۶٬۰۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
|data35 = | |data35 = | ||
}} | }} | ||
'''ژاندارک''' ، با القاب ژان، دوشیزهی اورلئان، ژاندارک قدیس، دوشیزه (زادهی ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با پانزدهم دیماه ۷۹۰ خورشیدی، دومرمی فرانسه – درگذشتهی ۳۰ ماه می ۱۴۳۱، برابر با هشتم خرداد ۸۱۰ خورشیدی، شهر روآن فرانسه) قهرمان ملی فرانسه بود که در جنگ صدساله علیه انگلیس، فرماندهی نیروهای فرانسه را به عهده داشت. ژاندارک دختر یک مزرعهدار در ''دومرِمی'' بود. او در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. ژاندارک در نبرد با ارتش بورگاندی به اسارت گرفته شد؛ و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی بوْروی منتقل کردند. در دادگاهی که ژاندارک محاکمه میشد، باید علیه ۷۰ اتهامی که به وی زده بودند، از خود دفاع میکرد. اتهاماتی مانند لباس پوشیدن مردان، جادوگری، الحاد و… در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و با پوشیدن لباس مردانه دوباره قوانین را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد. سرانجام ژاندارک در روز ۳۰ می، در سن ۱۹ سالگی، به بازار قدیمی روئَن منتقل و سوزانده شد؛ و خاکسترش را به رود سن ریختند. ژاندارک پیش از مرگ، در میان شعلههای آتش چنین گفت: «نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام». شهرت ژاندارک نه تنها پس از مرگش چندین برابر گشت، بلکه ۲۰ سال بعد، شارل هفتم دادگاه جدیدی برپا کرد؛ و نام ژاندارک را از این گناهان پاک نمود. ژاندارک خیلی پیش از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰، تقدیس شود، شهرت و اعتباری افسانهای به دست آورده بود. | '''ژاندارک''' ، با القاب ژان، دوشیزهی اورلئان، ژاندارک قدیس، دوشیزه (زادهی ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با پانزدهم دیماه ۷۹۰ خورشیدی، دومرمی فرانسه – درگذشتهی ۳۰ ماه می ۱۴۳۱، برابر با هشتم خرداد ۸۱۰ خورشیدی، شهر روآن فرانسه) قهرمان ملی فرانسه بود که در جنگ صدساله علیه انگلیس، فرماندهی نیروهای فرانسه را به عهده داشت. ژاندارک دختر یک مزرعهدار در ''دومرِمی'' بود. او در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. ژاندارک در نبرد با ارتش بورگاندی به اسارت گرفته شد؛ و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی ''بوْروی'' منتقل کردند. در دادگاهی که ژاندارک محاکمه میشد، باید علیه ۷۰ اتهامی که به وی زده بودند، از خود دفاع میکرد. اتهاماتی مانند لباس پوشیدن مردان، جادوگری، الحاد و… در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و با پوشیدن لباس مردانه دوباره قوانین را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد. سرانجام ژاندارک در روز ۳۰ می، در سن ۱۹ سالگی، به بازار قدیمی روئَن منتقل و سوزانده شد؛ و خاکسترش را به رود سن ریختند. ژاندارک پیش از مرگ، در میان شعلههای آتش چنین گفت: «نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام». شهرت ژاندارک نه تنها پس از مرگش چندین برابر گشت، بلکه ۲۰ سال بعد، شارل هفتم دادگاه جدیدی برپا کرد؛ و نام ژاندارک را از این گناهان پاک نمود. ژاندارک خیلی پیش از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰، تقدیس شود، شهرت و اعتباری افسانهای به دست آورده بود. | ||
== جنگ صدساله و کودکی ژاندارک == | == جنگ صدساله و کودکی ژاندارک == | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
== الهامات ژاندارک == | == الهامات ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژان6.JPG|بندانگشتی|242x242پیکسل|تصویر نمادین از الهامات ژاندارک]] | [[پرونده:ژان6.JPG|بندانگشتی|242x242پیکسل|تصویر نمادین از الهامات ژاندارک]] | ||
هنگامی که ژاندارک ۱۲ ساله بود، صداهایی را میشنید که از جانب خدا برای او فرستاده میشد. صداهایی از سوی سنت | هنگامی که ژاندارک ۱۲ ساله بود، صداهایی را میشنید که از جانب خدا برای او فرستاده میشد. صداهایی از سوی ''سنت میکائیل''، ''سنت کاترین'' و ''سنت مارگات''. این صداها به او میگفتند که مأموریت او نجات دادن فرانسه از چنگال انگلیسیها و تاجگذاری ولیعهد به عنوان پادشاه است. به ژاندارک گفته میشد که موهایش را کوتاه کند، لباس مردانه بر تن کند؛ و مسلح شود. ژاندارک در تمام دوران نوجوانی این صدها را میشنید و پیوسته او را به آنچه که باید انجام دهد، تشویق و ترغیب میکرد. دیدگاهها و نظرهای مختلفی دربارهی این صداها ارائه شده است؛ یک دیدگاه میگوید صداهایی که ژاندارک میشنیده است، حاصل تجربهی مذهبی واقعاً عرفانی است. دیدگاه دیگر این است که عدم تعادلهای هورمونی بلوغ، منجر به تخیلها و توهمهای شنوایی شده است. بدون انکار وحیهای روحانی که به ژاندارک میرسید، روشن است که ژاندارک در جستجوی سرنوشتی بود که از سرنوشت عادی دختران جوان روستایی معمولی و سنتی بسیار به دور بود. | ||
آلیس بوکان در کتاب خود بهنام ژاندارک و احیای فرانسه، نوشته است: <blockquote>«ژاندارک در جنگ کارآزموده ترین بود و نیز در حمل نیزه و گردآوری نیرو و فرماندهی سربازان بسیار فنی رفتار کرد…»</blockquote>باربارا تاچمن در کتاب خود به نام آئینه دوردست مینویسد: | آلیس بوکان در کتاب خود بهنام ژاندارک و احیای فرانسه، نوشته است: <blockquote>«ژاندارک در جنگ کارآزموده ترین بود و نیز در حمل نیزه و گردآوری نیرو و فرماندهی سربازان بسیار فنی رفتار کرد…»</blockquote>باربارا تاچمن در کتاب خود به نام آئینه دوردست مینویسد: | ||
[[پرونده:ژان3.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|ژاندارک]] | [[پرونده:ژان3.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|ژاندارک]] | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
== مأموریت ژاندارک == | == مأموریت ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژان12.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|ژاندارک]] | [[پرونده:ژان12.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|ژاندارک]] | ||
در زمان ژاندارک بر سر حاکمیت فرانسه، بین شارل ششم، شارل هفتم و هنری ششم انگلستان جنگ و جدال بود. سپاهیان هنری ششم با دوک بورگاندی متحد شده و قسمت بیشتر سرزمین شمال را تصاحب کرده بودند. شارل هفتم پس از گذشت ۵ سال از مرگ پدرش، هنوز به تاج و تخت پادشاهی نرسیده بود؛ و مکان سُنتی برای تفویض پادشاهان فرانسه نیز در قسمت اشغالی فرانسه قرار داشت. دهکدهی سکونت ژاندارک در مرز میان فرانسه اشغالی و قسمت آزاد قرار داشت. ژاندارک در می ۱۴۲۸، از دهکدهاش به ''ووکولور'' که نزدیکترین قسمت وفادار به شارل هفتم بود، رفت. هنگامی که ژاندارک به سراغ کاپیتان آنجا روبر دو بودریکور رفت تا اجازهی پیوستن به ارتش شارل را بگیرد؛ اما کاپیتان، ژاندارک ۱۶ ساله و الهاماتش را جدی نگرفت و ژاندارک مجبور شد به خانه بازگردد. او پس از یک سال دوباره به ووکولور بازگشت و این بار استحکام و عزمش احترام کاپیتان را برانگیخت. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. | در زمان ژاندارک بر سر حاکمیت فرانسه، بین شارل ششم، شارل هفتم و هنری ششم انگلستان جنگ و جدال بود. سپاهیان هنری ششم با دوک بورگاندی متحد شده و قسمت بیشتر سرزمین شمال را تصاحب کرده بودند. شارل هفتم پس از گذشت ۵ سال از مرگ پدرش، هنوز به تاج و تخت پادشاهی نرسیده بود؛ و مکان سُنتی برای تفویض پادشاهان فرانسه نیز در قسمت اشغالی فرانسه قرار داشت. دهکدهی سکونت ژاندارک در مرز میان فرانسه اشغالی و قسمت آزاد قرار داشت. ژاندارک در می ۱۴۲۸، از دهکدهاش به ''ووکولور'' که نزدیکترین قسمت وفادار به شارل هفتم بود، رفت. هنگامی که ژاندارک به سراغ کاپیتان آنجا روبر دو بودریکور رفت تا اجازهی پیوستن به ارتش شارل را بگیرد؛ اما کاپیتان، ژاندارک ۱۶ ساله و الهاماتش را جدی نگرفت و ژاندارک مجبور شد به خانه بازگردد. او پس از یک سال دوباره به ووکولور بازگشت و این بار استحکام و عزمش احترام کاپیتان را برانگیخت. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت.<ref name=":4" /> | ||
ژاندارک در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود.<ref name=":4">[https://www.eavar.com/fa/blog/2019/1/13/141522/joan-of-arc/ ژاندارک اسطوره شهامت در تاریخ فرانسه ـ سایت ایوار]</ref> | ژاندارک در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود.<ref name=":4">[https://www.eavar.com/fa/blog/2019/1/13/141522/joan-of-arc/ ژاندارک اسطوره شهامت در تاریخ فرانسه ـ سایت ایوار]</ref> | ||
در آن زمان بخشهای مهم فرانسه بین دوفینها و بورگاندیانهای طرفدار انگلیس تقسیم شده بود. فرانسه مدیریت و فرماندهی آنچنانی نداشت. وقتی ژاندارک به دربار پادشاه رفت، با شور و عقیدهی محکم خود، شاه چارلز را حیران کرد.<ref name=":2" /> | در آن زمان بخشهای مهم فرانسه بین دوفینها و بورگاندیانهای طرفدار انگلیس تقسیم شده بود. فرانسه مدیریت و فرماندهی آنچنانی نداشت. وقتی ژاندارک به دربار پادشاه رفت، با شور و عقیدهی محکم خود، شاه چارلز را حیران کرد.<ref name=":2" /> | ||
ژاندارک در حضور شارل هفتم گفت:<blockquote>«ولیعهد بزرگوار، من ژانِ دوشیزه هستم. پادشاه آسمان مرا فرستاده تا شما و قلمرویتان را یاری کنم» | ژاندارک در حضور شارل هفتم گفت:<blockquote>«ولیعهد بزرگوار، من ژانِ دوشیزه هستم. پادشاه آسمان مرا فرستاده تا شما و قلمرویتان را یاری کنم»<ref name=":5" /> </blockquote> | ||
== پیروزیهای ژاندارک == | == پیروزیهای ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژان11.JPG|بندانگشتی|257x257پیکسل|ژاندارک فاتح]] | [[پرونده:ژان11.JPG|بندانگشتی|257x257پیکسل|ژاندارک فاتح]] | ||
ژاندارک از دوفن درخواست کرد که او را به خط مقدم جبهه جنگ بفرستد؛ جایی که نیروهای فرانسوی دیگر توانی برای مقابله نداشتند؛ و عرصه را به نیروهای سرسخت انگلیس واگذار کرده بودند. اوایل آوریل سال ۱۴۲۹(فروردین سال ۸۰۸ خورشیدی)، ژاندارک لباس رزم پوشیده، با پرچمی در دست، خود را به اورلئان، شهری که در اشغال قوای انگلیس بود، رساند و فرماندهی سپاه، هرچند به شکل صوری، به او واگذار شد. سخنرانیهای انگیزاننده و آتشین ژاندارک جوان، چنان بر سربازان فرانسوی تأثیر مثبت گذاشت که بیمحابا وارد معرکهی نبرد شدند.<ref name=":0" /> ژاندارک خطاب به سپاهیانش گفت:[[پرونده:ژوان2.JPG|بندانگشتی|280x280پیکسل|مجسمه ژاندارک در ملبورن، استرالیا]] | ژاندارک از دوفن درخواست کرد که او را به خط مقدم جبهه جنگ بفرستد؛ جایی که نیروهای فرانسوی دیگر توانی برای مقابله نداشتند؛ و عرصه را به نیروهای سرسخت انگلیس واگذار کرده بودند. اوایل آوریل سال ۱۴۲۹(فروردین سال ۸۰۸ خورشیدی)، ژاندارک لباس رزم پوشیده، با پرچمی در دست، خود را به اورلئان، شهری که در اشغال قوای انگلیس بود، رساند و فرماندهی سپاه، هرچند به شکل صوری، به او واگذار شد. سخنرانیهای انگیزاننده و آتشین ژاندارک جوان، چنان بر سربازان فرانسوی تأثیر مثبت گذاشت که بیمحابا وارد معرکهی نبرد شدند.<ref name=":0" /> | ||
ژاندارک خطاب به سپاهیانش گفت:[[پرونده:ژوان2.JPG|بندانگشتی|280x280پیکسل|مجسمه ژاندارک در ملبورن، استرالیا]] | |||
<blockquote>«به نام خداوند ما باید با آنها بجنگیم! حتی اگر انگلیسیها از ابرها آویزان شوند، بازهم به آنها دست پیدا خواهیم کرد… نداهایم به من گفتهاند که ما دشمن را شکست خواهیم داد… من میدانم که انگلیسیها مرا خواهند کشت، چرا که فکر میکنند بعد از مرگ من قلمروی فرانسه را به دست خواهند آورد؛ ولی اگر صد هزار نفر به تعداد سربازانشان اضافه شود باز هم به فرانسه دست پیدا نخواهند کرد.»<ref name=":5">[http://www.irannaz.com/news_detail_2828.html همه چیز در مورد ژاندارک ـ سایت ایرانناز]</ref> </blockquote> | <blockquote>«به نام خداوند ما باید با آنها بجنگیم! حتی اگر انگلیسیها از ابرها آویزان شوند، بازهم به آنها دست پیدا خواهیم کرد… نداهایم به من گفتهاند که ما دشمن را شکست خواهیم داد… من میدانم که انگلیسیها مرا خواهند کشت، چرا که فکر میکنند بعد از مرگ من قلمروی فرانسه را به دست خواهند آورد؛ ولی اگر صد هزار نفر به تعداد سربازانشان اضافه شود باز هم به فرانسه دست پیدا نخواهند کرد.»<ref name=":5">[http://www.irannaz.com/news_detail_2828.html همه چیز در مورد ژاندارک ـ سایت ایرانناز]</ref> </blockquote> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۶: | ||
== سوزاندن ژاندارک == | == سوزاندن ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژوان3.JPG|جایگزین=|بندانگشتی|254x254پیکسل|تصویر نمادین از سوزاندن ژاندارک]] | [[پرونده:ژوان3.JPG|جایگزین=|بندانگشتی|254x254پیکسل|تصویر نمادین از سوزاندن ژاندارک]] | ||
سرانجام ژاندارک را در روز ۳۰ می ۱۴۳۱(۸ خرداد ۸۱۰ خورشیدی) در میدان مرکزی شهر روآن، زنده در آتش سوزاندند و خاکسترش را به رود سِن ریختند.<ref name=":0" /> هنگامی که به ژاندارک خبر حکم مرگ او را ابلاغ کردند، گریست و گفت:<blockquote>«آه! ترجیح میدادم که هفت بار سرم را بزنند تا اینکه مرا در آتش بسوزانند. افسوس! که بدن پاک و سالم من که هرگز آلوده نشد، امروز باید بسوزد و تبدیل به خاکستر شود.» </blockquote>ژاندارک در هنگام سوزناندش خطاب به مردم گفت: | سرانجام ژاندارک را در روز ۳۰ می ۱۴۳۱(۸ خرداد ۸۱۰ خورشیدی) در میدان مرکزی شهر روآن، زنده در آتش سوزاندند و خاکسترش را به رود سِن ریختند.<ref name=":0" /> | ||
هنگامی که به ژاندارک خبر حکم مرگ او را ابلاغ کردند، گریست و گفت:<blockquote>«آه! ترجیح میدادم که هفت بار سرم را بزنند تا اینکه مرا در آتش بسوزانند. افسوس! که بدن پاک و سالم من که هرگز آلوده نشد، امروز باید بسوزد و تبدیل به خاکستر شود.» </blockquote>ژاندارک در هنگام سوزناندش خطاب به مردم گفت: | |||
[[پرونده:ژوان.JPG|بندانگشتی|320x320پیکسل|مجسمهٔ ژاندارک در میدان دس پیرامیدس پاریس]] | [[پرونده:ژوان.JPG|بندانگشتی|320x320پیکسل|مجسمهٔ ژاندارک در میدان دس پیرامیدس پاریس]] | ||
<blockquote>«از همه شما کسانی که در اینجا ایستادهاید، خواهش میکنم که اگر ظلمی به شما کردهام مرا ببخشید و برایم دعا کنید… نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام.»<ref name=":5" /> </blockquote> | <blockquote>«از همه شما کسانی که در اینجا ایستادهاید، خواهش میکنم که اگر ظلمی به شما کردهام مرا ببخشید و برایم دعا کنید… نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام.»<ref name=":5" /> </blockquote> | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۹: | ||
داستان زندگی عجیب و پُر رمز و راز و سرنوشتساز ژاندارک، که سینه به سینه در گذر سدهها و قرنها از نسلی به نسل دیگر نقل میشود؛ امروزه در عرصهی ادبیات اروپا جایگاه ویژهای دارد؛ و بیش از ۲۰ رمان و نمایشنامه را به خود اختصاص داده است. | داستان زندگی عجیب و پُر رمز و راز و سرنوشتساز ژاندارک، که سینه به سینه در گذر سدهها و قرنها از نسلی به نسل دیگر نقل میشود؛ امروزه در عرصهی ادبیات اروپا جایگاه ویژهای دارد؛ و بیش از ۲۰ رمان و نمایشنامه را به خود اختصاص داده است. | ||
زندگی ژاندارک کوتاه با شعلهای بلند، نورافشان راه پایداری و مقاومت بود. خانهای که ژاندارک در آن متولد شده بود، اکنون به موزه تبدیل شده است.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/news/199388 ژاندارک؛ شعلهی تابان بر خاک ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | زندگی ژاندارک کوتاه با شعلهای بلند، نورافشان راه پایداری و مقاومت بود. خانهای که ژاندارک در آن متولد شده بود، اکنون به موزه تبدیل شده است.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/news/199388 ژاندارک؛ شعلهی تابان بر خاک ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
== پایان جگ صدساله == | |||
۴سال پس از شهادت ژاندارک، در سال ۱۴۳۵، قرارداد صلحی در ''آراس'' بین انگلیس و فرانسه، میان هنری ششم و کارل هفتم به امضاء طرفین رسید. در سال ۱۴۵۳،نیز نیروهای انگلستان از سرزمینهای اشغالی فرانسه عقبنشینی کرد؛ و نیروهای فرانسه تمامی مناطق اشغالی را بجز کالایس بازپس گرفتند؛ و اینچنین ختم جنگهای صدساله اعلام گردید.<ref>[https://zinati.eu/Jeanne_Darc.htm ژاندارک اسطوره ناسیونالیسم فرانسوی]</ref> | ۴سال پس از شهادت ژاندارک، در سال ۱۴۳۵، قرارداد صلحی در ''آراس'' بین انگلیس و فرانسه، میان هنری ششم و کارل هفتم به امضاء طرفین رسید. در سال ۱۴۵۳،نیز نیروهای انگلستان از سرزمینهای اشغالی فرانسه عقبنشینی کرد؛ و نیروهای فرانسه تمامی مناطق اشغالی را بجز کالایس بازپس گرفتند؛ و اینچنین ختم جنگهای صدساله اعلام گردید.<ref>[https://zinati.eu/Jeanne_Darc.htm ژاندارک اسطوره ناسیونالیسم فرانسوی]</ref> | ||
== منابع: == | == منابع: == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش