۱۳٬۱۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''سعید | '''سعید سلطانپور،''' (تولد ۱۳۱۹ خورشیدی در سبزوار - شهادت ۱۳۶۰ در زندان اوین، تهران) شاعر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر، بازیگر، آموزگار، عضو کانون نویسندگان ایران، و فعال سیاسی چپگرای ایرانی بود و سالها مدرس نابینایان بود. در سال۱۳۵۶ در شبهای شعر معروف به «شبهای شعر گوته»<ref>[http://www.ibna.ir/fa/doc/book/249583/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%DA%AF%D9%88%D8%AA%D9%87-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%A روایت شبهای شعر گوته و پژوهشی تازه درباره آن. . . -خبرگزاری کتاب ایران-]</ref>که در محوطه سفارت آلمان برگزار شد سعید سلطانپور یکی از ۶۰ شاعر و نویسنده شرکت کننده در این شبها بود. در شعر سعید سلطانپور برخلاف برخی شاعران همعصرش اثری از تسلیم وسازش یأس و تاریکی بهچشم نمیخورد بلکه شعر سعید سرشار است از قیام وخروش بر علیه ظلم وستم، تبعیض و استثمار و امید به آینده. پاسداران در ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ و در شبِ عروسیاش او را به اتهام هواداری از [[سازمان چریکهای فدایی خلق]] دستگیر و نزدیک به دو ماه بعد در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، [[محمد محمدی گیلانی]] حاکم شرع وقت در [[زندان اوین]] در یک مباحثه کوتاه وی را بهاصطلاح دادگاهی کرد و صبح روز ۳۱ خرداد ۶۰، اعدام شد.<ref>[https://ir.voanews.com/a/saeed-soltanpur-died-iran-26-06-2011-124562014/140021.html ۳۰مین سالگرد تیرباران سعید سلطانپور - مشابهت تیرباران دو شاعر]</ref> | ||
== | == گاهشمار زندگی سعید سلطانپور == | ||
سعید سلطانپور در سال ۱۳۱۹در سبزوار منولدشد، مادر سعید معلم بود؛ و سعید هم اولین شغلش پس از گرفتن دیپلم تدریس در مدارس جنوب شهر تهران بود. سعید سلطانپور در محلات فقیرنشین به کارهای اجتماعی پرداخت و با مشکلات کارگران و مردم حاشیه نشین جنوب شهر آشنا شد. اولین حرکت سیاسی وی درمقابل رژیم شاه شرکت در جنبش اعتراضی معلمان در سال ۱۳۴۰ بود. استعداد و علاقه سعید او را به فعالیت در هنرکده آناهیتا کشاندکه از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴ به کار، مطالعه و تولید آثار هنری درآنجا پرداخت. سعید در ادامه فعالیتهای هنریش به مدت ۴ سال از ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با موفقیت به کسب علوم و فنون هنرهای مختلف پرداخت. | سعید سلطانپور در سال ۱۳۱۹در سبزوار منولدشد، مادر سعید معلم بود؛ و سعید هم اولین شغلش پس از گرفتن دیپلم تدریس در مدارس جنوب شهر تهران بود. سعید سلطانپور در محلات فقیرنشین به کارهای اجتماعی پرداخت و با مشکلات کارگران و مردم حاشیه نشین جنوب شهر آشنا شد. اولین حرکت سیاسی وی درمقابل رژیم شاه شرکت در جنبش اعتراضی معلمان در سال ۱۳۴۰ بود. استعداد و علاقه سعید او را به فعالیت در هنرکده آناهیتا کشاندکه از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴ به کار، مطالعه و تولید آثار هنری درآنجا پرداخت. سعید در ادامه فعالیتهای هنریش به مدت ۴ سال از ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با موفقیت به کسب علوم و فنون هنرهای مختلف پرداخت. | ||
== زندگی هنری و مبارزاتی قبل از انقلاب == | === زندگی هنری و مبارزاتی قبل از انقلاب === | ||
درسالهای دانشجویی، نمایشنامههای " مرگ در برابر " اثر وسلین هانچف و " ایستگاه " نوشته خودش را کارگردانی کرد.<ref>[http://www.iranian-burnt-books-foundation.se/Memorial_of_Soltanpour/Biographical_Hall/Biographie_FA.pdf زندگینامه سعید سلطانپور(گاهشمار) pdf]</ref> او در سال ۱۳۴۷ انجمن تئاتر ایران را با همکاری ناصر | درسالهای دانشجویی، نمایشنامههای " مرگ در برابر " اثر وسلین هانچف و " ایستگاه " نوشته خودش را کارگردانی کرد.<ref>[http://www.iranian-burnt-books-foundation.se/Memorial_of_Soltanpour/Biographical_Hall/Biographie_FA.pdf زندگینامه سعید سلطانپور(گاهشمار) pdf]</ref> او در سال ۱۳۴۷ انجمن تئاتر ایران را با همکاری ناصر رحمانینژاد بنیان نهاد و جنگ شعر " صدای میرا " را که در خلال سالهای ۴۷–۴۰ سروده بود - در بر دارنده ۵۸ شعر و در دویست صفحه - به چاپ رساند که همزمان با آن کتاب ممنوعه گردید و ازسوی ساواک پرونده او به نام هنرمندی خطرناک نشاندار شد. | ||
مجله خوشه به سردبیری احمد شاملو که در دنیای ادبی آنزمان اعتبار زیادی کسب کرده بود، در سال ۱۳۴۷ تصمیم گرفت که شبهای شعری برگزار کند و در دهمین سالگرد تأسیس آن اقدام به برگزاری شبهای شعر «خوشه» کرد، که با استقبال زیاد شاعران | مجله خوشه به سردبیری [[احمد شاملو]] که در دنیای ادبی آنزمان اعتبار زیادی کسب کرده بود، در سال ۱۳۴۷ تصمیم گرفت که شبهای شعری برگزار کند و در دهمین سالگرد تأسیس آن اقدام به برگزاری شبهای شعر «خوشه» کرد، که با استقبال زیاد شاعران ونویسندگان از یک طرف و علاقمندان به شعر و ادبیات از طرف دیگر روبرو شد، در این شبهای شعر سعید سلطانپور با اقبال زیادی مواجه شد، «اشعار چریکی» او که علناً بر ضد سیاستهای شاه و آمریکا سروده شده بود و با صدای پرطنین و گیرای خودش خوانده میشد چنان با استقبال مردم مواجه شد که گردانندگان این مراسم از او خواستند ادامه ندهد. بنا به اعتقاد احمد شاملو و رضا براهنی اشعار سلطانپور شعارهای سیاسی و نه شعر به معنای اخص کلمه بود و لذا در مجله خوشه احمد شاملو به رغم استقبال مردمی زیاز از شعر سلطانپور از انعکاس آن امتناع کرد. در سال ۱۳۴۸ نمایش " دشمن مردم " اثر ایبسن را به نمایش درآورد. در سال ۴۹ نمایشنامه «آموزگاران» اثر محسن یلفانی را به صحنه برد که با تهاجم [[ساواک]] شاه نویسنده، کارگردان و همه بازیگران آنرا به [[شکنجه]]<nowiki/>گاههای ساواک بردند. در همین ایام کتاب تحلیلی «نوعی از هنر، نوعی از اندیشه»<ref>[http://www.peshraw.blogsky.com/1387/07/17/post-110/ گزیدهای از کتاب"نوعی از هنر، نوعی از اندیشه"-نشریه پیشرو-]</ref>را منتشر کرد | ||
در نیمه دوم دههٔ ۱۳۴۰، مخالفت با حکومت و تشکیلات حکومتی شدت یافت، بخشی از آن ناشی از افزایش هیجان میان روشنفکران و بخشی دیگر ناشی از گسترش همزمان و جذابیت نگرش انقلابی در عرصه بینالمللی بود. مبارزات الجزایریها، [[انقلاب کوبا]] و [[انقلاب ویتنام]] و همچنین جنبشهای رادیکال دانشجویی در اروپا و امریکای شمالی و جنوبی تاثیر عظیمی بر قشر روشنفکر جهان سوم از جمله ایران داشت. محدود ساختن مجراهای عمومی برای بیان دیدگاههای انتقادی که با توقیف کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۹به اوج خود رسید، اعضای جوان و فعال روشنفکری را بیشتر به سوی دو گروه عمده چریکی رادیکال فداییان خلق و [[مجاهدین خلق]] متمایل کرد. " اشعار و نمایشنامههای سلطانپور دربارهٔ ادبیّات و هنر که عمیقا در این فضای سنگین غوطهور بود، مورد مطالعهٔ رادیکالهای جوان قرار گرفت. " این نوع ادبیات بعدها " شعر چریکی " و " شعر جنگل " نامیده شد. استفاده از واژه " جنگل " اشاره مستقیم به نخستین قیام چریکی فداییان خلق در جنگلهای [[سیاهکل]] نزدیک رشت داشت ". در سال ۴۹ نمایش نامه " آموزگاران " از محسن یلفانی را بر صحنه برد. نویسنده و بازیگران، هم زمان دستگیر و به شکنجه گاه برده شدند. او هم زمان کتاب " نوعی از هنر، نوعی از اندیشه " را پنهانی چاپ میکند و در آن از شعر و هنر متعهد و مردمی دفاع میکند و آن را همچون سلاحی میداند که در معارضه و مبارزه با خصم سخت کارآمد است. در بحبوحه جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی نمایشنامه " چهرههای سیمون مارشار " نوشته برشت را بر صحنه برد. انتشار مجموعه شعر " آوازهای بند " در سال ۵۱ برایش سه سال بازداشت در پی داشت و تا سال ۱۳۵۶ در زندان به سر برد. در سال ۵۷ مجموعه شعر " کشتارگاه " نشر مییابد. خود نامهای این دو مجموعه نشاندهندهٔ آن است که سر و کار سعید با زندان و شکنجه و ساواک بوده است. | |||
سلطانپور در عرصهٔ شعر انقلابی در جایگاه | سلطانپور در عرصهٔ شعر انقلابی در جایگاه ویژهای قرار دارد چرا که او به جای استفاده از سمبلهای جانشین، از واقعیات گویای جامعه بهره برده است. تا آنجا که به کیفیت اشعار و نوشتههای او دربارهٔ ادبیات و هنر مربوط است، شعرش گرم و گیرا آمیزهای از عشق و انقلاب بود. هر چند اشعار اولیهاش را غبار ناراحتی و رنج و درد از نابسامانیهای میهن دربر گرفته، مفهوم سرخی در آنها موج میزند که با عزم شوریدگان، خشم و کین سوزان را متوجه ظالمان و ستمگران میکند. | ||
شعر سلطانپور زبان تصویری دارد و تصاویر شعری او از نوعی شفافیت مفاهیم و درک و توصیف برخوردار است و در آن از زندان و خون و رگبار و اعدامی و انقلاب سخن میرود. " واژهها در شعر او فلز | شعر سلطانپور زبان تصویری دارد و تصاویر شعری او از نوعی شفافیت مفاهیم و درک و توصیف برخوردار است و در آن از زندان و خون و رگبار و اعدامی و انقلاب سخن میرود. " واژهها در شعر او فلز گداخته است، سنگین وسوزان دل را سوراخ میکند و جایگیر میشود ". نقطه قوت اشعار در طرح مسائل و شناخت پدیدههاست. او تنها ستایشگر و راوی دلاوران مبارز نیست، بلکه در شعرش صریح و آشکار نه جزیی از ستایششونده، که خود آن است. این واقعیتی است که شعر سلطانپور سرشار از رادیکالیزم است. این مسئله خصوصاً در دورهای که این اشعار را سروده چشمگیر است. دورهای که در آن، شعر انفعالی و نومید از مبارزه را شعرای بازمانده از [[حزب توده ایران|حزب توده]] و [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] عرضه میکردند؛ شعر او دقیقاً مقابل چنین اشعاری ایستاد به همین دلیل از وجهه و اعتباری بسیار در میان جوانان طالب انقلاب برخوردار شد. نخستین شعر سلطانپور در پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ خودنمایی میکند. او با اشعارش به ستیز با خفقان و سرکوب میپردازد و پس از آن رستاخیز سیاهکل و بندهای پهلوی در شعر او نمود مییابد. سعید سلطانپور در بیست و دوم تیر ماه ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان بیانیهٔ کانون نویسندگان ایران علیه سرکوب را امضا میکند. | ||
از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ - یازدهم تا نوزدهم اکتبر ۱۹۷۷- ده شب شعر خوانی به وسیله نویسندگان و شاعران در انجمن فرهنگی ایران و آلمان (موسوم به انستیتو گوته) در دانشگاه صنعتی تهران برپا شد " (ناصر موذن). به دو هزار نفر کارت دعوت داده میشود، بیش از ده هزار نفر به درون دانشگاه میآیند. برای | از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ - یازدهم تا نوزدهم اکتبر ۱۹۷۷- ده شب شعر خوانی به وسیله نویسندگان و شاعران در انجمن فرهنگی ایران و آلمان (موسوم به انستیتو گوته) در دانشگاه صنعتی تهران برپا شد " (ناصر موذن). به دو هزار نفر کارت دعوت داده میشود، بیش از ده هزار نفر به درون دانشگاه میآیند. برای نخستینبار حدود شصت تن از شاعران و نویسندگان برجسته شهرها آثار دیگر خود را در برابر هزاران شنونده مشتاق، که بیشترشان جوانان شهری و دانشگاه دیده بودند، خواندند. سلطانپور که عضو هیات دبیران کانون نویسندگان بود از نخستین شب شعر بیان داشت که از پایگاه کانون نویسندگان ایران به شعرخوانی میپردازد و از شب پنجم شعر" در بند پهلوی " و" کشتارگاه " را میخواند. " سخنرانان که سالهای سانسور را پشت سر گذاشته بودند از این موقعیّت برای نشان دادن مخالفت خود با رژیم، از زاویه ایدئولوژیهای مختلف، به گونهای مؤثر بهره بردند. بعضی از آنها، مانند سعید سلطانپورکه تازه از زندان آزاد شده بود، از رفقای فدایی خود تجلیل کردند. این ده شب در تاریخ فکری جدید ایران اهمیت قاطع دارد. این شبها رابطهٔ میان هنرمندان و مخاطبان آنها را نزدیک تر ساخت و به بالا بردن آگاهی سیاسی دانشجویان دانشگاه و شاگردان دبیرستان کمک کرد. شبهای شعر این امکان را نیز به وجود آورد که اپوزیسیون شکلی مسالمتآمیزتر از مقاومت در برابر حکومت را آزمایش کند. به دلیل این عوامل، شبهای شعر سر آغاز موج اعتراضهایی دانسته میشود که تنها چند ماه بعد شهرهای ایران را فرا گرفت. در ۲۳ آبان در دانشگاه صنعتی باز هم شب شعر برگزار میشود. دانشگاه از طرف ساواک محاصره و تعداد زیادی دستگیر میشوند، تجمعکنندگان از جمله سعید خواستار آزادی دستگیرشدگان هستند و دانشگاه را ترک نمیکنند. رژیم مجبور به عقبنشینی میشود و روز بعد آنها را آزاد میکند، با خروج جمعیت از دانشگاه تظاهرات بزرگی توأم با ضرب و شتم پلیس شکل میگیرد، و به این ترتیب جلسه شعرخوانی سرانجام به تظاهرات خیابانی تبدیل شده و پایان مییابد. به دنبال این فعالیتها سعید به خارج کشور میرود و " کمیته از زندان تا تبعید " را شکل میدهد و به افشاگری علیه رژیم سلطنتی میپردازد " و باید در حول و حوش شورشهای خیابانی و اعتصابات و رفتن شاه، در سال ۵۷، به ایران بازگشته باشد.<ref>[http://www.iranglobal.info/comment/16649 سعید سلطانپور، شاعر انقلاب]</ref> | ||
== نمونه شعر سعید سلطانپور == | == نمونه شعر سعید سلطانپور == | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
== سعید سلطانپور بعد از انقلاب == | == سعید سلطانپور بعد از انقلاب == | ||
با سقوط رژیم سلطنت به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران میپیوندد و فعالیتهای | با سقوط رژیم سلطنت به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران میپیوندد و فعالیتهای هنریاش را دنبال میکند. نمایشنامه " عباس آقا، کارگر ایران ناسیونال " از کارهای انتقادی اوست که به لحاظ فرم کاملاً تجربی و غیر قراردادی بود و به عنوان نخستین تئاتر مستند ایرانی بر بنیاد زندگی واقعی یک کارگر معترض سه ماه پس از خیزش مردم در ۲۲ بهمن ۵۷، به روی صحنه آمد و تبلور فریاد هزاران کارگر علیه کارگزاران جدید دولت و سیستم از هم پاشیده مملکتی بود. در قسمتی از نمایش، او نظام حکومتی را به اتوبوس آشفته و کجراهی تشبیه میکند که دو راننده دارد و به جای رفتن به محله کارگران جلوی در بازار بارش را خالی میکند. | ||
بیتردید او و گروهش توانسته بودند در فضای دوگانهٔ آزادی و سرکوب آزادی در جریان انقلاب، بیتکیه بر امکانات دولتی و با وجود همهٔ موانع، با تماشاگر خویش در شکل و اندازهای بینظیر ارتباطی هنری برقرار سازند. در سال ۱۳۵۹ هنگام پخش تراکت در تهران، در خیابان انقلاب، به وسیله گشت سپاه دستگیر میشود. با داد و فریاد، جنجال خیابانی به راه میاندازد و در میان مردم ناپدید میشود. در میتینگ هفدهم بهمن ماه ۱۳۶۰ بناست که خود او چکامهای در میدان آزادی بخواند. نزدیک به چهل هزار نفر به سوی میدان روانه میشوند. پاسداران در لباس رسمی حمله میآورند و تظاهرات به خون کشیده میشود. جهانگیر قلعه میاندوآب کارگر کمونیست ربوده میشود و پس از شکنجه با گلولههایی در دهان و چشم در سردخانهٔ پزشک قانونی یافته میشود و سعید چکامهٔ " جهان کمونیست " را میسراید.<ref>[http://www.iranglobal.info/comment/16649 سعید سلطانپور، شاعر انقلاب]</ref>قسمتی از آخرین سروده سعید سلطانپور در رثای شهادت جهانگیر قلعه میاندوآب:<ref>[https://www.tribunezamaneh.com/archives/78449 «شاعر خلق»، سعید سلطان پور – زمان اعدام: ۳۱ خرداد ۱۳۶۰][https://www.tribunezamaneh.com/archives/78449]</ref> | |||
گلولهای در چشم | گلولهای در چشم | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
== دستگیری و اعدام == | == دستگیری و اعدام == | ||
سعید در ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ و در شب عروسیاش به وسیلهٔ دستگیر میشود، ابتدا میخواستند او را به بهانه قاچاق ارز یا چیزی شبیه به آن دستگیر کنند؛ ولی سعید همراهشان نرفت. پاسداران رفتند و با تعداد بیشتری دوباره برگشتند و با این ترفند که او را برای جند سؤال برده و برمیگردانند ولی از بازگشت سعید خبری نشد مراسم را هم با شلیک هوایی پایان دادند، اما سعید سلطانپور پس از ۶۶ روز شکنجه در سحرگاه۳۱ خرداد به جوخهٔ اعدام سپرده و تیرباران شد، در آخرین بازجوییها و شکنجهها طبق معمول بازجوها از او هم میخواستند تا در نمایش و مصاحبه | سعید در ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ و در شب عروسیاش به وسیلهٔ [[سپاه پاسداران]] دستگیر میشود، ابتدا میخواستند او را به بهانه قاچاق ارز یا چیزی شبیه به آن دستگیر کنند؛ ولی سعید همراهشان نرفت. پاسداران رفتند و با تعداد بیشتری دوباره برگشتند و با این ترفند که او را برای جند سؤال برده و برمیگردانند ولی از بازگشت سعید خبری نشد مراسم را هم با شلیک هوایی پایان دادند، اما سعید سلطانپور پس از ۶۶ روز شکنجه در سحرگاه۳۱ خرداد به جوخهٔ اعدام سپرده و تیرباران شد، در آخرین بازجوییها و شکنجهها طبق معمول بازجوها از او هم میخواستند تا در نمایش و مصاحبه تلویزیونی شرکت و اظهار توبه و ندامت کند تا زنده بماند ولی سعید سلطانپور همه شکنجهها را بجان خرید و تسلیم نشد و جانش را در راه آرمانش فدا کرد. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
ویرایش