۱۳٬۱۴۳
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه | اندازه جعبه = | عنوان = محمود افشارطوس | عنوان ۲...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
[[پرونده:افشار3.JPG|alt=افشارطوس همراه با همسر و فرزندانش|بندانگشتی|279x279پیکسل|افشارطوس همراه با همسر و فرزندانش]] | [[پرونده:افشار3.JPG|alt=افشارطوس همراه با همسر و فرزندانش|بندانگشتی|279x279پیکسل|افشارطوس همراه با همسر و فرزندانش]] | ||
== در جبهه مصدق == | === در جبهه مصدق === | ||
محمود افشارطوس در جوانی پیرو '''[[رضاشاه پهلوی|رضاخان]]''' بود، اما از دوران | محمود افشارطوس در جوانی پیرو '''[[رضاشاه پهلوی|رضاخان]]''' بود، اما از دوران نخستوزیری حاجعلی رزم آراء و آغاز مبارزات ملی، به دموکراسی گرایش پیدا کرد. او دکتر محمد مصدق را کاملاً قبول داشت؛ و در کمک و یاری به وی، نهایت کوشش خود را به کار گرفت.<ref name=":1" /> | ||
=== ازدواج با خواهرزاده مصدق === | === ازدواج با خواهرزاده مصدق === | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
دورانی بود که فساد سرتاپای ارتش را گرفته بود؛ و این موضوع برای افسر شرافتمندی چون افشارطوس پذیرفته نبود؛ لذا او به فکر این بود که اقدامی برای رفع این معضل بکند. افشارطوس در اوایل سال ۱۳۳۱، جمعی از افسران درستکار را به منزل خود دعوت کرد تا درباره موضوع مهمی با آنان سخن بگوید. حاضرین در جلسه نخست عبارت بودند از: سرهنگ ستاد محمود افشارطوس، سرهنگ غلامرضا مصور رحمانی، سرهنگ یاوری، سرهنگ دبیر سیاقی و سرهنگ اشرفی. گفتگو درباره خرابی وضع ارتش و فساد کارگزینی و… از همانجا اصول تشکیل یک سازمان مخفی با نام «سازمان گروه ملی» با هدف و اساسنامهی مشخص به تأیید هیئت ۵ نفره با نام هیئت مدیره موقت رسید. در این سازمان محمود افشارطوس به عنوان مدیر و سرهنگ مصور رحمانی به عنوان دبیرکل تعیین شدند. این سازمان در آغاز نام سازمان افسران ناسیو نالیست و سپس نام گروه سربازان ناسیونالیست و در نهایت نام سازمان گروه ملی را به خود گرفت. | دورانی بود که فساد سرتاپای ارتش را گرفته بود؛ و این موضوع برای افسر شرافتمندی چون افشارطوس پذیرفته نبود؛ لذا او به فکر این بود که اقدامی برای رفع این معضل بکند. افشارطوس در اوایل سال ۱۳۳۱، جمعی از افسران درستکار را به منزل خود دعوت کرد تا درباره موضوع مهمی با آنان سخن بگوید. حاضرین در جلسه نخست عبارت بودند از: سرهنگ ستاد محمود افشارطوس، سرهنگ غلامرضا مصور رحمانی، سرهنگ یاوری، سرهنگ دبیر سیاقی و سرهنگ اشرفی. گفتگو درباره خرابی وضع ارتش و فساد کارگزینی و… از همانجا اصول تشکیل یک سازمان مخفی با نام «سازمان گروه ملی» با هدف و اساسنامهی مشخص به تأیید هیئت ۵ نفره با نام هیئت مدیره موقت رسید. در این سازمان محمود افشارطوس به عنوان مدیر و سرهنگ مصور رحمانی به عنوان دبیرکل تعیین شدند. این سازمان در آغاز نام سازمان افسران ناسیو نالیست و سپس نام گروه سربازان ناسیونالیست و در نهایت نام سازمان گروه ملی را به خود گرفت. | ||
این واقعه درست در اواسط حکومت دکتر محمد مصدق و در اوج مبارزات | این واقعه درست در اواسط حکومت دکتر محمد مصدق و در اوج مبارزات ملیگرایانه مردم ایران به رهبری دکتر مصدق بود؛ و این افسران متوجه شدند که اهداف آنها با اهداف '''[[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]]''' تشابه کامل دارد. | ||
آنان ۴ اصل را به عنوان اصول سازمان به ثبت دادند که عبارت بودند از: | آنان ۴ اصل را به عنوان اصول سازمان به ثبت دادند که عبارت بودند از: | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
روز واقعه یکانهای زرهی وارد میدان بهارستان شدند؛ و نیروی هوایی آماده برای کشتار بود، اما اوضاع آنطور که شاه پیشبینی کردهبود، رخ نداد. از یکطرف مردم با فریادهای یا مرگ یا مصدق، یکپارچه و متحد در خیابانها از دکتر محمد مصدق حمایت میکردند، و از طرف دیگر نیروهای مسلح و یکانهای ارتش نیز تا حدودی بیطرف ماندند؛ و سرانجام پس از مدتی کشتار تودههای مردم، شاه مجبور شد دستور بدهد تا نیروهای مسلح به پایگاههای خود برگردند؛ و انتظامات شهر را به مردم واگذار کنند. به دنبال آن هم مجبور شد تا در ظاهر هم شده، فرماندهی نیروهای مسلح را به دکتر مصدق واگذار کند، ولی شاه و استعمارگران که متوجه موقعیت و تعادل قوای حریف شده بودند، توطئههای خود را به روشهای دیگری بهکار بردند. | روز واقعه یکانهای زرهی وارد میدان بهارستان شدند؛ و نیروی هوایی آماده برای کشتار بود، اما اوضاع آنطور که شاه پیشبینی کردهبود، رخ نداد. از یکطرف مردم با فریادهای یا مرگ یا مصدق، یکپارچه و متحد در خیابانها از دکتر محمد مصدق حمایت میکردند، و از طرف دیگر نیروهای مسلح و یکانهای ارتش نیز تا حدودی بیطرف ماندند؛ و سرانجام پس از مدتی کشتار تودههای مردم، شاه مجبور شد دستور بدهد تا نیروهای مسلح به پایگاههای خود برگردند؛ و انتظامات شهر را به مردم واگذار کنند. به دنبال آن هم مجبور شد تا در ظاهر هم شده، فرماندهی نیروهای مسلح را به دکتر مصدق واگذار کند، ولی شاه و استعمارگران که متوجه موقعیت و تعادل قوای حریف شده بودند، توطئههای خود را به روشهای دیگری بهکار بردند. | ||
دکتر مصدق نام وزارت جنگ را به وزارت دفاع ملی تغییر داد؛ و اصلاحات در ساختار ارتش را آغاز کرد مصدق به دنبال ایجاد دموکراسی مانند دموکراسیهای پیشرفتهای چون هلند و انگلیس بود که نقش شاه را کاملاً تشریفاتی در نظر می گرفت. او از تنش با شاه امتناع میکرد تا بتواند عمده انرژی خود را صرف مبارزه با استعمارگران بزرگ جهانی کند؛ و کمکم و بدون خشونت ضمن تأمین استقلال کشور، دموکراسی نهادینه شود. اما محمدرضا شاه بهصورت مخفی مشغول تماس با سازمانهای جاسوسی انگلیس و آمریکا شد تا بلکه رضایت و حمایت آنها را جلب کند. | دکتر مصدق نام وزارت جنگ را به وزارت دفاع ملی تغییر داد؛ و اصلاحات در ساختار ارتش را آغاز کرد مصدق به دنبال ایجاد دموکراسی مانند دموکراسیهای پیشرفتهای چون هلند و انگلیس بود که نقش شاه را کاملاً تشریفاتی در نظر می گرفت. او از تنش با شاه امتناع میکرد تا بتواند عمده انرژی خود را صرف مبارزه با استعمارگران بزرگ جهانی کند؛ و کمکم و بدون خشونت ضمن تأمین استقلال کشور، دموکراسی نهادینه شود. اما [[محمدرضا شاه پهلوی|محمدرضا شاه]] بهصورت مخفی مشغول تماس با سازمانهای جاسوسی انگلیس و آمریکا شد تا بلکه رضایت و حمایت آنها را جلب کند. | ||
پس از آغاز اصلاحات، به خاطر اینکه دکتر مصدق به انتخابات آزاد اعتقاد داشت و به آن اهمیت میداد، دستور داد تا همهی افسران پادگان مرکز در آمفی تئاتر دانشکده افسری تهران جمع شوند؛ و از بین خودشان افسران لایق و ذیصلاح را انتخاب کنند تا آنها به تصفیه ارتش بپردازند. در جریان این انتخابات، سرهنگ ستاد محمود افشارطوس به عنوان نفر اول انتخاب گردید؛ و همچنین عمدهی افسران از منتخبین سازمان گروه ملی انتخاب شدند. آنها در گام نخست افراد زیر را تحت عنوان بازنشستگی از خدمت برکنار کردند: | پس از آغاز اصلاحات، به خاطر اینکه دکتر مصدق به انتخابات آزاد اعتقاد داشت و به آن اهمیت میداد، دستور داد تا همهی افسران پادگان مرکز در آمفی تئاتر دانشکده افسری تهران جمع شوند؛ و از بین خودشان افسران لایق و ذیصلاح را انتخاب کنند تا آنها به تصفیه ارتش بپردازند. در جریان این انتخابات، سرهنگ ستاد محمود افشارطوس به عنوان نفر اول انتخاب گردید؛ و همچنین عمدهی افسران از منتخبین سازمان گروه ملی انتخاب شدند. آنها در گام نخست افراد زیر را تحت عنوان بازنشستگی از خدمت برکنار کردند: | ||
تمامی افسران با درجه سرلشکری و بالاتر، و همهی افسران با درجه سرتیپی بهاستثناء تعداد معدودی که پیشینه و صلاحیت آنها پذیرفته شده بود. افسران برکنار شده از فاسدترین افسران ارتش بودند که پس از برکناری علیه دولت دکتر مصدق فعالیت میکردند.<ref name=":1" /> | تمامی افسران با درجه سرلشکری و بالاتر، و همهی افسران با درجه سرتیپی بهاستثناء تعداد معدودی که پیشینه و صلاحیت آنها پذیرفته شده بود. افسران برکنار شده از فاسدترین افسران ارتش بودند که پس از برکناری علیه دولت دکتر مصدق فعالیت میکردند.<ref name=":1" /> | ||
== ترفیعات افشارطوس == | === ترفیعات افشارطوس === | ||
محمود افشارطوس، همراه با افسران دیگر از سازمان ملی در مهرماه ۱۳۳۱، ترفیع درجه گرفتند؛ و درجهی افشارطوس سرتیپ شد. | محمود افشارطوس، همراه با افسران دیگر از سازمان ملی در مهرماه ۱۳۳۱، ترفیع درجه گرفتند؛ و درجهی افشارطوس سرتیپ شد. | ||
سرتیپ افشارطوس در دیماه ۱۳۳۱، فرماندار نظامی تهران شد؛ و با صلاحیتی که از خود نشان داد، مورد توجه بیشتر دکتر محمد مصدق قرار گرفت که بهدنبال آن در اول بهمنماه ۱۳۳۱، به سمت ریاست شهربانی کشور منصوب گردید.<ref name=":1" /> | سرتیپ افشارطوس در دیماه ۱۳۳۱، فرماندار نظامی تهران شد؛ و با صلاحیتی که از خود نشان داد، مورد توجه بیشتر دکتر محمد مصدق قرار گرفت که بهدنبال آن در اول بهمنماه ۱۳۳۱، به سمت ریاست شهربانی کشور منصوب گردید.<ref name=":1" /> | ||
== توطئه نهم اسفندماه == | === توطئه نهم اسفندماه === | ||
یکی از خدمات مهم سرتیپ محمود افشارطوس، خنثی کردن توطئه قتل دکتر محمد مصدق در ۹ اسفند ۱۳۳۱، بود. در روز نهم اسفند، به ظاهر شاه قصد داشت مخفیانه به خارج از کشور سفرکند. دکتر مصدق به کاخ رفت تا مدارک لازم را به محمدرضا شاه تحویل دهد، اما موقع خروج متوجه شد که گروهی از لاتها و اوباش نظیر شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ که توسط آخوند کاشانی و آخوند بهبهانی تحریک و ترغیب شده بودند، همراه با عدهای از افسران بازنشسته جلو کاخ اجتماع کردهاند؛ و قصد قتل او را دارند. دکتر مصدق بهخاطر امتناع از درگیری به منزلش گریخت؛ و آن جماعت هم به منزلش یورش بردند تا او را به قتل برسانند. سرتیپ افشارطوس از کانالهای اطلاعاتی خود متوجه موضوع شد. او دید که اگر بخواهد مستقیم وارد منزل دکتر مصدق بشود و او را با خود به جای امنی ببرد، اوباش و افسران همراه آنها با او درگیر میشوند؛ لذا با کمک همسایهها و گذشتن از پشتبامها وارد منزل دکتر مصدق شد؛ و وی را به ستاد ارتش که جای امنی بود، منتقل کرد. | یکی از خدمات مهم سرتیپ محمود افشارطوس، خنثی کردن توطئه قتل دکتر محمد مصدق در ۹ اسفند ۱۳۳۱، بود. در روز نهم اسفند، به ظاهر شاه قصد داشت مخفیانه به خارج از کشور سفرکند. دکتر مصدق به کاخ رفت تا مدارک لازم را به محمدرضا شاه تحویل دهد، اما موقع خروج متوجه شد که گروهی از لاتها و اوباش نظیر شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ که توسط آخوند [[ابوالقاسم کاشانی]] و آخوند بهبهانی تحریک و ترغیب شده بودند، همراه با عدهای از افسران بازنشسته جلو کاخ اجتماع کردهاند؛ و قصد قتل او را دارند. دکتر مصدق بهخاطر امتناع از درگیری به منزلش گریخت؛ و آن جماعت هم به منزلش یورش بردند تا او را به قتل برسانند. سرتیپ افشارطوس از کانالهای اطلاعاتی خود متوجه موضوع شد. او دید که اگر بخواهد مستقیم وارد منزل دکتر مصدق بشود و او را با خود به جای امنی ببرد، اوباش و افسران همراه آنها با او درگیر میشوند؛ لذا با کمک همسایهها و گذشتن از پشتبامها وارد منزل دکتر مصدق شد؛ و وی را به ستاد ارتش که جای امنی بود، منتقل کرد. | ||
شعبان جعفری (شعبان بیمخ) در رابطه با این موضوع در خاطرات خود میگوید:<blockquote>«آیت ا…کاشانی به ما گفت: برین نذارین شاه بره، اگه شاه بره عمامه ما هم رفته!.»<ref name=":2">[https://irankargar.com/%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%B7%D9%88%D8%B3-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%86/ به یاد محمود افشارطوس افسر مردمی و میهندوست - سایت ایران کارگر]</ref> </blockquote> | شعبان جعفری (شعبان بیمخ) در رابطه با این موضوع در خاطرات خود میگوید:<blockquote>«آیت ا…کاشانی به ما گفت: برین نذارین شاه بره، اگه شاه بره عمامه ما هم رفته!.»<ref name=":2">[https://irankargar.com/%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%B7%D9%88%D8%B3-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%86/ به یاد محمود افشارطوس افسر مردمی و میهندوست - سایت ایران کارگر]</ref> </blockquote> | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
قتل سرتیپ محمود افشار طوس نقطه آغاز کودتا علیه دکتر مصدق بود؛ و تأثیرات بسیار بدی داشت که برخی از آنها عبارت بودند از: | قتل سرتیپ محمود افشار طوس نقطه آغاز کودتا علیه دکتر مصدق بود؛ و تأثیرات بسیار بدی داشت که برخی از آنها عبارت بودند از: | ||
# متوقف شدن اصلاحات در شهربانی کشور و پاک نشدن شهربانی از لوث وجود جاسوسان و نوکران بیگانگان که روندی که به این طریق شروع شد موجب تسلط بیش از پیش استعمارگران درمکان های حساس نیروهای مسلح و به خصوص | # متوقف شدن اصلاحات در شهربانی کشور و پاک نشدن شهربانی از لوث وجود جاسوسان و نوکران بیگانگان که روندی که به این طریق شروع شد موجب تسلط بیش از پیش استعمارگران درمکان های حساس نیروهای مسلح و به خصوص دستگاههای اطلاعاتی کشور شد. | ||
# افول تدریجی سازمان گروه ملی پس از حذف مهره اصلی و مدیر سازمان، آن هم با آن طرز فجیع و وحشتناک که این امر را میتوان یک اخطار جدی به همه افسران و حتی غیر نظامیان دانست و بدتر از آن مشاهده حمایت همهجانبه یکی از | # افول تدریجی سازمان گروه ملی پس از حذف مهره اصلی و مدیر سازمان، آن هم با آن طرز فجیع و وحشتناک که این امر را میتوان یک اخطار جدی به همه افسران و حتی غیر نظامیان دانست و بدتر از آن مشاهده حمایت همهجانبه یکی از بلندپایهترین مقامات مذهبی و سیاسی کشور مثل کاشانی از قاتلان سرتیپ افشارطوس | ||
# خارج شدن اداره آگاهی شهربانی از کنترل دولت ملی، که یکی از مهمترین دستگاههای اطلاعاتی کشور بود. | # خارج شدن اداره آگاهی شهربانی از کنترل دولت ملی، که یکی از مهمترین دستگاههای اطلاعاتی کشور بود. | ||
۴- قتل سرتیپ افشارطوس اثرات بسیار بد دیگری نیز داشت که یکی از آنها دادن بهانه به دست مخالفان برای استیضاح دولت، آن هم به بهانه شکنجه متهمان و بدون توجه به کشف جرم بود.<ref name=":1" /> | ۴- قتل سرتیپ افشارطوس اثرات بسیار بد دیگری نیز داشت که یکی از آنها دادن بهانه به دست مخالفان برای استیضاح دولت، آن هم به بهانه شکنجه متهمان و بدون توجه به کشف جرم بود.<ref name=":1" /> | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
== افشارطوس از نگاه مصدق == | == افشارطوس از نگاه مصدق == | ||
[[پرونده:مصدق 010.JPG|جایگزین=دکتر محمد مصدق|بندانگشتی|220x220پیکسل|دکتر محمد مصدق]] | [[پرونده:مصدق 010.JPG|جایگزین=دکتر محمد مصدق|بندانگشتی|220x220پیکسل|دکتر محمد مصدق]] | ||
دکتر محمد مصدق در بیدادگاه نظامی بر نقش بینظیر سرتیپ افشارطوس بهتأکید میگوید: <blockquote>«مرحوم سرلشکر افشار طوس در شغل ریاست شهربانی افسری بینظیر بود؛ و غیر از انجام وظیفه نظری نداشت و بههمین جهت با وضع فجیعی به قتل رسید. غرض از از قتل او دو چیز بود، یکی آنکه چنین افسری را از بین ببرند؛ و دیگر آنکه ثابت کنند دولت آنقدر ضعیف است که رئیس شهربانی آن را میربایند ولی قادر نیست قاتل او را دستگیر نماید. | دکتر محمد مصدق در بیدادگاه نظامی بر نقش بینظیر سرتیپ افشارطوس بهتأکید میگوید: <blockquote>«مرحوم سرلشکر افشار طوس در شغل ریاست شهربانی افسری بینظیر بود؛ و غیر از انجام وظیفه نظری نداشت و بههمین جهت با وضع فجیعی به قتل رسید. غرض از از قتل او دو چیز بود، یکی آنکه چنین افسری را از بین ببرند؛ و دیگر آنکه ثابت کنند دولت آنقدر ضعیف است که رئیس شهربانی آن را میربایند ولی قادر نیست قاتل او را دستگیر نماید. | ||
== متهمان قتل افشارطوس == | من با دستگاهی کار میکردم که زیر نفوذ استعمار بود پس از چند تغییر و تبدیل سرتیپ افشارطوس را در رأس اداره کل شهربانی گذاردم شاید اصلاحاتی بکند. او را از بین بردند؛ و با آن همه بیانات و اقاریری که متهمان به قتل او در نوار ضبط صوت نمودند، همگی بدون استثناء در دادگاه نظامی تبرئه شدند؛ و پرونده قتل او که با آن طرز فجیع از بین رفته بود مختوم گردید.<ref name=":1" /> </blockquote> | ||
=== متهمان قتل افشارطوس === | |||
سرانجام با فشار مقامات دولتی، در هشتم مردادماه ۱۳۳۲، بازپرس قرار مجرمیت را صادر کرد؛ و پرونده در ۱۳ مردادماه به دادگاه جنایی تحویل داده شد تا خارج از نوبت رسیدگی شود. | سرانجام با فشار مقامات دولتی، در هشتم مردادماه ۱۳۳۲، بازپرس قرار مجرمیت را صادر کرد؛ و پرونده در ۱۳ مردادماه به دادگاه جنایی تحویل داده شد تا خارج از نوبت رسیدگی شود. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۷۱: | ||
# نصیر خطیبی | # نصیر خطیبی | ||
# مظفر بقایی کرمانی | # مظفر بقایی کرمانی | ||
# مهندس علیرضا | # مهندس علیرضا قرهگزلو (متواری) | ||
البته مظفر بقایی و حسین خطیبی و | البته مظفر بقایی و حسین خطیبی و سرتیپهای بازنشسته عوامل اصلی قتل و سایرین مجری نظرات آنها بودهاند.<ref name=":2" /> | ||
مظفر بقایی یکی از مهمترین چهرههای '''[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی کردن صنعت نفت]]''' بود که از مصدق دل کنده بود. او از نمایندگان مجلس، پیش از آغاز نهضت ملی کردن نفت بود که در جریان مبارزه سیاسی صنعت نفت به یکی از سیاستمداران مهم این نهضت تبدیل شد. بقایی همچنین از بنیانگذاران '''[[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]]''' بود و در آغاز نخست وزیری دکتر محمد مصدق، همراه با خلیل ملکی، حزب زحمتکشان ایران را تأسیس کرد. در سال ۱۳۳۲، مظفر بقایی نیز مثل آخوند کاشانی از جمله سیاستمداران سرشناسی بود که رودرروی دکتر مصدق ایستاده بود.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/fk_downfall_e23/25365457.html قتل رئیس شهربانی مصدق - سایت رادیو فردا]</ref> | مظفر بقایی یکی از مهمترین چهرههای '''[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی کردن صنعت نفت]]''' بود که از مصدق دل کنده بود. او از نمایندگان مجلس، پیش از آغاز نهضت ملی کردن نفت بود که در جریان مبارزه سیاسی صنعت نفت به یکی از سیاستمداران مهم این نهضت تبدیل شد. بقایی همچنین از بنیانگذاران '''[[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]]''' بود و در آغاز نخست وزیری دکتر محمد مصدق، همراه با خلیل ملکی، حزب زحمتکشان ایران را تأسیس کرد. در سال ۱۳۳۲، مظفر بقایی نیز مثل آخوند کاشانی از جمله سیاستمداران سرشناسی بود که رودرروی دکتر مصدق ایستاده بود.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/fk_downfall_e23/25365457.html قتل رئیس شهربانی مصدق - سایت رادیو فردا]</ref> | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۸۱: | ||
پس از کودتای ۲۸ مرداد تمامی متهمان از زندان آزاد شدند. کودتاگران سعی داشتند تا این جنایت فجیع را به دکتر مصدق نسبت دهند. در آخرین جلسه دادگاه نیز پس از قرائت رای متهمان و تبرئهی آنها، اوباشانی چون شعبان بیمخ فریاد زدند: زنده باد قاتلین افشار طوس…<ref name=":1" /> | پس از کودتای ۲۸ مرداد تمامی متهمان از زندان آزاد شدند. کودتاگران سعی داشتند تا این جنایت فجیع را به دکتر مصدق نسبت دهند. در آخرین جلسه دادگاه نیز پس از قرائت رای متهمان و تبرئهی آنها، اوباشانی چون شعبان بیمخ فریاد زدند: زنده باد قاتلین افشار طوس…<ref name=":1" /> | ||
مظفر بقایی که با این جنایت فجیع نقش بسیار برجستهای در پیروزی کودتا داشت، بعدها در دادگاه رژیم شاه ادعا کرد که به تصدیق همه | مظفر بقایی که با این جنایت فجیع نقش بسیار برجستهای در پیروزی کودتا داشت، بعدها در دادگاه رژیم شاه ادعا کرد که به تصدیق همه سهبار تاج و تخت شاه ایران را از سقوط قطعی نجات داده است! یکبار در تیرماه ۱۳۳۱، یکبار در نهم اسفندماه ۱۳۳۱ و یکبار هم در ۲۸ مرداد۱۳۳۲<ref name=":2" /> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش