کانون‌های شورشی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۶٬۲۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
|فرمانده ۱=مسعود رجوی  
|فرمانده ۱=مسعود رجوی  
}}
}}
'''کانون‌های شورشی''' نام استراتژی کنونی سازمان مجاهدین خلق برای سرنگونی حکومت ملاهاست. کانون‌های شورشی یکی از راهبرد‌های مبارزه با دیکتاتوری است. این استراتژی از برخی جهات شبیه‌ به استراتژی‌یی است که ارنستو چه گوارا برای اولین بار در انقلاب کوبا مطرح کرد.  
'''کانون‌های شورشی''' نام استراتژی کنونی سازمان مجاهدین خلق برای سرنگونی رژیم ایران است. کانون شورشی یکی از راهبرد‌های مبارزه با دیکتاتوری است. استراتژی کانون شورشی پبش از این توسط چه‌گوارا در آزادسازی کوبا بکار رفت اما آن‌چه مجاهدین از آن سخن می‌گویند متفاوت است هر چند در برخی پایه‌های عمومی [[استراتژی مبارزه انقلابی|استراتژی مبارزه‌ انقلابی]] با آن مشترک است.کانون شورشی چه‌گوارا بر تشکیل گروه‌های کوچک شورشی در جنگل و مناطق روستایی تکیه داشت اما استراتژی کانون شورشی مجاهدین ناظر بر تشکیل تیم‌های شورشی در داخل شهرهاست.  


[[چه گوارا]] بر این باور بود که «یک نیروی نامنظم با همه کوچکی‌اش با روش‌های خاص خود می‌تواند بر ارتشی منظم پیروز شود».<ref>کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۴۵ -نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی</ref> این جمله پایه و اساس تئوری چه‌گوارا را تشکیل می‌دهد.
این تیم‌ها مسئولیت شعله ورکردن و رادیکالیزه کردن قیام و آماده سازی مراحل بعدی را برعهده دارند. آن‌ها سرانجام با ترکیب و تکثیر راه را برای تشکیل یکان‌های ارتش آزادی‌بخش هموار کرده و به آزادسازی شهرهای شورشی مبادرت می‌کنند.  
 
چه‌گوارا برای نیروی کوچک با عنوان یک «کانون شورشی» مزایایی برمی‌شمارد، از جمله این‌ که توان تحرک بالا دارد، نیروهای منظم ارتش مانند نیروی هوایی بر آن چیرگی ندارد و نهایتاً‌ این که با ضرباتی که به دشمن وارد می‌کند، دشمن را به ستوه می‌آورد و دشمن را یا مجبور به عقب نشینی و یا تغییر تاکتیک می‌کند.
 
در نبرد آزادسازی کوبا ابتدا نیروهای انقلابی در منطقه سیئرا مایسترا توانستند با ایجاد کانون‌های شورشی و چریکی این منطقه را بدست بگیرند،این كانونهای شورشی به دلیل برخورداری از توان تحرك بالا؛ با ضرباتی که به ارتش دولتی وارد آوردند؛ باعث شدند  ارتش باتیستا از پاسگاه‌هایی که در سیئرامایسترا داشت عقب‌نشینی کند و در نتیجه اجباراً‌ منطقه‌ی وسیعی را تحت  اختیار شورشیان رها کرد.<ref>کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۳۶-نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی</ref> و نیروهای انقلابی از همین منطقه دولت دیکتاتوری باتیستا را سرنگون کردند.


در زمانی که چه‌گوارا در کوبا می‌جنگید، تجربه‌اش ایجاد یک پایگاه کوچک بود؛ بعد پیشروی و آزاد سازی شهر‌های کوچک و بعد از این طریق شهر‌‌های بزرگ را آزاد کند، آزاد سازی سانتاکلارا نمونه‌ای از این تجربه است.
« آیا کانون‌های شورشی ادامه همان استراتژی جنگ آزادیبخش نوین هست؟ مهدی براعی: «کانون‌های شورشی یا همان هزار اشرف، در واقع ادامه ارتش آزادیبخش است، همان مشی و همان مسیر است، کانون شورشی همان چیزی است که در سرتاسر ایران برای امر سرنگونی رژیم تشکیل شده، و علیرغم اینکه رژیم تلاش کرده اینها را از بین ببرد، بدلیل اینکه اصالتی دارند که همان جنگ آزادیبخش‌شان است نتوانسته است، چنان گسترشی پیدا کرده که الان سرتاسر ایران را در بر گرفته است، و در هر شهر، کارخانه، محله‌، دانشگاه و مدرسه‌ای وجود دارند، این‌ها همان مسیر هزار اشرف و مسیر ارتش آزادیبخش را طی می‌کنند، نقششان نقش آنزیم است و نقش جرقه و در رابطه با قیام، آتشزنه است الان که جامعه ایران جامعه ملتهبی است و در حال قیام و شورش علیه رژیم هست. کانون‌های شورشی در شهرهای شورشی، فعالند، مثل تهران، کرج، کازرون، اهواز، اصفهان و شیراز اینها در ادامه خودشان گسترش پیدا می‌کنند. اولین مرحله که طی کردند مرحله تثبیتشان بود، بعد گسترش پیدا می‌کنند، بعد با هم ترکیب می‌شوند و یکان‌های ارتش آزادیبخش را در دل شهرهای شورشی و در داخل ایران تشکیل می‌دهند. در واقع همان همان واحدهای ارتش آزادیبخش هستند که هر چه جلوتر می‌روند گسترش پیدا می‌کنند، وسیع‌تر می‌شوند و یکان‌های ارتش آزادیبخش برای امر سرنگونی هستند، این همه‌ی مسیری است که طی شده و می‌رود، که در مراحل مختلف متناسب با محیط و متناسب با شرائط شکل و لباس خودشان را بپوشند و بتوانند متناسب با آن مقاومت را پیش ببرند.» 


تجربه‌ی انقلاب كوبا را چه گوارا، در نظریه كانونهای شورشی تئوریزه كرد، خلاصه این نظریه این بودكه اگر زمینه‌ی انقلاب دركشوری آماده باشد و توده‌های مردم حاكمیت را نخواهند، تعدادی عنصر از جان گذشته كه او نام كانون‌های شورشی را برآن می‌نهاد، برای سرنگون كردن دیكتاتوری كافی است. 
== اشکال مبارزه انقلابی ==
در نبرد انقلابی همواره یک نیروی کوچک علیه نیرویی بزرگ و حاکم قیام می‌کند. استراتژی مبارزه انقلابی راه‌های پیروزی این نیرو را با انگشت گذاشتن بر نقاط ضعف نیروی حاکم به تصویر می‌کشد. استراتژی مبارزه انقلابی در صدسال اخیر به طور کلی، در دو شکل «آغاز از روستا» و «آغاز از شهر» طراحی شده است.


چه‌گوارا معتقد بود که نباید منتظر ماند که تمام شرایط مادی برای آغاز مبارزه مهیا شود؛ ایجاد کانون‌های شورشی در نقاط مختلف کشور می‌تواند این شرایط  را فراهم  کند.<ref>کتاب فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی و مینو افشاری راد</ref>
نبرد مسلحانه از روستا عموما با ورود جوامع به دوران سرمایه‌داری ناممکن شد. این تئوری بر این مبنا استوار بود که نارضایتی عمومی در روستا و از سویی امکانات ناکافی برای سرکوب در مناطق روستایی به نیروی انقلابی امکان پیشروی خواهد داد. در مقابل بسیاری از کشورها برای از میان بردن این این پتانسیل در روستا دست به اصلاحات ارضی زدند. [[انقلاب سفید]] در ایران به همین دلیل رخ داد.  


چه گوارا همچنین اعتقاد داشت این کانونها می‌توانند به نقطه امید مردم در برابر حاکمیت ضدمردمی تبدیل شوند و با به حرکت در آوردن جامعه زمینه انقلاب و دگرگونی را به‌وجود آوردند.<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%80-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85%DA%86%DB%8C سازمان مجاهدین]- راز قدرت کانون‌های شورشی به قلم مهدی ابریشمچی</ref>
سال‌ها بعد آغاز مبارزه مسلحانه از طریق شهر، در اشکالی چون چریکی شهری، استراتژی مرسوم برای مبارزه مسلحانه گشت.  


در ایران امروزی شرایط عینی و ذهنی انقلاب وجود دارد، یعنی هم نارضایتی عمیق مردم  از دولت وجود دارد (شرایط عینی) و هم یک اپوزیسیون سازمان‌یافته که رهبری جنبش را بدست دارد(شرایط ذهنی)،  وجود دارد. این شرایط برای ایجاد کانون شورشی و ضربه زدن به دولت حاکم را فراهم می‌آورد.
چه‌گوارا در کوبا با شرایطی در حدفاصل میان این دو مواجه بود و استراتژی کانون شورشی را که از برخی تاکتیک‌های نبرد از روستا بهره می‌گرفت و در عین حال ویژگی‌های جدیدی با توجه به شرایط جدید داشت، بهره گرفت. او به جای آزاد کردن منطقه در روستا، به تشکیل واحدهای کوچک متحرک پرداخت که نیروی حاکم را فرسوده و زمینه را برای تسخیر یک شهر فراهم می‌کنند.  


راهبرد کانون‌های ‌شورشی هم در انقلاب کوبا و هم در [[انقلاب اکتبر]] سال ۱۹۱۷ روسیه بکار گرفته شده و موفق بوده است. هر چند کپی‌برداری از یک راهبرد ممکن است در همه‌ جا یک جواب مشخص نداشته باشد، اما پس از اعلام راهبرد کانون‌های شورشی توسط [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، از نتایجی که تا کنون بدست داده، درستی این راهبرد را به اثبات رسیده است.
استراتژی کانون شورشی مجاهدین، تماما از شهر آغاز می‌شود اما در عین حال با مبارزه‌ی چریک شهری متفاوت است. در مبارزه چریک شهری هدف از عملیات مسلحانه ضربه زدن به [[طلسم اختناق|'''طلسم اختناق''']] در حکومتی است که در تسلط کامل بر شرایط قرار دارد و هر گونه مخالفتی را ناممکن ساخته است. این عملیات به مردم نشان می‌دهد که امکان مبارزه و اعتراض وجود دارد.  


بعد از قتل عام ساکنان اشرف در ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ که در آن ۵۲ نفر جان خود را از دست دادند و ۷ نفر به گروگان گرفته شدند؛‌ مجاهدین اشرف را تخلیه کردند، در این زمان [[مسعود رجوی]] رهبر جنبش مقاومت ایران، استراتژی هزار اشرف را اعلام کرد، هزار اشرف به معنی پیشبرد امر سرنگونی با تیم‌های انقلابی که سازمان یافته باشند، این تیم‌ها و گروه‌ها که در واقع یکان‌های ارتش آزادیبخش ملی ایران هستند؛ با سازمان‌یافتگی و وصل به فرماندهی متمرکز ([[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی ایران]]) نقش بسیار مهمی در ایجاد و سازماندهی قیام ‌ها و اعتراضات دارند، تجربه‌ی قیام دی‌ماه و حرکات اعتراضی و خیزش‌های بعدی این امر را اثبات کرد.
در شرایط ایران و وضعیت سست و لرزان حاکمیت و با وجود ده‌ها تظاهرات و قیام که همواره در جریان است، آن‌چه کانون شورشی به آن می‌پردازد، رادیکالیزه کردن قیام و تشکیل یکان‌های ارتش آزادی است.  


== پیشینه کانون‌های شورشی ==
== اعلام استراتژی کانون‌های شورشی ==
در عمده‌ی انقلابات و جنگ‌هایی که برای استقلال در سده‌ی اخیر انجام شده، بطور عام نقش هسته‌های مقاومت و چریکی بسیار عمده بوده‌است؛ حتی در جنگ جهانی دوم این هسته‌‌ها و پارتیزان‌های مقاومت بودند که ضربات سنگینی به دستگاه هیتلر وارد می‌کردند، در انقلاب الجزایر، ویتنام و... نقش هسته‌های چریکی بسیار عمده بوده است. در انقلاب مشروطه هم استبداد توانسته بود بر تمام سنگر‌های آزادیخواهان غلبه کند؛ اما یک محله و یک خانه بود که مقاومت کرد، در محله‌ی امیرخیز، ستار خان ایستاد، بیرق‌های تسلیم را از بالای خانه‌ها پایین کشید، و جنبش مشروطه از آن نقطه تا فتح تهران پیش رفت.[[پرونده:ارنستو چه‌گوارا مبتکر ایده‌ی کانون‌های شورشی.jpg|جایگزین=ارنستو چه‌گوارا مبتکر ایده‌ی کانون‌های شورشی|بندانگشتی|ارنستو چه‌گوارا ]]
بعد از قتل عام ساکنان اشرف در ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ که در آن ۵۲ نفر جان خود را از دست دادند و ۷ نفر به گروگان گرفته شدند؛‌ مجاهدین اشرف را تخلیه کردند، در این زمان [[مسعود رجوی]] رهبر جنبش مقاومت ایران، استراتژی هزار اشرف را اعلام کرد، هزار اشرف به معنی پیشبرد امر سرنگونی با تیم‌های انقلابی که سازمان یافته باشند، این تیم‌ها و گروه‌ها که در واقع یکان‌های ارتش آزادیبخش ملی ایران هستند؛ با سازمان‌یافتگی و وصل به فرماندهی متمرکز ([[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی ایران]]) نقش بسیار مهمی در ایجاد و سازماندهی قیام ‌ها و اعتراضات دارند، تجربه‌ی قیام دی‌ماه و حرکات اعتراضی و خیزش‌های بعدی این امر را اثبات کرد
=== [[انقلاب کوبا]] ===
در کوبا مردم از دیکتاتوری و فساد در کشور به جان آمده بودند، یک حاکم نظامی زندگی را بر مردم کوبا سخت و دشوار کرده ‌بود، اولین تلاش مردم برای سرنگونی دیکتاتور شکست خورد، رهبران آن قیام دستگیر و به مکزیک تبعید شدند. انقلابیون در مکزیک در جمعبندی خودشان به این نتیجه رسیدند که برای سرنگون کردن یک دیکتاتور تا دندان مسلح، نیاز به سازماندهی مشخص می‌باشد.
 
۸۲ نفر در کشتی گرانما به سمت ساحل کوبا حرکت کردند، که بد‌ آموزش دیده بودند و بد تجهیز شده بودند، هیچ کدام نمی‌توانستند کشتی را درست راه ببرند؛ بیشتر آنها دریا زده شده بودند؛ و در طوفان تجهیزاتشان به دریا ریخته بود؛ در محلی نزدیک سیئرا مائسترا به ساحل رسیدند.<ref>کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۲۶ -نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی</ref>در اولین نبرد در آلگریا دو پیو، شکست خوردند، اما معدود افرادی که در این نبرد زنده ماندند مایه‌ی همه چیز شدند، کم کم چریک‌ها با محیط سیئرا مایسترا خو گرفتند و با حمله به پاسگاه‌‌های محلی ارتش باتیستا را مجبور کردند که این منطقه را ترک کند و این افراد معدود به تدریج افزایش یافتند و یک منطقه بزرگ در اختیارشان بود که از این منطقه راه برای سرنگونی باتیستا باز شد.[[پرونده:انقلاب اکتبر شوروی نمونه‌‌ای از بکار گیری کانون‌ها و هسته‌های مقاومت.jpg|جایگزین=انقلاب اکتبر شوروی نمونه‌‌ای از بکار گیری کانون‌ها و هسته‌های مقاومت|بندانگشتی|انقلاب اکتبر شوروی نمونه‌‌ای از بکار گیری کانون‌ها و هسته‌های مقاومت]]دركوبا هم یك جامعه بجان آمده زیر فشار دیكتاتوری و فساد وجود داشت، با یك حاكم نظامیكه عرصه را بر مردم تنگ كرده بود. اولین تلاش مردم برای سرنگونی دیكتاتور شكست خورد، رهبران آن قیام كه درراسشان فیدل كاسترو بود، دستگیر و تبعید شدند. انقلابیون در تبعیدگاه خود در مكزیك در جمعبندی شان به این نتیجه رسیدند كه برای سرنگون كردن رژیم تا دندان مسلح باتیستا، دیكتاتور كوبا، نیاز به یك سازماندهی مشخص و منطبق با شرایط دارد. فیدل كاسترو و یارانش  با تشكیل یك هسته سی وچند نفره از یارانش وارد خاك كوبا شدند، و مبارزه ای را آغاز كردند كه نهایتا به سرنگونی دیكتاتور كوبا منجر شد.
 
تجربه انقلاب كوبا را چه گوارا، در نظریه كانونهای شورشی تئوریزه كرد، خلاصه‌ی این نظریه این بود كه اگر زمینه انقلاب دركشوری آماده باشد و تودههای مردم حاكمیت را نخواهند،  تعدادی عنصر از جان گذشته كه او نام كانون‌های شورشی را برآن می‌نهاد، برای سرنگون كردن دیكتاتوری كافی است، از اینجا بود كه تئوری كانونهای شورشی  متولد شد، كانون شورشی مانند موتوری كوچك با كار منظم و حساب شده خود، موتور بزرگ كه همان جامعه باشد را به حركت در میآورد.  
 
=== انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ ===
لنین، در سال ۱۹۱۷ موفق شد اولین انقلاب سوسیالیستی را در کشور روسیه‌ی تزاری به ثمر بنشاند. او در مسیر مبارزه برای سرنگونی دیکتاتوری تزاری به این نتیجه رسید که بدون عنصر رهبری و نفرات از جان گذشته، این مبارزات به ثمر نخواهد نشست. استدلال لنین بسیار ساده، روشن و منطقی بود؛ او می‌گفت وقتی توده‌‌های مردم وارد خیابان می‌شوند، ولی فاقد سازماندهی باشند، نیروی حاکم با برخورد خشن و قهر‌آمیز می‌تواند آنها را سرکوب کند؛ بر همین اساس لنین یک حزب پیشگام تشکیل دارد و با آموزش نفرات، هسته‌های انقلابی را تشکیل داد که زمینه ساز شورش همگانی را بوجود آوردند، در نهایت حکومت تزاری بر اثر همین قیام‌های سازماندهی شده فروپاشید.


== پیشینه‌ی کانون‌ شورشی در ایران ==
== پیشینه‌ی کانون‌ شورشی در ایران ==
خط ۱۳۳: خط ۱۲۱:
# ولی عنصر تعیین‌کننده این است که کانونهای شورشی در داخل خاک میهن از یک پشتیبانی ارزشمند و بی‌نظیر و تعیین‌کننده برخوردارند که آنهم عبارتند از عنصر هدایت کننده و رهبری کننده که راه را برای کانونهای شورشی ترسیم می‌کند و در واقع قدرت آن را دارد که نسل قیام را از سویی در هیأت کانونهای شورشی گرد آورد و راه درست را پیش پای آنها بگذارد و از سوی دیگر منبع و منشأء امید، باور، قدرت شورش علیه نظم موجود برای آنها باشد. به این ترتیب کانونهای شورشی می‌توانند با ایمان به این‌که سرمایه عظیم ایمان و اراده سرنگونی را دارند این باور را به توده‌های مظلوم منتقل کنند و آنها را در مسیر قیام رهبری نمایند. [[پرونده:کانون شورشی بمناست تاسیس مجاهدین.jpg|جایگزین=کانون شورشی بمناست تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|کانون شورشی بمناست تاسیس [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] ]]
# ولی عنصر تعیین‌کننده این است که کانونهای شورشی در داخل خاک میهن از یک پشتیبانی ارزشمند و بی‌نظیر و تعیین‌کننده برخوردارند که آنهم عبارتند از عنصر هدایت کننده و رهبری کننده که راه را برای کانونهای شورشی ترسیم می‌کند و در واقع قدرت آن را دارد که نسل قیام را از سویی در هیأت کانونهای شورشی گرد آورد و راه درست را پیش پای آنها بگذارد و از سوی دیگر منبع و منشأء امید، باور، قدرت شورش علیه نظم موجود برای آنها باشد. به این ترتیب کانونهای شورشی می‌توانند با ایمان به این‌که سرمایه عظیم ایمان و اراده سرنگونی را دارند این باور را به توده‌های مظلوم منتقل کنند و آنها را در مسیر قیام رهبری نمایند. [[پرونده:کانون شورشی بمناست تاسیس مجاهدین.jpg|جایگزین=کانون شورشی بمناست تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|کانون شورشی بمناست تاسیس [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] ]]
#عامل تعیین‌کنندهٴ دیگر در هر جنگی زمین است، در نبرد میان خلق و ضدخلق، زمین به‌طور استراتژیک در اختیار نیروی خلق است. در همین کارزار پیش‌رو (کارزار چهارشنبه‌سوری آتشین) مردم و جوانان هر خیابان و محله، آشنایی و اشراف کامل به‌ محل سکونت خود و امکانات آن دارند و نیروی انتظامی از این اشراف بی‌بهره است. این به کانونهای شورشی و جوانان قیام‌آفرین امکان می‌دهد که با تسلط تاکتیک جنگ و گریز را به‌کار بگیرند و پس از ظاهر شدن در یک نقطه و محله و پس از مشتعل کردن شعله‌های حرکت اعتراضی و شعارهای اعتراضی هنگامی که نیروهای سرکوبگر وارد صحنه می‌شوند، آنجا را ترک کرده و به سرعت در نقطه و محله دیگری ظاهر شوند. همین اشراف به‌ محل و زمین به‌ رزمندگان کانون شورشی این امکان را می‌دهد که نیروی سرکوبگر را متفرق کرده و آنها را به‌ محلهایی که برایشان ناشناخته است کشانده و سپس مورد حمله و گوشمالی قرار داده و ناپدید شوند.
#عامل تعیین‌کنندهٴ دیگر در هر جنگی زمین است، در نبرد میان خلق و ضدخلق، زمین به‌طور استراتژیک در اختیار نیروی خلق است. در همین کارزار پیش‌رو (کارزار چهارشنبه‌سوری آتشین) مردم و جوانان هر خیابان و محله، آشنایی و اشراف کامل به‌ محل سکونت خود و امکانات آن دارند و نیروی انتظامی از این اشراف بی‌بهره است. این به کانونهای شورشی و جوانان قیام‌آفرین امکان می‌دهد که با تسلط تاکتیک جنگ و گریز را به‌کار بگیرند و پس از ظاهر شدن در یک نقطه و محله و پس از مشتعل کردن شعله‌های حرکت اعتراضی و شعارهای اعتراضی هنگامی که نیروهای سرکوبگر وارد صحنه می‌شوند، آنجا را ترک کرده و به سرعت در نقطه و محله دیگری ظاهر شوند. همین اشراف به‌ محل و زمین به‌ رزمندگان کانون شورشی این امکان را می‌دهد که نیروی سرکوبگر را متفرق کرده و آنها را به‌ محلهایی که برایشان ناشناخته است کشانده و سپس مورد حمله و گوشمالی قرار داده و ناپدید شوند.
# امتیاز دیگر کانونهای شورشی در نبرد پیش رو در چهارشنبه‌سوری و در هر صحنه دیگر نبرد در آینده این است که برای نیروهای منفور و روحیه باخته دشمن که خشم و شورش خلق را در قیام دی از نزدیک لمس کرده‌اند و ضربات آن قیام بر پیکر فرتوتشان فرود آمده هر ایرانی در خیابان از کودک 6-7ساله بلوچ تا مادران و پدران سالمند یک دشمن بالقوه هست تا چه رسد به زنان و مردان دلیر قیام. به‌عبارت دیگر امروز دیگر هیچ‌یک از نیروهای انتظامی و مزدوران دشمن احساس امنیت در خیابانها و حتی در خانه هایشان ندارند و این به سرعت روحیه آنها را تضعیف می‌کند. در حالیکه برعکس هر ایرانی، ولو این‌که اعضاء کانون شورشی مستقیماً آنها را نشناسند بالقوه و بالفعل یک حامی و کمک‌کار و دوست هستند. و دیگر حتی افراد بی‌تفاوت بسیار کم شده‌اند. این یک سرمایه عظیم، مادی و معنوی برای کانونهای شورشی است؛ <ref>[https://article.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%80-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85%DA%86%DB%8C راز قدرت کانون‌های شورشی] - به قلم مهدی ابریشمچی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> كه در هرصحنه‌ی نبرد تعادل را به سود آنها می‌چرخاند و در یك محاسبه‌ی نظامی محض از پارامترهای تضمین موفقیت نیروی جنگنده است.
# امتیاز دیگر کانونهای شورشی در نبرد پیش رو در چهارشنبه‌سوری و در هر صحنه دیگر نبرد در آینده این است که برای نیروهای منفور و روحیه باخته دشمن که خشم و شورش خلق را در قیام دی از نزدیک لمس کرده‌اند و ضربات آن قیام بر پیکر فرتوتشان فرود آمده هر ایرانی در خیابان از کودک 6-7ساله بلوچ تا مادران و پدران سالمند یک دشمن بالقوه هست تا چه رسد به زنان و مردان دلیر قیام. به‌عبارت دیگر امروز دیگر هیچ‌یک از نیروهای انتظامی و مزدوران دشمن احساس امنیت در خیابانها و حتی در خانه هایشان ندارند و این به سرعت روحیه آنها را تضعیف می‌کند. در حالیکه برعکس هر ایرانی، ولو این‌که اعضاء کانون شورشی مستقیماً آنها را نشناسند بالقوه و بالفعل یک حامی و کمک‌کار و دوست هستند. و دیگر حتی افراد بی‌تفاوت بسیار کم شده‌اند. این یک سرمایه عظیم، مادی و معنوی برای کانونهای شورشی است؛ <ref>[https://article.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%80-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85%DA%86%DB%8C راز قدرت کانون‌های شورشی] - به قلم مهدی ابریشمچی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> كه در هرصحنه‌ی نبرد تعادل را به سود آنها می‌چرخاند و در یك محاسبه‌ی نظامی محض از پارامترهای تضمین موفقیت نیروی جنگنده است. در عمده‌ی انقلابات و جنگ‌هایی که برای استقلال در سده‌ی اخیر انجام شده، بطور عام نقش هسته‌های مقاومت و چریکی بسیار عمده بوده‌است؛ حتی در جنگ جهانی دوم این هسته‌‌ها و پارتیزان‌های مقاومت بودند که ضربات سنگینی به دستگاه هیتلر وارد می‌کردند، در انقلاب الجزایر، ویتنام و... نقش هسته‌های چریکی بسیار عمده بوده است. در انقلاب مشروطه هم استبداد توانسته بود بر تمام سنگر‌های آزادیخواهان غلبه کند؛ اما یک محله و یک خانه بود که مقاومت کرد، در محله‌ی امیرخیز، ستار خان ایستاد، بیرق‌های تسلیم را از بالای خانه‌ها پایین کشید، و جنبش مشروطه از آن نقطه تا فتح تهران پیش رفت.[[پرونده:ارنستو چه‌گوارا مبتکر ایده‌ی کانون‌های شورشی.jpg|جایگزین=ارنستو چه‌گوارا مبتکر ایده‌ی کانون‌های شورشی|بندانگشتی|ارنستو چه‌گوارا ]]
=== [[انقلاب کوبا]] ===
 
[[چه گوارا]] بر این باور بود که «یک نیروی نامنظم با همه کوچکی‌اش با روش‌های خاص خود می‌تواند بر ارتشی منظم پیروز شود».<ref>کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۴۵ -نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی</ref> این جمله پایه و اساس تئوری چه‌گوارا را تشکیل می‌دهد.
 
چه‌گوارا برای نیروی کوچک با عنوان یک «کانون شورشی» مزایایی برمی‌شمارد، از جمله این‌ که توان تحرک بالا دارد، نیروهای منظم ارتش مانند نیروی هوایی بر آن چیرگی ندارد و نهایتاً‌ این که با ضرباتی که به دشمن وارد می‌کند، دشمن را به ستوه می‌آورد و دشمن را یا مجبور به عقب نشینی و یا تغییر تاکتیک می‌کند.
 
در نبرد آزادسازی کوبا ابتدا نیروهای انقلابی در منطقه سیئرا مایسترا توانستند با ایجاد کانون‌های شورشی و چریکی این منطقه را بدست بگیرند،این كانونهای شورشی به دلیل برخورداری از توان تحرك بالا؛ با ضرباتی که به ارتش دولتی وارد آوردند؛ باعث شدند  ارتش باتیستا از پاسگاه‌هایی که در سیئرامایسترا داشت عقب‌نشینی کند و در نتیجه اجباراً‌ منطقه‌ی وسیعی را تحت  اختیار شورشیان رها کرد.<ref>کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۳۶-نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی</ref> و نیروهای انقلابی از همین منطقه دولت دیکتاتوری باتیستا را سرنگون کردند.
 
در زمانی که چه‌گوارا در کوبا می‌جنگید، تجربه‌اش ایجاد یک پایگاه کوچک بود؛ بعد پیشروی و آزاد سازی شهر‌های کوچک و بعد از این طریق شهر‌‌های بزرگ را آزاد کند، آزاد سازی سانتاکلارا نمونه‌ای از این تجربه است.
 
تجربه‌ی انقلاب كوبا را چه گوارا، در نظریه كانونهای شورشی تئوریزه كرد، خلاصه این نظریه این بودكه اگر زمینه‌ی انقلاب دركشوری آماده باشد و توده‌های مردم حاكمیت را نخواهند، تعدادی عنصر از جان گذشته كه او نام كانون‌های شورشی را برآن می‌نهاد، برای سرنگون كردن دیكتاتوری كافی است. 
 
چه‌گوارا معتقد بود که نباید منتظر ماند که تمام شرایط مادی برای آغاز مبارزه مهیا شود؛ ایجاد کانون‌های شورشی در نقاط مختلف کشور می‌تواند این شرایط  را فراهم  کند.<ref>کتاب فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی و مینو افشاری راد</ref>
 
چه گوارا همچنین اعتقاد داشت این کانونها می‌توانند به نقطه امید مردم در برابر حاکمیت ضدمردمی تبدیل شوند و با به حرکت در آوردن جامعه زمینه انقلاب و دگرگونی را به‌وجود آوردند.<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%80-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85%DA%86%DB%8C سازمان مجاهدین]- راز قدرت کانون‌های شورشی به قلم مهدی ابریشمچی</ref>در کوبا مردم از دیکتاتوری و فساد در کشور به جان آمده بودند، یک حاکم نظامی زندگی را بر مردم کوبا سخت و دشوار کرده ‌بود، اولین تلاش مردم برای سرنگونی دیکتاتور شکست خورد، رهبران آن قیام دستگیر و به مکزیک تبعید شدند. انقلابیون در مکزیک در جمعبندی خودشان به این نتیجه رسیدند که برای سرنگون کردن یک دیکتاتور تا دندان مسلح، نیاز به سازماندهی مشخص می‌باشد.
 
۸۲ نفر در کشتی گرانما به سمت ساحل کوبا حرکت کردند، که بد‌ آموزش دیده بودند و بد تجهیز شده بودند، هیچ کدام نمی‌توانستند کشتی را درست راه ببرند؛ بیشتر آنها دریا زده شده بودند؛ و در طوفان تجهیزاتشان به دریا ریخته بود؛ در محلی نزدیک سیئرا مائسترا به ساحل رسیدند.<ref>کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۲۶ -نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی</ref>در اولین نبرد در آلگریا دو پیو، شکست خوردند، اما معدود افرادی که در این نبرد زنده ماندند مایه‌ی همه چیز شدند، کم کم چریک‌ها با محیط سیئرا مایسترا خو گرفتند و با حمله به پاسگاه‌‌های محلی ارتش باتیستا را مجبور کردند که این منطقه را ترک کند و این افراد معدود به تدریج افزایش یافتند و یک منطقه بزرگ در اختیارشان بود که از این منطقه راه برای سرنگونی باتیستا باز شد.[[پرونده:انقلاب اکتبر شوروی نمونه‌‌ای از بکار گیری کانون‌ها و هسته‌های مقاومت.jpg|جایگزین=انقلاب اکتبر شوروی نمونه‌‌ای از بکار گیری کانون‌ها و هسته‌های مقاومت|بندانگشتی|انقلاب اکتبر شوروی نمونه‌‌ای از بکار گیری کانون‌ها و هسته‌های مقاومت]]دركوبا هم یك جامعه بجان آمده زیر فشار دیكتاتوری و فساد وجود داشت، با یك حاكم نظامیكه عرصه را بر مردم تنگ كرده بود. اولین تلاش مردم برای سرنگونی دیكتاتور شكست خورد، رهبران آن قیام كه درراسشان فیدل كاسترو بود، دستگیر و تبعید شدند. انقلابیون در تبعیدگاه خود در مكزیك در جمعبندی شان به این نتیجه رسیدند كه برای سرنگون كردن رژیم تا دندان مسلح باتیستا، دیكتاتور كوبا، نیاز به یك سازماندهی مشخص و منطبق با شرایط دارد. فیدل كاسترو و یارانش  با تشكیل یك هسته سی وچند نفره از یارانش وارد خاك كوبا شدند، و مبارزه ای را آغاز كردند كه نهایتا به سرنگونی دیكتاتور كوبا منجر شد.
 
تجربه انقلاب كوبا را چه گوارا، در نظریه كانونهای شورشی تئوریزه كرد، خلاصه‌ی این نظریه این بود كه اگر زمینه انقلاب دركشوری آماده باشد و تودههای مردم حاكمیت را نخواهند،  تعدادی عنصر از جان گذشته كه او نام كانون‌های شورشی را برآن می‌نهاد، برای سرنگون كردن دیكتاتوری كافی است، از اینجا بود كه تئوری كانونهای شورشی  متولد شد، كانون شورشی مانند موتوری كوچك با كار منظم و حساب شده خود، موتور بزرگ كه همان جامعه باشد را به حركت در میآورد.  
 
=== انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ ===
لنین، در سال ۱۹۱۷ موفق شد اولین انقلاب سوسیالیستی را در کشور روسیه‌ی تزاری به ثمر بنشاند. او در مسیر مبارزه برای سرنگونی دیکتاتوری تزاری به این نتیجه رسید که بدون عنصر رهبری و نفرات از جان گذشته، این مبارزات به ثمر نخواهد نشست. استدلال لنین بسیار ساده، روشن و منطقی بود؛ او می‌گفت وقتی توده‌‌های مردم وارد خیابان می‌شوند، ولی فاقد سازماندهی باشند، نیروی حاکم با برخورد خشن و قهر‌آمیز می‌تواند آنها را سرکوب کند؛ بر همین اساس لنین یک حزب پیشگام تشکیل دارد و با آموزش نفرات، هسته‌های انقلابی را تشکیل داد که زمینه ساز شورش همگانی را بوجود آوردند، در نهایت حکومت تزاری بر اثر همین قیام‌های سازماندهی شده فروپاشید.
 
در عمده‌ی انقلابات و جنگ‌هایی که برای استقلال در سده‌ی اخیر انجام شده، بطور عام نقش هسته‌های مقاومت و چریکی بسیار عمده بوده‌است؛ حتی در جنگ جهانی دوم این هسته‌‌ها و پارتیزان‌های مقاومت بودند که ضربات سنگینی به دستگاه هیتلر وارد می‌کردند، در انقلاب الجزایر، ویتنام و... نقش هسته‌های چریکی بسیار عمده بوده است. در انقلاب مشروطه هم استبداد توانسته بود بر تمام سنگر‌های آزادیخواهان غلبه کند؛ اما یک محله و یک خانه بود که مقاومت کرد، در محله‌ی امیرخیز، ستار خان ایستاد، بیرق‌های تسلیم را از بالای خانه‌ها پایین کشید، و جنبش مشروطه از آن نقطه تا فتح تهران پیش رفت.
 
#


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}

منوی ناوبری