کاربر:Alirezara/۲صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
جیمی کارتر وعده داد که سیاست خارجی کشورش را با یک جهت‌گیری جدید حول محورهای حقوق‌ بشر، کرامت انسانی و عدم دخالت صورت‌بندی کند.
جیمی کارتر وعده داد که سیاست خارجی کشورش را با یک جهت‌گیری جدید حول محورهای حقوق‌ بشر، کرامت انسانی و عدم دخالت صورت‌بندی کند.


کارتر در سخنرانی افتتاحیه‌ی خود خطوط اصلی سیاست خارجی‌اش را این‌طور بیان کرد:<blockquote>«تعهد ما به حقوق بشر بایستی مطلق باشد... اقویا نبایستی ضعفا را اذیت و آزار کنند و کرامت انسانی بایستی تقویت شود... برای این‌که با خودمان صادق باشیم، بایستی با دیگران نیز صادق باشیم. ما در خارج ازکشور به گونه‌ای رفتار نخواهیم کرد که قوانین و استانداردهای داخلی‌مان را نقض کنیم، زیرا می‌دانیم که اعتمادی که ملت ما به دست می‌آورد برای قدرت ما حیاتی است. اکنون دنیا سرشار از یک روحیه‌ی جدید است. ملت‌ها بیش از پیش و با آگاهی سیاسی افزون‌تری مطالبه‌گری می‌کنند و در زیر این خوشید طالب جایگاه خویشند، نه صرفا برای بهره بردن از وضعیت فیزیکی‌شان، بلکه برای برخورداری از حقوق اساسی بشر. اشتیاق برای آزادی در حال افزایش است. برای بهره‌برداری از این روحیه، وظیفه‌ای خطیر و بلندپروازانه‌تر از کمک به ایجاد دنیایی عادلانه، صلح‌آمیز و حقیقتا انسانی برای آمریکا در آغاز این دوران جدید وجود ندارد. (کارتر- ۲۰ ژانویه ۱۹۷۷)</blockquote>کارتر سیاست خارجی‌ خود را بر ۵ اصل بنا نهاد که اصل اول آن مربوط به حقوق بشر بود.<blockquote>«اصل اول: ما بر تعهد آمریکا به حقوق بشر به‌عنوان یک اصل اساسی سیاست خارجی‌مان تاکید کرده‌ایم. ... آن‌چه احتمالا بیش از هر چیز دیگر ما را متحد می‌کند اعتقاد به آزادی انسان است. ما از دنیا می‌خواهیم که بداند ملت ما حامی چیزی بیش از شکوفایی مالی است. این بدان معنا نیست که ما سیاست خارجی‌مان را بر اساس اصول اخلاقی متصلب اجرا می‌کنیم. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که ناقص است و برای همیشه ناقص خواهد بود. دنیا پیچیده و مبهم است و برای همیشه پیچیده و مبهم خواهد بود. (کارترـ ۲۲ می ۱۹۷۷)</blockquote>لینکلن بلومفیلد معتقد است:  <blockquote>«سیاست خارجی حقوق بشری کارتر مبتنی بر حرکت تاریخی پاندولی میان عمل‌گرایی (پراگماتیسم) و ایده‌آلیسم آمریکایی بود. اگرچه این سیاست بازنمایی یک تغییر عمده به حساب می‌آمد اما از قبل در ابتکارات کنگره پیش بینی شده بود و سپس ادامه یافت. مسأله حقوق بشر هم مانند هر سیاست جدیدی پس از دوران اولیه‌ی ماه عسل به یک مسأله‌ي مناقشه برانگیز بروکراتیک و دیپلماتیک تبدیل شد، برای سازگاری با واقعیت‌ها دچار تغییر شد و نهایتا با بحران ایران و افغانستان به محاق رفت.»<ref>[http://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3429_ed931b3e1a782bb3001644cc7bd6aa6f.pdf دکترین کارتر: دفاع از حقوق بشر یا حمایت از دیکتاتوری؟] - جستارهای سیاسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، سال نهم شماره‌ی سوم، پاییز ۱۳۹۷</ref></blockquote>
کارتر در سخنرانی افتتاحیه‌ی خود خطوط اصلی سیاست خارجی‌اش را این‌طور بیان کرد:<blockquote>«تعهد ما به حقوق بشر بایستی مطلق باشد... اقویا نبایستی ضعفا را اذیت و آزار کنند و کرامت انسانی بایستی تقویت شود... برای این‌که با خودمان صادق باشیم، بایستی با دیگران نیز صادق باشیم. ما در خارج ازکشور به گونه‌ای رفتار نخواهیم کرد که قوانین و استانداردهای داخلی‌مان را نقض کنیم، زیرا می‌دانیم که اعتمادی که ملت ما به دست می‌آورد برای قدرت ما حیاتی است. اکنون دنیا سرشار از یک روحیه‌ی جدید است. ملت‌ها بیش از پیش و با آگاهی سیاسی افزون‌تری مطالبه‌گری می‌کنند و در زیر این خوشید طالب جایگاه خویشند، نه صرفا برای بهره بردن از وضعیت فیزیکی‌شان، بلکه برای برخورداری از حقوق اساسی بشر. اشتیاق برای آزادی در حال افزایش است. برای بهره‌برداری از این روحیه، وظیفه‌ای خطیر و بلندپروازانه‌تر از کمک به ایجاد دنیایی عادلانه، صلح‌آمیز و حقیقتا انسانی برای آمریکا در آغاز این دوران جدید وجود ندارد. (کارتر- ۲۰ ژانویه ۱۹۷۷)</blockquote>کارتر سیاست خارجی‌ خود را بر ۵ اصل بنا نهاد که اصل اول آن مربوط به حقوق بشر بود.<blockquote>«اصل اول: ما بر تعهد آمریکا به حقوق بشر به‌عنوان یک اصل اساسی سیاست خارجی‌مان تاکید کرده‌ایم. ... آن‌چه احتمالا بیش از هر چیز دیگر ما را متحد می‌کند اعتقاد به آزادی انسان است. ما از دنیا می‌خواهیم که بداند ملت ما حامی چیزی بیش از شکوفایی مالی است. این بدان معنا نیست که ما سیاست خارجی‌مان را بر اساس اصول اخلاقی متصلب اجرا می‌کنیم. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که ناقص است و برای همیشه ناقص خواهد بود. دنیا پیچیده و مبهم است و برای همیشه پیچیده و مبهم خواهد بود. (کارترـ ۲۲ می ۱۹۷۷)</blockquote>لینکلن بلومفیلد معتقد است:  <blockquote>«سیاست خارجی حقوق بشری کارتر مبتنی بر حرکت تاریخی پاندولی میان عمل‌گرایی (پراگماتیسم) و ایده‌آلیسم آمریکایی بود. اگرچه این سیاست بازنمایی یک تغییر عمده به حساب می‌آمد اما از قبل در ابتکارات کنگره پیش بینی شده بود و سپس ادامه یافت. مسأله حقوق بشر هم مانند هر سیاست جدیدی پس از دوران اولیه‌ی ماه عسل به یک مسأله‌ي مناقشه برانگیز بروکراتیک و دیپلماتیک تبدیل شد، برای سازگاری با واقعیت‌ها دچار تغییر شد و نهایتا با بحران ایران و افغانستان به محاق رفت.»<ref>[http://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_3429_ed931b3e1a782bb3001644cc7bd6aa6f.pdf دکترین کارتر: دفاع از حقوق بشر یا حمایت از دیکتاتوری؟] - جستارهای سیاسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، سال نهم شماره‌ی سوم، پاییز ۱۳۹۷</ref>اوکی شد</blockquote>


== اوضاع ایران در اواخر دوران پهلوی ==
== اوضاع ایران در اواخر دوران پهلوی ==
۲٬۳۳۶

ویرایش

منوی ناوبری