عماد رام: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۲۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۳
خط ۶۷: خط ۶۷:
[[پرونده:عماد رام در یکی از کنسرتهایش.jpg|جایگزین=عماد رام در یکی از کنسرتهایش|بندانگشتی|عماد رام در یکی از کنسرتهایش]]
[[پرونده:عماد رام در یکی از کنسرتهایش.jpg|جایگزین=عماد رام در یکی از کنسرتهایش|بندانگشتی|عماد رام در یکی از کنسرتهایش]]
عماد در بزرگترین کنسرتها در نقاط مختلف اروپا و آمریکا با ارکسترهای بزرگ جهانی شرکت داشت و تحسین همگان را برانگیخت.
عماد در بزرگترین کنسرتها در نقاط مختلف اروپا و آمریکا با ارکسترهای بزرگ جهانی شرکت داشت و تحسین همگان را برانگیخت.
عماد می‌گفت:


من عقیده دارم هنرمند باید راه آزادگی پیشه کند و بازگو کننده رنجها خوشیها و هر آنچه که بر مردم جامعه‌اش می‌گذرد باشد.
او پس از پیوستن به شورای ملی مقاومت نیز سال‌ها در کنسرت های مختلف با اساتیدی چون محمد شمس شرکت داشته و به اجرای برنامه پرداخت.


عماد رام می‌گفت:
== نقل قول ها از عماد رام==
[[پرونده:عماد رام در دوران جوانی.jpg|جایگزین=عماد رام در دوران جوانی|بندانگشتی|عماد رام در دوران جوانی]]
* من عقیده دارم هنرمند باید راه آزادگی پیشه کند و بازگو کننده رنجها خوشیها و هر آنچه که بر مردم جامعه‌اش می‌گذرد باشد.
*[[پرونده:عماد رام در دوران جوانی.jpg|جایگزین=عماد رام در دوران جوانی|بندانگشتی|عماد رام در دوران جوانی]]
منحنی هنر نسبت به پیشینیان سقوط کرده بود، کار اساتیدی همچون درویش خان، رکن الدین خان و صبا و … چون مکتبی بود پس از سال‌ها همچنان پابرجا مانده‌است و کار بعضی از شبه هنرمندان چون سرابی بود، اثری از آثارشان باقی نمانده. مکتبیها به دنبال هنر بودند، دود چراغ می‌خوردند و دو زانو دستِ ادب بر سینه در برابر استادان می‌نشستند، لذا آثارشان نیز پایدار ماند و شبه هنر مندان از لوح دلها زدوده شدند. من گاهی برای اینکه آموزش فرهنگی و اخلاقی بگیرم نزد شادروان اسماعیل مهرتاش می‌رفتم، روزی نقل کرد در هنگام جوانی که من و علی اکبر شهنازی برای مشق تار خدمت درویش خان می‌رفتیم، روزی از قسمت روابط فرهنگی ایران و فرانسه پاکتی آوردند که محتوی یکصد تومان بود. در آن زمان یکصد تومان فوق‌العاده ارزش داشت و اگر کسی در کوچه ای صد تومان پول داشت آن کوچه به کوچه صد تومانیها معروف می‌شد.
منحنی هنر نسبت به پیشینیان سقوط کرده بود، کار اساتیدی همچون درویش خان، رکن الدین خان و صبا و … چون مکتبی بود پس از سال‌ها همچنان پابرجا مانده‌است و کار بعضی از شبه هنرمندان چون سرابی بود، اثری از آثارشان باقی نمانده. مکتبیها به دنبال هنر بودند، دود چراغ می‌خوردند و دو زانو دستِ ادب بر سینه در برابر استادان می‌نشستند، لذا آثارشان نیز پایدار ماند و شبه هنر مندان از لوح دلها زدوده شدند. من گاهی برای اینکه آموزش فرهنگی و اخلاقی بگیرم نزد شادروان اسماعیل مهرتاش می‌رفتم، روزی نقل کرد در هنگام جوانی که من و علی اکبر شهنازی برای مشق تار خدمت درویش خان می‌رفتیم، روزی از قسمت روابط فرهنگی ایران و فرانسه پاکتی آوردند که محتوی یکصد تومان بود. در آن زمان یکصد تومان فوق‌العاده ارزش داشت و اگر کسی در کوچه ای صد تومان پول داشت آن کوچه به کوچه صد تومانیها معروف می‌شد.
 
*درویش خان گفت: گمان نمی‌کنم که فرهنک و کار فرهنگی پاداش داشته باشد و از پول امتناع ورزید. پس از ساعتی در همان جلسه رو کرد به حاجی علی اکبر خان که نسبتآ ثروتمند بود و ماهانه سه تومان بابت حق‌التدریس می‌پرداخت و گفت: پول‌ داری حق‌التدریس ماه آینده خود را بپردازی؟ و پس از اینکه سه تومان را که مبلغ نسبتا قابل توجهی بود گرفت، نوکرش را صدا زد و گفت: این سه تومان را بده این همسایه ارمنی که امروز زنش مرده و پول کفن و دفنش را ندارد. حالا شما این را مقایسه کنید با کسانی که اسم خود را هنرمند گذاشته بودند و شبها به کاباره‌ها و … هجوم می‌آوردند برای انباشتن جیب خود؛ و این تفاوت بود که هنر امثال درویش خان را ماندنی کرد.
درویش خان گفت: گمان نمی‌کنم که فرهنک و کار فرهنگی پاداش داشته باشد و از
 
پول امتناع ورزید. پس از ساعتی در همان جلسه رو کرد به حاجی علی اکبر خان که نسبتآ ثروتمند بود و ماهانه سه تومان بابت حق‌التدریس می‌پرداخت و گفت: پول‌داری حق‌التدریس ماه آینده خود را بپردازی؟ و پس از اینکه سه تومان را که مبلغ نسبتآ قابل توجهی بود گرفت، نوکرش را صدا زد و گفت: این سه تومان را بده این همسایه ارمنی که امروز زنش مرده و پول کفن و دفنش را ندارد. حالا شما این را مقایسه کنید با کسانی که اسم خود را هنرمند گذارده بودند و شبها به کاباره‌ها و … هجوم می‌آوردند برای انباشتن جیب خود؛ و این تفاوت بود که هنر امثال درویش خان را ماندنی کرد.


== دستگیری ==
== دستگیری ==

منوی ناوبری