کاربر:Safa/5صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''میرزا حسن رشدیه،''' (زاده‌ی ۱۴ تیر ۱۲۳۱ در محله چرنداب تبریز، درگذشت ۲۱ آذر ۱۳۲۳ در قم) پدر مدارس نوین ایران{{جعبه زندگینامه
'''میرزا حسن رشدیه،''' (زاده‌ی ۱۴ تیر ۱۲۳۱ در محله چرنداب تبریز، درگذشت ۱۸ آذر ۱۳۲۳ در قم) پدر مدارس نوین ایران{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان            =
خط ۱۲: خط ۱۲:
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        =۲۱ آذر ۱۳۲۳  
| تاریخ مرگ        =۱۸ آذر ۱۳۲۳  
| مکان مرگ          =شهر قم
| مکان مرگ          =شهر قم
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|عرض جغرافیایی محل دفن=
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
در همین شهر با ناصرالدین شاه ملاقاتی داشت که از او درخواست تاسیس مدارس ایرانی را کرد و با شنیدن بدگویی‌های اطرافیان شاه که این مدارس جوانان را متجدد و یاغی می‌کند از پیشنهاد خود پشیمان شد اما ناامید نشد و به تبریز رفت و با سرمایه شخصی و میراث پدری نخستین مدرسه را در سال ۱۲۶۶ تاسیس کرد. مرتجعین و مکتب‌داران قدیم این کار او را تحمل نکرده و مردم را بر علیه او شوراندند. با اینکه دروس حوزوی خوانده بود و لباس روحانی هم داشت متهم به بابی‌گری و فرنگی‌مابی شد و چند مدرسه او تخریب و غارت شد. پس از این ماجرا ناچار به ترک تبریز و رفتن به تهران شد و در تهران مدرسه‌ای به نام رشدیه تاسیس کرد و اولین کتاب درسی را نوشت. او می‌گفت فرزندان ایران زمین، علاوه بر گلستان و مختارنامه و قران باید کتاب‌های علمی نیز بخوانند. رشدیه بر همین مبنا به تنوع کتاب‌های درسی افزود و کلاس‌های درس را با آوردن تخته سیاه و میز و نیمکت متحول کرد. تاثیر دیگر این کار رشدیه عمومی کردن آموزش و سواد‌آموزی و خارج کردن این امور از انحصار نخبگان و طبقات مرفه بود. گرایش رشدیه به مشروطه و حمایتش از تاسیس مدارس دخترانه و انتشار روزنامه و شب‌نامه علیه استبداد بیشترین مخالفت‌ها از طرف طبقات حاکم و کارگزارنش را علیه او برمی‌انگیخت. میرزا حسن رشدیه، در انقلاب مشروطه بسیار فعال بود و پس از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد محمدعلی شاهی، هفت ماه به کلات مشهد تبعید شد. پس از عزل محمدعلی شاه به تهران بازگشت و در سال‌های پایان در فکر تاسیس مدرسه‌ای مخصوص نابینایان بود که بدلیل فقر مالی نتوانست عملی کند.
در همین شهر با ناصرالدین شاه ملاقاتی داشت که از او درخواست تاسیس مدارس ایرانی را کرد و با شنیدن بدگویی‌های اطرافیان شاه که این مدارس جوانان را متجدد و یاغی می‌کند از پیشنهاد خود پشیمان شد اما ناامید نشد و به تبریز رفت و با سرمایه شخصی و میراث پدری نخستین مدرسه را در سال ۱۲۶۶ تاسیس کرد. مرتجعین و مکتب‌داران قدیم این کار او را تحمل نکرده و مردم را بر علیه او شوراندند. با اینکه دروس حوزوی خوانده بود و لباس روحانی هم داشت متهم به بابی‌گری و فرنگی‌مابی شد و چند مدرسه او تخریب و غارت شد. پس از این ماجرا ناچار به ترک تبریز و رفتن به تهران شد و در تهران مدرسه‌ای به نام رشدیه تاسیس کرد و اولین کتاب درسی را نوشت. او می‌گفت فرزندان ایران زمین، علاوه بر گلستان و مختارنامه و قران باید کتاب‌های علمی نیز بخوانند. رشدیه بر همین مبنا به تنوع کتاب‌های درسی افزود و کلاس‌های درس را با آوردن تخته سیاه و میز و نیمکت متحول کرد. تاثیر دیگر این کار رشدیه عمومی کردن آموزش و سواد‌آموزی و خارج کردن این امور از انحصار نخبگان و طبقات مرفه بود. گرایش رشدیه به مشروطه و حمایتش از تاسیس مدارس دخترانه و انتشار روزنامه و شب‌نامه علیه استبداد بیشترین مخالفت‌ها از طرف طبقات حاکم و کارگزارنش را علیه او برمی‌انگیخت. میرزا حسن رشدیه، در انقلاب مشروطه بسیار فعال بود و پس از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد محمدعلی شاهی، هفت ماه به کلات مشهد تبعید شد. پس از عزل محمدعلی شاه به تهران بازگشت و در سال‌های پایان در فکر تاسیس مدرسه‌ای مخصوص نابینایان بود که بدلیل فقر مالی نتوانست عملی کند.


ناظم‌الاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» می‌گوید: <blockquote>«شیخ فضل الله نوری در مجلسی به من گفت: ای ناظم‌الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم می‌دهم آیا مدارس جدید خلاف شرع نیست؟ آیا ورود به این مدارس مصادف اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک، عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمی‌کند؟ مدارس را افتتاح کردید، آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟»<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان صفحه ۳۲۲ نشر آگاه</ref></blockquote>
ناظم‌الاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» می‌گوید: <blockquote>«شیخ فضل‌الله نوری در مجلسی به من گفت: ای ناظم‌الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم می‌دهم آیا مدارس جدید خلاف شرع نیست؟ آیا ورود به این مدارس مصادف اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک، عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمی‌کند؟ مدارس را افتتاح کردید، آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟»<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان صفحه ۳۲۲ نشر آگاه</ref></blockquote>


=== رشدیه در شعر نیما یوشیج ===
=== رشدیه در شعر نیما یوشیج ===
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
رشدیه، ۲۷ جلد کتاب درسی برای سوادآموزان فارسی‌زبان نوشت. چندین مدرسه در تبریز و تهران و شهرهای دیگر بنیان نهاد که بیشتر آنها را در همان زمان تعطیل یا ویران کردند. پیش از او نیز کسانی بودند که در این راه قدم برداشتند؛ اما پشتکار او را نداشتند. سرانجام نیز به قم تبعید شد و در ۹۲ سالگی در فقر و عسرت درگذشت.   
رشدیه، ۲۷ جلد کتاب درسی برای سوادآموزان فارسی‌زبان نوشت. چندین مدرسه در تبریز و تهران و شهرهای دیگر بنیان نهاد که بیشتر آنها را در همان زمان تعطیل یا ویران کردند. پیش از او نیز کسانی بودند که در این راه قدم برداشتند؛ اما پشتکار او را نداشتند. سرانجام نیز به قم تبعید شد و در ۹۲ سالگی در فقر و عسرت درگذشت.   


میرزا حسن رشدیه در ۲۱ آذر ۱۳۲۳ شمسی در ۹۲ سالگی درگذشت.
میرزا حسن رشدیه در ۱۸ آذر ۱۳۲۳ شمسی در ۹۲ سالگی درگذشت.


و چنین وصیت کرد:<blockquote>«مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود».</blockquote>
و چنین وصیت کرد:<blockquote>«مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود».</blockquote>
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
* کلمات قصار برای کلاس دوم  
* کلمات قصار برای کلاس دوم  
* اخلاق و اصول عقاید  
* اخلاق و اصول عقاید  
* اصول عقاید یا اتحاد بشر
* امثال لقمان
* المشتقات
* تنبيه الغافلين
* تنبيه الغافلين
* ارشاد الطالبين  
* ارشاد الطالبين  
۱۳٬۱۳۴

ویرایش