۶۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
نخفتم شبی شاد بر بستری که نگشادم آن شب ز دانش دری | نخفتم شبی شاد بر بستری که نگشادم آن شب ز دانش دری | ||
[[پرونده:تندیس نظامی گنجوی ۲.jpg|جایگزین=تندیس نظامی گنجوی|بندانگشتی|تندیس نظامی گنجوی]] | [[پرونده:تندیس نظامی گنجوی ۲.jpg|جایگزین=تندیس نظامی گنجوی|بندانگشتی|تندیس نظامی گنجوی]] | ||
نظامی نسبت به جایگاه و قدر خود در سخنوری و شعر آگاه بوده و خود | نظامی نسبت به جایگاه و قدر خود در سخنوری و شعر آگاه بوده و در برتری و ستایش خود نسبت به دیگران می گوید: | ||
ز چندین سخنگو سخن یاد دار سخن را منم در جهان یادگار | ز چندین سخنگو سخن یاد دار سخن را منم در جهان یادگار | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
نظامی ز گنجینه ی بگشای بند گرفتاری گنجه تا چند چند؟ | نظامی ز گنجینه ی بگشای بند گرفتاری گنجه تا چند چند؟ | ||
استاد سعید نفیسی با اشاره به منظومهی خسرو شیرین می نویسد نظامی گنجوی تنها سفری که کرده و از گنجه بیرون رفته است سفریست که بعد از اتمام خسرو شیرین بوده است. قزل ارسلان بسیار به دیدار وی مایل بوده و در یکی از شهرهای قلمرو پادشاهی خود که سی فرسنگ تا گنجه مسافت داشته مقیم بوده و نظامی را آنجا نزد خود خوانده است. | استاد سعید نفیسی با اشاره به منظومهی خسرو شیرین می نویسد نظامی گنجوی تنها سفری که کرده و از گنجه بیرون رفته است سفریست که بعد از اتمام خسرو شیرین بوده است. قزل ارسلان بسیار به دیدار وی مایل بوده و در یکی از شهرهای قلمرو پادشاهی خود که سی فرسنگ تا گنجه مسافت داشته مقیم بوده و نظامی را آنجا نزد خود خوانده است.<ref name=":0">استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - صفحهی ۹</ref> | ||
سعید نفیسی دیوان نظامی گنجوی | |||
نظامی گنجوی در منظومهی خسرو و شیرین به خانه نشینی و سفر نکردن خود چنین اشاره میکند: | نظامی گنجوی در منظومهی خسرو و شیرین به خانه نشینی و سفر نکردن خود چنین اشاره میکند: | ||
خط ۸۵: | خط ۸۳: | ||
همچنین در مورد مادرش در همین مثنوی اشاره میکند که مادرش از نژاد کرد بوده است: | همچنین در مورد مادرش در همین مثنوی اشاره میکند که مادرش از نژاد کرد بوده است: | ||
گر مادر من رئیسهی کرد مادر صفتانه پیش من مرد | گر مادر من رئیسهی کرد مادر صفتانه پیش من مرد<ref>استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - مقدمه</ref> | ||
== '''زن و فرزند''' == | == '''زن و فرزند''' == | ||
نظامی در مثنوی خسرو و شیرین بر مرگ کنیزکی افسوس میخورد که حکمران دربند برای او فرستاده بود و در جوانی فوت کرده و همسر او بوده است. همچنین در اقبال نامه به دو همسر خود که آنها نیز کنیز وی بودهاند اشاره کرده است. او در بارهی تنها فرزند خود که محمد نام داشته و از اولین همسر خود بوده در مثنوی لیلی و مجنون می نویسد: | نظامی در مثنوی خسرو و شیرین بر مرگ کنیزکی افسوس میخورد که حکمران دربند برای او فرستاده بود و در جوانی فوت کرده و همسر او بوده است. همچنین در اقبال نامه به دو همسر خود که آنها نیز کنیز وی بودهاند اشاره کرده است. او در بارهی تنها فرزند خود که محمد نام داشته و از اولین همسر خود بوده در مثنوی لیلی و مجنون می نویسد: | ||
فرزند محمد نظامی آن بر دل من چو جان گرامی | فرزند محمد نظامی آن بر دل من چو جان گرامی | ||
این نسخه چو دل نهاد بر دست در پهلوی من چو سایه بنشست | این نسخه چو دل نهاد بر دست در پهلوی من چو سایه بنشست | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۰: | ||
کسی کو بر نظامی می برد رشک نفس بیآه بیند بی اشک | کسی کو بر نظامی می برد رشک نفس بیآه بیند بی اشک | ||
بیا، گو: شب ببین کان کندنم را | بیا، گو: شب ببین کان کندنم را نه کان کندن که بل جان کندنم را | ||
سعید نفیسی | به صد گر می بسوزانم دماغی به دست آرم به شبها شب چراغی<ref>استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - صفحهی ۱۵</ref> | ||
نظامی از راه برزگری گذران زندگی میکرده است. ممدوحان او در برابر آثارش دو قطعه ده که چندان هم آباد نبوده است در اطراف گنجه به وی بخشیده بودند و درآمد آن دو ده تنها گذران وی و خانوادهاش را بس بوده و وی بیشتر در همان روستاها میزیسته و قناعت داشته است. | نظامی از راه برزگری گذران زندگی میکرده است. ممدوحان او در برابر آثارش دو قطعه ده که چندان هم آباد نبوده است در اطراف گنجه به وی بخشیده بودند و درآمد آن دو ده تنها گذران وی و خانوادهاش را بس بوده و وی بیشتر در همان روستاها میزیسته و قناعت داشته است. | ||
سعید | نظامی با پادشاهان زمانه سرو کاری نداشته و تنها یک بار آنهم در مدت یکروز به دیدار قزل ارسلان رسیده است و اگر در اشعار او در مدح پادشاهان و امرای زمانه ابیاتی به چشم میخورد بواسطهی آنست که پادشاهان و امرا از او میخواستند که چیزی برای ایشان بگوید و بفرستد. آن باری هم که به دیدار قزل ارسلان رسیده وی خود جویای این ملاقات شده بوده است.<ref>استاد سعید نفیسی - دیوان نظام گنجوی - صفحهی ۱۹</ref> | ||
با وجود اینکه صوفی گری و پیرو طریقت مشایخ بودن در دوران نظامی رایج بوده، ولی نظامی گنجوی علیرغم افکار صوفیانه به هیچکدام از این مشربها بستگی نداشته است. نفیسی مینویسد: ظاهرا پیرو هیچیک از فرق تصوف زمان خود نبوده و شاید باصطلاح صوفیه که هر کس را پیرو طریقهی مخصوص به شیخ و یا مرشدی نباشد اویسی میگفتهاند وی هم اویسی بوده باشد. | با وجود اینکه صوفی گری و پیرو طریقت مشایخ بودن در دوران نظامی رایج بوده، ولی نظامی گنجوی علیرغم افکار صوفیانه به هیچکدام از این مشربها بستگی نداشته است. نفیسی مینویسد: ظاهرا پیرو هیچیک از فرق تصوف زمان خود نبوده و شاید باصطلاح صوفیه که هر کس را پیرو طریقهی مخصوص به شیخ و یا مرشدی نباشد اویسی میگفتهاند وی هم اویسی بوده باشد. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۱۵: | ||
خواندم و سر هر ورق جستم چون ترا یافتم ورق شستم | خواندم و سر هر ورق جستم چون ترا یافتم ورق شستم | ||
[[پرونده:شعر نظامی گنجوی به خط نستعلیق.jpg|جایگزین=شعر نظامی گنجوی|بندانگشتی|شعر نظامی گنجوی]] | |||
همه را روی در خدا دیدم و آن خدا بر همه ترا دیدم | همه را روی در خدا دیدم و آن خدا بر همه ترا دیدم | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۲: | ||
گرگ ز روباه بدندان ترست روبه از آن رست که پردان ترست | گرگ ز روباه بدندان ترست روبه از آن رست که پردان ترست | ||
جهد در آن کن که وفا را شوی خود نپرستی و خدا را شوی | جهد در آن کن که وفا را شوی خود نپرستی و خدا را شوی[[پرونده:مثنیوی پنچ گنچ.jpg|جایگزین=مثنوی پنج گنج نظامی|بندانگشتی|مثنوی پنج گنج نظامی]]در مورد دانش و حکمت نظامی گنجوی آنچه که از اشعار او به دست میآید اینست که او در صرف و نحو و اخترشناسی و اسطرلاب بهره داشته است. در این بیت که در اقبال نامه سروده است شناخت او را نسبت به فلسفهی یونان نشان میدهد. | ||
در مورد دانش و حکمت نظامی گنجوی آنچه که از اشعار او به دست میآید اینست که او در صرف و نحو و اخترشناسی و اسطرلاب بهره داشته است. در این بیت که در اقبال نامه سروده است شناخت او را نسبت به فلسفهی یونان نشان میدهد. | |||
سر فیلسوفان یونان گروه جواهر چنین آرد از کان کوه | سر فیلسوفان یونان گروه جواهر چنین آرد از کان کوه | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۱: | ||
داستانسرایی در زبان فارسی با نظامی به اوج خود رسیده است. او شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل رسانیده است. | داستانسرایی در زبان فارسی با نظامی به اوج خود رسیده است. او شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل رسانیده است. | ||
حسن وحید دستگردی در مقدمه کتاب مخزن الاسرار می نویسد: در هیچ دیوان و دفتری به اندازهی دیوان نظامی غلط و سقط و تحریف راه نیافته زیرا هیچ دیوانی در قدیم به این اندازه استنساخ نشده و هیچ دفتری به این درجه مطبوع عامه نبوده است. | حسن وحید دستگردی در مقدمه کتاب مخزن الاسرار می نویسد: در هیچ دیوان و دفتری به اندازهی دیوان نظامی غلط و سقط و تحریف راه نیافته زیرا هیچ دیوانی در قدیم به این اندازه استنساخ نشده و هیچ دفتری به این درجه مطبوع عامه نبوده است.<ref name=":0" /> | ||
دکتر برات زنجانی در مقدمه کتاب شرح و تفسیر اقبال نامه در مورد خمسهی نظامی میگوید که خمسهی نظامی دایره المعارف تاریخ اجتماعی قرن ششم جمعیتی است که در آذربایجان و شهرهای شکی و شروان و گنجه زندگی میکردهاند. نظامی با تصویر زندگی عامه محبوبیت بزرگ به دست آورده است. شعر او آیینهی تمام نمای اجتماع آن روزگاران است. هر کس در آن نگریسته تصویر خود را یافته است و همین اشتراک معنوی خواننده و شنونده را عاشق آثار نظامی کرده است. | دکتر برات زنجانی در مقدمه کتاب شرح و تفسیر اقبال نامه در مورد خمسهی نظامی میگوید که خمسهی نظامی دایره المعارف تاریخ اجتماعی قرن ششم جمعیتی است که در آذربایجان و شهرهای شکی و شروان و گنجه زندگی میکردهاند. نظامی با تصویر زندگی عامه محبوبیت بزرگ به دست آورده است. شعر او آیینهی تمام نمای اجتماع آن روزگاران است. هر کس در آن نگریسته تصویر خود را یافته است و همین اشتراک معنوی خواننده و شنونده را عاشق آثار نظامی کرده است. |
ویرایش