کاربر:Alireza k h/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(ایجاد صفحه تمرین کتاب استراتژی قیام و سرنگونی)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۶: خط ۶۶:


== منابع ==
== منابع ==
[[پرونده:حق تعیین سرنوشت.JPG|بندانگشتی|344x344پیکسل]]
حق تعیین سرنوشت یکی از اصول بنیادین حقوق بین‌الملل است که به مردم اجازه می‌دهد آزادانه وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی خود را تعیین کنند. این حق، که ریشه در ایده‌های خودمختاری قرن هجدهم دارد، پس از جنگ جهانی اول توسط وودرو ویلسون مطرح شد و در منشور سازمان ملل متحد (۱۹۴۵)، میثاق‌های حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (۱۹۶۶)، و اعلامیه اصول حقوق بین‌الملل (۱۹۷۰) تدوین گردید. این اصل شامل خودمختاری داخلی (خودگردانی در چارچوب دولت) و خودمختاری خارجی (استقلال کامل) است و در رهایی ملت‌ها از استعمار نقش کلیدی داشته است. با این حال، اجرای آن با چالش‌هایی مانند تعارض با تمامیت ارضی، ابهام در تعریف «مردم»، سوءاستفاده سیاسی، و درگیری‌های قومی مواجه است. این مقاله به تاریخچه، مبانی حقوقی، انواع، ابعاد فلسفی، چالش‌ها، و نمونه‌های عملی این حق می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این اصل، با وجود اهمیتش برای آزادی، گاهی به بی‌ثباتی و تنش منجر شده است.
حق تعیین سرنوشت یکی از اصول بنیادین حقوق بین‌الملل است که به مردم اجازه می‌دهد آزادانه وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی خود را تعیین کنند. این حق، که ریشه در ایده‌های خودمختاری قرن هجدهم دارد، پس از جنگ جهانی اول توسط وودرو ویلسون مطرح شد و در منشور سازمان ملل متحد (۱۹۴۵)، میثاق‌های حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (۱۹۶۶)، و اعلامیه اصول حقوق بین‌الملل (۱۹۷۰) تدوین گردید. این اصل شامل خودمختاری داخلی (خودگردانی در چارچوب دولت) و خودمختاری خارجی (استقلال کامل) است و در رهایی ملت‌ها از استعمار نقش کلیدی داشته است. با این حال، اجرای آن با چالش‌هایی مانند تعارض با تمامیت ارضی، ابهام در تعریف «مردم»، سوءاستفاده سیاسی، و درگیری‌های قومی مواجه است. این مقاله به تاریخچه، مبانی حقوقی، انواع، ابعاد فلسفی، چالش‌ها، و نمونه‌های عملی این حق می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این اصل، با وجود اهمیتش برای آزادی، گاهی به بی‌ثباتی و تنش منجر شده است.