کاربر:Khosro/صفحه تمرین الله قلی خان: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۴۵: خط ۴۵:


=== نخستین فعالیت سیاسی ===
=== نخستین فعالیت سیاسی ===
[[پرونده:الله قلی2.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|الله قلی خان جهانگیری]]
نخستین اقدام سیاسی الله قلی خان در برگزاری مراسم بزرگداشت '''[[دکتر محمد مصدق]]''' در شهرضا در سال ۱۳۴۵، و سپس در تابستان ۱۳۴۶، بود که الله قلی خان طی یک سخرانی در یک گردهمایی محلی به افشای نقش محمدرضا شاه و سیستم سرمایه‌داری وابسته در تحمیل زندگی دردآور به زحمتکشان منطقه و شهر و روستاها و مسئولیت رژیم شاه در گسترش فقر پرداخت.  
نخستین اقدام سیاسی الله قلی خان در برگزاری مراسم بزرگداشت '''[[دکتر محمد مصدق]]''' در شهرضا در سال ۱۳۴۵، و سپس در تابستان ۱۳۴۶، بود که الله قلی خان طی یک سخرانی در یک گردهمایی محلی به افشای نقش محمدرضا شاه و سیستم سرمایه‌داری وابسته در تحمیل زندگی دردآور به زحمتکشان منطقه و شهر و روستاها و مسئولیت رژیم شاه در گسترش فقر پرداخت.  


خط ۶۴: خط ۶۵:
الله قلی خان جهانگیری در دادگاه رژیم شاه به دفاع از اصول مبارزاتی و آرمان انقلابی خود برخاست؛ و سرانجام با توصیه‌ی مشاوران شاه، از ترس واکنش مردم منطقه، از اعدام الله قلی خان صرف نظر کرده و وی را به ده سال زندان محکوم کردند.
الله قلی خان جهانگیری در دادگاه رژیم شاه به دفاع از اصول مبارزاتی و آرمان انقلابی خود برخاست؛ و سرانجام با توصیه‌ی مشاوران شاه، از ترس واکنش مردم منطقه، از اعدام الله قلی خان صرف نظر کرده و وی را به ده سال زندان محکوم کردند.


الله قلی خان جهانگیری در زندان‌های اصفهان و پس از آن، زندان اهواز و زندان عادل‌آباد شیراز، به مبارزه‌ی گسترده و وسیع برای مقابله با زندانبانان رژیم شاه و اِعمال فشار این مأموران بر زندانیان سیاسی و تحمیل شرایط بهتر برای ملاقات کنندگان و بستگان زندانیان، دست زد؛ و در جریان این مبارزات، مستمر مورد شکنجه قرار گرفت. به خاطر این‌که الله قلی خان از همان اوایل اسارت، خواهان انتقال به زندان اوین تهران جهت برقراری ارتباط با رهبران جنبش چریکی بود، مأموران رژیم شاه او را به زندان عادی منتقل کردند. اما الله قلی خان که در میان توده‌های مردم بزرگ شده بود، به سرعت اقدام به سازمان‌دهی زندانیان عادی کرده، و با تشکیل کلاس‌های درس اقدام به روشن‌گری کرد؛ و هم‌زمان با اعتصاب زندانیان سیاسی در زندان عادل آباد شیراز، زندانیان را به اعتصاب سمت داد. زندانبانان که وحشت‌زده شده بودند، او را به بند سیاسی بازگرداندند.<ref name=":1" />  
الله قلی خان جهانگیری در زندان‌های اصفهان و پس از آن، زندان اهواز و زندان عادل‌آباد شیراز، به مبارزه‌ی گسترده و وسیع برای مقابله با زندانبانان رژیم شاه و اِعمال فشار این مأموران بر زندانیان سیاسی و تحمیل شرایط بهتر برای ملاقات کنندگان و بستگان زندانیان، دست زد؛ و در جریان این مبارزات، مستمر مورد شکنجه قرار گرفت. به خاطر این‌که الله قلی خان از همان اوایل اسارت، خواهان انتقال به زندان اوین تهران جهت برقراری ارتباط با رهبران جنبش چریکی بود، مأموران رژیم شاه او را به زندان عادی منتقل کردند. اما الله قلی خان که در میان توده‌های مردم بزرگ شده بود، به سرعت اقدام به سازمان‌دهی زندانیان عادی کرده، و با تشکیل کلاس‌های درس اقدام به روشن‌گری کرد؛ و هم‌زمان با اعتصاب زندانیان سیاسی در زندان عادل آباد شیراز، زندانیان را به اعتصاب سمت داد. زندانبانان که وحشت‌زده شده بودند، او را به بند سیاسی بازگرداندند.<ref name=":1" />
[[پرونده:الله قلی8.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|مه‌لقا مادر الله قلی خان جهانگیری]]


=== دستگیری مادر الله قلی خان ===
=== دستگیری مادر الله قلی خان ===
خط ۷۷: خط ۷۹:


== پس از انقلاب ضدسلطنتی ==
== پس از انقلاب ضدسلطنتی ==
الله قلی‌خان جهانگیری پس از انقلاب ضدسلطنتی، با دیدن ماهیت نظام جمهوری اسلامی، فعالیت‌های خود را برای احقاق حقوق کشاورزان و عشایرستم‌کشیده و محروم منطقه ادامه داد؛ و اقدام به تشکیل ستادی در منطقه سمیرم در جهت اصلاحات ارضی کرد.<ref name=":3">[https://news.mojahedin.org/i/ الله قلی خان عقاب سرفراز کوه‌های سمیرم - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>  
الله قلی‌خان جهانگیری پس از انقلاب ضدسلطنتی، با دیدن ماهیت نظام جمهوری اسلامی، فعالیت‌های خود را برای احقاق حقوق کشاورزان و عشایرستم‌کشیده و محروم منطقه ادامه داد؛ و اقدام به تشکیل ستادی در منطقه سمیرم در جهت اصلاحات ارضی کرد.<ref name=":3">[https://news.mojahedin.org/i/ الله قلی خان عقاب سرفراز کوه‌های سمیرم - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
 
[[پرونده:الله قلی1.JPG|بندانگشتی|247x247پیکسل|الله قلی خان و همرزمانش]]
او در همه‌ی مبارزات زحمت‌کشان منطقه برای دفاع از دست‌آوردهای انقلاب، در کنار مردم قرار گرفت؛ و در تمامی نبردهای که خوانین محلی و نظام جمهوری اسلامی به مردم زحمت‌کش منطقه تحمیل می‌کرد، شخصاً فرماندهی عملیات را به عهده گرفت و بارها نیز مجروح شد.<ref name=":2" />  
او در همه‌ی مبارزات زحمت‌کشان منطقه برای دفاع از دست‌آوردهای انقلاب، در کنار مردم قرار گرفت؛ و در تمامی نبردهای که خوانین محلی و نظام جمهوری اسلامی به مردم زحمت‌کش منطقه تحمیل می‌کرد، شخصاً فرماندهی عملیات را به عهده گرفت و بارها نیز مجروح شد.<ref name=":2" />  


خط ۱۰۷: خط ۱۰۹:


=== توجه به نقش زنان ===
=== توجه به نقش زنان ===
[[پرونده:الله قلی7.JPG|بندانگشتی|226x226پیکسل|الله قلی خان در میان عشایر منطقه]]
یکی از ویژگی‌های الله قلی خان جهانگیری و همرزمانش، تأکید بر ضرورت اتحاد و پیوند مبارزه‌ی روشنفکران و دانشجویان با کارگران و دهقانان و دیگر قشرها زحمت‌کش بود، آنان معتقد بودند که بدون این پیوند مبارزه علیه ستمگران و ظالمان به نتیجه نمی‌رسد. الله قلی خان هم‌چنین به نقش فعال زنان در امر مبارزه بها و اهمیت می‌داد.<ref name=":2" />  
یکی از ویژگی‌های الله قلی خان جهانگیری و همرزمانش، تأکید بر ضرورت اتحاد و پیوند مبارزه‌ی روشنفکران و دانشجویان با کارگران و دهقانان و دیگر قشرها زحمت‌کش بود، آنان معتقد بودند که بدون این پیوند مبارزه علیه ستمگران و ظالمان به نتیجه نمی‌رسد. الله قلی خان هم‌چنین به نقش فعال زنان در امر مبارزه بها و اهمیت می‌داد.<ref name=":2" />  


خط ۱۲۱: خط ۱۲۴:
از فردای جان باختن الله قلی خان، آوازه‌ی دلاوری‌هایش تا روستاهای دوردست و تا شهرهای برازجان، بوشهر و نقاط دیگر، دهن به دهن نقل و الگویی برای جوانان میهن شد.<ref name=":1" />  
از فردای جان باختن الله قلی خان، آوازه‌ی دلاوری‌هایش تا روستاهای دوردست و تا شهرهای برازجان، بوشهر و نقاط دیگر، دهن به دهن نقل و الگویی برای جوانان میهن شد.<ref name=":1" />  


یکی ازاعضا مجاهدین خلق که مدتی در کنار الله قلی خان و در چندین نبرد همراهش بوده، ماجرای آشنایی‌اش با او و نبرد الله قلی خان را تا شهادت این‌طور تعریف می‌کند:<blockquote>«در فروردین ۱۳۶۱، همراه ۱۰ مجاهد دیگر از جمله مجاهدان شهید جواد ایزدی، پرویز توحیدی، غلامرضا جانملکی، کرامت‌الله سیوندانی، جواد فرصت، عبدالحمید مختاری، سعید مختاری و مجید نیکنام موفق شدیم از زندان کازرون فرار کنیم. قبل از اقدام به فرار از زندان، توانسته بودیم با رزمندگان عشایر مستقر در کوه‌های فارس و اصفهان ارتباط برقرار کنیم. برای روزهای اول و دوم فروردین قرار گذاشته بودیم. ما طبق طرح توانستیم از زندان خارج شویم و با کمک تعدادی از هواداران سازمان مجاهدین در بیرون زندان، به منطقه کوهستانی بین کازرون و نورآباد ممسنی برویم. بعد از آشنایی اولیه، الله قلی خان جهانگیری گفت: بچه‌ها باید این‌جا را هرچه سریعتر ترک کنیم و به محل مناسب‌تری برویم. می‌دانم که همه شما از زندان فرار کرده‌اید و حتماً رژیم از دیروز به‌شدت همه‌جا را به‌دنبال شما زیر و رو کرده و الآن هم سخت به‌دنبال شماست، پس بجنبید…</blockquote><blockquote>صمیمت و صراحت الله قلی خان در همان چند برخورد اول به دل همه‌مان نشست. در اردیبهشت ۱۳۶۲، از کوه‌های آباده به سمت کوه‌های کازرون و نورآباد ممسنی در حرکت بودیم. باید یک مسیر بسیار طولانی را طی می‌کردیم. وضعیت آذوقه و تدارکاتمان هم خوب نبود. ۱۰ روز بود که غذایی نداشتیم و تنها غذایمان برگ درختان کوهی و علفهای وحشی بود. باید به هر ترتیب خودمان را برای اجرای یک قرار به کوه‌های نورآباد ممسنی می‌رساندیم. در اواسط خرداد ۱۳۶۲، توانستیم طبق طرح، خودمان را به محل اجرای قرار برسانیم. الله قلی خان به‌همراه ۶ نفر دیگر از بچه‌ها به محل اجرای قرار رفتند و بقیه در محل دیگری به استراحت پرداختیم. حوالی ساعت ۲ نیمه‌شب بود که نگهبان همه را بیدار کرد و اعلام آماده‌باش کرد و گفت: الله قلی‌خان درگیر شده است، دقایقی بعد دو نفر از بچه‌هایی که همراه با الله قلی خان رفته بودند نفس زنان آمدند و گفتند که در محل قرار درگیر شده‌اند و الله قلی‌خان زخمی شده و برای انتقال او نیاز به کمک دارند. یک تیم ۴ نفره به کمکشان رفت. با آن‌که گلوله به سینه‌اش اصابت کرده و از پشتش خارج شده بود، اما او بخش مهمی از مسیر را با پای خودش پیموده بود. محل قرار برای دشمن لو رفته بود و پاسداران به‌صورت گله‌یی آن‌جا را محاصره کرده بودند. اما در همان آغاز درگیری به‌محض روبه‌رو شدن با آتش بچه‌ها، زمین‌گیر شده و جرأت نکرده بودند حتی در حد چند قدم هم که شده آن‌ها را دنبال کنند. در هر حال الله قلی خان به چنگ پاسداران نیفتاد و به‌رغم جراحت سختی که داشت، به‌خاطر روحیه و جسارت و آمادگی خودش، با آن‌که منطقه کاملاً آلوده بود، توانستیم او را از منطقه خارج کنیم. حوالی ساعت ۸ صبح، هنوز در حال راهپیمایی و دور شدن از منطقه درگیری بودیم که، نگهبان فریاد زد: هلیکوپتر! همه به سرعت در محل‌های مناسب شکاف کوه و زیر درختان مخفی شدیم و آن‌قدر بی‌حرکت ماندیم تا هلیکوپترها بعد از گشت زدن‌های متوالی، تصور کردند که ما در آن منطقه نیستیم و از آن جا دور شدند. وضعیت الله قلی خان چندان رضایت‌بخش نبود و زخم او نیاز به جراحی و مداوای اساسی داشت. چون دیگر نمی‌توانست تحرک داشته باشد و زخم گلوله به‌شدت آزارش می‌داد. او را به خانه یکی از هواداران در گچساران منتقل کردیم و با کمک پزشکان هوادار مجاهدین بعد از یک عمل جراحی در شرایط بسیار سخت، دوباره بهبود یافت و به کوه بازگشت.»<ref name=":3" /> </blockquote>
یکی ازاعضا مجاهدین خلق که مدتی در کنار الله قلی خان و در چندین نبرد همراهش بوده، ماجرای آشنایی‌اش با او و نبرد الله قلی خان را تا شهادت این‌طور تعریف می‌کند:
[[پرونده:الله قلی6.JPG|بندانگشتی|239x239پیکسل|محل درگیری گروه الله قلی خان جهانگیری]]
<blockquote>«در فروردین ۱۳۶۱، همراه ۱۰ مجاهد دیگر از جمله مجاهدان شهید جواد ایزدی، پرویز توحیدی، غلامرضا جانملکی، کرامت‌الله سیوندانی، جواد فرصت، عبدالحمید مختاری، سعید مختاری و مجید نیکنام موفق شدیم از زندان کازرون فرار کنیم. قبل از اقدام به فرار از زندان، توانسته بودیم با رزمندگان عشایر مستقر در کوه‌های فارس و اصفهان ارتباط برقرار کنیم. برای روزهای اول و دوم فروردین قرار گذاشته بودیم. ما طبق طرح توانستیم از زندان خارج شویم و با کمک تعدادی از هواداران سازمان مجاهدین در بیرون زندان، به منطقه کوهستانی بین کازرون و نورآباد ممسنی برویم. بعد از آشنایی اولیه، الله قلی خان جهانگیری گفت: بچه‌ها باید این‌جا را هرچه سریعتر ترک کنیم و به محل مناسب‌تری برویم. می‌دانم که همه شما از زندان فرار کرده‌اید و حتماً رژیم از دیروز به‌شدت همه‌جا را به‌دنبال شما زیر و رو کرده و الآن هم سخت به‌دنبال شماست، پس بجنبید…</blockquote><blockquote>صمیمت و صراحت الله قلی خان در همان چند برخورد اول به دل همه‌مان نشست. در اردیبهشت ۱۳۶۲، از کوه‌های آباده به سمت کوه‌های کازرون و نورآباد ممسنی در حرکت بودیم. باید یک مسیر بسیار طولانی را طی می‌کردیم. وضعیت آذوقه و تدارکاتمان هم خوب نبود. ۱۰ روز بود که غذایی نداشتیم و تنها غذایمان برگ درختان کوهی و علفهای وحشی بود. باید به هر ترتیب خودمان را برای اجرای یک قرار به کوه‌های نورآباد ممسنی می‌رساندیم. در اواسط خرداد ۱۳۶۲، توانستیم طبق طرح، خودمان را به محل اجرای قرار برسانیم. الله قلی خان به‌همراه ۶ نفر دیگر از بچه‌ها به محل اجرای قرار رفتند و بقیه در محل دیگری به استراحت پرداختیم. حوالی ساعت ۲ نیمه‌شب بود که نگهبان همه را بیدار کرد و اعلام آماده‌باش کرد و گفت: الله قلی‌خان درگیر شده است، دقایقی بعد دو نفر از بچه‌هایی که همراه با الله قلی خان رفته بودند نفس زنان آمدند و گفتند که در محل قرار درگیر شده‌اند و الله قلی‌خان زخمی شده و برای انتقال او نیاز به کمک دارند. یک تیم ۴ نفره به کمکشان رفت. با آن‌که گلوله به سینه‌اش اصابت کرده و از پشتش خارج شده بود، اما او بخش مهمی از مسیر را با پای خودش پیموده بود. محل قرار برای دشمن لو رفته بود و پاسداران به‌صورت گله‌یی آن‌جا را محاصره کرده بودند. اما در همان آغاز درگیری به‌محض روبه‌رو شدن با آتش بچه‌ها، زمین‌گیر شده و جرأت نکرده بودند حتی در حد چند قدم هم که شده آن‌ها را دنبال کنند. در هر حال الله قلی خان به چنگ پاسداران نیفتاد و به‌رغم جراحت سختی که داشت، به‌خاطر روحیه و جسارت و آمادگی خودش، با آن‌که منطقه کاملاً آلوده بود، توانستیم او را از منطقه خارج کنیم. حوالی ساعت ۸ صبح، هنوز در حال راهپیمایی و دور شدن از منطقه درگیری بودیم که، نگهبان فریاد زد: هلیکوپتر! همه به سرعت در محل‌های مناسب شکاف کوه و زیر درختان مخفی شدیم و آن‌قدر بی‌حرکت ماندیم تا هلیکوپترها بعد از گشت زدن‌های متوالی، تصور کردند که ما در آن منطقه نیستیم و از آن جا دور شدند. وضعیت الله قلی خان چندان رضایت‌بخش نبود و زخم او نیاز به جراحی و مداوای اساسی داشت. چون دیگر نمی‌توانست تحرک داشته باشد و زخم گلوله به‌شدت آزارش می‌داد. او را به خانه یکی از هواداران در گچساران منتقل کردیم و با کمک پزشکان هوادار مجاهدین بعد از یک عمل جراحی در شرایط بسیار سخت، دوباره بهبود یافت و به کوه بازگشت.»<ref name=":3" /> </blockquote>


=== پیکر مصلوب ===
=== پیکر مصلوب ===
[[پرونده:الله قلی4.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|پیکر مصلوب الله قلی خان جهانگیری]]
از روز بعد از کشته شدن الله قلی خان جهانگیری، پیکر بی‌جان او را در چند زندان به نمایش گذاشتند. اما به این کار کفایت نکردند. مآموران حکومتی برای تضعیف روحیه و زهر چشم گرفتن از مردم محروم منطقه و جهت قدرت‌نمایی، پیکر او را هرروز در شهرها و روستاهای منطقه‌ی عشایرنشین استان‌های اصفهان، فارس و کهگلویه و بویراحمد، به صلیب کشیده و اهالی را برای مشاهده‌ی او به صف می‌کردند. حاضر نشدن در کنار پیکر به صلیب کشیده شده‌ی الله قلی خان از سوی مأموران جرم محسوب شده و موجب دستگیری و اذیت و آزار مردم می‌شد. پس از مدتی سر انجام آدرس محل دفن الله قلی خان که واقع در دارالرحمه شهر شیراز، قسمت اعدامی‌ها است، به خانواده وی داده شد.<ref name=":4" />  
از روز بعد از کشته شدن الله قلی خان جهانگیری، پیکر بی‌جان او را در چند زندان به نمایش گذاشتند. اما به این کار کفایت نکردند. مآموران حکومتی برای تضعیف روحیه و زهر چشم گرفتن از مردم محروم منطقه و جهت قدرت‌نمایی، پیکر او را هرروز در شهرها و روستاهای منطقه‌ی عشایرنشین استان‌های اصفهان، فارس و کهگلویه و بویراحمد، به صلیب کشیده و اهالی را برای مشاهده‌ی او به صف می‌کردند. حاضر نشدن در کنار پیکر به صلیب کشیده شده‌ی الله قلی خان از سوی مأموران جرم محسوب شده و موجب دستگیری و اذیت و آزار مردم می‌شد. پس از مدتی سر انجام آدرس محل دفن الله قلی خان که واقع در دارالرحمه شهر شیراز، قسمت اعدامی‌ها است، به خانواده وی داده شد.<ref name=":4" />  


خط ۱۳۴: خط ۱۴۰:


== اسامی جان باختگان گروه الله قلی خان خان ==
== اسامی جان باختگان گروه الله قلی خان خان ==
[[پرونده:الله قلی5.JPG|بندانگشتی|440x440پیکسل|جعفر جهانگیری، محمدقلی جهانگیری]]
اسامی جان باختگان گروه الله قلی خان جهانگیری به ترتیب بر اساس اطلاعات موجود عبارتند از:
اسامی جان باختگان گروه الله قلی خان جهانگیری به ترتیب بر اساس اطلاعات موجود عبارتند از:
* حاجی رضایی «علیباز جانبازلو» (۲ شهریور ۱۳۵۹)
* حاجی رضایی «علیباز جانبازلو» (۲ شهریور ۱۳۵۹)
۵٬۸۶۱

ویرایش

منوی ناوبری