockquote>گفتا زمن چه خواهی</blockquote><blockquote>گفتم که لطف عامت</blockquote><blockquote>الشرف السادات مرتضایی (مرضیه)</blockquote><blockquote>۱۳۷۶/۲۱/۷</blockquote>


=== پیوستن مرضیه به ارتش‌آزادی‌بخش و سکونت در عراق ===
قبل از پیوستنش به ارتش آزادیبخش گفته بود:<blockquote>«… اراده و عزم جزم کرده‌ام که به‌عنوان رزمنده ارتش آزادیبخش به ارتش مریم بپیوندم. من برای رزمیدن و آزادی مردمم ترک خانمان و عزیزان و جلای وطن کردم، به دامن سیمرغ رهایی چنگ زدم، بر آستان علی (ع) و سیدالشهدا سرساییدم و گرد و غبار اشرف و مجاهدان پاکبازش را توتیای دیده نمودم و به نام گل سرخ خواندم». </blockquote>
قبل از پیوستنش به ارتش آزادیبخش گفته بود:<blockquote>«… اراده و عزم جزم کرده‌ام که به‌عنوان رزمنده ارتش آزادیبخش به ارتش مریم بپیوندم. من برای رزمیدن و آزادی مردمم ترک خانمان و عزیزان و جلای وطن کردم، به دامن سیمرغ رهایی چنگ زدم، بر آستان علی (ع) و سیدالشهدا سرساییدم و گرد و غبار اشرف و مجاهدان پاکبازش را توتیای دیده نمودم و به نام گل سرخ خواندم». </blockquote>
[[پرونده:مرضیه بر روی تانک های ارتش آزادیبخش.jpg|جایگزین=مرضیه بر روی تانک های ارتش آزادیبخش|بندانگشتی|300x300پیکسل|مرضیه بر روی تانک های ارتش آزادیبخش]]
[[پرونده:مرضیه بر روی تانک های ارتش آزادیبخش.jpg|جایگزین=مرضیه بر روی تانک های ارتش آزادیبخش|بندانگشتی|300x300پیکسل|مرضیه بر روی تانک های ارتش آزادیبخش]]
خط ۱۲۰: خط ۱۴۸:


تنها پسر او که حاصل ازدواج دوم اوست در آمریکا زندگی می‌کند. همچنین نوه دختری او جانان خرم بتازگی ترانه‌هایی خوانده که از جمله آن می‌توان به ترانه دختر کولی که سالها پیش مادربزرگش خوانده بود اشاره کرد. جانان هم اکنون در پاریس زندگی می‌کند.<ref name=":0">بیتوته - [http://www.beytoote.com/art/artist/biography-marzieh2-singer.html بیوگرافی مرضیه]</ref>
تنها پسر او که حاصل ازدواج دوم اوست در آمریکا زندگی می‌کند. همچنین نوه دختری او جانان خرم بتازگی ترانه‌هایی خوانده که از جمله آن می‌توان به ترانه دختر کولی که سالها پیش مادربزرگش خوانده بود اشاره کرد. جانان هم اکنون در پاریس زندگی می‌کند.<ref name=":0">بیتوته - [http://www.beytoote.com/art/artist/biography-marzieh2-singer.html بیوگرافی مرضیه]</ref>
== پیام مسعود رجوی به مناسبت درگذشت مرضیه ==
مسعود رجوی در پیامی به مناسبت درگذشت مرضیه گفت
سردار نغمه خوان ارتش آزادی، گنجینة سرشارِ هنر ملی خاتون شهر شعرها و شورها، بلبل همراز سوزها و سازها پر کشید. مرضیه رستگار و جاودانه شد...
یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
ارْجِعِی إِلَی رَبِّک رَاضِیةً مَّرْضِیةً
بانوی عزت و همت، حدیث صفا و محبت «که با لعل خاموشش نهانی صدسخن دارم»
چرا که «مذهب عاشق، زمذهبها جداست- عاشقان را مذهب و ملت، خداست»
در دل صحرای تاریخ معاصر ایران, «بلبل سرگشته» دهههای متوالی, «نیمه شبان تنها», گمشده خود را  می جست و سرانجام آن را در مهر تابان مقاومت و آزادی ایران زمین دریافت. …
روز 21 مهر به ظاهر روز درگذشت مرضیه است . اما به نظر من روز تولد دیگری هم برای بانوی رزم آور هنر است.
در روز 21 مهر 1376 در پایان یک اجلاس شورا در یکی از قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران, خانم مرضیه درخواست شگفت انگیزی به من ارائه کرد. در این زمان او 73 سال داشت. نزدیک غروب, مریم به من گفت خانم مرضیه سفر بازگشت خود به فرانسه را لغو کرده و میخواهد ترا ببیند. پرسیدم موضوع چیست؟ مریم گفت: دو پایش را در یک کفش کرده و میگوید ارتش آزادیبخش را انتخاب کرده و هیچکس حتی تو هم نمیتوانی انتخاب او را تغییر  بدهی...
از مریم پرسیدم آیا ایشان در پاریس مشکل و کمبودی دارد؟ گفت تا آنجا که من میدانم خیر اما خودت هم بپرس...
با نگاهی پر مهر و اشتیاق به مریم, که گویی دوری از او را بر نمی تابد و نیز میخواهد او را در برابر مخالفت من, به حمایت از درخواست خودش بکشاند گفت: میخواهم نزدیک «خانوم» باشم. نمیخواهم زن ویژه باشم, من رزمندة ارتش آزادیبخش هستم ....


==جستارهای وابسته ==
==جستارهای وابسته ==

منوی ناوبری