۲٬۱۹۰
ویرایش
Alireza k h (بحث | مشارکتها) (افزودن یک چکیده به ابتدای مقاله) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''قتل زیر شکنجه،''' | '''قتل زیر شکنجه،''' در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی ایران سابقهای طولانی دارد و بهعنوان یکی از چالشهای جدی حقوق بشر در این کشور مطرح است. این موضوع بهویژه با گسترش شبکههای اجتماعی در دهههای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته، اما بسیاری از موارد، بهخصوص در شهرهای کوچک، همچنان از دید عموم پنهان میمانند. اسناد تاریخی، مانند نامه آیتالله منتظری به خمینی در دهه ۶۰، از وقوع جنایات هولناک در زندانها، از جمله قتل زیر شکنجه، تجاوز، و آسیبهای جسمانی شدید به زندانیان خبر میدهند که در رژیم پیشین بیسابقه بوده است. گزارشهای سازمانهای حقوق بشری و منابع معتبر نشان میدهند که در سه دهه اخیر، دستکم دهها نفر در اثر شکنجه در بازداشتگاهها جان خود را از دست دادهاند. | ||
مقامات قضایی ایران با بیتوجهی به این جنایات، به عادیسازی خشونت و شکنجه در بازداشتگاهها کمک کردهاند. این بیتوجهی، همراه با اصرار بر اعمال مجازاتهای غیرانسانی، نشاندهنده تلاش برای مشروعیتبخشی به شکنجه بهعنوان بخشی از روند مجازات است. عفو بینالملل فقدان تحقیقات مستقل درباره مرگهای مشکوک در بازداشت را نشانهای از سلب خودسرانه حق حیات توسط مقامات میداند و خواستار محاکمه عاملان شده است. گزارشهای این سازمان از سال ۲۰۱۰ به بعد از حداقل ۷۲ مورد مرگ در بازداشتگاههای ۱۶ استان ایران خبر میدهند که عمدتاً ناشی از شکنجه، بدرفتاری، یا استفاده غیرقانونی از سلاح و گاز اشکآور بوده است. فقدان پاسخگویی در مواردی مانند مرگهای گزارششده در سالهای اخیر، مصونیت عاملان این جنایات را تقویت کرده است. | |||
شکنجههای شدید جسمانی و محرومیت از درمان پزشکی از عوامل اصلی مرگ زندانیان بودهاند. نمونههایی مانند مرگ دراویش گنابادی، فعالان سیاسی، و وبلاگنویسان نشاندهنده شدت خشونت و بیتوجهی به وضعیت سلامت زندانیان است. این جنایات در دهههای مختلف، از جمله دهه ۶۰ با اعدامهای گسترده، دهه ۷۰ با سیاست ترور و انکار مخالفان، و دهههای ۸۰، ۹۰ و ۱۴۰۰ ادامه یافته است. در دهه ۶۰، قتلهای انبوه زیر شکنجه گزارش شد، در حالی که در دهههای بعدی، افرادی مانند شاعران، نویسندگان، مخالفان سیاسی و فعالان محیط زیست قربانی این سیاستها شدند. | |||
مقامات ایرانی مسئولیت این قتلها را نپذیرفته و اغلب با توجیهاتی مانند خودکشی یا بیماری، از پاسخگویی طفره رفتهاند. سازمانهای حقوق بشری خواستار ایجاد سازوکارهای بینالمللی برای جمعآوری شواهد و محاکمه عادلانه عاملان شدهاند. این الگوهای مکرر شکنجه و قتل، همراه با مصونیت عاملان، نشاندهنده یک سیاست نظاممند برای سرکوب مخالفان و نقض گسترده حقوق بشر است که با سکوت و انکار مقامات، به عادیسازی خشونت در سیستم قضایی ایران منجر شده است. در دههٔ ۷۰ علاوه بر قتلهای زنجیرهیی و شکنجه و سربهنیست کردن مخالفان، بسیاری از دانشجویان دستگیر، شکنجه و ناپدید شدند. امری که در دهههای بعدی تا همین امروز ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ ادامه دارد. | |||
== قتل زیر شکنجه در جمهوری اسلامی == | == قتل زیر شکنجه در جمهوری اسلامی == | ||
خط ۱۷: | خط ۲۱: | ||
تداوم روند برخوردهای خشونتآمیز با بازداشتشدگان در سالهای گذشته و بالارفتن تعداد زندانیانی که به دلیل شکنجه جان خود را از دست دادهاند، نشان دهنده آن است که مقامات و مسئولان قضایی در جمهوری اسلامی ایران با بیتوجهی به این موضوع سعی در «عادی» جلوه دادن اینگونه برخوردهای خشن و رواج مجازاتهای خشونتآمیز غیرانسانی دارند. اصرار حاکمیت بر شکنجه و بدرفتاری و اعمال زور و خشونت بر فرد بازداشت شده گواه آن است که مقامات در صدد مشروعیت بخشی به این روایتاند که «شکنجه بخشی از مجازات فرد بازداشتیست». بیتفاوتی مقامات به جان زندانیان در ایران و سکوت مداوم آنها برابر فریاد دادخواهی خانوادههای برخی از این زندانیان نشان میدهد که مقامات ایران علیرغم تمام واکنشهای بینالمللی و افکار عمومی جامعه ایرانی، بر رویه خود مبنی بر اعمال شکنجه و سکوت برابر چرایی مرگ بسیاری از زندانیان اصرار دارد.<ref name=":1" /> | تداوم روند برخوردهای خشونتآمیز با بازداشتشدگان در سالهای گذشته و بالارفتن تعداد زندانیانی که به دلیل شکنجه جان خود را از دست دادهاند، نشان دهنده آن است که مقامات و مسئولان قضایی در جمهوری اسلامی ایران با بیتوجهی به این موضوع سعی در «عادی» جلوه دادن اینگونه برخوردهای خشن و رواج مجازاتهای خشونتآمیز غیرانسانی دارند. اصرار حاکمیت بر شکنجه و بدرفتاری و اعمال زور و خشونت بر فرد بازداشت شده گواه آن است که مقامات در صدد مشروعیت بخشی به این روایتاند که «شکنجه بخشی از مجازات فرد بازداشتیست». بیتفاوتی مقامات به جان زندانیان در ایران و سکوت مداوم آنها برابر فریاد دادخواهی خانوادههای برخی از این زندانیان نشان میدهد که مقامات ایران علیرغم تمام واکنشهای بینالمللی و افکار عمومی جامعه ایرانی، بر رویه خود مبنی بر اعمال شکنجه و سکوت برابر چرایی مرگ بسیاری از زندانیان اصرار دارد.<ref name=":1" /> | ||
هبا مورایف، مدیر دفتر خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بینالملل، نیز این فقدان تحقیقات مستقل در مورد موارد مرگ تحت بازداشت را «نمود تلخی از عادیسازی سلب خودسرانه حق حیات توسط مقامات حکومتی» دانست و خواستار انجام تحقیقات جنایی و محاکمه مقامات «مظنون به شکنجه زندانیان تا سرحد مرگ» شد.<ref name=":0" /> | هبا مورایف، مدیر دفتر خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بینالملل، نیز این فقدان تحقیقات مستقل در مورد موارد مرگ تحت بازداشت را «نمود تلخی از عادیسازی سلب خودسرانه حق حیات توسط مقامات حکومتی» دانست و خواستار انجام تحقیقات جنایی و محاکمه مقامات «مظنون به شکنجه زندانیان تا سرحد مرگ» شد.<ref name=":0">[https://ir.voanews.com/a/amnesty-iran-prisons-turture-death/6229286.html صدای آمریکا- عفو بینالملل: مقامات ایران از ژانویه ۲۰۱۰ از پاسخگویی درباره مرگ ۷۲ فرد بازداشتشده سر باز زدهاند]</ref> | ||
=== پاسخگو نبودن مقامات به قتل زیر شکنجه === | === پاسخگو نبودن مقامات به قتل زیر شکنجه === |