۵٬۹۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
صبا هفت برادران، زادهی ۱۳۶۱– تهران، در زندان اوین به دنیا آمد. مادر صبا هفت برادران از اسفندماه سال ۱۳۶۰، در اوین زندانی بود. پدر صبا، رضا هفت برادران نیز در همان زمان زندانی سیاسی بود. در سال ۱۳۶۲، صبا هفت برادران همراه مادرش از زندان اوین آزاد شدند. او در سال ۱۳۶۹، به آلمان فرستاده شد؛ و پس از مدتی زندگی در آلمان، در سال ۱۳۷۷، به ارتش آزادیبخش ملی ایران و سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف پیوست. صبا هفت برادران در روز ۱۹ فروردین ۱۳۹۰، با حملهی نیروهای دولت دست نشاندهی رژیم ایران به قرارگاه اشرف در عراق، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در ۲۱ فروردین به شهادت رسید. در این حمله ۳۵ تن دیگر از جمله ۷ زن مجاهد خلق نیز به شهادت رسیدند. | صبا هفت برادران، زادهی ۱۳۶۱– تهران، در زندان اوین به دنیا آمد. مادر صبا هفت برادران از اسفندماه سال ۱۳۶۰، در اوین زندانی بود. پدر صبا، رضا هفت برادران نیز در همان زمان زندانی سیاسی بود. در سال ۱۳۶۲، صبا هفت برادران همراه مادرش از زندان اوین آزاد شدند. او در سال ۱۳۶۹، به آلمان فرستاده شد؛ و پس از مدتی زندگی در آلمان، در سال ۱۳۷۷، به ارتش آزادیبخش ملی ایران و سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف پیوست. صبا هفت برادران در روز ۱۹ فروردین ۱۳۹۰، با حملهی نیروهای دولت دست نشاندهی رژیم ایران به قرارگاه اشرف در عراق، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در ۲۱ فروردین به شهادت رسید. در این حمله ۳۵ تن دیگر از جمله ۷ زن مجاهد خلق نیز به شهادت رسیدند. | ||
== زندگینامه صبا | == زندگینامه صبا == | ||
صبا هفت برادران سال ۱۳۶۱، در زندان اوین به دنیا آمد. مادرصبا از اسفندماه ۱۳۶۰، دراوین زندانی بود. رضا هفت برادران پدر صبا نیز زندانی سیاسی بود، ولی او را به دوراز خانواده نگه داشته بودند؛ و صبا سالها پدرش را ندید. شکنجه گران و بازپرسان زندان اوین بهمنظور تحت فشار گذاشتن مادر صبا از دادن شیر خشک به او امتناع میکردند. سال ۱۳۶۲، صبا هفت برادران، یک سال و نیمه بود که همراه مادرش از زندان اوین آزاد شدند.<ref name=":0">[https://www.balatarin.com/permlink/2019/4/20/5079239 قربانیان تروریست جمهوری اسلامی - سایت بالاترین]</ref> | صبا هفت برادران سال ۱۳۶۱، در زندان اوین به دنیا آمد. مادرصبا از اسفندماه ۱۳۶۰، دراوین زندانی بود. رضا هفت برادران پدر صبا نیز زندانی سیاسی بود، ولی او را به دوراز خانواده نگه داشته بودند؛ و صبا سالها پدرش را ندید. شکنجه گران و بازپرسان زندان اوین بهمنظور تحت فشار گذاشتن مادر صبا از دادن شیر خشک به او امتناع میکردند. سال ۱۳۶۲، صبا هفت برادران، یک سال و نیمه بود که همراه مادرش از زندان اوین آزاد شدند.<ref name=":0">[https://www.balatarin.com/permlink/2019/4/20/5079239 قربانیان تروریست جمهوری اسلامی - سایت بالاترین]</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
صبا در آلمان، مدرسه و زندگی راحت و آیندهای روشن داشت. اما نمیتوانست همان صدای شکنجهها که در زندان در گوشش طنین انداخته بود را فراموش کند. او پس از چند سال در نامهای از آلمان برای پدرش نوشتهبود که، از وقتی فهمیدم تو که اینقدر من و سارا را دوست داری، حاضر شدهای از ما جدا شوی و در اشرف بمانی، به تو افتخار میکنم و میگویم تو بهترین بابای دنیا هستی.<ref name=":1" /> | صبا در آلمان، مدرسه و زندگی راحت و آیندهای روشن داشت. اما نمیتوانست همان صدای شکنجهها که در زندان در گوشش طنین انداخته بود را فراموش کند. او پس از چند سال در نامهای از آلمان برای پدرش نوشتهبود که، از وقتی فهمیدم تو که اینقدر من و سارا را دوست داری، حاضر شدهای از ما جدا شوی و در اشرف بمانی، به تو افتخار میکنم و میگویم تو بهترین بابای دنیا هستی.<ref name=":1" /> | ||
== علت پیوستن به ارتش آزادیبخش | == علت پیوستن به ارتش آزادیبخش == | ||
[[پرونده:صبا در ارتش آزادیبخش.JPG|جایگزین=صبا هفت برادران در ارتش آزادیبخش ملی ایران|بندانگشتی|صبا هفت برادران در ارتش آزادیبخش ملی ایران]] | [[پرونده:صبا در ارتش آزادیبخش.JPG|جایگزین=صبا هفت برادران در ارتش آزادیبخش ملی ایران|بندانگشتی|صبا هفت برادران در ارتش آزادیبخش ملی ایران]] | ||
رضا هفت برادران پدر صبا، در رابطه با پیوستن صبا به ارتش آزادیبخش و عزیمت او به شهر اشرف میگوید که، صبا در روز ۳۰ مهرماه ۱۳۷۷، از آلمان به شهر اشرف آمد؛ و من از دیدنش یکه خوردم. چون از پیش برایش نوشته بودم که دوست دارم پزشک شوی و به دردهای مردم مرهم بگذاری. نخستین سؤالی که از او کردم این بود که دلت برای من تنگ شده بود که اینجا آمدی؟ یا نتوانستی دوری سارا را تحمل کنی؟. چون خواهرش سارا ۲ماه پیش از او آمده بود؛ و علیرغم اینکه با صبا دو روح در یک پیکر بودند، از انتخاب و آمدنش به شهر اشرف چیزی به صبا نگفته بود. صبا در جواب پدرش میگوید: | رضا هفت برادران پدر صبا، در رابطه با پیوستن صبا به ارتش آزادیبخش و عزیمت او به شهر اشرف میگوید که، صبا در روز ۳۰ مهرماه ۱۳۷۷، از آلمان به شهر اشرف آمد؛ و من از دیدنش یکه خوردم. چون از پیش برایش نوشته بودم که دوست دارم پزشک شوی و به دردهای مردم مرهم بگذاری. نخستین سؤالی که از او کردم این بود که دلت برای من تنگ شده بود که اینجا آمدی؟ یا نتوانستی دوری سارا را تحمل کنی؟. چون خواهرش سارا ۲ماه پیش از او آمده بود؛ و علیرغم اینکه با صبا دو روح در یک پیکر بودند، از انتخاب و آمدنش به شهر اشرف چیزی به صبا نگفته بود. صبا در جواب پدرش میگوید: |
ویرایش