کاربر:Abbas/صفحه تمرین پرسنل ارتش: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:پرسنل ارتش هوادار مجاهدین خلق.JPG|بندانگشتی|پرسنل ارتش هوادار مجاهدین خلق]]
'''پرسنل ارتش هوادار مجاهدین خلق''' افرادی از ارتش هستند که به همین دلیل توسط رژیم ایران اخراج، بازخرید، دستگیر و شکنجه و یا اعدام شده‌اند. پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین شامل صدها درجه‌دار یا سرباز در نیروی زمینی، هوایی و دریایی بود. تعداد قابل توجی از پرسنل هوادار مجاهدین همافران ارتش بودند که به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند. همچنین تعدادی از این افراد پس پایان فاز سیاسی و آغاز مقاومت مسلحانه از ارتش تحت امر جمهوری اسلامی جدا شدند و به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران پیوستند. از جمله می‌توان از سرگرد [[محمود بنی‌هاشمی|محمود بنی هاشمی]] و یا سروان خلبان مصطفی وجدانی طباطبایی نام برد. سروان خلبان مصطفی وجدانی طباطبایی به وسیله‌ی یک جت جنگنده اف ۵ در حین پرواز از مسیر خود خارج شد و از فرودگاهی در عربستان اجازه فرود خواست. او پس از فرد به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%88%D8%B8%D8%A7%DB%8C%D9%81-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D9%86%D9%84-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%B4%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B7-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85 مصاحبه با سروان خلبان مصطفی وجدانی طباطبایی، خلبان جنگنده اف۵]</ref>  
'''پرسنل ارتش هوادار مجاهدین خلق''' افرادی از ارتش هستند که به همین دلیل توسط رژیم ایران اخراج، بازخرید، دستگیر و شکنجه و یا اعدام شده‌اند. پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین شامل صدها درجه‌دار یا سرباز در نیروی زمینی، هوایی و دریایی بود. تعداد قابل توجی از پرسنل هوادار مجاهدین همافران ارتش بودند که به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند. همچنین تعدادی از این افراد پس پایان فاز سیاسی و آغاز مقاومت مسلحانه از ارتش تحت امر جمهوری اسلامی جدا شدند و به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران پیوستند. از جمله می‌توان از سرگرد [[محمود بنی‌هاشمی|محمود بنی هاشمی]] و یا سروان خلبان مصطفی وجدانی طباطبایی نام برد. سروان خلبان مصطفی وجدانی طباطبایی به وسیله‌ی یک جت جنگنده اف ۵ در حین پرواز از مسیر خود خارج شد و از فرودگاهی در عربستان اجازه فرود خواست. او پس از فرد به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%88%D8%B8%D8%A7%DB%8C%D9%81-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D9%86%D9%84-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%B4%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B7-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85 مصاحبه با سروان خلبان مصطفی وجدانی طباطبایی، خلبان جنگنده اف۵]</ref>  


خط ۱۷: خط ۱۸:


=== اعدام ۶ نفر از پرسنل ارتشی هوادار سازمان مجاهدین خلق ===
=== اعدام ۶ نفر از پرسنل ارتشی هوادار سازمان مجاهدین خلق ===
[[پرونده:مهندس محمدابراهیم اشکان.jpg|جایگزین=مهندس محمدابراهیم اشکان|بندانگشتی|250x250پیکسل|مهندس محمدابراهیم اشکان]]
در گزارش تیرباران۶ تن از پرسنل هوادار مجاهدین در ارتش که در روزنامه خبر شیراز و روزنامه کیهان ۱۷ اسفند ۱۳۶۱ به چاپ رسیده است آمده است:
در گزارش تیرباران۶ تن از پرسنل هوادار مجاهدین در ارتش که در روزنامه خبر شیراز و روزنامه کیهان ۱۷ اسفند ۱۳۶۱ به چاپ رسیده است آمده است:


خط ۲۹: خط ۳۱:
== فعالیت علیه سیاست استمرار جنگ ==
== فعالیت علیه سیاست استمرار جنگ ==
از جمله فعالیت‌های پرسنل ارتش هوادار مجاهدین مقابله با سیاست جنگ طلبی رژیم ایران بود. به اعتقاد [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] ایران [[جنگ ایران و عراق]] باید حداکثر در سال ۱۳۶۱ پس از آزادی خرمشهر پایان می‌یافت و [[روح‌الله خمینی|خمینی]] از آن به عنوان ابزاری برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب داخلی و پیشبرد سیاست [[عمق استراتژیک|صدور بحران]] استفاده کرد.
از جمله فعالیت‌های پرسنل ارتش هوادار مجاهدین مقابله با سیاست جنگ طلبی رژیم ایران بود. به اعتقاد [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] ایران [[جنگ ایران و عراق]] باید حداکثر در سال ۱۳۶۱ پس از آزادی خرمشهر پایان می‌یافت و [[روح‌الله خمینی|خمینی]] از آن به عنوان ابزاری برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب داخلی و پیشبرد سیاست [[عمق استراتژیک|صدور بحران]] استفاده کرد.
 
[[پرونده:فریدون ورمزیاری.JPG|جایگزین=فریدون ورمزیاری درجه دار ارتش پیوسته به مجاهدین خلق|بندانگشتی|فریدون ورمزیاری درجه دار ارتش پیوسته به مجاهدین خلق]]
پرسنل ارتش هوادار مجاهدین در زمان تهاجم عراق و اشغال بخش‌هائی از خاک ایران، در جبهه‌ها حضور داشت اما از ۳۰ خرداد به بعد با پافشاری‌اش بر ایده‌ی موسوم به صدور انقلاب، این جنگ را ویرانگر و دارای خصیصه‌ی ضدملی و ضدمیهنی می‌دانست.
پرسنل ارتش هوادار مجاهدین در زمان تهاجم عراق و اشغال بخش‌هائی از خاک ایران، در جبهه‌ها حضور داشت اما از ۳۰ خرداد به بعد با پافشاری‌اش بر ایده‌ی موسوم به صدور انقلاب، این جنگ را ویرانگر و دارای خصیصه‌ی ضدملی و ضدمیهنی می‌دانست.


خط ۶۵: خط ۶۷:
سروان علائی رئیس کلانتری آبکوه مشهد بود. او را غالب زندانیان سیاسی رژیم شاه که در زندان‌های تهران بودند، به‌خوبی می‌شناختند. او یکی از افسران شهربانی بودکه مدت‌ها در بند زندانیان سیاسی زندان قصر کار می‌کرد. در همین دوران که از نزدیک با اعضای سازمان مجاهدین خلق در تماس بود شناخت بیشتری راجع به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] پیدا کرد. پس از آزادی زندانیان سیاسی و پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی]]، سروان مسعود علائی همچنان ارتباط خود را با مجاهدین حفظ کرد.  
سروان علائی رئیس کلانتری آبکوه مشهد بود. او را غالب زندانیان سیاسی رژیم شاه که در زندان‌های تهران بودند، به‌خوبی می‌شناختند. او یکی از افسران شهربانی بودکه مدت‌ها در بند زندانیان سیاسی زندان قصر کار می‌کرد. در همین دوران که از نزدیک با اعضای سازمان مجاهدین خلق در تماس بود شناخت بیشتری راجع به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] پیدا کرد. پس از آزادی زندانیان سیاسی و پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی]]، سروان مسعود علائی همچنان ارتباط خود را با مجاهدین حفظ کرد.  


در جریان [[کاندیداتوری مسعود رجوی]] در انتخابات ریاست جمهوری و اوج‌گیری حملات نظام جمهوری اسلامی علیه مجاهدین و به‌ریژه مسئول اول سازمان مجاهدین خلق، [[مسعود رجوی]]، سروان مسعود علائی نامه‌ای برای نشریه‌ی مجاهد ارسال کرد و ضمن آن با شرح مشاهدات خود از مقاومت مجاهدین زندانی به ویژه [[مسعود رجوی]]، در زندان‌های شاه به کینه‌ی رژیم شاه نسبت به او اشاره کرد. سروان علائی در این نامه که در نشریه مجاهد شماره‌ی ۲۱ به چاپ رسید، نوشته بود: <blockquote>«... اخیرا اعلامیه‌هایی مشاهده شده است که در آن به سازمان انقلابی مجاهدین و به‌خصوص مجاهد حماسه‌آفرین و تحسین برانگیز [[مسعود رجوی]] که با مقاومت قهرمانانه‌ی خود در داخل زندان، نشان دادکه چگونه یک مسلمان می‌تواند با نیروی ایمان به خداوند یکتا، تمام نیروهای اهریمنی را درهم بشکند، حمله‌هایی شده است. از آن جمله که چرا مسعود رجوی اعدام نشده است و یا در داخل زندان شکنجه نشده است. من به‌عنوان یک زندانبان زندان سیاسی که به هیچ دسته و گروهی بستگی ندارم، آن‌چه را که به چشم خویش در زندان قصر دیده‌ام و بنابر اصل دفاع از حقیقت تصمیم گرفتم تا صحنه‌های فراموش نشدنی که جزو لحظات خوب و بد زندگیم می‌باشد و خود شخصاً نظاره‌گر آن صحنه‌ها و لحظات بودم و آن را حقیقت می‌دانم، به اطلاع عموم برسانم…»</blockquote>پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ سروان مسعود علائی اسلحه و ماشین شخصی‌اش را در اختیار تیم‌های عملیاتی مجاهدین گذاشته بود. حین یک درگیری، نظامی بین تیم‌های عملیاتی مجاهدین و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]] شماره‌ی ماشین او برای مأموران لو رفت و با توجه به اینکه سوابق او نیز برای نیروهای امنیتی [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] روشن بود، بنا به رهنمود مسئولین سازمان، مخفی شد، اما پس از مدتی دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت. مأموران او را از ابتدا از سایر زندانیان مجاهد جدا و دور نگه‌داشتند و با اعمال شکنجه‌های جسمی و روحی تلاش داشتند علاوه بر کسب اطلاعات از او، مقاومت او را در هم شکسته و وی به مصاحبه تلویزیونی و ابراز ندامت بکشانند. سروان مسعود علائی هیچ‌گاه حاضر به مصاحبه نشد و سرانجام در سال ۱۳۶۱، پس از تحمل شکنجه‌های فراوان، به جوخه اعدام سپرده شد.  
در جریان [[کاندیداتوری مسعود رجوی]] در انتخابات ریاست جمهوری و اوج‌گیری حملات نظام جمهوری اسلامی علیه مجاهدین و به‌ریژه مسئول اول سازمان مجاهدین خلق، [[مسعود رجوی]]، سروان مسعود علائی نامه‌ای برای نشریه‌ی مجاهد ارسال کرد و ضمن آن با شرح مشاهدات خود از مقاومت مجاهدین زندانی به ویژه [[مسعود رجوی]]، در زندان‌های شاه به کینه‌ی رژیم شاه نسبت به او اشاره کرد. سروان علائی در این نامه که در نشریه مجاهد شماره‌ی ۲۱ به چاپ رسید، نوشته بود: <blockquote>«... اخیرا اعلامیه‌هایی مشاهده شده است که در آن به سازمان انقلابی مجاهدین و به‌خصوص مجاهد حماسه‌آفرین و تحسین برانگیز [[مسعود رجوی]] که با مقاومت قهرمانانه‌ی خود در داخل زندان، نشان دادکه چگونه یک مسلمان می‌تواند با نیروی ایمان به خداوند یکتا، تمام نیروهای اهریمنی را درهم بشکند، حمله‌هایی شده است. از آن جمله که چرا مسعود رجوی اعدام نشده است و یا در داخل زندان شکنجه نشده است. من به‌عنوان یک زندانبان زندان سیاسی که به هیچ دسته و گروهی بستگی ندارم، آن‌چه را که به چشم خویش در زندان قصر دیده‌ام و بنابر اصل دفاع از حقیقت تصمیم گرفتم تا صحنه‌های فراموش نشدنی که جزو لحظات خوب و بد زندگیم می‌باشد و خود شخصاً نظاره‌گر آن صحنه‌ها و لحظات بودم و آن را حقیقت می‌دانم، به اطلاع عموم برسانم…»</blockquote>
[[پرونده:پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق.JPG|جایگزین=پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق|بندانگشتی|پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق]]
پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ سروان مسعود علائی اسلحه و ماشین شخصی‌اش را در اختیار تیم‌های عملیاتی مجاهدین گذاشته بود. حین یک درگیری، نظامی بین تیم‌های عملیاتی مجاهدین و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]] شماره‌ی ماشین او برای مأموران لو رفت و با توجه به اینکه سوابق او نیز برای نیروهای امنیتی [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] روشن بود، بنا به رهنمود مسئولین سازمان، مخفی شد، اما پس از مدتی دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت. مأموران او را از ابتدا از سایر زندانیان مجاهد جدا و دور نگه‌داشتند و با اعمال شکنجه‌های جسمی و روحی تلاش داشتند علاوه بر کسب اطلاعات از او، مقاومت او را در هم شکسته و وی به مصاحبه تلویزیونی و ابراز ندامت بکشانند. سروان مسعود علائی هیچ‌گاه حاضر به مصاحبه نشد و سرانجام در سال ۱۳۶۱، پس از تحمل شکنجه‌های فراوان، به جوخه اعدام سپرده شد.  


=== درجه دار ارتش فیروز رحیمی مطلق (حاجی) ===
=== درجه دار ارتش فیروز رحیمی مطلق (حاجی) ===
خط ۸۵: خط ۸۹:
=== همافر علیرضا مسعودی (مسعود) ===
=== همافر علیرضا مسعودی (مسعود) ===
علیرضا مسعودی طی دوران [[انقلاب ضد سلطنتی|قیام ضدسلطنتی]]، با مطالعه‌ی کتاب‌ها و دفاعیات شهدای مجاهد، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به همراه تعداد دیگری از هم‌کاران و دوستان خود از جمله همافریکم رضا بزرگان‌فرد در راهپیمایی‌ها و حرکت‌های اعتراضی مردمی و سپس تسخیر پادگان‌ها و مراکز نظامی رژیم شاه شرکت داشت. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، علیرضا در ارتباط با دیگر همافران هوادار [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] قرار گرفت. با آغاز مقاومت مسلحانه پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، او رابط بین سازمان مجاهدین و پرسنل ارتشی مخفی هوادار سازمان و خانواده‌های آنان بود و توانست ارتباطات زیادی را برقرار نماید. علیرضا مسعودی یک‌بار در شهریورماه ۱۳۶۰، از طرف مأموران اطلاعات و ارشاد پایگاه یکم شکاری احضار شد تا درباره‌ی ارتباطات خود با همافر مجاهد رضا بزرگان‌فرد پاسخ دهد. علیرضا طی این بازجویی خود را عادی و غیرسیاسی نشان داد و آزاد شد. چندی بعد به‌دلیل شناخته‌شدگی و حساسیتی که مأموران روی او داشتند، توسط گروه ضربت پایگاه دست‌گیر و به زندان جمشیدیه منتقل شد. علیرضا مسعودی طی دوران زندان و بازجویی، شکنجه‌های زیادی را متحمل شد اما هیچ اطلاعاتی به مأمورین نداد. او تلاش می‌کرد تا با خبرگیری از وضعیت دیگر زندانیان، اطلاعات لازم را از طریق همسرش که به ملاقاتش می‌رفت به سازمان مجاهدین، برساند. علیرضا مسعودی طی ملاقاتی به همسرش گفت:<blockquote>«ما را شدیداً تحت فشار و شکنجه قرار داده‌اند تا طی مصاحبه تلویزیونی، عملیات پرواز (پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس) را محکوم کنیم و آن‌ها هم تبلیغات کنند که همه‌ی عاملین این طرح را دست‌گیر کرده‌ایم… به بچه‌ها بگو خیال‌شان از جانب ما راحت باشد، تازه اول کار است و ما تا پایان و لحظه‌ی شهادت مقاومت می‌کنیم…»</blockquote>علیرضا مسعودی سرانجام در زمستان ۱۳۶۱، به شهادت رسید
علیرضا مسعودی طی دوران [[انقلاب ضد سلطنتی|قیام ضدسلطنتی]]، با مطالعه‌ی کتاب‌ها و دفاعیات شهدای مجاهد، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به همراه تعداد دیگری از هم‌کاران و دوستان خود از جمله همافریکم رضا بزرگان‌فرد در راهپیمایی‌ها و حرکت‌های اعتراضی مردمی و سپس تسخیر پادگان‌ها و مراکز نظامی رژیم شاه شرکت داشت. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، علیرضا در ارتباط با دیگر همافران هوادار [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] قرار گرفت. با آغاز مقاومت مسلحانه پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، او رابط بین سازمان مجاهدین و پرسنل ارتشی مخفی هوادار سازمان و خانواده‌های آنان بود و توانست ارتباطات زیادی را برقرار نماید. علیرضا مسعودی یک‌بار در شهریورماه ۱۳۶۰، از طرف مأموران اطلاعات و ارشاد پایگاه یکم شکاری احضار شد تا درباره‌ی ارتباطات خود با همافر مجاهد رضا بزرگان‌فرد پاسخ دهد. علیرضا طی این بازجویی خود را عادی و غیرسیاسی نشان داد و آزاد شد. چندی بعد به‌دلیل شناخته‌شدگی و حساسیتی که مأموران روی او داشتند، توسط گروه ضربت پایگاه دست‌گیر و به زندان جمشیدیه منتقل شد. علیرضا مسعودی طی دوران زندان و بازجویی، شکنجه‌های زیادی را متحمل شد اما هیچ اطلاعاتی به مأمورین نداد. او تلاش می‌کرد تا با خبرگیری از وضعیت دیگر زندانیان، اطلاعات لازم را از طریق همسرش که به ملاقاتش می‌رفت به سازمان مجاهدین، برساند. علیرضا مسعودی طی ملاقاتی به همسرش گفت:<blockquote>«ما را شدیداً تحت فشار و شکنجه قرار داده‌اند تا طی مصاحبه تلویزیونی، عملیات پرواز (پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس) را محکوم کنیم و آن‌ها هم تبلیغات کنند که همه‌ی عاملین این طرح را دست‌گیر کرده‌ایم… به بچه‌ها بگو خیال‌شان از جانب ما راحت باشد، تازه اول کار است و ما تا پایان و لحظه‌ی شهادت مقاومت می‌کنیم…»</blockquote>علیرضا مسعودی سرانجام در زمستان ۱۳۶۱، به شهادت رسید
[[پرونده:محمد زندی همافر ارتش.JPG|جایگزین=محمد زندی همافر ارتش|بندانگشتی|محمد زندی همافر ارتش]]


=== همافر ابراهیم عزیزی روزبهانی (اکبر) ===
=== همافر ابراهیم عزیزی روزبهانی (اکبر) ===
خط ۱٬۱۳۴: خط ۱٬۱۳۹:
زندان جمشیدیه در حدود سال‌های ۱۳۵۰ در محل پادگان دژبان به‌عنوان بازداشت‌گاه ویژه‌ی نیروهای ارتشی (هوائی، دریائی، زمینی، ژاندارمری) تاسیس و به‌کار گرفته شد. زندانیان آنرا نیروهای مختلف ارتشی تشکیل می‌دادند ولی به‌طور خاص بازداشت شدگان و زندانیان غیرنظامی نیز در آن نگهداری می‌شدند.
زندان جمشیدیه در حدود سال‌های ۱۳۵۰ در محل پادگان دژبان به‌عنوان بازداشت‌گاه ویژه‌ی نیروهای ارتشی (هوائی، دریائی، زمینی، ژاندارمری) تاسیس و به‌کار گرفته شد. زندانیان آنرا نیروهای مختلف ارتشی تشکیل می‌دادند ولی به‌طور خاص بازداشت شدگان و زندانیان غیرنظامی نیز در آن نگهداری می‌شدند.


پس از شاه، نیز زندان جمشیدیه به عنوان بازداشت‌گاه زندانیان ارتشی به ویژه پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق مورد استفاده جمهوری اسلامی قرار گرفت. زندان جمشیدیه برای نگهداری زندانیان ارتشی اهمیت خاصی برای رژیم ایران داشت.  
پس از شاه، نیز زندان جمشیدیه به عنوان بازداشت‌گاه زندانیان ارتشی به ویژه پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق مورد استفاده جمهوری اسلامی قرار گرفت. زندان جمشیدیه برای نگهداری زندانیان ارتشی اهمیت خاصی برای رژیم ایران داشت.  


در اولین ماههای پس از سقوط شاه هنوز تعداد زندانیان سیاسی آنقدر نبود که تمامی بندهای زندان جمشیدیه مورد استفاده قرار گیرد. ۲ بند آن یه اضافه بندهای انفرادی به زندانیان سیاسی اختصاص یافت و ۲ بند دیگر خالی بود. پس از شروع جنگ ایران و عراق حدود ۸۰۰ اسیر عراقی را در بندهای درجه‌داران و افسران (در هر اتاق ۶ نفره حدود ۲۰ الی ۲۵ نفر) جای دادند. اسیران عراقی در این زندان وضعیت اسفباری داشتند. پس از ۳۰ خرداد ۶۰، موج دستگیری‌ها و کشتار مجاهدین و دیگر انقلابیون و از جمله پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین شروع شد. از آن پس به‌طور متوسط روزانه تا ۸ نفر را دستگیر می‌شد و به زندان انتقال می‌یافت. اسرای عراقی به یک کمپ در امتداد خط‌آهن تهران ــ قم، ایستگاه منتقل شدند. بندهای خالی شده‌ی زندان جمشیدیه از پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق پر شد. در این دوران تعداد زندانیان بالا رفت و در هر اتاق بند، بین ۹۰ الی ۱۲۰ نفر و در سلول‌های یک نفره تا ۲۰ نفر را جای دادند.  
در اولین ماههای پس از سقوط شاه هنوز تعداد زندانیان سیاسی آنقدر نبود که تمامی بندهای زندان جمشیدیه مورد استفاده قرار گیرد. ۲ بند آن یه اضافه بندهای انفرادی به زندانیان سیاسی اختصاص یافت و ۲ بند دیگر خالی بود. پس از شروع جنگ ایران و عراق حدود ۸۰۰ اسیر عراقی را در بندهای درجه‌داران و افسران (در هر اتاق ۶ نفره حدود ۲۰ الی ۲۵ نفر) جای دادند. اسیران عراقی در این زندان وضعیت اسفباری داشتند. پس از ۳۰ خرداد ۶۰، موج دستگیری‌ها و کشتار مجاهدین و دیگر انقلابیون و از جمله پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین شروع شد. از آن پس به‌طور متوسط روزانه تا ۸ نفر را دستگیر می‌شد و به زندان انتقال می‌یافت. اسرای عراقی به یک کمپ در امتداد خط‌آهن تهران ــ قم، ایستگاه منتقل شدند. بندهای خالی شده‌ی زندان جمشیدیه از پرسنل ارتشی هوادار مجاهدین خلق پر شد. در این دوران تعداد زندانیان بالا رفت و در هر اتاق بند، بین ۹۰ الی ۱۲۰ نفر و در سلول‌های یک نفره تا ۲۰ نفر را جای دادند.  
خط ۱٬۱۴۴: خط ۱٬۱۴۹:


=== اوین ===
=== اوین ===
اگر کسی دارای پرونده‌ای سنگین بود و در دو شکنجه‌گاه فوق‌الذکر از او چیزی بدست نیامده بود، به اوین منتقل می‌شد. معمولا کسانی که به اوین منتقل می‌شدند، اعدامی بودند. بسیاری از ارتشیان مجاهد در اوین به جوخه‌های تیرباران سپرده شدند و یا زیر شکنجه جان باختند. مکان شکنجه ارتشیان مجاهد در اوین همان زیرزمین بند ۲۰۹ بود.<ref>نشریه مجاهد شماره‌ی ۲۱۳ ـ پنج شنبه، ۴ مرداد۱۳۶۳</ref>
اگر کسی دارای پرونده‌ای سنگین بود و در دو شکنجه‌گاه فوق‌الذکر از او چیزی بدست نیامده بود، به اوین منتقل می‌شد. معمولا کسانی که به اوین منتقل می‌شدند، اعدامی بودند. بسیاری از ارتشیان مجاهد در اوین به جوخه‌های تیرباران سپرده شدند و یا زیر شکنجه جان باختند. مکان شکنجه ارتشیان مجاهد در اوین همان زیرزمین بند ۲۰۹ بود.<ref>نشریه مجاهد شماره‌ی ۲۱۳ ـ پنج شنبه، ۴ مرداد۱۳۶۳</ref>


== تبریک پرسنل ارتشی به مناسبت انقلاب ایدئولوژیک ==
== تبریک پرسنل ارتشی به مناسبت انقلاب ایدئولوژیک ==
خط ۱٬۱۹۷: خط ۱٬۲۰۲:


دو روز قبل از این واقعه نیز در ۶ دی‌ماه انفجاری در مهم‌ترین مرکز تدارکاتی و تسلیحاتی کل لشگرها و تیپ‌های سپاه در تهران روی داد که حداقل ۵۰۰ نفر از پاسداران که تعدادی از فرماندهان و مسئولین سپاه نیز در بین آنها بودند کشته و مجروح شدند.<ref>اطلاعیه دفتر مجاهدین خلق ـ نشریه اتحادیه انجمن‌های دانشجویان مسلمان شماره ۷۷</ref>
دو روز قبل از این واقعه نیز در ۶ دی‌ماه انفجاری در مهم‌ترین مرکز تدارکاتی و تسلیحاتی کل لشگرها و تیپ‌های سپاه در تهران روی داد که حداقل ۵۰۰ نفر از پاسداران که تعدادی از فرماندهان و مسئولین سپاه نیز در بین آنها بودند کشته و مجروح شدند.<ref>اطلاعیه دفتر مجاهدین خلق ـ نشریه اتحادیه انجمن‌های دانشجویان مسلمان شماره ۷۷</ref>
[[پرونده:دیدار مسعود رجوی با پرسنل ارتش.JPG|جایگزین=دیدار مسعود رجوی با پرسنل ارتش|بندانگشتی|دیدار مسعود رجوی با پرسنل ارتش]]


== دیدار گروهی از پرسنل ارتش با مسعود رجوی ==
== دیدار گروهی از پرسنل ارتش با مسعود رجوی ==
خط ۱٬۲۱۱: خط ۱٬۲۱۷:


روز بعد ری شهری (حاکم شرع ارتش)، تعدادی از اپرسنل پادگان را که هیچ اتهامی نداشتند، درمحل تیرباران کرد.  
روز بعد ری شهری (حاکم شرع ارتش)، تعدادی از اپرسنل پادگان را که هیچ اتهامی نداشتند، درمحل تیرباران کرد.  
 
[[پرونده:قیام لویزان.JPG|جایگزین=جان‌باختگان قیام لویزان|بندانگشتی|جان‌باختگان قیام لویزان]]
افراد زیر از جمله تلفات رژیم ایران در جریان عملیات فوق الذکر بودند:
افراد زیر از جمله تلفات رژیم ایران در جریان عملیات فوق الذکر بودند:
#  نصر. یکی از فرماندهان سپاه پاسداران و مسئول رابطه با دایره سیاسی – ایدئولوژیک
#  نصر. یکی از فرماندهان سپاه پاسداران و مسئول رابطه با دایره سیاسی – ایدئولوژیک