جنبش مشروطه ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۳: خط ۹۳:


==== امتیاز نفت دارسی ====
==== امتیاز نفت دارسی ====
در سال ۱۹۰۱ میلادی (۱۳۱۹ ق)، انگلیسی‌ها به کمک عمال خود در دربار و تهدید و رشوه که شیوه‌ی آنها برای بستن قراردادهای استعماری بود، دولت ایران را وادار کردند، امتیاز بهره برداری انحصاری از منابع نفتی سراسر خاک ایران به استثنای مناطق شمالی را به یک انگلیسی به نام «ویلیام ناکس دارسی»  واگذار نماید. انگلیسی‌ها امتیاز نفت سه چهارم  خاک ایران را با ذخایر نفتی عظیم که عمده ترین ثروت کشور محسوب می‌شد، درمقابل پرداخت مبلغ ناچیزی از ایران ربودند. به موجب این امتیازنامه صاحب امتیاز موظف بود که فقط مبلغ بیست هزار لیره‌ی استرلینگ، آن هم پس از شروع بهره برداری نقداً به دولت ایران بپردازد و به اندازه‌ی همین مبلغ از سهام شرکت، پس از تشکیل شرکت، در اختیار ایران بگذارد و همه ساله ۱۶ درصد سود خالص ناشی از بهره برداری نفت را به دولت ایران پرداخت کند. همچنین بابت واگذاری همه‌ی چاه‌های نفت که قبلاً در نواحی مورد امتیاز دارسی با وسایل دستی استخراج می شد هر ساله مبلغ دو هزارتومان بپردازد. به طور کلی قبل از جنگ جهانی اول، سرمایه گذاری انگلیس در ایران ۶/۹ میلیون لیره‌ی استرلینگ بود. سایر دول نیز در ایران کم و بیش امتیازاتی داشتند. هرچه قابل فروش بود، دربار ایران آن را می فروخت. از جمله، حق امتیاز انحصار حفریات تاریخی در سال ۱۹۰۰ به فرانسه و تشکیل قمارخانه‌های معروف به قرارداد «لاتار» در سال ۱۸۸۰ به بلژیکی ها واگذار گردید.<ref>انقلاب مشروطیت ایران نیروها و هدفها - بیژن جزنی ص ۳۹</ref>
در سال ۱۹۰۱ میلادی (۱۳۱۹ ق)، انگلیسی‌ها به کمک عمال خود در دربار و تهدید و رشوه که شیوه‌ی آن‌ها برای بستن قراردادهای استعماری بود، دولت ایران را وادار کردند، امتیاز بهره برداری انحصاری از منابع نفتی سراسر خاک ایران به استثنای مناطق شمالی را به یک انگلیسی به نام «ویلیام ناکس دارسی»  واگذار نماید. انگلیسی‌ها امتیاز نفت سه چهارم  خاک ایران را با ذخایر نفتی عظیم که عمده ترین ثروت کشور محسوب می‌شد، درمقابل پرداخت مبلغ ناچیزی از ایران ربودند. به موجب این امتیازنامه صاحب امتیاز موظف بود که فقط مبلغ بیست هزار لیره‌ی استرلینگ، آن هم پس از شروع بهره برداری، نقداً به دولت ایران بپردازد و به اندازه‌ی همین مبلغ از سهام شرکت، پس از تشکیل شرکت، در اختیار ایران بگذارد و همه ساله ۱۶ درصد سود خالص ناشی از بهره برداری نفت را به دولت ایران پرداخت کند. همچنین بابت واگذاری همه‌ی چاه‌های نفت که قبلاً در نواحی مورد امتیاز دارسی با وسایل دستی استخراج می شد، هر ساله مبلغ دو هزارتومان بپردازد. به طور کلی قبل از جنگ جهانی اول، سرمایه گذاری انگلیس در ایران ۶/۹ میلیون لیره‌ی استرلینگ بود. سایر دول نیز در ایران کم و بیش امتیازاتی داشتند. هرچه قابل فروش بود، دربار ایران آنرا می‌فروخت؛ از جمله، حق امتیاز انحصار حفریات تاریخی در سال ۱۹۰۰ به فرانسه و تشکیل قمارخانه‌های معروف به قرارداد «لاتار» در سال ۱۸۸۰ به بلژیکی ها واگذار گردید.<ref>انقلاب مشروطیت ایران نیروها و هدفها - بیژن جزنی ص ۳۹</ref>


==== استقراض خارجی ====
==== استقراض خارجی ====
اولین وام خارجی ایران به سال ۱۸۹۲، از بانک شاهنشاهی به مبلغ ۵۰۰ هزار لیره‌ برای پرداخت خسارت کمپانی «رژی» بود. در سال ۱۹۰۰ (۱۳۱۷ ق) روسیه‌ی تزاری، وامی به مبلغ  ۵/ ۲۲ میلیون روبل به دولت ایران داد و در مقابل آن عایدات گمرکات شمالی ایران را به گرو گرفت. شرایط پرداخت این قرضه نظیر شرایط پرداخت قرضه‌ی اول بود. ضمناً دولت ایران متعهد می شد که از این پس فقط از روسیه وام بگیرد و مدت قرضه باز هم برای ده سال یعنی تا سال ۱۹۱۰ تمدید می گردید. همچنین ایران موظف بود که از ساختمان راه‌های آهن استنکاف ورزد. در سال ۱۹۰۲م برابر۱۳۱۹ ق، ایران وام جدیدی به مبلغ ۱۰ میلیون روبل، از روسیه تزاری دریافت نمود. قبل از جنگ جهانی اول روسیه، مجموعاً  نزدیک ۱۶۴ میلیون روبل در ایران سرمایه گذاری کرده بود. مقارن این زمان، کل سرمایه گذاری انگلستان در ایران ۶/۹ میلیون لیره‌ی استرلینگ بوده است. «براون» ذکر می کند که قرضه‌ی سال ۱۹۰۰ از روسیه  و شرایط آن، دومین لطمه عظیم را به حیثیت مادی بریتانی وارد آورد. همانطور که امتیاز ناکام تنباکو، حیثیت معنوی آن را جریحه‌دار نمود. این دوره را با واگذاری کنترل گمرکهای ایران به بلژیک (چون بلژیکی‌ها در واقع عوامل روسیه بوده‌اند) می توان تاریخ آغاز کاهش نفوذ انگلیس دانست، دانستن این مسئله‌ برای توجیه روابط انگلستان در جریان نهضت مشروطیت ایران، اهمیتی بسزا دارد.<ref>انقلاب مشروطیت ایران نیروها و هدفها - بیژن جزنی ص ۴۰ و ۴۱</ref>
اولین وام خارجی ایران به سال ۱۸۹۲، از بانک شاهنشاهی به مبلغ ۵۰۰ هزار لیره‌ برای پرداخت خسارت کمپانی «رژی» بود. در سال ۱۹۰۰ (۱۳۱۷ ق) روسیه‌ی تزاری، وامی به مبلغ  ۵/ ۲۲ میلیون روبل به دولت ایران داد و در مقابل آن عایدات گمرکات شمالی ایران را به گرو گرفت. شرایط پرداخت این قرضه نظیر شرایط پرداخت قرضه‌ی اول بود. ضمناً دولت ایران متعهد می شد که از این پس فقط از روسیه وام بگیرد و مدت قرضه باز هم برای ده سال یعنی تا سال ۱۹۱۰ تمدید می گردید. همچنین ایران موظف بود که از ساختمان راه‌های آهن استنکاف ورزد. در سال ۱۹۰۲م برابر۱۳۱۹ ق، ایران وام جدیدی به مبلغ ۱۰ میلیون روبل، از روسیه تزاری دریافت نمود. قبل از جنگ جهانی اول، روسیه مجموعاً  نزدیک ۱۶۴ میلیون روبل در ایران سرمایه گذاری کرده بود. مقارن این زمان، کل سرمایه گذاری انگلستان در ایران ۶/۹ میلیون لیره‌ی استرلینگ بوده است. «براون» ذکر می کند که قرضه‌ی سال ۱۹۰۰ از روسیه  و شرایط آن، دومین لطمه عظیم را به حیثیت مادی بریتانیل وارد آورد. همانطور که امتیاز ناکام تنباکو، حیثیت معنوی آن را جریحه‌دار نمود. این دوره را با واگذاری کنترل گمرک‌های ایران به بلژیک (چون بلژیکی‌ها در واقع عوامل روسیه بوده‌اند) می توان تاریخ آغاز کاهش نفوذ انگلیس دانست. دانستن این مسئله‌ برای توجیه روابط انگلستان در جریان نهضت مشروطیت ایران، اهمیتی بسزا دارد.<ref>انقلاب مشروطیت ایران نیروها و هدفها - بیژن جزنی ص ۴۰ و ۴۱</ref>


== جنبش تحریم تنباکو ==
== جنبش تحریم تنباکو ==
مقدمات اعطای امتیاز تنباکو در سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا فراهم شد. دولت انگلیس فردی به نام ماژور تالبوت را که نفر اصلی طرف قرارداد بود مامور پذیرایی از شاه و هیات همراه کرد. تالبوت ابتدا شرکتی به نام رژی را تاسیس کرد و بعدا به ایران آمد و با رشوه دادن به ناصرالدین شاه و درباریان انحصار خرید و فروش و صادرات توتون و تنباکو را برای پنجاه سال از ناصرالدین شاه گرفت. این قرارداد که تماما به ضرر مردم ایران و تجار ایرانی بود در ۲۹ اسفند ۱۲۶۸ شمسی (۲۰ مارس ۱۸۹۰ میلادی) توسط ناصرالدین شاه امضا شد.  
مقدمات اعطای امتیاز تنباکو در سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا فراهم شد. دولت انگلیس فردی به نام ماژور تالبوت را که نفر اصلی طرف قرارداد بود مامور پذیرایی از شاه و هیات همراه کرد. تالبوت ابتدا شرکتی به نام رژی تاسیس کرد و بعدا به ایران آمد و با رشوه دادن به ناصرالدین شاه و درباریان انحصار خرید و فروش و صادرات توتون و تنباکو را برای پنجاه سال از ناصرالدین شاه گرفت. این قرارداد که تماما به ضرر مردم ایران و تجار ایرانی بود در ۲۹ اسفند ۱۲۶۸ شمسی (۲۰ مارس ۱۸۹۰ میلادی) توسط ناصرالدین شاه امضا شد.  


شرکت رژی برای تسلط بر خرید و فروش تنباکو در ایران دم و دستگاه عریص طویلی راه‌اندازی کرد. در تمام ایالات ایران که مراکز کشت تنباکو بودند نمایندگی تاسیس کرد و نیروهای نظامی برای حفظ منافع شرکت تشکیل داد. عوامل شرکت به کمک حکام محلی عرصه را بر کشاورزان و تجار تنگ کردند. طبق اعلامیه شرکت هیچ کس حق نداشت توتون و تنباکو را به جر شرکت به طرف دیگری بفروشد. در تعیین قیمت نیز شرکت همه‌کاره بود و قیمت را تعیین می‌کرد. تمام این عوامل باعث نارضایتی شدید مردم و اعتراض و در ادامه قیام علیه اعطای امتیاز تنباکو گشت.<ref name=":0">کتاب قیام تنباکو - یعقوب آژند</ref>
شرکت رژی برای تسلط بر خرید و فروش تنباکو در ایران دم و دستگاه عریض و طویلی راه‌اندازی کرد. در تمام ایالات ایران که مراکز کشت تنباکو بودند نمایندگی تاسیس کرد و نیروهای نظامی برای حفظ منافع شرکت تشکیل داد. عوامل شرکت به کمک حکام محلی عرصه را بر کشاورزان و تجار تنگ کردند. طبق اعلامیه شرکت هیچ کس حق نداشت توتون و تنباکو را به جر شرکت به طرف دیگری بفروشد. در تعیین قیمت نیز شرکت همه‌کاره بود و قیمت را تعیین می‌کرد. تمام این عوامل باعث نارضایتی شدید مردم و اعتراض و در ادامه قیام علیه اعطای امتیاز تنباکو گشت.<ref name=":0">کتاب قیام تنباکو - یعقوب آژند</ref>
[[پرونده:میرزا محمد حسن آشتیانی.JPG|جایگزین=میرزا حسن آشتیانی - جنبش تحریم تنباکو|بندانگشتی|میرزا محمد حسن آشتیانی یکی از علمایی که در جنبش تحریم تنباکو شرکت داشت]]
[[پرونده:میرزا محمد حسن آشتیانی.JPG|جایگزین=میرزا حسن آشتیانی - جنبش تحریم تنباکو|بندانگشتی|میرزا محمد حسن آشتیانی یکی از علمایی که در جنبش تحریم تنباکو شرکت داشت]]
اعتراضات علیه امتیاز تنباکو پس از انتشار دو مقاله در روزنامه اختر که توسط عده‌ای ایرانی در استانبول منتشر می‌شد آغاز گشت. این روزنامه برای اولین بار مفاد امتیازنامه را علنی کرد و این کار باعث بالاگرفتن اعتراضات و شعله ورشدن قیام گشت.<ref name=":0" /> ابتدا شهرهای شیراز، تبریز و اصفهان مردم بر ضد قراداد اعتراض کرده از ورود عوامل شرکت رژی به شهر جلوگیری کردند. با اوج‌گیری اعتراضات مردمی علیه قرارداد رژی، ۱۷ماه پس از امضای قرارداد، آیت‌الله میرزا محمد حسین شیرازی، (مرجع زمان) که درسامرا می زیست، به دلیل فشار توده‌های محروم و تبعیدی‌ها و فراری‌های جنبش و نیز به اصرار و پافشاری سید جمال الدین اسدآبادی، طی نامه‌ی محترمانه‌ای به شاه خواستار لغو امتیاز گردید.
اعتراضات علیه امتیاز تنباکو پس از انتشار دو مقاله در روزنامه‌ی اختر که توسط عده‌ای ایرانی در استانبول منتشر می‌شد آغاز گشت. این روزنامه برای اولین بار مفاد امتیازنامه را علنی کرد و این کار باعث بالاگرفتن اعتراضات و شعله ورشدن قیام گشت.<ref name=":0" /> ابتدا در شهرهای شیراز، تبریز و اصفهان مردم بر ضد قراداد اعتراض کرده از ورود عوامل شرکت رژی به شهر جلوگیری کردند. با اوج‌گیری اعتراضات مردمی علیه قرارداد رژی، ۱۷ماه پس از امضای قرارداد، آیت‌الله میرزا محمد حسین شیرازی، (مرجع زمان) که درسامرا می‌زیست، به دلیل فشار توده‌های محروم و تبعیدی‌ها و فراری‌های جنبش و نیز به اصرار و پافشاری سیدجمال‌الدین‌اسدآبادی، طی نامه‌ی محترمانه‌ای به شاه خواستار لغو امتیاز گردید. میرزای شیرازی سرانجام فتوای تحریم استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد. این فتوا در زمانی بودکه توده‌های به پا خاسته‌ خود را برای جهاد مسلحانه بر علیه رژیم وابسته‌ی قاجار آماده می‌کردند و طی اعلامیه‌هائی بر در و دیوار بازار و شمس‌العماره از جانب میرزای شیرازی حکم جهاد می‌دادند! اگر چه علماء تهران به زودی این حکم را از جانب میرزا تکذیب کردند ولی ترس از شورش مسلحانه‌ی مردم آنچنان بالا گرفته بود که عمال و کارکنان کمپانی به سرعت از ایران گریختند!<ref>جنبش تنباکو، نشریه مجاهد، شماره ۱۲۰ - پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۰</ref>


میرزای شیرازی سرانجام فتوای تحریم استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد. این فتوا در زمانی بود که توده‌های به پا خاسته‌ خود را برای جهاد مسلحانه بر علیه رژیم وابسته‌ی قاجار آماده می کردند و طی اعلامیه‌هائی بر در و دیوار بازار و شمس‌العماره از جانب میرزای شیرازی حکم جهاد می‌دادند! اگر چه علماء تهران به زودی این حکم را از جانب میرزا تکذیب کردند ولی ترس از شورش مسلحانه‌ی مردم آنچنان بالا گرفته بود که عمال و کارکنان کمپانی به سرعت از ایران گریختند!<ref>جنبش تنباکو، نشریه مجاهد، شماره ۱۲۰ - پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۰</ref>
در تهران نیز مردم به میرزا حسن آشتیانی فشار آوردند که به مخالفت با کمپانی رژی بپردازد. در اعتراض به امتیاز تنباکو مردم در مسجد شاه گردآمدند و پس از آن به طرف ارگ سلطنتی یورش بردند که در نتیجه شلیک فراشان حکومتی تعدادی از مردم کشته و مجروج شدند. در قیام علیه امتیاز تنباکو نقش زنان بسیار برجسته بود و در بسیاری از قیام‌ها زنان پیشتاز اعتراضات بودند.  
 
در تهران نیز مردم به میرزا حسن آشتیانی فشار آوردند که به مخالفت با کمپانی رژی بپردازد. در اعتراض به امتیاز تنباکو مردم در مسجد شاه گردآمدند و پس از آن به طرف ارگ سلطنتی یورش بردند که در نتیجه شلیک فراشان حکومتی تعدادی از مردم کشته و مجروج شدند. در قیام علیه امتیاز تنباکو نقش زنان بسیار برجسته بود و در بسیاری از قیامها زنان پیشتاز اعتراضات بودند.  


درنهایت بر اثر پایداری مردم و مقاومت آنان ناصرالدین شاه دو سال پس از اعطای امتیاز در ۱۶ دی ۱۲۷۰ شمسی برابر با پنجم جمادی‌الاخر سال ۱۳۰۹ هجری قمری مجبور به لغو امتیاز شد.
درنهایت بر اثر پایداری مردم و مقاومت آنان ناصرالدین شاه دو سال پس از اعطای امتیاز در ۱۶ دی ۱۲۷۰ شمسی برابر با پنجم جمادی‌الاخر سال ۱۳۰۹ هجری قمری مجبور به لغو امتیاز شد.


=== پیامدهای جنبش تحریم تنباکو ===
=== پیامدهای جنبش تحریم تنباکو ===
جنبش تنباکو را می‌توان سرآغازی برای شروع دوران مدرن در ایران به حساب آورد. این جنبش نخستین اعتراض سیاسی بود که از تلگراف که تازه در شهرهای ایران به کار افتاده بود، بیشترین بهره را برد. یکی دیگر از مهمترین دستاوردهای جنبش تنباکو اشاعه فرهنگ روزنامه‌خوانی در کشور بود. تا قبل از جنبش تنباکو روزنامه‌ها به تعداد معدود که عمدتا نظریات دولت را منعکس می‌داد،‌ منتشر می‌شد. هم‌زمان با جنبش، تعداد روزنامه‌ها و تیراژ آن‌ها افزایش بی‌سابقه‌ای یافت.
جنبش تنباکو را می‌توان سرآغازی برای شروع دوران مدرن در ایران به حساب آورد. این جنبش نخستین اعتراض سیاسی بود که از تلگراف که تازه در شهرهای ایران به کار افتاده بود، بیشترین بهره را برد. یکی دیگر از مهمترین دستاوردهای جنبش تنباکو، اشاعه فرهنگ روزنامه‌خوانی در کشور بود. تا قبل از جنبش تنباکو روزنامه‌ها به تعداد معدود که عمدتا نظریات دولت را منعکس می‌داد،‌ منتشر می‌شد. هم‌زمان با جنبش، تعداد روزنامه‌ها و تیراژ آن‌ها افزایش بی‌سابقه‌ای یافت.


قبل از جنبش تنباکو انجمن‌ها عمدتا تخصصی و با هدف مطالعه موضوعات مشخصی مانند شعر و فلسفه و تاریخ بودند اما در پایان قرن و شروع دوران بیداری ایرانیان، تعداد زیادی انجمن توسط نخبگان سیاسی تشکیل شد. هدف اصلی تشکیل این انجمن‌ها بررسی سیستم حکومتی در ایران و ایجاد تحول در آن بود. مفاهیمی مانند ملیت، استقلال، منافع ملی و حاکمیت ملی، از درون این انجمن‌ها به فرهنگ سیاسی ایران آمد. گسترش صنعت چاپ نیز به انجمن‌ها فرصت داد که افکار و عقاید خود را تبلیغ کنند<ref>جنبش تنباکو و مبارزه بی‌خشونت، ص ۱۰ و ۱۱</ref><ref>جنبش‌های اجتماعی در ایران قرن بیستم، استفان پولسون، ص ۸۵</ref>
قبل از جنبش تنباکو انجمن‌ها عمدتا تخصصی و با هدف مطالعه موضوعات مشخصی مانند، شعر و فلسفه و تاریخ بودند اما در پایان قرن و شروع دوران بیداری ایرانیان، تعداد زیادی انجمن توسط نخبگان سیاسی تشکیل شد. هدف اصلی تشکیل این انجمن‌ها بررسی سیستم حکومتی در ایران و ایجاد تحول در آن بود. مفاهیمی مانند ملیت، استقلال، منافع ملی و حاکمیت ملی، از درون این انجمن‌ها به فرهنگ سیاسی ایران آمد. گسترش صنعت چاپ نیز به انجمن‌ها فرصت داد که افکار و عقاید خود را تبلیغ کنند<ref>جنبش تنباکو و مبارزه بی‌خشونت، ص ۱۰ و ۱۱</ref><ref>جنبش‌های اجتماعی در ایران قرن بیستم، استفان پولسون، ص ۸۵</ref>


جنبش تنباکو موجب به‌وجود آمدن تغیرات بنیادینی در ذهنیت ایرانیان شد. این اتفاق نشان داد که شورش‌های مردمی می‌توانند تبدیل به جنبش‌های تاثیرگذار شود. جنبش تنباکو همچنین نشان داد که گروه نوظهور روشنفکر و طبقه‌‌ی متوسط جامعه سنتی می‌توانند با هم کار کنند و اینکه شاه، برخلاف تصور آن ایام، آسیب پذیر است.
جنبش تنباکو موجب به‌وجود آمدن تغیرات بنیادینی در ذهنیت ایرانیان شد. این اتفاق نشان داد که شورش‌های مردمی می‌توانند تبدیل به جنبش‌های تاثیرگذار شوند. جنبش تنباکو همچنین نشان داد که گروه نوظهور روشنفکر و طبقه‌‌ی متوسط جامعه سنتی می‌توانند با هم کار کنند و اینکه شاه، برخلاف تصور آن ایام، آسیب پذیر است.


بعد از جنبش تنباکو، اعضای رادیکال انجمن‌های مخفی، رفرمیست‌های سکولار و مذهبی، علمای سنتی مذهبی، فراماسونرها، تجار کوچک و بزرگ بازار، مغازه‌دارها و دانشجوها، راهی برای ابراز وجود در مسائل سیاسی کشور پیدا کردند. این جنبش همچنین آغازی برای فعالیت هر دو جریان مذهبی و متجدد غیرمذهبی بود.<ref>اروند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب</ref>
بعد از جنبش تنباکو، اعضای رادیکال انجمن‌های مخفی، رفرمیست‌های سکولار و مذهبی، علمای سنتی مذهبی، فراماسونرها، تجار کوچک و بزرگ بازار، مغازه‌دارها و دانشجوها، راهی برای ابراز وجود در مسائل سیاسی کشور پیدا کردند. این جنبش همچنین آغازی برای فعالیت هر دو جریان مذهبی و متجدد غیرمذهبی بود.<ref>اروند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب</ref>
خط ۱۲۳: خط ۱۲۱:


=== ماجرای مسیو نوز بلژیکی ===
=== ماجرای مسیو نوز بلژیکی ===
در بهار ۱۲۷۸ امین‌الدوله از صدراعظمی برکنار و امین‌السلطان به جای او نشست. در همین زمان صحبت از گرفتن وام از یک دولت خارجی در میان بود تا هزینه سفر مظفرالدین شاه به اروپا تامین شود. امین‌السلطان برای گرفتن وام به روسیه منوسل شد. روس‌ها در ازای پرداخت ۲۲ و نیم میلیون روبل امتیاز کمرگات شمال را از دولت ایران گرفتند. شرط دیگر این بود که از این پس ایران حق ندارد تا ۷۵ سال که سررسید بازپرداخت این وام بود از هیچ دولت خارجی دیگری وام بگیرد و همین‌طور از همین پول باید وام بانک شاهنشاهی به مبلغ ۵۰۰ هزار لیره که برای پرداخت تاوان امتیاز توتون و تنباکو به ایران داده شده بود بازپرداخت شود.  
در بهار ۱۲۷۸ امین‌الدوله از صدراعظمی برکنار و امین‌السلطان به جای او نشست. در همین زمان صحبت از گرفتن وام از یک دولت خارجی در میان بود تا هزینه سفر مظفرالدین شاه به اروپا تامین شود. امین‌السلطان برای گرفتن وام به روسیه منوسل شد. روس‌ها در ازای پرداخت ۲۲ و نیم میلیون روبل، امتیاز کمرگات شمال را از دولت ایران گرفتند. شرط دیگر این بود که از این پس ایران حق ندارد تا ۷۵ سال که سررسید بازپرداخت این وام بود، از هیچ دولت خارجی دیگری وام بگیرد و از همین پول باید وام بانک شاهنشاهی به مبلغ ۵۰۰ هزار لیره که برای پرداخت تاوان امتیاز توتون و تنباکو به ایران داده شده بود بازپرداخت شود.  
[[پرونده:تصویر مسیو نوز در رخت ملایان.JPG|جایگزین=جشن بالماسکه بلژیکیان که در آن مسیو نوز رخت ملایی بر تن کرده بود و موجب آشوب شد|بندانگشتی|400x400پیکسل|جشن بالماسکه بلژیکیان که در آن مسیو نوز رخت ملایی بر تن کرده بود و موجب آشوب شد]]
[[پرونده:تصویر مسیو نوز در رخت ملایان.JPG|جایگزین=جشن بالماسکه بلژیکیان که در آن مسیو نوز رخت ملایی بر تن کرده بود و موجب آشوب شد|بندانگشتی|400x400پیکسل|جشن بالماسکه بلژیکیان که در آن مسیو نوز رخت ملایی بر تن کرده بود و موجب آشوب شد]]
از زمان صدارت امین‌الدوله سه بلژیکی که «نوز» رئیس آنان بود برای اداره گمرکات ایران استخدام شده بودند. عنوان او ابتدا «مدیر کل گمرکات» بود که زیر دست صدراعظم کارهای گمرک را پیش می‌برد. هنگام سفر شاه به اروپا که صدراعظم نیز همراه او رفت عنوان نور به «وزیر کل گمرکات» تغییر کرد و تحت این عنوان به اعمال خود سرانه‌ای دست زد. بلژیکیها عوامل اجرای سیاست‌های روس‌ها در ایران بودند،تعرفه‌های گمرکی را افزایش دادند و با بازرگانان ایرانی بدرفتاری می‌کردند. آنان آشکارا میان بازرگانان ایرانی و خارجی و حتی میان بازرگانان ایرانی مسیحی و مسلمان تبعیض قائل می‌شدند و به مسلمانان سخت می‌گرفتند. از طرفی مردم از حیف و میل اموال مملکت توسط شاه و اطرافیانش در اروپا بسیار ناراضی بودند. در اعتراض به عملکرد متصدیان گمرک در تعدادی از شهرها اعتراضاتی به وجود آمد ولی دادخواهی مردم به جایی نرسید و دولت رسیدگی به آن نکرد.  
از زمان صدارت امین‌الدوله سه بلژیکی که «نوز» رئیس آنان بود برای اداره گمرکات ایران استخدام شده بودند. عنوان او ابتدا «مدیر کل گمرکات» بود که زیر دست صدراعظم کارهای گمرک را پیش می‌برد. هنگام سفر شاه به اروپا که صدراعظم نیز همراه او رفت، عنوان نور به «وزیر کل گمرکات» تغییر کرد و تحت این عنوان به اعمال خود سرانه‌ای دست زد. بلژیکی‌ها که عوامل اجرای سیاست‌های روس‌ها در ایران بودند، تعرفه‌های گمرکی را افزایش دادند و با بازرگانان ایرانی بدرفتاری می‌کردند. آنان آشکارا میان بازرگانان ایرانی و خارجی و حتی میان بازرگانان ایرانی مسیحی و مسلمان تبعیض قائل می‌شدند و به مسلمانان سخت می‌گرفتند. از طرفی مردم از حیف و میل اموال مملکت توسط شاه و اطرافیانش در اروپا بسیار ناراضی بودند. در اعتراض به عملکرد متصدیان گمرک در تعدادی از شهرها اعتراضاتی به وجود آمد ولی دادخواهی مردم به جایی نرسید و دولت رسیدگی به آن نکرد.  


در این راستا در بهار سال ۱۲۸۲ در تهران و یزد شورش به پا شد. مردم به دنبال بهانه‌ای بودند که اعتراض و نارضایتی خود را از سیاستهای دولت و عملکردهای خودسرانه نوز و همکارانش ابراز کنند. نارضایتی و اعتراضات و فشار مردم باعث شد که اقشار دیگر جامعه از جمله تعدادی از آخوندها، مخالفت خود را با سیاست‌‌های اتابک ابراز کنند.  سید محمد طباطبایی در تهران و ملا محمد کاظم خراسانی در نجف از آن جمله بودند. در اثر این فشارها در اواخر شهریور ۱۲۸۲ اتابک برکنار و عین‌الدوله به جای او نشست. در بهمن ۱۳۸۲ مفاد قرارداد گمرکات که با روس‌ها بسته شده بود و در آن تعرفه‌های جدیدی معین شده بود، اجرایی شد. مفاد بیمان‌نامه تماما به زیان ایران بود و باعث از میان رفتن صنعت خرده‌پای ایران و از رونق افتادن بازرگانی ایران و آسیب دیدن کشاورزی و دامداری می‌شد. در تعرفه جدید حق گمرکی  کالاهای صادراتی روسیه به ایران بسیار کم و کالاهای صادراتی ایران به روسیه یا هندوستان و فرانسه و دیگر کشورهای به ایران بسیار زیاد بود. در این راستا دولت انگلیس به این تعرفه‌ها اعتراض کرد. دولت ایران برای دلجویی از انگلیس پیمان تعرفه جدیدی با آن کشور بست تا از زیان بازرگانان آنان جلوگیری کند. اما در مورد بازرگانان و کالاهای ایرانی تغییری حاصل نشد. از طرفی قدرت نوز روزبه‌روز بیشتر می‌شد. او علاوه بر وزارت گمرکات، وزیر پست و تلگراف و تلفن و رئیس اداره تذکره هم شد. و یکی از اعضای شورای دولتی بود.
در این راستا در بهار سال ۱۲۸۲ در تهران و یزد شورش به پا شد. مردم به دنبال بهانه‌ای بودند که اعتراض و نارضایتی خود را از سیاست‌های دولت و عملکردهای خودسرانه نوز و همکارانش ابراز کنند. نارضایتی و اعتراضات و فشار مردم باعث شد که اقشار دیگر جامعه از جمله تعدادی از آخوندها، مخالفت خود را با سیاست‌‌های اتابک ابراز کنند.  سید محمد طباطبایی در تهران و ملا محمد کاظم خراسانی در نجف از آن جمله بودند. در اثر این فشارها در اواخر شهریور ۱۲۸۲ اتابک برکنار و عین‌الدوله به جای او نشست. در بهمن ۱۲۸۲ مفاد قرارداد گمرکات که با روس‌ها بسته شده بود و در آن تعرفه‌های جدیدی معین شده بود، اجرایی شد. مفاد بیمان‌نامه تماما به زیان ایران بود و باعث از میان رفتن صنعت خرده‌پای ایران و از رونق افتادن بازرگانی ایران و آسیب دیدن کشاورزی و دامداری می‌شد. در تعرفه‌ی جدید حق گمرکی  کالاهای صادراتی روسیه به ایران بسیار کم و کالاهای صادراتی ایران به روسیه یا هندوستان و فرانسه و دیگر کشورها به ایران بسیار زیاد بود. در این راستا دولت انگلیس به این تعرفه‌ها اعتراض کرد. دولت ایران برای دلجویی از انگلیس پیمان تعرفه جدیدی با آن کشور بست تا از زیان بازرگانان آنان جلوگیری کند. اما در مورد بازرگانان و کالاهای ایرانی تغییری حاصل نشد. از طرفی قدرت نوز روزبه‌روز بیشتر می‌شد. او علاوه بر وزارت گمرکات، وزیر پست و تلگراف و تلفن و رئیس اداره تذکره هم شد. و یکی از اعضای شورای دولتی بود.


می‌توان نتیجه گرفت که برکناری امین‌الدوله که مخالف عقد قرارداد با روس‌ها و گرفتن وام از آن کشور بود و روی کار آمدن امین‌السلطان و ارتقاء‌ نوز در سلسله مراتب اداری دولتی ایران تماما زمینه‌چینی برای عقد قرارداد استعماری گمرگ و اجرایی کردن آن تماما در راستای منافع دولت روسیه بوده است.
می‌توان نتیجه گرفت که برکناری امین‌الدوله که مخالف عقد قرارداد با روس‌ها و گرفتن وام از آن کشور بود و روی کار آمدن امین‌السلطان و ارتقاء‌ نوز در سلسله مراتب اداری دولتی ایران تماما زمینه‌چینی برای عقد قرارداد استعماری گمرگ و اجرایی کردن آن تماما در راستای منافع دولت روسیه بوده است.


در پایان سال ۱۲۸۳ ماجرایی پیش آمد که  باعث شد بهانه‌ای به دست مخالفان نوز بیفتد و آتش اعتراض شعله گرفت. داستان از این قرار بود که دو سال قبل در مراسم بالماسکه‌ای که بلژیکی‌ها برگزار کرده بودند هر کدام از کارکنان بلژیکی لباس یکی از طوایف ایران را به تن کرده بودند و خود نوز نیز عبا و عمامه پوشیده بود. عکسی از این جشن به دست مخالفان سیاست‌های نوز افتاده بود. با فرا رسیدن ماه محرم و افشا این عکس تعدادی از آخوندها از جمله سید عبدالله بهبهانی، صذرالعلما، حاجی شیخ مرتضی (پسر میرزای آشتیانی)، شیخ محمد رضای قمی و سید احمد طباطبایی (برادر سید محمد طباطبایی) به منبر رفته و به این بهانه که نوز به اسلام و علما توهین کرده است نسبت به بدرفتاری‌های نوز اعتراض کردند. عکس‌های بزم بالماسکه به تعداد زیاد منتشر و در دست مردم می‌جرخید. عین الدوله و شاه اعتنایی به این اعتراضات نکردند و پس از محرم نیز این اعتراضات فرو نشست و سال ۱۲۸۴ آغاز شد. گرچه اعتراضات محرم ۱۳۲۲ هجری قمری موقتا فرونشست اما اعتراضات در طول سال ۱۲۸۴ شمسی ادامه داشت زیرا مخالفان سیاست‌های عین‌الدوله و نوز از پا ننشستند و در هر فرصتی صدای مخالفت سرمی‌دادند.  
در پایان سال ۱۲۸۳ ماجرایی پیش آمد که  باعث شد بهانه‌ای به دست مخالفان نوز بیفتد و آتش اعتراض شعله گرفت. داستان از این قرار بود که دو سال قبل در مراسم بالماسکه‌ای که بلژیکی‌ها برگزار کرده بودند، هر کدام از کارکنان بلژیکی لباس یکی از طوایف ایران را به تن کرده بودند و خود نوز نیز عبا و عمامه پوشیده بود. عکسی از این جشن به دست مخالفان سیاست‌های نوز افتاده بود. با فرا رسیدن ماه محرم و افشا این عکس تعدادی از آخوندها از جمله سید عبدالله بهبهانی، صذرالعلما، حاجی شیخ مرتضی (پسر میرزای آشتیانی)، شیخ محمد رضای قمی و سید احمد طباطبایی (برادر سید محمد طباطبایی) به منبر رفته و به این بهانه که نوز به اسلام و علما توهین کرده است، نسبت به بدرفتاری‌های نوز اعتراض کردند. عکس‌های بزم بالماسکه به تعداد زیاد منتشر و در دست مردم می‌جرخید. عین الدوله و شاه اعتنایی به این اعتراضات نکردند و پس از محرم نیز این اعتراضات فرو نشست و سال ۱۲۸۴ آغاز شد. گرچه اعتراضات محرم ۱۳۲۲ هجری قمری موقتا فرونشست اما اعتراضات در طول سال ۱۲۸۴ شمسی ادامه داشت، زیرا مخالفان سیاست‌های عین‌الدوله و نوز از پا ننشستند و در هر فرصتی صدای مخالفت سرمی‌دادند.  


=== هم پیمانی سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی ===
=== هم پیمانی سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی ===
[[پرونده:سید عبدالله بهبهانی.JPG|جایگزین=سید عبدالله بهبهانی از سران مشروطه در تهران|بندانگشتی|430x430پیکسل|سید عبدالله بهبهانی از سران مشروطه در تهران]]
[[پرونده:سید عبدالله بهبهانی.JPG|جایگزین=سید عبدالله بهبهانی از سران مشروطه در تهران|بندانگشتی|430x430پیکسل|سید عبدالله بهبهانی از سران مشروطه در تهران]]
جلودار مخالفت‌ با عین‌الدوله سید عبدالله بهبهانی بود. او در این مسیر به دنبال هم پیمان بود و بین او و سید محمد بهبهانی همدستی پیدا شد. در تاریخ بیداری ایرانیان در این‌باره چنین آمده است: «معتمدالاسلام رشتی از طرف آقای بهبهانی آمد خدمت آقای طباطبایی که قول همکاری را از ایشان بشنود، جنابش در اول او را ما‌ٔیوس فرمود، ولی در آخر فرمود اگر جناب سید عبدالله مقصور را تبدیل کنند و غرض شخصی در کار نباشد من همراه خواهم بود. از آنجا رفت منزل حاجی شیخ فضل‌الله، از آنجا به‌کلی مأیوس گردید. بلکه شیخ معتمدالاسلام را ترسانید که تو را چه با این رسالت».<ref>تاریخ بیداری ایرانیان - ناظم الاسلام کرمانی</ref>
جلودار مخالفت‌ با عین‌الدوله سید عبدالله بهبهانی بود. او در این مسیر به دنبال هم پیمان بود و بین او و سید محمد طباطبایی همدستی پیدا شد. در تاریخ بیداری ایرانیان در این‌باره چنین آمده است: <blockquote>«معتمدالاسلام رشتی از طرف آقای بهبهانی آمد خدمت آقای طباطبایی که قول همکاری را از ایشان بشنود، جنابش در اول او را ما‌ٔیوس فرمود، ولی در آخر فرمود اگر جناب سید عبدالله مقصود را تبدیل کنند و غرض شخصی در کار نباشد من همراه خواهم بود. از آنجا رفت منزل حاجی شیخ فضل‌الله، از آنجا به‌کلی مأیوس گردید. بلکه شیخ معتمدالاسلام را ترسانید که تو را چه با این رسالت».<ref>تاریخ بیداری ایرانیان - ناظم الاسلام کرمانی</ref></blockquote>


=== تخریب ساختمان بانک استقراضی ===
=== تخریب ساختمان بانک استقراضی ===
یکی از وقایعی که در آن روزها رخ داد واقعه تخریب ساختمان بانک استقراضی روسیه بود. پشت بازار کفاشان در تهران قطعه زمینی بود که در آن یک قبرستان قدیمی و یک مدرسه بود. زمین آنجا موقوفه بود و مردم با مراجعه به آخوندها قطعات کوچکی از زمین‌ها را می‌خریدند و خانه می‌ساختند. بانک استقراضی روسیه برای ساختمان خود نیاز به زمین داشت که با واسطه و مراجعه به شیخ فضل الله نوری این قطعه زمین را خرید و شروع به بنای ساختمان کرد. سید محمد طباطبایی در نامه‌ای به مدیر بانک نوشت که اینجا قبرستان مسلمانان است و شما نمی‌توانید ساختمان بانک را در آن بسازید و من چنین اجازه‌ای نمی‌دهم. از طرفی شایعه‌ای برخاست که حین حفاری برای ساختمان تعدادی از استخوان‌های مردگان آشکار شده و کارگران بانک آن‌ها را به چاهی ریخته‌اند. این واقعه در آخرین روزهای ماه رمضان رخ داد و مخالفان دولت نیز از این فرصت استفاده کردند. در روز شنبه چهارم آذر (۲۷رمضان) شیخ محمد واعظ به منبر رفت و داستان ساختمان بانک را پیش کشید و مردم را فراخواند که برای زیارت قبور به محل ساختمان بانک بروند. کارگران ساختمان بانک چون انبوه جمعیت را دیدند پا به فرار گذاشتند. مردم دست به کار شده و در عرض دو ساعت تمام ساختمان را تخریب کردند.   
یکی از وقایعی که در آن روزها رخ داد، واقعه تخریب ساختمان بانک استقراضی روسیه بود. پشت بازار کفاشان در تهران قطعه زمینی بود که در آن یک قبرستان قدیمی و یک مدرسه بود. زمین آنجا موقوفه بود و مردم با مراجعه به آخوندها قطعات کوچکی از زمین‌ها را می‌خریدند و خانه می‌ساختند. بانک استقراضی روسیه برای ساختمان خود نیاز به زمین داشت که با واسطه و مراجعه به شیخ فضل الله نوری این قطعه زمین را خرید و شروع به بنای ساختمان کرد. سید محمد طباطبایی در نامه‌ای به مدیر بانک نوشت که اینجا قبرستان مسلمانان است و شما نمی‌توانید ساختمان بانک را در آن بسازید و من چنین اجازه‌ای نمی‌دهم. از طرفی شایعه‌ای برخاست که حین حفاری برای ساختمان، تعدادی از استخوان‌های مردگان آشکار شده و کارگران بانک آن‌ها را به چاهی ریخته‌اند. این واقعه در آخرین روزهای ماه رمضان رخ داد و مخالفان دولت نیز از این فرصت استفاده کردند. در روز شنبه چهارم آذر (۲۷رمضان)، شیخ محمد واعظ به منبر رفت و داستان ساختمان بانک را پیش کشید و مردم را فراخواند که برای زیارت قبور به محل ساختمان بانک بروند. کارگران ساختمان بانک چون انبوه جمعیت را دیدند پا به فرار گذاشتند. مردم دست به کار شده و در عرض دو ساعت تمام ساختمان را تخریب کردند.   


=== چوب زدن بازرگانان توسط علاءالدوله ===
=== چوب زدن بازرگانان توسط علاءالدوله ===
قند مصرفی بازار ایران از روسیه وارد می‌شد. به علت وقوع جنگ میان روسیه و ٰژاپن واردات قند از روسیه دچار اختلال شد و قیمت قند گران شد. علاء‌الدوله حاکم تهران که مردی سختگیر بود خواست که بازرگانان قند را وادار به کاهش قیمت قند کند.  این کار به دستور عین‌الدوله انجام گرفت که می‌خواست به تلافی پناهنده شدن بازرگانان به حصرت عبدالعظیم از آنان زهر چشم بگیرد. علاءالدوله تعدادی از بازرگانان را به اداره حکمرانی تهران فراخواند و دستور داد تعدادی را به فلک بسته چوب بزنند. در میان بازرگانان حاجی میرزا هاشم قندی که از بازرگانان بزرگ قند و مردی سالخورده و خوشنام بود را نیز چوب زدند و به سفارش سعدالدوله برای خوش رفتاری با میرزا هاشم اعتنایی نکردند. در این هنگام با رسیدن خبر رفتار علاءالدوله با بازرگانان شهر به هم خورده و مردم به پشتیبانی از بازرگانان بازارها را بستند. مشیرالدوله وزیر خارجه برای پیشگیری از آشوب بیشتر حاجی سید هاشم و بازرگانان دیگر را به نزد خود فراخواند و با آنان با مهربانی رفتار کرده از آنان دلجویی کرد ولی کار از کار گذشته بود.
قند مصرفی بازار ایران از روسیه وارد می‌شد. به علت وقوع جنگ میان روسیه و ٰژاپن، واردات قند از روسیه دچار اختلال شد و قیمت قند گران شد. علاء‌الدوله حاکم تهران که مردی سختگیر بود، خواست که بازرگانان قند را وادار به کاهش قیمت قند کند.  این کار به دستور عین‌الدوله انجام گرفت که می‌خواست به تلافی پناهنده شدن بازرگانان به حصرت عبدالعظیم از آنان زهر چشم بگیرد. علاءالدوله تعدادی از بازرگانان را به اداره‌ی حکمرانی تهران فراخواند و دستور داد تعدادی را به فلک بسته چوب بزنند. در میان بازرگانان حاجی میرزا هاشم قندی که از بازرگانان بزرگ قند و مردی سالخورده و خوشنام بود را نیز چوب زدند و به سفارش سعدالدوله وزیر تجارت، برای خوش رفتاری با میرزا هاشم اعتنایی نکردند. در این هنگام با رسیدن خبر رفتار علاءالدوله با بازرگانان، شهر به هم خورده و مردم به پشتیبانی از بازرگانان بازارها را بستند. مشیرالدوله وزیر خارجه برای پیشگیری از آشوب بیشتر، حاجی سید هاشم و بازرگانان دیگر را به نزد خود فراخواند و با آنان با مهربانی رفتار کرده از آنان دلجویی کرد ولی کار از کار گذشته بود.


=== واقعه مسجد شاه ===
=== واقعه مسجد شاه ===
[[پرونده:سید محمد طباطبایی.JPG|جایگزین=سید محمد طباطبایی از سران مشروطه در تهران|بندانگشتی|350x350پیکسل|سید محمد طباطبایی از سران مشروطه در تهران]]
[[پرونده:سید محمد طباطبایی.JPG|جایگزین=سید محمد طباطبایی از سران مشروطه در تهران|بندانگشتی|350x350پیکسل|سید محمد طباطبایی از سران مشروطه در تهران]]
بعدازظهر روز چوب زدن بازرگانان بازار بسته شد و انبوه مردم به مسجد شاه روآورده در آنجا تجمع کردند. سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی از پشتیبانی بازرگانان و تجار برخوردار بودند. در واقع این طبقه بورژواری تجاری ایران بود که خواسته‌‌های عدالتخواهانه مردم ایران را در آن روزگار نمایندگی می‌کرد و نظام فئودالی و دربار و حاکمان مطلق العنان سد راه پیشرفت و گذار جامعه ایران به یک جامعه مدرن بودند. همانشب میرزا ابوالقاسم امام جمعه کسانی از سران بازرگانان را به خانه خود دعوت کرد و با آنان همراهی نشان داد و از آنان خواست که روز بعد نیز بازار را ببندند و در مسجد شاه تجمع کنند. امام جمعه وابسته به دربار و از هم پیمانان عین‌الدوله بود و نقشه‌اش ضربه زدن به جنبش مردم بود. روز بعد مردم در مسجد تجمع کردند و دنبال علما فرستاده به مسجد شاه آوردند. شیخ فضل الله از این کار سرباز زد. امام جمعه از قبل نقشه خود را به اطلاع عین‌الدوله رسانده بود. سران جنبش در مسجد شاه مشورت کردند و قرار گذاشتند که در تلافی بدرفتاری علاءالدوله عزل او از حکمرانی تهران را بخواهند و همچنین از شاه بخواهند که مجلسی برای رسیدگی به دادخواهی‌های مردم برپا گرداند. در ابتدا خواسته مردم تاسیس عدالتخانه برای رسیدگی به دادخواهی ها بود زیرا در ایران آن روزگار در هر ولایتی حاکمان مستبد هر طور می‌خواستند با مردم رفتار می‌کردند و مردم از گزند ظلم و ستم آنان در امان نبودند.  
بعدازظهر روز چوب زدن بازرگانان بازار بسته شد و انبوه مردم به مسجد شاه روآورده در آنجا تجمع کردند. سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی از پشتیبانی بازرگانان و تجار برخوردار بودند. در واقع این طبقه‌ی بورژواری تجاری ایران بود که خواسته‌‌های عدالتخواهانه مردم ایران را در آن روزگار نمایندگی می‌کرد و نظام فئودالی و دربار و حاکمان مطلق العنان سد راه پیشرفت و گذار جامعه ایران به یک جامعه مدرن بودند. همان‌شب میرزا ابوالقاسم امام جمعه کسانی از سران بازرگانان را به خانه خود دعوت کرد و با آنان همراهی نشان داد و از آنان خواست که روز بعد نیز بازار را ببندند و در مسجد شاه تجمع کنند. امام جمعه وابسته به دربار و از هم پیمانان عین‌الدوله بود و نقشه‌اش ضربه زدن به جنبش مردم بود. روز بعد مردم در مسجد تجمع کردند و دنبال علما فرستاده به مسجد شاه آوردند. شیخ فضل الله از این کار سرباز زد. امام جمعه از قبل نقشه خود را به اطلاع عین‌الدوله رسانده بود. سران جنبش در مسجد شاه مشورت کردند و قرار گذاشتند که در تلافی بدرفتاری علاءالدوله عزل او از حکمرانی تهران را بخواهند و همچنین از شاه بخواهند که مجلسی برای رسیدگی به دادخواهی‌های مردم برپا گرداند. در ابتدا خواسته مردم تاسیس عدالتخانه برای رسیدگی به دادخواهی ها بود زیرا در ایران آن روزگار در هر ولایتی حاکمان مستبد هر طور می‌خواستند با مردم رفتار می‌کردند و مردم از گزند ظلم و ستم آنان در امان نبودند.  


علما قرار گذاشتند که سید جمال‌الدین اصفهانی به منبر رفته و این خواسته‌ها را با مردم در میان بگذارد. امام جمعه به سید جمال دستور داد که چه حرفهایی را بزند. سید جمال به منبر رفت و بعد از خواندن آیاتی از قرآن سخن را به بدرفتاری‌ علاءالدوله با بازرگانان کشاند و گفت که شاه اگر مسلمان است با علمای اعلام همراهی خواهد کرد و عرایض بی‌غرضانه‌ی علماء‌ را خواهد شنید و الا اگر... در همین حین امام جمعه که نقشه ضربه زدن به جنبش را به سود دولت در سر می‌پروراند به میان صحبت سید جمال پرید و گفت ای سید بی‌دین، ای لامذهب، بی‌احترامی به شاه کردی، ای کافر، ای بابی، چرا به شاه بدمی‌گویی؟! بکشید این بابی را. دراین هنگام تعدادی از نوکران و فراشان دولتی که از قبل آماده بودند با چوب و غداره و تپانچه به جان مردم افتادند و آنان را متفرق کردند. سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی و سید جمال پر پناه همراهان خود از مسجد خارج شدند. این یک پیروزی به نفع دولت بود که مجری آن امام جمعه بود. در پی این واقعه سید محمد طباطبایی پیشنهاد کرد که فردا در شهر نمانند و به شاه عبدالعظیم پناهنده شوند.
علما قرار گذاشتند که سید جمال‌الدین اصفهانی به منبر رفته و این خواسته‌ها را با مردم در میان بگذارد. امام جمعه به سید جمال دستور داد که چه حرف‌هایی را بزند. سید جمال به منبر رفت و بعد از خواندن آیاتی از قرآن سخن را به بدرفتاری‌ علاءالدوله با بازرگانان کشاند و گفت که شاه اگر مسلمان است با علمای اعلام همراهی خواهد کرد و عرایض بی‌غرضانه‌ی علماء‌ را خواهد شنید و الا اگر... در همین حین امام جمعه که نقشه‌ی ضربه زدن به جنبش را به سود دولت در سر می‌پروراند به میان صحبت سید جمال پرید و گفت: «ای سید بی‌دین، ای لامذهب، بی‌احترامی به شاه کردی، ای کافر، ای بابی، چرا به شاه بدمی‌گویی؟! بکشید این بابی را». دراین هنگام تعدادی از نوکران و فراشان دولتی که از قبل آماده بودند با چوب و غداره و تپانچه به جان مردم افتادند و آنان را متفرق کردند. سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی و سید جمال در پناه همراهان خود از مسجد خارج شدند. این یک پیروزی به نفع دولت بود که مجری آن امام جمعه بود. در پی این واقعه، سید محمد طباطبایی پیشنهاد کرد که فردا در شهر نمانند و به شاه عبدالعظیم پناهنده شوند.


=== تحصن در شاه عبدالعظیم ===
=== تحصن در شاه عبدالعظیم ===
روز جهارشنبه ۲۲ آذر ( ۱۶ شوال) فعالان جنبش یک به یک به قصد تحصن در شاه عبدالعظیم از تهران بیرون رفتند. از علماء سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی با خاندان خود و حاجی شیخ مرتضی، صدرالعلما، سید جمال‌الدین افجه‌ای، میرزا مصطفی، شیخ محمد صادق کاشانی و شیخ محمد رضا قمی عازم حضرت عبدالعظیم شدند. در ابتدا نوکران امام جمعه و فراشان دولتی می‌خواستند از خروج آنان جلوگیری کنند و کار به شلیک تپانچه کشید. عین‌الدوله از ترس اینکه خبر به مردم برسد و بازار را ببندند دستور داد که جلوگیری نکنند. عین‌الدوله پس از این ماجرا به آخوندهایی مانند امام جمعه که در همین روزها داماد شاه نیز شده بود و شیخ فضل‌الله نوری پاداش داد. در شاه عبدالعظیم روز به روز به تعداد متحصنین افزوده می‌شد و هزینه‌های آنان توسط بازرگانان و تجار که با جنبش همراه بودند پرداخته می‌شد. خبر بالاگرفتن کار متجصنین به عین‌الدوله رسید او در صدد برآمد که آنها را متفرق کند و میان آنان تفرقه بیندازد. در یک نمونه بیشنهاد ۲۰ هزار تومان پول به سید محمد طباطبایی داد تا از متحصنین جدا شود که قبول نکرد.  
روز جهارشنبه ۲۲ آذر ( ۱۶ شوال) فعالان جنبش، یک به یک به قصد تحصن در شاه عبدالعظیم از تهران بیرون رفتند. از علماء سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی با خاندان خود و حاجی شیخ مرتضی، صدرالعلما، سید جمال‌الدین افجه‌ای، میرزا مصطفی، شیخ محمد صادق کاشانی و شیخ محمد رضا قمی عازم حضرت عبدالعظیم شدند. در ابتدا نوکران امام جمعه و فراشان دولتی می‌خواستند از خروج آنان جلوگیری کنند و کار به شلیک تپانچه کشید. عین‌الدوله از ترس اینکه خبر به مردم برسد و بازار را ببندند، دستور داد که جلوگیری نکنند. عین‌الدوله پس از این ماجرا به آخوندهایی مانند امام جمعه که در همین روزها داماد شاه نیز شده بود و شیخ فضل‌الله نوری پاداش داد. در شاه عبدالعظیم روز به روز به تعداد متحصنین افزوده می‌شد و هزینه‌های آنان توسط بازرگانان و تجار که با جنبش همراه بودند پرداخته می‌شد. خبر بالاگرفتن کار متجصنین به عین‌الدوله رسید. او در صدد برآمد که آن‌ها را متفرق کند و میان آنان تفرقه بیندازد. در یک نمونه بیشنهاد ۲۰ هزار تومان پول به سید محمد طباطبایی داد تا از متحصنین جدا شود که قبول نکرد.  


عین‌الدوله امیر بهادر جنگ را همراه با دویست تن سوار فرستاد تا با نیرنگ سران متحصنین را از شاه عبدالعظیم بیرون بکشد و هر کدام را به جای دوری تبعید کند. میان متحصنین و امیربهادر درگیری شد. خبر درگیریهای شاه عبدالعظیم به تهران رسید و مردم خواستند که بازار را ببندند و به شورش برخیزند. شاه با تلفن به امیر بهادر جنگ دستور بازگشت داد. متحصنین می‌خواستند که مستقیما با شاه دیدار و گفتگو کنند و عین‌الدوله مانع این کار بود. متحصنین چاره‌ای اندیشیده و سفیر عثمانی را میانجی قرار دادند که خواسته‌های آنان را به شاه برساند. سفیر عثمانی میانجی‌گری را پذیرفت و از طریق مشیرالدوله وزیر خارجه درخواست‌های متحصنین را برای شاه فرستاد.
عین‌الدوله امیر بهادر جنگ را همراه با دویست تن سوار فرستاد تا با نیرنگ، سران متحصنین را از شاه عبدالعظیم بیرون بکشد و هر کدام را به جای دوری تبعید کند. میان متحصنین و امیربهادر درگیری شد. خبر درگیری‌های شاه عبدالعظیم به تهران رسید و مردم خواستند که بازار را ببندند و به شورش برخیزند. شاه با تلفن به امیر بهادر جنگ دستور بازگشت داد. متحصنین می‌خواستند که مستقیما با شاه دیدار و گفتگو کنند و عین‌الدوله مانع این کار بود. متحصنین چاره‌ای اندیشیده و سفیر عثمانی را میانجی قرار دادند که خواسته‌های آنان را به شاه برساند. سفیر عثمانی میانجی‌گری را پذیرفت و از طریق مشیرالدوله وزیر خارجه درخواست‌های متحصنین را برای شاه فرستاد.


اصلی‌ترین درخواست‌های متحصنین تاسیس عدالتخانه در همه جای ایران، برداشتن مسیو نوز از ریاست گمرک و مالیه و برداشتن علا،الدوله از حکمرانی تهران بود.
اصلی‌ترین درخواست‌های متحصنین، تاسیس عدالتخانه در همه جای ایران، برداشتن مسیو نوز از ریاست گمرک و مالیه و برداشتن علا،الدوله از حکمرانی تهران بود.
[[پرونده:عبن الدوله.JPG|جایگزین=عین‌الدوله از بزرگترین دشمنان مشروطه|بندانگشتی|عین‌الدوله از بزرگترین دشمنان مشروطه]]
[[پرونده:عبن الدوله.JPG|جایگزین=عین‌الدوله از بزرگترین دشمنان مشروطه|بندانگشتی|عین‌الدوله از بزرگترین دشمنان مشروطه]]
مظفرالدین شاه با خواسته‌های متحصنین موافقت کرد و به عین الدوله دستور داد که علما را با احترام به شهر بازگرداند. عین‌الدوله در این کار تعلل می‌کرد و نمایندگان علما را که به تهران آمده‌بودند معطل کرده توطئه تبعید آنان را تدارک می‌دید. در این بین مردم بازار را تعطیل کرده به خیابان ریختند و جلوی کالسکه شاه را گرفتند و از شاه خواستند که علما را به شهر بازگرداند. شاه به عین الدوله  فرمان داد که با خواسته‌های آقایان موافقت شده و برای تاسیس عدالتخانه دستور جداگانه‌ای صادر کرد. پس از صدور فرمان مظفرالدین شاه روز بیست و دوم دی‌ماه برای بازگرداندن متحصنین به تهران مشخص شد. در آنروز از طرف شاه کالسکه‌های سلطنتی برای بازگرداندن علما به تهران فرستاده شد. راه‌آهن تهران و عبدالعظیم را مجانی کردند. بازارها بسته شدو و مردم دسته دسته به طرف عبدالعظم حرکت کردند. متحصنین در میان استقبال و هیاهو و شادی مردم به تهران آمده به دیدار شاه رفتند. این تحصن یکماه به طول انجامید. در ادامه علاءالدوله از حکمرانی تهران برکنار شد.   
مظفرالدین شاه با خواسته‌های متحصنین موافقت کرد و به عین الدوله دستور داد که علما را با احترام به شهر بازگرداند. عین‌الدوله در این کار تعلل می‌کرد و نمایندگان علما را که به تهران آمده‌بودند معطل کرده، توطئه تبعید آنان را تدارک می‌دید. در این بین مردم بازار را تعطیل کرده به خیابان ریختند و جلوی کالسکه شاه را گرفتند و از شاه خواستند که علما را به شهر بازگرداند. شاه به عین الدوله  فرمان داد که با خواسته‌های آقایان موافقت شده و برای تاسیس عدالتخانه دستور جداگانه‌ای صادر کرد. پس از صدور فرمان مظفرالدین شاه روز بیست و دوم دی‌ماه برای بازگرداندن متحصنین به تهران مشخص شد. در آنروز از طرف شاه کالسکه‌های سلطنتی برای بازگرداندن علما به تهران، فرستاده شد. راه‌آهن تهران و عبدالعظیم را مجانی کردند. بازارها بسته شد و مردم دسته دسته به طرف عبدالعظم حرکت کردند. متحصنین در میان استقبال و هیاهو و شادی مردم به تهران آمده به دیدار شاه رفتند. این تحصن یک‌ماه به طول انجامید. در ادامه علاءالدوله از حکمرانی تهران برکنار شد.   


=== کارشکنی عین‌الدوله ===
=== کارشکنی عین‌الدوله ===
عین‌الدوله هیچگاه راضی به دادن امتیاز به متحصنین نبود و مخالف تاسیس عدالتخانه بود، به همین خاطر در راه‌اندازی عدالتخانه کارشکنی و وقت کشی می‌کرد. در دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۵ شاه به باغشاه رفته بود. عین‌الدوله در آنجا نشستی با وزرا برگزار کرد و هدفش این بود که باقی وزرا را نیز برای مخالفت با راه‌اندازی عدالتخانه همراه کند. در این نشست احتشام السلطنه از برپایی عدالتخانه حمایت کرد اما باقی وزرا مخالفت کردند. پس از این نشست عین‌الدوله احتشام السلطنه را به بهانه سرکشی یه مرز به کردستان فرستاد. مردم که از گفتگوهای این جلسه و بیرون کردن احتشام السلطنه آگاه شدند  به علما فشار آوردند. سید محمد طباطبایی نامه‌ای به عین الدوله نوشت و در نامه از او خواست که به قولهایی که داده عمل کند. در این نامه سید محمد طباطبایی نام مجلس را به جای عدالتخانه آورد و اینکه مردم در اداره امور مملکت سهیم شوند. در همین هنگام شورشهایی در شیراز و مشهد نیز رخ داد. سید محمد طباطبایی نامه‌ای به مظفرالدین شاه نوشت و ظلم و ستم عوامل حکومت و بدبختی‌های مردم ولایات مختلف را در آن شرج داده و درخواست کرد که به قولهایی که در جهت تاسیس عدالتخانه و مجلس داده شده عمل شود. در جواب این نامه پاسخی از طرف شاه رسید که نامه را دیده است و برای رسیدگی به این امور دستورات لازم را به صدراعظم داده است و توصیه کرده که علما شورش و آشوب ملت را فرونشانند. از متن این پاسخ معلوم بود که نامه هیچ‌گاه به دست شاه نرسیده و پاسخ از طرف عین‌الدوله است.  
عین‌الدوله هیچگاه راضی به دادن امتیاز به متحصنین نبود و مخالف تاسیس عدالتخانه بود، به همین خاطر در راه‌اندازی عدالتخانه کارشکنی و وقت کشی می‌کرد. در دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۵ شاه به باغشاه رفته بود. عین‌الدوله در آنجا نشستی با وزرا برگزار کرد و هدفش این بود که باقی وزرا را نیز برای مخالفت با راه‌اندازی عدالتخانه همراه کند. در این نشست احتشام السلطنه از برپایی عدالتخانه حمایت کرد اما باقی وزرا مخالفت کردند. پس از این نشست، عین‌الدوله احتشام السلطنه را به بهانه‌ی سرکشی به مرز، به کردستان فرستاد. مردم که از گفتگوهای این جلسه و بیرون کردن احتشام السلطنه آگاه شدند  به علما فشار آوردند. سید محمد طباطبایی نامه‌ای به عین الدوله نوشت و در نامه از او خواست که به قول‌هایی که داده عمل کند. در این نامه سید محمد طباطبایی نام مجلس را به جای عدالتخانه آورد و اینکه مردم در اداره امور مملکت سهیم شوند. در همین هنگام شورش‌هایی در شیراز و مشهد نیز رخ داد. سید محمد طباطبایی نامه‌ای به مظفرالدین شاه نوشت و ظلم و ستم عوامل حکومت و بدبختی‌های مردم ولایات مختلف را در آن شرج داده و درخواست کرد که به قول‌هایی که در جهت تاسیس عدالتخانه و مجلس داده شده عمل شود. در جواب این نامه پاسخی از طرف شاه رسید که نامه را دیده است و برای رسیدگی به این امور دستورات لازم را به صدراعظم داده است و توصیه کرده که علما شورش و آشوب ملت را فرونشانند. از متن این پاسخ معلوم بود که نامه هیچ‌گاه به دست شاه نرسیده و پاسخ از طرف عین‌الدوله است.  


=== کشته شدن سید عبدالحمید و ماجرای مسجد جمعه ===
=== کشته شدن سید عبدالحمید و ماجرای مسجد جمعه ===
۲٬۳۲۰

ویرایش

منوی ناوبری