۲٬۵۲۸
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه | اندازه جعبه = | عنوان = | عنوان ۲ = | نام...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== تاریخچه زندگی داوود رحمانی == | == تاریخچه زندگی داوود رحمانی == | ||
از جزئیات زندگی داوود رحمانی اطلاعات چندانی در دست نیست | از جزئیات زندگی داوود رحمانی اطلاعات چندانی در دست نیست اما بر اساس دانستهها او در یک خانواده کم درآمد در محله سرآسیاب تهران زندگی میکرد. حاج داوود رحمانی در پی مرگ پدرش با ادارهی مغازهی آهنگری در محلهی شهباز تهران امور خانوادهی خود را به عهده گرفت. او پیش از انقلاب فردی لمپن بود به گفتهی شاهدان با دیگران با قلدری و زورگویی برخورد میکرد. او پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ مانند بسیاری از اراذل و لمپنهای که جذب کمیتهها حامی خمینی شده بودند به همکاری با دستگاه سرکوب رژیم حمهوری اسلامی پرداخت. حاج داوود رحمانی در همکاری با دادستانی انقلاب تهران و لاجوردی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ ریاست زندان قزلحصار را برعهده گرفت. وی پس از برکناری لاجوردی از کار برکنار شد اما پس از مدتی دوباره به کار دفتری در دادستانی اوین و دستهبندی زندانیان برای اعدام و شکنجه را انجام میداد. او در نهایت به کار سابق خود در خیابان شهباز بازگشت. خانوادههای زندانیانی که بهدست او شکنجه و اعدام شده بودند همواره در پی کشاندن او به پای میز عدالت بودند، اما با مرگ او در ۲۸ مهر ۱۴۰۰ این کار میسر نشد. | ||
او در یک خانواده کم درآمد در محله سرآسیاب تهران زندگی میکرد | |||
== سوابق داوود رحمانی در زندان == | == سوابق داوود رحمانی در زندان == | ||
اسامی کسانیکه حاج داوود رحمانی بطور مستقیم در شکنجه و قتل آنان دست داشته است. | اسامی کسانیکه حاج داوود رحمانی بطور مستقیم در شکنجه و قتل آنان دست داشته است. | ||
''' | '''حیدر صادقی تیرآبادی''' | ||
حيدر در تابستان سال ۶۰ در حالي كه ۱۷ – ۱۸ سال بيشتر نداشت دستگير شد. پس از تحمل دوران بازجويی و انواع فشارها و شكنجهها در اوين به ۱۵ سال زندان محكوم و سپس به زندان قزلحصار منتقل شد. حاج داوود رحمانی، | حيدر در تابستان سال ۶۰ در حالي كه ۱۷ – ۱۸ سال بيشتر نداشت دستگير شد. پس از تحمل دوران بازجويی و انواع فشارها و شكنجهها در اوين به ۱۵ سال زندان محكوم و سپس به زندان قزلحصار منتقل شد. حاج داوود رحمانی، رئيس زندان قزلحصار بسيار تلاش كرد كه او را به سازش و تسليم وادار نمايد. اما به رغم اين كه سن كمی داشت با اراده و استقامتی سترگ به شيوههای حاج داوود میخنديد. وی سرانجام به دست حاج داوود کشته شد.<ref>نشریه مجاهد شماره ۵۴۷ تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref> | ||
''' | '''زهرا بیژن یار''' | ||
زهرا بیژن یار در بند ۸ به خواهرش | <s>زهرا بیژن یار در بند ۸ به خواهرش سهیلا مختار زاده داد.</s> خود زهرا تعریف میكرد كه بعد از این كه بازجوییها تمام شد و به تصور این كه توانسته است وجود باقر را كتمان كند یك روز یك بازجویی در حالی كه شلاق بدست داشت و عصبانی و خشمگین فریاد میزد در را باز میكند و سر او داد میزند باقر كجاست؟ زهرا با خنده تعریف میكرد كه تا اسم او را شنیدم گفتم با.با..با... با....قر نمیدونم كیه؟ من با. ...با.....قر نمیشناسم كیه؟ بازجو میگوید خودت را به نفهمی نزن الان یادت میآورم كیه و شروع میكند به كتك زدن او و چنان محكم به سر زهرا میزند كه او دچار مشكل جدی بینایی میشود. تقریباً چشمهایش ۶۰% بیناییاش را از دست داده بود او تعریف كردنی از دوران بازجوییاش زیاد داشت حاج داوود با او خیلی ضدیت داشت از پروندهاش خبر داشت و بیشتر با او لج بود. سرانجام هم او را به واحد یك برد یعنی همان قفسها... | ||
یكبار حاجی زهرا را صدا كرده با او شروع به حرف زدن كرده و گفته بود كه بالاخره میخواهی چه كار كنی تا كی میخواهی در زندان بمانی بیا و بپذیر در جمع زندانیان مصاحبه كن عفو میخوری بعد هم برو دنبال زندگیت. زهرا هم از آن جوابهای باب میل او داده و گفته بود حاج آقا اصلاً دوست ندارم در زندان بمانم دوست دارم بروم زندگیم را ادامه بدهم اصلامیخواهم بروم سر و خونه زندگیم نمیدانم چرا شما آزادم نمیكنید. بعد حاجی محكم او را زده بود و گفته بود پدرسوخته فكر میكنی نمیدانم همسرت كجاست و كجا میخواهی بروی زندگیات را ادامه بدهی؟ آرزویت را به گور میبری كه بخواهی بروی فرانسه پیش رجوی. بمان تا موهایت رنگ دندانهایت بشود واز همان جا اورا مستقیما به واحد یك برده بود. | یكبار حاجی زهرا را صدا كرده با او شروع به حرف زدن كرده و گفته بود كه بالاخره میخواهی چه كار كنی تا كی میخواهی در زندان بمانی بیا و بپذیر در جمع زندانیان مصاحبه كن عفو میخوری بعد هم برو دنبال زندگیت. زهرا هم از آن جوابهای باب میل او داده و گفته بود حاج آقا اصلاً دوست ندارم در زندان بمانم دوست دارم بروم زندگیم را ادامه بدهم اصلامیخواهم بروم سر و خونه زندگیم نمیدانم چرا شما آزادم نمیكنید. بعد حاجی محكم او را زده بود و گفته بود پدرسوخته فكر میكنی نمیدانم همسرت كجاست و كجا میخواهی بروی زندگیات را ادامه بدهی؟ آرزویت را به گور میبری كه بخواهی بروی فرانسه پیش رجوی. بمان تا موهایت رنگ دندانهایت بشود واز همان جا اورا مستقیما به واحد یك برده بود. | ||
خط ۲۸۴: | خط ۲۸۲: | ||
=== دفاع لاجوردی از شکنجههای داوود رحمانی === | === دفاع لاجوردی از شکنجههای داوود رحمانی === | ||
اسد الله لاجوردی در ۸ تیر ۱۳۶۳ | اسد الله لاجوردی در ۸ تیر ۱۳۶۳ در جمع دادیاران دادستانی انقلاب در مورد حاج داوود رحمانی چنین گفت:<blockquote>«آنها که جدا نشدند ضدانقلاب شدند!</blockquote><blockquote>لازم است چند نکته را تذکر بدهم. خدمت شورایعالی قضایی هم عرض کردم، معرِّف باید از معرَّف اجلی باشد. کسی که میخواهد مسائل دادسراها، دادگاهها و زندانها را بررسی کند و اگر میخواهد به این مسائل اشراف داشته باشد، حتماً باید اطلاعاتش نسبت به کسانی که دستاندرکارند، وسیعتر باشد.</blockquote><blockquote>به شورا هم گفتهام، در اینجا برادرانی به دلیل کار فراوان شبانهروزی که کردهاند، نه به این دلیل که تافته جدا بافتهای هستند، بلکه هر کس دیگری هم بود، در صورتی که استعدادش را میداشت، این صلاحیت را پیدا میکرد. کسانی را داشتیم که وقتی قضیه ۳۰ خرداد پیش آمد، خیلی انقلابی عمل کرده و صحنه را ترک کردند و خود را سوا کردند و از دادستانی رفتند. توجیهشان هم توجیه جالبی بود که نمیتوانستند بمانند و بهترین راه این بود که جدا شوند و بروند و نتیجهاش هم این شد که الان انقلابیاند و کارهایشان مشروع است و مثل برادرانی که در اینجا شبانهروز کار کردند و زحمت کشیدند ضد انقلاب نشدند و کارهایشان هم خلاف شرع نشد.</blockquote><blockquote>الان برادرانی که اینجا هستند متهمند به ضدانقلابی بودن و کسانی که کار خلاف شرع کردهاند و برادرانی که فرار کردند و در رفتند، این درجه افتخار را دارند که بسیار انقلابیاند و ترفیع مقام هم میگیرند و روز به روز هم اوج میگیرند و همه کارهایشان هم شرعی است و طبیعی است حرکت این بچههایی که اینجا بودند، ضدانقلابی است که توانستند انقلابیهایی مثل منافقین و پیکار و اقلیت را مهار کنند.</blockquote> | ||
[[پرونده:زندان قزلحصار.JPG|بندانگشتی|زندان قزلحصار کرج]] | [[پرونده:زندان قزلحصار.JPG|بندانگشتی|زندان قزلحصار کرج]] | ||
<blockquote>لابد اینجوری است که وقتی ما در مقابل مهار کردن گروهکها، ضدانقلاب میشویم، حتماً گروهکها انقلابیاند. اینها انقلابیها را مهار کردند و نگذاشتند انقلاب کنند. برادران ما زحمت کشیدند و این کارهای ضد انقلابی را کردند، حالا اعمالشان باید بررسی شود و کسی که قرار است آنها را بررسی کند، باید اجلی باشد، واقفتر باشد و تسلطش بیشتر باشد. میگویند میخواهیم در قزلحصار دادگاه بزنیم و تخلف را بررسی کنیم. اول باید تخلف را شناخت، بعد بررسی کرد. اعتقادمان این است کسانی که به آنجا میروند تا تخلفها را بررسی کنند، اصلاً دوزاریشان نمیافتد و متوجه نمیشوند که فلان کار تخلف بود یا نبود. مگر اینکه چند سالی کار کنند، اشراف پیدا کنند و ماهیت کثیف، پلید و خائن این گروهکها را بشناسند، آن وقت هر حرکتشان برای اینها مفهوم دارد. دیروز به دوستان میگفتم که کسانی که حاج داوود رحمانی، در قزلحصار جدا کرده و فرستاده رجاییشهر حتی یک مورد را نتوانستیم پیدا کنیم که خلاف فرستاده باشد. الان این برادرها دارند رسیدگی میکنند، خواهید دید نتیجه رسیدگی به پروندهها این است که همه را آزاد کنید. این افراد نمیخواهند به اسلام ضربه بزنند. اما این کارها و تصمیمگیریها شناخت میخواهد. نتوانستیم ثابت کنیم یک نفر از کسانی که ظرف این سه سال او به انفرادی در رجاییشهر میفرستد، خلاف است. نتوانستیم خلافش را ثابت کنیم که آن زندانی سرِ موضع نبوده، خبیث نبوده، پلید نبوده. علتش هم این است که کار کرده و حرکتهای اینها برایش مفهوم بوده است. در حضور آقای نیری و برادرمان آقای انصاری سخنرانی خوب و قشنگ است و حرفی در آن نیست، اما باید واقعیتها را بگوییم به آقای انصاری در حضور آقای نیری میگویم که این پسر خبیث است، سه سال در زندان است و پس از سه سال تصمیم گرفته حسینزاده، مجید قدوسی، حاج داوود رحمانی و مرا ترور کند. ایشان (آقای انصاری) میگوید عکسالعمل کارهای شماست. وقتی آدم گروهکی را نشناسد اینجوری میشود که میگوید عکس العمل کارهای شماست. یواش یواش کار به آنجا میرسد که عکسالعمل کار ما از سال ۶۰ تا حالا علت وجودی گروهکها از سال ۴۲ میشود...<ref>[https://defapress.ir/fa/news/25728/%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%84%D8%AC%D9%86%E2%80%8C%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF سایت خبرگزاری دفاع مقدس]</ref></blockquote> | <blockquote>لابد اینجوری است که وقتی ما در مقابل مهار کردن گروهکها، ضدانقلاب میشویم، حتماً گروهکها انقلابیاند. اینها انقلابیها را مهار کردند و نگذاشتند انقلاب کنند. برادران ما زحمت کشیدند و این کارهای ضد انقلابی را کردند، حالا اعمالشان باید بررسی شود و کسی که قرار است آنها را بررسی کند، باید اجلی باشد، واقفتر باشد و تسلطش بیشتر باشد. میگویند میخواهیم در قزلحصار دادگاه بزنیم و تخلف را بررسی کنیم. اول باید تخلف را شناخت، بعد بررسی کرد. اعتقادمان این است کسانی که به آنجا میروند تا تخلفها را بررسی کنند، اصلاً دوزاریشان نمیافتد و متوجه نمیشوند که فلان کار تخلف بود یا نبود. مگر اینکه چند سالی کار کنند، اشراف پیدا کنند و ماهیت کثیف، پلید و خائن این گروهکها را بشناسند، آن وقت هر حرکتشان برای اینها مفهوم دارد. دیروز به دوستان میگفتم که کسانی که حاج داوود رحمانی، در قزلحصار جدا کرده و فرستاده رجاییشهر حتی یک مورد را نتوانستیم پیدا کنیم که خلاف فرستاده باشد. الان این برادرها دارند رسیدگی میکنند، خواهید دید نتیجه رسیدگی به پروندهها این است که همه را آزاد کنید. این افراد نمیخواهند به اسلام ضربه بزنند. اما این کارها و تصمیمگیریها شناخت میخواهد. نتوانستیم ثابت کنیم یک نفر از کسانی که ظرف این سه سال او به انفرادی در رجاییشهر میفرستد، خلاف است. نتوانستیم خلافش را ثابت کنیم که آن زندانی سرِ موضع نبوده، خبیث نبوده، پلید نبوده. علتش هم این است که کار کرده و حرکتهای اینها برایش مفهوم بوده است. در حضور آقای نیری و برادرمان آقای انصاری سخنرانی خوب و قشنگ است و حرفی در آن نیست، اما باید واقعیتها را بگوییم به آقای انصاری در حضور آقای نیری میگویم که این پسر خبیث است، سه سال در زندان است و پس از سه سال تصمیم گرفته حسینزاده، مجید قدوسی، حاج داوود رحمانی و مرا ترور کند. ایشان (آقای انصاری) میگوید عکسالعمل کارهای شماست. وقتی آدم گروهکی را نشناسد اینجوری میشود که میگوید عکس العمل کارهای شماست. یواش یواش کار به آنجا میرسد که عکسالعمل کار ما از سال ۶۰ تا حالا علت وجودی گروهکها از سال ۴۲ میشود...<ref>[https://defapress.ir/fa/news/25728/%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%84%D8%AC%D9%86%E2%80%8C%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF سایت خبرگزاری دفاع مقدس]</ref>»</blockquote> | ||
== نقش داوود رحمانی در قتلعام زندانیان == | == نقش داوود رحمانی در قتلعام زندانیان == | ||
پروندهسازی برای متهمان و فرستادن آنها به زیر شکنجه دوباره در زندان اوین و یا به انفرادیهای گوهردشت (زندان رجاییشهر) و شرکت فعال در زمینهسازیهای قتلعام زندانیان در هماهنگی کامل با لاجوردی، طبق اظهارات خودش، که توسط زندانیان از بند رسته نقل شده است، از سوابق او است. | پروندهسازی برای متهمان و فرستادن آنها به زیر شکنجه دوباره در زندان اوین و یا به انفرادیهای گوهردشت (زندان رجاییشهر) و شرکت فعال در زمینهسازیهای قتلعام زندانیان در هماهنگی کامل با لاجوردی، طبق اظهارات خودش، که توسط زندانیان از بند رسته نقل شده است، از سوابق او است. | ||
== شخصیت و کاراکتر داوود رحمانی == | == شخصیت و کاراکتر داوود رحمانی == | ||
داوود رحمانی طبق گزارشات زندانیان از بند رسته دارای شخصیت لمپن و لوده و بیرحمی بود که از شکنجه زندانیان لذت میبرد و باعث تفریح خاطرش | داوود رحمانی طبق گزارشات زندانیان از بند رسته دارای شخصیت لمپن و لوده و بیرحمی بود که از شکنجه زندانیان لذت میبرد و باعث تفریح خاطرش میشد | ||
== انعکاسات مرگ داوود رحمانی == | == انعکاسات مرگ داوود رحمانی == |