۲۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== تولد == | == تولد == | ||
زهرا نوروزي ( عزيز ) سال | زهرا نوروزي (عزيز) سال ۱۳۰۸ در تهران و در خانوادهای مذهبي و خوشنام، فاقد سواد اما بسيار انساندوست چشم به جهان گشود. پدرش با مغازهای درناصرخسرو به كسب و كار اشتغال داشت و بعدا مغازه لولافروشي باز كرد كه يگانه برادر عزيز و فرزندان او هنوز هم آن را همراه با يك مغازه پردهفروشي اداره ميكنند. مادرش زني خانهدار، فقط با سواد خواندن قران و چنان در باورهاي مذهبي متعصب بود كه حتي رفتن دختران به مدرسه را نيز به علت بودن فراش مرد در آنجا به هيچوجه صلاح نميدانست اما عزيز بهعنوان اولين فرزند خانواده به هرحال و به اصرارخودش توانست تا كلاس ششم ابتدايي را به تحصيل ادامه دهد گرچه به علت قانون اجباري عدم حجاب و اينكه خانواده نيز با نصب عكس بدون حجاب او در گواهينامه به هيچوجه موافق نبود، عزيز نتوانست گواهينامه پايان تحصيلات ابتدايي را بدست آورد و براي ساير خواهران نيز معلم سرخانه آوردند تا اينكه بهتدريج با رفتن فرزندان عزيز به مدرسه و تغيير محيط فرهنگي خانه، يگانه برادر و ساير خواهران عزيز نيز اجازه يافتند در مدرسه تحصيل كنند. عزيز درباره آن دوران ميگويد: ” مدرسه رفتن و درس خواندن را خيلي دوست داشتم اما جوّ خانواده با آنكه بسيار صميمي و مهربان اما از آنجا كه بدون سواد بود، من براي دانستن پاسخ سؤالاتي كه داشتم با دختر همسايه كه تحصيلكرده و باسواد بود، دوست شدم.“ | ||
== خانواده == | == خانواده == | ||
عزيز سپس به عقد ازدواج خليل الله رضايي ( پدر رضائيهاي شهيد ) كه شاگرد مغازه | عزيز سپس به عقد ازدواج خليل الله رضايي (پدر رضائيهاي شهيد) كه شاگرد مغازه «حاج آقا» (پدر عزيز) بود، درميآيد. | ||
پدر عزيز طي ده روز اول عاشورا مجلس | پدر عزيز طي ده روز اول عاشورا مجلس روضهخواني ترتيب ميداد و از نوههاي خود بهخصوص پسران عزيز ميخواست حتما در اين مجالس شركت كنند. عزيز در اين باره ميگويد: احمد اما بهسبب تيزهوشي و انگيزههاي سياسي ـ مبارزاتي اما با برگزاري مراسم سوگواري عاشورا بدون تكيه بر وجوه حماسي و انساني آن مخالف و معتقد بود: «اينكه پيرمردها در يك اتاق جمع شده براي امام حسين گريهزاري كنند و جوانهايشان هم در اتاق ديگر جمع شده و راجع به شكل و شمايل دخترها حرف بزنند، مفهوم فلسفه عاشورا و شهادت امام حسين كه از قضا جوهره مراسم سوگواريست، در اين ميان گمشده از دست ميرود». | ||
طي دوران اقامت عزيز و | طي دوران اقامت عزيز و بچهها در خانه «حاج آقا»، والدين عزيز بهخصوص مادربزرگ كه زني مذهبي و بسيار فهميده بود، در پرورش اخلاق مذهبي، نظم و احساس انساني نسبت به ديگران در بچهها تأثير بهسزايي داشتند زيرا خودشان نيز بسيار انساندوست و كمكرسان ديگران بودند طوري كه نيازمندان اغلب به خانه آنها آمده و مادر عزيز به آنها كمك ميكرد و در اين زمينه چنان دست باز داشت كه پدر عزيز اغلب ميگفت: «اگر صد تومان هم به خانم بدهم براي خريد برود به خانه كه برميگردد هيچ ندارد همه را به اين و آن كمك كرده يا چيزي برايشان خريده“ | ||
خانواده رضايي پس از حدود 20 | خانواده رضايي پس از حدود 20 سال زندگي در منزل پدري عزيز و بعد از اينكه او برايشان در ميدان شاه خيابان درختي خانهاي خريد، بهآنجا نقل مكان نمودند. اما با ضربه سال 1350 به مجاهدين، جمع صميمي خانواده عزيز از هم پاشيد و با دستگيري رضا رضايي ساير فرزندانش نيز ناچار مخفي گرديدند. | ||
سايه سنگين خاطرات دور شهادت فرزندان و يادمان آنها را كه عزيز هنگام بازگو به ملاحظه احساس شنونده، در پنهان كردنشان سخت ميكوشد را اما در پيچ و تاب | سايه سنگين خاطرات دور شهادت فرزندان و يادمان آنها را كه عزيز هنگام بازگو به ملاحظه احساس شنونده، در پنهان كردنشان سخت ميكوشد را اما در پيچ و تاب قطرههاي اشكي كه در لابلاي پلكها پيچيده يا در شيار چينهاي صورت گم ميشوند خوب ميتوان ديد و صعوبت آنها را به سهولت فهميد. | ||
== شهادت احمد رضایی اولین شهید سازمان مجاهدین == | == شهادت احمد رضایی اولین شهید سازمان مجاهدین == |
ویرایش