۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بنیادگرایی اسلامی (Islamic fundamentalism)''' به معنی بازگشت به اصول و اعتقادات اصلی اسلامی است.<ref>[https://dictionary.abadis.ir/?lntype=dehkhoda,fatofa,moeen,amid,name,wiki,wikiislamic&word=%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C&from=ac لغت نامه آنلاین دهخدا]</ref> تاریخچه این تفکر به اختلاف دیدگاه و شیوه استنباط احکام دینی بین علمای دین در قرون اولیه اسلام برمیگردد. دستهای از علما در رأی و فتوا و استخراج احکام دین عقل را بر حدیث و عدهای دیگر حدیث را بر عقل مقدم میدانستند. دستهای که حدیث را برعقل مقدم | '''بنیادگرایی اسلامی (Islamic fundamentalism)''' به معنی بازگشت به اصول و اعتقادات اصلی اسلامی است.<ref>[https://dictionary.abadis.ir/?lntype=dehkhoda,fatofa,moeen,amid,name,wiki,wikiislamic&word=%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C&from=ac لغت نامه آنلاین دهخدا]</ref> تاریخچه این تفکر به اختلاف دیدگاه و شیوه استنباط احکام دینی بین علمای دین در قرون اولیه اسلام برمیگردد. دستهای از علما در رأی و فتوا و استخراج احکام دین عقل را بر حدیث و عدهای دیگر حدیث را بر عقل مقدم میدانستند. دستهای که حدیث را برعقل مقدم میدانستند، در استدلالهای خود میگفتند که فلان صحابه چنین گفته یا فلان خلیفه این را گفته است. از پیشگامان اولیه این شیوه استدلال، احمد حنبل بنیانگذار مذهب حنبلی از مذاهب چهارگانه سنی است. در سالهای بعد ابن تیمیه که از فعالترین علمای این شاخه از مذهب سنی بود، این رویه را پیش گرفت و تبلیغ کرد. در قرن دوازدهم هجری محمد عبدالوهاب در عربستان پیرو نظریات احمد حنبل و ابن تیمیه نظریه خود را دربارهی حاکمیت بیان کرد. نظریات او بر این استوار بود که حکومت را به زور سلاح باید به چنگ آورد. و هر مسلمانی وظیفه دارد از حاکم قدرتمند پیروی کند. | ||
سلفیه یا | سلفیه یا سلفیگری فرقهای در مذهب سنی هستند که از خود را پیرو مکتب «اهل حدیث» میدانند که توسط احمد حنبل بنیانگذاری شد. ابن تیمیه از نظریهپردازان و پرکارترین عالمان سلفیه به شمار میرود. نام سلفیه از آغاز قرن چهاردهم بر سر زبانها افتاد. تکفیر سایر مسلمانان از کارکردهای ویژه این مکتب است که به طور سیستماتیک آن را انجام میدهند. | ||
درشیعه نیز علمایی که حدیث را بر عقل مقدم میشمارند «اخباریون» نام دارند. | درشیعه نیز علمایی که حدیث را بر عقل مقدم میشمارند «اخباریون» نام دارند. | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
اصلیترین هدف بنیادگرایی اسلامی رسیدن به حاکمیت است. بنیادگرایان اسلامی به دنبال حاکمیت بر کل جهان هستند و اینطور استدلال میکنند که دین اسلام مرز نمیشناسد و احکام آن باید درتمام جهان حاکم شود. | اصلیترین هدف بنیادگرایی اسلامی رسیدن به حاکمیت است. بنیادگرایان اسلامی به دنبال حاکمیت بر کل جهان هستند و اینطور استدلال میکنند که دین اسلام مرز نمیشناسد و احکام آن باید درتمام جهان حاکم شود. | ||
اولین حکومت بنیادگرای اسلامی که | اولین حکومت بنیادگرای اسلامی که به قدرت رسید، حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر نظریه «ولایت فقیه» در ایران است که بنیانگذار آن « [[روحالله خمینی]] » بود. خمینی نظریه ولایت فقیه را که یک نظریه انحرافی در اسلام است از سالها قبل از به قدرت رسیدن در کتاب خود به نام «حکومت اسلامی» تدوین کرده بود. | ||
جمهوری اسلامی از همان ابتدای بهدست آوردن قدرت در ایران بنا به ماهیت بنیادگرای خود سرکوب مردم ایران و صدور بنیادگرایی به خارج از مرزهای ایران را با نام «صدور انقلاب» به عنوان دو پایه حفظ حاکمیت خود در دستور کار قرار داد. | جمهوری اسلامی از همان ابتدای بهدست آوردن قدرت در ایران بنا به ماهیت بنیادگرای خود سرکوب مردم ایران و صدور بنیادگرایی به خارج از مرزهای ایران را با نام «صدور انقلاب» به عنوان دو پایه حفظ حاکمیت خود در دستور کار قرار داد. | ||
سرکوب جریانات سیاسی و گروههای مختلف از جمله مجاهدین خلق و سرکوب اقلیتهای مذهبی و اقلیتهای قومی مانند مردم کردستان و ... و همچنین سرکوب اعتراضات از جمله سرکوب دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و سرکوب اعتراضات مردم به نتایج انتخابات در سال ۱۳۸۸ از نمونههای بارز سرکوب در رژیم ولایت فقیه است. | سرکوب جریانات سیاسی و گروههای مختلف از جمله [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] و سرکوب اقلیتهای مذهبی و اقلیتهای قومی مانند مردم کردستان و ... و همچنین سرکوب اعتراضات از جمله سرکوب دانشجویان در [[حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)|۱۸ تیر ۱۳۷۸]] و سرکوب [[تظاهرات ۱۳۸۸|اعتراضات مردم به نتایج انتخابات در سال ۱۳۸۸]] از نمونههای بارز سرکوب در رژیم ولایت فقیه است. | ||
دخالت درکشورهای منطقه، مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن و تشکیل نیروهای نیابتی و وابسته در این کشورها اقدامات جمهوری در راستای صدور بنیادگرایی است. تروریسم و انجام عملیاتهای متعدد تروریستی در کشورهای مختلف، مهمترین ابزار صدور بینادگرایی اسلامی توسط رژیم ایران است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | دخالت درکشورهای منطقه، مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن و تشکیل نیروهای نیابتی و وابسته در این کشورها اقدامات جمهوری در راستای صدور بنیادگرایی است. تروریسم و انجام عملیاتهای متعدد تروریستی در کشورهای مختلف، مهمترین ابزار صدور بینادگرایی اسلامی توسط رژیم ایران است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
== مفهوم واژه بنیاد گرایی مذهبی و سابقه آن == | == مفهوم واژه بنیاد گرایی مذهبی و سابقه آن == | ||
کلمه بنیادگرایی برگرفته از کلمه لاتین «Fundamentum» به معنای شالوده، اساس و پایه است. معادل آن در زبان عربی «الاصولیه»، به معنای بازگشت به اصول و مبانی است. این واژه برای نخستین بار در اوایل قرن بیستم در | کلمه بنیادگرایی برگرفته از کلمه لاتین «Fundamentum» به معنای شالوده، اساس و پایه است. معادل آن در زبان عربی «الاصولیه»، به معنای بازگشت به اصول و مبانی است. این واژه برای نخستین بار در اوایل قرن بیستم در بحثهای درون مذهب پروتستان در آمریکا رواج یافت. بین سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱۰، پروتستانهای کلیسای انجیلی جزواتی با عنوان «مبانی» منتشر کردند که درآنها بر حقیقت متن کتاب مقدس در برابر تفسیرهای جدید تأکید شده بود. فرقه مزبور با ایمان به الهی - ابدی و خطا ناپذیری متن انجیل، استدلال میکردند که تأویلات نادرستی از متن انجیل ارائه شده که باید آنها را زدود و در مقابل تفسیر درستی از آن ارائه داد. آنها تأکید داشتند؛ نجات روح و رستگاری انسان به عنوان مهمترین هدف مسیحیت، فقط از رهگذر تأویل لفظی انجیل محقق میشود و تا زمانی که این تفسیر ارائه نشود و در اخنیار پیروان قرار نگیرد نمیتوان به رستگاری بشر امیدوار بود.<ref name=":0">[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی] - غلامرضا خسروی - فصلنامه مطالعات راهبردی دوره۹ شماره ۳۱ - صفحه ۱۲۳ و ۱۲۴</ref> | ||
با گسترش جریانهای دینی یهودی، اسلامی، بودایی و هندو در نیمه دوم قرن بیستم واژه بنیادگرایی کاربرد گستردهتری یافت و در مورد جریانهای فکری - دینی تمام مذاهب به کار گرفته شد. از این رو، این مفهوم برای توصیف آن دسته از گروههای دینی به کار میرفت که خواهان زندگی بر اساس مبانی و اصول دینی بودند. در حقیقت، بنیادگرایی مذهبی نوعی حرکت یا برنامه سیاسی به شمار میآید.<ref name=":0" /> | با گسترش جریانهای دینی یهودی، اسلامی، بودایی و هندو در نیمه دوم قرن بیستم واژه بنیادگرایی کاربرد گستردهتری یافت و در مورد جریانهای فکری - دینی تمام مذاهب به کار گرفته شد. از این رو، این مفهوم برای توصیف آن دسته از گروههای دینی به کار میرفت که خواهان زندگی بر اساس مبانی و اصول دینی بودند. در حقیقت، بنیادگرایی مذهبی نوعی حرکت یا برنامه سیاسی به شمار میآید.<ref name=":0" /> | ||
در بین | در بین صاحبنظران در این خصوص که بنیادگرایی مذهبی دقیقا چیست؛ خیزش جهانی دین چه علل و ریشههایی دارد، چشمانداز آتی آن چگونه بوده و پیآمدهای آن برای نظام بینالملل چه خواهد بود و نهایتا اینکه جریان بنیادگرایی مذهبی دارای چه نقاط اشتراک و افتراقی است و تنوع و تعدد آن چگونه است؟ نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی همانند «جان اسپوزیتو»(۱) و «برگر»(۲) بنیادگرایی را واژهای مناسب برای توصیف جریانهای نوین مذهبی نمیدانند و آن را دارای بار معنایی منفی میدانند. بعضی دیگر آن را برای تبیین خیزشهای جدید مذهبی، کارآمد میدانند. آنان بنیادگرایی مذهبی به ویژه بنیادگرایی اسلامی را به عنوان خطر اصلی صلح و ثبات جهانی معرفی کرده و در آیندهای نه چندان دور جنگ تمدنها را پیشبینی میکنند. گروهی دیگر نیز برخلاف آنها معتقدند، الگوهای همگرایی و واگرایی جهانی، بر اساس کشمکشهای دینی - تمدنی نیست. «اندرو هیوود»(۳) بنیاد گرایی مذهبی را نوعی «ایدئولوژی» میداند؛ درحالیکه به نظر برخی دیگر شکلی از ناسیونالیسم و قومگرایی است. | ||
علیرغم این تفاوتها، در موارد زیر نوعی توافق وجود دارد: | علیرغم این تفاوتها، در موارد زیر نوعی توافق وجود دارد: | ||
# بنیادگرایی مذهبی پدیدهای جهانی است و متعلق به مذهب یا مکان خاصی نیست. | |||
# به رغم تنوع و تعدد جریانهای دینی بنیادگرا در جهان و تنوع آنها در درون یک مذهب خاص، این جریانان ویژگیهای مشترکی دارند؛ از جمله: | |||
#* همه معتقد به قطعیت متون مقدس هستند | |||
#* خواهان بازگشت و تفسیر مجدد اصول و مبانی میباشند. | |||
#* واجد جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی هستند. | |||
#* از سکولاریسم انتقاد کرده و معتقدند که هستی انسان بدون بهرهمندی از تعالیم و تعالی دینی، هستی فقیر و سست بنیادی است.<ref name=":1">[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیاد گرایی اسلامی] نوشته غلامرضا خسروی - فصل نامه مطالعات راهبردی دوره ۹ شماره۳۱ ص ۱۲۵ و۱۲۶</ref> | |||
== بینادگرایی اسلامی == | |||
= | |||
مفهوم بنیادگرایی اسلامی با ظهور جریانات دینی در کشورهای اسلامی و به خصوص روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه در ایران و به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ادبیات علوم سیاسی و جامعه شناسی کاربرد یافت. راشد غنوشی بیان میکند: «منظور ما از بنیادگرایی بهرهوری از اصول اسلام است.» و حسن البنا، بنیانگذار جمعیت اخوانالمسلمین نیز در دههی ۱۹۴۰ دعوت اخوانیها را نوعی دعوت بنیادگرا معرفی کرد. | مفهوم بنیادگرایی اسلامی با ظهور جریانات دینی در کشورهای اسلامی و به خصوص روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه در ایران و به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ادبیات علوم سیاسی و جامعه شناسی کاربرد یافت. راشد غنوشی بیان میکند: «منظور ما از بنیادگرایی بهرهوری از اصول اسلام است.» و حسن البنا، بنیانگذار جمعیت اخوانالمسلمین نیز در دههی ۱۹۴۰ دعوت اخوانیها را نوعی دعوت بنیادگرا معرفی کرد. | ||
نگارنده مقاله «درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی» معتقد است جریانهای دینی و اسلامی در طول | نگارنده مقاله «درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی» معتقد است جریانهای دینی و اسلامی در طول قرن بیستم جهتگیریها و دغدغههای یکسانی داشتند و این موضوع موجب میشود که بتوان آنها را تحت عنوان «بنیادگرایی اسلامی» دسته بندی کرد. میتوان گفت بنیادگرایی اسلامی از این منظر نوعی شیوهی تفکر و ایدئولوژی سیاسی است.<ref name=":1" /> | ||
مضامین و محتوای بنیادگرایی اسلامی شامل محورهای زیر است: | مضامین و محتوای بنیادگرایی اسلامی شامل محورهای زیر است: | ||
# جامعیت و شمولیت دین اسلام | |||
# پیوند دین و سیاست در اسلام | |||
# بازگشت به اصول و مبانی | |||
# برقراری حکومت اسلامی | |||
# عمل گرایی و پیکارجویی<ref>[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی] غلامرضا خسروی-فصلنامه مطالعات راهبردی دروه ۹ شماره۳۱-ص۱۲۷ تا ۱۳۹</ref> | |||
== سابقه و ریشههای بنیادگرایی اسلامی == | == سابقه و ریشههای بنیادگرایی اسلامی == | ||
برای شناخت ریشههای بنیادگرایی اسلامی و اعمالی که | برای شناخت ریشههای بنیادگرایی اسلامی و اعمالی که طایفهگری و بنیادگرایان اسلامی تحت نام اسلام انجام میدهند ضروری است که مذاهب مختلف اسلام و روند شکلگیری آنها به طور مختصر بررسی شود. پیروان دین اسلام، اساسا در ۵ مذهب رسمی دستهبندی میشوند. تاریخ بهوجود آمدن آنها به ترتیب عبارتند از: مذهب شیعه جعفری، مذهب حنفی، مذهب مالکی، مذهب شافعی و مذهب حنبلی. | ||
=== مذهب شیعه === | === مذهب شیعه === | ||
پیروان علی (ع) را شیعه میگویند. جعفر ابن محمد معروف به «امام صادق» علوم اسلامی را در سطح وسیعی تدریس میکرد.مذهب شیعه، به عنوان روش فقهی شیعیان را امام جعفر صادق آموزش داد. | پیروان علی (ع) را شیعه میگویند. جعفر ابن محمد معروف به «امام صادق» علوم اسلامی را در سطح وسیعی تدریس میکرد. مذهب شیعه، به عنوان روش فقهی شیعیان را امام جعفر صادق آموزش داد. نظریهپردازان این مذهب یا علمای شیعه جعفری اثنی عشری، دردرون این مذهب به دو گروه بزرگ، به نامهای «اصولیون» و «اخباریون» تقسیم میشوند. | ||
=== مذهب حنفی === | === مذهب حنفی === | ||
بنیانگذار این مذهب، ابو حنیفه نعمان بن ثابت بن زوطی متولد سال ۸۰ هجری درکوفه و درگذشته در ۱۵۰ هجری در بغداد بوده است. او مدتی از شاگردان امام جعفرصادق بود. وی اولین دانشمند اسلامی بود که فقه اسلامی را فصل بندی کرد. ابو حنیفه در روش فقهی خود، عقل را مقدم بر حدیث میدانست. به ابو حنیفه و کسانی که عقل را مقدم بر حدیث میدانستند، «اصحاب الرأی» میگفتند. «منصور دوانیقی»، خلیفه دوم عباسی او را به اجبار ار کوفه به بغداد آورد و دستور داد قاض بغداد باشد. منصور، مذهب خود و تمام کسانی که تابع دولت او بودند را به نام مذهب حنفی اعلام کرد و به این صورت روش فقهی ابوحنیفه، به عنوان مذهب اهل سنت به رسمیت شناخته شد. مذهب حنفی اولین مذهب رسمی سنیها و بزرگترین مذهب در میان آنان است. درکشورهای پاکستان، بنگلادش، ترکیه، افغانستان،عراق و اربکستان اکثریت دارد. در ایران نیز اکثر بلوجهای سنی، پیروان مذهب حنفی هستند. | |||
=== مذهب مالکی === | === مذهب مالکی === | ||
خط ۷۱: | خط ۶۰: | ||
بنیانگذر این مذهب، احمد بن حنبل متولد ۱۶۴ هجری است و در ۲۴۱ در بغداد فوت کرد. کتاب حدیث او بهنام «مسند احمد» است. او از شاگردان و پیروان شافعی بود ولی حدیث را مقدم بر عقل میدانست. اکثریت مردم عربستان پیرو مذهب حنبلی هستند. بیروان این مذهب به تعداد کمی در عراق، یمن، سوریه و ... وجود دارند. مذهب حنبلی از نظر تعداد پیروان، کوچکترین مذهب سنی است. بعد از احمد حنبل، خلفای عباسی دیگر اجازه ندادند مذهب جدیدی از سنیها بهوجود آید. تا آنجا که به ریشه اعتقادات اسلامی، یعنی سه اصل دین برمیگردد، همه مذاهب در آن مشترک هستند. | بنیانگذر این مذهب، احمد بن حنبل متولد ۱۶۴ هجری است و در ۲۴۱ در بغداد فوت کرد. کتاب حدیث او بهنام «مسند احمد» است. او از شاگردان و پیروان شافعی بود ولی حدیث را مقدم بر عقل میدانست. اکثریت مردم عربستان پیرو مذهب حنبلی هستند. بیروان این مذهب به تعداد کمی در عراق، یمن، سوریه و ... وجود دارند. مذهب حنبلی از نظر تعداد پیروان، کوچکترین مذهب سنی است. بعد از احمد حنبل، خلفای عباسی دیگر اجازه ندادند مذهب جدیدی از سنیها بهوجود آید. تا آنجا که به ریشه اعتقادات اسلامی، یعنی سه اصل دین برمیگردد، همه مذاهب در آن مشترک هستند. | ||
=== پایههای | === پایههای نظری بنیادگرایی در مذاهب اسلامی === | ||
در همه مذاهب اسلامی (چه شیعه و چه سنی) روحانیون بهلحاظ نظری به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند. نظرگاه اول در رأی یا فتوا، عقل را مقدم بر حدیث میدانند. نظرگاه دوم حدیث را برعقل تقدم میدارند. این تقسیم بندی در مذهب شیعه را «اصولیون» و «اخباریون» میگویند. اصولیون در اجتهاد، اساسا روی شرایط جامعه و عقل متکی هستند. به عنوان مثال علمایی مانند آبتالله کاظم خراسانی و آیتالله نائینی در دوران انقلاب مشروطه از سخنگویان «اصولیون» بودند. اما روحانیونی | در همه مذاهب اسلامی (چه شیعه و چه سنی) روحانیون بهلحاظ نظری به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند. نظرگاه اول در رأی یا فتوا، عقل را مقدم بر حدیث میدانند. نظرگاه دوم حدیث را برعقل تقدم میدارند. این تقسیم بندی در مذهب شیعه را «اصولیون» و «اخباریون» میگویند. اصولیون در اجتهاد، اساسا روی شرایط جامعه و عقل متکی هستند. به عنوان مثال علمایی مانند آبتالله کاظم خراسانی و آیتالله نائینی در دوران انقلاب مشروطه از سخنگویان «اصولیون» بودند. اما روحانیونی مانند [[شیخ فضلالله نوری]]، اساسا از «اخباریون» و بنیادگرا بودند. | ||
اخباریون و همچنین کسانی که بر تقدم حدیث بر عقل معتقد هستند، در استدلالهای خود میگویند فلان صحابه یا فلان خلیفه و یا فلان امان این مطلب را گفت و بنابراین باید به آن عمل کرد. یعنی آنها به حرفهایی که از این و آن نقل شده استناد میکنند و اساسا قرآن را کنار میگذارند. | اخباریون و همچنین کسانی که بر تقدم حدیث بر عقل معتقد هستند، در استدلالهای خود میگویند فلان صحابه یا فلان خلیفه و یا فلان امان این مطلب را گفت و بنابراین باید به آن عمل کرد. یعنی آنها به حرفهایی که از این و آن نقل شده استناد میکنند و اساسا قرآن را کنار میگذارند. | ||
در مذاهب سنی | در مذاهب سنی نیز علمایی که به تقدم عقل بر حدیث معتقد بودند، اساسا از ترقیخواهان و ضد استبداد بوده و هستند ولی آنهایی که معتقد به تقدم حدیث بر عقل بودند، اساسا بنیادگرا بوده و هستند. | ||
=== نظریه حاکم قاهر === | === نظریه حاکم قاهر === | ||
از زمانیکه حکومت عباسیان رو به ضعف نهاد (قرن چهارم هجری) و حکومتهای محلی مختلف ایجاد شد، این سؤال در بین نظریه پردازان مذهب سنی به وجود آمد که مبنای مشروعیت این حکومتها چیست؟ در نتیجه این بحثها نظریهی جدیدی بهوجود آمد که حکومت | از زمانیکه حکومت عباسیان رو به ضعف نهاد (قرن چهارم هجری) و حکومتهای محلی مختلف ایجاد شد، این سؤال در بین نظریه پردازان مذهب سنی به وجود آمد که مبنای مشروعیت این حکومتها چیست؟ در نتیجه این بحثها نظریهی جدیدی بهوجود آمد که حکومت شورایی را نفی میکرد و نظریه «حاکم قاهر» را حتی اگر «فاجر» باشد، میپذیرد. البته پایه اولیه «حاکم قاهر»، به شکل دیگری درنوشتههای احمدحنیل وجود داشت. این مسئله در نظریه سلفیهای بعدی به اوج رسید. جوهر نظریه سلفیها، در مورد مشروعیت حکومت، نفی حکومت شورایی و تبلیع قدرت حاکم است. یعنی حاکم مسلمان باید قدرت داشته باشد، حتی اگر فاسق و فاجر باشد. | ||
=== سلفیه === | === سلفیه === | ||
سلفیگری یا سلفیه نام فرقهای است که خود را پیرو «سلف صالح» میدانند. منظور از سلف صالح پیامبر و صحابه (کسانی که پیامبر را دیدهاند)، تابعین (کسانی که صحابه پیامبر اسلام را دیدهاند و دین اسلام را از آنان گرفتهاند) و تابع تابعین (کسانی که صحابه را ندیدهاند و دین اسلام را از تابعین گرفتهاند) است. | سلفیگری یا سلفیه نام فرقهای است که خود را پیرو «سلف صالح» میدانند. منظور از سلف صالح پیامبر و صحابه (کسانی که پیامبر را دیدهاند)، تابعین (کسانی که صحابه پیامبر اسلام را دیدهاند و دین اسلام را از آنان گرفتهاند) و تابع تابعین (کسانی که صحابه را ندیدهاند و دین اسلام را از تابعین گرفتهاند) است.<blockquote>مکتب سلفیه از آغاز قرن چهاردهم هجری بر سر زبانها افتاد.<ref name=":2">[[سلفی کسیت و جه میگوید؟]] - سایت مشرق </ref> پیروان سلفیه خود را پیرو مکتب «اهل حدیث» میدانند که توسط «احمد بن حنبل» پایهگذاری شد. مهمترین نظریهپرداز سلفیه و از پرکارترین عالمان در این زمینه، احمد بن الحلیم معروف به ابن تیمیه متولد ۶۶۱ هجری در حران و درگذشته ۷۲۸ هجری در دمشق است. او پس از نشستن درکرسی تدریس و استفتاء به جای پدرش، عقایدی در مسائل توحیدی و جانبداری از اهل حدیث و پیروی از سلف و مخالفت با سایر گروههای فکری و فرقههای کلامی و فقهی بیان کرد.<ref name=":2" /> ابن تیمیه درباره حکومت نظریهی جدیدی داد. او به اینکه حکومت با بیعت روی کار آمده یا از طریق شورا بوده یا با رضایت مردم یا با زور روی کار آمده است کاری نداشت. در کتاب «السیاسة الشرعیة» میگوید: «در فرماندهی جنگ، فرد قوی و شجاع حتی اگر فاجر باشد بر فرد ضعیف حتی اگر امانندار باشد مقدم است.» ابن تیمیه در کتاب «فتواهای ابن تیمیه» مینویسد: «شریعت آنچه را که واجب کرده، بر حسب امکان است. در عبادات و معاملات بر حسب امکان شرط میکند. بنابراین مجاز است که دستود ولی امر (حاکم) - حتی با وجود داشتن فجور - اجرا شود، هرچند ترجیح این است که حتیالامکان عادل و بدون مفسده باشد...کما اینکه عمربن خطاب به دلیل برتر شمردن مصلحت در کاری، کسی که فجور داشت وی را به کار میگرفت.»</blockquote> | ||
مکتب سلفیه از آغاز قرن چهاردهم هجری بر سر زبانها افتاد.<ref name=":2">[[سلفی کسیت و جه میگوید؟]] - سایت مشرق </ref> پیروان سلفیه خود را پیرو مکتب «اهل حدیث» میدانند که توسط «احمد بن حنبل» پایهگذاری شد. | |||
=== تکفیر کردن سایر مسلمانان === | === تکفیر کردن سایر مسلمانان === | ||
خط ۹۰: | خط ۷۷: | ||
=== وهابیون === | === وهابیون === | ||
تا قرن ۱۲هجری، تمامی سلفیهها از ابن تیمیه پیروی میکردند. در قرن ۱۲هجری، نظریه جدیدی به نام وهابیه بهوجود آمد. | تا قرن ۱۲هجری، تمامی سلفیهها از ابن تیمیه پیروی میکردند. در قرن ۱۲هجری، نظریه جدیدی به نام وهابیه بهوجود آمد. بنیانگذار این تفکر محمد بن عبدالوهاب (اهل عربستان) است. او حرفهای خود را به احمد بن حنبل و ابن تیمیه مستند میکرد. جوهر نظریه وهابیون در پهنه سیاست، مربوط به حاکمیت است. این نظریه معتقد است حکومت را باید به زور سلاح به دست آورد. هر مسلمانی وظیفه دارد از حاکم قدرتمند، پیروی کند. محمد بن عبدالوهاب با محمد بن سعود درشبه جزیره عربستان، هم پیمان شد و به این وسیله، دولت سعودی اول در سال ۱۱۵۷ هجری تأسیس شد. | ||
== حکومت، اصلیترین هدف بنیادگرایی اسلامی == | == حکومت، اصلیترین هدف بنیادگرایی اسلامی == | ||
بنیادگرایی در اساس معتقد به استقرار و برپایی حکومت اسلامی است و میتوان گفت، اصلیترین دغدغه بنیادگراها رسیدن به حاکمیت است. در همین راستا | بنیادگرایی در اساس معتقد به استقرار و برپایی حکومت اسلامی است و میتوان گفت، اصلیترین دغدغه بنیادگراها رسیدن به حاکمیت است. در همین راستا حکومت اسلامی مدنظر بنیادگراها بر چند پایه استوار است. | ||
# یکی از ارکان و منابع مشروعیت حکومت اسلامی، دین است. | |||
# اولین شرط فرمانروای اسلامی اعتقاد به شریعت و قوانین آن است. | |||
# وظیفه حکومت اسلامی ابتدا، اجرای احکام الهی و در مرحله بعد گسترش اسلام در سرتاسر جهان است. | |||
# حکومت اسلامی، حکومتی جهانی است. مرزهای حکومت دینی معطوف به شاخصهایی چون نژاد، رنگ پوست، زبان، سرزمین و غیره نیست؛ بلکه متکی به ایده و تفکر اسلامی است. | |||
# دولت اسلامی در عرصه قانونگذاری محدودیت دارد. قوه مقننه دولت اسلامی حق تشریع و وضع قانون را ندارد. این حق صرفا متکی به اراده و خواست خداوند است.<ref>[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی] نوشته غلامرضاخسروی - فصل نامه مطالعات راهبردی دوره ۹ شماره۳۱ ص ۱۳۶ و ۱۳۷</ref> | |||
== نظریه ولایت فقیه == | == نظریه ولایت فقیه == | ||
ولایت فقیه نظریهای است که خمینی | ولایت فقیه نظریهای است که خمینی آن را در کتاب حکومت اسلامی خود ارائه کرده و برای اولین بار در تاریخ شیعه با این وسعت و دامنه پرورانده است. او این کلمه را از آیهی «اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (اطاعت کنید از خدا و رسول خدا و از صاحبان امر خودتان - آیهی ۵۹ سورهی نساء) گرفته است. او اولی الامر را معادل ولی فقیه میگیرد. | ||
در تاریخ اسلام از قدیم، نظرگاهها و برداشتها و عملکردهایی از این تفکر وجود داشته که از ابتدا هم انحرافی بوده و رهبران راستین اسلام، بهخصوص ائمه شیعه درمقابل آن ایستادند. اساس این نظرگاه انحرافی در برداشتهای «دگماتیستی» و «پراگماتیستی» از اسلام | در تاریخ اسلام از قدیم، نظرگاهها و برداشتها و عملکردهایی از این تفکر وجود داشته که از ابتدا هم انحرافی بوده و رهبران راستین اسلام، بهخصوص ائمه شیعه درمقابل آن ایستادند. اساس این نظرگاه انحرافی در برداشتهای «دگماتیستی» و «پراگماتیستی» از اسلام یا مخلوطی از این دو دیدگاه، تجلی پیدا میکند. | ||
=== تعریف دگماتیسم و پراگماتیسم و نمونه تاریخی آن === | |||
«دگماتیسم»، به معنی قشریگری را به عنوان نمونه در تاریخ اسلام، در«خوارج» و با شعار «لا حکم الا الله» میتوان مشاهده کرد. «پراگماتیسم» هم به معنی قربانی کردن اصول در مقابل منافع است. در حکومت مبتنی بر ولایت فقیه در ایران با هر دو این عناصر مواجه هستیم. | «دگماتیسم»، به معنی قشریگری را به عنوان نمونه در تاریخ اسلام، در«خوارج» و با شعار «لا حکم الا الله» میتوان مشاهده کرد. «پراگماتیسم» هم به معنی قربانی کردن اصول در مقابل منافع است. در حکومت مبتنی بر ولایت فقیه در ایران با هر دو این عناصر مواجه هستیم. | ||
خوارج به عنوان نمونه تاریخی دگماتیسم جریانی انحرافی بود که هیچ دینامیزمی و هیچ نواندیشی را قبول نمیکند. شاید بتوان در عصر حاضر طالبان را مثال زد که برداشتی دگماتیک از اسلام را ارائه میدهند. | خوارج به عنوان نمونه تاریخی دگماتیسم جریانی انحرافی بود که هیچ دینامیزمی و هیچ نواندیشی را قبول نمیکند. شاید بتوان در عصر حاضر طالبان را مثال زد که برداشتی دگماتیک از اسلام را ارائه میدهند. | ||
نمونهی استفاده پراگماتیک از اسلام از همان اوایل تاریخ اسلام و بهخصوص شهادت علی(ع)، استقرار حکومت بنیامیه بود که کانون | نمونهی استفاده پراگماتیک از اسلام از همان اوایل تاریخ اسلام و بهخصوص شهادت علی(ع)، استقرار حکومت بنیامیه بود که کانون تئوری آن تقدس حاکمیت بود. این تئوری میگوید، باید به حاکمیت تن داد و اسلام را در خدمت استحکام حاکمیت میگیرد و میگوید حاکمیت هر چه هست، همان مورد تأیید اسلام است و اسلام دستور میدهد که از آن تبعیت بشود. از زمان خلفای بنیامیه طبقهای بهوجود آمد به اسم طبقه فقها و آخوندهایی که کارشان توجیه عملکردهای حکومت و خلافت به نام اسلام بود. از مثالهای خیلی معروف این طبقه در سالهای اولیه ابوهریره بود که به عنوان یک صحابی پیامبر سخنان زیادی از آن حضرت بیان میکرد، یا عمروعاص که از چهرههای سیاسی معروف بود. عمروعاص به معاویه میگفت هر روایتی که برای حکومت لازم داری من از قول پیغمبر نقل میکنم. | ||
«آذری قمی» یک از آخوندهای حکومتی در جمهوری اسلامی میگوید: «آنچه بر همه چیز مقدم است حکومت است و با حاکم باید بیعت کرد ولو اینکه اعلم نیاشد، ولو اینکه مجتهد نباشد، ولو اینکه عادل نباشد» | «آذری قمی» یک از آخوندهای حکومتی در جمهوری اسلامی میگوید: <blockquote>«آنچه بر همه چیز مقدم است حکومت است و با حاکم باید بیعت کرد ولو اینکه اعلم نیاشد، ولو اینکه مجتهد نباشد، ولو اینکه عادل نباشد»</blockquote>در این منطق سه نمونه بزرگ تاریخی حکومت اسلامی، حکومت بنیامیه (صدسال)، خلافت عباسیان ( پانصدسال) و امپراطوری عثمانی بودند. | ||
در این منطق سه نمونه بزرگ تاریخی حکومت اسلامی، حکومت بنیامیه (صدسال)، خلافت عباسیان ( پانصدسال) و امپراطوری عثمانی بودند. | |||
در طول تاریخ به دلیل مبانی تئوریک شیعه و هم آنکه شیعه همیشه در اپوزیسیون بود، اساسا چنین نظرگاهی مطرود بود و عنوان «اولیالامر» در تقاسیر شیعه برای ائمه معصومین و امام زمان گفته میشود و نه برای حاکم وقت. در شیعه از ارزشهای ایستادگی در برابر امام جائر و ایستادگی در برابر سلطان جابر سخن میرود و برجستهترین نمونهی تاریخی هم قیام عاشورا و رویهی امام حسین است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | در طول تاریخ به دلیل مبانی تئوریک شیعه و هم آنکه شیعه همیشه در اپوزیسیون بود، اساسا چنین نظرگاهی مطرود بود و عنوان «اولیالامر» در تقاسیر شیعه برای ائمه معصومین و امام زمان گفته میشود و نه برای حاکم وقت. در شیعه از ارزشهای ایستادگی در برابر امام جائر و ایستادگی در برابر سلطان جابر سخن میرود و برجستهترین نمونهی تاریخی هم قیام عاشورا و رویهی امام حسین است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
=== تکامل نظریه ولایت فقیه خمینی === | === تکامل نظریه ولایت فقیه [[روحالله خمینی|خمینی]] === | ||
تاریخچه پیدایش ولایت فقیه اساسا از قرن یازدهم به بعد قوت گرفت و استنادات خمینی به ملا محسن نراقی که در دوران فتحعلی شاه میزیست، برمیگردد. | تاریخچه پیدایش ولایت فقیه اساسا از قرن یازدهم به بعد قوت گرفت و استنادات خمینی به ملا محسن نراقی که در دوران فتحعلی شاه میزیست، برمیگردد. | ||
درمقدمه کتاب حکومت اسلامی آمده است: «پس از مرحوم نراقى، حضرت امام خمينى تنها فقيهى است كه علاوه بر بحث در اين مورد مثل ساير فقيهان به تناسب مسائل مختلف، ولايت فقيه را در تصدى امر حكومت با همان معناى جامع و شامل، براى اولين بار با روشنى و تأكيد و تصريح، | درمقدمه کتاب حکومت اسلامی آمده است:<blockquote>«پس از مرحوم نراقى، حضرت [[روحالله خمینی|امام خمينى]] تنها فقيهى است كه علاوه بر بحث در اين مورد مثل ساير فقيهان به تناسب مسائل مختلف، ولايت فقيه را در تصدى امر حكومت با همان معناى جامع و شامل، براى اولين بار با روشنى و تأكيد و تصريح، تفصيلا مورد بررسى و اثبات قرار داده است و چنان كه اشاره شد مبحث ولايت فقيه را يك بار به صورت شفاهى در طى سيزده جلسه در نجف اشرف تدريس نمودهاند كه كتاب حاضر، صورت مكتوب و ويرايش شده همان درسهاست.»<ref>کتاب حکومت اسلامی - نوشته خمینی - مقدمه</ref></blockquote>خمینی در این زمینه دو کتاب معروف دارد. یکی ولایت فقیه یا همان «حکومت اسلامی» که بخشی از مجموعه درسهای خمینی در نجف است که در سال ۱۳۴۸ تدوین شده و در آن طرح خمینی برای حکومت ارائه شده است. دیگری کتاب «کشف الاسرار» که در آن کاری به حکومت اسلامی ندارد و فقط میگوید حکومت باید اسلام را رعایت کند و انتقاداتی به دولت [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] دارد که این کتاب در ۱۳۲۲ منتشر شده است. | ||
خمینی تا وقتی در قدرت نبود، بار دگماتیسم نطریه ولایت فقیه بیشتر بود اما وقتی در حکومت قرار گرفت، به تدریج بار پراگماتیسم ارتجاعی در آن بالاتر میرود، چون از این نقطه موضوع حفظ حکومت جدی میشود که همان تبعیت از تئوری قدرت است. نظریه ولایت فقیه که در کتاب حکومت اسلامی آمده در دهه ۴۰ عرضه شده است، یعنی زمانی که فرضیه رسیدن به حکومت خمینی شکل میگیرد و به دنبال محقق کردن آن است و قبل از اینکه یک نظریه و دکترین اسلامی و فقهی شیعه باشد، یک زمینه سازی تئوریک برای دوران حکومت خمینی است. دلائلی که خمینی برای نوعی حکومت به نام ولایت فقیه میآورد، قبلا هم وجود داشته و در دسترس خمینی بوده است اما تولید نظریه به زمانی موکول شد که میخواست حکومت را به سایز و قواره خودش درآورد. | |||
خمینی تا وقتی در قدرت نبود، بار دگماتیسم نطریه ولایت فقیه بیشتر بود اما وقتی در حکومت قرار گرفت، به تدریج بار پراگماتیسم ارتجاعی در آن بالاتر میرود، چون از این نقطه موضوع | |||
خمینی در کتاب حکومت اسلامی میگوید، اگر فرد لایقی که دارای خصلتهای مرجع تقلید بودن باشد به پا خاست و حکومت تشکیل داد همان ولایتی را دارد که رسول اکرم در اداره امور جامعه داشت، لذا بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. | خمینی در کتاب حکومت اسلامی میگوید، اگر فرد لایقی که دارای خصلتهای مرجع تقلید بودن باشد به پا خاست و حکومت تشکیل داد همان ولایتی را دارد که رسول اکرم در اداره امور جامعه داشت، لذا بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. | ||
در سال ۱۳۶۶ | در سال ۱۳۶۶ [[سید علی خامنه ای|خامنهای]]، ولی فقیه کنونی رژیم ایران در نماز جمعه گفته بود که حکومت در چهارچوب احکام الهی اختیار دارد و باید در این چهار چوب حرکت کند. خمینی در نامه معروفی جواب او را داد که اختیارات ولی فقیه را در راستای حفظ حکومت یک مدار بالاتر برد. خمینی گفت:<blockquote>«از بیانات جنابعالی درنماز جمعه اینطور ظاهر میشود که شما حکومت را به معنی ولایت مطلقی که از جانب خدا به نبی اکرم واگذار شدهاست و از اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعی الهی تقدم دارد صحیح نمیدانید... باید عرض کنم که حکومت که شعبهای از ولایت فقیه رسولالله است یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است. حکومت میتواند قرارداهای شرعی را که خود با مردم بسته است در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو کند و میتواند هر امری چه عبادی و چه غیر عبادی باشد، مادام که جریان آن مخالف مصالح اسلام است از آن جلوگیری کند.»</blockquote>و در آخر نیز میگوید آنچه گفته شده و یا گفته میشود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. بنا به گفتههای خمینی آنچه که محور حکومت اسلامی را تشکیل میدهد حفظ حکومت است. خامنهای به حرفهای خمینی در کتاب حکومت اسلامی استناد کرده بود که حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است اما خمینی گفت که من هرگز چنین حرف نزدهام و اصلا برای حکومت چهارچوب قائل نشدم.<ref name=":3">کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
== ویژگیهای حکومت بنیادگرای ولایت فقیه == | == ویژگیهای حکومت بنیادگرای ولایت فقیه == | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۱۹: | ||
زن ستیزی اساسیترین ویژگی ولایت فقیه است و ساختار آن بر حذف زن بنا شده است.<ref name=":5">اسلام دموکراتیک پاسخ بنیادگرایی خمینی - سخنرانی مریم رجوی در آبان ۱۳۷۴ درنروژ- ص۱۵</ref> | زن ستیزی اساسیترین ویژگی ولایت فقیه است و ساختار آن بر حذف زن بنا شده است.<ref name=":5">اسلام دموکراتیک پاسخ بنیادگرایی خمینی - سخنرانی مریم رجوی در آبان ۱۳۷۴ درنروژ- ص۱۵</ref> | ||
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی زیر تیتر «زن در قانون اساسی» آمده است: «خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینهساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است، زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت (شیئی بودن) یا (ابزار کار بودن) در خدمت اشاعه | در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی زیر تیتر «زن در قانون اساسی» آمده است:<blockquote>«خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینهساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است، زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت (شیئی بودن) یا (ابزار کار بودن) در خدمت اشاعه مصرفزدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی پیشآهنگ و خود همرزم مردان در میدانهای فعال حیات میباشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود.»<ref name=":6" /></blockquote>به این ترتیب بالاترین نقشی که برای زن در قانون اساسی ولایت فقیه مشخص شده وظیفه مادری و کار در خانه است. | ||
به این ترتیب بالاترین نقشی که برای زن در قانون اساسی ولایت فقیه مشخص شده وظیفه مادری و کار در خانه است. | |||
حکومت ولایت فقیه درخصوصیترین امور زندگی مردم، به ویژه زنان دخالت میکند. قانون حجاب اجباری برای زنان و ممنوعیت ورود زنان به استادیومهای ورزشی از این جملهاند. شانس زنان برای اشتغال ۱۰ درصد مردان هم نیست. در مدیریت جامعه به خصوص در رهبری سیاسی، هیچ زنی وجود ندارد و در قانون اساسی زنان از قضاوت و ریاست جمهوری و رهبری به طور مطلق و به صراحت منع شدهاند. | حکومت ولایت فقیه درخصوصیترین امور زندگی مردم، به ویژه زنان دخالت میکند. قانون حجاب اجباری برای زنان و ممنوعیت ورود زنان به استادیومهای ورزشی از این جملهاند. شانس زنان برای اشتغال ۱۰ درصد مردان هم نیست. در مدیریت جامعه به خصوص در رهبری سیاسی، هیچ زنی وجود ندارد و در قانون اساسی زنان از قضاوت و ریاست جمهوری و رهبری به طور مطلق و به صراحت منع شدهاند. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۲۵: | ||
اعدام زنان و حتی تیرباران زنان باردار و انجام شکنجههای مخصوص زنان با تشکیل واحدهای ویژه مانند «واحد مسکونی» در زندانها، از نمونههای بارز زن ستیزی در نظام ولایت فقیه است.<ref name=":5" /> | اعدام زنان و حتی تیرباران زنان باردار و انجام شکنجههای مخصوص زنان با تشکیل واحدهای ویژه مانند «واحد مسکونی» در زندانها، از نمونههای بارز زن ستیزی در نظام ولایت فقیه است.<ref name=":5" /> | ||
در کتاب خاطرات حسینعلی منتظری که در دسامبر ۲۰۰۰ منتشر شد، منتظری اذعان می کند که تجاوز به دختران در زندانهای ایران یک امر رایج و سیستماتیک بوده است. او نوشته است: «بسیاری از آنان که در ارتباط با سازمان مجاهدین دستگیر شده بودند، دختر بودند و آنها را به جرم محاربه اعدام می کردند…. من به مقامات قضائیه و زندان اوین و سایرین به نقل از امام گفتم که نباید دختران مجاهد را اعدام کرد و به قاضی ها گفتم که برای دختران فرمان اعدام ننویسید. این چیزی است که من گفتم ولی آنها صحبتهای مرا تحریف کردند و از قول من گفتند: «دختران را اعدام نکنید. اول یک شب با آنها ازدواج کنید و بعد آنها را اعدام کنید.»<ref>[http://women.ncr-iran.org/fa/1394/07/20/%d9%82%d8%a8%d9%84-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%af%d8%ae%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%da%a9%d8%b1%d9%87-%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%d8%a8%d9%87-%d8%a2%d9%86%d9%87%d8%a7/ قبل از اعدام دختران باکره باید به آنها تجاوز شود تا به بهشت نروند]- سایت زنان نیروی تغییر</ref> | در کتاب خاطرات حسینعلی منتظری که در دسامبر ۲۰۰۰ منتشر شد، منتظری اذعان می کند که تجاوز به دختران در زندانهای ایران یک امر رایج و سیستماتیک بوده است. او نوشته است:<blockquote>«بسیاری از آنان که در ارتباط با سازمان مجاهدین دستگیر شده بودند، دختر بودند و آنها را به جرم محاربه اعدام می کردند…. من به مقامات قضائیه و زندان اوین و سایرین به نقل از امام گفتم که نباید دختران مجاهد را اعدام کرد و به قاضی ها گفتم که برای دختران فرمان اعدام ننویسید. این چیزی است که من گفتم ولی آنها صحبتهای مرا تحریف کردند و از قول من گفتند: «دختران را اعدام نکنید. اول یک شب با آنها ازدواج کنید و بعد آنها را اعدام کنید.»<ref>[http://women.ncr-iran.org/fa/1394/07/20/%d9%82%d8%a8%d9%84-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%af%d8%ae%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%da%a9%d8%b1%d9%87-%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%d8%a8%d9%87-%d8%a2%d9%86%d9%87%d8%a7/ قبل از اعدام دختران باکره باید به آنها تجاوز شود تا به بهشت نروند]- سایت زنان نیروی تغییر</ref></blockquote> | ||
=== انحصار طلبی === | === انحصار طلبی === | ||
انحصارطلبی یکی از ویژگیهای حکومت بنیادگرای ولایت فقیه در ایران است. زیرا نظریه ولایت فقیه بر پایه حاکمیت و سیطره ولی فقیه بر تمام امور اجتماعی و سیاسی جامعه و حتی زندگی خصوصی مردم بنا شده است. سیر وقایع و تحولات از ابتدای روی کار آمدن ولایت فقیه در ایران نیز گواه این مسأله است. حرکت از چند پایهگی به سمت یک پایهگی و تنگتر شدن هر چه بیشتر دامنه حکومتی، روال شناخته شده رژیم ایران بوده است. خمینی زمانی که در پاریس بود برای اطمینان دادن به طرفهای خارجی و به خصوص آمریکا و مصالح حکومت خود به نهضت آزادی نزدیک شد و بازرگان را مأمور تشکیل کابینه کرد. اما در اولین فرصت با به راه انداختن معرکه گروگانگیری در سفارت آمریکا خود را از شر آن خلاص کرد. در مرحله بعد درانتخابات ریاست جمهوری، از ترس انتخاب شدن کاندید مجاهدین یعنی مسعود رجوی در انتخابات، بر خلاف قول خود مبنی در دخالت نکردن در انتخابات، با صدور حکمی مسعود رجوی را از لیست کاندیداها حذف کرد. بعد از انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری از همان ابتدا اختلافات بین او و بنی صدر شروع به رشد کرد که در نهایت در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ بار رأی مجلس بنی صدر از ریاست جمهور عزل شد و حکومت ولایت فقیه در آن مقطع خود را یکپارچه کرد. ماجرای انقلاب فرهنگی نیز در راستای سیاست انحصار طلبی جمهوری اسلامی بود. حکومت میخواست دانشگاه را از چنگ گروههای سیاسی به خصوص مجاهدین در بیاورد و در انحصار خود بگیرد. به همین خاطر در سال ۱۳۵۹ با دستههای چماقدار به دانشگاها حمله کرد و دانشگاهها به مدت ۳ سال بسته شدند.<ref name=":7">کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | |||
==== نمایش دموکراسی و کثرت گرایی در نظام ولایت فقیه ==== | ==== نمایش دموکراسی و کثرت گرایی در نظام ولایت فقیه ==== | ||
حکومت ولایت فقیه در ظاهر دارای مجلس و احزاب و جناههایی است که در مسائل متعددی با هم اختلاف نیز دارند. | حکومت ولایت فقیه در ظاهر دارای مجلس و احزاب و جناههایی است که در مسائل متعددی با هم اختلاف نیز دارند. این موضوع باعث شده که افرادی در غرب این رژیم را یک حکومت دارای درجاتی از دموکراسی تلقی کنند. این اختلافات در واقع ناشی از تضاد منافع باندهای حاکم است که میخواهند همدیگر را کنار بزنند. این خصوصیت در واقع ویژگی خاصی نیز به سرکوب در رژیم ولایت فقیه میدهد. جناحهای حاکم در رژیم ولایت فقیه درمورد سرکوب مخالفان هیچ تردیدی به خود راه نمیدهند و در این موضوع کاملا به هم توافق دارند. در زمان خمینی که دعواها بین جناحهای حاکم آن قدر شدید نبود نهضت آزادی از یک آزادی نسبی برخوردار بود ولی بعدها علارغم اختلافات بسیار بین جناحهای حاکمیت، همین نهضت آزادی کاملا ممنوع شد.<ref name=":7" /> | ||
== پایههای حکومت ولایت فقیه == | == پایههای حکومت ولایت فقیه == | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۳۹: | ||
تفاوت اساسی سرکوب در رژیم ولایت فقیه نسبت یه بقیه نظامهای سرکوبگر، همه جانبه بودن سرکوب در آن است. در دیکتاتوری پهلوی سرکوب سیاسی حاکم بود. در حکومت ولایت فقیه، از آنجا که توجیه سرکوب بر پایهی مذهب صورت میگیرد، سرکوب به عرصه اجتماعی و زندگی خصوصی مردم کشیده میشود و سرکوب اجتماعی زیر ساخت سرکوب سیاسی را هم تشکیل میدهد. | تفاوت اساسی سرکوب در رژیم ولایت فقیه نسبت یه بقیه نظامهای سرکوبگر، همه جانبه بودن سرکوب در آن است. در دیکتاتوری پهلوی سرکوب سیاسی حاکم بود. در حکومت ولایت فقیه، از آنجا که توجیه سرکوب بر پایهی مذهب صورت میگیرد، سرکوب به عرصه اجتماعی و زندگی خصوصی مردم کشیده میشود و سرکوب اجتماعی زیر ساخت سرکوب سیاسی را هم تشکیل میدهد. | ||
از اصلیترین مظاهر سرکوب در نظام ولایت فقیه، سرکوب زنان است تا جایی که این رژیم به عنوان یک رژیم زن | از اصلیترین مظاهر سرکوب در نظام ولایت فقیه، سرکوب زنان است تا جایی که این رژیم به عنوان یک رژیم زن ستیز شناخته شده است. رژیم بنیادگرای ولایت فقیه روی ایدئولوژی جنسیت و تبعیض جنسی بنا شده است و چنانچه دستگاه سرکوب رژیم ولایت فقیه در عنصر اجتماعی و در این مورد در سرکوب زنان سوراخ شود و مرزهایش در اینحا شکسته شود، این شکاف راه به عنصر سیاسی میبرد و کل ساختار آن را در هم میشکند. | ||
وجه دیگر سرکوب در حکومت ولایت فقیه سرکوب اقلیتهای مذهبی است. در یک نظام دیکتاتوری کلاسیک، اقلیتهای مذهب تهدیدی برای نظام نیستند. اما در نظام بنیادگرای مذهبی ولایت فقیه، آنها تهدید جدی هستند. زیرا وقتی قرار باشد اقلیتها در رفتارشان آزادی داشته باشند، کل نظام بنیادگرای مذهبی که اصالتش را از مذهب مشخصی، و در اینجا از اسلام ارتجاعی میگیرد، ترک برمیدارد؛ چرا که آزاد گذاشتن آنها به دیگر بخشهای جامعه سرایت میکند. به همین خاطر در نظام ولایت فقیه اقلیتهای مذهبی به طور مضاعف سرکوب میشوند.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | وجه دیگر سرکوب در حکومت ولایت فقیه سرکوب اقلیتهای مذهبی است. در یک نظام دیکتاتوری کلاسیک، اقلیتهای مذهب تهدیدی برای نظام نیستند. اما در نظام بنیادگرای مذهبی ولایت فقیه، آنها تهدید جدی هستند. زیرا وقتی قرار باشد اقلیتها در رفتارشان آزادی داشته باشند، کل نظام بنیادگرای مذهبی که اصالتش را از مذهب مشخصی، و در اینجا از اسلام ارتجاعی میگیرد، ترک برمیدارد؛ چرا که آزاد گذاشتن آنها به دیگر بخشهای جامعه سرایت میکند. به همین خاطر در نظام ولایت فقیه اقلیتهای مذهبی به طور مضاعف سرکوب میشوند.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> |
ویرایش