۸٬۸۶۷
ویرایش
(←پیشینه) |
(اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کشور | |||
|نام رسمی = | |||
|نام = بحران آب در ایران | |||
|نام عادی = | |||
|تصویر پرچم = ایران | |||
|alt_flag = | |||
|تصویر نشان = | |||
|alt_coat = | |||
|symbol_type = | |||
|شعار ملی = | |||
|سرود ملی = | |||
|سرود سلطنتی = | |||
|other_symbol_type = | |||
|other_symbol = | |||
|نقشه = | |||
|alt_map = | |||
|زیرنویس نقشه = | |||
|image_map2 = | |||
|alt_map2 = | |||
|map_caption2 = | |||
|پایتخت = | |||
|latd= | latm= | latNS = | |||
|longd= |longm= |longEW = | |||
|بزرگترین شهر = | |||
|زبان رسمی = | |||
|زبان محلی = | |||
|گروه نژادی = | |||
|سال گروه نژادی = | |||
|نوع حکومت = | |||
|نوع حاکمان = | |||
|نام حاکمان = | |||
|موارد مربوط به تشکیل = | |||
|تاریخ تشکیل = | |||
|مساحت = | |||
|رتبه مساحت = | |||
|تخمین جمعیت = | |||
|رتبه تخمین جمعیت = | |||
|سال تخمین جمعیت = | |||
|سرشماری = | |||
|سال سرشماری = | |||
|تراکم جمعیت = | |||
|رتبه تراکم جمعیت = | |||
|تولید ناخالص داخلی = | |||
|رتبه تولید ناخالص داخلی = | |||
|سال تولید ناخالص داخلی = | |||
|سرانه تولید ناخالص داخلی = | |||
|سال سرانه تولید ناخالص داخلی = | |||
|رتبه سرانه تولید ناخالص داخلی= | |||
|جینی = | |||
|رتبه جینی = | |||
|سال جینی = | |||
|وضع جینی = | |||
|شاخص توسعه انسانی = | |||
|رتبه شاخص توسعه انسانی = | |||
|سال شاخص توسعه انسانی = | |||
|وضع شاخص توسعه انسانی = | |||
|واحد پول = | |||
|کد واحد پول = | |||
|منطقه زمانی = | |||
|utc_offset = | |||
|منطقه زمانی تابستانی = | |||
|utc_offset_DST = | |||
|جهت رانندگی = | |||
|دامنه اینترنتی = | |||
|ولتاژ برق = | |||
|بسامد برق = | |||
|تقویم = | |||
}} | |||
'''بحران آب در ایران'''، این روزها تبدیل به یکی از مسائل حیاتی روز جامعه شده است. ایران در دهههای اخیر با بحرانی آبی مواجه شده که ابعاد آن فراتر از یک چالش طبیعی است و به یک فاجعه انسانی، زیستمحیطی و اقتصادی تبدیل شده است. سیاستهای مخرب رژیم، از جمله سدسازی بیرویه، غارت منابع آبی توسط نهادهایی مانند [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|'''سپاه پاسداران''']]، انتقال تبعیضآمیز آب بین مناطق، و بیتوجهی عامدانه به هشدارهای علمی، کشور را به لبه پرتگاه رسانده است. گزارشهای سایتهای حکومتی از جمله سایت شبکه شرق، نشان میدهند که خشکسالی شدید در سال ۱۴۰۴ زندگی میلیونها نفر را مختل کرده است، و منابع دیگر گستردگی این فاجعه را تأیید میکنند. پیشبینیهایی نظیر «تبدیل ایران به بیابان مطلق در ۳۰ سال آینده» آیندهای تیره را ترسیم میکنند که با افت شدید ذخایر سدها، نابودی تالابها، آلودگی منابع، و فروپاشی اکوسیستمها همراه است. این بحران، که ریشه در فساد ساختاری و اولویتبندی سودجویی بر پایداری دارد، با سوءمدیریت رژیم ایران تشدید شده است؛ از غارت آبهای زیرزمینی برای پروژههای وابستگان قدرت تا سرکوب اعتراضات مردمی در خوزستان و اصفهان، که به خشونت و خونریزی منجر شده است. در حالی که مردم با بیآبی، مهاجرت اجباری، ناامنی غذایی، و تهدید سلامت مواجهاند، نظم جمهوری اسلامی به جای راهکارهای پایدار، به انکار و فرافکنی روی آورده و حتی از سرمایهگذاری در فناوریهای نوین مدیریت آب، که میتوانست این فاجعه را مهار کند، خودداری کرده است. این پژوهش با تکیه بر منابع موثق، ضمن افشای ناکارآمدی رژیم، راهکارهایی مانند توقف پروژههای مخرب، بازسازی زیرساختها، مدیریت پایدار منابع، و جلب مشارکت مردمی را پیشنهاد میدهد. هدف این مقاله، نهتنها افشای نقش حکومت در نابودی منابع آبی، بلکه ارائه چشماندازی برای نجات ایران از این ورطه است، مشروط بر پایان یافتن حاکمیتی که آینده ملت را قربانی مطامع خود کرده است. | '''بحران آب در ایران'''، این روزها تبدیل به یکی از مسائل حیاتی روز جامعه شده است. ایران در دهههای اخیر با بحرانی آبی مواجه شده که ابعاد آن فراتر از یک چالش طبیعی است و به یک فاجعه انسانی، زیستمحیطی و اقتصادی تبدیل شده است. سیاستهای مخرب رژیم، از جمله سدسازی بیرویه، غارت منابع آبی توسط نهادهایی مانند [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|'''سپاه پاسداران''']]، انتقال تبعیضآمیز آب بین مناطق، و بیتوجهی عامدانه به هشدارهای علمی، کشور را به لبه پرتگاه رسانده است. گزارشهای سایتهای حکومتی از جمله سایت شبکه شرق، نشان میدهند که خشکسالی شدید در سال ۱۴۰۴ زندگی میلیونها نفر را مختل کرده است، و منابع دیگر گستردگی این فاجعه را تأیید میکنند. پیشبینیهایی نظیر «تبدیل ایران به بیابان مطلق در ۳۰ سال آینده» آیندهای تیره را ترسیم میکنند که با افت شدید ذخایر سدها، نابودی تالابها، آلودگی منابع، و فروپاشی اکوسیستمها همراه است. این بحران، که ریشه در فساد ساختاری و اولویتبندی سودجویی بر پایداری دارد، با سوءمدیریت رژیم ایران تشدید شده است؛ از غارت آبهای زیرزمینی برای پروژههای وابستگان قدرت تا سرکوب اعتراضات مردمی در خوزستان و اصفهان، که به خشونت و خونریزی منجر شده است. در حالی که مردم با بیآبی، مهاجرت اجباری، ناامنی غذایی، و تهدید سلامت مواجهاند، نظم جمهوری اسلامی به جای راهکارهای پایدار، به انکار و فرافکنی روی آورده و حتی از سرمایهگذاری در فناوریهای نوین مدیریت آب، که میتوانست این فاجعه را مهار کند، خودداری کرده است. این پژوهش با تکیه بر منابع موثق، ضمن افشای ناکارآمدی رژیم، راهکارهایی مانند توقف پروژههای مخرب، بازسازی زیرساختها، مدیریت پایدار منابع، و جلب مشارکت مردمی را پیشنهاد میدهد. هدف این مقاله، نهتنها افشای نقش حکومت در نابودی منابع آبی، بلکه ارائه چشماندازی برای نجات ایران از این ورطه است، مشروط بر پایان یافتن حاکمیتی که آینده ملت را قربانی مطامع خود کرده است. | ||
خط ۹: | خط ۷۸: | ||
بحران آب در ایران پدیدهای نیست که یکشبه شکل گرفته باشد؛ ریشههای آن به دههها سیاستگذاری نادرست، غارت منابع طبیعی و بیتوجهی به اصول توسعه پایدار بازمیگردد که همگی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی شدت گرفتهاند. پیش از انقلاب ۱۳۵۷، ایران اگرچه با چالشهای اقلیمی مواجه بود، اما مدیریت منابع آبی کشور تحت برنامههای مدرنسازی پهلوی، مانند احداث سدهای هدفمند و توسعه سیستمهای آبیاری، تا حدی متعادل بود. با این حال، پس از روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی، این تعادل بهتدریج از بین رفت و جای خود را به هرجومرج زیستمحیطی داد. | بحران آب در ایران پدیدهای نیست که یکشبه شکل گرفته باشد؛ ریشههای آن به دههها سیاستگذاری نادرست، غارت منابع طبیعی و بیتوجهی به اصول توسعه پایدار بازمیگردد که همگی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی شدت گرفتهاند. پیش از انقلاب ۱۳۵۷، ایران اگرچه با چالشهای اقلیمی مواجه بود، اما مدیریت منابع آبی کشور تحت برنامههای مدرنسازی پهلوی، مانند احداث سدهای هدفمند و توسعه سیستمهای آبیاری، تا حدی متعادل بود. با این حال، پس از روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی، این تعادل بهتدریج از بین رفت و جای خود را به هرجومرج زیستمحیطی داد. | ||
در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، رژیم ایران به بهانه خودکفایی اقتصادی و بازسازی پس از | در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، رژیم ایران به بهانه خودکفایی اقتصادی و بازسازی پس از '''[[جنگ ایران و عراق]]'''، پروژههای عظیم سدسازی را بدون مطالعات زیستمحیطی کافی آغاز کرد. به عنوان مثال، سد گتوند در خوزستان، که در سال ۱۳۹۰ افتتاح شد، به دلیل قرار گرفتن بر گنبدهای نمکی، آب رودخانه کارون را شور کرد و یکی از بزرگترین فجایع زیستمحیطی ایران را رقم زد. این پروژه، که هزینههای هنگفتی از بودجه عمومی صرف آن شد، نهتنها به کشاورزی منطقه کمک نکرد، بلکه تالابهای پاییندست را نابود کرد و زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داد. چنین تصمیمهایی نشاندهنده اولویتبندی سودجویی و نمایش قدرت توسط رژیم بر نیازهای واقعی مردم است. | ||
از سوی دیگر، نهادهای وابسته به رژیم، بهویژه سپاه پاسداران، از دهه ۱۳۸۰ به بعد با در دست گرفتن پروژههای عمرانی و کشاورزی، به برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی پرداختند. گزارشهای متعدد از منابع مستقل نشان میدهند که شرکتهای تحت کنترل سپاه با حفر چاههای غیرمجاز و انتقال آب به مناطق صنعتی وابسته به خود، دشتهای حاصلخیز ایران را به زمینهایی خشک و غیرقابل کشت تبدیل کردهاند. این غارت سازمانیافته، همراه با عدم نظارت بر مصرف آب در بخش کشاورزی (که بیش از ۹۰ درصد منابع آبی کشور را مصرف میکند)، پایههای بحران کنونی را بنا نهاد. | از سوی دیگر، نهادهای وابسته به رژیم، بهویژه سپاه پاسداران، از دهه ۱۳۸۰ به بعد با در دست گرفتن پروژههای عمرانی و کشاورزی، به برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی پرداختند. گزارشهای متعدد از منابع مستقل نشان میدهند که شرکتهای تحت کنترل سپاه با حفر چاههای غیرمجاز و انتقال آب به مناطق صنعتی وابسته به خود، دشتهای حاصلخیز ایران را به زمینهایی خشک و غیرقابل کشت تبدیل کردهاند. این غارت سازمانیافته، همراه با عدم نظارت بر مصرف آب در بخش کشاورزی (که بیش از ۹۰ درصد منابع آبی کشور را مصرف میکند)، پایههای بحران کنونی را بنا نهاد. | ||
خط ۲۸: | خط ۹۷: | ||
=== ۳- نابودی تالابها و اکوسیستمهای آبی === | === ۳- نابودی تالابها و اکوسیستمهای آبی === | ||
یکی از ابعاد هولناک بحران آب، نابودی تالابها و اکوسیستمهای آبی ایران است که نقش حیاتی در تعادل زیستمحیطی دارند. گزارش شبکه شرق با عنوان «تابستان ۱۴۰۴ ایران و بحران خشکسالی فزاینده و بحران بیآبی» به خشک شدن تالابهایی مانند هورالعظیم در خوزستان و گاوخونی در اصفهان اشاره دارد. این تالابها، که زمانی پناهگاه گونههای متنوع گیاهی و جانوری بودند، به دلیل سدسازی بیرویه و انحراف آب توسط رژیم به زمینهایی بایر تبدیل شدهاند. به عنوان مثال، سدهای زنجیرهای | یکی از ابعاد هولناک بحران آب، نابودی تالابها و اکوسیستمهای آبی ایران است که نقش حیاتی در تعادل زیستمحیطی دارند. گزارش شبکه شرق با عنوان «تابستان ۱۴۰۴ ایران و بحران خشکسالی فزاینده و بحران بیآبی» به خشک شدن تالابهایی مانند هورالعظیم در خوزستان و گاوخونی در اصفهان اشاره دارد. این تالابها، که زمانی پناهگاه گونههای متنوع گیاهی و جانوری بودند، به دلیل سدسازی بیرویه و انحراف آب توسط رژیم به زمینهایی بایر تبدیل شدهاند. به عنوان مثال، سدهای زنجیرهای '''[[زایندهرود]]'''، که برای تأمین آب پروژههای صنعتی و کشاورزی وابسته به رژیم احداث شدند، تالاب گاوخونی را خشک کردند و گردوغبار ناشی از آن، سلامت ساکنان منطقه را تهدید میکند. رژیم ایران که از این تالابها بهعنوان منابع استراتژیک غفلت کرده، با سرکوب اعتراضات مردم محلی به جای حل مشکل، این فاجعه را عمیقتر کرده است.<ref name=":0" /> | ||
==== ۴- | ==== ۴- کاهش کیفیت آب و آلودگی منابع ==== | ||
بحران آب در ایران تنها به کمیت محدود نمیشود؛ کیفیت آب نیز به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. گزارش یورونیوز با عنوان «زمستان سخت ایران گذشت؛ آیا بحران بیآبی در تابستان گریبانگیر مردم میشود؟» نشان میدهد که کاهش جریان رودخانهها و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، به آلودگی منابع آبی منجر شده است. به عنوان مثال، شوری آب کارون به دلیل سد گتوند و ورود فاضلابهای صنعتی و کشاورزی بدون تصفیه، این رودخانه را به منبعی غیرقابل استفاده تبدیل کرده است. رژیم، که نظارت بر آلودگی را به شرکتهای وابسته به خود واگذار کرده، هیچ اقدامی برای جلوگیری از این روند انجام نداده است. این وضعیت، بهویژه در مناطق محروم، دسترسی به آب سالم را برای مردم دشوار کرده و سلامت عمومی را به خطر انداخته است.<ref name=":4" /> | بحران آب در ایران تنها به کمیت محدود نمیشود؛ کیفیت آب نیز به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. گزارش یورونیوز با عنوان «زمستان سخت ایران گذشت؛ آیا بحران بیآبی در تابستان گریبانگیر مردم میشود؟» نشان میدهد که کاهش جریان رودخانهها و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، به آلودگی منابع آبی منجر شده است. به عنوان مثال، شوری آب کارون به دلیل سد گتوند و ورود فاضلابهای صنعتی و کشاورزی بدون تصفیه، این رودخانه را به منبعی غیرقابل استفاده تبدیل کرده است. رژیم، که نظارت بر آلودگی را به شرکتهای وابسته به خود واگذار کرده، هیچ اقدامی برای جلوگیری از این روند انجام نداده است. این وضعیت، بهویژه در مناطق محروم، دسترسی به آب سالم را برای مردم دشوار کرده و سلامت عمومی را به خطر انداخته است.<ref name=":4" /> | ||
=== ۵- | === ۵- تأثیر بر تنوع زیستی و گونههای در خطر === | ||
تنوع زیستی ایران، که یکی از غنیترینها در منطقه بود، به دلیل بحران آب در معرض نابودی قرار گرفته است. گزارش ایستا ارتباط کاوشگر با عنوان «تبدیل ایران به بیابان مطلق در ۳۰ سال آینده» هشدار میدهد که خشک شدن رودخانهها، تالابها و دریاچهها، زیستگاه گونههای بومی مانند ماهیان کارون، پلنگ ایرانی و پرندگان مهاجر را از بین برده است. به عنوان مثال، | تنوع زیستی ایران، که یکی از غنیترینها در منطقه بود، به دلیل بحران آب در معرض نابودی قرار گرفته است. گزارش ایستا ارتباط کاوشگر با عنوان «تبدیل ایران به بیابان مطلق در ۳۰ سال آینده» هشدار میدهد که خشک شدن رودخانهها، تالابها و دریاچهها، زیستگاه گونههای بومی مانند ماهیان کارون، پلنگ ایرانی و پرندگان مهاجر را از بین برده است. به عنوان مثال، '''[[دریاچه ارومیه]]'''، که زمانی یکی از بزرگترین دریاچههای نمکی جهان بود، به دلیل انحراف آب برای پروژههای کشاورزی وابسته به رژیم، به یک کویر نمک تبدیل شده و گونههای منحصربهفرد آن در آستانه انقراض قرار گرفتهاند. رژیم، که ادعای حفاظت از محیط زیست را دارد، در عمل با اولویتبندی سود اقتصادی بر پایداری اکوسیستمها، این فاجعه را رقم زده است.<ref name=":2" /> | ||
=== ۶- | === ۶- فشار بر منابع فرامرزی و تنشهای منطقهای === | ||
بحران آب در ایران به مرزهای کشور محدود نمیشود و منابع آبی فرامرزی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. گزارش رادیو زمانه با عنوان «سوءمدیریت، تشدیدکننده بحران آب در ایران» به کاهش سهم آب رودخانههایی مانند هیرمند و ارس اشاره دارد که با کشورهای همسایه مشترک هستند. رژیم با سدسازی غیرمسئولانه و برداشت بیش از حد از این رودخانهها، نهتنها اکوسیستمهای داخلی را نابود کرده، بلکه تنشهایی را با کشورهایی مانند افغانستان و ترکیه ایجاد کرده است. به عنوان مثال، قطع جریان هیرمند به سیستان و بلوچستان، که نتیجه سوءمدیریت رژیم است، این منطقه را با بیآبی مواجه کرده و روابط دیپلماتیک را به خطر انداخته است. این ناکارآمدی، نشاندهنده بیتوجهی رژیم به امنیت ملی و منطقهای است.<ref name=":3" /> | بحران آب در ایران به مرزهای کشور محدود نمیشود و منابع آبی فرامرزی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. گزارش رادیو زمانه با عنوان «سوءمدیریت، تشدیدکننده بحران آب در ایران» به کاهش سهم آب رودخانههایی مانند هیرمند و ارس اشاره دارد که با کشورهای همسایه مشترک هستند. رژیم با سدسازی غیرمسئولانه و برداشت بیش از حد از این رودخانهها، نهتنها اکوسیستمهای داخلی را نابود کرده، بلکه تنشهایی را با کشورهایی مانند افغانستان و ترکیه ایجاد کرده است. به عنوان مثال، قطع جریان هیرمند به سیستان و بلوچستان، که نتیجه سوءمدیریت رژیم است، این منطقه را با بیآبی مواجه کرده و روابط دیپلماتیک را به خطر انداخته است. این ناکارآمدی، نشاندهنده بیتوجهی رژیم به امنیت ملی و منطقهای است.<ref name=":3" /> | ||
=== ۷- | === ۷- وخامت اوضاع در مناطق محروم === | ||
مناطق محروم ایران، بهویژه در شرق و جنوب کشور، بیش از سایر نقاط از بحران آب آسیب دیدهاند. گزارش خبرگزاری برنا با عنوان «بحران خشکسالی بر ۹۸ درصد مناطق ایران سایه انداخت» نشان میدهد که سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان با خشکسالی شدید و نبود زیرساختهای کافی مواجه هستند. در این مناطق، که اغلب از تبعیض سیستماتیک رژیم رنج میبرند، مردم به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند و مجبور به استفاده از منابع غیربهداشتی شدهاند. رژیم، که منابع مالی را صرف پروژههای نمایشی در مراکز قدرت میکند، این مناطق را به حال خود رها کرده و با سرکوب اعتراضات، صدای محرومان را خاموش کرده است. این تبعیض، ابعاد انسانی بحران را عمیقتر کرده است.<ref name=":1" /> | مناطق محروم ایران، بهویژه در شرق و جنوب کشور، بیش از سایر نقاط از بحران آب آسیب دیدهاند. گزارش خبرگزاری برنا با عنوان «بحران خشکسالی بر ۹۸ درصد مناطق ایران سایه انداخت» نشان میدهد که سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان با خشکسالی شدید و نبود زیرساختهای کافی مواجه هستند. در این مناطق، که اغلب از تبعیض سیستماتیک رژیم رنج میبرند، مردم به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند و مجبور به استفاده از منابع غیربهداشتی شدهاند. رژیم، که منابع مالی را صرف پروژههای نمایشی در مراکز قدرت میکند، این مناطق را به حال خود رها کرده و با سرکوب اعتراضات، صدای محرومان را خاموش کرده است. این تبعیض، ابعاد انسانی بحران را عمیقتر کرده است.<ref name=":1" /> | ||
خط ۶۷: | خط ۱۳۶: | ||
=== ۱- مهاجرت اجباری و حاشیهنشینی === | === ۱- مهاجرت اجباری و حاشیهنشینی === | ||
یکی از بارزترین پیامدهای اجتماعی بحران آب، مهاجرت گسترده از مناطق روستایی به شهرها بوده است. گزارش شبکه شرق با عنوان «تابستان ۱۴۰۴ ایران و بحران خشکسالی فزاینده و بحران بیآبی» به این نکته اشاره دارد که در تابستان ۱۴۰۴، خشک شدن چاهها و رودخانهها در استانهایی مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان و فارس، کشاورزان را مجبور به ترک زمینهای خود کرد. این مهاجرتهای اجباری، که اغلب به حاشیه شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد و اصفهان منتهی شده، به گسترش حاشیهنشینی و افزایش فقر منجر شده است. حاشیهنشینان، که از دسترسی به خدمات اولیه مانند آب آشامیدنی سالم محروماند، با شرایط زندگی غیرانسانی مواجه شدهاند. رژیم نهتنها برنامهای برای مدیریت این مهاجرتها ارائه نکرده، بلکه با سرکوب اعتراضات این | یکی از بارزترین پیامدهای اجتماعی بحران آب، مهاجرت گسترده از مناطق روستایی به شهرها بوده است. گزارش شبکه شرق با عنوان «تابستان ۱۴۰۴ ایران و بحران خشکسالی فزاینده و بحران بیآبی» به این نکته اشاره دارد که در تابستان ۱۴۰۴، خشک شدن چاهها و رودخانهها در استانهایی مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان و فارس، کشاورزان را مجبور به ترک زمینهای خود کرد. این مهاجرتهای اجباری، که اغلب به حاشیه شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد و اصفهان منتهی شده، به گسترش حاشیهنشینی و افزایش فقر منجر شده است. حاشیهنشینان، که از دسترسی به خدمات اولیه مانند آب آشامیدنی سالم محروماند، با شرایط زندگی غیرانسانی مواجه شدهاند. رژیم نهتنها برنامهای برای مدیریت این مهاجرتها ارائه نکرده، بلکه با سرکوب اعتراضات این قشرها، به تشدید تنشهای اجتماعی دامن زده است. این بیتوجهی نشاندهنده اولویتبندی قدرت و ثروت توسط رژیم بر رفاه مردم است.<ref name=":0" /> | ||
=== ۲- فروپاشی معیشت کشاورزان و ناامنی غذایی === | === ۲- فروپاشی معیشت کشاورزان و ناامنی غذایی === | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۹۴: | ||
با این حال، این فاجعه اجتنابناپذیر نیست. مخالفان رژیم ایران، با پیشنهاد راهکارهایی مانند توقف پروژههای مخرب، بازسازی زیرساختها، مدیریت پایدار منابع، و جلب مشارکت مردمی، نشان داده است که نجات ایران از این بحران ممکن است، اما تنها با پایان یافتن حاکمیت کنونی و جایگزینی آن با سیستمی شفاف و مسئول. رژیم فعلی، که به جای حل مشکل به سرکوب و فرافکنی روی آورده، نهتنها توانایی مدیریت این بحران را ندارد، بلکه خود عامل اصلی آن است. از اینرو، تغییر بنیادین در ساختار سیاسی ایران، ضرورتی فوری برای حفظ منابع آبی و جلوگیری از فروپاشی کامل کشور است. این مقاله، با تکیه بر شواهد مستند و تحلیلهای علمی، فراخوانی است به مردم و نیروهای آزادیخواه برای ایستادگی در برابر سیاستی که سرزمین و آینده آنها را نابود کرده، و تلاش برای ساخت ایرانی پایدار و عادلانه که در آن آب، این مایه حیات، بهجای غارت، حفاظت شود. | با این حال، این فاجعه اجتنابناپذیر نیست. مخالفان رژیم ایران، با پیشنهاد راهکارهایی مانند توقف پروژههای مخرب، بازسازی زیرساختها، مدیریت پایدار منابع، و جلب مشارکت مردمی، نشان داده است که نجات ایران از این بحران ممکن است، اما تنها با پایان یافتن حاکمیت کنونی و جایگزینی آن با سیستمی شفاف و مسئول. رژیم فعلی، که به جای حل مشکل به سرکوب و فرافکنی روی آورده، نهتنها توانایی مدیریت این بحران را ندارد، بلکه خود عامل اصلی آن است. از اینرو، تغییر بنیادین در ساختار سیاسی ایران، ضرورتی فوری برای حفظ منابع آبی و جلوگیری از فروپاشی کامل کشور است. این مقاله، با تکیه بر شواهد مستند و تحلیلهای علمی، فراخوانی است به مردم و نیروهای آزادیخواه برای ایستادگی در برابر سیاستی که سرزمین و آینده آنها را نابود کرده، و تلاش برای ساخت ایرانی پایدار و عادلانه که در آن آب، این مایه حیات، بهجای غارت، حفاظت شود. | ||
== منابع | == منابع == |
ویرایش