حمید اسدیان: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱٬۳۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:


=== '''آغاز نویسندگی''' ===
=== '''آغاز نویسندگی''' ===
نخستین آموزگار قصه‌نویسی حمید اسدیان مادر بزرگش بود که در پای کرسی در زمستان‌های سرد همدان برای او قصه می‌گفت. حمید اسدیان درباره آغاز قصه‌نویسی‌اش گفته است:<blockquote>«وقتی که بزرگ‌تر، یعنی وقتی ده دوازده ساله شدم، رفتم یک ورقه‌ی بزرگ امتحانی را خریدم. با چند بار تا کردن تا آن‌جا کوچکش کردم که شد اندازه‌ی یک نصفه کتاب، با سوزن آن را از میانه دوختم و مثلاً کتابچه‌ای روبه‌راه کردم و صفحه‌ی اولش نوشتم: چند قصه اخلاقی و خنده‌دار از حمید اسدیان، بعد هم امضا کردم و این شد آغاز قصه‌نویسی‌ام.» '''«ایران افشاگر»'''</blockquote>
نخستین آموزگار قصه‌نویسی حمید اسدیان مادر بزرگش بود که در پای کرسی در زمستان‌های سرد همدان برای او قصه می‌گفت. حمید اسدیان درباره آغاز قصه‌نویسی‌اش گفته است:<blockquote>«وقتی که بزرگ‌تر، یعنی وقتی ده دوازده ساله شدم، رفتم یک ورقه‌ی بزرگ امتحانی را خریدم. با چند بار تا کردن تا آن‌جا کوچکش کردم که شد اندازه‌ی یک نصفه کتاب، با سوزن آن را از میانه دوختم و مثلاً کتابچه‌ای روبه‌راه کردم و صفحه‌ی اولش نوشتم: چند قصه اخلاقی و خنده‌دار از حمید اسدیان، بعد هم امضا کردم و این شد آغاز قصه‌نویسی‌ام.» </blockquote>


=== سبک، نویسندگی ===
=== سبک، نویسندگی ===
حمید اسدیان پس از دوران دبیرستان وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. او در عرصه قصه‌نویسی از آثار نویسندگان مشهوری مانند '''[[جلال آل احمد|جلال آل‌احمد]]'''، برتولت برشت، جان اشتاین بک، بالزاک، ساموئل بکت، اوژن یونسکو، داستایوسکی و کافکا تأثیر پذیرفته بود. '''«ایران افشاگر»'''
حمید اسدیان پس از دوران دبیرستان وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. او در عرصه قصه‌نویسی از آثار نویسندگان مشهوری مانند '''[[جلال آل احمد|جلال آل‌احمد]]'''، برتولت برشت، جان اشتاین بک، بالزاک، ساموئل بکت، اوژن یونسکو، داستایوسکی و کافکا تأثیر پذیرفته بود.  


حمید اسدیان به‌لحاظ فکری ابتدا تحت تأثیر جلال آل‌احمد بود؛ از کتاب «نون والقلم» تا «غرب‌زدگی» و «خسی در میقات» و هم‌چنین برخورد آل‌احمد با اسلام به‌عنوان سنت، اما پس از این‌که با مجاهدین آشنا شد، به خرافه و ارتجاعی بودن آن پی برد. البته حمید اسدیان به‌خاطر استقلال روشنفکری و نان‌خور حکومت نبودن جلال آل‌احمد، برای شخصیت او احترام فروانی قائل بود. '''«ایران افشاگر»'''
حمید اسدیان به‌لحاظ فکری ابتدا تحت تأثیر جلال آل‌احمد بود؛ از کتاب «نون والقلم» تا «غرب‌زدگی» و «خسی در میقات» و هم‌چنین برخورد آل‌احمد با اسلام به‌عنوان سنت، اما پس از این‌که با مجاهدین آشنا شد، به خرافه و ارتجاعی بودن آن پی برد. البته حمید اسدیان به‌خاطر استقلال روشنفکری و نان‌خور حکومت نبودن جلال آل‌احمد، برای شخصیت او احترام فروانی قائل بود.  


حمید اسدیان شیفته‌ی روشنفکران و نویسندگان مشهوری مانند بهرام صادقی و دکتر '''[[غلامحسین ساعدی]]''' بود و بعدها در پاریس با دکتر ساعدی نیز ملاقات کرد. '''«ایران افشاگر»'''
حمید اسدیان شیفته‌ی روشنفکران و نویسندگان مشهوری مانند بهرام صادقی و دکتر '''[[غلامحسین ساعدی]]''' بود و بعدها در پاریس با دکتر ساعدی نیز ملاقات کرد.<ref name=":0">[https://iran-efshagari.com/%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7/ به یاد حمید اسدیان در دومین سالگرد پروازش - سایت ایران افشاگر]</ref>


== ورود به دنیای شعر ==
== ورود به دنیای شعر ==
خط ۵۸: خط ۵۸:
حمید اسدیان مسیر و سبک شعری خود را از '''[[نیما یوشیج]]''' آموخته بود و به گفته‌ی خودش با '''[[احمد شاملو]]''' بتی را شکست که عروض نام داشت. او از شاملو آموخته بود که شاعر رگ حساس جامعه است و نباید بی‌رگ و بی‌غیرت باشد. حمید اسدیان هم‌چنین از '''[[فروغ فرخزاد]]''' با احترام فروانی یاد می‌کرد و حتی او را در ذهنیت مدرن شاعرانه جلوتر از شاملو می‌دانست.
حمید اسدیان مسیر و سبک شعری خود را از '''[[نیما یوشیج]]''' آموخته بود و به گفته‌ی خودش با '''[[احمد شاملو]]''' بتی را شکست که عروض نام داشت. او از شاملو آموخته بود که شاعر رگ حساس جامعه است و نباید بی‌رگ و بی‌غیرت باشد. حمید اسدیان هم‌چنین از '''[[فروغ فرخزاد]]''' با احترام فروانی یاد می‌کرد و حتی او را در ذهنیت مدرن شاعرانه جلوتر از شاملو می‌دانست.


او از شاعران خارجی نیز به « فدریکو خسوس گارسیا لورکا» شاعر و نویسنده‌ی شهیر اسپانیایی و «محمود درویش» شاعر و نویسنده معروف فلسطینی علاقه بسیاری داشت. '''«ایران افشاگر»'''
او از شاعران خارجی نیز به « فدریکو خسوس گارسیا لورکا» شاعر و نویسنده‌ی شهیر اسپانیایی و «محمود درویش» شاعر و نویسنده معروف فلسطینی علاقه بسیاری داشت.  


=== '''با حافظ''' ===
=== '''با حافظ''' ===
حمید اسدیان به [[حافظ|'''حافظ''']] علاقه‌ی شدیدی داشت و همیشه در کنج تنهایی، حافظ مونس او بود. خودش در این‌باره گفته است:<blockquote>«هیچ‌گاه نه من و نه حافظ دست از سر هم برنداشتیم. این رند دُردی‌کش، شب‌ها در خواب هم ولم نمی‌کرد. با این‌که تمام‌کارم تشکیلات و مبارزه و مطالعاتی از این قبیل بود، اما در کنج تنهایی‌هایم همیشه حافظ حضور داشت و با مهر و لبخند و طنز همراهی‌ام می‌کرد.» '''«ایران افشاگر»'''</blockquote>
حمید اسدیان به [[حافظ|'''حافظ''']] علاقه‌ی شدیدی داشت و همیشه در کنج تنهایی، حافظ مونس او بود. خودش در این‌باره گفته است:<blockquote>«هیچ‌گاه نه من و نه حافظ دست از سر هم برنداشتیم. این رند دُردی‌کش، شب‌ها در خواب هم ولم نمی‌کرد. با این‌که تمام‌کارم تشکیلات و مبارزه و مطالعاتی از این قبیل بود، اما در کنج تنهایی‌هایم همیشه حافظ حضور داشت و با مهر و لبخند و طنز همراهی‌ام می‌کرد.» </blockquote>


== دستگیری و زندان ==
== دستگیری و زندان ==
حمید اسدیان در سال ۱۳۵۰، به شکل خودجوش تصمیم گرفت برای آشنایی با جنبش‌‌های آزادی‌بخش و فراگرفتن آموزش‌های مبارزاتی و چریکی به فلسطین برود. او در دبی مدتی در یک هتل مشغول کار شد، اما لو رفت و در فروردین ۱۳۵۱، به درخواست ساواک شاه دستگیر شد و پس از چند ماه از زندان دبی به تهران و کمیته ضدخرابکاری ساواک انتقال یافت. '''«ایران افشاگر»'''
حمید اسدیان در سال ۱۳۵۰، به شکل خودجوش تصمیم گرفت برای آشنایی با جنبش‌‌های آزادی‌بخش و فراگرفتن آموزش‌های مبارزاتی و چریکی به فلسطین برود. او در دبی مدتی در یک هتل مشغول کار شد، اما لو رفت و در فروردین ۱۳۵۱، به درخواست ساواک شاه دستگیر شد و پس از چند ماه از زندان دبی به تهران و کمیته ضدخرابکاری ساواک انتقال یافت.


=== پیوستن به مجاهدین خلق ===
=== پیوستن به مجاهدین خلق ===
حمید اسدیان در تابستان ۱۳۵۱، به زندان قصر انتقال یافت و در آن‌جا با سازمان مجاهدین خلق از نزدیک آشنا شد. او در دوران زندان تحت‌تأثیر مجاهدین خلق به‌ویژه مسعود رجوی قرار گرفت و به گفته‌ی خودش گم‌شده‌اش را پیدا کرد و به مجاهدین پیوست. حمید اسدیان از همان آغاز وارد کار سیاسی، تشکیلاتی و ایدئولوژیکی شد و مسئولیت‌هایی را به‌عهده گرفت. وی در نخستین دادگاه خود به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال حبس محکوم گشت. او این مدت را در زندان‌های قصر، [[زندان اوین|'''اوین''']] و [[زندان قزلحصار|'''قزل‌حصار''']] و مجدداً اوین سپری کرد و در اوایل سال ۱۳۵۶، از زندان آزاد شد. '''«ایران افشاگر»'''
حمید اسدیان در تابستان ۱۳۵۱، به زندان قصر انتقال یافت و در آن‌جا با سازمان مجاهدین خلق از نزدیک آشنا شد. او در دوران زندان تحت‌تأثیر مجاهدین خلق به‌ویژه مسعود رجوی قرار گرفت و به گفته‌ی خودش گم‌شده‌اش را پیدا کرد و به مجاهدین پیوست. حمید اسدیان از همان آغاز وارد کار سیاسی، تشکیلاتی و ایدئولوژیکی شد و مسئولیت‌هایی را به‌عهده گرفت. وی در نخستین دادگاه خود به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال حبس محکوم گشت. او این مدت را در زندان‌های قصر، [[زندان اوین|'''اوین''']] و [[زندان قزلحصار|'''قزل‌حصار''']] و مجدداً اوین سپری کرد و در اوایل سال ۱۳۵۶، از زندان آزاد شد.  


=== '''اعتقاد به خدای مجاهدین''' ===
=== '''اعتقاد به خدای مجاهدین''' ===
حمید اسدیان درباره مجاهدین و اعتقاد به خدا گفته است:<blockquote>«من بارها و بارها به همه‌چیز شک کردم. اما هر کاری کردم نتوانستم از دو چیز بزرگ دست بشویم: اول خدا، گویی خدا برای من یک وجدان متعهد نهادینه‌شده است. ایمانم را از کفر کافران به دست آورده بودم. به‌واقع آموخته‌ی داستایوسکی بودم. می‌دانستم اگر خدا نباشد، هر کاری مجاز است. من این خدا را در مجاهدین یافته‌ام. به هیچ خدایی غیر از خدای مجاهدین اعتقادی ندارم. با همه‌ی خدایان دیگر که شناخته‌ام، فرق دارد.» '''«ایران افشاگر»'''</blockquote>
حمید اسدیان درباره مجاهدین و اعتقاد به خدا گفته است:<blockquote>«من بارها و بارها به همه‌چیز شک کردم. اما هر کاری کردم نتوانستم از دو چیز بزرگ دست بشویم: اول خدا، گویی خدا برای من یک وجدان متعهد نهادینه‌شده است. ایمانم را از کفر کافران به دست آورده بودم. به‌واقع آموخته‌ی داستایوسکی بودم. می‌دانستم اگر خدا نباشد، هر کاری مجاز است. من این خدا را در مجاهدین یافته‌ام. به هیچ خدایی غیر از خدای مجاهدین اعتقادی ندارم. با همه‌ی خدایان دیگر که شناخته‌ام، فرق دارد.»<ref name=":0" /> </blockquote>


== پس از انقلاب ضدسلطنتی ==
== پس از انقلاب ضدسلطنتی ==
حمید اسدیان پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب ضدسلطنتی''']] در هیأت تحریریه‌ی نشریه مجاهد فعالیت می‌کرد. او هم‌چنین در بخش محلات مجاهدین خلق فرماندهی چند واحد از نیروهای میلیشیای مجاهدین را برعهده داشت. '''«بسوی آزادی»'''
حمید اسدیان پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب ضدسلطنتی''']] در هیأت تحریریه‌ی نشریه مجاهد فعالیت می‌کرد. او هم‌چنین در بخش محلات مجاهدین خلق فرماندهی چند واحد از نیروهای میلیشیای مجاهدین را برعهده داشت.<ref name=":1">[https://besoyehazadi.com/2020/12/16/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%BA-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D9%88-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87%D9%94-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87/ درگذشت دریغ انگیر شاعر و نویسنده‌ی مجاهد خلق حمید اسدیان - سایت بسوی آزادی]</ref>


=== '''ازدواج و دستگیری همسر''' ===
=== '''ازدواج و دستگیری همسر''' ===
حمید اسدیان در سال ۱۳۵۸ یا ۵۹، با یکی از زنان مجاهد ازدواج کرد. همسر او در سال ۱۳۶۰ قبل از ۳۰ خرداد، در حالی که باردار بود، توسط ماموران امنیتی دستگیر شد، اما توانست با عادی‌سازی بازجویان را خام کند و از زندان آزاد شود وبه همسرش که در خانه‌ی تیمی بودند، بپیوندد. آن‌ها صاحب یک دختر شدند که نامش را به‌یاد پایان شبه سیه «سحر» گذاشتند. هنوز یک ماه از آزادی همسر حمید نگذشته بود که دوباره دستگیر شد و این‌بار تحت شدیدترین فشارها و شکنجه‌ها قرار گرفت و سپس به ۱۲ سال حبس محکوم گردید. '''«ایران افشاگر»'''
حمید اسدیان در سال ۱۳۵۸ یا ۵۹، با یکی از زنان مجاهد ازدواج کرد. همسر او در سال ۱۳۶۰ قبل از ۳۰ خرداد، در حالی که باردار بود، توسط ماموران امنیتی دستگیر شد، اما توانست با عادی‌سازی بازجویان را خام کند و از زندان آزاد شود وبه همسرش که در خانه‌ی تیمی بودند، بپیوندد. آن‌ها صاحب یک دختر شدند که نامش را به‌یاد پایان شبه سیه «سحر» گذاشتند. هنوز یک ماه از آزادی همسر حمید نگذشته بود که دوباره دستگیر شد و این‌بار تحت شدیدترین فشارها و شکنجه‌ها قرار گرفت و سپس به ۱۲ سال حبس محکوم گردید.<ref name=":0" />


حمید اسدیان همه‌ی رنج و شکنج‌های مشترک با مردم ایران را در شعری در قالب نامه به دخترش به اشتراک گذاشته بود:
حمید اسدیان همه‌ی رنج و شکنج‌های مشترک با مردم ایران را در شعری در قالب نامه به دخترش به اشتراک گذاشته بود:
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
بگذر از این پدر كه گذر ایام
بگذر از این پدر كه گذر ایام


چیزی از عشقش به شلیک كم نكرده است. '''(از کتاب: آوازهای بی‌آوازه) «ایران آزادی2»'''
چیزی از عشقش به شلیک كم نكرده است. '''(از کتاب: آوازهای بی‌آوازه)'''<ref name=":2">[https://iranfreedom.net/%d8%a8%d8%a7-%d8%ad%d9%85%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%b3%d8%af%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%88%d8%a7%da%98%d9%87%d9%87%d8%a7/ با حمید اسدیان «در خانه‌ای از واژه‌ها» - سایت ایران آزادی]</ref>


== خروج از ایران و کار تحقیقاتی ==
== خروج از ایران و کار تحقیقاتی ==
حمید اسدیان از سال ۱۳۶۱، که از ایران خارج شد و به ترکیه رفت، شروع به یک کار تحقیقاتی درباره‌ی زندان‌ها، شهیدان، شکنجه و از این قبیل مسائل کرد و خاطرات بسیاری از مجاهدین از بندرسته و خانواده‌ی شهیدان را گردآوری کرد؛ خاطرات آوارگی‌ها و عملیات‌های نظامی در شهر و کوه و جنگل و هرآن‌چه که واقع شده بود. این تحقیقات گردآوری‌شده، در مجموع بالغ بر ۱۵۰ جلد کتاب شد که یک گنجینه و منبع بسیار موثق و مستند برای تاریخ، از نسل ۱۳۶۰ به‌بعد بود، اما در بمباران‌های قرارگاه اشرف همگی از بین رفت. حمید اسدیان همین کار را پس از هجرت بزرگ مجاهدین از عراق به آلبانی کرد و خاطرات مجاهدین و آن‌چه بر سرشان آمده بود را در بیش ۱۳ کتاب گردآوری کرد. '''«ایران افشاگر»'''
حمید اسدیان از سال ۱۳۶۱، که از ایران خارج شد و به ترکیه رفت، شروع به یک کار تحقیقاتی درباره‌ی زندان‌ها، شهیدان، شکنجه و از این قبیل مسائل کرد و خاطرات بسیاری از مجاهدین از بندرسته و خانواده‌ی شهیدان را گردآوری کرد؛ خاطرات آوارگی‌ها و عملیات‌های نظامی در شهر و کوه و جنگل و هرآن‌چه که واقع شده بود. این تحقیقات گردآوری‌شده، در مجموع بالغ بر ۱۵۰ جلد کتاب شد که یک گنجینه و منبع بسیار موثق و مستند برای تاریخ، از نسل ۱۳۶۰ به‌بعد بود، اما در بمباران‌های قرارگاه اشرف همگی از بین رفت. حمید اسدیان همین کار را پس از هجرت بزرگ مجاهدین از عراق به آلبانی کرد و خاطرات مجاهدین و آن‌چه بر سرشان آمده بود را در بیش ۱۳ کتاب گردآوری کرد.<ref name=":0" />
 
حمید اسدیان در تدوین نخستین کتاب در مورد [[قتل عام ۶۷|'''قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷''']]، بیشترین سهم را داشت. این کتاب از سوی سازمان مجاهدین خلق با اسامی و مشخصات ۳ هزار و ۲۱۰ مجاهد اعدام‌شده در سال ۱۳۸۷، منتشر شده است.<ref name=":3">[https://iranfreedom.net/%d8%ad%d9%85%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%b3%d8%af%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%82%d9%87%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%85%db%8c%d8%af%d8%a7%d9%86-%d9%82%d9%84%d9%85-%d9%88%d8%aa%d9%81%d9%86%da%af%d8%8c-%d8%af%d8%a7/ حمید اسدیان قهرمان میدان قلم وتفنگ و دادخواه قتل‌عام شدگان۶۷ پرکشید - سایت ایران آزادی]</ref>
 


حمید اسدیان در تدوین نخستین کتاب در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، بیشترین سهم را داشت. این کتاب از سوی سازمان مجاهدین خلق با اسامی و مشخصات ۳ هزار و ۲۱۰ مجاهد اعدام‌شده در سال ۱۳۸۷، منتشر شده است. '''«ایران آزادی1»'''


او همیشه یاد، راه و آرمان شهیدان را در خود زنده نگه می‌داشت؛ هم‌چنان که خودش گفته بود:<blockquote>«با شهیدان می خوابم، با آن‌ها بیدار می‌شوم، با آن‌ها کتاب می‌خوانم و با آن‌ها شعر شکار می‌کنم...»</blockquote>
او همیشه یاد، راه و آرمان شهیدان را در خود زنده نگه می‌داشت؛ هم‌چنان که خودش گفته بود:<blockquote>«با شهیدان می خوابم، با آن‌ها بیدار می‌شوم، با آن‌ها کتاب می‌خوانم و با آن‌ها شعر شکار می‌کنم...»</blockquote>


=== '''تخلص کاظم مصطفوی''' ===
=== '''تخلص کاظم مصطفوی''' ===
حمید اسدیان به مجاهد شهید '''[[مصطفی جوان خوشدل|مصطفی جوان‌ خوشدل]]''' و '''[[کاظم ذوالانوار]]''' علاقه فراوانی داشت و صبر انقلابی و متانت و صلابت را از آن دو شهید آموخته بود و با یاد و خاطره‌ی آن‌ها زندگی می‌کرد. بر این اساس نام و تخلص ادبی خود را به یاد آن دو شهید، کاظم مصطفوی گذاشته بود و متعهد شده بود که راه آن‌ها را دامه دهد و ارزش‌هایشان را در خود زنده نگه دارد. '''«ایران اسرار»'''
حمید اسدیان به مجاهد شهید '''[[مصطفی جوان خوشدل|مصطفی جوان‌ خوشدل]]''' و '''[[کاظم ذوالانوار]]''' علاقه فراوانی داشت و صبر انقلابی و متانت و صلابت را از آن دو شهید آموخته بود و با یاد و خاطره‌ی آن‌ها زندگی می‌کرد. بر این اساس نام و تخلص ادبی خود را به یاد آن دو شهید، کاظم مصطفوی گذاشته بود و متعهد شده بود که راه آن‌ها را دامه دهد و ارزش‌هایشان را در خود زنده نگه دارد.<ref>[https://iranasrar.blogspot.com/2020/12/blog-post_49.html در سوگ مجاهد نستوه و پاکباز حمید اسدیان - سایت ایران اسرار]</ref>


== تعهد شاعر و تشکیلات مجاهدین ==
== تعهد شاعر و تشکیلات مجاهدین ==
حمید اسدیان در باره شعر و تعهد شاعر، حتی در تشکیلات مجاهدین گفته است که: <blockquote>«شعر مقوله‌ای انسانی-زبانی است و انسان به‌عنوان یک وجود آگاه نسبت به بیرون خود یعنی جهان هستی، واکنش نشان می‌دهد. مقوله‌ی تعهد به این‌جا مربوط می‌شود، نه به شعر و ادبیات یا هر هنر دیگری؛ انسان نسبت به خود متعهد است، بنابراین اول این‌که ما شعر متعهد نداریم. شاعر متعهد داریم. دوم این‌که من به دو تعهد، و نه یک تعهد بیرونی، معتقدم. در نقطه‌ی مقابل کسانی نیز هستند که قید تعهد بیرونی را می‌زنند و به یک تعهد صرف درونی و وجدانی متعهد می‌شوند. از این نقطه راه من از آنان جدا می‌شود. برای من مقولاتی مثل استثمار و قتل‌عام و شکنجه و آزادی‌کشی‌های جباران، موضوعات قابل‌ تحمل نیستند. حتی اگر انسانی هم پیدا شود که هم تعهد درونی و هم تعهد بیرونی را قبول داشته باشد، الزاماً شاعر نمی‌شود بکله می‌تواند یک فعال سیاسی خوب یا یک پزشک انسان‌دوست و یا یک مهندس برجسته باشد، اما برای شاعر شدن باید وارد مبحث زبان شود زیرا شعر موضوعی انسانی-زبانی است. اما من یک مجاهدم. یعنی مجاهدین را انتخاب کرده‌ام. این‌جا من تشکیلات را هووی ادبیات ندیده‌ام. یعنی یک‌طوری همان وجدان متعهد عمل می‌کند. من معتقدم که تشکیلات دست‌آورد بزرگی برای انسان‌ها است. اما هنرمند معتقد به تشکیلات باید با وجدان متعهد و تعهد زیبای درون خود، کار کند. دستوری و فرمایشی نیست. یک خلاقیت درون‌جوش است. و همین‌جا یک شهادت تاریخی بدهم؛ در تمام این سال‌ها ـ که نزدیک به پنج دهه است ـ حتی یک‌بار از مسعود رجوی ندیدم که دستوری و فرمانی بیاید که این‌طور بنویسم و یا آن‌طور و بقیه قضایا، مسعود با بقیه هم همین‌طور است.» '''«ایران افشاگر»'''</blockquote>
حمید اسدیان در باره شعر و تعهد شاعر، حتی در تشکیلات مجاهدین گفته است که: <blockquote>«شعر مقوله‌ای انسانی-زبانی است و انسان به‌عنوان یک وجود آگاه نسبت به بیرون خود یعنی جهان هستی، واکنش نشان می‌دهد. مقوله‌ی تعهد به این‌جا مربوط می‌شود، نه به شعر و ادبیات یا هر هنر دیگری؛ انسان نسبت به خود متعهد است، بنابراین اول این‌که ما شعر متعهد نداریم. شاعر متعهد داریم. دوم این‌که من به دو تعهد، و نه یک تعهد بیرونی، معتقدم. در نقطه‌ی مقابل کسانی نیز هستند که قید تعهد بیرونی را می‌زنند و به یک تعهد صرف درونی و وجدانی متعهد می‌شوند. از این نقطه راه من از آنان جدا می‌شود. برای من مقولاتی مثل استثمار و قتل‌عام و شکنجه و آزادی‌کشی‌های جباران، موضوعات قابل‌ تحمل نیستند. حتی اگر انسانی هم پیدا شود که هم تعهد درونی و هم تعهد بیرونی را قبول داشته باشد، الزاماً شاعر نمی‌شود بکله می‌تواند یک فعال سیاسی خوب یا یک پزشک انسان‌دوست و یا یک مهندس برجسته باشد، اما برای شاعر شدن باید وارد مبحث زبان شود زیرا شعر موضوعی انسانی-زبانی است. اما من یک مجاهدم. یعنی مجاهدین را انتخاب کرده‌ام. این‌جا من تشکیلات را هووی ادبیات ندیده‌ام. یعنی یک‌طوری همان وجدان متعهد عمل می‌کند. من معتقدم که تشکیلات دست‌آورد بزرگی برای انسان‌ها است. اما هنرمند معتقد به تشکیلات باید با وجدان متعهد و تعهد زیبای درون خود، کار کند. دستوری و فرمایشی نیست. یک خلاقیت درون‌جوش است. و همین‌جا یک شهادت تاریخی بدهم؛ در تمام این سال‌ها ـ که نزدیک به پنج دهه است ـ حتی یک‌بار از مسعود رجوی ندیدم که دستوری و فرمانی بیاید که این‌طور بنویسم و یا آن‌طور و بقیه قضایا، مسعود با بقیه هم همین‌طور است.» </blockquote>


=== '''انقلاب درونی مجاهدین''' ===
=== '''انقلاب درونی مجاهدین''' ===
حمید اسدیان در مورد انقلاب ایدئولوژیکی داخلی مجاهدین یادداشت‌ها و توضیحات زیادی نوشته است که در بخشی از یادداشت‌های او آمده است:<blockquote>«سال ۱۳۶۸، من هم مثل سایر مجاهدین دیدم با داشتن زن و بچه نمی‌شود مبارزه‌ی تمام‌عیار کرد. انتخاب کردیم و همه ـ از زن و مرد ـ طلاق دادیم. بر خود، طبیعی‌ترین حق یک انسان را حرام کردیم تا بیشتر و بهتر مبارزه کنیم. بدکاری کردیم؟ نمی‌شد! نمی‌شد حرف از سرنگونی زد، بعد دست خانم و آقا و بچه‌ها را گرفت و به عیش رفت. هرچند هم به لحاظ عاطفی، هم شخصی و هم از موضع سیاسی سخت بود ولی انتخابمان را کردیم. از حافظ آموخته بودیم که: روندگان طریقت ره بلا سپرند. پس ایستادیم و به این زمان و زمانه تف کردیم؛ که از منصور حلاج خوانده بودیم: بنده‌ی درگاه عزّت باش، بی تصرف در دنیا و آخرت! بدکاری کردیم؟ نخواستیم ناممان بر جاده‌های تهی دیگری نوشته شود. فکر می‌کردیم یکی که با یکی دیگر برابر نیست، باید بگوید نه! و ننگ تسلیم و ذلت را از تاریخ سیاسی این خاک پاک کند.» '''«ایران افشاگر»'''</blockquote>
حمید اسدیان در مورد انقلاب ایدئولوژیکی داخلی مجاهدین یادداشت‌ها و توضیحات زیادی نوشته است که در بخشی از یادداشت‌های او آمده است:<blockquote>«سال ۱۳۶۸، من هم مثل سایر مجاهدین دیدم با داشتن زن و بچه نمی‌شود مبارزه‌ی تمام‌عیار کرد. انتخاب کردیم و همه ـ از زن و مرد ـ طلاق دادیم. بر خود، طبیعی‌ترین حق یک انسان را حرام کردیم تا بیشتر و بهتر مبارزه کنیم. بدکاری کردیم؟ نمی‌شد! نمی‌شد حرف از سرنگونی زد، بعد دست خانم و آقا و بچه‌ها را گرفت و به عیش رفت. هرچند هم به لحاظ عاطفی، هم شخصی و هم از موضع سیاسی سخت بود ولی انتخابمان را کردیم. از حافظ آموخته بودیم که: روندگان طریقت ره بلا سپرند. پس ایستادیم و به این زمان و زمانه تف کردیم؛ که از منصور حلاج خوانده بودیم: بنده‌ی درگاه عزّت باش، بی تصرف در دنیا و آخرت! بدکاری کردیم؟ نخواستیم ناممان بر جاده‌های تهی دیگری نوشته شود. فکر می‌کردیم یکی که با یکی دیگر برابر نیست، باید بگوید نه! و ننگ تسلیم و ذلت را از تاریخ سیاسی این خاک پاک کند.» </blockquote>


=== '''آزادگی و نوع‌دوستی''' ===
=== '''آزادگی و نوع‌دوستی''' ===
از خود کم کردن و دادن و افزودن به دیگران، برای حمید اسدیان تبدیل به یک نگرش فلسفی زیبا برای پاسخ به زندگی شده بود. حمید اسدیان به رسالت‌داشتن انسان معتقد بود؛ رسالت افزودن به زندگی، آفرینش ارزش‌ها برای گستردن مفاهیم زیباتر، برافروخت شمعی در آسمان مقاومت برای آزادی و مسئولیت‌شناسی در قبال اصالت و رسالت قلم، در این میان نوع‌دوست او بسیار برجسته بود. '''«ایران آزادی2»'''
از خود کم کردن و دادن و افزودن به دیگران، برای حمید اسدیان تبدیل به یک نگرش فلسفی زیبا برای پاسخ به زندگی شده بود. حمید اسدیان به رسالت‌داشتن انسان معتقد بود؛ رسالت افزودن به زندگی، آفرینش ارزش‌ها برای گستردن مفاهیم زیباتر، برافروخت شمعی در آسمان مقاومت برای آزادی و مسئولیت‌شناسی در قبال اصالت و رسالت قلم، در این میان نوع‌دوست او بسیار برجسته بود.<ref name=":2" />


نوع‌دوستی حمید اسدیان مرزی نداشت. او وقتی عکس یک دختربچه‌ی سوری که در دریا غرق شده و جسدش روی شن‌ها افتاده بود را دید، برای او گریست و این شعر را نوشت:  
نوع‌دوستی حمید اسدیان مرزی نداشت. او وقتی عکس یک دختربچه‌ی سوری که در دریا غرق شده و جسدش روی شن‌ها افتاده بود را دید، برای او گریست و این شعر را نوشت:  
خط ۱۳۹: خط ۱۴۱:
خانه‌ام دور است
خانه‌ام دور است


و این‌جا وطن من نیست!  '''«ایران افشاگر»'''
و این‌جا وطن من نیست!<ref name=":0" />  


== بیماری و درگذشت ==
== بیماری و درگذشت ==
حمید اسدیان در آذرماه ۱۳۸۸، به بیماری کرونا مبتلا شد. او در حالی که برخی از بیماری‌های زمینه‌ای هم داشت، ۳ هفته نیز درگیر نبرد سخت و سنگین با بیماری کرونا بود. حمید اسدیان سرانجام در ۲۳ آذرماه ۱۳۹۹، پس از نیم قرن مبارزه، در بیمارستانی در آلبانی درگذشت. '''«بسوی آزادی»'''
حمید اسدیان در آذرماه ۱۳۸۸، به بیماری کرونا مبتلا شد. او در حالی که برخی از بیماری‌های زمینه‌ای هم داشت، ۳ هفته نیز درگیر نبرد سخت و سنگین با بیماری کرونا بود. حمید اسدیان سرانجام در ۲۳ آذرماه ۱۳۹۹، پس از نیم قرن مبارزه، در بیمارستانی در آلبانی درگذشت.  


=== '''پیام تسلیت مریم رجوی''' ===
=== '''پیام تسلیت مریم رجوی''' ===
خانم '''[[مریم رجوی]]''' رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، طی پیامی درگذشت حمید اسدیان را به خانواده و دوستان و همرزمانش تسلیت گفت. در بخشی از پیام مریم رجوی آمده است:<blockquote>«فقدان دردناک شاعر و نویسنده دادخواه قتل‌عام شدگان، مجاهد کبیر حمید اسدیان را تسلیت می‌گویم. فقدان دریغ‌انگیز او را به‌مسعود، به اعضای شورای ملی مقاومت و همه مجاهدین، به‌اعضای خانواده و بستگان و مردم شهر زادگاهش همدان و به‌جامعه نویسندگان و شاعران میهنی و انقلابی ایران تسلیت می‌گویم. حمید اسدیان از آن رزمندگان عاشقی بود که قلم را چون سلاحی پرقدرت به‌یاری گرفت و هر گاه مثل فردای ۳۰خرداد سال۶۰، یا فروغ جاویدان، نبردی رو در رو با رژیم شعله‌ور شد، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و به‌میدان رزم شتافت. متفکری گرانقدر و نویسنده‌ای پرتوان بود، اما قبل از هر چیز نویسنده دردهای یک خلق سرکوب شده بود؛ نویسنده رنج‌های شکنجه‌شدگان، نویسنده‌ی دادخواه شهیدان و قتل‌عام شدگان، عشق او به مسعود که ناشی از صفای روح و انگیزه‌های والای انقلابی و مجاهدی او بود، در تک‌تک کلمات، آثار و اشعارش موج می‌زد و همواره همه را تحت‌تأثیر قرار می‌داد. برترین سلاح او اما صدق و پاکبازیش بود؛ بی‌آلایش و افتاده و فروتن که پیوسته راه و رسم یک انسان والا و مجاهد بودن و مجاهد زیستن را تعلیم می‌داد.» '''«بسوی آزادی»'''</blockquote>
خانم '''[[مریم رجوی]]''' رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، طی پیامی درگذشت حمید اسدیان را به خانواده و دوستان و همرزمانش تسلیت گفت. در بخشی از پیام مریم رجوی آمده است:<blockquote>«فقدان دردناک شاعر و نویسنده دادخواه قتل‌عام شدگان، مجاهد کبیر حمید اسدیان را تسلیت می‌گویم. فقدان دریغ‌انگیز او را به‌مسعود، به اعضای شورای ملی مقاومت و همه مجاهدین، به‌اعضای خانواده و بستگان و مردم شهر زادگاهش همدان و به‌جامعه نویسندگان و شاعران میهنی و انقلابی ایران تسلیت می‌گویم. حمید اسدیان از آن رزمندگان عاشقی بود که قلم را چون سلاحی پرقدرت به‌یاری گرفت و هر گاه مثل فردای ۳۰خرداد سال۶۰، یا فروغ جاویدان، نبردی رو در رو با رژیم شعله‌ور شد، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و به‌میدان رزم شتافت. متفکری گرانقدر و نویسنده‌ای پرتوان بود، اما قبل از هر چیز نویسنده دردهای یک خلق سرکوب شده بود؛ نویسنده رنج‌های شکنجه‌شدگان، نویسنده‌ی دادخواه شهیدان و قتل‌عام شدگان، عشق او به مسعود که ناشی از صفای روح و انگیزه‌های والای انقلابی و مجاهدی او بود، در تک‌تک کلمات، آثار و اشعارش موج می‌زد و همواره همه را تحت‌تأثیر قرار می‌داد. برترین سلاح او اما صدق و پاکبازیش بود؛ بی‌آلایش و افتاده و فروتن که پیوسته راه و رسم یک انسان والا و مجاهد بودن و مجاهد زیستن را تعلیم می‌داد.»<ref name=":1" /> </blockquote>


== آثار حمید اسدیان ==
== آثار حمید اسدیان ==
از آثار حمید اسدیان تا کنون حدود ۴۰ کتاب شامل ۱۵ کتاب شعر، ۱۱ کتاب قصه، ۲ نمایشنامه و ۹ تحقیق و نقد و نظر منتشر شده است. '''«ایران افشاگر»'''
از آثار حمید اسدیان تا کنون حدود ۴۰ کتاب شامل ۱۵ کتاب شعر، ۱۱ کتاب قصه، ۲ نمایشنامه و ۹ تحقیق و نقد و نظر منتشر شده است.<ref name=":0" />


حمید اسدیان که در بسیاری از آثارش با نام «کاظم مصطفوی» شناخته می‌شود، هم‌چنین دارای نوشته‌ها، کتاب‌ها و مقالات و مصاحبه‌های منتشرناشده‌ی زیادی به‌ویژه با زندانیان در مورد زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها و قتل‌عام و نیز خاطرات زندان خودش در زمان شاه است. '''«ایران آزادی1»'''
حمید اسدیان که در بسیاری از آثارش با نام «کاظم مصطفوی» شناخته می‌شود، هم‌چنین دارای نوشته‌ها، کتاب‌ها و مقالات و مصاحبه‌های منتشرناشده‌ی زیادی به‌ویژه با زندانیان در مورد زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها و قتل‌عام و نیز خاطرات زندان خودش در زمان شاه است.<ref name=":3" />


برخی از آثار منتشر شده‌ی حمید اسدیان به شرح زیر است:
برخی از آثار منتشر شده‌ی حمید اسدیان به شرح زیر است:
خط ۲۰۰: خط ۲۰۲:
* شکنجه و شکنجه‌گر(تحقیقی در باب شکنجه در نظام جمهوری اسلامی)
* شکنجه و شکنجه‌گر(تحقیقی در باب شکنجه در نظام جمهوری اسلامی)
* گاهی، نگاهی (مقاله‌ها و یادداشت‌های کوتاه ادبی)
* گاهی، نگاهی (مقاله‌ها و یادداشت‌های کوتاه ادبی)
* تا این مهتاب، ارغوانی است (مجموعه‌ی مقاله و شعر و قصه درباره‌ی قتل‌عام) '''«نوید آزادی»'''
* تا این مهتاب، ارغوانی است (مجموعه‌ی مقاله و شعر و قصه درباره‌ی قتل‌عام)<ref>[https://navid-azadi.com/images/pdf/mjlhy%20yadnamh%20hmyd%20asdyan%20ba%20afzwdhha%20%20adhr%201401.pdf یادنامه حمید اسدیان - یادنامه حمید اسدیان]</ref>


== گزیده‌ی اشعار ==
== گزیده‌ی اشعار ==
خط ۴۸۷: خط ۴۸۹:
این جهان ما نیست.
این جهان ما نیست.


'''(از کتاب: با شقیقه‌یی از شقایق) «یادداشتهای دایره مینا»'''
'''(از کتاب: با شقیقه‌یی از شقایق)'''<ref>[http://khatereh50.blogfa.com/tag/%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%D9%88%DB%8C کاظم مصطفوی - یادداشت‌های دایره مینا]</ref>


== منابع: ==
== منابع: ==
۸٬۷۶۷

ویرایش

منوی ناوبری