کاربر:Safa/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱٬۴۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
در سال‌های پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی که دوران گسترش سریع جنبش مجاهدین بود، پشتیبانی مالی یکی از محورهای اصلی فعالیت نیروهای مجاهدین در جامعه بود. تمامی هواداران مجاهدین از میلیشیا، تا کارگران، کارمندان، معلمین، بازاریان، مادران و خانواده‌ها، بخشی از فعالیت خود را به‌جمع‌آوری کمک‌های مالی اختصاص می‌دادند و امکانات خود را ـ اعم از پول، خانه، اتوموبیل و... ـ‌ در حداکثر ممکن در اختیار سازمان قرار می‌دادند.
'''عباس عمانی'''


پس از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ و شروع مقاومت سراسری، فعالیت‌ها برای تأمین مالی سازمان با جدیت بیشتر ادامه یافت، هر چند که در جمهوری اسلامی مجازات کمک مالی به مجاهدین بسیار سنگین و شکنجه‌های وحشیانه و حتی اعدام است. و این سیاست سرکوبگرانه در تمام ۴۰ سال گذشته ادامه داشته و گروه پرشماری از هواداران، قیمت بذل مال و دارایی خود به‌ مجاهدین را با فدای جانشان پرداخته‌اند. ازجمله غلامرضا خسروی که به‌خاطر کمک مالی به سیمای آزادی چند سال قبل در زندان اوین توسط جمهوری اسلامی بر سر دار رفت و به‌ شهادت رسید.
عباس عمانی اولین قربانی چماقداری-هواداری که حین توزیع نشریه و پوستر توسط چماقداران حزب اللهی به قتل می رسد. دی 58 - دوره فعالیت مسالمت آمیز مجاهدین(فاز سیاسی)


گلریزان همیاری بیست‌وچهارم با سیمای آزادی، تلویزیون ملی ایران است. آخرین برنامه از این نوع بود که هموطنان کمکی به مبلغ  به سیمای آزادی تقدیم کردند.
«حقیقت را همیشه باید ترویج کرد... حقیقت را همیشه باید ترویج کرد».


سیمای آزادی تلویزیون مقاومت ایران، به هیچ دولت یا قدرتی وابستگی ندارد. این تلویزیون نیز مانند تمامی‌ بخش‌های دیگر این مقاومت یک رسانه مستقل است. این واقعیت را کسی باور خواهد کرد که ساعتی به تماشای برنامه همیاری با سیمای آزادی بنشیند تا ببنید که چگونه جمع بزرگ هواداران آزادی ساعت‌ها پشت خط تلفن منتظر می‌مانند تا بتوانند کمکهای مالی خود رااهدا کنند. <blockquote>مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق در همین رابطه در پیامی گفت:</blockquote><blockquote>«ما از خلقمان گدایی می‌کنیم و به آن مفتخریم تا از دیگری تا از هیچ قدرتی و دولتی گدایی نکنیم و تازه مزدوران نمی‌دانند که پیامبری هم داریم که می‌گفت الفقر فخری، فقر و نیاز و گدایی من فخر من است...</blockquote><blockquote>شاید که بهانه کمک‌مالی و پول بود ولی من که چنین چیزی ندیدم خیلی فراتر، چکاچک شمشیرهای فرزندان ایران را دیدم از نزدیکی قطب شمال تا استرالیا از داخل سلول‌های اوین و گوهردشت تا آن‌سوی جهان، که با کلمات و با روح و قلب و دل و احساس و عاطفه خودشان شمشیر می‌زدند علیه رژیم ضدبشری، هر یک به ترتیبی بله این خانواده ماست».(مسعود رجوی ـ ۳مرداد ۱۳۸۹)</blockquote>
این جملهٔ گزیده و موجز را جوانی نوشته است که تازه دیپلم دبیرستانش را گرفته بود و با شور و شوق فصلی جدید، در جستجوی افق‌های نو آینده بود.


=== استقلال مجاهدین ===
جوانی از سلاله‌های زیباسرشت که تمنای جوانی را به شوق وصال به حقیقت می‌آمیخت.
پیش از هر قضاوتی ابتدا باید به این سوال پاسخ داد، و باید دید که مجاهدین درعراق از نظر استقلال سیاسی مستقل بودند یا خیر؟


استقلال قرارگاه‌های مجاهدین خلق ايران در خاك عراق تنها يك  امر قراردادی فيما بين دو طرف (دولت عراق و مقاومت ايران) نبود، بلكه يك موضوع اعلام شده و به رسميت شناخته شده بود. از جمله در هنگام بازرسي تيم‌ها و گروه‌های بازرسی سازمان ملل در عراق، بازرسان ملل متحد فقط با اجازه مقاومت ايران می توانستند به قرار گاههای مقاومت وارد شوند. و دولت عراق هيچ دخالتی در اين موضوع نمی كرد، زيرا قرارگاه‌های مجاهدين همچون سفارتخانه های كشورهاي خارجی، جزو خاك كشور مربوطه محسوب می شد كه دولت عراق بر آن اتوريته ای نداشت. اين واقعيت را بازرسان ملل متحد در عراق نيز گواهی كرده اند. ريچارد باتلر رييس وقت آنسكام در گزارش خود به شورای امنيت در دسامبر ۱۹۸۸ نوشت: «در جريان بازرسي كه در تاريخ ۲۶ نوامبر ۱۹۸۸ صورت گرفت، نمايندگان مديريت ملی بارزسی [عراق] گفتند كه اين محل متعلق به مجاهدين ايران است و تحت كنترل آنهاست. رييس اجرايی (باتلر) تصميم گرفت كه تيم آنسكام را از صحنه خارج كند تا ادعای مربوط به ماهيت ويژه اين مكان حل وفصل شود. در جريان مذاكرات بعدی مستمر با نمايندگان مجاهدين ايران، اين امر به رسميت شناخته شده كه تيمهای بازرسي حق بازرسی از هر نقطه‌يی در عراق را دارند.»(31)<blockquote>خبرگزاری رسمی عراق به نقل از حسام محمد امين، رييس دفتری كه با بازرسان ارتباط داشت گفت: آنها می‌خواستند وارد مكانی شوند كه «متعلق به يكی از طرف‌های خارجی مقيم عراق است» كه اين كشور هيچ كنترلی روي آن ندارد. چارلز دالفر، معاون  آنسكام در نامه‌يی به تاريخ ۳ دسامبر به شورای امنيت گفت يك تيم بازرسی نتوانست به يك مكان دست يابد. زيرا اين مكان تحت كنترل يك گروه اپوزيسيون ايرانی در تبعيد می‌باشد. امين گفت وقتی آنسكام می خواهد ازمحلی بازديد كند كه در اختيار خارجيان می‌باشد، عراق تمی تواند رسما دخالت كند. او گفت ضوابط مقرر شده با آنسكام ايجاب می‌كند كه تيم بازرسی و مقامات آن طرف خارجی برای ورود به محل مربوطه با يكديگر به توافق برسند.</blockquote><blockquote>امين گفت در ۲۵ اكتبر بعضی از بازرسان سازمان ملل نمی‌خواستند وارد مكانی شوند كه تحت اداره تبعيديان ايرانی مجاهدين خلق است. او افزود: طرف عراقی «كاملا طبق ضابطه عمل كرد.» و  در مذاكرات ميان تبعيديان ايرانی و بازرسان دخالت نكرد،»(32).</blockquote>در جريان بازرسی‌های آنمويك از عراق نيز بار ديگر دولت عراق بر اين حقيقت تاكيد كرد و نماينده دولت عراق طی يك نامه رسمی به آنمویک براین نکته تاکید کرد.<blockquote>در ارتباط با موضوع استقلال مالی مجاهدین عباس داوری از رهبران مجاهدین خلق ایران طی کنفرانسی اعلام کرد:</blockquote><blockquote>داوری: استقلال مالی بحث خیلی مهمی است هرسازمانی که وابستگی مالی به هرکشورداشته باشد نسبت به عالیترین منافع کشور خودش خیانت میکند.</blockquote>حکومت جمهوری اسلامی بارها در مورد وابستگی مجاهدین خلق ایران به حکومت‌های مختلف سخن پراکنی کرده است از شوروی، امریکا، اسرائیل، عربستان سعودی، شیوخ خلیج فارس، و... اما حتی یک مورد از این تبلیغات را در هیچ دادگاهی نتوانسته به ثبت برساند. و با اینکه سازمان مجاهدین خلق ایران ده‌ها سال درگیر دادگاه‌های مختلفی بر سر لیست تروریستی بوده‌اند، در نقطه‌ی مقابل سند زیر از پارلمان آلمان است.
جوانی که هنوز آینده از دریچه‌های شورانگیزی‌ها و پنجره‌های شوق‌آمیزیهای باز آمده از هوای تازه سال ۱۳۵۸به رویش گشوده می‌شد.


پاسخ دولت فدرال آلمان به پرسش نمایندگان پارلمان: امید نوری پور، کلودیا روت (آوسبورگ)، دکتر کنستانتین فون نوتس، دیگر نمایندگان از فراکسیون حزب سبزها در پارلمان
جوانی که به تحقق ایرانی آزاد و آباد و دموکراتیک یقین داشت و برای ترویج این معانی متعالی، وجود خود را در پرتو این ارزش‌ها تربیت می‌نمود و بارقه‌های آنها از وجودش به کناردستی‌ها، دوستان، اقوام و همکارانش ساطع می‌شد.


'''۵. بر اساس اطلاعاتی که دولت آلمان در اختیار دارد، منابع مالی سازمان مجاهدین برای تامین هزینه فعالیت‌های خودش در آلمان و اروپا کدامند؟'''
کارگر جوانی که طعم زندگی را در کارگاه پروانه‌سازی در نعمت‌آباد تهران می‌چشید و از طبقهٔ زحمتکشان استثمار شده بود:


-بر اساس اطلاعات دولت آلمان، سازمان مجاهدین هزینه فعالیت‌های سیاسی خودش در اروپا را از جمله از طریق کمک‌های مالی و نیز از طریق پرداخت از سوی اعضایش تامین می‌کند.
«من عباس عمانی یکی از طرفداران سازمان شما می‌باشم. دیپلم چهارم نظری را گرفته‌ام و فعلاً در پروانه‌سازی در نعمت‌آباد کار می‌کنم. برادران کارگرم را راهنمایی کرده‌ام تا هوادار سازمان شما باشند و همچنین در محل زندگی‌مان ـ شیر و خورشید، چهارراه عباسی ـ نیز دوستانم را بیشترشان را هوادار سازمان کرده‌ام و بعضی از بچه‌های فامیل‌هایمان را هم همینطور. از گفتن این مطالب نه پاداش می‌خواهم و نه برای خودستایی؛ چون حقیقت را همیشه باید ترویج کرد... حقیقت را همیشه باید ترویج کرد».(نامه عباس عمانی به سازمان مجاهدین خلق ایران، دی ۱۳۵۸)


پارلمان آلمان، انتشارات ۱۹/۴۲۷۸ دوره‌ی نوزدهم، ۱۲٫۰۹٫۲۰۱۸
== '''در سایهٔ امیدهای بیکران''' ==
عباس عمانی از نسل نوخواه برآمده از ارزش‌ها و آرزوهای قیام سال ۱۳۵۷ بود. قیامی که افق‌های تازه‌ای پیش روی نسل تحول‌خواه ایران گشوده بود. عباس خود را در بطن ایرانی دید که متمنی آزادی و عدالت است. شوقی شورانگیز در ضمیر چنان نسلی دمیده بود که مگر حس عطش‌ناکش را دریاها و اقیانوس‌ها پاسخ دهند و سیراب کنند.


=== غنائم عملیات چلچراغ ===
عباس عمانی به‌دلیل تعلقش به طبقهٔ کارگر، این حس عطش‌ناک را به‌طور مضاعف در وجود خویش و شرایط پیرامونش حس می‌کرد. از این رو هم بود که در مدت کوتاهی توانسته بود ارزش‌های ستودنیِ انسانی را آن‌چنان در وجودش متبلور کند که پیرامونش را به جانب مغناطیس آزادی و عدالت جذب نماید.
غنائم بدست آمده از دو لشکر جمهوری اسلامی حدود ۲ میلیارد دلار تخمین زده شد.


این غنائم شامل موارد زیر بود:
عباس عمانی پس از فارغ‌التحصیل شدن، باید مخارج خانواده‌اش را تأمین می‌کرد. در کارگاه پروانه‌سازی در نعمت‌آباد تهران مشغول به کار شد. فضای جامعه‌اش هنوز متأثر از آثار قیام سال ۵۷ بود. هنوز همای امیدهای بیکران بر آسمان میهنش بال می‌زد و سایهٔ سعادت اجتماعی می‌گسترد. عباس هم کوشنده‌ای پرتمنا در سایهٔ آن بال‌گستری‌های آزادی و عدالت بود. آن امیدها به او انگیزه و کشش به جانب سپیده‌دمانی را می‌داد که پیمودن و رسیدن و پیوستن و دیدارش شیفته‌اش می‌نمود. این حس مشترک نسل جوان سراسر میهنش بود.
* ۵۴ فروند تانک.
 
* ۴۸ دستگاه زره پوش.
== '''در تکاپوی پاسخ و وصال''' ==
* ۳۳ قبضه توپ.
عباس عمانی با این حس پرتمنای پیرایش شده با عشق زلال انسانی که در واژه واژهٔ نامه‌اش متبلور گشته، به جستجوی مأمن و خانه‌ای برای پاسخ دادن به شوق وصال خاطر و ضمیرش پرداخت. او باید به کجا می‌رفت تا آن تمناهای برآمده از نیازهای قیام سال ۵۷ را متجلی کند و پاسخ بگیرد؟
* سه دستگاه زره پوش مجهز به توپهای راداری شلیکا.
 
* انواع سلاح شامل توپ ۱۰۶ میلیمتری، موشک اندازهای کاتیوشا، مالیوتکا و تاو، دراگون و خودروهای حامل انواع این موشک‌ها.
عباس عمانی به همراه نسل نوخواه زمانهٔ خود، نخست از انحصارطلبی، سلطه‌جویی، مبانی قرون‌وسطایی و مواضع ارتجاعی حاکمیت آخوندی که در ولایت فقیه نمایندگی می‌شد، عبور کرده بود. در وجه اثباتی آنچه باید به آن تأسی می‌جست، پرتوهای توأمان آزادی و عدالت اجتماعی را در برنامه‌ها، مواضع، فعالیت‌ها، سوابق مبارزاتی و پیشینهٔ درخشان مجاهدین خلق یافت. عباس عمانی به این جریان نو و بالنده پیوست که در مدت کوتاه ۸ـ ۹ماه بدل به قطبی انگیزاننده در مقابل ارتجاع حاکم گشت.
* صدها دستگاه خودرو مخابراتی ترابری و لجستیکی.
 
* هزاران قبضه سلاحهای سبک و نیمه سنگین انفرادی و اجتماعی و خمپاره انداز.
== '''شبگیر شیفته''' ==
عباس عمانی برای «ترویج حقیقت» به تبلیغ برنامه‌ای دست زد که مترقی‌ترین برنامه برای پاسخ به زخم‌ها و دردهای مشترک و تاریخی ایران بود. برنامه‌ای که کمتر از یک هفته توانست اقلیت‌های قومی و مذهبی و اقشار گوناگون جامعه ایران را بر گرد خود متحد و همبسته کند. برنامه‌ای که محورهای انتخاباتی مجاهدین برای اولین دور ریاست‌جمهوری ایران بود. عباس که کارگری جوان بود، پاسخ به رنج و مرارت طبقهٔ خود را نیز در این برنامه یافت.
 
عباس عمانی هم‌چون همهٔ پیشتازان و شبگیران شیفتهٔ آزادی، نخست ذهن و ضمیر خود را از حق آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و نیز حق فعالیت مسالمت‌آمیز هر شهروند و گروهی عبور داده بود و مدافع این حق بی‌بدیل بود. با این یقین و اعتماد به‌نفس و عشق به آرمان آزادی بود که مشتاقانه برای برنامهٔ کاندید مورد نظرش مسعود رجوی دست به فعالیت تبلیغی زد. فعالیت وی هم به‌ تمامی در کادر قوانین انتخابات بود.
 
== '''شهابی در ظلام خمینی''' ==
در همان روزهایی که ایران در معرض انواع برنامه‌های انتخاباتی و مناظره‌ها و مصاحبه‌ها و فعالیت‌های همگان پیرامون آن بود، عباس عمانی هم در یکی از همین فعالیت‌های قانونی، مورد هجوم ایادی جهل و چماقدار و قمه‌کش قرار می‌گیرد. دسته‌جاتی فاشیست که هیچ‌کس مسؤلیت‌شان را برعهد نمی‌گرفت؛ ولی سر نخ و پشتیبان و امتدادشان به شخص خمینی ختم می‌شد.
 
عباس عمانی روز ۲۸دی ۱۳۵۸ در حین تبلیغ برنامه انتخاباتی مسعود رجوی، هدف ضرب ‌و شتم شدید باندهای لمپن ـ پاسدار قرار گرفت و بر اثر خون‌ریزی مغزی، جان بر سر «ترویج حقیقت» و آزادی محبوبش نهاد. وی نخستین شهید مجاهدین پس از قیام سال ۵۷ بود. شهادت او از سویی بهت‌آور بود و از دیگر سوی افشاگر ارتجاع حاکم شد. شهادت وی یک هشدار و آماده‌باش به جریان آزادی‌خواه و مترقی آن زمان ایران داد. از این روی هم بود که جان‌باختن مظلومانه و بدون پناه وی موجب برانگیختگی و محکومیت از جانب بسیاری از فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مدافع آزادی بیان و تبلیغات و اجتماعات گردید.
 
گرامی‌داشت مبارزه و خون عباس عمانی را مجاهدین خلق ایران علاوه بر مطالبی که در نشریه مجاهد انتشار دادند، طی یک میتینگ بزرگ انتخاباتی که در روز ۱۱بهمن ۵۸ در زمین چمن دانشگاه تهران برگزار شد، به‌جای آوردند. مسعود رجوی با قرائت نامهٔ عباس عمانی، ندا و پیام و معنای خون وی را در مقایسه با اولین شهید سازمان (احمد رضایی) در سال ۱۳۵۰، حقانیت راه و آرمان او و تضمین استمرار مبارزه برای آزادی اعلام نمود.
 
شهادت عباس عمانی موجب سرازیر شدن موجی از عواطف و حمایت نسبت به مجاهدین خلق شد و برنامهٔ انتخاباتی‌شان را که عباس در ترویج و تبلیغ آن کوشا بود، بیشتر به میان نسل جوان و مردم ایران برد.
 
== '''کلیدداران جنایت با پشت و پناه قانون''' ==
آنچه آن زمان تعجب‌برانگیز گشته بود، این بود که چرا از جانب خمینی و دستگاه حکومت و ارگانهای مسئول و وزارت کشور ـ که مسؤل برگزاری انتخابات بود ـ عاملان به‌قتل رساندن عباس عمانی مورد پیگرد قانونی قرار نگرفتند؟ خمینی هم هیچ اشاره‌ای به این جنایت نکرد. دستگاه قضاییهٔ وی هم هیچ اقدامی انجام نداد که به‌خوبی نشان ‌داد همهٔ باندهای چماقدار و قمه‌کش، دستور از مراجع رسمیِ سیاسی و مذهبیِ حاکمیت می‌گیرند و پشت و پناه قانونی دارند!
 
== '''شکفته بر دامن مام وطن''' ==
عباس عمانی در آغاز راه کاروان و راهیان نسل شیفتهٔ رهایی، دستان و قلم و صدا و وجودش به «ترویج حقیقت» پرداخت و خونش مروج حق آزادی و عدالت و پایداری بر سر آنها گشت. آن زمان که او «نهاد سر به‌پای آزادی» هنوز چشم‌اندازی برای راهیانش پیدا و هویدا و روشن نبود. ندای عباس عمانی که سلاله‌ای از نسل نوخواه و بالندهٔ ایران بود، در پرتوهای پایداری دوستان و یاران هم‌اندیش و همراهش به نسل‌های بعد از وی نیز سرایت کرد و اکنون در قیامهای مردم و مقاومت سازمانیافتهٔ ایران شکوفا شده و بالغ گشته است...
 
«ای شبگیر زیبا شده از باران ستاره!
 
دوستت دارم...
 
واژه‌هایت را از طُغرای خورشید چیدم
 
و دیگر
 
هیچ زمانی
 
بدون طلوع نخواهم ماند...».
*
{{ستون سری‌های سیاسی
{{ستون سری‌های سیاسی
| name = نوار کناری اسلام
| name = نوار کناری اسلام
۸٬۸۸۵

ویرایش

منوی ناوبری