۸٬۸۲۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:سندیکا در ایران؛1.JPG|جایگزین=سندیکا (اتحادیه کارگارن)|بندانگشتی|'''سندیکا (اتحادیه کارگارن)''']] | |||
'''سندیکا'''، به عنوان سازمانی مستقل و داوطلبانه از کارگران، با هدف دفاع از منافع جمعی، بهبود شرایط کاری، و ارتقای حقوق اقتصادی و اجتماعی شکل میگیرد. بر اساس تعریف سازمان بینالمللی کار، سندیکاها باید بدون دخالت دولت یا کارفرما، آزادانه تشکیل شوند و فعالیت کنند. این نهادها از قرن هجدهم در اروپا، بهویژه در انگلستان و فرانسه، با هدف مقابله با استثمار کارگران در انقلاب صنعتی ظهور کردند و به ابزاری کلیدی برای چانهزنی جمعی و بهبود دستمزد، ایمنی کار، و ساعات کاری تبدیل شدند. در ایران، اما، تاریخ سندیکاها روایتی از تلاشهای ناکام برای استقلال و سرکوب مداوم است. با وجود ریشههای سندیکایی در دوره [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]]، که متأثر از [[انقلاب شوروی|انقلاب اکتبر روسیه]] بود، هیچگاه سندیکای مستقل و واقعی در سایه دیکتاتوریهای قاجار، پهلوی، و بهویژه جمهوری اسلامی شکل نگرفت. در دوره مشروطه، کارگران چاپخانهها و خیاطان اولین اتحادیهها را تشکیل دادند، و در دهه ۱۳۲۰، شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران با بیش از ۳۰۰ هزار عضو، نقطه اوج جنبش سندیکایی بود. اما سرکوبهای [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، [[کودتای ۲۸ مرداد]]، و سیاستهای [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] این تشکلها را غیرقانونی و فعالانشان را زندانی کرد. پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، جمهوری اسلامی با ممنوعیت سندیکاهای مستقل و ایجاد تشکلهای حکومتی مانند شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر، هرگونه تلاش برای سازماندهی کارگری مستقل را سرکوب کرد. تلاشهای دهه ۸۰ برای احیای سندیکاها، مانند سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و [[کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه|نیشکر هفتتپه]]، با بازداشت، شکنجه، و احکام سنگین برای فعالانی چون منصور اسانلو، رضا شهابی، و جعفر عظیمزاده مواجه شد. فعالان سندیکایی در ایران به اتهامات امنیتی مانند «اقدام علیه امنیت ملی» محاکمه شده و تحت فشارهای قضایی و امنیتی قرار گرفتهاند. وضعیت کارگران در جمهوری اسلامی وخیمتر از دوره پهلوی است؛ دستمزدهای زیر خط فقر، نبود ایمنی کار، و قراردادهای موقت، زندگی بیش از ۴۰ میلیون خانوار کارگری را در تنگنا قرار داده است. گزارشهای بینالمللی، از جمله فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر، سرکوب فعالان و نقض حقوق کارگری در ایران را محکوم کردهاند. بررسی تاریخچه سندیکاها در ایران نشان میدهد که فقدان آزادی سندیکایی، نتیجه مستقیم دیکتاتوریهای حاکم، بهویژه جمهوری اسلامی، بوده است. تشکلهای حکومتی نهتنها نماینده کارگران نیستند، بلکه ابزاری برای سرکوب جنبشهای مستقل کارگری بودهاند. سندیکاهای مستقل، که حق قانونی کارگران بر اساس کنوانسیونهای ۸۷ و ۹۸ سازمان بینالمللی کار است، در ایران به دلیل [[سرکوب در ایران|سرکوب]] سیستماتیک وجود خارجی ندارند. این وضعیت، همراه با نقض حقوق بنیادین کارگران، ایران را در رده بدترین کشورها از نظر حقوق سندیکایی قرار داده است.<ref name=":0">[https://www.fidh.org/IMG/pdf/20160510_iran_labour_briefer_per.pdf وضعیت حقوق کارگران و سرکوب فعاالن سندیکایی در ایران - جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران]</ref><ref name=":1">[https://www.radiofarda.com/a/a-version-on-mansour-osanlou-labor-activist/32178383.html روایت منصور اسانلو از چهار دهه فعالیت سندیکایی - رادیو فردا]</ref><ref name=":2">[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C/a-15888038 فشار بر کارگران و سرکوب فعالان کارگری و سندیکایی - دویچهوله]</ref> | '''سندیکا'''، به عنوان سازمانی مستقل و داوطلبانه از کارگران، با هدف دفاع از منافع جمعی، بهبود شرایط کاری، و ارتقای حقوق اقتصادی و اجتماعی شکل میگیرد. بر اساس تعریف سازمان بینالمللی کار، سندیکاها باید بدون دخالت دولت یا کارفرما، آزادانه تشکیل شوند و فعالیت کنند. این نهادها از قرن هجدهم در اروپا، بهویژه در انگلستان و فرانسه، با هدف مقابله با استثمار کارگران در انقلاب صنعتی ظهور کردند و به ابزاری کلیدی برای چانهزنی جمعی و بهبود دستمزد، ایمنی کار، و ساعات کاری تبدیل شدند. در ایران، اما، تاریخ سندیکاها روایتی از تلاشهای ناکام برای استقلال و سرکوب مداوم است. با وجود ریشههای سندیکایی در دوره [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]]، که متأثر از [[انقلاب شوروی|انقلاب اکتبر روسیه]] بود، هیچگاه سندیکای مستقل و واقعی در سایه دیکتاتوریهای قاجار، پهلوی، و بهویژه جمهوری اسلامی شکل نگرفت. در دوره مشروطه، کارگران چاپخانهها و خیاطان اولین اتحادیهها را تشکیل دادند، و در دهه ۱۳۲۰، شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران با بیش از ۳۰۰ هزار عضو، نقطه اوج جنبش سندیکایی بود. اما سرکوبهای [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، [[کودتای ۲۸ مرداد]]، و سیاستهای [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] این تشکلها را غیرقانونی و فعالانشان را زندانی کرد. پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، جمهوری اسلامی با ممنوعیت سندیکاهای مستقل و ایجاد تشکلهای حکومتی مانند شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر، هرگونه تلاش برای سازماندهی کارگری مستقل را سرکوب کرد. تلاشهای دهه ۸۰ برای احیای سندیکاها، مانند سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و [[کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه|نیشکر هفتتپه]]، با بازداشت، شکنجه، و احکام سنگین برای فعالانی چون منصور اسانلو، رضا شهابی، و جعفر عظیمزاده مواجه شد. فعالان سندیکایی در ایران به اتهامات امنیتی مانند «اقدام علیه امنیت ملی» محاکمه شده و تحت فشارهای قضایی و امنیتی قرار گرفتهاند. وضعیت کارگران در جمهوری اسلامی وخیمتر از دوره پهلوی است؛ دستمزدهای زیر خط فقر، نبود ایمنی کار، و قراردادهای موقت، زندگی بیش از ۴۰ میلیون خانوار کارگری را در تنگنا قرار داده است. گزارشهای بینالمللی، از جمله فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر، سرکوب فعالان و نقض حقوق کارگری در ایران را محکوم کردهاند. بررسی تاریخچه سندیکاها در ایران نشان میدهد که فقدان آزادی سندیکایی، نتیجه مستقیم دیکتاتوریهای حاکم، بهویژه جمهوری اسلامی، بوده است. تشکلهای حکومتی نهتنها نماینده کارگران نیستند، بلکه ابزاری برای سرکوب جنبشهای مستقل کارگری بودهاند. سندیکاهای مستقل، که حق قانونی کارگران بر اساس کنوانسیونهای ۸۷ و ۹۸ سازمان بینالمللی کار است، در ایران به دلیل [[سرکوب در ایران|سرکوب]] سیستماتیک وجود خارجی ندارند. این وضعیت، همراه با نقض حقوق بنیادین کارگران، ایران را در رده بدترین کشورها از نظر حقوق سندیکایی قرار داده است.<ref name=":0">[https://www.fidh.org/IMG/pdf/20160510_iran_labour_briefer_per.pdf وضعیت حقوق کارگران و سرکوب فعاالن سندیکایی در ایران - جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران]</ref><ref name=":1">[https://www.radiofarda.com/a/a-version-on-mansour-osanlou-labor-activist/32178383.html روایت منصور اسانلو از چهار دهه فعالیت سندیکایی - رادیو فردا]</ref><ref name=":2">[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C/a-15888038 فشار بر کارگران و سرکوب فعالان کارگری و سندیکایی - دویچهوله]</ref> | ||
خط ۲۲: | خط ۲۳: | ||
=== ممنوعیت سندیکاهای مستقل پس از انقلاب ۱۳۵۷ === | === ممنوعیت سندیکاهای مستقل پس از انقلاب ۱۳۵۷ === | ||
[[پرونده:سندیکا در ایران؛2.JPG|جایگزین=فقدان سندیکاهای کارگری در جمهوری اسلامی|بندانگشتی|فقدان سندیکاهای کارگری در جمهوری اسلامی]] | |||
پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی به سرعت هرگونه تشکل کارگری مستقل را غیرقانونی اعلام کرد و سندیکاها را تحت کنترل شدید حکومتی قرار داد. در حالی که پیش از انقلاب، کارگران در مقاطعی مانند دهه ۱۳۲۰ توانسته بودند تشکلهایی مانند شورای متحده مرکزی را تشکیل دهند، رژیم جدید با هدف تثبیت قدرت خود، هرگونه سازماندهی مستقل کارگری را تهدیدی برای حاکمیت تلقی کرد. قانون کار مصوب ۱۳۵۹، که تحت نظارت شورای انقلاب تدوین شد، عملاً سندیکاهای مستقل را ممنوع کرد و تشکلهای حکومتی را جایگزین آنها نمود. این سیاست با سرکوب گسترده فعالان کارگری همراه بود، که بسیاری از آنها به اتهامات واهی مانند «فعالیت کمونیستی» یا «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت، زندانی، و حتی اعدام شدند. گزارشهای بینالمللی نشان میدهند که جمهوری اسلامی از همان ابتدا با نقض کنوانسیونهای ۸۷ و ۹۸ سازمان بینالمللی کار، که آزادی تشکیل سندیکا و چانهزنی جمعی را تضمین میکنند، مانع از شکلگیری هرگونه سندیکای مستقل شد. این ممنوعیت، کارگران را از حق قانونی خود برای سازماندهی محروم کرد و آنها را در برابر استثمار کارفرمایان و سیاستهای ضدکارگری رژیم بیدفاع گذاشت.<ref name=":0" /> | پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی به سرعت هرگونه تشکل کارگری مستقل را غیرقانونی اعلام کرد و سندیکاها را تحت کنترل شدید حکومتی قرار داد. در حالی که پیش از انقلاب، کارگران در مقاطعی مانند دهه ۱۳۲۰ توانسته بودند تشکلهایی مانند شورای متحده مرکزی را تشکیل دهند، رژیم جدید با هدف تثبیت قدرت خود، هرگونه سازماندهی مستقل کارگری را تهدیدی برای حاکمیت تلقی کرد. قانون کار مصوب ۱۳۵۹، که تحت نظارت شورای انقلاب تدوین شد، عملاً سندیکاهای مستقل را ممنوع کرد و تشکلهای حکومتی را جایگزین آنها نمود. این سیاست با سرکوب گسترده فعالان کارگری همراه بود، که بسیاری از آنها به اتهامات واهی مانند «فعالیت کمونیستی» یا «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت، زندانی، و حتی اعدام شدند. گزارشهای بینالمللی نشان میدهند که جمهوری اسلامی از همان ابتدا با نقض کنوانسیونهای ۸۷ و ۹۸ سازمان بینالمللی کار، که آزادی تشکیل سندیکا و چانهزنی جمعی را تضمین میکنند، مانع از شکلگیری هرگونه سندیکای مستقل شد. این ممنوعیت، کارگران را از حق قانونی خود برای سازماندهی محروم کرد و آنها را در برابر استثمار کارفرمایان و سیاستهای ضدکارگری رژیم بیدفاع گذاشت.<ref name=":0" /> | ||
ویرایش