کاربر:علیرضا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:


== تولد ==
== تولد ==
 زهرا نوروزي ( عزيز ) سال 1929 در تهران و در خانواده اي مذهبي و خوشنام، فاقد سواد اما بسيار انساندوست چشم به جهان گشود. پدر با مغازه اي درناصر خسرو به­كسب و كار اشتغال داشت و بعدا مغازه لولافروشي باز كرد كه يگانه برادر عزيز و فرزندان او هنوز هم آن را همراه با يك مغازه پرده فروشي اداره مي­كنند. مادر زني خانه­دار، فقط با سواد خواندن قران و چنان در باورهاي مذهبي متعصب بود كه حتي رفتن دختران  به­ مدرسه را نيز به­ علت بودن فراش مرد در آنجا به­ هيچوجه صلاح نمي­دانست اما عزيز به­‌عنوان اولين فرزند خانواده به­ هر­حال و به­ اصرارخودش  توانست تا كلاس ششم ابتدايي را به­تحصيل ادامه دهد گرچه به­علت قانون اجباري عدم حجاب و اين­كه خانواده نيز با نصب عكس بدون حجاب او در گواهينامه به­هيچوجه موافق نبود، عزيز نتوانست گواهينامه پايان تحصيلات ابتدايي را بدست آورد و  براي ساير خواهران نيز معلم سرخانه آوردند تا اين­كه به­تدريج  با رفتن فرزندان عزيز به­مدرسه و تغيير محيط فرهنگي خانه، يگانه برادر و ساير خواهران عزيز نيز اجازه يافتند در مدرسه ­تحصيل كنند. عزيز در باره آن دوران مي­گويد: ” مدرسه رفتن و درس خواندن را خيلي دوست  داشتم اما جوّ خانواده با آنكه بسيار صميمي و مهربان اما از آنجا كه بدون سواد بود، من براي دانستن پاسخ سؤالاتي كه داشتم با دختر همسايه كه تحصيل­كرده و باسواد بود، دوست شدم.“
 زهرا نوروزي (عزيز) سال ۱۳۰۸ در تهران و در خانواده‌ای مذهبي و خوشنام، فاقد سواد اما بسيار انساندوست چشم به جهان گشود. پدرش با مغازه‌ای درناصرخسرو به­ كسب و كار اشتغال داشت و بعدا مغازه لولافروشي باز كرد كه يگانه برادر عزيز و فرزندان او هنوز هم آن را همراه با يك مغازه پرده‌فروشي اداره مي­‌كنند. مادرش زني خانه‌­دار، فقط با سواد خواندن قران و چنان در باورهاي مذهبي متعصب بود كه حتي رفتن دختران به­ مدرسه را نيز به­ علت بودن فراش مرد در آنجا به­ هيچوجه صلاح نمي­‌دانست اما عزيز به­‌عنوان اولين فرزند خانواده به­ هر­حال و به­ اصرارخودش توانست تا كلاس ششم ابتدايي را به­ تحصيل ادامه دهد گرچه به­ علت قانون اجباري عدم حجاب و اين­كه خانواده نيز با نصب عكس بدون حجاب او در گواهينامه به­ هيچ‌وجه موافق نبود، عزيز نتوانست گواهينامه پايان تحصيلات ابتدايي را بدست آورد و  براي ساير خواهران نيز معلم سرخانه آوردند تا اين­كه به‌­تدريج با رفتن فرزندان عزيز به­ مدرسه و تغيير محيط فرهنگي خانه، يگانه برادر و ساير خواهران عزيز نيز اجازه يافتند در مدرسه ­تحصيل كنند. عزيز درباره آن دوران مي­‌گويد: ” مدرسه رفتن و درس خواندن را خيلي دوست داشتم اما جوّ خانواده با آنكه بسيار صميمي و مهربان اما از آنجا كه بدون سواد بود، من براي دانستن پاسخ سؤالاتي كه داشتم با دختر همسايه كه تحصيل­كرده و باسواد بود، دوست شدم.“


== خانواده ==
== خانواده ==
عزيز سپس به عقد ازدواج خليل ­الله رضايي ( پدر رضائيهاي شهيد ) كه شاگرد مغازه ” حاج آقا “ ( پدر عزيز ) بود، درمي­‌آيد.  
عزيز سپس به عقد ازدواج خليل ­الله رضايي (پدر رضائيهاي شهيد) كه شاگرد مغازه «حاج آقا» (پدر عزيز) بود، درمي­‌آيد.  


پدر عزيز طي ده روز اول عاشورا مجلس روضه­خواني ترتيب مي­داد و از نوه­هاي خود به­خصوص پسران عزيز مي­خواست حتما در اين مجالس شركت كنند. عزيز در اين باره مي­گويد: احمد اما به­سبب تيزهوشي و انگيزه­هاي سياسي ـ مبارزاتي اما با برگزاري مراسم سوگواري عاشورا بدون تكيه بر وجوه حماسي و  انساني آن مخالف و معتقد بود: ” اين­كه پيرمردها در يك اتاق جمع ­شده براي امام حسين گريه­زاري كنند و جوانهايشان هم در اتاق ديگر جمع شده و راجع به شكل و شمايل دخترها حرف بزنند، مفهوم فلسفه عاشورا و شهادت امام حسين كه از قضا جوهره مراسم سوگواري­ست، در اين ميان گم­شده از دست ميرود.
پدر عزيز طي ده روز اول عاشورا مجلس روضه­‌خواني ترتيب مي­داد و از نوه­‌هاي خود به‌­خصوص پسران عزيز مي­خواست حتما در اين مجالس شركت كنند. عزيز در اين باره مي­گويد: احمد اما به­‌سبب تيزهوشي و انگيزه­‌هاي سياسي ـ مبارزاتي اما با برگزاري مراسم سوگواري عاشورا بدون تكيه بر وجوه حماسي و  انساني آن مخالف و معتقد بود: «اين­كه پيرمردها در يك اتاق جمع ­شده براي امام حسين گريه‌­زاري كنند و جوانهايشان هم در اتاق ديگر جمع شده و راجع به شكل و شمايل دخترها حرف بزنند، مفهوم فلسفه عاشورا و شهادت امام حسين كه از قضا جوهره مراسم سوگواري­ست، در اين ميان گم­شده از دست ميرود».


طي دوران اقامت عزيز و بچه­ها در خانه ” حاج آقا “، والدين عزيز به­خصوص مادربزرگ كه زني مذهبي و بسيار فهميده بود، در پرورش اخلاق مذهبي، نظم و احساس انساني نسبت به ديگران در بچه­ها تأثير به­سزايي داشتند زيرا خودشان نيز بسيار انساندوست و كمك­رسان ديگران بودند طوري كه نيازمندان اغلب به­خانه آنها آمده و مادر عزيز به­آنها كمك مي­كرد و در اين زمينه چنان دست باز داشت كه پدر عزيز اغلب مي­گفت: ” اگر صد تومان هم به خانم بدهم براي خريد برود به خانه كه برمي­گردد هيچ ندارد همه را به اين و آن كمك كرده يا چيزي برايشان خريده “
طي دوران اقامت عزيز و بچه­‌ها در خانه «حاج آقا»، والدين عزيز به­خصوص مادربزرگ كه زني مذهبي و بسيار فهميده بود، در پرورش اخلاق مذهبي، نظم و احساس انساني نسبت به ديگران در بچه­ها تأثير به­‌سزايي داشتند زيرا خودشان نيز بسيار انساندوست و كمك­‌رسان ديگران بودند طوري كه نيازمندان اغلب به­ خانه آنها آمده و مادر عزيز به ­آنها كمك مي­كرد و در اين زمينه چنان دست باز داشت كه پدر عزيز اغلب مي­گفت: «اگر صد تومان هم به خانم بدهم براي خريد برود به خانه كه برمي­‌گردد هيچ ندارد همه را به اين و آن كمك كرده يا چيزي برايشان خريده“


خانواده رضايي پس از حدود 20 سا ل زندگي در منزل پدري عزيز و بعد از اين­كه او برايشان در ميدان شاه خيابان درختي خانه­اي خريد، به­آنجا نقل مكان نمودند. اما با ضربه سال 1350 به مجاهدين، جمع صميمي خانواده عزيز از هم پاشيد و با دستگيري رضا رضايي ساير فرزندانش نيز ناچار مخفي گرديدند.  
خانواده رضايي پس از حدود 20 سال زندگي در منزل پدري عزيز و بعد از اين­كه او برايشان در ميدان شاه خيابان درختي خانه­اي خريد، به­آنجا نقل مكان نمودند. اما با ضربه سال 1350 به مجاهدين، جمع صميمي خانواده عزيز از هم پاشيد و با دستگيري رضا رضايي ساير فرزندانش نيز ناچار مخفي گرديدند.  


سايه سنگين خاطرات دور شهادت فرزندان و يادمان آنها را كه عزيز هنگام بازگو به ملاحظه احساس شنونده، در پنهان كردنشان سخت ميكوشد را اما در پيچ و تاب قطره­هاي اشكي كه در لابلاي پلكها پيچيده يا در شيار چينهاي صورت گم مي­شوند خوب ميتوان ديد و صعوبت آنها را به­سهولت فهميد.  
سايه سنگين خاطرات دور شهادت فرزندان و يادمان آنها را كه عزيز هنگام بازگو به ملاحظه احساس شنونده، در پنهان كردنشان سخت ميكوشد را اما در پيچ و تاب قطره­‌هاي اشكي كه در لابلاي پلكها پيچيده يا در شيار چينهاي صورت گم مي­شوند خوب مي‌توان ديد و صعوبت آنها را به­ سهولت فهميد.  


== شهادت احمد رضایی اولین شهید سازمان مجاهدین ==
== شهادت احمد رضایی اولین شهید سازمان مجاهدین ==
۲۰۲

ویرایش