حمید نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶٬۹۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱٬۳۵۹: خط ۱٬۳۵۹:


== سی‌امین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
== سی‌امین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
سی‌امین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام‌های تابستان سال ۶۷، روز دوشنبه بیست و ششم مهر ۱۴۰۰ برگزار شد. این جلسه به شهادت صدیقه حاج محسن، خواهر حسین حاج محسن، از اعدامی‌های شهریور سال ۶۷ در زندان گوهردشت، اختصاص داشت.
حسین فارغ التحصیل رشته مهندسی و معلم دبیرستان فنی و حرفه‌ای بود که براساس شهادت امروز شاهد و مدارک متعدد ارائه شده به دادگاه، روز ۵ خرداد ۶۱ در سن بیست و هشت سالگی در تهران دستگیر و به پانزده سال زندان و انفصال دائم از خدمت در آموزش و پرورش و ادارات دولتی محکوم شد.
اتهام او پذیرش مکتب مارکسیسم، عضویت در سازمان راه کارگر، و کمک مالی و تشکیل جلسه‌های آن سازمان بود. شاهد از سال ۶۵ به بعد حدود پنج بار با برادرش در زندان گوهردشت دیدار کرد. آخرین دیدار او با برادرش در نوروز ۶۷ بود.
خانواده تا تیر ماه با حسین در زندان گوهردشت دیدار کردند و بعد از آن ملاقات‌ها در آستانه شروع اعدام‌ها متوقف شد. در آذر ماه همان بود که سال خبر اعدام حسین در کمیته زنجان تهران به پدرش اعلام شد.
خانم حاج حسینی دو بار پس از اعدام برادرش به همراه نزدیکانش به خاوران رفت که هر دو بار دستگیر شد. نخستین دستگیری در سال ۶۸ بود که شاهد برای دیدار با رینالدو گالیندو پل، گزارشگر ویژه سازمان ملل، به خاوران رفته بود.
خانم حاج حسینی گفت که پس از آن بود که در مراجعه به زندان اوین به او گواهی فوتی داده شد که بر روی آن تاریخ فوت حسین حاج حسینی یازدهم مهر ۱۳۶۷ ثبت شده بود،‌ اما بنا به روایت برخی از زندانیان نجات‌یافته از اعدام‌ها، حسین حاج حسینی پنجم شهریور ۱۳۶۷ یعنی اولین روز «چپ‌کُشی» در زندان گوهردشت اعدام شد.
شاهد این جلسه دادگاه با هدف اثبات حضور زندانی در زمان اعدام‌ها در زندان گوهردشت روایتی را در مورد برادرش نقل کرد. او گفت در آستانه اعدام‌ها، استفاده از هواخوری و ملاقات‌ها در گوهردشت قطع شد و برادر او که عاشق طبیعت و نگران خشک شدن گل‌های باغچه هواخوری بود با بطری‌های مایع ظرفشویی وسیله‌ای ساخت و از داخل ساختمان سعی کرد به گل‌ها آب دهد. اما ماموران متوجه شدند و او را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
سی‌امین جلسه دادگاه نوری همچنین با اعتراض حاضران به قاضی در مورد رفتارهای به زعم آنها «نامناسب و توهین آمیز» حمید نوری همراه بود. قاضی در پاسخ گفت متوجه این رفتارها نشده است.
شاهد همچنین خطاب به قاضی دادگاه گفت که مایل است اعلام کند که حمید نوری به عنوان دادیار زندان اوین و گوهردشت حتما از مقصد کامیون‌های یخچال‌داری که تابستان ۶۷ از زندان خارج شدند، اطلاع دارد و باید [مقصد آنها را] بگوید.
خانم حاج حسینی همچنین به صدمات روحی و جسمی وارده بر او و خانواده‌اش به دلیل اعدام برادرش اشاره کرد و گفت شاهد درد و رنج پدر و مادرش بوده است. او افزود: «پدرم ... بعد از مرگ برادرم هیچوقت شادی نکرد. ... مادر هیچگاه نتونست مرگ برادرم را باور کند.»
شاهد گفت بارها به خاوران رفت و آمد داشت و شاهد گریه و سوگواری مادران صادق و جعفر ریاحی و محمود و محمدعلی بهکیش بود. لازم به ذکر است که اسم این چهار نفر در فهرست اسامی اعدام شدگان کیفرخواست دادستان درج شده است.
صدیقه حاج حسینی گفت: «سوگواری ما کامل نشده. ما نمی‌دانیم مزار پیکر عزیزانمان کجا است.»<ref>[https://ir.voanews.com/a/iran-hamid-nouri-court-victims-/6275614.html سایت فارسی صدای آمریکا]</ref>


== سی‌ و یکمین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
== سی‌ و یکمین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
در این جلسه، ویدا رستم علی پور درباره اعدام همسرش مجید ایوانی عضو فدائیان خلق (اقلیت) در زندان گوهردشت شهادت می‌دهد.
ایران تریبونال، نهاد زندانیان سیاسی دهه شصت، بازماندگان کشته‌شدگان و فعالان مدنی، جریان محاکمه را در شبکه‌های اجتماعی "دیدبان ایران" زنده پخش می‌کند.
روز گذشته صدیقه حاجی‌محسن، خواهر حسین حاجی‌محسن که در سال ۱۳۶۷ اعدام شده‌ است از دادگاه خواست که از حمید نوری بپرسد مقصد کامیون‌های یخچال‌دار که تابستان ۶۷ از زندان خارج می‌‌شده‌اند کجا بوده است.
خانم حاجی‌محسن که به عنوان شاکی درباره اعدام برادرش در دادگاه حضور داشت گفت که حمید نوری به عنوان دادیار زندان اوین و زندان گوهردشت حتما مقصد آن کامیون‌ها را می‌داند و باید بگوید.
اشاره او به کامیون‌هایی است که به گفته شاهدان و کسانی که از اعدام‌ها جان به در برده‌اند جنازه‌های اعدام‌شدگان را به بیرون از زندان منتقل می‌کرد.
حمید نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ (نهم نوامبر ۲۰۱۹) به ظن مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷، به محض ورود به فرودگاه استکهلم بازداشت شد. او که ۶۰ سال دارد به اتهام نقض فاحش قوانین بین‌المللی (جنایت جنگی) و قتل در این دادگاه محاکمه می‎شود.
حمید نوری و وکلایش این اتهام‌ها را رد کرده و می‌گویند علیرغم فعالیت در زندان اوین، جز برای کارهای اداری به زندان گوهردشت نرفته و در زمان کشتار زندانیان سیاسی در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ به خاطر تولد فرزندش در مرخصی بوده است.<ref>[https://www.iranpressnews.com/source/223587.htm سایت ایران پرس نیوز]</ref>


== سی‌ و دومین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
== سی‌ و دومین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
سی و دومین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام‌های تابستان ۶۷، روز چهارشنبه ۲۸ مهر با شهادت علی ذوالفقاری، زندانی جان به در برده از آن اعدام‌ها برگزار شد.
علی ذوالفقاری، معروف به بیژن، در ۱۷ سالگی و در یازدهم آذر ۶۰ در روستایی دور افتاده در استان گیلان، جایی که پنهان شده بود، دستگیر شد. او به اتهام هواداری، نشر و پخش اعلامیه و تبلیغ برای مجاهدین به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
به گزارش صدای آمریکا، علی ذوالفقاری در سال ۶۲ به همراه ۶۰ زندانی – ۴۰ مرد و ۲۰ زن – از زندان رشت به گوهردشت منتقل شد. آقای ذوالفقاری شهادت داد که از پنجره اتاق کوچکی رو به هواخوری زندان گوهردشت شاهد بوده که داوود لشکری، حمید عباسی، و پاسدار دیگری به نام حمید خانی، معروف به حاجی خانی، به همراه چند تن از زندانیان معروف به «بچه‌های مشهدی» از هواخوری رد شدند و رفتند. شاهد از زبان دیگر زندانیان نقل کرد که بچه‌های مشهدی را دیده بودند که وضو گرفته و نماز خوانده بودند. شاهد گفت حاجی خانی را دیده که فرغونی پر از طناب را حمل می‌کند.
شاهد سه بار به راهرو مرگ و دو بار نزد هیئت مرگ برده شد. علی ذوالفقاری توضیح داد که بارها و در موقعیت‌های متفاوت در زندان با حمید نوری برخورد کرده است. این حمید نوری بود که اطلاعات او را روی کاغذی نوشت و او را به راهرو مرگ هدایت کرد.
آقای ذوالفقاری شهادت داد که تعدادی از زندانیان توسط حمید نوری برای اعدام به حسینیه زندان برده شدند.
شاهد از ضرب و شتم «بهروز شاهی مغنی» توسط حمید نوری در راهرو مرگ سخن گفت. شاهد گفت بهروز در حال خواندن سرودی به نام «ایران زمین» بود که حمید نوری با فحش‌های رکیک و توهین به خانواده‌اش، او را مورد ضرب و شتم قرار داد و با خود برد. حمید نوری در همان حال به بهروز گفت: «الان می‌برم راحتت می‌کنم.» شاهد دیگر هرگز بهروز را ندید.
شاهد گفت نهم مرداد زمانی که در مقابل هیئت مرگ قرار گرفت با ابراز انزجار از سازمان مجاهدین از اعدام نجات یافت. شاهد گفت: «اگر می‌خواستی روی اهداف خودت باقی بمانی باید مرگ را انتخاب کنی. من زندگی را انتخاب کردم… شرایط سختی بود… تنها چیزی که من را زنده نگه داشته، باقی ماندن در کنار اهداف آن بچه‌ها است… من می‌خواهم صدای اعدامی‌ها باشم.»
در بخشی از این جلسه، شاهد بعد از تأیید اسم متهم به عنوان «حمید نوری» توضیح داد که اسم‌ها برای انسان‌ها است. حمید نوری گفت: «باز توهین کرد ایشان.»
قاضی گفت: «من چیزی نشنیدم.» حمید نوری گفت: «گفت [حمید نوری] انسان نیست. خودش و جد و آبائش انسان نیستند با سازمان مجاهدین خلق ایران.»
قاضی گفت: «من توهین را نشنیدم. شاید مترجم اشتباهی برای شما ترجمه کرده است.»
نوری گفت: «به من توهین نمی‌کنند. در واقع دارند به شما [قاضی] توهین می‌کنند.»
قاضی با خنده بلندی گفت: «خب آن را که اصلا متوجه نشدم.»
حمید نوری گفت: «این اگر این جا به من احترام نگذارد، یعنی به دادگاه احترام نگذاشته و به شخص شما.»
کنت لوئیس، وکیل شاکی پرونده، نیز گفت این اولین بار است که ایشان [حمید نوری] از کلمه «مجاهدین» استفاده می‌کند. این سخن موجب خنده حضار در دادگاه شد.
بخش پایانی جلسه به سوالات وکلای مدافع نوری از شاهد اختصاص داشت که مثل همیشه به موارد اختلاف میان گفته‌های شاهد در بازجویی‌های پلیس و شهادت او در دادگاه تمرکز داشت.<ref>[https://www.akhbar-rooz.com/129694/1400/07/29/ سایت اخبار روز]</ref>


== سی‌ و سومین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
== سی‌ و سومین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
سی و سومین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام های تابستان ۶۷ و ارتکاب جنایات جنگی، روز سه شنبه چهارم آبان با شهادت رضا فلاحی، عضو سازمان مجاهدین خلق و یکی از نجات‌ یافتگان آن اعدام ها در استکهلم سوئد برگزار شد.
در آغاز جلسه توماس ساندر، قاضی دادگاه اعلام کرد که با معاضدت حقوقی بین المللی، جلسات هفته‌های چهل و پنجم و چهل و ششم داگاه حمید نوری در آلبانی برگزار خواهد شد. این جابجایی، به خاطر شنیدن شهادت هفت نفر است که گذرنامه سیاسی دارند و در کمپ اشرف ۳، مقر سازمان مجاهدین خلق در آلبانی مستقر هستند و شهادت‌شان برای صدور حکم دادگاه ضروری است.
قاضی و دادستان‌ها قبلا نیز برای شنیدن شهادت این افراد به آلبانی سفر کرده بودند.
در جلسه روز سه شنبه، یوران یالمارشون، وکیل مشاور رضا فلاحی، شاهد این هفته دادگاه توضیح داد که شاهد در سال ۱۳۶۰ در حالی‌ که سرباز بود، دستگیر و به زندان اوین برده شد. به گفته وکیل آقای فلاحی، موکل او در آنجا به طور وحشیانه‌ای مورد شکنجه قرار گرفت و در یک دادگاه چند دقیقه‌ای و بدون وکیل، به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به ده سال زندان محکوم شد. آقای یالمارشون افزود شاهد در سال ۱۳۶۵ از زندان قزل‌حصار به زندان گوهردشت منتقل شد. شاهد سپس از شرایط بسیار بد زندان و تغییر و حتی سخت‌ترشدن آن در آستانه اعدام‌ها توضیح داد.
شاهد گفت در روزهای ششم و هشتم مرداد گروهی- شامل حدود ده نفر- را صدا کردند و از بند بیرون بردند. این افراد از جمله مهران هویدا و احمد گرجی دفعه اول، ششم مرداد به شدت با میلگردهای ساختمانی شکنجه شده و به بند بازگردانده شدند. این گروه بار دوم هشتم مرداد از بند بیرون برده شدند و هرگز بازنگشتند.
رضا فلاحی گفت اتاق آنها نزدیکترین اتاق به حسینیه بود و به همین خاطر شاهد رفت و آمد مکرر و مشکوک ناصریان، لشکریان، نوری، و چندین پاسدار به آنجا بود.
شاهد گفت از طریق زندانیان افغانستانی که برای کار به بیرون بند برده می‌شدند، فهمیدند که همه کادر زندان را - بدون در نظر گرفتن سمت‌شان - در فرایند اعدام‌ها درگیر و سهیم کرده بودند تا بعدا قادر به شهادت دادن نباشند.
شاهد دادگاه، نوری را با کاغذی به دست دیده بود. شاهد گفت، در حالی که نوری صحبت می‌کرد کاملا به نگاهش چشم دوخت. نوری از او اسم و فامیلش، علت دستگیری و میزان محکومیتش را پرسید. بعد او را به انفرادی بسیار کثیفی بردند و به خاطر اعتراض به ندادن ناهار «به طرز وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم» قرار دادند. آنها گفتند این ناهار شماست. اگر باز هم ناهار خواستید بگویید. در جلسه دادگاه، شاهد در مورد کاربرد چشم بند و نحوه خم کردن کرکره پنجره‌ها توسط زندانیان برای دیدن محوطه زندان به تفصیل توضیح داد.
شاهد گفت یک پاسدار روز چهارشنبه دوازدهم مرداد او را به راهروی مرگ برد. راهروی مرگ در دو طرف پوشیده از زندانیانی بود که چشم‌بند زده و رو به دیوار بودند. او مردی را با کیف سامسونت و خانم‌های محجبه ای را با کیف دستی دید. همگی آنها چشم بند و کفش به پا داشتند. شاهد معتقد است آنها اعدام شدند.
آقای فلاحی گفت حداقل سه چهار بار، شاهد بوده که حمید نوری زندانیان را به سمت حسینیه، محل اعدام‌ها برده است. آنها هرگز بازنگشتند و هرگز در جایی دیده نشدند. رضا فلاح در راهروی مرگ شاهد جر و بحث محمدرضا اقوامی و محسن روزبهانی با ناصریان بر سر نوشتن ورقه ای بود که روبروی آنها قرار گرفته بود.
رضا فلاح گفت پاسداری را دیده که هنگام برگشت از حسینیه گوهردشت چند ساعت مچی به دست داشت. او گفت پاسدارها بر سر یک حلقه و کاپشن‌های اعدام شدگان با هم دعوا می‌کردند. شاهد افزود: «فهمیدم که آنها غنائم جنگی را بین خودشان تقسیم می کنند.» شاهد از شادی زیاد ناصریان نسبت به اعدام‌ها و پخش شیرینی گفت. او گفت وظیفه هدایت زندانیان به سوی هیئت مرگ بر عهده ناصریان و کنترل اسامی و مشخصات زندانیان بر عهده حمید نوری بود.
رضا فلاح، دوازدهم مرداد توسط ناصریان بدون چشم بند در مقابل هیئت مرگ هم قرار گرفت. نیری از ناصریان خواست تا برای شاهد که دمپایی به پا ندارد، دمپایی بیاورد. شاهد آن روز با مصاحبه‌ای که موجب آزادی‌اش شود، موافقت کرد و از اعدام نجات یافت. شاهد تقریبا شش ماه بعد از خاتمه اعدام‌ها به اوین منتقل شد و تا زمان آزادی یعنی سال ۱۳۷۰ در آنجا بود.<ref>[https://ir.voanews.com/a/iran-hamid-nouri-court-victims-/6286408.html سایت صدای آمریکا فارسی]</ref>


== سی‌ و چهارمین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
== سی‌ و چهارمین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
سی و چهارمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام های تابستان ۶۷، روز پنجشنبه ششم آبان با حضور دو شاهد، عصمت طالبی کلهران و مختار شلالوند بروجردی، برگزار شد.
عصمت طالبی کلهران دو برادر و همسر خود را در دهه ۶۰ از دست داده است. شاهد روز پنجشنبه به خاطر اعدام عادل، یکی از دو برادرش در سال ۶۷، در برابر دادگاه قرار گرفت.
عصمت و همسرش، عبدالمجید، و عادل همزمان در یک روز در سال ۱۳۶۴ اما در دو محل جداگانه دستگیر شدند. دلیل دستگیری آنها هواداری از گروهی به نام «راه کارگر» بود. هر سه نفر حدود سه ماه در کمیته مشترک زندانی و سپس به زندان اوین منتقل شدند.
عبدالمجید به حبس ابد و عادل به اتهام مارکسیست و ملحد بودن به ۱۵ سال زندان محکوم شد. با این‌ حال در سال ۶۷ عبدالمجید در زندان اوین و عادل در زندان گوهردشت اعدام شدند.
عادل طالبی، تکنسین برق بود و فعالیت گسترده ای در بخش کارگری حزب کارگر داشت. او پاییز سال ۶۶ از اوین به گوهردشت منتقل شد. شاهد و خانواده او به ملاقات برادرش در زندان گوهردشت می رفتند. عصمت تیر ماه ۶۷ با همسرش عبدالمجید در گوهردشت ملاقات کرد. آخرین ملاقات شاهد با برادرش نیز اردیبهشت ۶۷ بود. بعد از آن ملاقات ها قطع شد.
عصمت طالبی توضیح داد که او به همراه گروهی از خانواده های زندانیان به عنوان اعتراض به قطع ملاقات ها به دیدن حسینعلی منتظری در قم رفتند و به دفتر میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت و اکبر هاشمی رفسنجانی نیز نامه نوشتند، اما هیچ ترتیب اثری داده نشد. هفتم آذر ۶۷ خبر اعدام عبدالمجید و چهاردهم آذر همان سال خبر اعدام عادل را به خانواده دادند و ساک های متعلق به آنها را تحویل دادند. در مراجعات متعدد خانواده و سوال در مورد محل دفن عادل، ماموران از «لعنت آباد» نام بردند. شاهد گفت حدس زدند که منظور همان «خاوران» است.
عصمت طالبی، خود نیز یک هفته قبل از دستگیری زایمان کرده بود. عصمت شاهد شکنجه همسر و برادرش بود. او خود نیز به ده سال زندان تعلیقی محکوم شد. او حق سفر از ایران را نداشت و باید خود را مرتب به مقامات معرفی می کرد. از خانواده نیز مبلغ زیادی به عنوان وثیقه خواسته شده بود. عصمت هرگز حکم کتبی دریافت نکرد. شاهد در بهمن ۶۴ از زندان آزاد شد.
شاهد بعدی دادگاه مختار شلالوند بروجردی بود که شهادتش براساس اعدام برادرش، حمزه بود. شاهد روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ برای آخرین بار حمزه را دید. حمزه همان روز دستگیر شد. حمزه به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق ابتدا به ۱۵ سال و سپس به ده سال زندان محکوم شد. شاهد توضیح داد که خود او به خاطر فعالیت های سیاسی تحت تعقیب بود و در سال ۶۱ ایران را ترک کرد.
شاهد تاکید کرد که به همین دلیل شهادتش برمبنای گفته های مادر و خانواده است و او در واقع «زبان مادرش» در این دادگاه است. شاهد گفت آخرین دیدار مادر با حمزه اواخر اردیبهشت ۶۷ در زندان گوهردشت بود. شاهد گفت براساس گفته های مادر، برادرش حمزه شلالوند بروجردی دو ماه یا دو ماه و نیم بعد از آخرین دیدار با مادر در زندان اوین اعدام شد. در گواهی فوت حمزه که جسد او چند ماه بعد از اعدام تحویل مادر و خواهرش شد، اشاره ای به اعدام نشده و علت مرگ «فوت» و تاریخ صدور گواهی یازدهم آبان ۶۷ ثبت شده است.
او گفت از حمزه ساکی به مادر و خواهرش تحویل دادند که روی آن اسم «حمزه» نوشته شده است. شاهد گفت: «این [ساک] میراث برادر من است. او را کشتند. این ساک ۱۶ ماه در راه بود و دو هفته پیش به دسته من رسید.» شاهد توضیح داد که درون ساک یکی از لباس های ورزشی خود او بوده که مادر بنا به درخواست حمزه به زندان برده تا بتواند ورزش کند.
در این جلسه به اطلاعات کتاب های مهدی اصلانی، ایرج مصداقی و محمود رویایی به عنوان بخشی از اسناد کتبی ثبت اعدام عادل طالبی کلهران و حمزه شلالوند بروجردی استناد شد.
قاضی دادگاه در جلسه قبل - سی و سومین جلسه - اعلام کرده بود که جلسات هفته های ۴۵ و ۴۶ محاکمه نوری به جای سوئد در آلبانی، محل کمپ اشرف سه مقر سازمان مجاهدین خلق، برگزار خواهد شد. قاضی پیشنهاد داده بود که به دلیل کوتاه بودن زمان دادگاه در آلبانی، دادستانها مقدمه‌های بازپرسی‌ها از هفت شاهد آلبانی را زودتر و در این هفته ارائه دهند.
به همین دلیل دادستان ها در پایان جلسه سی و چهارم به توضیح این مقدمه ها پرداختند. ویدئویی هم از روایت محمود رویایی، یکی از شاهدان در آلبانی در مورد خاطرات زندان و اعدام ها پخش شد. کروکی ها و عکس ماهواره ای نیز از داخل سالن ها، راهروی مرگ، حسینیه، فرعی، سوله و ... در زندان گوهردشت به نمایش درآمد.
دادستان ها تلاش می‌کنند همزمان با ارائه جزئیات بیشتر و توضیحات تکمیلی، تصویری واقعی تر و روشن تر از زندان گوهردشت و شهادت هفت شاکی در آلبانی را به نمایش درآورند.
دادستان گفت اگر مشکلات فنی پیش نیاید، این تصاویر در آلبانی حین بازپرسی از شاهدان دوباره به نمایش گذاشته خواهند شد. هفت شاهد مستقر در آلبانی عبارتند از محمد زند، مجید صاحب جمع اتابکی، اصغر مهدیزاده، اکبر صمدی، محمود رویایی، حسین فارسی و حسن اشرفیان.<ref>[https://ir.voanews.com/a/nouri-court-session-hamzeh-shahlalvand/6289534.html سایت صدای آمریکا فارسی]</ref>


== سی‌ و پنجمین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
== سی‌ و پنجمین جلسهٔ دادگاه حمید نوری ==
۸٬۶۹۴

ویرایش