۸٬۸۴۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
حمیرا اشراق در سحرگاه ۵ آذر ۱۳۶۰ در حالیکه بر روی صندلی چرخدار بود به جوخهٌ اعدام سپرده شد. | حمیرا اشراق در سحرگاه ۵ آذر ۱۳۶۰ در حالیکه بر روی صندلی چرخدار بود به جوخهٌ اعدام سپرده شد. | ||
خبر اعدام خانم حمیرا اشراق همراه با ٣٥ نفر دیگر (در کیهان) و ٤٨ نفر دیگر (در جمهوری اسلامی) در اطلاعیه دادستانی انقلاب اسلامی مرکز درج و در روزنامه های جمهوری اسلامی و کیهان در روز ٥ آذر ماه ۱۳۶۰ به چاپ رسید. | خبر اعدام خانم حمیرا اشراق همراه با ٣٥ نفر دیگر (در کیهان) و ٤٨ نفر دیگر (در جمهوری اسلامی) در اطلاعیه دادستانی انقلاب اسلامی مرکز درج و در روزنامه های جمهوری اسلامی و کیهان در روز ٥ آذر ماه ۱۳۶۰ به چاپ رسید.<ref>[https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-5329/homeira-eshraq سایت بنیاد عبدالرحمن برومند]</ref> | ||
== ساختن شعار == | == ساختن شعار == | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== مریم رجوی در مورد حمیرا اشراق == | == مریم رجوی در مورد حمیرا اشراق == | ||
مریم رجوی در سخنرانی خود در دورتموند آلمان با اشاره به حمیرا اشراق گفته است:<blockquote>«و به راستی باید گفت: بهای آزادی، خون بهترین فرزندان این آب و خاک است که به پای درخت مقاومت ریخته شده است. </blockquote><blockquote>اجازه بدهید که در اینجا یادی بکنم از یکی از هزاران هزار میلیشیایی که در آن روزهای گرم خونشان بر تختهای شکنجه و جوخههای اعدام، مقاومت ایران را سرفرازتر و غنیتر کرد. میلیشیای شهید حمیرا اشراق، پرستوی خونینبالی که در عنفوان جوانی بهشهادت رسید.</blockquote><blockquote>حمیرا یک میلیشیای پرشور مجاهد بود که از نزدیک با او کارکرده بودم. بیشاز ۱۷سال نداشت که، در سال۶۰، به چنگ دژخیمان افتاد. او را خیلی شکنجه کردند. دژخیم از او اطلاعات میخواست و بر شدت شکنجهها میافزود… و حمیرا، در اوج شکنجه و شقاوت دژخیم به او گفت گوشت را جلو بیاور تا اطلاعات بدهم. ولی هنگامی که شکنجهگر میخواست «اطلاعات» بشنود، حمیرا سرود «آزادی» را سرداد.»</blockquote> | مریم رجوی در سخنرانی خود در دورتموند آلمان با اشاره به حمیرا اشراق گفته است:<blockquote>«و به راستی باید گفت: بهای آزادی، خون بهترین فرزندان این آب و خاک است که به پای درخت مقاومت ریخته شده است. </blockquote><blockquote>اجازه بدهید که در اینجا یادی بکنم از یکی از هزاران هزار میلیشیایی که در آن روزهای گرم خونشان بر تختهای شکنجه و جوخههای اعدام، مقاومت ایران را سرفرازتر و غنیتر کرد. میلیشیای شهید حمیرا اشراق، پرستوی خونینبالی که در عنفوان جوانی بهشهادت رسید.</blockquote><blockquote>حمیرا یک میلیشیای پرشور مجاهد بود که از نزدیک با او کارکرده بودم. بیشاز ۱۷سال نداشت که، در سال۶۰، به چنگ دژخیمان افتاد. او را خیلی شکنجه کردند. دژخیم از او اطلاعات میخواست و بر شدت شکنجهها میافزود… و حمیرا، در اوج شکنجه و شقاوت دژخیم به او گفت گوشت را جلو بیاور تا اطلاعات بدهم. ولی هنگامی که شکنجهگر میخواست «اطلاعات» بشنود، حمیرا سرود «آزادی» را سرداد.»</blockquote> | ||
<references /> |
ویرایش