مرضیه: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۳۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:


=== اجرای مرضیه در تالار رودکی ===
=== اجرای مرضیه در تالار رودکی ===
مرضیه در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی به مدت سه شب پیاپی با همراهی ارکستر فرامرز پایور به اجرای کنسرت پرداخت. اغلب حاضرین در آن کنسرت دانشجویان و روشنفکران بودند. او در این کنسرت‌ها با وجود ممنوع بودن ترانه « از خون جوانان وطن» آنرا بصورت زنده اجرا کرد که با استقبال شرکت‌کنندگان مواجه شد. مرضیه در خاطره‌ای درباره‌ی همین کنسرت  گفته است:   
مرضیه در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی به مدت سه شب پیاپی با همراهی ارکستر فرامرز پایور به اجرای کنسرت پرداخت. اغلب حاضرین در آن کنسرت دانشجویان و روشنفکران بودند. او در این کنسرت‌ها با وجود ممنوع بودن ترانه « از خون جوانان وطن» آنرا بصورت زنده اجرا کرد که با استقبال شرکت‌کنندگان مواجه شد. مرضیه در خاطره‌ای درباره‌ی همین کنسرت  گفته است:  [[پرونده:مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانه‌اش.JPG|جایگزین=مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانه‌اش|بندانگشتی|250x250پیکسل|مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانه‌اش]]


«تقریباً کمی بعد از همین کنسرتهای تالار رودکی بود که دیدم یک روز مرد تقریباً مسن و جاافتاده ای که به نظر آدم محترمی می رسید به خانه من آمد و گفت ”خانم، یک درخواست از شما دارم، چون احساس می کنم انجام آن فقط از شما بر می آید.” گفتم خواهش می‌کنم بفرمایید، خوشحال می‌شوم اگر بتوانم کاری بکنم. او در حالیکه اشکش جاری شده بود گفت «خانم، من فقط یک پسر دارم که آنهم توسط ساواک دستگیر شده. هیچ گناهی هم ندارد، می خواستم شما او را دوباره به من برگردانی”. من که تا آن موقع زیاد با موضوعهای سیاسی سر و کاری نداشتم، از او کاری را که باید بکنم پرسیدم . فردا صبح با اتوموبیل خودم به دفتر ساواک در تهران رفتم و گفتم می خواهم با رئیس اینجا صحبت کنم. کارمندان وقتی مرا دیدند خیلی با احترام مرا تحویل گرفته و پس از چند دقیقه انتظار مرا به اتاق مجللی و نزد رئیسشان بردند. من بدون هیچ سابقه ذهنی و یا ترس از کسی، رک و راست موضوع را مطر ح کرده و گفتم ” من آمده ام از شما درخواست کنم که این پسر را که فامیل من است آزاد کنید». او کمی مکث کرد و سری تکان داد و گفت ببینم چکار می کنم”. معلوم بود که حرف من زیاد به مذاقش خوش نیامده، در عین حال احساس کردم در نقطه ای گیر کرده که نه می تواند جواب رد و نه مثبت بدهد. بالاخره این داستان گذشت. بعد از یکی دو هفته همان آقای میانسال مجدداً به خانه ام آمد. این بار با یک دسته گل و یک بسته کادو و باخوشحالی گفت «پسرم آزاد شد.» راستش را بخواهی من بیشتر از او خوشحال شدم.»<ref name=":1" />
«تقریباً کمی بعد از همین کنسرتهای تالار رودکی بود که دیدم یک روز مرد تقریباً مسن و جاافتاده ای که به نظر آدم محترمی می رسید به خانه من آمد و گفت ”خانم، یک درخواست از شما دارم، چون احساس می کنم انجام آن فقط از شما بر می آید.” گفتم خواهش می‌کنم بفرمایید، خوشحال می‌شوم اگر بتوانم کاری بکنم. او در حالیکه اشکش جاری شده بود گفت «خانم، من فقط یک پسر دارم که آنهم توسط ساواک دستگیر شده. هیچ گناهی هم ندارد، می خواستم شما او را دوباره به من برگردانی”. من که تا آن موقع زیاد با موضوعهای سیاسی سر و کاری نداشتم، از او کاری را که باید بکنم پرسیدم . فردا صبح با اتوموبیل خودم به دفتر ساواک در تهران رفتم و گفتم می خواهم با رئیس اینجا صحبت کنم. کارمندان وقتی مرا دیدند خیلی با احترام مرا تحویل گرفته و پس از چند دقیقه انتظار مرا به اتاق مجللی و نزد رئیسشان بردند. من بدون هیچ سابقه ذهنی و یا ترس از کسی، رک و راست موضوع را مطر ح کرده و گفتم ” من آمده ام از شما درخواست کنم که این پسر را که فامیل من است آزاد کنید». او کمی مکث کرد و سری تکان داد و گفت ببینم چکار می کنم”. معلوم بود که حرف من زیاد به مذاقش خوش نیامده، در عین حال احساس کردم در نقطه ای گیر کرده که نه می تواند جواب رد و نه مثبت بدهد. بالاخره این داستان گذشت. بعد از یکی دو هفته همان آقای میانسال مجدداً به خانه ام آمد. این بار با یک دسته گل و یک بسته کادو و باخوشحالی گفت «پسرم آزاد شد.» راستش را بخواهی من بیشتر از او خوشحال شدم.»<ref name=":1" />
[[پرونده:مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانه‌اش.JPG|جایگزین=مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانه‌اش|بندانگشتی|250x250پیکسل|مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانه‌اش]]
== ویژگی‌های اخلاقی مرضیه ==
== ویژگی‌های اخلاقی مرضیه ==
[[پرونده:كاميار.jpg|جایگزین=کامیار ایزدپناه، موسیقیدان و نوازنده، دوست وهمراه مرضیه پس پیوستن به مجاهدین خلق|بندانگشتی|کامیار ایزدپناه، موسیقیدان و نوازنده، دوست و همراه مرضیه پس پیوستن به مجاهدین خلق]]
به گفته‌ی [[کامیار ایزدپناه]] از نزدیکان مرضیه پس از پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران، او همواره به دیگر هنرمندان احترام می‌گذاشت و روابط انسانی بارزی با آنها داشت. مرضیه پشتیبانی مادی و معنوی از نوازندگان ارکسترش را هموازه جزو وظایف خود می‌دانست. مرضیه تنها بخاطر آنکه قطعه‌ی آوازی را از عبدالله دوامی آموخته بود خود را موظف کرده بود که برای جبران آن هفته‌ای یکبار به او که در دوران کهولت به تنهایی در خانه‌ای زندگی می‌کرد سر زده، خانه‌اش را نظافت کرده و نیازهای صنفی‌اش برطرف سازد.
به گفته‌ی [[کامیار ایزدپناه]] از نزدیکان مرضیه پس از پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران، او همواره به دیگر هنرمندان احترام می‌گذاشت و روابط انسانی بارزی با آنها داشت. مرضیه پشتیبانی مادی و معنوی از نوازندگان ارکسترش را هموازه جزو وظایف خود می‌دانست. مرضیه تنها بخاطر آنکه قطعه‌ی آوازی را از عبدالله دوامی آموخته بود خود را موظف کرده بود که برای جبران آن هفته‌ای یکبار به او که در دوران کهولت به تنهایی در خانه‌ای زندگی می‌کرد سر زده، خانه‌اش را نظافت کرده و نیازهای صنفی‌اش برطرف سازد.


منوی ناوبری