۲٬۶۸۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین در زمین چمن دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۸ طی سخنانی گفت: | موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین در زمین چمن دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۸ طی سخنانی گفت: | ||
[[پرونده:مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز.jpg|جایگزین=مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز|بندانگشتی|[[مسعود رجوی]] و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز]] | [[پرونده:مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز.jpg|جایگزین=مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز|بندانگشتی|[[مسعود رجوی]] و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز]] | ||
<blockquote>«سازمان ما در این | <blockquote>«سازمان ما در این ۱۱ماه نیز تا آنجایی که میتوانست به وظایف و مسئولیتهای خودش عمل کرد، و بر همین اساس هم بود که وقتی مسألهی انتخابات ریاستجمهوری مطرح شد، سازمان ما شروع به بررسی جوانب امر نمود و پس از بررسیهای کافی به این نتیجه رسید که هرچه فعالتر در این جریان شرکت بکند. ما به این نتیجه رسیدیم که مسئولیتهای ما، امروز ایجاب میکند که با نهایت توان که با تمام قدرت در این صحنهی فعالیت جدید، در صحنهی فعالیت برای انتخابات ریاستجمهوری وارد بشویم. طبیعی است اهداف و آرمانهایی که ما در این حرکت مشخص دنبال میکنیم، همان اهدافی است که از پیش آن را دنبال میکردیم اگر ما حاضر به گذشت از اصول خودمان بودیم طبیعتاً اکنون شرایطی متفاوتتر از آنچه که داریم میداشتیم. اگر ما اهل چانهزدن و اهل گذشتن از اصول بودیم، دیگر لزومی نداشت که ما این همه رنج، این همه جنگ اعصاب و این همه فشار تحمل کنیم؛ و اکنون هم که ما وارد این میدان شدهایم، میدانی که قاعدتاً برای ما فشارهای دیگری به دنبال خواهد داشت، که شما آثار آن را همین الآن هم مشاهده میکنید، باز ما حاضر به گذشتن و عدول از اصول خودمان نخواهیم بود. طبیعی است که ما برحسب مسئولیتها و وظایفمان وارد این صحنه شدهایم و نه از روی جاهطلبی. ما اگر اهل جاهطلبی بودیم، درها به روی ما بسته نبود. ما اگر اهل جاهطلبی بودیم، اکنون این همه منافق نثار ما نمیشد.</blockquote><blockquote>ما میدانیم چکار میکنیم. ما کور حرکت نمیکنیم. ما معنی حرفمان را میفهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص میدهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمیکند؛ و ما همهی اینها را از درون ۱۴سال مبارزه بیرون آوردهایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده است و برادرمان [[مسعود رجوی|مسعود]] را بعنوان کاندیدای ریاستجمهوری نامزد کردیم.</blockquote><blockquote>ما شایستهترین، برجستهترین، ما صالحترین فردی را که به نظرمان میرسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کردهایم.</blockquote><blockquote>در مصاحبهیی که داشتیم من عرض کردم، که این کار برای ما مشکل است که بتوانیم از خودمان از اعضایمان و از سازمانمان تعریف و تمجید کنیم ولی بعضی وقتها، مسئولیتها اقتضا میکند، که واقعیت گفته شود.</blockquote><blockquote>در تمام این مدت ۱۴سال برادرمان [[مسعود رجوی|مسعود]] از همان اوایل بنیانگذاری سازمان از اوایل سال ۴۶، در کوران این مبارزات بوده است، از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. [[مسعود رجوی|مسعود]] تنها باقیماندهی کادر مرکزی سازمان پیش از سال ۵۰ است.</blockquote> | ||
[[پرونده:موسی خیابان در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین.PNG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین|بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین]] | [[پرونده:موسی خیابان در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین.PNG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین|بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین]] | ||
<blockquote> | <blockquote>بلحاظ ایدئولوژیک که رسالت ویژهی سازمان ما بود، یک فرد صاحبنظر مکتبی است.</blockquote><blockquote>در گروه ایدئولوژی سازمان در کنار شهید حنیفنژاد، به کار تحقیق و تدوین ایدئولوژی مشغول بود و بعد از سال۵۰ ضمن ۷سال و نیم تحمل شکنجه و زندان رسالت مبارزاتی خود را در زندان دنبال نموده است. در این سالها میتوانم بهجرأت بگویم که بیشترین فشارها را تحمل کرده و بخصوص بعد از سال ۵۳ بعد از ضربهی اپورتونیستها بیشترین فشارها و سختیها را تحمل کرده تا از میراث ایدئولوژی سازمان که در معرض تهدید و خطر قرار گرفته بود حراست کند. بنابراین بعلت عبور از این کوران مبارزاتی، او معنی حرفهایش را میفهمد. اگر برنامهیی دارد، معنی این برنامه را میفهمد؛ و به الزامات و مشکلات پیادهشدن این برنامه واقف است. سازمان ما افتخار میکند که در پیگیری خطوط انقلابی و مبارزاتی خودش در این مرحله شایستهترین فرد خود را بعنوان نامزد ریاستجمهوری به خلق قهرمانمان معرفی کند. بنابراین من از همهی شما میخواهم که اگر به این خطی که به اختصار تشریح کردم اعتقاد داشته باشید هرچه فعالتر با تمام قدرت و توان در این میدان وارد شوید. در میدان مبارزه برای انتخابات ریاست جمهوری. صحبت اصلی مال برادرم [[مسعود رجوی|مسعود]] است. من صحبتم را تمام میکنم. انقلاب مال شماست. بار اصلی انقلاب را شما به دوش کشیدهاید. آنهایی را که سر سفرههای حاضر و آماده آمدهاند، کاری به آنها نداریم. آنهایی که بار اصلی انقلاب را به دوش کشیدهاند، انقلاب مال آنهاست. انقلاب مال نسل جوان جامعه ماست. سازمان ما، [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] هم مال شماست. تا حالا با حمایت شما روی پای خودش ایستاده است. شما بودید که وقتی ستاد ما مورد حمله قرار گرفت در پیرامون آن جمع شدید، دیوار گوشتی انسانی دورش ایجاد کردید. سازمان ما مال شماست. گفتم هیچ سازمانی نمیتواند جدا از تودههای اجتماعیش به حیات خودش ادامه بدهد و [[مسعود رجوی|مسعود]] کاندید شماست و آینده، آینده مال شماست. به این نکته ایمان داشته باشید. یقین داشته باشید که آینده مال شماست. آینده مال انقلابیون است. نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد. پیروز باشید».<ref>[https://www.iranntv.com/2018/01/19/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C/ سالروز آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی از زندانهای دیکتاتوری شاه]</ref></blockquote> | ||
=== گزارش ششماه مبارزهی مسلحانه موسی === | === گزارش ششماه مبارزهی مسلحانه موسی === | ||
موسی خیابانی در یک گزارش جمعبندی از | موسی خیابانی در یک گزارش جمعبندی از مبارزهی مسلحانه پس از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ در بخشی از یک نوار صوتی به مسعود رجوی میگوید: <blockquote>«مسعود سلام</blockquote><blockquote>انشاءالله که حالت کاملاً خوب است و همینطور حال بچههای دیگر. امیدوارم در دیار غربت برایتان زیاد سخت نگذرد. من و بچههای دیگر اینجا به لطف خدا بد نیستیم و بچهها همه به شما سلام میرسانند. اما امروز ۳۰آذرماه است و دقیقاً ۶ماه از روز تاریخی ۳۰خرداد میگذرد. یعنی از روزی که دار و دستهی ارتجاعی خمینی ماهیت ضدانقلابی و ضدخلقی خود را کاملاً بارز نمود، روزی که رژیم خمینی در آن در تعقیب سیاست تصفیهی نیروهای انقلابی و بخصوص سازمان، به یک نقطهی عطف رسید و رسماً و علناً به فاز سرکوب قهرآمیز و خونین قدم نهاد و متقابلاً ما را نیز از اتخاذ روش برخورد قهرآمیز و مبارزهی مسلحانه ناگزیر نمود.</blockquote><blockquote>امروز که ۶ماه از آنروز میگذرد، من خواستم که بوسیلهی این نوار، گزارش کوتاه و مختصری از این ۶ماه برایت بفرستم. اگرچه میدانم که خودت بهتر از من به کلیهی مسائل واقفی و از طریق گزارشهای پراکندهای هم که تا کنون برایت فرستادهایم، اشراف نسبی لازم را به همهی جوانب امور و اوضاع و احوال کنونی داری.</blockquote> | ||
[[پرونده:موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه.JPG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه|بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه]] | [[پرونده:موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه.JPG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه|بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه]] | ||
<blockquote>فکر میکنم | <blockquote>فکر میکنم ۶ماه گذشته و کلاً مرحلهی کنونی که ما داریم از سر میگذرانیم، از هر نظر در تاریخ حیات و حرکت ۱۷سالهی سازمان، بینظیر باشد و قطعاً ما در گذشته هرگز مقطعی بدین اهمیت و حساسیت و تا این اندازه خطیر و در عینحال شکوهمند نداشتهایم. </blockquote><blockquote>بدون شک ما در این ۶ماه گذشته، بخصوص در اوایل آن که خودت هم اینجا بودی، بزرگترین و خطرناکترین آزمایشهای تاریخ حیات سازمان را پشت سر گذاشتهایم و الحمدالله تاکنون از این آزمایشات سربلند و روسفید بیرون آمدهایم. اکنون در نقطهای هستیم و موقعیتی داریم چنان شکوهمند و افتخارآفرین که به قول خودت طی قرنها نصیب و نثار هیچ نیرویی نخواهد شد. در این نقطه و پس از گذراندن روزهای سخت و متلاطم و خطرناک و پشت سرگذاشتن یک مرحلهی جنگ بیامان در یک رویارویی قهرآمیز با یکی از وحشیترین و سفاکترین و در عینحال فریبکارترین رژیمهای تاریخ، ما اکنون در اوج شرف و افتخار بسر میبریم. مختصات نقطهی کنونی سازمان بنظرم چنین است:</blockquote><blockquote>اولاً بهلحاظ اصول و تعهدات ایدئولوژیک و رسالت تاریخی که سازمان ما بر دوش داشت ما توانستهایم به وظیفهی خود عمل و به عهد خودمان وفا کنیم. یعنی چیزی که گهگاه دربارهی آن نگران میشدیم که مبادا در لحظهی تصمیم، از اقدام و عزیمت باز بمانیم و با غلتیدن در وادی عدم قاطعیت و تردید و تزلزل، به اصالتها و رسالتها و اصول و ارزشهای خود پشت کنیم و ملعون و منفور تاریخ و نسلهای آینده کشور شویم.</blockquote><blockquote>یادت هست که در مقطع ۳۰خرداد در حضور خودت تصمیم گرفتیم که حتی اگر ما یک عاشورا در پیش داشته باشیم و تمام سازمان را نیز فدا و قربانی کنیم، نباید در روز موعود در انجام تعهداتی که در قبال خلق و انقلاب داریم درنگ و تردید کنیم و خدای نکرده به سرنوشت حزب توده دچار شویم؟ و اکنون ما در شرایطی هستیم که در عینحالی که از آن آزمایش تاریخی با موفقیت گذشتهایم و از این نظر برای همیشه اصالت و سربلندی خود را در تاریخ ثبت کردهایم، خوشبختانه نه اینکه از بین نرفتهایم، بلکه چنانکه خودت در پیام ۲ماه پیشات گفته بودی حتی یک ضربهی استراتژیک نیز نخوردهایم. در حالیکه در همین مدت، ضربات مهلک استراتژیک به دشمن وارد کردهایم…».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/150167 سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote> | ||
== شهادت موسی خیابانی == | == شهادت موسی خیابانی == | ||
سرانجام موسی خیابانی در تاریخ | سرانجام موسی خیابانی در تاریخ ۱۹بهمن ۱۳۶۰ در یک درگیری نظامی بسیارسنگین، در خانهای در زعفرانیهی تهران، به همراه ۱۰عضو دیگر مجاهدین از جمله [[اشرف ربیعی|اشرف رجوی]] همسر [[مسعود رجوی]] و همسر خودش یعنی آذر رضایی به شهادت رسید. | ||
آذر رضایی همسر موسی در حالی جان باخت که باردار بود. [[پرونده:اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند.jpg|جایگزین=اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند|بندانگشتی|اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند]] | آذر رضایی همسر موسی در حالی جان باخت که باردار بود. [[پرونده:اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند.jpg|جایگزین=اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند|بندانگشتی|اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند]] | ||
بعد از درگیری سنگین | بعد از درگیری سنگین ۱۹بهمن ۱۳۶۰، اسدالله لاجوردی دادستان وقت ایران، اجساد جانباختگان را به زندان اوین منتقل کرد و از زندانیان مجاهدین خواست تا با حضور بر سر اجساد موسی خیابانی و اشرف رجوی به آنها توهین کنند. این کار برای خُردکردن روحیهی هواداران مجاهدین بود بسیاری از هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] به اجساد ادای احترام کردند. بیش از ۱۰۰نفر از کسانی که به اجساد احترام گذاشته بودند، اعدام شدند. | ||
مهندس | مهندس محمدعلی متقی مدیر عامل ذوب آهن اصفهان، عنایت سلطانزاده، محمدرضا صادقی، افسانه افضلنیا، ژیلا نقیزاده، کبری اسدی، ناصر قلعهای بیژن کامیاب شریفی، داوود رحیمی، سیدهاشم طباطبایی، احمد کهنی خشکبیجاری، حسین سنجری، محمدرضا صادقی، فرح حقنویس، علی مقدم و [[مسعود رجوی|مسعود]] ایجادی از جمله اعدامشدگان بودند.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/%D8%BA%D9%88%D8%BA%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86 غوغای عاشقان در اوین]</ref> | ||
== | == خاطرهی محسن سیاهکلا در مورد موسی خیابانی == | ||
محسن سیاهکلا از مسؤلان [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] دربارهی موسی نوشته است:<blockquote>«.. فقط کافی بود که | محسن سیاهکلا از مسؤلان [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] دربارهی موسی نوشته است:<blockquote>«... فقط کافی بود که چنددقیقهای او را زیرنظر داشته باشی و به او نگاه کنی تا «ایمان و یقین» در وجودت جاری شود و در مسیر «قطعیت و ثبات» گام بگذاری و با «صلابت و سرسختی» همراز شوی. من این «تغذیهی غنی و سرشار» را بارها در او و با او تجربه کرده بودم. حالا نیز نگاه کردن به عکس او و بخاطر آوردن نگاههای شفاف، معصوم و نافذ او، شنیدن صدای او و تمرکز در مفاهیم و جملاتی که میگوید، همان اوج و عروج را برایم به ارمغان میآورد. بیتردید که سردار زنده است. زیرا فقط عنصر «زنده» است که میتواند تأثیر بگذارد، تغییر بدهد و به اوج یگانهپرستی ببرد. این کاری است که موسی همچنان با همهی آنانی که در سر شور آزادی دارند، انجام میدهد. به چندجمله از سخنرانیهای او دل بسپارید. حتماً شما نیز قله «یقین» را تجربه میکنید:</blockquote> | ||
[[پرونده:تصویری از موسی خیابانی.JPG|جایگزین=موسی خیابانی |بندانگشتی|موسی خیابانی]] | [[پرونده:تصویری از موسی خیابانی.JPG|جایگزین=موسی خیابانی |بندانگشتی|موسی خیابانی]] | ||
<blockquote>موسی در آخرین جملات یکی از سخنرانیهایش میگوید که: «آینده، آینده مال شماست، به این نکته ایمان داشته باشید، یقین داشته باشید که آینده مال شماست، آینده مال انقلابیون است، نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد»</blockquote><blockquote>... در اواخر سال ۱۳۵۳ دستگیر شدم. یک | <blockquote>موسی در آخرین جملات یکی از سخنرانیهایش میگوید که: «آینده، آینده مال شماست، به این نکته ایمان داشته باشید، یقین داشته باشید که آینده مال شماست، آینده مال انقلابیون است، نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد»</blockquote><blockquote>... در اواخر سال ۱۳۵۳ دستگیر شدم. یک دورهی پرتنش و سنگین بازجویی را از سر گذراندم. در این دوران علاوه بر فشارهای بازجویی و شکنجه، شاهد خیانتهای سنگین تعدادی از همان اپورتونیستهایی که کبادهکش دروغین پرولتاریا شده بودند، نیز بودم. در چنین وضعیتی در اواخر سال ۵۴ از انفرادی زندان کمیته و سرانجام به بند۲ زندان اوین منتقل شدم و با کولهبار سنگینی از مشکلات به نحوی که دیگر پاهایم کشش راه رفتن معمولی را هم نداشت، به موسی رسیدم. چندروز بعد از ورود با مهربانی و لطفی مسئولانه و عمیق به سراغم آمد. سفرهی دلم را برایش گشودم. آن روز فقط این من بودم که برایش حرف زدم. روز بعد و در دومین جلسه صحبت با موسی، اینبار او بود که صحبت میکرد. مانند یک معمار ماهر و خلاق دوباره آجرهای وجود مجاهدی مرا روی هم چید. ساختمان را بر پا کرد و من در ناباوری کامل نسبت به خودم، بار دیگر خودم را یافتم. تقریباً تمام حرفهایش هنوز به یادم هست. او مرا از یقین و ایمان خود سرشار کرده بود. یقین به قانونمند بودن جهان، یقین به آیندهیی روشن، یقین به حقانیت خودمان و اینکه هیچ گام صدقی در جهان «گم» نمیشود. احساس پاسخگو بودن، زندهشدن و ایمان به یگانگی خدا آنقدر شیرین و زیبا بود که من هنوز بعد از گذشت قریب به ۴۰سال هرگز آن را فراموش نکردهام… و آنگاه، در آخرین کلمات آن روزش – در حالیکه دستش را به گردن من انداخته و مشتاقانه به من نگاه میکرد، برایم این آیه را خواند که: فأمّا الزّبد فیذهب جفاء وأمّا ما ینفع النّاس فیمکث فیالأرض. کف روی آب به کناری میرود و آنچه که به مردم منفعت میرساند، در زمین پایدار میماند. گویی درباره خودش سخن میگفت با صلابت و سرسختی تمام، پایدار و جاودانه خواهد شد. زیرا با تمام وجودش منافع مردم را دنبال میکرد.</blockquote><blockquote>موسی آنقدر قوی و سرشار بود که برادر [[مسعود رجوی|مسعود]] از او با صفت «لنگر تشکیلات» نام میبرد. یک روز در سال ۵۵ که بدلیل ضربهی اپورتونیستها به سازمان و بهراه افتادن جریان راست ارتجاعی در زندان، بعضی مرزبندیها مخدوش بنظر میرسید یکی از برادران بنام حسن، در همان بند۲ اوین سراغ موسی آمد و خطاب به او گفت که: آقا موسی، راستها شایع کردهاند که بین موسی و [[مسعود رجوی|مسعود]] هم اختلاف افتاده و موسی حرفهای خودش را دارد. موسی که از شنیدن این جملات برافروخته شده بود پاسخ داد که برو به همه و به هرکس که این حرف را زده است بگو که: [[مسعود رجوی|مسعود]] رهبر ماست و تا هرکجا که برود پشت سر او حرکت خواهیم کرد. در یک مورد مشابه دیگر نیز موسی گفت که بروید به همه بگویید که موسی در مقابل [[مسعود رجوی|مسعود]] زانوی ایدئولوژیک میزند. وقتی این جملات به گوش همان راستها و اپورتونیستها رسید، بازار شایعهسازی برای همیشه تعطیل شد. راستی که او بهحق لنگر تشکیلات بود و به قول قرآن: و بذلک أمرت و أنا أوّل المسلمین ﴿انعام-۱۶۳﴾</blockquote><blockquote>در اولین روزهایی که از زندان آزاد شده بودیم، یکروز بعدازظهر درب اتاق را باز کرد و به من گفت بلندشو با هم به بهشت زهرا برویم برای زیارت مزار محمدآقا. بدون معطلی حرکت کردیم و رفتیم… در برگشت حال و هوای موسی سخت دگرگون شده بود. بدون اینکه من را خطاب قرار بدهد شروع کرد به سخن گفتن و آخرین دیدارش را با محمدآقا تعریف کرد. داشت بلندبلند با خودش صحبت میکرد و من میشنیدم. موسی گفت که صبح روز اعدام که میخواستند محمدآقا را از اوین ببرند، صبح بیدار شد و در حالیکه تکبیر میگفت، راهروی سلولها را طی میکرد که برود وضو بگیرد. من که صدای او را شنیدم بلافاصله به کمک هم سلولیها از دیوار بالا رفته و از پنجرهی کوچک بالای سلول به تماشای او رفتم. محمدآقا تکبیرگویان از جلوی سلول من رد شد و برای وضو گرفتن رفت. بعد از وضو برگشت و دوباره از جلوی سلول من عبور کرد و من تمام اینمدت از پنجرهی کوچک بالای سلول و بر روی دوش بقیه به تماشای او مشغول بودم و همینطور که از جلوی سلول من عبور میکرد من سعی میکردم او را دنبال کنم و تا آخرین نقطهیی که ممکن بود از پنجره او را دنبال کردم… و بعد او رفت. موسی سکوتی کرد آنگاه این شعر را خواند:</blockquote><blockquote>در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن </blockquote><blockquote>من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود</blockquote><blockquote>بعد موسی در سکوتی عمیق فرو رفت و مدتی طولانی دیگر سخن نگفت…»<ref>[https://www.mojahedin.org/news/150169 موسی «یقین برتر» ما بود - محسن سیاهکلاه]</ref></blockquote> | ||
== سخنرانی های مسعود رجوی == | == سخنرانی های مسعود رجوی == | ||
عصر دوشنبه ۱۹بهمن ۱۳۶۰، خبرگزاریها | عصر دوشنبه ۱۹بهمن ۱۳۶۰، خبرگزاریها و رادیو تلویزیونهای جهان به نقل از رادیو و خبرگزاری دولتی ایران، خبر درگیری ۱۹بهمن را به همهجا مخابره کردند، [[مسعود رجوی]] همانروز در یک مصاحبهی تلفنی گفت:<blockquote>«بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران </blockquote><blockquote>شهادت مجاهد کبیر موسی خیابانی البته ضربهی بسیار بزرگی به تمام خلق و به [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] است. اما مجاهدین طی ۱۷سال مبارزات عادلانهی خود علیه شاه و علیه خمینی از اینگونه ضربات بسیار تحمل کردهاند. در سال ۱۹۷۲شاه ۹تن از ۱۰تن اعضاء کمیته مرکزی سازمان ما منجمله ۳تن از بنیانگذاران این سازمان را اعدام کرد. اما [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] برغم تمامی ضربات توانست به راه خود و به نبرد عادلانهاش برای دمکراسی و استقلال و محو هرگونه استثمار ادامه دهد. مجاهد کبیر موسی خیابانی اگرچه توسط شاه محکوم به اعدام شده بود اما این خمینی بود که با کشتن او، ماموریت ناتمام شاه را به اتمام رساند. امروز نیز خمینی البته خوشحال است و اما خوشحالی او دیری نخواهد پائید. چراکه، اگرچه مجاهد کبیری چون موسی خیابانی و همسرش آذر رضائی (پنجمین شهید از خانوادهی رضایی) و چندتن دیگر از مجاهدین مانند همسر قهرمانم اشرف را که در دوران رژیم شاه توسط بیدادگاهها و ساواکش محکوم به اعدام شده بود به قتل رساند، اما مقاومت مردم ایران همچنان زنده و استوار تا سقوط خمینی ادامه خواهد یافت. صبح ایران نزدیک است و همهی این خونها نشان پیروزی آزادی بر استبداد و ارتجاع است و هیچ ضربهای قادر به انهدام سازمان ما نیست. بنابراین همهی دولتهای جهان بایستی به این حقیقت اجتنابناپذیر توجه کننند که ملت ایران و فرزندان مجاهد او هرگز خمینی را تحمل نخواهند کرد و ایران با اینهمه خون و شهید جز آلترناتیو دمکراتیک ما را نخواهد پذیرفت. جانشین مجاهد کبیر موسی خیابانی از پیش معین شده و اکنون قائم مقام همهی مسئولیتهای من در داخل ایران میباشد». </blockquote> | ||
==== پیام مسعود رجوی در ۱۹بهمن ۶۲ ==== | |||
[[مسعود رجوی]] در دومین سالگرد جانباختن موسی خیابانی و اشرف رجوی در پیامی گفت:<blockquote>«براستی موسی ”شیرآهن کوهمردی” بود سرسخت و استوار و سازشناپذیر که حقاً در یکی از سیاهترین اَدوار تاریخ ایران غیرت و غرور و بیباکی و عزمِجزم یک خلق رزمنده و قهرمان را در خود منعکس میکرد. با اعتماد به نفس و با آنچنان شخصیت مستحکمی که در بحرانیترین شرایط بازهم صبور و آرام و مطمئن، کنترل خود و امور تحت فرماندهیش را حفظ مینمود. از آنگونه مردان که در ظاهر هیچ نمود و داعیهای ندارند، اما به هنگام سختی و محنت و در ساعت رزمآوری، آنچنان می درخشند که گوئیا لنگر استوار کشتی در مسیر پرطوفانند. مردانی با یکدریا از پاکترین، بیآلایش رین و معصومانهترین عواطف شفاف و زلال انسانی که هر ظلمت و تیرگی را در امواج نگاه نجیب خود شستشو داده و محو میکنند و یا در اعماق جنگل بردباری و حِلم خود، مخفی مینمایند. مردانی که البته دیرجوشند و از آنجا که هیچ نیازی به مخفیکردن عواطفشان نمیبینند، چهبسا اگر بیجهت مزاحم آنها بشوید، ابتدا کمی سرد و تندخو جلوه کنند. اما از آنهایی هستند که میتوان یکعمر به آنها تکیه و اعتماد نمود. به سادگی ”آری” و ”نه” نمیگویند و هرگز پرچانگی نمیکنند. گاه حتی باید با تأکید و اصرار آنها را به سخن گفتن و ابراز نظر واداشت.</blockquote><blockquote>اما ”آری” و ”نه” آنها را، باید بسیار جدی گرفت و بر روی آن تا پایان یکمسیر حساب باز کرد. معلم کبیر و شهید بنیانگذار ما محمد حنیف نژاد از سالها پیش، بر روی خصایص موسی تکیه میکرد. بنحوی که در اول دستگیری موسی در شهریور سال ۵۰، او (موسی) را در مواجهه با تمامی آزمایشات شکنجه و زندان، صراحتا تضمین کرده و به سایر برادران گفته بود که او (موسی) از پس همهی آزمایشات برخواهد آمد».<ref>پیام مسعود رجوی در دومین سالگرد ۱۹ بهمن</ref></blockquote> | |||
==== | ==== سخنرانی مسعود رجوی در ۱۹بهمن ۶۴ ==== | ||
[[مسعود رجوی]] در | [[مسعود رجوی]] در ۱۹بهمن ۱۳۶۴ در پاریس در یکسخنرانی در مورد حادثهٔ ۱۹بهمن میگوید: | ||
[[پرونده:پیکر موسی خیابانی که به زندان اوین منتقل شد.JPG|جایگزین=پیکر موسی خیابانی که به زندان اوین منتقل شد|بندانگشتی|پیکر موسی خیابانی که به زندان اوین منتقل شد]] | |||
<blockquote>«السلام علیکم یا انصار ابی عبدالله. سلام بر تو ای اشرف و سلام بر تو ای موسی و سلام بر هر مجاهدی که امروز با شما و در رکاب شما خنده به لب به خاک و خون بیجان شد. {به ابی انتم و امی تبتم = پدر و مادرم به فدایتان باد، و تابت الارض آلتی فیها دفنتم = و چهپاک و پاکیزه شد خاکی که شما در آن مدفون شدید. و فزتُ فوزاً عظیما = و رستگار شدید رستگاری بزرگ. فیا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما = کاش با شما میبودم، کاش با شما میبودم و رستگار میشدم.} شعار جمعیت.</blockquote><blockquote>بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران. بنام اشرف و بنام موسی. بنام شهدای عاشورای مجاهدین، عاشورای ۱۹بهمن. از اینجا به خلق قهرمان ایران تا هرکجا که صدای من برسد… جنگ با خمینی جنگی تمامعیار بود نه فقط از نظر نظامی بلکه قبل از هرچیز جنگ ایدئولوژیک. داستان آغشته به خون نسلی است که دائماً بایستی بپردازد دائماً بایستی فدا کند پیوسته باید از عزیزانش دل بکند و پیوسته درس صبر و مقاومت بیاموزد. پیوسته بایستی پای حرفهایش بخوابد تا انتهای مسیر برود داستان یگانگی یکتایی و یکتاپرستی است. تا رسیدیم به روز موسی و اشرف روز ذبح عظیم فدای بزرگ اما اما چهباک برای این نسل چهباک بقول قرآن. مثل آنهایی که در راه خدا انفاق میکنند داراییها و سرمایههایشان را مثل دانهای است که در خاک کِشته باشید از یکدانه هفتخوشه و در هر خوشه صددانه و اگرخدا بخواهد در مواردی بازهم افزودهتر و مضاعف خواهد کرد چراکه خدا فزونیبخش و گسترشدهنده است و داناست»<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=OTgOYOWTYXE سخنرانی مسعود رجوی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۴]</ref></blockquote> | |||
==== | == گالری == | ||
<gallery> | |||
پرونده:موسی خیابانی (10).jpg|alt=موسی خیابانی|موسی خیابانی | |||
پرونده:موسی خیابانی (16).jpg|alt=موسی خیابانی|موسی خیابانی | |||
پرونده:موسی خیابانی (15).jpg|alt=موسی خیابانی|موسی خیابانی | |||
پرونده:عکس موسی خیابانی در دبیرستان.jpg|موسی خیابانی- آخرین نفر سمت چپ | |||
پرونده:موسی خیابانی (27).jpg|alt=موسی خیابانی|موسی خیابانی | |||
پرونده:موسی خیابانی (2).jpg|alt=موسی خیابانی|موسی خیابانی | |||
پرونده:موسی خیابانی (18).jpg|alt=موسی خیابانی|موسی خیابانی | |||
پرونده:موسی خیابانی (17).jpg|alt=موسی خیابانی|موسی خیابانی | |||
</gallery> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} |