۲٬۳۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
}} | }} | ||
'''ولادیمیر ایلیچ اولیانوف معروف به لنین،''' زادهی ۲۲ آوریل سال ۱۸۷۰ در شهر کوچک سیمبیرسک (اولیانوفسک)، لنین در خانوادهای مرفه و تحصیلکرده چشم به جهان گشود. ولادیمیر سومین فرزند از هشت فرزند خانواده اولیانوف بود یک برادر و یک خواهر بزرگتر از خود داشت؛ آنا متولد ۱۸۶۹ و الکساندر متولد ۱۸۶۶. پس از آنها سه فرزند دیگر به نامهای اولگا متولد ۱۸۷۱، دیمیتری متولد ۱۸۷۴ و ماریا متولد ۱۸۷۸ زاده شدند. دو فرزند دیگر خانواده اولگا متولد ۱۸۶۸ و نیکلای متولد ۱۸۷۳در نوزادی درگذشتند. هر پنج خواهر و برادر لنین انقلابی شدند، برادر بزرگتر لنین الکساندر در سال ۱۸۸۷ به اتهام شرکت در توطئهای برای ترور تزار الکساندر سوم دستگیر و در همان سال اعدام شد. اعدام برادر، بر لنین جوان تأثیر عمیقی باقی گذاشت.<ref>[https://www.bbc.com/persian/world-features-52344526 لنین - سایت بی بی سی فارسی] </ref> | '''ولادیمیر ایلیچ اولیانوف معروف به لنین،''' زادهی ۲۲ آوریل سال ۱۸۷۰ در شهر کوچک سیمبیرسک (اولیانوفسک)، لنین در خانوادهای مرفه و تحصیلکرده چشم به جهان گشود. ولادیمیر سومین فرزند از هشت فرزند خانواده اولیانوف بود یک برادر و یک خواهر بزرگتر از خود داشت؛ آنا متولد ۱۸۶۹ و الکساندر متولد ۱۸۶۶. پس از آنها سه فرزند دیگر به نامهای اولگا متولد ۱۸۷۱، دیمیتری متولد ۱۸۷۴ و ماریا متولد ۱۸۷۸ زاده شدند. دو فرزند دیگر خانواده اولگا متولد ۱۸۶۸ و نیکلای متولد ۱۸۷۳در نوزادی درگذشتند. هر پنج خواهر و برادر لنین انقلابی شدند، برادر بزرگتر لنین الکساندر در سال ۱۸۸۷ به اتهام شرکت در توطئهای برای ترور تزار الکساندر سوم دستگیر شد و در همان سال اعدام شد. اعدام برادر، بر لنین جوان تأثیر عمیقی باقی گذاشت.<ref>[https://www.bbc.com/persian/world-features-52344526 لنین - سایت بی بی سی فارسی] </ref> | ||
ولادیمیر جوان از سال ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۷ در موسسهی بدنسازی سیمبرسک تحصیل کرد. پس از فارغ التحصیلی با مدال طلا، در سال ۱۸۸۷ به همراه خانواده اش برای شروع تحصیلات حقوق به شهر کازان رفت. در دانشگاه با دانشجویان مخالف حکومت آشنا شد و به مبارزه سیاسی روی آورد. به | ولادیمیر جوان از سال ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۷ در موسسهی بدنسازی سیمبرسک تحصیل کرد. پس از فارغ التحصیلی با مدال طلا، در سال ۱۸۸۷ به همراه خانواده اش برای شروع تحصیلات حقوق به شهر کازان رفت. در دانشگاه با دانشجویان مخالف حکومت آشنا شد و به مبارزه سیاسی روی آورد. به دلیل فعالیت سیاسی غیرقانونی و همکاری با دانشجویان چپ گرا، چند بار دستگیر و سرانجام از دانشگاه اخراج شد. | ||
مطالعه ادبیات پیشرو روسیه و آثار نویسندگان بزرگی مانند: (بلینسکی، دوبرولیوبوف، هرزن، پیسارف، پوشکین، لرمونتوف، تورگنیف، گوگول، تولستوی، به ویژه چرنیشفسکی و نیز نویسندگان خارجی مانند: شکسپیر، | مطالعه ادبیات پیشرو روسیه و آثار نویسندگان بزرگی مانند: (بلینسکی، دوبرولیوبوف، هرزن، پیسارف، پوشکین، لرمونتوف، تورگنیف، گوگول، تولستوی، به ویژه چرنیشفسکی و نیز نویسندگان خارجی مانند: شکسپیر، هاکسلی و داروین منجر به شکل گیری افکار انقلابی وی شد. لنین در سال ۱۸۹۳ به شهر سن پترزبورگ که در آن زمان مرکز افکار انقلابی بود. نقل مکان کرد، در این شهر خود را وقف مبارزه کرد، با متفکران و فعالان مترقی روسیه مانند گئورگی پلخانف آشنا شد و در مطبوعات چپ به تبلیغ ضرورت انقلاب کارگری در روسیه پرداخت.<ref>[http://www.tejaratefarda.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-35/11800-%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C لنین - سایت هفته نامه تجارت فردا]</ref> | ||
لنین در اواخر سال ۱۸۹۵ بار دیگر دستگیر شد. یک سال را در زندان گذراند و بعد در دادگاه به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. در تبعیدگاه نخستین آثار نظری مستقل خود را نوشت که او را در میان هواداران جنبش کمونیستی به شهرت رساند. او اندیشه کارل مارکس را بهترین راهنمای عمل برای جنبش کارگری و تبلیغ عقاید او را وظیفه تمام انقلابیون میدانست. | لنین در اواخر سال ۱۸۹۵ بار دیگر دستگیر شد. یک سال را در زندان گذراند و بعد در دادگاه به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. در تبعیدگاه نخستین آثار نظری مستقل خود را نوشت که او را در میان هواداران جنبش کمونیستی به شهرت رساند. او اندیشه کارل مارکس را بهترین راهنمای عمل برای جنبش کارگری و تبلیغ عقاید او را وظیفه تمام انقلابیون میدانست. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
لنین در دوران تبعید در سال ۱۸۹۸ با نادژدا کروپسکایا که از فعالان جنبش چپ بود، ازدواج کرد. آن دو، پس از پایان تبعید لنین در سال ۱۹۰۰ روسیه را ترک کردند و سالهای بعد را در اروپا، عمدتاً سوئیس و اتریش به سر بردند. | لنین در دوران تبعید در سال ۱۸۹۸ با نادژدا کروپسکایا که از فعالان جنبش چپ بود، ازدواج کرد. آن دو، پس از پایان تبعید لنین در سال ۱۹۰۰ روسیه را ترک کردند و سالهای بعد را در اروپا، عمدتاً سوئیس و اتریش به سر بردند. | ||
در سده | در سده نوزدهم، روسیه با ساختار مسلط فئودالی نسبت به اروپا کشوری عقب مانده به شمار میرفت. در این دوران لنین نقش موثری در تشکیل حزب سوسیال دموکرات روسیه داشت که بعدها این حزب به دو جناح بلشویک (اکثریت) و منشویک (اقلیت) تقسیم شد، لنین در راس بلشویکها در سال ۱۹۱۷ انقلاب اکتبر را رهبری کرد و پس از انقلاب رهبر بلامنازع حزب کمونیست شوروی شد.<ref>[https://fa.warbletoncouncil.org/mencheviques-16423 لنین - سایت warbletoncouncil منشاء منشویکها]</ref> | ||
لنین پس از سه سكته مغزی در فاصله سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ سرانجام در ۲۳ ژانویه ۱۹۲۴ چشم از جهان فرو بست. | لنین پس از سه بار سكته مغزی در فاصله سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ سرانجام در ۲۳ ژانویه ۱۹۲۴ چشم از جهان فرو بست. | ||
== تاریخچهی مبارزاتی لنین == | == تاریخچهی مبارزاتی لنین == | ||
لنین سه ماه پس از پذیرش در دانشگاه کازان، به دلیل شرکت در یک تجمع اعتراضی علیه حکومت تزاری از دانشگاه اخراج شد. اخراج لنین از دانشگاه سرآغاز آشنایی او با گروههای مخفی ناراضی شد. او مانند بیشتر جوانان آن دوره جذب | لنین سه ماه پس از پذیرش در دانشگاه کازان، به دلیل شرکت در یک تجمع اعتراضی علیه حکومت تزاری از دانشگاه اخراج شد. اخراج لنین از دانشگاه سرآغاز آشنایی او با گروههای مخفی ناراضی شد. او مانند بیشتر جوانان آن دوره جذب افکار مارکس شد. خاطره اعدام برادرش الكساندر در پیریزی شالوده ذهنی او تاثیرگذاری جدی داشت. | ||
در سپتامبر ۱۸۸۹، خانواده اولیانوف به شهر سامارا نقل مکان کرد و لنین آنجا به حلقه اطرافیان الکسی اسکلیارنکو که برای مباحث سوسیالیستی گرد میآمدند، پیوست. در آن جلسات، لنین بهطور کامل جذب مارکسیسم شد و مانیفست حزب کمونیست ۱۸۴۸ از مارکس و فریدریش انگلس را به روسی ترجمه کرد. او آثار گئورگی پلخانوف، را مطالعه میکرد و با او دربارهٔ گذار روسیه از فئودالیسم به سرمایهداری و نیز برپایی سوسیالیسم توسط پرولتاریا (کارگران شهری)، و نه دهقانان، موافق بود. این دیدگاه مارکسیستی با نظر جنبش دهقانیسوسیالیستی نارودنیک که از برپایی سوسیالیسم توسط دهقانان (و بدین طریق اجتناب از ورود سرمایهداری به روسیه) طرفداری میکرد، در تضاد بود. دیدگاه نارودنیکی در دهه ۱۸۶۰ توسط حزب نارودنایا ولیا پشتیبانی میشد و نظریه غالب میان انقلابیون روس بود. لنین سوسیالیسم دهقانی را رد میکرد، اما متفکران این مکتب نظیر پیوتر تکاچف و سرگئی نچایف بر او اثر گذاشتند و نیز شخصاً با چند نارودنیک دوستی داشت. | در سپتامبر ۱۸۸۹، خانواده اولیانوف به شهر سامارا نقل مکان کرد و لنین آنجا به حلقه اطرافیان الکسی اسکلیارنکو که برای مباحث سوسیالیستی گرد میآمدند، پیوست. در آن جلسات، لنین بهطور کامل جذب مارکسیسم شد و مانیفست حزب کمونیست ۱۸۴۸ از مارکس و فریدریش انگلس را به روسی ترجمه کرد. او آثار گئورگی پلخانوف، را مطالعه میکرد و با او دربارهٔ گذار روسیه از فئودالیسم به سرمایهداری و نیز برپایی سوسیالیسم توسط پرولتاریا (کارگران شهری)، و نه دهقانان، موافق بود. این دیدگاه مارکسیستی با نظر جنبش دهقانیسوسیالیستی نارودنیک که از برپایی سوسیالیسم توسط دهقانان (و بدین طریق اجتناب از ورود سرمایهداری به روسیه) طرفداری میکرد، در تضاد بود. دیدگاه نارودنیکی در دهه ۱۸۶۰ توسط حزب نارودنایا ولیا پشتیبانی میشد و نظریه غالب میان انقلابیون روس بود. لنین سوسیالیسم دهقانی را رد میکرد، اما متفکران این مکتب نظیر پیوتر تکاچف و سرگئی نچایف بر او اثر گذاشتند و نیز شخصاً با چند نارودنیک دوستی داشت. | ||
در ماه مه ۱۸۹۰، ماریا، مادر لنین، مسئولین دانشگاه را متقاعد کرد به لنین اجازه دهند علیرغم عدم حضور در دانشگاه، در امتحانات دانشجویان خارجی دانشگاه سن پترزبورگ شرکت کند. لنین در این امتحانات با نمرهای عالی قبول و از او تجلیل شد. در همان اوان، خواهرش اولگا بر اثر حصبه درگذشت. لنین چند سال به عنوان دستیار حقوقی در دادگاهی منطقهای و سپس برای یک وکیل محلی در سامارا کار کرد. در این دوران بیشتر وقت او به مطالعه مقالات و نوشتههای بر جای مانده از انقلابیون روسیه میگذشت. و در گروه اسکلیارنکو فعال بود و تلاش میکرد بهترین راه را برای پیاده کردن ایدههای مارکسیسم در روسیه بیابد. لنین با الهام از آثار پلخانوف، اطلاعات مرتبط با جامعه روسیه را جمعآوری میکرد و آن معلومات را در دفاع از برداشت مارکسیستی از توسعه جامعه و رد ادعاهای نارودنیکها به کار میبرد. او مقالهای به نام دوستان خلق کیانند؟ و چگونه با سوسیال دموکراتها مبارزه می کنند نوشت که مجله لیبرال اندیشه روس حاضر به چاپ آن نشد. حدود ۲۰۰ نسخه از این رساله بهطور غیرقانونی در سال ۱۸۹۴ چاپ شد. | در ماه مه ۱۸۹۰، ماریا، مادر لنین، مسئولین دانشگاه را متقاعد کرد به لنین اجازه دهند علیرغم عدم حضور در دانشگاه، در امتحانات دانشجویان خارجی دانشگاه سن پترزبورگ شرکت کند. لنین در این امتحانات با نمرهای عالی قبول شد و از او تجلیل شد. در همان اوان، خواهرش اولگا بر اثر حصبه درگذشت. لنین چند سال به عنوان دستیار حقوقی در دادگاهی منطقهای و سپس برای یک وکیل محلی در سامارا کار کرد. در این دوران بیشتر وقت او به مطالعه مقالات و نوشتههای بر جای مانده از انقلابیون روسیه میگذشت. و در گروه اسکلیارنکو فعال بود و تلاش میکرد بهترین راه را برای پیاده کردن ایدههای مارکسیسم در روسیه بیابد. لنین با الهام از آثار پلخانوف، اطلاعات مرتبط با جامعه روسیه را جمعآوری میکرد و آن معلومات را در دفاع از برداشت مارکسیستی از توسعه جامعه و رد ادعاهای نارودنیکها به کار میبرد. او مقالهای به نام دوستان خلق کیانند؟ و چگونه با سوسیال دموکراتها مبارزه می کنند نوشت که مجله لیبرال اندیشه روس حاضر به چاپ آن نشد. ولی حدود ۲۰۰ نسخه از این رساله بهطور غیرقانونی در سال ۱۸۹۴ چاپ شد. | ||
لنین در این سالها کتاب كاتشیسم انقلابی، نچایف- آنارشیست روس كه به اتهام ترور تزار اعدام شد- را خواند و هم كاپیتال كارل ماركس را. سهم نچایف در شكلگیری تفكر انقلابی لنین بیشتر بود. او این تفكر را از نچایف وام گرفت كه قدرت دولت باید توسط گروهی از انقلابیون متعهد و حرفهای در اختیار كارگران قرار گیرد و كلیه طبقات دیگر اجتماع منسوخ گردد. | لنین در این سالها هم کتاب كاتشیسم انقلابی، نچایف- آنارشیست روس كه به اتهام ترور تزار اعدام شد- را خواند و هم كاپیتال كارل ماركس را. سهم نچایف در شكلگیری تفكر انقلابی لنین بیشتر بود. او این تفكر را از نچایف وام گرفت كه قدرت دولت باید توسط گروهی از انقلابیون متعهد و حرفهای در اختیار كارگران قرار گیرد و كلیه طبقات دیگر اجتماع منسوخ گردد. | ||
لنین در سال ۱۸۹۳ به شهر سن پترزبورگ که در آن زمان مرکز افکار انقلابی بود. نقل مکان کرد، در این شهر خود را وقف مبارزه کرد، با متفکران و فعالان مترقی روسیه مانند گئورگی پلخانف آشنا شد و در مطبوعات چپ به تبلیغ ضرورت انقلاب کارگری در روسیه پرداخت. | لنین در سال ۱۸۹۳ به شهر سن پترزبورگ که در آن زمان مرکز افکار انقلابی بود. نقل مکان کرد، در این شهر خود را وقف مبارزه کرد، او با متفکران و فعالان مترقی روسیه مانند گئورگی پلخانف آشنا شد و در مطبوعات چپ به تبلیغ ضرورت انقلاب کارگری در روسیه پرداخت. | ||
لنین در آخر سال ۱۸۹۵ بار دیگر دستگیر شد. یک سال در زندان گذراند و سپس در دادگاه به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. در تبعیدگاه نخستین آثار نظری مستقل خود را نوشت که او را در میان هواداران جنبش کمونیستی به شهرت رساند. او اندیشه کارل مارکس را بهترین راهنمای عمل برای جنبش کارگری خواند و تبلیغ عقاید او را وظیفه تمام انقلابیون دانست. | لنین در آخر سال ۱۸۹۵ بار دیگر دستگیر شد. یک سال در زندان گذراند و سپس در دادگاه به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. در تبعیدگاه نخستین آثار نظری مستقل خود را نوشت که او را در میان هواداران جنبش کمونیستی به شهرت رساند. او اندیشه کارل مارکس را بهترین راهنمای عمل برای جنبش کارگری خواند و تبلیغ عقاید او را وظیفه تمام انقلابیون دانست. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
لنین در دوران تبعید در سال ۱۸۹۸ با نادژدا کروپسکایا که از فعالان جنبش چپ بود، ازدواج کرد. آن دو، پس از پایان تبعید لنین در سال ۱۹۰۰ روسیه را ترک کردند و سالهای بعد را در اروپا، عمدتاً سوئیس و اتریش به سر بردند. | لنین در دوران تبعید در سال ۱۸۹۸ با نادژدا کروپسکایا که از فعالان جنبش چپ بود، ازدواج کرد. آن دو، پس از پایان تبعید لنین در سال ۱۹۰۰ روسیه را ترک کردند و سالهای بعد را در اروپا، عمدتاً سوئیس و اتریش به سر بردند. | ||
لنین در سال ۱۸۹۵، در خارج از کشور با گروه آزادی کار که توسط پلخانف، ورا زاسولیچ، لئو دیچ، و پاول اکسلرود تاسیس شده بود، همچنین داماد مارکس، پل لافارگ در پاریس و ویلهلم لبکنشت | لنین در سال ۱۸۹۵، در خارج از کشور با گروه آزادی کار که توسط پلخانف، ورا زاسولیچ، لئو دیچ، و پاول اکسلرود تاسیس شده بود، همچنین با داماد مارکس، پل لافارگ در پاریس و ویلهلم لبکنشت در برلین ملاقات کرد که تأثیر ویژهای بر او گذاشت و ورود او به مبارزه برای تشکیل اتحادیه مبارزه برای آزادی طبقه کارگر پترزبورگ را در همان سال تسریع کرد. لنین بهدلیل سازماندهی و فعالیتهای این اتحادیه، دستگیر شد، یک سال و دو ماه را در زندان گذراند، و به مدت سه سال به تبعید در روستای شوشنسکوی در منطقه مینوسینسک در منطقه کراسنویارسک تبعید شد. در بازگشت از تبعید در فوریه ۱۹۰۰، لنین روزنامه ایسکرا را منتشر کرد که نقش بسیار زیادی در ایجاد حزب سوسیال دموکرات در سال ۱۹۰۳ داشت. در دومین کنگره حزب سوسیال دموکرات، بر سر یک تعریف روشن و رادیکال از شرایط عضویت در حزب اکثریت نمایندگان، در کنار لنین، ایستادند. از این رو انشعاب حزب سوسیال دموکرات روسیه به بلشویک و منشویک شکل گرفت. در ابتدا، لنین توسط پلخانف پشتیبانی میشد، اما پلخانف بعدها تحت تأثیر منشویکها، بلشویکها را ترک کرد. لنین در اولین انقلاب روسیه مشارکت فعال داشت. وی که با نامهای مستعار مطالبش را در روزنامهی نوایا ژیزن منتشر میکرد، توهمات انقلابی و اصلاح طلبانه کادتها، سوسیالیستهای انقلابی و منشویکها، و امیدهای آنها برای پیروزی مسالمتآمیز جنبش انقلابی را درهم شکست. او به اصطلاح دومای مشورتی را مورد انتقاد قرار داد و شعار تحریم آن را داد. وی با اشاره به لزوم آماده سازی یک قیام مسلحانه، فعالانه از نمایندگان سوسیال دمکرات دومای مشورتی حمایت کرد. وی به ضرورت استفاده از همه فرصتهای قانونی در مواردی که امید به یک مبارزه انقلابی مستقیم غیرممکن بود اذعان داشت. | ||
[[پرونده:لنین در حال سخنرانی.jpg|جایگزین=لنین در سن پترزبورگ|بندانگشتی|لنین در حال سخنرانی]] | [[پرونده:لنین در حال سخنرانی.jpg|جایگزین=لنین در سن پترزبورگ|بندانگشتی|لنین در حال سخنرانی]] | ||
جنگ جهانی اول همه چیز را بهم ریخت. در آغاز جنگ، لنین توسط مقامات اتریش دستگیر شد، اما به لطف تلاشهای سوسیال دموکراتهای اتریش، آزاد شد و راهی سوئیس شد. در میان انفجار جنگطلبی تحت پوش میهنپرستی که همه احزاب سیاسی و مارکسیست را فرا گرفته بود، او عملاً تنها کسی بود که خواستار تبدیل جنگ امپریالیستی به یک جنگ داخلی و انقلاب بود. | جنگ جهانی اول همه چیز را بهم ریخت. در آغاز جنگ، لنین توسط مقامات اتریش دستگیر شد، اما به لطف تلاشهای سوسیال دموکراتهای اتریش، آزاد شد و راهی سوئیس شد. در میان انفجار جنگطلبی تحت پوش میهنپرستی که همه احزاب سیاسی و مارکسیست را فرا گرفته بود، او عملاً تنها کسی بود که خواستار تبدیل جنگ امپریالیستی به یک جنگ داخلی و انقلاب بود. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
لنین از نظر اخلاق فردی و انقلابی با اینکه برجستهترین رجل سیاسی دوران خود بود ولی بشدت با بزرگ کردن شخص خودش در مبارزه مخالفت میکرد، | لنین از نظر اخلاق فردی و انقلابی با اینکه برجستهترین رجل سیاسی دوران خود بود ولی بشدت با بزرگ کردن شخص خودش در مبارزه مخالفت میکرد، | ||
لوناچارسکی حکایت میکند که در سال ۱۹۱۸ کمی پس از آنکه بشدت مجروح شده بود، | لوناچارسکی حکایت میکند که در سال ۱۹۱۸ کمی پس از آنکه لنین بشدت مجروح شده بود، و، د، بونچ - بروئه ویچ و عدهای دیگر را احضار کرد و به آنان گفت: من متوجه شدهام که شروع به بزرگ کردن شخص من کردهاند و از این بابت بشدت ناراضیم، این کار، ناراحتکننده و خطرناک است، همهی ما میدانیم که هدفمان در یک فرد خاص متجلی نمیشود، من منع کردن چنین پدیدهای را از طرف خودم ناشیانه میدانم، این کار به نحوی از انحاء هم مسخره است و هم حاکی از پر مدعایی اما ما باید بتدریج به آن پایان دهیم<ref name=":0">لنین - کتاب در دادگاه تاریخ صفحه ۲۱۸ و ۲۱۹</ref> | ||
لنین همچنین از ستایشهای ماکسیم گورکی در مقالهی و، ای، لنین، و در نامهی سرگشاده به اچ جی ولز که کاملا آغشته به کیش شخصیت بود احساس نزدیک به اکراه داشت، او پس از خواندن این دو متن، طرح قطعنامهای را برای پولیت بورو نوشت: | لنین همچنین از ستایشهای ماکسیم گورکی در مقالهی و، ای، لنین، و در نامهی سرگشاده به اچ جی ولز که کاملا آغشته به کیش شخصیت بود احساس نزدیک به اکراه داشت، او پس از خواندن این دو متن، طرح قطعنامهای را برای پولیت بورو نوشت: | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
=== لنین سازمانده === | === لنین سازمانده === | ||
لنین در قامت یک سازمانده بزرگ در تشکیل حزب سوسیال دموکرات روسیه و پس از آن حزب سوسیال دموکرات شاخهی بلشویکها و رهبری پیروزمندانه انقلاب اکتبر شوروی و بعدها حزب کمونیست شوروی همچنین در سازماندهی اتحادیهی مبارزه برای آزادی طبقه کارگر | لنین در قامت یک سازمانده بزرگ در تشکیل حزب سوسیال دموکرات روسیه و پس از آن حزب سوسیال دموکرات شاخهی بلشویکها و رهبری پیروزمندانه انقلاب اکتبر شوروی و بعدها حزب کمونیست شوروی همچنین در سازماندهی اتحادیهی مبارزه برای آزادی طبقه کارگر پترزبورگ و انتشار روزنامهی ایسکرا، نقشی عمده و اساسی داشت، | ||
=== لنین استراتژیست === | === لنین استراتژیست === | ||
لنین مینویسد:<blockquote>جنگ میان سرمایهداران برای کسب منفعت «به جنگ ستمدیدگان | لنین مینویسد:<blockquote>جنگ میان سرمایهداران برای کسب منفعت «به جنگ ستمدیدگان علیه ستمگران» تبدیل شد و زمان تنها جنگ مشروع و عادلانه، جنگ مقدس از دیدِ تودههای زحمتکش، ستمدیده و استثمار شده <sup> </sup>فرا رسید.</blockquote><blockquote>زیرا جنگ، طبق فرمول کلازویتس، «ادامهی سیاست با وسایل دیگر است». لنین توجه زیادی به این فرمول دارد و بارها آن را نقل میکند. </blockquote><blockquote>همچنین، هنگامی که شهرنشینان و دهقانان انقلابی فرانسه، در پایان قرن هجدهم، سلطنت را سرنگون کردند و جمهوری دموکراتیک برقرار کردند، در همان حال پایه و اساس «بقیهی اروپای مستبد، تزاریست، سلطنتطلب و نیمهفئودال» را به لرزه درآوردند؛ و تداوم اجتنابناپذیر سیاست این طبقهی انقلابی پیروزمند در فرانسه، جنگهایی بودند که در جریان آنها تمامی دول سلطنتطلب اروپا ائتلاف و جنگ ضد انقلابی خود علیه فرانسهی انقلابی را شکل دادند. بهنوشتهی لنین، مطمئناً، به دلایل دقیقاً مشابه، جنگ اول جهانی، جنگ تفاهم مثلث (انگلستان، فرانسه، روسیه) و امپراتوریهای مرکزی (آلمان، اتریش ـ مجارستان)، ادامهی سیاستی است که طبقات حاکم قدرتهای متخاصم مدتها پیش از شروع مخاصمه به پیش میبردند، اما این بار با سلاحهای جنگی. بنابراین جنگ، برخلاف اندیشهی «کشیشان مسیحی، که مانند اپورتونیستها، میهنگرایی، بشرگرایی و صلح را موعظه میکنند»، تصادف یا گناه نیست؛ بلکه مرحلهای اجتناب ناپذیر در سرمایهداری و شکلی از زندگی سرمایهداری است و به همان اندازه طبیعی است که صلح.</blockquote><blockquote>همانطور که سکون در فیزیک گالیلهای، در مقایسه با ضد خود یعنی جنبش، از هیچ امتیازی برخوردار نیست؛ صلح نیز، تا زمانی که نظام سرمایهداری طول بکشد، به همان اندازه «طبیعی» است که جنگ. از سوی دیگر میتوان اندیشید که پس از کامل شدن میانپردهی نولیبرالیسم در بعد از جنگ سرد، سیاست جهانی ممکن است بهزودی «دوباره ملی» شود، یعنی حکومتهای بهشدت مسلح آن را به دست بگیرند؛ به همان شکل که اعتلای ناسیونالیسمها، در دههی ۱۸۸۰، جای لیبرالیسم اقتصادی و مبادلهی آزاد را گرفت که در سه دههی قبل از آن غالب بودند.<ref>[https://pecritique.files.wordpress.com/2020/07/lenine-et-la-revolution-.pdf مقاله لنین و انقلاب ژان سلم]</ref></blockquote><blockquote>زمانی که خبر کنارهگیری تزار را به لنین دادند او باور نکرد و زمانی که خبر را در صدر اخبار روزنامههای زوریخ دید تنها یک هموغم داشت: بازگشت هر چه سریعتر به روسیه.</blockquote><blockquote>استالین اما زودتر از لنین به پایتخت رسید چه آنکه او روزهای تبعید در سیبری را میگذراند و به محض ورود به عرصه، ماهیت دولت موقت را به رسمیت شناخت. اما لنین را اندیشهای دیگر بود:</blockquote><blockquote>«ما هیچ حمایتی از حکومت موقت نمیکنیم.» جملهای بود که لنین به محض ورود به پتروگراد بر زبان آورد. در اوضاع آشفته آن روزهای پایتخت، مخالفتهای لنین موجی از اعتراض همراه داشت. لنین در این وضعیت نابسامان نظریهای تازه را تحت عنوان «تزهای آوریل» عرضه کرد.</blockquote><blockquote>نظریهای مبتنی بر این امر که «باید یک جنگ داخلی تمامعیار شکل گیرد تا از میان آن طبقه کارگر زمام امور را به دست گیرد.» </blockquote>لنین از سیستم شوراها به جای حکومت موقت دفاع کرد و پیشنهاد تغییر نام حزب سوسیال دموکرات به حزب کمونیست را مطرح کرد. بلشویکها دست به کار تشکیل شورای پتروگراد در مقابل حکومت موقت شدند و اینچنین شد که در اولین کنگره سراسری شوراها مناظرهای ماندگار میان کرنسکی و لنین در گرفت. در این کنگره لنین شورا را به عنوان همتای نوین کنوانسیون در انقلاب فرانسه به شمار آورد و خواستار آن شد که شورا بیدرنگ و از طریق توسل به زور تمام قدرت را از چنگ حکومت موقت بیرون آورد. | ||
لنین با همراهی استالین، تروتسکی- که اکنون به او پیوسته بود- و دیگر حامیان خویش قیامی را علیه حکومت موقت سامان داد. قیامی که در شب ۲۴ اکتبر به پیروزی رسید و از دل آن شورای کمیسرهای خلق به رهبری ولادیمیر ایلیچ لنین به جای دولت موقت ظهور کرد.<ref>[https://revolutionary-socialism.com/wp-content/uploads/2015/12/lenin-tezhaye-avril1.pdf لنین کتاب تزهای آوریل] </ref> | لنین با همراهی استالین، تروتسکی- که اکنون به او پیوسته بود- و دیگر حامیان خویش قیامی را علیه حکومت موقت سامان داد. قیامی که در شب ۲۴ اکتبر به پیروزی رسید و از دل آن شورای کمیسرهای خلق به رهبری ولادیمیر ایلیچ لنین به جای دولت موقت ظهور کرد.<ref>[https://revolutionary-socialism.com/wp-content/uploads/2015/12/lenin-tezhaye-avril1.pdf لنین کتاب تزهای آوریل] </ref> | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
او اندیشه کارل مارکس را بهترین راهنمای عمل برای جنبش کارگری خواند و تبلیغ عقاید او را وظیفه تمام انقلابیون دانست. | او اندیشه کارل مارکس را بهترین راهنمای عمل برای جنبش کارگری خواند و تبلیغ عقاید او را وظیفه تمام انقلابیون دانست. | ||
لنین | لنین نظرات فلسفی خود را در کتابهای یادداشتهای فلسفی و ماتریالیسم و امپریو کریتیسیسم تشریح کرده است. | ||
=== لنین ایدهپرداز === | === لنین ایدهپرداز === |
ویرایش