۱۳٬۱۳۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| عنوان ۲ = | | عنوان ۲ = | ||
| نام = | | نام =سیدحسن تقیزاده | ||
| تصویر =ابوالقاسم کاشانی ۲.JPG | | تصویر =ابوالقاسم کاشانی ۲.JPG | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| عنوان تصویر = | | عنوان تصویر = | ||
| زادروز = | | زادروز = ۵ مهر سال ۱۲۵۷ | ||
| زادگاه = تهران | | زادگاه = تهران | ||
| مکان ناپدیدشدن = | | مکان ناپدیدشدن = | ||
| تاریخ ناپدیدشدن = | | تاریخ ناپدیدشدن = | ||
| وضعیت = | | وضعیت = | ||
| تاریخ مرگ = | | تاریخ مرگ = ۸ بهمن ۱۳۴۸ | ||
| مکان مرگ =تهران | | مکان مرگ =تهران | ||
|عرض جغرافیایی محل دفن= | |عرض جغرافیایی محل دفن= | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
«در انقلاب مشروطیت پس از تخریب شورای ملی اول و حملهی اشرار و رحیمخان چلبیانلو (از سران طوایف آذربایجان که مخالف انقلاب مشروطه بود) کتابخانه سوزانده شد و به غارت رفت.» | «در انقلاب مشروطیت پس از تخریب شورای ملی اول و حملهی اشرار و رحیمخان چلبیانلو (از سران طوایف آذربایجان که مخالف انقلاب مشروطه بود) کتابخانه سوزانده شد و به غارت رفت.» | ||
=== نماینده اولین دوره مجلس مشروطه === | |||
تقیزاده یک سال پیش از انقلاب مشروطه راهی سفر شد و به عثمانی، مصر و قفقاز سفر کرد و با روشنفکران، نویسندگان و روزنامهنگاران دیدار کرد. شش ماه در استانبول بود و با مدیر روزنامهی اختر دیدار کرد و بعد به سَمت مصر حرکت کرد. «قصد اصلی ما از مسافرتْ مصر بود که آزادِ آزاد بود و قصد ما تأسیس روزنامه در آنجا بود. در آنجا (قاهره) روزنامهی "حکمت" منتشر میشد.» با نویسندهی این روزنامه میرزا مهدی ملاقات کرد و نزدیک شش ماه هم در مصر ماند و بعد به بیروت رفت و مدتی کوتاهی آنجا ماند. | تقیزاده یک سال پیش از انقلاب مشروطه راهی سفر شد و به عثمانی، مصر و قفقاز سفر کرد و با روشنفکران، نویسندگان و روزنامهنگاران دیدار کرد. شش ماه در استانبول بود و با مدیر روزنامهی اختر دیدار کرد و بعد به سَمت مصر حرکت کرد. «قصد اصلی ما از مسافرتْ مصر بود که آزادِ آزاد بود و قصد ما تأسیس روزنامه در آنجا بود. در آنجا (قاهره) روزنامهی "حکمت" منتشر میشد.» با نویسندهی این روزنامه میرزا مهدی ملاقات کرد و نزدیک شش ماه هم در مصر ماند و بعد به بیروت رفت و مدتی کوتاهی آنجا ماند. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۱۹: | ||
بعد از حمله به کالسکهی محمدعلی شاه، در حالی که به گفتهی تقیزاده «یواش یواش میانهی او با مجلس گرم میشد، ولی به لحاظ بمب دلش چرکین شد. تصمیم قطعی گرفت مجلس را از بین ببرد.» | بعد از حمله به کالسکهی محمدعلی شاه، در حالی که به گفتهی تقیزاده «یواش یواش میانهی او با مجلس گرم میشد، ولی به لحاظ بمب دلش چرکین شد. تصمیم قطعی گرفت مجلس را از بین ببرد.» | ||
=== پناهندگی به سفارت انگلیس === | |||
بعد از گفتوگوهای طولانی با محمدعلی شاه، سرانجام توپهای روسی مجلس را هدف گرفتند. محمدعلی شاه گفته بود که تقیزاده را دستگیر کنند و سوگند خورده بود که با دستان خودش تقیزاده را خفه کند. | بعد از گفتوگوهای طولانی با محمدعلی شاه، سرانجام توپهای روسی مجلس را هدف گرفتند. محمدعلی شاه گفته بود که تقیزاده را دستگیر کنند و سوگند خورده بود که با دستان خودش تقیزاده را خفه کند. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۵۶: | ||
بعد از زد و خوردهای دموکراتها و اعتدالیون و حکم علمای نجف علیه وی، تقیزاده به خارج رفت به این امید که پس از مدتی کوتاهی به ایران برگرد اما این سفر ۱۴ سال طول کشید. تقیزاده به تبریز رفت و خودش میگوید: «بهتدریج من ملتفت شدم آنها زمینهای تهیه میکنند که بر ضد من اقدامی بکنند.» این باعث شد که تقیزاده از تبریز قصد سفر به استانبول کرد. دو سالی آنجا بود بعد مدتی در لندن ماند و بعد هم به آمریکا رفت. | بعد از زد و خوردهای دموکراتها و اعتدالیون و حکم علمای نجف علیه وی، تقیزاده به خارج رفت به این امید که پس از مدتی کوتاهی به ایران برگرد اما این سفر ۱۴ سال طول کشید. تقیزاده به تبریز رفت و خودش میگوید: «بهتدریج من ملتفت شدم آنها زمینهای تهیه میکنند که بر ضد من اقدامی بکنند.» این باعث شد که تقیزاده از تبریز قصد سفر به استانبول کرد. دو سالی آنجا بود بعد مدتی در لندن ماند و بعد هم به آمریکا رفت. | ||
=== تقیزاده و نشریهی کاوه === | |||
تقیزاده قریب دو سال در آمریکا بود تا آنکه در دسامبر ۱۹۱۴ یک روز نامهای از کنسول آلمان در نیویورک دریافت کرد که در آن نوشته بود که میخواهد او را ببیند. او هم درخواست کنسول آلمان را قبول کرد چون به گفتهی خودش «ما شوق زیادی به آلمان داشتیم. ایرانیها آلمان را مثل پیغمبر، حضرت داود، میدانستند که آمده آنها را نجات دهد. ما همه برای آلمان سینه میزدیم، بدون اینکه ارتباطی با آنها داشته باشیم.» | تقیزاده قریب دو سال در آمریکا بود تا آنکه در دسامبر ۱۹۱۴ یک روز نامهای از کنسول آلمان در نیویورک دریافت کرد که در آن نوشته بود که میخواهد او را ببیند. او هم درخواست کنسول آلمان را قبول کرد چون به گفتهی خودش «ما شوق زیادی به آلمان داشتیم. ایرانیها آلمان را مثل پیغمبر، حضرت داود، میدانستند که آمده آنها را نجات دهد. ما همه برای آلمان سینه میزدیم، بدون اینکه ارتباطی با آنها داشته باشیم.» | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۰: | ||
همزمان با سفر تقیزاده به مسکو، جمالزاده هم کارمند محلی سفارت ایران در برلن شد. در این زمان دولت مستوفیالممالک از تقیزاده دعوت کرد تا وزیر خارجه شود اما او نپذیرفت ولی از جانب ایران برای مذاکره با حزب کارگر دیداری از انگلستان کرد. | همزمان با سفر تقیزاده به مسکو، جمالزاده هم کارمند محلی سفارت ایران در برلن شد. در این زمان دولت مستوفیالممالک از تقیزاده دعوت کرد تا وزیر خارجه شود اما او نپذیرفت ولی از جانب ایران برای مذاکره با حزب کارگر دیداری از انگلستان کرد. | ||
=== تقیزاده وزیر و وکیل === | |||
تقیزاده در سال ۱۳۰۳خورشیدی (۱۹۲۴ میلادی) وقتی به تهران بازگشت به گفتهی دکتر کاتوزیان «حکومت مشروطه تقریباً به کلی از اعتبار افتاده بود و اگرچه باور کردنش مشکل است، فکر ایجاد رژیم دیکتاتوری نه فقط مطرح که حتی در میان روشنفکران و نخبگان مد شده بود.» | تقیزاده در سال ۱۳۰۳خورشیدی (۱۹۲۴ میلادی) وقتی به تهران بازگشت به گفتهی دکتر کاتوزیان «حکومت مشروطه تقریباً به کلی از اعتبار افتاده بود و اگرچه باور کردنش مشکل است، فکر ایجاد رژیم دیکتاتوری نه فقط مطرح که حتی در میان روشنفکران و نخبگان مد شده بود.» |
ویرایش