کاربر:Omid/صفحه تمرین4: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


شهلا کعبی دوران بازداشت خود را در زندان‌های سقز، اوین، و سنندج گذراند. در طول مدت سه ماه بازداشت، بازجویی آن‌ها توسط پاسداران محلی و غیر محلی انجام می‌شد و دسترسی به وکیل یا اجازه تماس و ملاقات وجود نداشت.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
شهلا کعبی دوران بازداشت خود را در زندان‌های سقز، اوین، و سنندج گذراند. در طول مدت سه ماه بازداشت، بازجویی آن‌ها توسط پاسداران محلی و غیر محلی انجام می‌شد و دسترسی به وکیل یا اجازه تماس و ملاقات وجود نداشت.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
=== دستگیری به روایت برادر ===
معروف کعبی، برادر شهلا و نسرین در مصاحبه‌ای درباره روز دستگیری گفته است:<blockquote>«در خرداد ۱۳۵۹، بعد از تمام شدن جنگ کردستان، شبی ساعت ۱۲ نیمه شب درب خانه ما را زدند. ما فهمیدیم که باید نیروهای سپاه باشند، چون مردم کردستان شب‌ها از خانه خارج نمی‌شدند. آن‌ها پشت بام را هم گرفته بودند. به داخل خانه آمدند و گفتند که می‌دانیم این دو (یعنی شهلا و نسرین) برگشته‌اند. خانه همسایه ما با دیوار کوتاهی از خانه ما جدا می‌شد و خواهرانم از این دیوار پریدند و به خانه همسایه رفتند اما پاسدارها به دنبالشان رفتند و آن‌ها را گرفتند. به یاد دارم که پدر و مادرم در حیاط خانه با نیروهای سپاه صحبت می‌کردند. شهلا و نسرین را یه زندان سنندج بردند.»<ref name=":2" /></blockquote>


== دفاعیات ==
== دفاعیات ==
خط ۲۶: خط ۲۹:


=== خاطره از شهلا و نسرین ===
=== خاطره از شهلا و نسرین ===
معروف کعبی برادر کوچکتر شهلا و نسرین در مورد آن‌ها نوشته است:<blockquote>شهلا خواهر بزرگتر در خانه ما بر پدر و مادرم خیلی اوتوریته داشت. همه می گفتند كه نفر اول خانه اوست. وقتی قوم و خویش‌ها برای دیدن ما می‌آمدند همه كارهای خانه دست او بود. به یاد می آورم كه شهلا زنی با اتوریته و بسیار سنگین و با استانداردهای آن زمان خیلی مدرن بود. روزنامه می خواند، به سیاست توجه داشت و شیوه لباس پوشیدنش نیز مدرن بود. بسیار سنگین بود و همه برای او احترام قائل بودند. خواهر دیگرم نسرین خیلی به من نزدیك بود و از من مراقبت می كرد. او زنی شوخ و سرحال بود و همیشه مراقب همه بود. در دوران انقلاب، من به یاد دارم كه شهلا اگر آدم فقیری را می دید همیشه می خواست برای او كاری بكند.<ref>[https://iranhrdc.org/fa/wp-content/uploads/pdf_fa/WitnessTestimony/Witness_Statement_of_Maruf_Kaabi_Persian_745504242.pdf شهادت‌نامه معروف کعبی]، مرکز اسناد حقوق بشر ایران</ref></blockquote>
معروف کعبی برادر کوچکتر شهلا و نسرین در مورد آن‌ها نوشته است:<blockquote>«شهلا خواهر بزرگتر در خانه ما بر پدر و مادرم خیلی اوتوریته داشت. همه می‌گفتند که نفر اول خانه اوست. وقتی قوم و خویش‌ها برای دیدن ما می‌آمدند همه کارهای خانه دست او بود. به یاد می‌آورم که شهلا زنی با اتوریته و بسیار سنگین و با استانداردهای آن زمان خیلی مدرن بود. روزنامه می‌خواند، به سیاست توجه داشت و شیوه لباس پوشیدنش نیز مدرن بود. بسیار سنگین بود و همه برای او احترام قائل بودند. خواهر دیگرم نسرین خیلی به من نزدیک بود و از من مراقبت می‌کرد. او زنی شوخ و سرحال بود و همیشه مراقب همه بود. در دوران انقلاب، من به یاد دارم که شهلا اگر آدم فقیری را می‌دید همیشه می‌خواست برای او کاری بکند.»<ref name=":2">[https://iranhrdc.org/fa/wp-content/uploads/pdf_fa/WitnessTestimony/Witness_Statement_of_Maruf_Kaabi_Persian_745504242.pdf شهادت‌نامه معروف کعبی]، مرکز اسناد حقوق بشر ایران</ref></blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />
۱٬۶۵۱

ویرایش

منوی ناوبری