انقلاب ضد سلطنتی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(جنبش ملی شدن نفت)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
=== انقلاب سفید شاه ===
=== انقلاب سفید شاه ===
[[پرونده:دادن اسنادزمینهای کشاورزی بعد از انقلاب سفید.JPG|بندانگشتی|واگذاری اسناد زمینهای کشاورزی توسط شاه به کشاوزران در جریان انقلاب سفید]]
[[پرونده:دادن اسنادزمینهای کشاورزی بعد از انقلاب سفید.JPG|بندانگشتی|واگذاری اسناد زمینهای کشاورزی توسط شاه به کشاوزران در جریان انقلاب سفید]]
[[انقلاب سفید]] گذار از یک وضعیت نیمه‌فئودالی به بورژوازی کمپرادور( وابسته) بود. از سویی می‌توان این انقلاب را نقطه‌ی عطف چرخش شاه از استعمار انگلیس به سمت آمریکا دانست. انقلاب سفید و چرخش از یک بافت روستایی به سمت بافت شهری و بورژوایی، ایران را از سویی برای سرمایه‌گذاران آمریکایی مساعد می‌کرد و از سوی دیگر زمینه‌ی یک انقلاب سرخ را که آمریکا از آن بیم داشت از میان می‌برد. انقلاب‌های سوسیالیستی در آن زمان، همواره با شعار تقسیم اراضی و استراتژی مبارزه از روستا در کشورهای مختلف توانسته بودند پیروزی‌هایی کسب نمایند.
[[انقلاب سفید]] را می‌توان نقطه‌ی عطفی در تغییر مسیر شاه از استعمار انگلیس به سمت آمریکا دانست. این تحول، نه‌تنها گذار از یک ساختار نیمه‌فئودالی به سمت بورژوازی کمپرادور (وابسته) بود، بلکه ایران را به محیطی مناسب برای سرمایه‌گذاران آمریکایی تبدیل کرد. هم‌زمان، این سیاست از بین بردن زمینه‌های یک انقلاب سوسیالیستی را نیز هدف قرار داده بود، چراکه انقلاب‌های سوسیالیستی آن دوران، عمدتاً با شعار تقسیم اراضی و استراتژی مبارزه‌ی روستایی به پیروزی می‌رسیدند.


شاه در دهه‌ی نخست بعد از کودتای ۱۳۳۲ قدرت خود را تثبیت کرد و رهبران کودتا را به مناصب کلیدی گمارد. با کمک سیا،‌ اف.بی.آی و موساد،‌ [[ساواک]] را تشکیل داد. احزابی مانند [[حزب توده ایران|حزب توده]] و جریان‌هایی مثل [[جبهه ملی ایران|جبهه‌ی ملی]] را تار و مار کرد. مثلا حزب ایران ستون اصلی تشکیل دهنده‌ی جبهه ملی را در سال ۱۳۳۶ منحل کرد. با تشکیل کنسرسیوم نفت متشکل از غول‌های بزرگ نفتی دنیا عملا جنبش ملی شدن نفت را ساقط کرد. ساواک با گسترش شبکه‌های خود توانست افرادی را که به دانشگاه‌ها و ادارات و کارخانه‌های عظیم دولتی وارد می‌شدند، به طور کامل بازرسی و تفتیش می‌کرد، با طبقه‌‌‌ی روشنفکر و کارگر برخوردی قاطع داشت و عملا دیکتاتوری همه جانبه‌ای را بر جامعه حاکم کرده بود. از طرفی نفوذ خانواده‌های اشرافی زمین‌دار روز به روز بیش‌تر می‌شد به طوری که نسبت نمایندگان مجلس زمین‌دار از ۴۹ درصد در دوره‌ی هفدهم ۱۳۳۲-۱۳۳۱ به ۵۱ درصد در دوره‌ی نوزدهم ۱۳۳۹-۱۳۳۵ رسید.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شاه قدرت خود را تثبیت کرد و کودتاچیان را در مناصب کلیدی گمارد. با کمک سازمان‌های اطلاعاتی سیا، اف‌بی‌آی و موساد، [[ساواک]] را تشکیل داد و مخالفان، از جمله [[حزب توده ایران|حزب توده]] و [[جبهه ملی ایران|جبهه‌ی ملی]] را سرکوب کرد. برای مثال، حزب ایران، که ستون اصلی جبهه‌ی ملی محسوب می‌شد، در سال ۱۳۳۶ منحل شد. شاه همچنین با تشکیل کنسرسیوم نفتی متشکل از غول‌های بزرگ نفتی جهان، عملاً دستاوردهای ملی شدن صنعت نفت را از بین برد. ساواک با گسترش شبکه‌های خود، ورود افراد به دانشگاه‌ها، ادارات و کارخانه‌های بزرگ دولتی را تحت نظارت شدید قرار داد و با طبقات روشنفکر و کارگر برخوردی قاطع داشت. در همین حال، نفوذ زمین‌داران در ساختار سیاسی افزایش یافت، به‌طوری‌که سهم آن‌ها در مجلس از ۴۹ درصد در دوره‌ی هفدهم (۱۳۳۱-۱۳۳۲) به ۵۱ درصد در دوره‌ی نوزدهم (۱۳۳۵-۱۳۳۹) رسید.


شاه برای اجرای برنامه‌های بلند پروازانه‌ی خود و تامین هزینه‌های نظامی، ایران را زیر بار کمرشکن وام‌های هنگفت خارجی برد که باعث ایجاد بحران اقتصادی شد. این بحران در سال ۱۳۳۹به اوج خود رسید. به علت وام‌های سنگین اندوخته‌های خارجی کشور خالی شد و ایران محتاج دریافت وام از صندوق بین‌المللی پول و آمریکا شد. دولت آمریکا به ریاست جمهوری کندی که سیاستش برای مهار انقلابات احتماعی وارد کردن اصلاحات لیبرالی در حکومت‌های دیکتاتوری بود شرط کمک خود را وارد کردن لیبرال‌ها در ساختار حکومت ایران قرار داد. مجموع این عوامل رژیم را بی‌ثبات کرد. اعتصابات و اعتراضات گسترده‌ای شروع شد که بعضا به درگیری‌های خونینی انجامید.<ref>ایران بین دو انقلاب ـ یرواند آبراهامیان</ref>
برای اجرای برنامه‌های بلندپروازانه‌ی خود و تأمین هزینه‌های نظامی، شاه ایران را زیر بار وام‌های سنگین خارجی برد که در نهایت، کشور را دچار بحران اقتصادی کرد. این بحران در سال ۱۳۳۹ به اوج خود رسید و به‌دلیل بدهی‌های سنگین، ذخایر ارزی کشور تخلیه شد و ایران ناگزیر به دریافت وام از صندوق بین‌المللی پول و آمریکا گردید. دولت کندی در آمریکا، که سیاستش بر مهار انقلاب‌های اجتماعی از طریق اصلاحات لیبرالی استوار بود، شرط کمک مالی را مشارکت نیروهای لیبرال در حکومت ایران قرار داد. این تحولات، رژیم را دچار بی‌ثباتی کرد و اعتصابات و اعتراضات گسترده‌ای در کشور شکل گرفت که در برخی موارد به درگیری‌های خونین انجامید.<ref>ایران بین دو انقلاب ـ یرواند آبراهامیان</ref>


شاه تحت این شرایط و فشار از طرف آمریکا،‌ علی امینی را به نخست وزیری برگزید. امینی اصلاحات مد نظر آمریکا را که اصلاحات ارضی در راس آن بود در دستور کار خود قرار داد. در این بین شاه که بیم آن داشت اصلاحات سیاسی و اقتصادی موقعیت او را تحت تاثیر قرار دهد، آمریکایی‌ها را قانع کرد که اصلاحات را خود به دست بگیرد و دولت امینی بعد ا‌ز چهارده ماه برکنار شد و علم جای او را گرفت و نهایتا برنامه‌ی اصلاحات ارضی به اجرا درآمد. ابتدا در ۱۹ دی ۱۳۴۱ کنگره‌ی ملی کشاورزان تشکیل شد و شاه برنامه‌ی اصلاحات ارضی خود را در آن‌جا اعلام کرد. در ۶ بهمن ۱۳۴۱ شاه برای مشروعیت بخشیدن به برنامه‌ی خود آن را با نام انقلاب سفید با ۶ اصل به رفراندوم گذاشت. در واقع شاه رهبری دوران گذار از حکومتی نیمه‌فئودالی به حکومت بورژوازی کمپرادور را خود به دست گرفت و با این کار با یک پایه کردن حکومت خود، هر چه بیش‌تر پایه‌های دیکتاتوری سلطنتی را محکم‌تر کرد.
در چنین شرایطی و تحت فشار آمریکا، شاه علی امینی را به نخست‌وزیری منصوب کرد. امینی اصلاحاتی را که مورد نظر آمریکا بود، به‌ویژه اصلاحات ارضی، در دستور کار خود قرار داد. اما شاه که نگران تأثیر این اصلاحات بر موقعیت خود بود، توانست آمریکایی‌ها را متقاعد کند که خود شخصاً هدایت اصلاحات را برعهده گیرد. پس از چهارده ماه، امینی برکنار شد و اسدالله علم جایگزین او شد. بدین ترتیب، اصلاحات ارضی در چارچوب برنامه‌ی شاه اجرا شد.


بیهودگی این تلاش‌ها در خرداد سال ۴۲ آشکار شد، وقتی که توده‌ی مردم به خیابان‌ها ریختند و دست به اعتراض زدند.  
در ۱۹ دی ۱۳۴۱، شاه برنامه‌ی اصلاحات ارضی را در کنگره‌ی ملی کشاورزان اعلام کرد و در ۶ بهمن ۱۳۴۱، آن را با نام "انقلاب سفید" و در قالب شش اصل به رفراندوم گذاشت. با اجرای این برنامه، شاه نه‌تنها رهبری گذار از نظام نیمه‌فئودالی به بورژوازی وابسته را برعهده گرفت، بلکه پایه‌های دیکتاتوری سلطنتی خود را مستحکم‌تر کرد.
 
اما دیری نپایید که ناتوانی این اصلاحات در حل مشکلات جامعه آشکار شد. در خرداد ۱۳۴۲، موجی از اعتراضات مردمی به راه افتاد و توده‌های مردم به خیابان‌ها آمدند، نشان‌دهنده‌ی آنکه نارضایتی عمومی با سیاست‌های شاه همچنان پابرجا بود.


=== قیام ۱۵ خرداد گورستان رفرمیسم ===
=== قیام ۱۵ خرداد گورستان رفرمیسم ===
۱٬۳۵۰

ویرایش

منوی ناوبری