کاربر:Javad/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
محسن رضایی زمانی که مسئول واحد اطلاعات سپاه در اوایل انقلاب بود، بسیاری از اعضا و هواداران سازمانهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی توسط این واحد، دستگیر و شکنجه و اعدام شدند.
محسن رضایی زمانی که مسئول واحد اطلاعات سپاه در اوایل انقلاب بود، بسیاری از اعضا و هواداران سازمانهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی توسط این واحد، دستگیر و شکنجه و اعدام شدند.


تا پیش از اینکه وزارت اطلاعات تشکیل شود بند ۲۰۹ زندان اوین در اختیار سپاه پاسداران بود که محل بازجویی و شکنجه‌ی بسیاری از فعالانی که عمدتا از نیروهای مخالف نظام و اعضا و هواداران سازمان های سیاسی مانند سازمانهای مارکسیستی و سازمان مجاهدین خلق ایران بود
==== سرکوب گروه های سیاسی ====
تا پیش از اینکه وزارت اطلاعات تشکیل شود بند ۲۰۹ زندان اوین در اختیار سپاه پاسداران بود که محل بازجویی و شکنجه‌ی بسیاری از فعالانی که عمدتا از نیروهای مخالف نظام و اعضا و هواداران سازمان های سیاسی مانند سازمانهای مارکسیستی و سازمان مجاهدین خلق ایران بود.


اطلاعات سپاه در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر، یکی از نهادهایی بود که سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی ایران را که عمدتا در قالب سازمان‌های سیاسی مارکسیستی یا سازمان مجاهدین خلق فعالیت می‌کردند به عهده داشت. سپاه تمامی ساختمان‌ها و مراکز ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم محمدرضا شاه پهلوی) را در اختیار گرفته بود و از بسیاری از آنها به عنوان بازداشتگاه و محل بازجویی و شکنجه فعالان سیاسی استفاده می‌کرد. در تهران، تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳، بند ۲۰۹ زندان اوین در اختیار سپاه بود.
محسن رضایی در مصاحبه ای در بهمن ۱۳۸۹درباره وقایع دهه ۶۰ گفت:<blockquote>«سال ۶۰ تمام شهرهای ایران بدون استثناء درگیر زد و خورد بود و موتور نیروهای انقلاب در این سال روشن شد. در این سال واقعاً نمی‌دانستیم که آیا باید با عراقی‌ها بجنگیم یا تهران را نگه داریم. چرا که در تیر سال ۶۰ از یک طرف با کمبود اسلحه در جنگ تحمیلی مواجه بودیم و از یک طرف خیابان‌های تهران و مجاور مجلس و قوه قضائیه در آماج بمب و انفجارات بود».</blockquote>در زمان تصدی محسن رضایی در مقام فرماندهی سپاه پاسداران ترورهای مخالفان نظام در خارج از کشور و داخل کشور انجام شد. محسن سازگارا در این مورد گفت: محسن رضایی بعد از ورود به سپاه، بخش اطلاعات وتحقیقات سپاه راکه قراربود به صورت مغز متفکر و برنامه‌ریز سپاه باشد و حداکثر به صورت واحد اطلاعات نظامی برای سپاه عمل کند به صورت یک سازمان امنیت درآورده و خود در راس آن قرار گرفت. همچنین او در زمان جنگ مطرح نمود که سپاه باید ارگان‌هایی برای مقابله با مخالفین نظام داشته باشد.


محسن رضایی در «مصاحبه با برنامه تلویزیونی “دیروز، امروز، فردا» در بهمن ۸۹ با اشاره به درگیری‌های حکومت با قیام‌های کردستان و تهران در دهه ۶۰ می‌گوید: «سال ۶۰ تمام شهرهای ایران بدون استثناء درگیر زد و خورد بود و موتور نیروهای انقلاب در این سال روشن شد. در این سال واقعاً نمی‌دانستیم که آیا باید با عراقی‌ها بجنگیم یا تهران را نگه داریم. چرا که در تیر سال ۶۰ از یک طرف با کمبود اسلحه در جنگ تحمیلی مواجه بودیم و از یک طرف خیابان‌های تهران و مجاور مجلس و قوه قضائیه در آماج بمب و انفجارات بود.»
==== سرکوب ملیتها و اقوام ====
 
هاشمی رفسنجانی نیز درباره نقش سپاه که فرمانده آن محسن رضایی بود گفت:<blockquote>«اوّلین‌ آثار مثبت‌ تشکیل سپاه در درگیری‌ مؤثر با نیروهای‌ شورشی‌ ضد انقلاب‌ بود که‌ به‌ تدریج‌ آنها را شکست‌ دادند و متواری‌ کردند. کانون‌های‌ فتنه‌ در خوزستان‌ که‌ خلق‌ عرب‌ ایجاد کرده‌ بود، کردستان‌، ترکمن‌صحرا، بلوچستان‌ و جاهای‌ دیگر با حضور فرزندان‌ سپاه‌ متلاشی‌ و منهدم‌ شد. یکپارچگی‌ کشور حفظ‌ شد. سپاه‌ خودش‌ را نشان‌ داد و ارزشش‌ را در همان‌ گام‌های‌ اوّلیه‌ و برخوردهای‌ درون‌شهری‌ اثبات‌ کرد.»</blockquote>رضایی در تایید نقش خود در سرکوب قیام کردستان می‌گوید:  «از همان ابتدای تشکیل اطلاعات سپاه مسائل را با امام در میان می‌گذاشتم و حتی در سال ۵۸ که امام در بیمارستان بستری بود و دکتر عارف پزشک امام به هیچ کدام از مسئولان اجازه حضور در بیمارستان را نمی‌داد اما من به امام نزدیک می‌شدم و اطلاعات را در گوش امام می‌گفتم. در این سال که اوج درگیری با کودتاچیان وگروهک فرقان بود، مسائل عجیبی در کردستان و سیستان و بلوچستان رخ داد که در این زمان‌ها رابطه‌ام با امام زیادتر شده بود و برخی اوقات که امکان ملاقات نبود حوادث را خدمت ایشان می‌نوشتم.»
همچنین مجموعه‌ای از ترورهای مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور و در داخل، به همراه دستگیری و سرکوب قیام کردستان و قتل عام‌ها و دستگیری‌های گسترده دهه  ۶۰،  در زمان فرماندهی محسن رضایی  در سپاه پاسداران رخ داده است. محسن سازگارا، که خود از اعضای اولیه سپاه پاسداران است، در مصاحبه با عدالت برای ایران اظهار می‌دارد که محسن رضایی بعد از ورود به سپاه، بخش اطلاعات وتحقیقات سپاه راکه قراربود به صورت مغز متفکر و برنامه‌ریز سپاه باشد و حداکثر به صورت واحد اطلاعات نظامی برای سپاه عمل کند به صورت یک سازمان امنیت درآورده و خود در راس آن قرار گرفت. همچنین او در زمان جنگ مطرح نمود که سپاه باید ارگان‌هایی برای مقابله با مخالفین نظام داشته باشد.
 
هاشمی رفسنجانی در یک سخنرانی درباره نقش سپاه در وقایع سال‌های اول پس از انقلاب گفته است: «اوّلین‌ آثار مثبت‌ تشکیل سپاه در درگیری‌ مؤثر با نیروهای‌ شورشی‌ ضد انقلاب‌ بود که‌ به‌ تدریج‌ آنها را شکست‌ دادند و متواری‌ کردند. کانون‌های‌ فتنه‌ در خوزستان‌ که‌ خلق‌ عرب‌ ایجاد کرده‌ بود، کردستان‌، ترکمن‌صحرا، بلوچستان‌ و جاهای‌ دیگر با حضور فرزندان‌ سپاه‌ متلاشی‌ و منهدم‌ شد. یکپارچگی‌ کشور حفظ‌ شد. سپاه‌ خودش‌ را نشان‌ داد و ارزشش‌ را در همان‌ گام‌های‌ اوّلیه‌ و برخوردهای‌ درون‌شهری‌ اثبات‌ کرد.»
 
رضایی در تایید نقش خود در سرکوب قیام کردستان می‌گوید:  «از همان ابتدای تشکیل اطلاعات سپاه مسائل را با امام در میان می‌گذاشتم و حتی در سال ۵۸ که امام در بیمارستان بستری بود و دکتر عارف پزشک امام به هیچ کدام از مسئولان اجازه حضور در بیمارستان را نمی‌داد اما من به امام نزدیک می‌شدم و اطلاعات را در گوش امام می‌گفتم. در این سال که اوج درگیری با کودتاچیان وگروهک فرقان بود، مسائل عجیبی در کردستان و سیستان و بلوچستان رخ داد که در این زمان‌ها رابطه‌ام با امام زیادتر شده بود و برخی اوقات که امکان ملاقات نبود حوادث را خدمت ایشان می‌نوشتم.»


توبا کمانگر که بیش از یک سال (خرداد ۱۳۶۰ تا مرداد ۱۳۶۱) به عنوان گروگان برای آزاد شدن چند تن از پاسداران که در دست نیروهای کومه‌له بوده‌اند، در دو زندان، یکی در ده‌نشور کامیاران و دیگری در زندان سپاه در مقر سابق ساواک در سنندج بوده است، علیه محسن رضایی شهادت داده است. وی که سه بار در زندان سپاه در سنندج با رضایی مواجه شده است، از سوی وی و سایر مسئولان زندان‌ها، با این تهدید مواجه شده که یا باید ازدواج با یکی از پاسداران را بپذیرد و یا اینکه اعدام می‌شود. این در حالی است که وی در آن زمان متاهل و باردار بوده است.
توبا کمانگر که بیش از یک سال (خرداد ۱۳۶۰ تا مرداد ۱۳۶۱) به عنوان گروگان برای آزاد شدن چند تن از پاسداران که در دست نیروهای کومه‌له بوده‌اند، در دو زندان، یکی در ده‌نشور کامیاران و دیگری در زندان سپاه در مقر سابق ساواک در سنندج بوده است، علیه محسن رضایی شهادت داده است. وی که سه بار در زندان سپاه در سنندج با رضایی مواجه شده است، از سوی وی و سایر مسئولان زندان‌ها، با این تهدید مواجه شده که یا باید ازدواج با یکی از پاسداران را بپذیرد و یا اینکه اعدام می‌شود. این در حالی است که وی در آن زمان متاهل و باردار بوده است.
۱٬۶۶۴

ویرایش

منوی ناوبری