۱۳٬۱۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|نتیجه=بیروزی انقلاب ضد سلطنتی در۲۲ بهمن ۱۳۵۷ -سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران | |نتیجه=بیروزی انقلاب ضد سلطنتی در۲۲ بهمن ۱۳۵۷ -سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران | ||
}} | }} | ||
'''انقلاب ضدسلطنتی | '''انقلاب ضدسلطنتی ایران،''' در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ (۱۱ فوریه ۱۹۷۹) با قیام مردم علیه [[محمدرضا پهلوی|حکومت پهلوی]] به پیروزی رسید و نظام شاهنشاهی سرنگون شد. سازمانهایی مانند مجاهدین خلق، چریکهای فدایی خلق ایران و دیگر مبارزان، نقشی کلیدی در این انقلاب داشتند. بااینحال، [[روحالله خمینی]] پس از انقلاب با قبضه قدرت، استبداد دیگری را جایگزین کرد و [[رژیم ولایت فقیه]] بهعنوان یک دیکتاتوری مذهبی، جایگزین دیکتاتوری سلطنتی شد. | ||
ریشههای این انقلاب به مبارزات آزادیخواهانه دوران مشروطه بازمیگردد. جنبش مشروطه، که با رهبری بورژوازی ملی علیه دربار فئودالی قاجار و سپس پهلوی آغاز شده بود، بهدلیل کودتای [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]] و حمایت انگلستان از او، تضعیف شد و از تحقق اهداف خود بازماند. در دهه ۱۳۲۰، همزمان با درگیری قدرتهای استعماری در جنگ جهانی دوم، فضایی از آزادی نسبی ایجاد شد که زمینهساز روی کار آمدن دولت مردمی دکتر محمد مصدق بود. بااینحال، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با حمایت آمریکا و انگلستان انجام شد، به سرنگونی مصدق و پایان بورژوازی ملی انجامید و سلطه ۲۵ ساله دیکتاتوری محمدرضا پهلوی آغاز شد. | ریشههای این انقلاب به مبارزات آزادیخواهانه دوران مشروطه بازمیگردد. جنبش مشروطه، که با رهبری بورژوازی ملی علیه دربار فئودالی قاجار و سپس پهلوی آغاز شده بود، بهدلیل کودتای [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]] و حمایت انگلستان از او، تضعیف شد و از تحقق اهداف خود بازماند. در دهه ۱۳۲۰، همزمان با درگیری قدرتهای استعماری در جنگ جهانی دوم، فضایی از آزادی نسبی ایجاد شد که زمینهساز روی کار آمدن دولت مردمی دکتر محمد مصدق بود. بااینحال، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با حمایت آمریکا و انگلستان انجام شد، به سرنگونی مصدق و پایان بورژوازی ملی انجامید و سلطه ۲۵ ساله دیکتاتوری محمدرضا پهلوی آغاز شد. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
=== جنبش ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ === | === جنبش ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ === | ||
[[پرونده:اراذل و اوباش در کودتای ۲۸ مرداد.JPG|بندانگشتی|اراذل و اوباش به سرکردگی شعبان بیمخ در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] | [[پرونده:اراذل و اوباش در کودتای ۲۸ مرداد.JPG|بندانگشتی|اراذل و اوباش به سرکردگی شعبان بیمخ در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] | ||
در دوران پس از جنگ جهانی دوم و خلع رضا شاه از سلطنت، در فاصلهی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، فضایی باز برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در ایران ایجاد شد. این فضا راه را برای ظهور جنبشهای مختلف هموار کرد که در رأس آنها، جنبش ملی شدن صنعت نفت قرار داشت. این جنبش به رهبری [[دکتر محمد مصدق]]، نماینده مجلس شورای ملی و رئیس کمیسیون نفت، به پیروزی رسید. زمزمههای این حرکت از سال ۱۳۲۸ آغاز شده بود. دکتر حسین | در دوران پس از جنگ جهانی دوم و خلع رضا شاه از سلطنت، در فاصلهی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، فضایی باز برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در ایران ایجاد شد. این فضا راه را برای ظهور جنبشهای مختلف هموار کرد که در رأس آنها، جنبش ملی شدن صنعت نفت قرار داشت. این جنبش به رهبری [[دکتر محمد مصدق]]، نماینده مجلس شورای ملی و رئیس کمیسیون نفت، به پیروزی رسید. زمزمههای این حرکت از سال ۱۳۲۸ آغاز شده بود. [[دکتر حسین فاطمی]]، از بنیانگذاران جبهه ملی ایران، زمانی که مذاکرات لایحه نفت در مجلس به بنبست رسید، پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را به مصدق ارائه داد و مبارزه برای تحقق آن آغاز شد. مصدق در اینباره گفت: «اگر ملی شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به مملکت شده، باید از کسی که اول این را پیشنهاد کرد سپاسگزاری نمود، و آن کس شهید راه وطن، [[سیدحسین فاطمی|دکتر حسین فاطمی]] است».<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4428 دکتر حسین فاطمی، به دستور شاه اعدام شد]</ref> | ||
مصدق در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ موفق شد قانون ملی شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس سنا گذراند و کمتر از ۴۰ روز بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی را نیز به تصویب رساند. او این اقدامات را با حمایت تودههای مردم و تظاهرات و اعتصابات گستردهی نفتگران خوزستان پیش میبرد. بدین ترتیب، در اردیبهشت ۱۳۳۰ نخستوزیری مصدق به مجلس و رژیم شاه تحمیل شد. اما اقدامات ملی و مردمی دکتر محمد مصدق به مذاق دربار و استعمار انگلیس خوش نیامد و از همین رو آنها توطئههایی علیه وی آغاز کردند.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5048 قیام ۳۰ تیر مردم ایران در حمایت از مصدق]</ref> | مصدق در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ موفق شد قانون ملی شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس سنا گذراند و کمتر از ۴۰ روز بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی را نیز به تصویب رساند. او این اقدامات را با حمایت تودههای مردم و تظاهرات و اعتصابات گستردهی نفتگران خوزستان پیش میبرد. بدین ترتیب، در اردیبهشت ۱۳۳۰ نخستوزیری مصدق به مجلس و رژیم شاه تحمیل شد. اما اقدامات ملی و مردمی دکتر محمد مصدق به مذاق دربار و استعمار انگلیس خوش نیامد و از همین رو آنها توطئههایی علیه وی آغاز کردند.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5048 قیام ۳۰ تیر مردم ایران در حمایت از مصدق]</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
همزمان، مصدق برای کوتاه کردن دست شاه و دربار و خنثی کردن توطئههای استعمار، به همراه پیشبرد اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، خواستار آن شد که پست وزارت جنگ، که تا آن زمان در دست شاه بود و همواره بهعنوان ابزاری برای فشار بر جنبش ضداستعماری مردم مورد استفاده قرار میگرفت، به او سپرده شود. مصدق اعلام کرد که در صورت امتناع شاه از این درخواست، از نخستوزیری استعفا خواهد داد. [[محمدرضا پهلوی|شاه]] که سلطنت خود را در خطر میدید، با واگذاری وزارت جنگ به مصدق به شدت مخالفت کرد. | همزمان، مصدق برای کوتاه کردن دست شاه و دربار و خنثی کردن توطئههای استعمار، به همراه پیشبرد اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، خواستار آن شد که پست وزارت جنگ، که تا آن زمان در دست شاه بود و همواره بهعنوان ابزاری برای فشار بر جنبش ضداستعماری مردم مورد استفاده قرار میگرفت، به او سپرده شود. مصدق اعلام کرد که در صورت امتناع شاه از این درخواست، از نخستوزیری استعفا خواهد داد. [[محمدرضا پهلوی|شاه]] که سلطنت خود را در خطر میدید، با واگذاری وزارت جنگ به مصدق به شدت مخالفت کرد. | ||
دکتر مصدق در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از نخستوزیری استعفا داد. پس از استعفای وی، شاه فرصت را غنیمت شمرده و [[ | دکتر مصدق در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از نخستوزیری استعفا داد. پس از استعفای وی، شاه فرصت را غنیمت شمرده و [[احمد قوام]] (قوامالسلطنه)، که کهنهکارترین مهره رژیم فئودالی و دربار استعماری بود، را به نخستوزیری برگزید. قوام طی اعلامیهای هرگونه مخالفت با دولت را ممنوع اعلام کرد و مردم را تهدید به سرکوب نمود، همچنین ارتش و شهربانی را به خیابانها گسیل داشت. | ||
این اقدامات و تهدیدات قوام نتیجهبخش نبود و موج اعتراضات تودهای علیه انتصاب او به نخستوزیری در تهران و سایر نقاط کشور آغاز شد. سرانجام، در صبح روز ۳۰ تیر | این اقدامات و تهدیدات قوام نتیجهبخش نبود و موج اعتراضات تودهای علیه انتصاب او به نخستوزیری در تهران و سایر نقاط کشور آغاز شد. سرانجام، در صبح روز [[قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱|۳۰ تیر ۱۳۳۱]]، مردم تهران به خیابانها ریختند و با فریادهای "یا مرگ یا مصدق"، "مصدق پیروز است" و "مرگ بر قوام"، به مقابله با نیروهای ارتش و شهربانی پرداختند. قیام مردمی با شدت ادامه یافت و در نهایت، پس از کشته و مجروح شدن حدود ۸۰۰ نفر از مردم تهران، شاه فرمان نخستوزیری قوام را لغو کرد و به خواستههای دکتر مصدق گردن نهاد.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5048 قیام ۳۰ تیر مردم ایران در حمایت از مصدق]</ref> | ||
انگلیسیها در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید دولت مصدق را ساقط کنند و در این راه آمریکا را نیز با این استدلال که ادامه حکومت مصدق ایران را به سمت کمونیسم سوق خواهد داد، همراه کردند. فرماندهی عملیات کودتا بر عهده کرمیت روزولت، مدیر بخش خاورمیانه سیا، قرار گرفت. آنها ابتدا در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ اقدام به کودتا کردند که با لو رفتن کودتا ناکام ماند، اما در نهایت در روز [[کودتای ۲۸ مرداد|۲۸ مرداد ۱۳۳۲]]، با هدایت سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس، مشارکت ایادی دربار بهویژه اشرف | انگلیسیها در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید دولت مصدق را ساقط کنند و در این راه آمریکا را نیز با این استدلال که ادامه حکومت مصدق ایران را به سمت کمونیسم سوق خواهد داد، همراه کردند. فرماندهی عملیات کودتا بر عهده کرمیت روزولت، مدیر بخش خاورمیانه سیا، قرار گرفت. آنها ابتدا در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ اقدام به کودتا کردند که با لو رفتن کودتا ناکام ماند، اما در نهایت در روز [[کودتای ۲۸ مرداد|۲۸ مرداد ۱۳۳۲]]، با هدایت سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس، مشارکت ایادی دربار بهویژه [[اشرف پهلوی]]، خواهر شاه، نظامیان وابسته به شاه و روحانیون نظیر [[سید ابوالقاسم کاشانی|کاشانی]]، و اراذل و اوباشی مانند [[شعبان جعفری]] معروف به «شعبان بیمخ»، کودتا انجام شد و دولت مصدق سرنگون گردید.<ref>همه مردان شاه</ref> | ||
چندی بعد، دکتر مصدق دستگیر و در دادگاه نظامی به حبس و تبعید محکوم شد. در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۳۲، دکتر حسین فاطمی نیز دستگیر شد و روز ۱۹ آبان ۱۳۳۳، در حالی که تب ۴۰ درجه داشت، با برانکارد به پای جوخه اعدام برده شد.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4428 دکتر حسین فاطمی، به دستور شاه اعدام شد]</ref> | چندی بعد، دکتر مصدق دستگیر و در دادگاه نظامی به حبس و تبعید محکوم شد. در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۳۲، دکتر حسین فاطمی نیز دستگیر شد و روز ۱۹ آبان ۱۳۳۳، در حالی که تب ۴۰ درجه داشت، با برانکارد به پای جوخه اعدام برده شد.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4428 دکتر حسین فاطمی، به دستور شاه اعدام شد]</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
=== انقلاب سفید شاه === | === انقلاب سفید شاه === | ||
[[پرونده:دادن اسنادزمینهای کشاورزی بعد از انقلاب سفید.JPG|بندانگشتی|واگذاری اسناد زمینهای کشاورزی توسط شاه به کشاوزران در جریان انقلاب سفید]] | [[پرونده:دادن اسنادزمینهای کشاورزی بعد از انقلاب سفید.JPG|بندانگشتی|واگذاری اسناد زمینهای کشاورزی توسط شاه به کشاوزران در جریان انقلاب سفید]] | ||
[[انقلاب سفید]] را میتوان نقطهی عطفی در تغییر مسیر شاه از استعمار انگلیس به سمت آمریکا دانست. این تحول، نهتنها گذار از یک ساختار نیمهفئودالی به سمت بورژوازی کمپرادور (وابسته) بود، بلکه ایران را به محیطی مناسب برای سرمایهگذاران آمریکایی تبدیل کرد. همزمان، این سیاست از بین بردن زمینههای یک انقلاب سوسیالیستی را نیز هدف قرار داده بود، | [[انقلاب سفید]] را میتوان نقطهی عطفی در تغییر مسیر شاه از استعمار انگلیس به سمت آمریکا دانست. این تحول، نهتنها گذار از یک ساختار نیمهفئودالی به سمت بورژوازی کمپرادور (وابسته) بود، بلکه ایران را به محیطی مناسب برای سرمایهگذاران آمریکایی تبدیل کرد. همزمان، این سیاست از بین بردن زمینههای یک انقلاب سوسیالیستی را نیز هدف قرار داده بود، چرا که انقلابهای سوسیالیستی آن دوران، عمدتاً با شعار تقسیم اراضی و استراتژی مبارزهی روستایی به پیروزی میرسیدند. | ||
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شاه قدرت خود را تثبیت کرد و کودتاچیان را در مناصب کلیدی گمارد. با کمک سازمانهای اطلاعاتی سیا، افبیآی و موساد، [[ساواک]] را تشکیل داد و مخالفان، از جمله [[حزب توده ایران|حزب توده]] و [[جبهه ملی ایران|جبههی ملی]] را سرکوب کرد. برای مثال، حزب ایران، که ستون اصلی جبههی ملی محسوب میشد، در سال ۱۳۳۶ منحل شد. شاه همچنین با تشکیل کنسرسیوم نفتی متشکل از غولهای بزرگ نفتی جهان، عملاً دستاوردهای ملی شدن صنعت نفت را از بین برد. ساواک با گسترش شبکههای خود، ورود افراد به دانشگاهها، ادارات و کارخانههای بزرگ دولتی را تحت نظارت شدید قرار داد و با طبقات روشنفکر و کارگر برخوردی قاطع داشت. در همین حال، نفوذ زمینداران در ساختار سیاسی افزایش یافت، بهطوریکه سهم آنها در مجلس از ۴۹ درصد در دورهی هفدهم (۱۳۳۱-۱۳۳۲) به ۵۱ درصد در دورهی نوزدهم (۱۳۳۵-۱۳۳۹) رسید. | پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شاه قدرت خود را تثبیت کرد و کودتاچیان را در مناصب کلیدی گمارد. با کمک سازمانهای اطلاعاتی سیا، افبیآی و موساد، [[ساواک]] را تشکیل داد و مخالفان، از جمله [[حزب توده ایران|حزب توده]] و [[جبهه ملی ایران|جبههی ملی]] را سرکوب کرد. برای مثال، حزب ایران، که ستون اصلی جبههی ملی محسوب میشد، در سال ۱۳۳۶ منحل شد. شاه همچنین با تشکیل کنسرسیوم نفتی متشکل از غولهای بزرگ نفتی جهان، عملاً دستاوردهای [[ملی شدن صنعت نفت]] را از بین برد. ساواک با گسترش شبکههای خود، ورود افراد به دانشگاهها، ادارات و کارخانههای بزرگ دولتی را تحت نظارت شدید قرار داد و با طبقات روشنفکر و کارگر برخوردی قاطع داشت. در همین حال، نفوذ زمینداران در ساختار سیاسی افزایش یافت، بهطوریکه سهم آنها در مجلس از ۴۹ درصد در دورهی هفدهم (۱۳۳۱-۱۳۳۲) به ۵۱ درصد در دورهی نوزدهم (۱۳۳۵-۱۳۳۹) رسید. | ||
برای اجرای برنامههای بلندپروازانهی خود و تأمین هزینههای نظامی، شاه ایران را زیر بار وامهای سنگین خارجی برد که در نهایت، کشور را دچار بحران اقتصادی کرد. این بحران در سال ۱۳۳۹ به اوج خود رسید و بهدلیل بدهیهای سنگین، ذخایر ارزی کشور تخلیه شد و ایران ناگزیر به دریافت وام از صندوق بینالمللی پول و آمریکا گردید. دولت کندی در آمریکا، که سیاستش بر مهار انقلابهای اجتماعی از طریق اصلاحات لیبرالی استوار بود، شرط کمک مالی را مشارکت نیروهای لیبرال در حکومت ایران قرار داد. این تحولات، رژیم را دچار بیثباتی کرد و اعتصابات و اعتراضات گستردهای در کشور شکل گرفت که در برخی موارد به درگیریهای خونین انجامید.<ref>ایران بین دو انقلاب ـ یرواند آبراهامیان</ref> | برای اجرای برنامههای بلندپروازانهی خود و تأمین هزینههای نظامی، شاه ایران را زیر بار وامهای سنگین خارجی برد که در نهایت، کشور را دچار بحران اقتصادی کرد. این بحران در سال ۱۳۳۹ به اوج خود رسید و بهدلیل بدهیهای سنگین، ذخایر ارزی کشور تخلیه شد و ایران ناگزیر به دریافت وام از صندوق بینالمللی پول و آمریکا گردید. دولت کندی در آمریکا، که سیاستش بر مهار انقلابهای اجتماعی از طریق اصلاحات لیبرالی استوار بود، شرط کمک مالی را مشارکت نیروهای لیبرال در حکومت ایران قرار داد. این تحولات، رژیم را دچار بیثباتی کرد و اعتصابات و اعتراضات گستردهای در کشور شکل گرفت که در برخی موارد به درگیریهای خونین انجامید.<ref>ایران بین دو انقلاب ـ یرواند آبراهامیان</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
برنامههای شاه با مخالفت دو جریان قدرتمند روبهرو شد: جبههی ملی و روحانیون که با حمایت بازار، نیرویی تأثیرگذار در صحنهی سیاسی کشور بودند. جبههی ملی طی بیانیهای، انقلاب سفید را «بازگشت به استبداد» نامید، درحالیکه روحانیون نیز با افزایش قدرت شاه، اصلاحات ارضی و اعطای حقوق مدنی به زنان مخالفت کردند. | برنامههای شاه با مخالفت دو جریان قدرتمند روبهرو شد: جبههی ملی و روحانیون که با حمایت بازار، نیرویی تأثیرگذار در صحنهی سیاسی کشور بودند. جبههی ملی طی بیانیهای، انقلاب سفید را «بازگشت به استبداد» نامید، درحالیکه روحانیون نیز با افزایش قدرت شاه، اصلاحات ارضی و اعطای حقوق مدنی به زنان مخالفت کردند. | ||
در نیمهشب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، با فراخوان جبههی ملی، اصناف و بازاریان، مردم به خیابانها ریختند. قیام خرداد ۴۲ به مدت سه روز ادامه یافت و نهتنها تهران و قم، بلکه شهرهایی چون اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز را نیز در بر گرفت. در نهایت، شاه برای سرکوب این قیام، نیروی نظامی را وارد میدان کرد و اعتراضات را بهشدت سرکوب نمود؛ سرکوبی که صدها و شاید هزاران کشته و مجروح برجای گذاشت. | در نیمهشب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، با فراخوان جبههی ملی، اصناف و بازاریان، مردم به خیابانها ریختند. [[قیام ۱۵ خرداد]] ۴۲ به مدت سه روز ادامه یافت و نهتنها تهران و قم، بلکه شهرهایی چون اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز را نیز در بر گرفت. در نهایت، شاه برای سرکوب این قیام، نیروی نظامی را وارد میدان کرد و اعتراضات را بهشدت سرکوب نمود؛ سرکوبی که صدها و شاید هزاران کشته و مجروح برجای گذاشت. | ||
در جریان این اعتراضات، روحالله خمینی که در آن زمان ۶۴ سال داشت و پیشتر سابقهی مبارزاتی نداشت، در صحنه ظاهر شد و با سخنرانیهایی به انتقاد از انقلاب سفید پرداخت. این در حالی بود که او در کنار آیتالله | در جریان این اعتراضات، روحالله خمینی که در آن زمان ۶۴ سال داشت و پیشتر سابقهی مبارزاتی نداشت، در صحنه ظاهر شد و با سخنرانیهایی به انتقاد از انقلاب سفید پرداخت. این در حالی بود که او در کنار [[آیتالله کاشانی]]، از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حمایت کرده بود. به گفتهی آبراهامیان در کتاب ''ایران بین دو انقلاب''، خمینی در آن مقطع خواهان سرنگونی سلطنت نبود و صرفاً شاه را برای حفظ قدرت نصیحت میکرد. | ||
پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد، رهبران جبههی ملی دستگیر شدند، نهضت آزادی منحل گردید و خمینی به ترکیه تبعید شد. او پس از مدتی از ترکیه به عراق رفت. این واقعه، نقطهی عطفی در تاریخ مبارزات ایران شد؛ چراکه هرگونه امید به اصلاحات در چارچوب نظام سلطنتی از بین رفت. از اینرو، استراتژی احزاب سنتی مخالف شاه که بهدنبال اصلاح نظام بودند، ناکارآمد جلوه کرد و بهتدریج کنار گذاشته شد. این تغییر مسیر، بعدها به «گورستان رفرمیسم» معروف شد. | پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد، رهبران جبههی ملی دستگیر شدند، نهضت آزادی منحل گردید و خمینی به ترکیه تبعید شد. او پس از مدتی از ترکیه به عراق رفت. این واقعه، نقطهی عطفی در تاریخ مبارزات ایران شد؛ چراکه هرگونه امید به اصلاحات در چارچوب نظام سلطنتی از بین رفت. از اینرو، استراتژی احزاب سنتی مخالف شاه که بهدنبال اصلاح نظام بودند، ناکارآمد جلوه کرد و بهتدریج کنار گذاشته شد. این تغییر مسیر، بعدها به «گورستان رفرمیسم» معروف شد. | ||
=== | === پیدایی سازمانهای انقلابی پس از قیام ۱۵خرداد ۴۲ === | ||
بعد از سال ۱۳۴۲ و مشخصا سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد، دیگر شیوههای اصلاحطلبانه برای تغییر در ساختار نظام دیکتاتوری سلطنتی جوابگو نبود و به تبع آن احزابی هم که با این خط مشی تأسیس شده بودند کارایی نداشتند. شاه عملا حکومت خودکامهی خود را تثبیت کرده بود و اجازهی فعالیت به هیچ جریان سیاسی مخالفی را نمیداد. | بعد از سال ۱۳۴۲ و مشخصا سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد، دیگر شیوههای اصلاحطلبانه برای تغییر در ساختار نظام دیکتاتوری سلطنتی جوابگو نبود و به تبع آن احزابی هم که با این خط مشی تأسیس شده بودند کارایی نداشتند. شاه عملا حکومت خودکامهی خود را تثبیت کرده بود و اجازهی فعالیت به هیچ جریان سیاسی مخالفی را نمیداد. | ||
در این شرایط بود که تعدادی از جوانان که به دنبال راهی برای اصلاح امور جامعه بودند، پس از مطالعاتی در تاریخ ایران و تاریخ انقلابات جهان به تشکیل سازمانهایی انقلابی مبادرت کردند که اصلیترین آنها سازمان مجاهدین خلق ایران و چریکهای فدایی خلق ایران بودند. این گروهها راه مبارزه با دیکتاتوری شاه را مبارزهی مسلحانه و قهرآمیز دانسته و به مبارزهی حرفهای روی آوردند. بنیانگذاران سازمان مجاهدین ایران محمد | در این شرایط بود که تعدادی از جوانان که به دنبال راهی برای اصلاح امور جامعه بودند، پس از مطالعاتی در تاریخ ایران و تاریخ انقلابات جهان به تشکیل سازمانهایی انقلابی مبادرت کردند که اصلیترین آنها [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[چریکهای فدایی خلق ایران]] بودند. این گروهها راه مبارزه با دیکتاتوری شاه را مبارزهی مسلحانه و قهرآمیز دانسته و به مبارزهی حرفهای روی آوردند. بنیانگذاران سازمان مجاهدین ایران [[محمد حنیفنژاد]]، [[سعید محسن]] و [[علی اصغر بدیع زادگان|علیاصغر بدیعزادگان]] بودند که قبل از تشکیل سازمان مجاهدین در [[نهضت آزادی]] فعالیت داشتند. حنیفنژاد و یارانش در ۱۵ شهریور ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین را تشکیل دادند. این سازمان طی مدت ۶ سال فعالیت مخفی که تا آنموقع در ایران بیسابقه بود به جذب نیرو و مطالعه و تربیت کادرها و تدوین ایدئولوژی و استراتژی و آمادهسازی خود برای آغاز [[مبارزه مسلحانه|مبازره مسلحانه]] پرداخت. در شهریور ۱۳۵۰ ضربهی گستردهی ساواک به سازمان مجاهدین باعث دستگیری تمامی کادر مرکزی و عمده اعضای سازمان شد و در سالهای بعد بنیانگذاران سازمان و اکثر مرکزیت سازمان مجاهدین اعدام شدند. در نهایت اعضای باقی ماندهی سازمان ازجمله رهبر آنان [[مسعود رجوی]] در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ و با بالا گرفتن تظاهرات مردمی و نزدیکی سرنگونی حکومت شاه از زندان آزاد شدند. | ||
گروه دیگر سازمان چریکهای فدایی خلق ایران نام داشت که از ترکیب دو گروه یکی به رهبری بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی و دیگری به رهبری مسعود احمدزاده و | گروه دیگر سازمان چریکهای فدایی خلق ایران نام داشت که از ترکیب دو گروه یکی به رهبری [[بیژن جزنی]] و [[حسن ضیاظریفی]] و دیگری به رهبری [[مسعود احمدزاده]] و [[امیرپرویز پویان]] تشکیل شد. چریکهای فدایی خلق با حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در بهمن ۱۳۴۹ در شمال ایران اعلام موجودیت کردند. این عملیات در واقع سرآغاز جنگ چریکی در تاریخ انقلاب ضدسلطنتی است. | ||
ورود سازمانهای چریکی به صحنهی مبارزات مردم ایران روح تازهای در جامعهی خموده و دیکتاتوریزدهی ایران دمید. قشر جوان به خصوص در دانشگاهها به سمت گروههای انقلابی متمایل شدند و دانشگاه اصلیترین محل جذب نیرو برای این سازمانهای انقلابی بود. از طرفی بسیاری از بازاریان مخالف شاه تامینکنندهی مالی این سازمانها به خصوص سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. | ورود سازمانهای چریکی به صحنهی مبارزات مردم ایران روح تازهای در جامعهی خموده و دیکتاتوریزدهی ایران دمید. قشر جوان به خصوص در دانشگاهها به سمت گروههای انقلابی متمایل شدند و دانشگاه اصلیترین محل جذب نیرو برای این سازمانهای انقلابی بود. از طرفی بسیاری از بازاریان مخالف شاه تامینکنندهی مالی این سازمانها به خصوص سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
در زندان جبههای در مبارزه با شاه شکل گرفت و در واقع با ورود مجاهدین و فداییان به زندان آنجا نیز به سنگر مبارزه با دیکتاتوری تبدیل شد، در حالی که قبلا زندان برای اعضای احزاب سنتی پایان مبارزه و محلی برای گذراندن دوران محکومیت بود. | در زندان جبههای در مبارزه با شاه شکل گرفت و در واقع با ورود مجاهدین و فداییان به زندان آنجا نیز به سنگر مبارزه با دیکتاتوری تبدیل شد، در حالی که قبلا زندان برای اعضای احزاب سنتی پایان مبارزه و محلی برای گذراندن دوران محکومیت بود. | ||
ورود سازمانهای انقلابی به صحنهی مبارزهی اجتماعی مردم ایران سرفصلی است که حامیان غربی شاه به خصوص آمریکا را وادار به تجدید نظر در مورد سیاستهای خود در ایران کرد، چرا که خطر یک انقلاب رادیکال اجتماعی را قریبالوقوع دیدند. در واقع سازمانهای انقلابی و فداکاریهای آنها بود که زمینهساز اتفاقات سرنوشتساز بعدی شد و حامیان خارجی شاه را بر آن داشت که برای جلوگیری از یک انقلاب قهرآمیز و از دست رفتن ایران به عنوان اصلیترین پایگاه خود در منطقه، به فکر چاره بیفتند که این خود پیشدرآمد شکستن طلسم اختناق و طلسم شکستناپذیری دیکتاتوری بود که با به میدان آمدن تودهی مردم در سالهای پایانی حکومت پهلوی باعث سرنگونی نظام شاهنشاهی شد. | ورود سازمانهای انقلابی به صحنهی مبارزهی اجتماعی مردم ایران سرفصلی است که حامیان غربی شاه به خصوص آمریکا را وادار به تجدید نظر در مورد سیاستهای خود در ایران کرد، چرا که خطر یک انقلاب رادیکال اجتماعی را قریبالوقوع دیدند. در واقع سازمانهای انقلابی و فداکاریهای آنها بود که زمینهساز اتفاقات سرنوشتساز بعدی شد و حامیان خارجی شاه را بر آن داشت که برای جلوگیری از یک انقلاب قهرآمیز و از دست رفتن ایران به عنوان اصلیترین پایگاه خود در منطقه، به فکر چاره بیفتند که این خود پیشدرآمد شکستن [[طلسم اختناق]] و طلسم شکستناپذیری دیکتاتوری بود که با به میدان آمدن تودهی مردم در سالهای پایانی حکومت پهلوی باعث سرنگونی نظام شاهنشاهی شد. | ||
=== وقایع سال ۱۳۵۷ و سرنگونی نظام شاهنشاهی === | === وقایع سال ۱۳۵۷ و سرنگونی نظام شاهنشاهی === |
ویرایش