۱۳٬۱۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<noinclude>'''محمود شامخی،''' زادهی ۱۳۲۵ تهران، درگذشت ۱۳۵۱ تهران، از خانوادهای کاشانیالاصل در دبیرستان علوی تهران از شاگردان ممتاز بود که پس از اتمام تحصیلات به دانشکده حسابداری شرکت نفت رفت. از سال دوم دانشکده را رها کرد و تمام وقت در سازمان مجاهدین خلق ایران به مبارزه پرداخت. همراه تعدادی از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] عازم کمپهای فلسطین جهت آموزشهای نظامی بود که در | <noinclude>'''محمود شامخی،''' زادهی ۱۳۲۵ تهران، درگذشت ۱۳۵۱ تهران، از خانوادهای کاشانیالاصل در دبیرستان علوی تهران از شاگردان ممتاز بود که پس از اتمام تحصیلات به دانشکده حسابداری شرکت نفت رفت. از سال دوم دانشکده را رها کرد و تمام وقت در سازمان مجاهدین خلق ایران به مبارزه پرداخت. همراه تعدادی از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] عازم کمپهای فلسطین جهت آموزشهای نظامی بود که ۶ تن از اعضا و کادرهای سازمان به نامهای محمود شامخی، [[موسی خیابانی]]، سید جلیل سیداحمدیان، کاظم شفیعیها، محسن نجاتحسینی و حسین خوشرو در روز ۶ مرداد ۱۳۴۹ روز قبل از مسافرتشان به امّان پایتخت اردن، در بازار دبی توسط پلیس دبی دستگیر شدند. و پس از آن طی یک عملیات | ||
در۱۸ آبان ۱۳۴۹ موفق شدند هواپیما را ربوده و پس از سوختگیری در دوحه به سوی بغداد پرواز کنند. این افراد، در بغداد تحت بازجویی و شکنجه بودند که با وساطت نماینده سازمان الفتح در عراق، با یادداشتی از سوی یاسر عرفات امکان رهایی آنها از زندان و رفتن به سوی دمشق و سپس اردوگاههای فلسطین در لبنان فراهم آمد. | |||
در اردوگاههای فتح نام مستعار ابوعلی را انتخاب کرد. پس از آموزش به ایران مراجعت کرد و تجارب خود را از انقلاب فلسطین در اختیار سازمان مجاهدین قرار داد. محمود شامخی پس از ضربه شهریور سال ۱۳۵۰ و دستگیری مرکزیت اولیه سازمان به همراه احمد رضایی و رضا رضایی در مرکزیت سازمان قرار گرفت. محمود شامخی نهایتا در جریان دستگیریهای پس از ترور سرتیپ طاهری در خانهای که مربوط به خانواده کبیری بود به محاصره [[ساواک]] درآمد و با خوردن سیانور جان باخت.{{جعبه زندگینامه | |||
| اندازه جعبه = | | اندازه جعبه = | ||
| عنوان = | | عنوان = |
ویرایش