کاربر:Hossein/صفحه تمرین1404511: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲۱: خط ۲۱:
داماد خلیل ترابپور مسئول انتظامات بند ۴ بود.  
داماد خلیل ترابپور مسئول انتظامات بند ۴ بود.  


خواهر ترابپور مسئول بند ۱ بانوان بود.<ref name=":2" />   
خواهر ترابپور مسئول بند ۱ بانوان بود.<ref name=":2" />
 
یزدان‌پناه ـ عضو سپاه پاسداران،زندانبان بند چهار زندان عادل آباد. مسئول بند مخوف موسوم به ٤٩. مسئول انفرادیهای مخوف اندرزگاه در عادل آباد. داماد مجید تراب پور رئیس زندان عادل آباد و رئیس سازمان زندان های فارس، کهکیلویه و بویراحمد وعضو کمیسیون قتل عام زندانیان شیراز در سال ۶۷. یزدان پناه بعد از قتل عام سال شصت و هفت  به دلیل بد نامی نام خود را تغییر داد و با نام دیگری در سمت مسئول دفتر زندان عادل آباد کارش را در زندان ادامه داد.<ref name=":4">[https://www.kanoon-zendanian.org/DOCuments%20(htm)/090808Shekanjegar.html کانون زندانیان- عکس و گزارشی از بد نام ترین شکنجه گران زندان عادل اباد شیراز]</ref>   


== اندازه و تراکم ==
== اندازه و تراکم ==
خط ۵۹: خط ۶۱:


حامد کاووسى نيز رفتاز مأموران زندان را تبعيض آميز می‌داند: «معمولا زندانی‌هایی که وضعیت مالی خیلی مناسبی داشتند از شرایط زندگی راحت‌تری برخوردار بودند. بارها شاهد رفتار نامناسب و کتک زدن زندانیان از طرف کارمندان زندان به ویژه رییس زندان و رییس حفاظت زندان‌های استان فارس بودم.»<ref name=":1" />
حامد کاووسى نيز رفتاز مأموران زندان را تبعيض آميز می‌داند: «معمولا زندانی‌هایی که وضعیت مالی خیلی مناسبی داشتند از شرایط زندگی راحت‌تری برخوردار بودند. بارها شاهد رفتار نامناسب و کتک زدن زندانیان از طرف کارمندان زندان به ویژه رییس زندان و رییس حفاظت زندان‌های استان فارس بودم.»<ref name=":1" />
یک زندانی سیاسی دهه ۶۰ این زندان در مورد یزدان‌پناه می‌گوید: جرم: شکنجه بی حد و حساب زندانیان سیاسی از جمله خود من در زندان عادل آباد شیراز در دهه شصت. تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام. مسئول مستقیم مرگ نوجوان شانزده هفده ساله ای بنام مصطفی دشتبان در انفرادی اندرزگاه عادل آباد در سال ۶۵.<ref name=":4" />


==== مرگ زیر شکنجه ====
==== مرگ زیر شکنجه ====
[یک روز] گفتند دختر امام آمده [به زندان]، فریده گویا آمده بود. بروید سخنرانی او. سالن بزرگی هم بود که پرده زده بودند. آن طرفش پسرها بودند و این طرفش دخترها. او [دختر خمینی] که داشت صحبت می‌کرد، وسط صحبت‌هایش داشت از خمینی حرف می زد. یکی از پسرها گفت مرگ بر خمینی، از این طرف هم فاطمه عبدالعلی نژاد بلند با دو تا از بچه‌های دیگر، مرضیه خراسانی و استواری که اسم کوچکش را یادم نمی‌آید، این سه تا با هم گفتند مرگ بر خمینی. شلوغ شد… از همان‌جا شلوغ شد و پرده را زدند و مجید تراب پور با چند تا از تواب‌های پسر و دختر از همان سالن نمی‌دانم زنجیر، نمی‌دانم این چیزها را از کجا آوردند، حتی کلنگ دستشان بود، از سالن که آمدیم بیرون به هواخوری و از هواخوری یک در کوچک بود که می‌خورد به بند چهار، از همان این سه تا را زدند خیلی بدجور و بقیه تواب‌ها هم همین‌طور. چادر و مقنعه‌اش که از سرش درآمد، آن‌قدر زده بودند که موهایش را کندند که من قشنگ یادم است که آن‌قدر مو تو دست یکی از این تواب‌ها بود… چندتا از مسئولان بند یک که مال برادرها بود، پیراهنش تکه تکه بود که لباس زیرش پیدا بود. آن‌قدر این را زدند و اذیت کردند. همان موقع از بند بردنش. فقط بخاطر یک مرگ بر خمینی گفتن. دیگر هم نیاوردنش. [بعد] به بند گفتند آن‌قدر زدنش که زیر شکنجه از بین رفته. بچه‌ها به ما گفتند که فاطمه عبدالعلی نژاد زیر شکنجه از بین رفته. »<ref name=":3" />
[یک روز] گفتند دختر امام آمده [به زندان]، فریده گویا آمده بود. بروید سخنرانی او. سالن بزرگی هم بود که پرده زده بودند. آن طرفش پسرها بودند و این طرفش دخترها. او [دختر خمینی] که داشت صحبت می‌کرد، وسط صحبت‌هایش داشت از خمینی حرف می زد. یکی از پسرها گفت مرگ بر خمینی، از این طرف هم فاطمه عبدالعلی نژاد بلند با دو تا از بچه‌های دیگر، مرضیه خراسانی و استواری که اسم کوچکش را یادم نمی‌آید، این سه تا با هم گفتند مرگ بر خمینی. شلوغ شد… از همان‌جا شلوغ شد و پرده را زدند و مجید تراب پور با چند تا از تواب‌های پسر و دختر از همان سالن نمی‌دانم زنجیر، نمی‌دانم این چیزها را از کجا آوردند، حتی کلنگ دستشان بود، از سالن که آمدیم بیرون به هواخوری و از هواخوری یک در کوچک بود که می‌خورد به بند چهار، از همان این سه تا را زدند خیلی بدجور و بقیه تواب‌ها هم همین‌طور. چادر و مقنعه‌اش که از سرش درآمد، آن‌قدر زده بودند که موهایش را کندند که من قشنگ یادم است که آن‌قدر مو تو دست یکی از این تواب‌ها بود… چندتا از مسئولان بند یک که مال برادرها بود، پیراهنش تکه تکه بود که لباس زیرش پیدا بود. آن‌قدر این را زدند و اذیت کردند. همان موقع از بند بردنش. فقط بخاطر یک مرگ بر خمینی گفتن. دیگر هم نیاوردنش. [بعد] به بند گفتند آن‌قدر زدنش که زیر شکنجه از بین رفته. بچه‌ها به ما گفتند که فاطمه عبدالعلی نژاد زیر شکنجه از بین رفته. »<ref name=":3" />
مرگ '''مصطفی دشتبان''' زیر شکنجه: دو روایت در مورد مرگ مصطفی دشتبان وجود داشت. یکی اینکه مورد تجاوز جنسی یزدان پناه قرار گرفت وبعد با شلنگ توالت انفرادی خود را حلق آویز کرد. روایت دیگر آنکه به دلیل مقاومت در مقابل تجاوز یزدان پناه توسط وی با شلنگ آب توالت خفه شد . روایت دوم به نظر ما صحیح تر بود چون اولان اگرچه مصطفی خوش سیما و جوان بود، ولی بسیار قوی بود. دوم به دلیل سقف بلند انفرادی های اندرزگاه امکان آن که کسی خودش را حلق آویز کند بسیار کم بود.<ref name=":4" />


== زندانیان سیاسی زندان عادل‌آباد ==
== زندانیان سیاسی زندان عادل‌آباد ==
۱٬۳۰۵

ویرایش

منوی ناوبری