آندرانیک آساتوریان: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
آندرانیک اثری را نیز خودش به عنوان آهنگساز، تنظیم کننده و خواننده اجرا کرد؛ ترانه‌ای به نام "مادرم" که همایون هوشیارنژاد شعر آنرا سرود و رافی خاچاطوریان ویدئویی از آن تهیه کرد. "مادرم" یکی از غمگین‌ترین آثار اوست.
آندرانیک اثری را نیز خودش به عنوان آهنگساز، تنظیم کننده و خواننده اجرا کرد؛ ترانه‌ای به نام "مادرم" که همایون هوشیارنژاد شعر آنرا سرود و رافی خاچاطوریان ویدئویی از آن تهیه کرد. "مادرم" یکی از غمگین‌ترین آثار اوست.


=== نقش آندرانیک در موسیقی پاپ ایرانی ===
=== هواداری از سازمان مجاهدین ===
موسیقی پاپ ایرانی در دهه‌های پایانی پیش از انقلاب اسلامی در دو جریان اصلی در حرکت بود. نخست، ترانه‌هایی که موسیقی آنها بیشتر توسط استادان موسیقی ایرانی مانند علی تجویدی، همایون خرم و پرویز یاحقی ساخته می‌شد و با صدای خوانندگانی چون مرضیه، دلکش و پوران از رادیو به گوش مردم می‌رسید. ترانه‌هایی که موسیقی آنها بیشتر با همراهی ارکسترهای تک صدایی یا با هارمونی ابتدایی ارائه می‌شدند؛ به استثنای دوره‌ای که مرتضی حنانه کوشید با پشتوانه تحصیلات کلاسیک خود و با یاری ارکستر فارابی تنظیم پیشرفته‌‌ای از آثار ارائه دهد. سبک خوانندگانی که برای نمونه به آنها ارائه شد، در نسل بعد به شکل عمده از سوی گلپایگانی، حمیرا، مهستی، هایده و ... پی گرفته شد.
از اواسط دهه ۱۹۹۰ آندرانیک بصورت حرفه‌ای شروع به فعالیت در راستای برنامه‌های شورای ملی مقاومت ایران کرد و با تنظیم آثار جاودان خانم مرضیه و برنامه‌هایی که به نفع سازمان مجاهدین خلق ایران در اروپا و آمریکا به روی صحنه ‌رفت این کار را ادامه داد.
 
به موازات این آثار که محبوبیت فراوانی نیز در بین مردم داشتند، در دهه ۱۳۳۰ فرم دیگری از موسیقی پاپ ایرانی نیز شکل گرفت که بسیار تحت تاثیر فضای موسیقی پاپ غربی بود و سازهای ایرانی هم در ارکسترهای آن به کار برده نمی‌شدند. در بسیاری از این ترانه‌ها که مجری اصلی آنها ویگن بود، فضای موسیقی دیگر لزوماَ ایرانی یا خاورمیانه‌ای نیست؛ اگر شعر پارسی را از ترانه برداریم به راحتی می‌توان یک شعر مثلا انگلیسی یا فرانسوی روی آن گذاشت و کسی هم متوجه نمی‌شود که کار در ایران ساخته شده است.


این سبک در دهه ۱۳۵۰ به پشتوانه موج تازه‌ای از آهنگسازان و ترانه‌سرایان جوان دگرگون شد. واروژان از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان پیشکسوت در این دوره بود و سپس آندرانیک، منوچهر چشم‌آذر، بابک افشار، حسن شماعی‌زاده، ناصر چشم آذر و ... به فعالیت‌های گسترده‌ای مشغول شدند. محبوبیت این آثار تا جایی پیش رفته بود که حتا شماری از استادان موسیقی ایرانی مانند محمد حیدری که در زمینه آفرینش موسیقی ترانه‌ها هم بسیار فعال بودند، بخشی از کارهای خود را به هنرمندان این سبک می‌سپردند. در این فضا آندرانیک فعالیت خود را با تنظیم ترانه "نمیاد" با آهنگ حسن شماعی‌زاده و صدای گوگوش آغاز کرد
این همکاری با سازمان مجاهدین خلق هم شروع و اعلام شد. آندو در برنامه‌‎های گوناگون این سازمان شرکت می‌کرد و با خوانندگان مجاهدین همکاری نزدیکی داشت. این موضوع در لس‌آنجلس باعث شد تا شماری از دوستان و همکاران آندرانیک از او فاصله بگیرند. اما آندرانیک مصممانه فعالیت‌های خود را در مقاومت ایران ادامه داد.
[[پرونده:آندرانیک آساطوریان.jpg|جایگزین=آندرانیک آساطوریان|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان]]اولین ترانه او «نمیاد» بود که با صدای گوگوش اجرا شد. همچنین از کارهای او در این سالها می‌توان از تنظیم ترانه «شقایق»، جشن دلتنگی، نفس،‌نیمه گمشده و بسیاری از ترانه‌های مشهور تاریخ موسیقی پاپ ایرانی نام برد.


=== آرانژمان در موسیقی ===
=== عضویت در شورای ملی مقاومت ایران ===
آرانژمان در موسیقی به معنی تنظیم موسیقی است. آرانژامان مشخص می‌کند که هر ساز در ارکستر چه موسیقی و نتهایی را بنوازند.آرانژمان بیان کننده لحن نتها بر پایه قوانین هارمونی است.<ref>[http://aitonmusic.blogsky.com/1391/08/03/post-98/ اصطلاحات مربوط به فرم های قطعات موسیقی کلاسیک]</ref> این تکنیک برای اولین بار توسط آندرانیک آساطوریان وارد موسیقی ایران شد. او با ایجاد  ارکستر پاپ این نوع موسیقی را در ایران رواج داد و از آن پس تنظیم موسیقی برای ترانه‌های پاپ ایرانی اهمیت بسیاری یافت.<ref>[http://www.javanan.com/2015-02-25-19-33-49-2 آندرانيك، تجسم نيم قرن موسيقي ايران، جاودانه شد]</ref> پیش از وی موسیقی ایرانی موسیقی تک صدایی یا «یونیسن» به شمار می‌آمد اما آندرانیک توانست آنرا به موسیقی هارمونیک و چندصدایی ارتقاء دهد<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=JxqlWRqLWwY مستند آندرانیک ( آندو) پدر تنظیم موسیقی پاپ ایران-شهداد روحانی- تایم کد4:59]</ref>
سرانجام آندرانیک آساتوریان در سال  ۱۳۷۷ به عضویت شورای ملی مقاومت ایران درآمد.


=== شش و هشت شیکاگویی ===
قسمتی از مصاحبه آندو با سیمای آزادی در مورد آشنایی‌اش با مجاهدین ومقاومت ایران:<blockquote>تا این‌که گذشت و گذشت و اگر اشتباه نکنم سال ۱۹۹۳ یا ۹۴ بود که یک روز همین طور که در خانه داشتم تلویزیون تماشا می‌کردم، یکدفعه حین عوض کردن کانال، نگاهم به یک کانال ایرانی افتاد. داشتم به این کانال نگاه می‌کردم که یکی از دوستانم شروع کرد به استنطاق کردن که: «تو چرا رفتی با مجاهدین؟ چرا این کارها را می‌کنی؟ چرا آن کارها را کردی؟!»...، واقعاً مرا با این حرفهایش به‌عصبانیت رساند.</blockquote><blockquote>من هم در عوض تلفن را برداشتم و به خانهٴ آن دوست عزیز، که در همان کانال ایرانی دیده بودم؛ و شاید نیاز نباشد که اسم او را بیاورم، زنگ زدم و به او گفتم: «فلانی، من آندرانیک هستم و به‌عنوان یک پیش‌کسوت موسیقی می‌خواهم به‌تو تبریک بگویم که با بچه‌های مجاهد رفتی».</blockquote><blockquote>او گفت: «به به!… راست می‌گی؟» گفتم: «آره راست می‌گم. چون تنها کسی که الآن دارد برای آزادی مردم در ایران می‌جنگد، فقط مجاهدین هستند، کس دیگری نیست». او هم گفت: «به تو تبریک می‌گم».</blockquote><blockquote>به آن دوست گفتم: «احیاناً شما با بچه‌های مجاهد در ارتباط هستید و با هم صحبت می‌کنید، از قول من به ‌آنها بگویید که در این راه مقدسی که دارید می‌روید، من هم اگر کمکی از دستم بر بیاید، می‌خواهم با شما باشم و خیلی خوشحال می‌شوم.</blockquote><blockquote>یکی دو روز بیشتر طول نکشید که برادر عزیزم طاهر سعیدی به من تلفن کرد و گفت: «آقای آندرانیک، شنیدم که شما می‌خواهید با ما همکاری کنید». به او گفتم: «بله، دیگر افتخاری بالاتر از این نمی‌شود».</blockquote><blockquote>بعد قرار شد من هم در آن جشنی که در پاریس برگزار شد، که ویگن و خیلی از خواننده‌های دیگر هم در آن حضور داشتند، شرکت کنم.</blockquote>مجری: جشن همبستگی.<blockquote>آندرانیک: بله، بله بارک الّله! مسئولان جشن از من خواستند که 7آهنگ را برای این جشن تنظیم کنم. این کار یک ماه طول کشید و من آنها را برای ارکستر تنظیم کردم. اگر یادتان باشد ارکستر بسیار بزرگی بود، تقریباً شبیه به یک ارکستر کوچک سمفونی کلاسیک.</blockquote><blockquote>در طول این یک‌ماه بارها و بارها حس می‌کردم که این صحبتهایی که از مجاهدین می‌شنوم، خیلی فرق می‌کند با 53سالی که من زندگی کرده‌ام. (دارم از آن 20سال پیش صحبت می‌کنم که آن موقع 53سالم بود). می‌دیدم که خیلی چیزها فرق می‌کند؛ از صحبتهایی که می‌کنند، سطح تحصیلات بچه‌ها و خیلی چیزهای دیگر، خیلی فرق می‌کرد و من بسیار مشتاق شدم بفهمم یک مجاهد چه کار می‌کند.</blockquote>مجری: چه فرقی در آنها می‌دیدید؟ <blockquote>آندرانیک: صحبتهایشان با بقیه خیلی فرق می‌کرد و این سطح تحصیلات آنها را نشان می‌داد. چون اگر کسی تحصیلات نداشته باشد، از طرز صحبت کردنش معلوم می‌شود. در حالی‌که از صحبتهای آنها معلوم بود که تحصیلات و شعور بالایی دارند.</blockquote><blockquote>به هر صورت، من این 7 آهنگ را تنظیم کردم و قرار شد به پاریس بروم. اتفاقاً روزی که به پاریس رسیدم، همان روز ارکستر در حال تمرین بود. در آنجا آقای طاهر سعیدی به من گفت: «آندرانیک جان، تمرین این ارکستر با شماست، ولی اجازه بدهید که آقای محمد شمس آن را رهبری کند. چون محمد شمس از پله اول با مجاهدین بوده». من گفتم: «خیلی از این موضوع هم خوشحالم، چون آمدن من به این‌جا به قول آمریکایی‌ها ”بیزینس“ نیست. چون من آمده‌ام این‌جا که کمکی کرده باشم و هیچ مسأله‌یی نیست. بنابراین آن شب آقای شمس ارکستر را رهبری کرد.</blockquote>
این سبک از جمله سبکهایی است که به نام وی در موسیقی پاپ ایرانی ثبت شده است. او به واسطه‌ی شناختش از موسیقی غربی با تلفیق سبک نوازندگی سازهای بادی در آمریکا  با ریتم شش و هشت ایرانی، نوعی آرانژامان جدید در موسیقی پاپ ایجاد کرد که به شش و هشت شیکاگویی مشهور شد.<ref>[http://www.bbc.com/persian/arts/2015/02/150221_u04_asaturian_obituary آندرانیک، هنرمندی که مهر ورزید و بی مهری دید]</ref><ref>[http://www.javanan.com/2015-02-25-19-33-49 آندرانيك، تجسم نيم قرن موسيقي ايران، جاودانه شد]</ref>
== انقلاب و سفری بی بازگشت برای آندرانیک ==
[[پرونده:آندرانیک اشرفی.jpg|جایگزین=آندرانیک اشرفی|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان]]
 
== هواداری از سازمان مجاهدین  ==
از سالهای میانی دهه ۱۹۹۰ آندرانیک از فعالیت در فضای موسیقی پاپ ایرانی در لس‌آنجلس تا حدی فاصله گرفت. نام او در فهرست تنظیم کنندگان ارکستر در کنسرت‌های مرضیه دیده می‌شود؛ برنامه‌هایی که به نفع سازمان مجاهدین خلق ایران در اروپا و آمریکا به روی صحنه ‌رفت.
 
همکاری آندرانیک با مجاهدین کمی بعد رسما از سوی این سازمان اعلام شد. آندو در برنامه‌‎های گوناگون این سازمان شرکت می‌جست و با خوانندگان مجاهدین همکاری نزدیکی را آغاز کرد. این موضوع در لس‌آنجلس باعث شد تا شماری از دوستان و همکاران آندرانیک از او فاصله بگیرند. او اما در تصمیم خود مصمم بود و تا همین اواخر سفرهای سالیانه خود به پاریس را برای پروژه‌های این سازمان انجام می‌داد.
 
== عضویت در شورای ملی مقاومت ایران ==
قسمتی از مصاحبه آندو با سیمای آزادی در مورد آشنایی‌اش با مجاهدین ومقاومت ایران:<blockquote>تا این‌که گذشت و گذشت و اگر اشتباه نکنم سال ۱۹۹۳ یا ۹۴ بود که یک روز همین طور که در خانه داشتم تلویزیون تماشا می‌کردم، یکدفعه حین عوض کردن کانال، نگاهم به یک کانال ایرانی افتاد. داشتم به این کانال نگاه می‌کردم که یکی از دوستانم شروع کرد به استنطاق کردن که: «تو چرا رفتی با مجاهدین؟ چرا این کارها را می‌کنی؟ چرا آن کارها را کردی؟!»...، واقعاً مرا با این حرفهایش به‌عصبانیت رساند.</blockquote><blockquote>من هم در عوض تلفن را برداشتم و به خانهٴ آن دوست عزیز، که در همان کانال ایرانی دیده بودم؛ و شاید نیاز نباشد که اسم او را بیاورم، زنگ زدم و به او گفتم: «فلانی، من آندرانیک هستم و به‌عنوان یک پیش‌کسوت موسیقی می‌خواهم به‌تو تبریک بگویم که با بچه‌های مجاهد رفتی».</blockquote><blockquote>او گفت: «به به!… راست می‌گی؟» گفتم: «آره راست می‌گم. چون تنها کسی که الآن دارد برای آزادی مردم در ایران می‌جنگد، فقط مجاهدین هستند، کس دیگری نیست». او هم گفت: «به تو تبریک می‌گم».</blockquote><blockquote>به آن دوست گفتم: «احیاناً شما با بچه‌های مجاهد در ارتباط هستید و با هم صحبت می‌کنید، از قول من به ‌آنها بگویید که در این راه مقدسی که دارید می‌روید، من هم اگر کمکی از دستم بر بیاید، می‌خواهم با شما باشم و خیلی خوشحال می‌شوم.</blockquote><blockquote>یکی دو روز بیشتر طول نکشید که برادر عزیزم طاهر سعیدی به من تلفن کرد و گفت: «آقای آندرانیک، شنیدم که شما می‌خواهید با ما همکاری کنید». به او گفتم: «بله، دیگر افتخاری بالاتر از این نمی‌شود».</blockquote><blockquote>بعد قرار شد من هم در آن جشنی که در پاریس برگزار شد، که ویگن و خیلی از خواننده‌های دیگر هم در آن حضور داشتند، شرکت کنم.</blockquote>مجری: جشن همبستگی.<blockquote>آندرانیک: بله، بله بارک الّله! مسئولان جشن از من خواستند که 7آهنگ را برای این جشن تنظیم کنم. این کار یک ماه طول کشید و من آنها را برای ارکستر تنظیم کردم. اگر یادتان باشد ارکستر بسیار بزرگی بود، تقریباً شبیه به یک ارکستر کوچک سمفونی کلاسیک.</blockquote><blockquote>در طول این یک‌ماه بارها و بارها حس می‌کردم که این صحبتهایی که از مجاهدین می‌شنوم، خیلی فرق می‌کند با 53سالی که من زندگی کرده‌ام. (دارم از آن 20سال پیش صحبت می‌کنم که آن موقع 53سالم بود). می‌دیدم که خیلی چیزها فرق می‌کند؛ از صحبتهایی که می‌کنند، سطح تحصیلات بچه‌ها و خیلی چیزهای دیگر، خیلی فرق می‌کرد و من بسیار مشتاق شدم بفهمم یک مجاهد چه کار می‌کند.</blockquote>مجری: چه فرقی در آنها می‌دیدید؟ <blockquote>آندرانیک: صحبتهایشان با بقیه خیلی فرق می‌کرد و این سطح تحصیلات آنها را نشان می‌داد. چون اگر کسی تحصیلات نداشته باشد، از طرز صحبت کردنش معلوم می‌شود. در حالی‌که از صحبتهای آنها معلوم بود که تحصیلات و شعور بالایی دارند.</blockquote><blockquote>به هر صورت، من این 7آهنگ را تنظیم کردم و قرار شد به پاریس بروم. اتفاقاً روزی که به پاریس رسیدم، همان روز ارکستر در حال تمرین بود. در آنجا آقای طاهر سعیدی به من گفت: «آندرانیک جان، تمرین این ارکستر با شماست، ولی اجازه بدهید که آقای محمد شمس آن را رهبری کند. چون محمد شمس از پله اول با مجاهدین بوده». من گفتم: «خیلی از این موضوع هم خوشحالم، چون آمدن من به این‌جا به قول آمریکاییها ”بیزینس“ نیست. چون من آمده‌ام این‌جا که کمکی کرده باشم و هیچ مسأله‌یی نیست. بنابراین آن شب آقای شمس ارکستر را رهبری کرد.</blockquote>
<blockquote>آن شب، شب بسیار خوبی بود. به‌طور خاص که خانم رجوی هم تشریف آوردند و به ما گل دادند و من از دست ایشان گل گرفتم. در یک کلام بخواهم بگویم در این یک ماه که با بچه‌ها صحبت می‌کردم، تقریباً عاشق شدم. عاشق بچه‌های مجاهد شدم.</blockquote>
<blockquote>آن شب، شب بسیار خوبی بود. به‌طور خاص که خانم رجوی هم تشریف آوردند و به ما گل دادند و من از دست ایشان گل گرفتم. در یک کلام بخواهم بگویم در این یک ماه که با بچه‌ها صحبت می‌کردم، تقریباً عاشق شدم. عاشق بچه‌های مجاهد شدم.</blockquote>
[[پرونده:آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر.JPG|جایگزین=آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر.JPG|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر]]
[[پرونده:آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر.JPG|جایگزین=آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر.JPG|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر]]
مجری: جشن همبستگی در پاریس را، که همبستگی هنرمندان با مردم ایران در راه آزادی بود، چگونه دیدید؟ با توجه به این‌که شما بسیاری از جشنها و مراسم را از نزدیک دیده‌اید و با چنین جشنهایی آشنایی دارید.<blockquote>آندرانیک: ببینید، این را به تعارف نمی‌گویم، از واقعیتی که دیده‌ام دارم می‌گویم. از همان روز که طاهر سعیدی با من صحبت کرد و بعد از آن هم در این یک‌ماه بارها و بارها با من صحبت کرد، او می‌خواست ببیند چه اتفاقی در من افتاده و خلاصه چقدر حاضر به همکاری هستم.</blockquote><blockquote>من این حس را داشتم که ایشان دیسیپلین مخصوصی دارند. معتقدم که یک سازمانی که دیسیپلین داشته باشد، به نتیجه کارش خواهد رسید. در شب جشن هم که من در بین تماشاچیان بودم، این دیسیپلین را حس کردم. می‌دیدم که یک کار جدی است. برای این‌که من سالهای سال در کنسرتهای مختلف بودم. همیشه رهبری ارکسترهای بزرگ را برعهده داشتم. ولی این کنسرت یک چیز دیگر بود، دیسیپلین مخصوص خود را داشت.</blockquote><blockquote>در شب جشن من خیلی خوشحال بودم. در یک کلام بخواهم بگویم، به‌خاطر آشنایی‌ام با مجاهدین، خیلی خوشحال بودم. چون بالاخره آن راهی را که می‌خواستم، به آن رسیدم.</blockquote><blockquote>من بایستی همرزم مجاهدین باشم، چون همیشه می‌خواستم به ملتم خدمت کنم. جز خدمت هم هیچ کاری تا کنون از من سر نزده است. من موسیقی را یاد گرفتم به‌خاطر این‌که مردم وطنم موسیقی بهتری داشته باشند.</blockquote><blockquote>چرا باید ملت ایتالیا، اسپانیا، آمریکا و جاهای دیگر موسیقی خوبی داشته باشند، ولی ما هنوز در موسیقی اندر خم یک کوچه باشیم. من سعی کردم که فرهنگ موسیقی‌مان را غنی کنم. همین کار را هم کردم.</blockquote><blockquote>می‌دانید که من سالهای سال طبق استاندارد آمریکایی در موسیقی کار کردم. به موسیقی آمریکایی و ایتالیایی و حتی اسپانیایی، آشنایی داشتم. بنابراین سعی کردم موسیقی ما هم به آن سمت کشیده شود و من این کار را کردم و در این زمینه خیلی پیشرفت حاصل شد. بیشتر مردم هم واقعاً خوششان آمده بود.</blockquote><blockquote>در یک کلام بخواهم بگویم، از سالهای گذشته که این افتخار را پیدا کردم که عضو شورای ملی مقاومت بشوم، به یک خانوادهٴ بزرگ متصل شدم. الآن که 73سال دارم، زندگی من به تمام و کمال به بچه‌های مجاهدم، به خواهران و برادران مجاهدم بسته است.</blockquote>
مجری: جشن همبستگی در پاریس را، که همبستگی هنرمندان با مردم ایران در راه آزادی بود، چگونه دیدید؟ با توجه به این‌که شما بسیاری از جشنها و مراسم را از نزدیک دیده‌اید و با چنین جشنهایی آشنایی دارید.<blockquote>آندرانیک: ببینید، این را به تعارف نمی‌گویم، از واقعیتی که دیده‌ام دارم می‌گویم. از همان روز که طاهر سعیدی با من صحبت کرد و بعد از آن هم در این یک‌ماه بارها و بارها با من صحبت کرد، او می‌خواست ببیند چه اتفاقی در من افتاده و خلاصه چقدر حاضر به همکاری هستم.</blockquote><blockquote>من این حس را داشتم که ایشان دیسیپلین مخصوصی دارند. معتقدم که یک سازمانی که دیسیپلین داشته باشد، به نتیجه کارش خواهد رسید. در شب جشن هم که من در بین تماشاچیان بودم، این دیسیپلین را حس کردم. می‌دیدم که یک کار جدی است. برای این‌که من سالهای سال در کنسرتهای مختلف بودم. همیشه رهبری ارکسترهای بزرگ را برعهده داشتم. ولی این کنسرت یک چیز دیگر بود، دیسیپلین مخصوص خود را داشت.</blockquote><blockquote>در شب جشن من خیلی خوشحال بودم. در یک کلام بخواهم بگویم، به‌خاطر آشنایی‌ام با مجاهدین، خیلی خوشحال بودم. چون بالاخره آن راهی را که می‌خواستم، به آن رسیدم.</blockquote><blockquote>من بایستی همرزم مجاهدین باشم، چون همیشه می‌خواستم به ملتم خدمت کنم. جز خدمت هم هیچ کاری تا کنون از من سر نزده است. من موسیقی را یاد گرفتم به‌خاطر این‌که مردم وطنم موسیقی بهتری داشته باشند.</blockquote><blockquote>چرا باید ملت ایتالیا، اسپانیا، آمریکا و جاهای دیگر موسیقی خوبی داشته باشند، ولی ما هنوز در موسیقی اندر خم یک کوچه باشیم. من سعی کردم که فرهنگ موسیقی‌مان را غنی کنم. همین کار را هم کردم.</blockquote><blockquote>می‌دانید که من سالهای سال طبق استاندارد آمریکایی در موسیقی کار کردم. به موسیقی آمریکایی و ایتالیایی و حتی اسپانیایی، آشنایی داشتم. بنابراین سعی کردم موسیقی ما هم به آن سمت کشیده شود و من این کار را کردم و در این زمینه خیلی پیشرفت حاصل شد. بیشتر مردم هم واقعاً خوششان آمده بود.</blockquote><blockquote>در یک کلام بخواهم بگویم، از سالهای گذشته که این افتخار را پیدا کردم که عضو شورای ملی مقاومت بشوم، به یک خانوادهٴ بزرگ متصل شدم. الآن که 73سال دارم، زندگی من به تمام و کمال به بچه‌های مجاهدم، به خواهران و برادران مجاهدم بسته است.</blockquote>
[[پرونده:از آخرین تصاویر آندو.png|alt=از آخرین تصاویر آندارانیک |بندانگشتی|از آخرین تصاویر آندارانیک ]]
[[پرونده:از آخرین تصاویر آندو.png|alt=از آخرین تصاویر آندارانیک |بندانگشتی|از آخرین تصاویر آندارانیک ]]
<blockquote>من روزهایی هم در اشرف بودم. همان‌طور که برادر مسعود گفت: «یک، دو، سه، صد، هزار اشرف می‌سازیم»، حتماً هم می‌سازیم و در این شکی نیست. من عاشق این بچه‌ها هستم، اینها خانوادهٴ بزرگ من هستند.</blockquote><blockquote>آندرانیک: با تمام زندگی‌ام آن را ساختم. آخر اشرف یک شهر فراموش نشدنی است. ما این شهر را دوباره باید بسازیم. من به خواهر مریم گفتم که وقتی به ایران برسیم، شما خیلی کار خواهید داشت، ولی من یک قطعه زمینی پیدا می‌کنم و یک اشرف دیگر را در آنجا می‌سازیم و خودمان هم در آن زندگی می‌کنیم. البته می‌دانم که خیلیها هم دوست دارند بیایند داخل آن زندگی کنند.</blockquote>مجری: آقای آندرانیک، در ایران آزاد فردا خیلیها به‌کار و مسئولیت و به هنر و عواطف شما نیاز دارند.<blockquote>آندرانیک: بله، من تا هستم، یعنی تا زنده هستم، این کار را خواهم کرد. تا به آخر با این فامیل و خانوادهٴ بزرگ خود خواهم بود و به امید خدا ما آزادی را برای ایران به ارمغان خواهیم آورد.</blockquote><blockquote>همین جا می‌خواهم از هواداران خوب و بی‌نظیرمان به‌خاطر کارهای بزرگی که می‌کنند، تشکر کنم. آنها روزی در ایران آزاد فردا به‌خاطر کمکهایی که به بچه‌های مجاهد کردند، به خود خواهند بالید. چرا؟ چون آن روز معلوم می‌شود که آنها چه کار کردند و با کمکهایشان چه اتفاقی افتاد. آن روز مملکت آزاد و پیشرفته‌یی خواهند داشت و هیچ بعید نیست که به سطح آمریکا برسیم. آخر ما از یک فرهنگ خوب و غنی برخورداریم. ما در فرهنگ پیشتازیم و شک ندارم و بارها و بارها گفته‌ام که با مجاهد، ایران به گلستان تبدیل خواهد شد.<ref>[https://www.mojahedin.org/news/151337/] - مصاحبه آندو با سیمای آزادی-سایت مجاهد</ref></blockquote>
<blockquote>من روزهایی هم در اشرف بودم. همان‌طور که برادر مسعود گفت: «یک، دو، سه، صد، هزار اشرف می‌سازیم»، حتماً هم می‌سازیم و در این شکی نیست. من عاشق این بچه‌ها هستم، اینها خانوادهٴ بزرگ من هستند.</blockquote><blockquote>آندرانیک: با تمام زندگی‌ام آن را ساختم. آخر اشرف یک شهر فراموش نشدنی است. ما این شهر را دوباره باید بسازیم. من به خواهر مریم گفتم که وقتی به ایران برسیم، شما خیلی کار خواهید داشت، ولی من یک قطعه زمینی پیدا می‌کنم و یک اشرف دیگر را در آنجا می‌سازیم و خودمان هم در آن زندگی می‌کنیم. البته می‌دانم که خیلیها هم دوست دارند بیایند داخل آن زندگی کنند.</blockquote>مجری: آقای آندرانیک، در ایران آزاد فردا خیلیها به‌کار و مسئولیت و به هنر و عواطف شما نیاز دارند.<blockquote>آندرانیک: بله، من تا هستم، یعنی تا زنده هستم، این کار را خواهم کرد. تا به آخر با این فامیل و خانوادهٴ بزرگ خود خواهم بود و به امید خدا ما آزادی را برای ایران به ارمغان خواهیم آورد.</blockquote>[[پرونده:آندرانیک آساطوریان.jpg|جایگزین=آندرانیک آساطوریان|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان]]<blockquote>همین جا می‌خواهم از هواداران خوب و بی‌نظیرمان به‌خاطر کارهای بزرگی که می‌کنند، تشکر کنم. آنها روزی در ایران آزاد فردا به‌خاطر کمکهایی که به بچه‌های مجاهد کردند، به خود خواهند بالید. چرا؟ چون آن روز معلوم می‌شود که آنها چه کار کردند و با کمکهایشان چه اتفاقی افتاد. آن روز مملکت آزاد و پیشرفته‌یی خواهند داشت و هیچ بعید نیست که به سطح آمریکا برسیم. آخر ما از یک فرهنگ خوب و غنی برخورداریم. ما در فرهنگ پیشتازیم و شک ندارم و بارها و بارها گفته‌ام که با مجاهد، ایران به گلستان تبدیل خواهد شد.<ref>[https://www.mojahedin.org/news/151337/] - مصاحبه آندو با سیمای آزادی-سایت مجاهد</ref></blockquote>از سال ۲۰۰۷ آندرانیک با ناراحتی‌های جسمی درگیر بود.
 
== آزردگی‌های پی در پی در سال‌های پایانی ==
آندرانیک دست‌کم از سال ۲۰۰۷ با مشکلات جدی جسمانی درگیر بود. همچنین فضای موجود در جامعه ایرانی در لس‌آنجلس آندرانیک را شدیدا آزرده خاطر کرد. در یکی از آخرین تماس‌های تلفنی که با او داشتم گفت: "بیشتر خوانندگان دیگر ترجیح می‌دهند که به جای کار با همکاران قدیمی‌شان، شعر و آهنگ مجانی از ایران بگیرند. اینکه آهنگساران و تنظیم کنندگانی که آنها را مشهور کرده‌اند باید چگونه زندگی کنند موضوعی است که دیگر اهمیت ندارد."
 
آندو همچنین آلبومی از کارهای خودش تهیه کرد که همه ترانه‌های آنرا هم خودش خواند. می‌گفت: "کسی نیست که اینها را بخوانَد". تنها یکی از ترانه‌های این آلبوم به صورت ویدئو منتشر شد. فرزاد محبی این ویدئو را ساخته بود. آندرانیک در گفتگویی با یکی از شبکه‌های پارسی‌زبان در لس آنجلس گفت، "فرزاد محبی این ویدئو را به خاطر علاقه به من و به رایگان تهیه کرده است چون من توان تهیه ویدئو از ترانه‌های این آلبوم را ندارم". در فضای ترانه‌های آلبوم "اسم منو صدا کن" اندوه عمیقی حس می‌شود.
 
فرید زولاند، آهنگساز، می‌گوید: «ظهور تکنولوژی، موسیقی ایرانی در غربت را با یک شکست بزرگ مواجه کرد. دیگر پشتوانه‌ای وجود نداشت که بتوان بر پایه آن کار کرد. این فضا و یک سری مسایل دیگر، آندو را بسیار گوشه‌گیر کرد.»
 
شبی در آوریل ۲۰۰۸ زمانی که برای یک پروژه‌ هنری در لس‌آنجلس مرا صمیمانه یاری می‌داد از او عذرخواهی کردم که مایه زحمت او شده‌ام. او گفت: "من باید از شما تشکر کنم که آمدید و مرا از تنهایی درآوردید. اگر نبودید الان من چه کاری داشتم که انجام دهم؟" من بدون اندیشیدن، کودکانه پاسخ دادم: "خب آهنگ می‌ساختید!" و آندو با تمام اندوهی که در دل داشت با تمام وجود خندید... امروز این خاطره عمیقا مایه دلخوشی است؛ خاطره‌ای از هنرمندی بزرگ که مهر ورزید و بی مهری دید.


== درگذشت ==
== درگذشت ==
خط ۹۱: خط ۶۸:
او که بیش از 50سال کار هنری در کارنامه پربار خود دارد و خالق بسیاری از آثار جاودان هنری است، پس از روی کارآمدن دیکتاتوری سیاه دینی، راه تبعید و مخالفت با رژیم آخوندی در پیش گرفت و به خلق آثار ارزنده هنری خود ادامه داد. به‌راستی تاریخچهٴ مجسم نیم قرن هنر و موسیقی ایران در وجود آندرانیک جاودانه شد.
او که بیش از 50سال کار هنری در کارنامه پربار خود دارد و خالق بسیاری از آثار جاودان هنری است، پس از روی کارآمدن دیکتاتوری سیاه دینی، راه تبعید و مخالفت با رژیم آخوندی در پیش گرفت و به خلق آثار ارزنده هنری خود ادامه داد. به‌راستی تاریخچهٴ مجسم نیم قرن هنر و موسیقی ایران در وجود آندرانیک جاودانه شد.


آندرانیک نقشی بی‌بدیل در ارتقا موسیقی هارمونیک در ایران، به‌خصوص در موسیقی پاپ داشت تا آنجا که همه اساتید و دست‌اندرکاران موسیقی، او را پدر موسیقی پاپ ایران نام نهادند. بدون شک نام آندرانیک به‌عنوان یکی از مفاخر ارزشمند هنری تا ابد بر تارک ایران‌زمین خواهد درخشید.
آندرانیک نقشی بی‌بدیل در ارتقا موسیقی هارمونیک در ایران، به‌خصوص در موسیقی پاپ داشت تا آنجا که همه اساتید و دست‌اندرکاران موسیقی، او را پدر موسیقی پاپ ایران نام نهادند. بدون شک نام آندرانیک به‌عنوان یکی از مفاخر ارزشمند هنری تا ابد بر تارک ایران‌زمین خواهد درخشید.[[پرونده:دختر آندو.jpg|alt=دختر آندرانیک |بندانگشتی|دختر آندرانیک ]]آندرانیک از اوایل دهه 70 به همکاری با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت پرداخت و بارها به دیدار رزم آوران آزادی در اشرف رفت. وی در سال 1377 به عضویت شورا درآمد. او در 20سال گذشته یک دم از حمایت از مجاهدان اشرفی غفلت نکرد و خودش را مجاهد اشرفی می‌نامید.
 
آندرانیک از اوایل دهه 70 به همکاری با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت پرداخت و بارها به دیدار رزم آوران آزادی در اشرف رفت. وی در سال 1377 به عضویت شورا درآمد. او در 20سال گذشته یک دم از حمایت از مجاهدان اشرفی غفلت نکرد و خودش را مجاهد اشرفی می‌نامید.


او در آخرین پیام خود برای مجاهدان اشرفی که روز 21بهمن امسال از بیمارستان فرستاد، نوشت: «از محبتهای شما در این دوران بیماری بی‌نهایت سپاسگزارم. منهم یک اشرفی هستم پرافتخارترین و زیباترین روزهای زندگی‌ام، روزهایی است که با شما بودم و برای شما سرودم و آهنگ ساختم. من در دریای محبتهای شما، درد بیماری را بهتر تحمل می‌کنم و از همه همرزمان شورایی خواهران و برادران مجاهدم که در این دوران لحظه‌به‌لحظه با من هستند ممنونم... .. من همواره به همه گفته‌ام که یک اشرفی مجاهد هستم و اشرفی مجاهد خواهم ماند».<ref>[https://www.mojahedin.org/news/151121/] - درگذشت آندو -سایت مجاهد</ref>
او در آخرین پیام خود برای مجاهدان اشرفی که روز 21بهمن امسال از بیمارستان فرستاد، نوشت: «از محبتهای شما در این دوران بیماری بی‌نهایت سپاسگزارم. منهم یک اشرفی هستم پرافتخارترین و زیباترین روزهای زندگی‌ام، روزهایی است که با شما بودم و برای شما سرودم و آهنگ ساختم. من در دریای محبتهای شما، درد بیماری را بهتر تحمل می‌کنم و از همه همرزمان شورایی خواهران و برادران مجاهدم که در این دوران لحظه‌به‌لحظه با من هستند ممنونم... .. من همواره به همه گفته‌ام که یک اشرفی مجاهد هستم و اشرفی مجاهد خواهم ماند».<ref>[https://www.mojahedin.org/news/151121/] - درگذشت آندو -سایت مجاهد</ref>


== بزرگداشت آندرانیک آساطوریان ـ لس‌آنجلس ـ کلیسای فارست لاون ==
== بزرگداشت آندرانیک آساطوریان ـ لس‌آنجلس ـ کلیسای فارست لاون ==
[[پرونده:دختر آندو.jpg|alt=دختر آندرانیک |بندانگشتی|دختر آندرانیک ]]
'''دختر آندو:''' نمی‌دانم چه‌طور باید 46سال را در چند جمله خلاصه کنم و تصمیم گرفتم فقط یک شعر بسرایم. «هدیه خدا».
'''دختر آندو:''' نمی‌دانم چه‌طور باید 46سال را در چند جمله خلاصه کنم و تصمیم گرفتم فقط یک شعر بسرایم. «هدیه خدا».


خط ۱۱۳: خط ۸۷:
تا به آخر جنگیدی و اکنون هر کدام راه خود را طی می‌کنیم
تا به آخر جنگیدی و اکنون هر کدام راه خود را طی می‌کنیم


اکنون خاطرات زیبایمان را با خود دارم
اکنون خاطرات زیبایمان را با خود دارم[[پرونده:آندرانیک اشرفی.jpg|جایگزین=آندرانیک اشرفی|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان]]


از یک روح مهربان که با افتخار تمام او را «بهترین پدر» دنیا می‌نامیدم
از یک روح مهربان که با افتخار تمام او را «بهترین پدر» دنیا می‌نامیدم
خط ۱۶۳: خط ۱۳۷:
فلور صدودی،عبدالعلی معصومی،اصغر ادیبی،طاهرسعیدی<ref>[https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/456-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%83-%D8%A2%D8%B3%D8%A7%D8%B7%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%8F%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%8F%D9%88%D8%A7%D8%B2.html] - مراسم بزرگداشت آندو در اورسواز-سایت شورا</ref>
فلور صدودی،عبدالعلی معصومی،اصغر ادیبی،طاهرسعیدی<ref>[https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/456-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%83-%D8%A2%D8%B3%D8%A7%D8%B7%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%8F%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%8F%D9%88%D8%A7%D8%B2.html] - مراسم بزرگداشت آندو در اورسواز-سایت شورا</ref>


== آثار : ==
=== نقش آندرانیک در موسیقی پاپ ایرانی  ===
موسیقی پاپ ایرانی در دهه‌های پایانی پیش از انقلاب اسلامی در دو جریان اصلی در حرکت بود. نخست، ترانه‌هایی که موسیقی آنها بیشتر توسط استادان موسیقی ایرانی مانند علی تجویدی، همایون خرم و پرویز یاحقی ساخته می‌شد و با صدای خوانندگانی چون مرضیه، دلکش و پوران از رادیو به گوش مردم می‌رسید. ترانه‌هایی که موسیقی آنها بیشتر با همراهی ارکسترهای تک صدایی یا با هارمونی ابتدایی ارائه می‌شدند؛ به استثنای دوره‌ای که مرتضی حنانه کوشید با پشتوانه تحصیلات کلاسیک خود و با یاری ارکستر فارابی تنظیم پیشرفته‌‌ای از آثار ارائه دهد. سبک خوانندگانی که برای نمونه به آنها ارائه شد، در نسل بعد به شکل عمده از سوی گلپایگانی، حمیرا، مهستی، هایده و ... پی گرفته شد.
 
به موازات این آثار که محبوبیت فراوانی نیز در بین مردم داشتند، در دهه ۱۳۳۰ فرم دیگری از موسیقی پاپ ایرانی نیز شکل گرفت که بسیار تحت تاثیر فضای موسیقی پاپ غربی بود و سازهای ایرانی هم در ارکسترهای آن به کار برده نمی‌شدند. در بسیاری از این ترانه‌ها که مجری اصلی آنها ویگن بود، فضای موسیقی دیگر لزوماَ ایرانی یا خاورمیانه‌ای نیست؛ اگر شعر پارسی را از ترانه برداریم به راحتی می‌توان یک شعر مثلا انگلیسی یا فرانسوی روی آن گذاشت و کسی هم متوجه نمی‌شود که کار در ایران ساخته شده است.
 
این سبک در دهه ۱۳۵۰ به پشتوانه موج تازه‌ای از آهنگسازان و ترانه‌سرایان جوان دگرگون شد. واروژان از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان پیشکسوت در این دوره بود و سپس آندرانیک، منوچهر چشم‌آذر، بابک افشار، حسن شماعی‌زاده، ناصر چشم آذر و ... به فعالیت‌های گسترده‌ای مشغول شدند. محبوبیت این آثار تا جایی پیش رفته بود که حتا شماری از استادان موسیقی ایرانی مانند محمد حیدری که در زمینه آفرینش موسیقی ترانه‌ها هم بسیار فعال بودند، بخشی از کارهای خود را به هنرمندان این سبک می‌سپردند. در این فضا آندرانیک فعالیت خود را با تنظیم ترانه "نمیاد" با آهنگ حسن شماعی‌زاده و صدای گوگوش آغاز کرد
 
اولین ترانه او «نمیاد» بود که با صدای گوگوش اجرا شد. همچنین از کارهای او در این سالها می‌توان از تنظیم ترانه «شقایق»، جشن دلتنگی، نفس،‌نیمه گمشده و بسیاری از ترانه‌های مشهور تاریخ موسیقی پاپ ایرانی نام برد.
 
=== آرانژمان در موسیقی ===
آرانژمان در موسیقی به معنی تنظیم موسیقی است. آرانژامان مشخص می‌کند که هر ساز در ارکستر چه موسیقی و نتهایی را بنوازند.آرانژمان بیان کننده لحن نتها بر پایه قوانین هارمونی است.<ref>[http://aitonmusic.blogsky.com/1391/08/03/post-98/ اصطلاحات مربوط به فرم های قطعات موسیقی کلاسیک]</ref> این تکنیک برای اولین بار توسط آندرانیک آساطوریان وارد موسیقی ایران شد. او با ایجاد  ارکستر پاپ این نوع موسیقی را در ایران رواج داد و از آن پس تنظیم موسیقی برای ترانه‌های پاپ ایرانی اهمیت بسیاری یافت.<ref>[http://www.javanan.com/2015-02-25-19-33-49-2 آندرانيك، تجسم نيم قرن موسيقي ايران، جاودانه شد]</ref> پیش از وی موسیقی ایرانی موسیقی تک صدایی یا «یونیسن» به شمار می‌آمد اما آندرانیک توانست آنرا به موسیقی هارمونیک و چندصدایی ارتقاء دهد<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=JxqlWRqLWwY مستند آندرانیک ( آندو) پدر تنظیم موسیقی پاپ ایران-شهداد روحانی- تایم کد4:59]</ref>
 
=== شش و هشت شیکاگویی ===
این سبک از جمله سبکهایی است که به نام وی در موسیقی پاپ ایرانی ثبت شده است. او به واسطه‌ی شناختش از موسیقی غربی با تلفیق سبک نوازندگی سازهای بادی در آمریکا  با ریتم شش و هشت ایرانی، نوعی آرانژامان جدید در موسیقی پاپ ایجاد کرد که به شش و هشت شیکاگویی مشهور شد.<ref>[http://www.bbc.com/persian/arts/2015/02/150221_u04_asaturian_obituary آندرانیک، هنرمندی که مهر ورزید و بی مهری دید]</ref><ref>[http://www.javanan.com/2015-02-25-19-33-49 آندرانيك، تجسم نيم قرن موسيقي ايران، جاودانه شد]</ref>
== آثار  ==


=== ترانه شناسی: ===
=== ترانه شناسی: ===
۸٬۵۶۰

ویرایش

منوی ناوبری