پرویز ثابتی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
| تاریخ_مرگ    =  
| تاریخ_مرگ    =  
| محل_مرگ      =  
| محل_مرگ      =  
}}'''پرویز ثابتی،'''( زاده‌ی ۴ فروردین ۱۳۱۵ در بخش سنگسر سمنان) با نام رمز بامداد مشهورترین چهره‌ی [[ساواک]] دستگاه امنیتی و سرکوب شاه است. پرویز ثابتی در سال ۱۳۳۷ هم‌زمان با فارغ التحصیلی در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران به استخدام ساواک درآمد. پرویز ثابتی در سال ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم اداره کل سوم ساواک منصوب شد. او در سال ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم ساواک شد و در سال  ۱۳۵۲ یعنی اوج سال‌های سرکوب نظام شاه به جای ناصر مقدم رئیس اداره کل سوم ساواک منصوب شده و این پست را تا هنگام خروج از کشور با خود داشت، پرویز ثابتی در ۹ آبان ۱۳۵۷ با نام مستعار عالیخانی از طریق فرودگاه مهرآباد به لندن و سپس به آمریکا رفت. پرویز ثابتی جدای از سمت‌های رسمی، عملا فرد شماره دو ساواک، به فاصله کوتاهی بعد از استخدامش به شمار می‌‌رفت. او به مدت ۲۰ سال در دوره‌های [[تیمور بختیار]]، حسن پاکروان، نعمت‌الله نصیری و ناصر مقدم در مقام خود در ساواک ثابت ماند و به عنوان معاون، شالوده‌ی سیاست و شیوه هدایت ساواک را بعهده داشت. علاوه بر سوابق فوق در تاریخ ۸ / ۷ / ۴۳ از سوی نخست‌وزیری به معاونت سازمان رهبری جوانان منصوب گردید و در ۱۹ مهر ۱۳۴۹ از سوی دفتر شاهنشاهی به آجودانی کشور انتخاب شد. پرویز ثابتی از ترویج دهندگان  شکنجه‌های هولناک به عنوان روشی در بازجویی به شمار می‌رفت. او در خلال سال‌های فعالیت خود، ساواک را به مخوف‌ترین شکل آن طی ۲۲ سال فعالیت این سازمان تبدیل کرد. ثابتی معتقد بود دولت باید با قاطعیت تمام، تظاهرات مردم در [[انقلاب ضد سلطنتی]] در سال ۱۳۵۷ را سرکوب کند و بلوا را بخواباند. ثابتی مدعی بود که اگر شاه اجازه می‌داد دست ساواک باز باشد و بتواند با دستگیری ۱۵۰۰ نفر از مقامات بلندپایه کشور و اعلام وضعیت فوق‌العاده، اوضاع را مهار کند، ورق برمی‌گشت و سلطنت نجات می‌یافت. یکی از مورخان تاریخ سیاسی ایران که از هواداران سرسخت پرویز ثابتی می‌باشد نظر ثابتی در مورد مجاهدین را اینگونه نوشته است: ... به هر حال در سال ۱۳۵۰ در تلویزیون گفت که سازمان مجاهدین خلق از شکم [[نهضت آزادی|نهضت آزادی ایران]]، بیرون آمده و این برخلاف فضای امنیت ایرانی است<ref name=":4">[https://www.radiozamaneh.com/30437/ پرویز ثابتی در سایه‌روشن تاریخ معاصر]</ref>
}}'''پرویز ثابتی،'''( زاده‌ی ۴ فروردین ۱۳۱۵ در بخش سنگسر سمنان) با نام رمز بامداد مشهورترین چهره‌ی [[ساواک]] دستگاه امنیتی و سرکوب [[محمدرضا پهلوی|محمد رضا شاه پهلوی]] است. پرویز ثابتی در سال ۱۳۳۷ هم‌زمان با فارغ التحصیلی در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران به استخدام ساواک درآمد. پرویز ثابتی در سال ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم اداره کل سوم ساواک منصوب شد. او در سال ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم ساواک شد و در سال  ۱۳۵۲ یعنی اوج سال‌های سرکوب نظام شاه به جای ناصر مقدم رئیس اداره کل سوم ساواک منصوب شده و این پست را تا هنگام خروج از کشور با خود داشت، پرویز ثابتی در ۹ آبان ۱۳۵۷ با نام مستعار عالیخانی از طریق فرودگاه مهرآباد به لندن و سپس به آمریکا رفت. پرویز ثابتی جدای از سمت‌های رسمی، عملا فرد شماره دو ساواک، به فاصله کوتاهی بعد از استخدامش به شمار می‌‌رفت. او به مدت ۲۰ سال در دوره‌های [[تیمور بختیار]]، حسن پاکروان، نعمت‌الله نصیری و ناصر مقدم در مقام خود در ساواک ثابت ماند و به عنوان معاون، شالوده‌ی سیاست و شیوه هدایت ساواک را بعهده داشت. علاوه بر سوابق فوق در تاریخ ۸ / ۷ / ۴۳ از سوی نخست‌وزیری به معاونت سازمان رهبری جوانان منصوب گردید و در ۱۹ مهر ۱۳۴۹ از سوی دفتر شاهنشاهی به آجودانی کشور انتخاب شد. پرویز ثابتی از ترویج دهندگان  شکنجه‌های هولناک به عنوان روشی در بازجویی به شمار می‌رفت. او در خلال سال‌های فعالیت خود، ساواک را به مخوف‌ترین شکل آن طی ۲۲ سال فعالیت این سازمان تبدیل کرد. ثابتی معتقد بود دولت باید با قاطعیت تمام، تظاهرات مردم در [[انقلاب ضد سلطنتی]] در سال ۱۳۵۷ را سرکوب کند و بلوا را بخواباند. ثابتی مدعی بود که اگر شاه اجازه می‌داد دست ساواک باز باشد و بتواند با دستگیری ۱۵۰۰ نفر از مقامات بلندپایه کشور و اعلام وضعیت فوق‌العاده، اوضاع را مهار کند، ورق برمی‌گشت و سلطنت نجات می‌یافت. یکی از مورخان تاریخ سیاسی ایران که از هواداران سرسخت پرویز ثابتی می‌باشد نظر ثابتی در مورد مجاهدین را اینگونه نوشته است: ... به هر حال در سال ۱۳۵۰ در تلویزیون گفت که سازمان مجاهدین خلق از شکم [[نهضت آزادی|نهضت آزادی ایران]]، بیرون آمده و این برخلاف فضای امنیت ایرانی است. <ref name=":4">[https://www.radiozamaneh.com/30437/ پرویز ثابتی در سایه‌روشن تاریخ معاصر]</ref>
== پرویز ثابتی در [[ساواک]] ==
== پرویز ثابتی در [[ساواک]] ==


خط ۴۴: خط ۴۴:


==== پرویز ثابتی عامل ترور تیمور بختیار ====
==== پرویز ثابتی عامل ترور تیمور بختیار ====
پرویز ثابتی معاون سیاسی ساواک شاهنشاهی و از مبتکران ترور مخالفان در خارج از کشور در زمان شاه بود. او با ترور تیمور بختیار (فرماندار نظامی تهران در کودتای ۲۸ مرداد و سپس بنیانگذار ساواک) در بغداد مورد توجه شاه قرار گرفت و برای تصدی پست‌های مهم امنیتی به اسرائیل اعزام شد.  قتل تیمور بختیار با برنامه‌ریزی او انجام شد. پس از آن با جلب موافقت نصیری و محمدرضا شاه یک سری مصاحبه‌های تلویزیونی تحت عنوان ‌مقام امنیتی‌ انجام داد.<ref name=":4" />قدرت پرویز ثابتی پس از برقراری نظمیه‌هایی همانند نظمیه [[رضا شاه]]، باعث شده بود که حتی نخست‌وزیرِ شاه. شاه به هر مناسبت، به او مراجعه و امور مهم را به او محول می‌کرد.
پرویز ثابتی معاون سیاسی ساواک شاهنشاهی و از مبتکران ترور مخالفان در خارج از کشور در زمان شاه بود. او با ترور [[تیمور بختیار]] (فرماندار نظامی تهران در [[کودتای ۲۸ مرداد]] و سپس بنیانگذار ساواک) در بغداد مورد توجه شاه قرار گرفت و برای تصدی پست‌های مهم امنیتی به اسرائیل اعزام شد.  قتل تیمور بختیار با برنامه‌ریزی او انجام شد. پس از آن با جلب موافقت نصیری و محمدرضا شاه یک سری مصاحبه‌های تلویزیونی تحت عنوان ‌مقام امنیتی‌ انجام داد.<ref name=":4" />قدرت پرویز ثابتی پس از برقراری نظمیه‌هایی همانند نظمیه [[رضا شاه]]، باعث شده بود که حتی نخست‌وزیرِ شاه. شاه به هر مناسبت، به او مراجعه و امور مهم را به او محول می‌کرد.


قدرت مافيايی ثابتی تا جايی پيش رفته بود كه تلفن‌های خصوصی شاه را هم شنود می‌كرد. گفتگوی تلفنی شاه با علی امينی در سال آخر حكومت كه اخيرا منتشر شده است، كار ثابتی بود. او حتی كاسه صبر [[اشرف پهلوی]] را هم لبريز كرده بود تا جايی كه به او گفته بود: « ثابتی! برای تو ظاهرا زدن و کشتن مثل آب خوردن است!»<ref name=":6">[https://www.birlik.se/%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%AE%D8%B1%D9%85%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2-%D9%82%D8%B4%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%86%DB%8C%D9%86%DB%8C/ قاسم خرمی : چه پرویز قشنگ و نازنینی!]</ref>
قدرت مافيايی ثابتی تا جايی پيش رفته بود كه تلفن‌های خصوصی شاه را هم شنود می‌كرد. گفتگوی تلفنی شاه با علی امينی در سال آخر حكومت كه اخيرا منتشر شده است، كار ثابتی بود. او حتی كاسه صبر [[اشرف پهلوی]] را هم لبريز كرده بود تا جايی كه به او گفته بود: «ثابتی! برای تو ظاهرا زدن و کشتن مثل آب خوردن است!»<ref name=":6">[https://www.birlik.se/%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%AE%D8%B1%D9%85%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2-%D9%82%D8%B4%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%86%DB%8C%D9%86%DB%8C/ قاسم خرمی : چه پرویز قشنگ و نازنینی!]</ref>


== بیلان جنایات پرویز ثابتی ==
== بیلان جنایات پرویز ثابتی ==
زندانیان سیاسی پرویز ثابتی را مسئول شکنجه و کشتار و سرکوب در ساواک می‌دانند. سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران در این رابطه آورده است:
زندانیان سیاسی پرویز ثابتی را مسئول شکنجه و کشتار و سرکوب در ساواک می‌دانند. سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران در این رابطه آورده است:<blockquote>«شلاق زدن، کتک زدن، شوک برقی، کشیدن ناخن و دندان، وارد کردن آب جوش توام با فشار به مقعد، آویزان وزنه‌های سنگین از بیضه، کباب کردن زندانی روی تخت خواب فلزی، استعمال بطری شکسته و تجاوز به قربانی از جمله شکنجه‌های ساواک است.<ref name=":1" /></blockquote>
 
مصطفی الموتی از رجال درباری دوران پهلوی(۱۳۵۷-۱۳۲۰) فجایع و جنایات ثابتی را این‌گونه بیان می‌کند:<blockquote>«در زمان نصیری و عامل فعالش پرویز ثابتی، رعایت هیچ اصولی را نمی‌کردند که تجاوزات و تعدیات فراوان شد، دست به کشتارها و تصفیه‌ها زده شد.»<ref>مصطفی الموتی، تاریخ ایران در عصر پهلوی، ج2، لندن، ص425</ref></blockquote>فرج‌الله سیفی کمانگر، معروف به کمالی از شکنجه‌گران کمیته مشترک ضد خرابکاری، در اعترافات خود بعد از انقلاب در مورد نقش ثابتی در شکنجه­‌ها می‌گوید:<blockquote>  «هر وقت ثابتی به کمیته می‌آمد عضدی داخل حیاط می‌شد و با صدای بلند داد می‌زد؛ بازجوها مگر مرده هستند که صدایشان در نمی‌آید. داد بزنید و فحاشی کنید، آقا خوشش می‌آید و بارها در جمع کلیه کارمندان کمیته اظهار می‌داشت؛ هر وقت آقا یعنی پرویز ثابتی به کمیته می‌آید شما متهم را بیاورید داخل اتاق و بزنید و فحاشی کنید با صدای بلند که آقا بشنود.»</blockquote>عباس میلانی در این باره می‌نویسد:<blockquote>«در آن سال‌ها ساواک به ویژه اداره سوم آن به رهبری پرویز ثابتی کار مبارزه با چریک‌های شهر (چون فدائیان خلق و مجاهدین) را به عهده داشت و به خاطر استفاده از شکنجه در این کار در سطح بین‌المللی مورد حمله و نقد فراوان بود.»<ref>عباس میلانی، نگاهی به شاه، تورنتو، نشر پرشین سیرکل، 1392، ص3-2</ref></blockquote>با این حال او بعد چند دهه وقتی در ۱۳۹۰ از خودش رونمایی مجدد کرده و کتاب دامگه حادثه‌اش را منتشر می‌کند در کتابش خودش را مخالف [[شکنجه]] نشان می‌دهد:<blockquote>«من با شکنجه و هرگونه اقدام غیرقانونی مخالف بودم و تا آنجا که در توان داشتم، از آن جلوگیری می‌کردم. خودم هیچگاه ندیده‌ام که فردی مورد شکنجه قرار گیرد ولی البته در این باره بسیار می‌شنیدم. موقعی که از سرپرستان بازجویی سوال می‌کردم، غالبا جواب این بود که زندانی با مامورین به زد و خورد پرداخته و در نتیجه مجروح شده است...»</blockquote>ثابتی در حالی این ادعا را دارد که در همان زمانی که رئیس اداره سوم ساواک بود نسرین رضایی، خواهر برادران رضایی (اعضای سازمان مجاهدین خلق) بخاطر نوشتن شعر شاملو «نازلی سخن نگفت/ دندان کینه بر جگر خسته بست و رفت» با ناخن بر دیوار سلولش، شلاق خورد تا بگوید شعر را برای چه کسی نوشته، ساعاتی بعد نسرین بر روی زمین افتاده و نازلی از روی دیوار رفته بود.
«شلاق زدن، کتک زدن، شوک برقی، کشیدن ناخن و دندان، وارد کردن آب جوش توام با فشار به مقعد، آویزان وزنه‌های سنگین از بیضه، کباب کردن زندانی روی تخت خواب فلزی، استعمال بطری شکسته و تجاوز به قربانی از جمله شکنجه‌های ساواک است.<ref name=":1" />
 
 
مصطفی الموتی از رجال درباری دوران پهلوی(۱۳۵۷-۱۳۲۰) فجایع و جنایات ثابتی را این‌گونه بیان می‌کند: <blockquote>«در زمان نصیری و عامل فعالش پرویز ثابتی، رعایت هیچ اصولی را نمی‌کردند که تجاوزات و تعدیات فراوان شد، دست به کشتارها و تصفیه‌ها زده شد.»<ref>مصطفی الموتی، تاریخ ایران در عصر پهلوی، ج2، لندن، ص425</ref></blockquote>فرج‌الله سیفی کمانگر، معروف به کمالی از شکنجه‌گران کمیته مشترک ضد خرابکاری، در اعترافات خود بعد از انقلاب در مورد نقش ثابتی در شکنجه­‌ها می‌گوید:<blockquote>  «هر وقت ثابتی به کمیته می‌آمد عضدی داخل حیاط می‌شد و با صدای بلند داد می‌زد؛ بازجوها مگر مرده هستند که صدایشان در نمی‌آید. داد بزنید و فحاشی کنید، آقا خوشش می‌آید و بارها در جمع کلیه کارمندان کمیته اظهار می‌داشت؛ هر وقت آقا یعنی پرویز ثابتی به کمیته می‌آید شما متهم را بیاورید داخل اتاق و بزنید و فحاشی کنید با صدای بلند که آقا بشنود.»</blockquote>عباس میلانی در این باره می‌نویسد: «در آن سال‌ها ساواک به ویژه اداره سوم آن به رهبری پرویز ثابتی کار مبارزه با چریک‌های شهر (چون فدائیان خلق و مجاهدین) را به عهده داشت و به خاطر استفاده از شکنجه در این کار در سطح بین‌المللی مورد حمله و نقد فراوان بود.»<ref>عباس میلانی، نگاهی به شاه، تورنتو، نشر پرشین سیرکل، 1392، ص3-2</ref>
 
با این حال او بعد چند دهه وقتی در ۱۳۹۰ از خودش رونمایی مجدد کرده و کتاب دامگه حادثه‌اش را منتشر می‌کند در کتابش خودش را مخالف [[شکنجه]] نشان می‌دهد:<blockquote>«من با شکنجه و هرگونه اقدام غیرقانونی مخالف بودم و تا آنجا که در توان داشتم، از آن جلوگیری می‌کردم. خودم هیچگاه ندیده‌ام که فردی مورد شکنجه قرار گیرد ولی البته در این باره بسیار می‌شنیدم. موقعی که از سرپرستان بازجویی سوال می‌کردم، غالبا جواب این بود که زندانی با مامورین به زد و خورد پرداخته و در نتیجه مجروح شده است...»</blockquote>ثابتی در حالی این ادعا را دارد که در همان زمانی که رئیس اداره سوم ساواک بود نسرین رضایی، خواهر برادران رضایی (اعضای سازمان مجاهدین خلق) بخاطر نوشتن شعر شاملو «نازلی سخن نگفت/ دندان کینه بر جگر خسته بست و رفت» با ناخن بر دیوار سلولش، شلاق خورد تا بگوید شعر را برای چه کسی نوشته، ساعاتی بعد نسرین بر روی زمین افتاده و نازلی از روی دیوار رفته بود.


==== شکنجه [[مهدی رضایی]] توسط پرویز ثابتی ====
==== شکنجه [[مهدی رضایی]] توسط پرویز ثابتی ====
خط ۶۴: خط ۵۸:


=== پرویز ثابتی رئیس کمیته مشترک ===
=== پرویز ثابتی رئیس کمیته مشترک ===
عباس میلانی نقش ثابتی در کمیته مشترک ضد خرابکاری که در ۴ بهمن ۱۳۵۰ با مشارکت ساواک و شهربانی برای سرکوب مخالفان رژیم پهلوی تشکیل شد، را اینگونه توضیح می‌دهد:
عباس میلانی نقش ثابتی در کمیته مشترک ضد خرابکاری که در ۴ بهمن ۱۳۵۰ با مشارکت ساواک و شهربانی برای سرکوب مخالفان رژیم پهلوی تشکیل شد، را اینگونه توضیح می‌دهد:<blockquote>«این کمیته همیشه رئیسی ظاهری از میان رده‌های نظامی داشت؛ اما رئیس اصلی آن ثابتی بود. بازپرس‌ها بر سر همنشینی و هم اتاق بودن با ثابتی در رقابت بودند. این کمیته به مرکز شکنجه معروف شد و در انظار عمومی، نام ثابتی با این کمیته و بدنامی آن شناخته شده بود.»<ref>abbas Milani, The Men and Women Who Made Modern Iran, 1941-1979, Syracuse University Press -November 2008, 209
 
</ref></blockquote>مسعود بهنود در مورد او می‌گوید: کمیته ضد خرابکاری به پیشنهاد ثابتی و به ریاست خود او و با اختیارات کامل به منصه ظهور رسید.<ref name=":4" />
«این کمیته همیشه رئیسی ظاهری از میان رده‌های نظامی داشت؛ اما رئیس اصلی آن ثابتی بود. بازپرس‌ها بر سر همنشینی و هم اتاق بودن با ثابتی در رقابت بودند. این کمیته به مرکز شکنجه معروف شد و در انظار عمومی، نام ثابتی با این کمیته و بدنامی آن شناخته شده بود.»<ref>abbas Milani, The Men and Women Who Made Modern Iran, 1941-1979, Syracuse University Press -November 2008, 209
 
</ref>
 
مسعود بهنود در مورد او می‌گوید: کمیته ضد خرابکاری به پیشنهاد ثابتی و به ریاست خود او و با اختیارات کامل به منصه ظهور رسید.<ref name=":4" />


=== پرویز ثابتی قاتل و فاسد ===
=== پرویز ثابتی قاتل و فاسد ===
سپهبد جعفرقلی صدری رئیس بخش شهربانی کمیته مشترک می‌گوید : ".... من حاضر شدم دو افسر و ۳۰ پاسبان در اختیار کمیته بگذارم و همین کار را هم کردم، اما باز متوجه شدیم که ثابتی به تنهایی عمل می‌کند و خودش با افرادش به خانه‌ای در نیروی هوایی حمله کرده و چند نفر را کشته و دستگیر کرده، ما ناچار تصمیم گرفتیم از کارهای او و مکالمات تلفنی‌اش اطلاعاتی حاصل کنیم. او همچنین گفت: سرهنگ مخفی، افسر اطلاعاتی را احضار کردم و به کمک تلفن‌چی شهربانی، از داخل دیوار، سیمی به تلفن ثابتی کشیدیم و از مکالماتش نوار برداشتیم. در آن نوار ثابتی از مردم، زمین و پول و فرش می‌خواست....."<ref name=":2">[https://farsi.alarabiya.net/views/2023/02/19/%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%AF-%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DB%8C- کالبد شکافی «پرویز ثابتی»]</ref>
سپهبد جعفرقلی صدری رئیس بخش شهربانی کمیته مشترک می‌گوید:<blockquote>... من حاضر شدم دو افسر و ۳۰ پاسبان در اختیار کمیته بگذارم و همین کار را هم کردم، اما باز متوجه شدیم که ثابتی به تنهایی عمل می‌کند و خودش با افرادش به خانه‌ای در نیروی هوایی حمله کرده و چند نفر را کشته و دستگیر کرده؛ ما ناچار تصمیم گرفتیم از کارهای او و مکالمات تلفنی‌اش اطلاعاتی حاصل کنیم. </blockquote>او همچنین گفت: <blockquote>سرهنگ مخفی، افسر اطلاعاتی را احضار کردم و به کمک تلفن‌چی شهربانی، از داخل دیوار، سیمی به تلفن ثابتی کشیدیم و از مکالماتش نوار برداشتیم. در آن نوار ثابتی از مردم، زمین و پول و فرش می‌خواست..."<ref name=":2">[https://farsi.alarabiya.net/views/2023/02/19/%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%AF-%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DB%8C- کالبد شکافی «پرویز ثابتی»]</ref></blockquote>
[[پرونده:فرار زندانیان ۲.jpg|بندانگشتی|'''بریده‌ی روزنامه رسمی و خبر قتل زندانیان توسط تیم ساواک به رهبری ثابتی''']]


=== پرویز ثابتی طراح قتل ۹ زندانی سیاسی ===
=== پرویز ثابتی طراح قتل ۹ زندانی سیاسی ===
از دیگر اقدامات ساواک با هدایت پرویز ثابتی، قتل گروه جزنی در تپه‌های مشرف به [[زندان اوین]] در ۳۰ فروردین سال ۱۳۵۴ بود که ساواک تلاش کرد آن را به صورت یک فرار ناموفق جلوه دهد. در پی افشاگری‌ها و اعترافات برخی از عوامل ساواک پس از پیروزی انقلاب از جمله بهمن نادری‌پور معروف به تهرانی آشکار شد که این جنایت با تأیید و اصرار شخص شاه و هدایت نصیری رئیس وقت ساواک و کارگردانی پرویز ثابتی مدیر کل اداره سوم ساواک صورت گرفته است. دو نفر از کشته‌شدگان یعنی [[کاظم ذوالانوار]] و [[مصطفی جوان خوشدل]] از کادرهای رده بالای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]]؛ و هفت نفر دیگر یعنی [[بیژن جزنی]]، حسن ضیاءظریفی، عباس سورکی، محمد چوپان‌زاده، احمدجلیل افشار، مشعوف کلانتری و عزیز سرمدی از اعضای بنیانگذار [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|سازمان چریک‌های فدائی خلق]] به رهبری بیژن جزنی بودند.<ref>[https://www.farsnews.ir/news/14010130000830/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AE%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%DB%8C%DA%98%D9%86-%D8%AC%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%BE%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C اعترافات بازجوی ساواک درباره تیرباران مخفیانه بیژن جزنی در تپه‌های اوین]</ref>  
[[پرونده:فرار زندانیان ۲.jpg|بندانگشتی|'''بریده‌ی روزنامه رسمی و خبر قتل زندانیان توسط تیم ساواک به رهبری ثابتی''']]از دیگر اقدامات ساواک با هدایت پرویز ثابتی، قتل گروه جزنی در تپه‌های مشرف به [[زندان اوین]] در ۳۰ فروردین سال ۱۳۵۴ بود که ساواک تلاش کرد آن را به صورت یک فرار ناموفق جلوه دهد. در پی افشاگری‌ها و اعترافات برخی از عوامل ساواک پس از پیروزی انقلاب از جمله بهمن نادری‌پور معروف به تهرانی آشکار شد که این جنایت با تأیید و اصرار شخص شاه و هدایت نصیری رئیس وقت ساواک و کارگردانی پرویز ثابتی مدیر کل اداره سوم ساواک صورت گرفته است. دو نفر از کشته‌شدگان یعنی [[کاظم ذوالانوار]] و [[مصطفی جوان خوشدل]] از کادرهای رده بالای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]]؛ و هفت نفر دیگر یعنی [[بیژن جزنی]]، حسن ضیاءظریفی، عباس سورکی، محمد چوپان‌زاده، احمدجلیل افشار، مشعوف کلانتری و عزیز سرمدی از اعضای بنیانگذار [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|سازمان چریک‌های فدائی خلق]] به رهبری بیژن جزنی بودند.<ref>[https://www.farsnews.ir/news/14010130000830/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AE%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%DB%8C%DA%98%D9%86-%D8%AC%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%BE%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C اعترافات بازجوی ساواک درباره تیرباران مخفیانه بیژن جزنی در تپه‌های اوین]</ref>  


نادری‌پور در دومین جلسه دادگاه در مورد اعدام گروه ۹ نفری بیژن جزنی نیز گفت: <blockquote>«بعد از ترور رضا زندی پور رئیس کمیته مرکز شهربانی و راننده‌اش در اواخر سال ۵۳ و پایان یافتن مراسم عزاداری، یک روز در ۷ فرودین ۵۴ محمدحسن ناصری معروف به عضدی مرا به اتاق خود خواست و گفت قرار است عملیاتی انجام شود که آقای ثابتی گفته شما هم باید در عملیات باشید.»<ref>[https://article.tebyan.net/325855/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87-%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%B2%D9%86%DB%8C اعترافات شکنجه گر ساواک؛ از توده ای های خودی تا تیرباران جزنی]</ref></blockquote>  
نادری‌پور در دومین جلسه دادگاه در مورد اعدام گروه ۹ نفری بیژن جزنی نیز گفت: <blockquote>«بعد از ترور رضا زندی پور رئیس کمیته مرکز شهربانی و راننده‌اش در اواخر سال ۵۳ و پایان یافتن مراسم عزاداری، یک روز در ۷ فرودین ۵۴ محمدحسن ناصری معروف به عضدی مرا به اتاق خود خواست و گفت قرار است عملیاتی انجام شود که آقای ثابتی گفته شما هم باید در عملیات باشید.»<ref>[https://article.tebyan.net/325855/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87-%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%B2%D9%86%DB%8C اعترافات شکنجه گر ساواک؛ از توده ای های خودی تا تیرباران جزنی]</ref></blockquote>[[پرونده:فرار زندانیان.jpg|بندانگشتی|'''خبر روزنامه‌ی اطلاعات در باره‌ی قتل زندانیان توسط ساواک و ثابتی''']]


بنا به گفته‌های بهمن نادری‌پور  که خود در جریان تیرباران آنها در تپه‌های اوین حضور داشته، ماجرای فرار اساسا دروغ بوده و این ۹ نفر در واقع به خاطر انتقام عملیات متعدد  مجاهدین خلق و چریک‌های فدائی خلق در زمستان ۵۳ کشته شدند. اشاره‌ی او به بیش از ده عملیات موفق این دو سازمان است که مهمترین آن‌ها کشتن سرهنگ زندی‌پور رئیس کمیته مشترک ضدخرابکاری توسط مجاهدین‌خلق و کشتن نیک‌طبع (ازبازجویان کمیته مشترک)، عباسعلی شهریاری (منبع نفوذی ساواک) و نوروزی [فرمانده گارد دانشگاه صنعتی آریامهر] توسط چریک‌های فدائی است. نادری‌پور در اعترافاتش در این رابطه از جمله می‌گوید: <blockquote>[[پرونده:فرار زندانیان.jpg|بندانگشتی|'''خبر روزنامه‌ی اطلاعات در باره‌ی قتل زندانیان توسط ساواک و ثابتی''']]«... عطارپور گفت آقای [پرویز] ثابتی در جریان جزئیات طرح هستند»...پرویز ثابتی که با گذرنامه سیاسی و مشخصات جعلی در خارج از کشور (سوئیس) است، در این جنایت هولناک سهیم و شریک و در حقیقت دستور دهنده بوده و جزئیات را احتمالاً او طرح‌ریزی و یا تصویب کرده است. شاه مخلوع و ارتشبد نعمت‌الله نصیری معدوم هم از این جنایت بدون اطلاع نبوده‌اند...در مورد انتخاب زندانیان شهید باید بگویم انتخاب با دقت انجام شده (من فکر می‌کنم ثابتی، عطارپور و ناصری و احتمالاً فرنژاد در انتخاب شهیدان دخالت داشته‌اند.» </blockquote>امیر حسین فطانت در این رابطه می‌گوید: ثابتی ۹ نفر بی‌گناه را می‌کشد کسی جرأت نمی‌کند از او حسابرسی بکند. (زیرا شاه و دربار بعد از سناریوی موفقی که ثابتی با دستگیری و اعدام گروه کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی پیش برده بود خودشان را مرهون و مرعوب ثابتی می‌دانستند)<ref name=":5">[https://www.youtube.com/watch?v=d3iA-SW5kV8 گفتگوی صدای آمريکا با امیر حسین فتانت]</ref>
بنا به گفته‌های بهمن نادری‌پور  که خود در جریان تیرباران آنها در تپه‌های اوین حضور داشته، ماجرای فرار اساسا دروغ بوده و این ۹ نفر در واقع به خاطر انتقام عملیات متعدد  مجاهدین خلق و چریک‌های فدائی خلق در زمستان ۵۳ کشته شدند. اشاره‌ی او به بیش از ده عملیات موفق این دو سازمان است که مهمترین آن‌ها کشتن سرهنگ زندی‌پور رئیس کمیته مشترک ضدخرابکاری توسط مجاهدین‌خلق و کشتن نیک‌طبع (ازبازجویان کمیته مشترک)، عباسعلی شهریاری (منبع نفوذی ساواک) و نوروزی [فرمانده گارد دانشگاه صنعتی آریامهر] توسط چریک‌های فدائی است. نادری‌پور در اعترافاتش در این رابطه از جمله می‌گوید: <blockquote>«... عطارپور گفت آقای [پرویز] ثابتی در جریان جزئیات طرح هستند»...پرویز ثابتی که با گذرنامه سیاسی و مشخصات جعلی در خارج از کشور (سوئیس) است، در این جنایت هولناک سهیم و شریک و در حقیقت دستور دهنده بوده و جزئیات را احتمالاً او طرح‌ریزی و یا تصویب کرده است. شاه مخلوع و ارتشبد نعمت‌الله نصیری معدوم هم از این جنایت بدون اطلاع نبوده‌اند...در مورد انتخاب زندانیان شهید باید بگویم انتخاب با دقت انجام شده (من فکر می‌کنم ثابتی، عطارپور و ناصری و احتمالاً فرنژاد در انتخاب شهیدان دخالت داشته‌اند.» </blockquote>امیر حسین فطانت در این رابطه می‌گوید: <blockquote>«ثابتی ۹ نفر بی‌گناه را می‌کشد کسی جرأت نمی‌کند از او حسابرسی بکند. (زیرا شاه و دربار بعد از سناریوی موفقی که ثابتی با دستگیری و اعدام گروه کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی پیش برده بود خودشان را مرهون و مرعوب ثابتی می‌دانستند<ref name=":5">[https://www.youtube.com/watch?v=d3iA-SW5kV8 گفتگوی صدای آمريکا با امیر حسین فتانت]</ref></blockquote>


=== قتل پرویز حکمت‌جو ===
=== قتل پرویز حکمت‌جو ===
خط ۹۲: خط ۸۰:
ساواک شاه با برنامه‌ریزی پرویز ثابتی، نقشه‌ای برای دستگیری و زدن اتهاماتی بی‌اساس به وی پیاده کرد. شکنجه‌هایی که بی‌رحمانه‌ توصیف شده‌ است نسبت به وی و یارانش اعمال شد... کیفرخواستی برای او تنظیم کرده و در نهایت حکم اعدام خسرو و رفیقش کرامت‌الله دانشیان را در ۲۹بهمن ۱۳۵۲ اجرا کردند.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B7%D9%88%D8%A7%D9%81-%DA%AF%D9%84-%D8%B3%D8%B1%D8%AE-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B9%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B2%D8%AE-%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%AA گلسرخی در طواف گل‌سرخ؛ ثابتی در قعر دوزخ نفرت]</ref>
ساواک شاه با برنامه‌ریزی پرویز ثابتی، نقشه‌ای برای دستگیری و زدن اتهاماتی بی‌اساس به وی پیاده کرد. شکنجه‌هایی که بی‌رحمانه‌ توصیف شده‌ است نسبت به وی و یارانش اعمال شد... کیفرخواستی برای او تنظیم کرده و در نهایت حکم اعدام خسرو و رفیقش کرامت‌الله دانشیان را در ۲۹بهمن ۱۳۵۲ اجرا کردند.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B7%D9%88%D8%A7%D9%81-%DA%AF%D9%84-%D8%B3%D8%B1%D8%AE-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B9%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B2%D8%AE-%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%AA گلسرخی در طواف گل‌سرخ؛ ثابتی در قعر دوزخ نفرت]</ref>


امیرحسین فطانت که لودهنده کرامت‌الله دانشیان بوده است در مصاحبه‌ای با صدای آمریکا در نقاط مختلفی مطرح می‌کند که پرویز ثابتی پرونده این دو نفر را با طراحی مشخص به نقطه اعدام رساند تا خودش را در ساواک بالا بکشد در حالیکه موارد اتهامی آنها در حدی نبود که حتی طبق قوانین قضایی زمان شاه حکم اعدام به آنها تعلق گیرد. او تاکید می‌کند که خودش عامل دستگیری آنها بوده و هرگز برایش متصور نبوده که صرف داشتن انگیزه برای اقدام مسلحانه موجب صدور حکم اعدام برای کرامت‌الله دانشیان بشود و خسرو گلسرخی هیچ ربطی به این پرونده مشخص نداشته بلکه یک روشنفکر مخالف رژیم شاه بوده است.<ref name=":5" /> او گفت:<blockquote>«به من یک پیکان دادند که با گذاشتن اسلحه در آن موجب دستگیری گروه بشوم. به من آدرس کافه قناری دادند. وقتی وارد کافه شدم دیدم پرویز ثابتی آنجا نشسته. وقتی برای دستگیری یک گروه کوچک پرویز ثابتی حضور می‌یابد و سربازجو دادرس .. اینها همه برای این است که شوی تلویزیونی مورد علاقه آقای پرویز ثابتی برگزار شود..پرویز ثابتی به من گفت اگر صدای تیراندازی شنیدی تو نایست، فرار کن.. من پیش خودم گفتم این بچه‌ها که اسلحه ندارند پس صدای تیراندازی و ایست و فرار کن یعنی چه؟ ثابتی چون نتوانست من را در آن ماجرا بکشد (و کرامت دانشیان را) نقشه‌اش آنگونه که می‌خواست پیش نرفت و شروع به دستگیری گسترده ۲۰۰ نفر کرد. خسرو گلسرخی را بخاطر اتهام مربوط به ۲ سال قبل دستگیر کرد.»<ref name=":5" /></blockquote>
امیرحسین فطانت که لودهنده [[کرامت‌الله دانشیان]] بوده است در مصاحبه‌ای با صدای آمریکا در نقاط مختلفی مطرح می‌کند که پرویز ثابتی پرونده این دو نفر را با طراحی مشخص به نقطه اعدام رساند تا خودش را در ساواک بالا بکشد؛ در حالیکه موارد اتهامی آنها در حدی نبود که حتی طبق قوانین قضایی زمان شاه حکم اعدام به آنها تعلق گیرد. او تاکید می‌کند که خودش عامل دستگیری آنها بوده و هرگز برایش متصور نبوده که صرف داشتن انگیزه برای اقدام مسلحانه موجب صدور حکم اعدام برای کرامت‌الله دانشیان بشود و [[خسرو گلسرخی]] هیچ ربطی به این پرونده مشخص نداشته بلکه یک روشنفکر مخالف رژیم شاه بوده است.<ref name=":5" /> او گفت:<blockquote>«به من یک پیکان دادند که با گذاشتن اسلحه در آن موجب دستگیری گروه بشوم. به من آدرس کافه قناری دادند. وقتی وارد کافه شدم دیدم پرویز ثابتی آنجا نشسته. وقتی برای دستگیری یک گروه کوچک پرویز ثابتی حضور می‌یابد و سربازجو دادرس .. اینها همه برای این است که شوی تلویزیونی مورد علاقه آقای پرویز ثابتی برگزار شود...
 
پرویز ثابتی به من گفت اگر صدای تیراندازی شنیدی تو نایست، فرار کن... من پیش خودم گفتم این بچه‌ها که اسلحه ندارند پس صدای تیراندازی و ایست و فرار کن یعنی چه؟ ثابتی چون نتوانست من را در آن ماجرا بکشد (و کرامت دانشیان را) نقشه‌اش آنگونه که می‌خواست پیش نرفت و شروع به دستگیری گسترده ۲۰۰ نفر کرد. خسرو گلسرخی را بخاطر اتهام مربوط به ۲ سال قبل دستگیر کرد.»<ref name=":5" /></blockquote>


خسرو گلسرخی در دفاعیاتش به موضوع تحولات پرونده‌اش که بستن اتهامات بی‌اساس برای صدرو حکم اعدام بوده است اشاره می‌کند:<blockquote>«اتهام سیاسی در ایران نیازمند اسناد و مدارك نیست خود من نمونه صادق اینگونه متهم سیاسی در ایران هستم، در فروردین ماه چنان كه در كیفرخواست آمده به اتهام تشكیل یك گروه كمونیستی كه حتی یك كتاب نخوانده‌ است دستگیر می‌شوم. تحت شكنجه قرار می‌گیرم (یكی از عمال ساواك فریاد می‌زند:دروغه) و خون ادرار می‌كنم بعد مرا به زندان دیگری منتقل می‌كنند آن‌گاه هفت‌ماه بعد دوباره تحت بازجویی قرار می‌گیرم كه توطئه كرده‌ام. دو سال پیش حرف زدم و اینك به عنوان توطئه‌گر در این دادگاه محاكمه می‌شوم.»<ref>[http://hosseinahmadiniaz.blogfa.com/post/181 دانستن حق مردم است - متن دفاعیات خسرو گلسرخی]</ref></blockquote>
خسرو گلسرخی در دفاعیاتش به موضوع تحولات پرونده‌اش که بستن اتهامات بی‌اساس برای صدرو حکم اعدام بوده است اشاره می‌کند:<blockquote>«اتهام سیاسی در ایران نیازمند اسناد و مدارك نیست خود من نمونه صادق اینگونه متهم سیاسی در ایران هستم، در فروردین ماه چنان كه در كیفرخواست آمده به اتهام تشكیل یك گروه كمونیستی كه حتی یك كتاب نخوانده‌ است دستگیر می‌شوم. تحت شكنجه قرار می‌گیرم (یكی از عمال ساواك فریاد می‌زند:دروغه) و خون ادرار می‌كنم بعد مرا به زندان دیگری منتقل می‌كنند آن‌گاه هفت‌ماه بعد دوباره تحت بازجویی قرار می‌گیرم كه توطئه كرده‌ام. دو سال پیش حرف زدم و اینك به عنوان توطئه‌گر در این دادگاه محاكمه می‌شوم.»<ref>[http://hosseinahmadiniaz.blogfa.com/post/181 دانستن حق مردم است - متن دفاعیات خسرو گلسرخی]</ref></blockquote>
خط ۱۰۸: خط ۹۸:


=== برکناری پرویز ثابتی ===
=== برکناری پرویز ثابتی ===
داریوش همایون می;گوید: <blockquote>«پرویز ثابتی فهمیده‌ترین مقام ساواکی بود که می‌شناختم و رفت و آمد داشتم اما ناصر مقدم از ثابتی خوشش نمی‌آمد و به محض اینکه در حکومت شریف امامی، دست گشاده‌ای یافت، او را با جمع دیگری از مقامات ساواک که لابد میانه‌شان با آنها خوب نبود، بازنشسته کرد و نام‌های آنان را در روزنامه انتشار داد. انتشار آن خبر در حکم دادن چراغ سبز به چریک‌های گوناگونی بود که سخت‌ترین ضربات را از ثابتی‌ به عنوان رئیس موفق کمیته‌ی مشترک خورده بودند و معنایش آن بود که چریک‌ها می‌توانند حساب‌شان را با کسانی که دیگر نگهبانی نداشتند، پاک کنند و ثابتی البته باهوش سرشارش، زود این معنی را دریافت و از ایران خارج شد.»<ref name=":4" /></blockquote>و در جای دیگر همین مقاله آمده است: و در سال ۱۳۵۷ هم مقدم که با مخالفان شاه، ساخت و پاخت کرده بود و به همین دلیل ثابتی را از ساواک بیرون راند.<ref name=":4" />
داریوش همایون می‌گوید: <blockquote>«پرویز ثابتی فهمیده‌ترین مقام ساواکی بود که می‌شناختم و رفت و آمد داشتم اما ناصر مقدم از ثابتی خوشش نمی‌آمد و به محض اینکه در حکومت شریف امامی، دست گشاده‌ای یافت، او را با جمع دیگری از مقامات ساواک که لابد میانه‌شان با آنها خوب نبود، بازنشسته کرد و نام‌های آنان را در روزنامه انتشار داد. انتشار آن خبر در حکم دادن چراغ سبز به چریک‌های گوناگونی بود که سخت‌ترین ضربات را از ثابتی‌ به عنوان رئیس موفق کمیته‌ی مشترک خورده بودند و معنایش آن بود که چریک‌ها می‌توانند حساب‌شان را با کسانی که دیگر نگهبانی نداشتند، پاک کنند و ثابتی البته باهوش سرشارش، زود این معنی را دریافت و از ایران خارج شد.»<ref name=":4" /></blockquote>و در جای دیگر همین مقاله‌ی او آمده است: <blockquote>«...و در سال ۱۳۵۷ هم مقدم که با مخالفان شاه، ساخت و پاخت کرده بود و به همین دلیل ثابتی را از ساواک بیرون راند.» <ref name=":4" /></blockquote>


=== فرار پرویز ثابتی از ایران ===
=== فرار پرویز ثابتی از ایران ===
خط ۱۳۰: خط ۱۲۰:


== فعالیت پرویز ثابتی در خارج ==
== فعالیت پرویز ثابتی در خارج ==
احمدعلی انصاری، مشاور سابق [[رضا پهلوی]] و از اقوام فرح دیبا و عضو دربار پهلوی که هم‌اکنون ساکن آمریکاست در شرح اقدامات رضا پهلوی با کمک سازمان "سیا" با یادآوری اینکه در سال ۱۹۸۴ سازمان سیا به رضا پهلوی پیشنهاد پرداخت ماهی ۱۵۰ هزار دلار را کرده و یکی از شرایط آن این بود که هر ماه ۵۰ هزار دلار به ثابتی پرداخت شود می‌نویسد:<blockquote>«همزمان با تصویب این بودجه، [ماهیانه یکصدو پنجاه هزار دلاری که سیا به رضا پهلوی می‌داد] سرو کله‌ی یار دیرین سازمان "سیا" که گفته می‌شود برای سازمان امنیتی اسرائیل "موساد" کار می‌کند، یعنی معاون معروف ساواک پرویز ثابتی پیدا شد. البته وقتی می‌گوییم سر و کله او پیدا شد. یعنی سایه او در جمع دیده شده، و الا او آفتابی نمی‌شد و عیّارانه می‌آمد و می‌رفت. شنیدم که از این بودجه، ماهیانه پنجاه هزار دلار سهم ثابتی شد تا شبکه جاسوسی در ایران شکل دهد و یا شبکه موجود خود را توسعه بخشد. که البته با موقعیت پیشین، که به او امکان شناسایی افراد قدیم ساواکی یا همکاری ساواک در ایران را می‌داد و همچنین با همکاری که با موساد می‌کرد، مناسب‌ترین فرد در این مورد بود. به ویژه که هنوز درون گود بود و مثل بسیاری از رجال قدیم با خروج از ایران، از گردش زمان بیرون نرفته بود.»<ref name=":3">احمدعلی مسعود انصاری، پس از سقوط، ص273-272</ref></blockquote>او بعدا در پاسخ به نکاتی که پرویز ثابتی در دامگه حادثه مطرح ساخت عنوان کرد:  
احمدعلی انصاری، مشاور سابق [[رضا پهلوی]] و از اقوام فرح دیبا و عضو دربار پهلوی که هم‌اکنون ساکن آمریکاست در شرح اقدامات رضا پهلوی با کمک سازمان "سیا" با یادآوری اینکه در سال ۱۹۸۴ سازمان سیا به رضا پهلوی پیشنهاد پرداخت ماهی ۱۵۰ هزار دلار را کرده و یکی از شرایط آن این بود که هر ماه ۵۰ هزار دلار به ثابتی پرداخت شود می‌نویسد:<blockquote>«همزمان با تصویب این بودجه، [ماهیانه یکصدو پنجاه هزار دلاری که سیا به رضا پهلوی می‌داد] سرو کله‌ی یار دیرین سازمان "سیا" که گفته می‌شود برای سازمان امنیتی اسرائیل "موساد" کار می‌کند، یعنی معاون معروف ساواک پرویز ثابتی پیدا شد. البته وقتی می‌گوییم سر و کله او پیدا شد. یعنی سایه او در جمع دیده شده، و الا او آفتابی نمی‌شد و عیّارانه می‌آمد و می‌رفت. شنیدم که از این بودجه، ماهیانه پنجاه هزار دلار سهم ثابتی شد تا شبکه جاسوسی در ایران شکل دهد و یا شبکه موجود خود را توسعه بخشد. که البته با موقعیت پیشین، که به او امکان شناسایی افراد قدیم ساواکی یا همکاری ساواک در ایران را می‌داد و همچنین با همکاری که با موساد می‌کرد، مناسب‌ترین فرد در این مورد بود. به ویژه که هنوز درون گود بود و مثل بسیاری از رجال قدیم با خروج از ایران، از گردش زمان بیرون نرفته بود.»<ref name=":3">احمدعلی مسعود انصاری، پس از سقوط، ص273-272</ref></blockquote>او بعدا در پاسخ به نکاتی که پرویز ثابتی در دامگه حادثه مطرح ساخت عنوان کرد: <blockquote>در سال ۱۹۸۴ آقای پهلوی به من گفت که آقای کیسی پیشهاد پرداخت ماهی ۱۵۰ هزار دلار را به ایشان کرده و یکی از شرایط آن این است که از این مبلغ هر ماه ۵۰ هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود. من با اصل پول گرفتن ایشان از سازمان سیا مخالفت، و به ایشان گوشزد کردم که پدر ایشان تا روز فوت به دلیل نقش خارجی در [[کودتای ۲۸ مرداد]]، مورد انتقاد مردم ایران بوده است؛ پیشنهاد من برای انجام ملاقات با رئیس «سیا» این نبود که ایشان از این سازمان پول بگیرد، بلکه هدف در مرحله اول خلاص شدن از فشار اطرافیان شاهزاده، برای آوردن افراد مختلف این سازمان به داخل تشکیلات ایشان بود.
 
در سال ۱۹۸۴آقای پهلوی به من گفت که آقای کیسی پیشهاد پرداخت ماهی ۱۵۰ هزار دلار را به ایشان کرده و یکی از شرایط آن این است که از این مبلغ هر ماه ۵۰ هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود. من با اصل پول گرفتن ایشان از سازمان سیا مخالفت، و به ایشان گوشزد کردم که پدر ایشان تا روز فوت به دلیل نقش خارجی در [[کودتای ۲۸ مرداد]]، مورد انتقاد مردم ایران بوده است؛ پیشنهاد من برای انجام ملاقات با رئیس «سیا» این نبود که ایشان از این سازمان پول بگیرد، بلکه هدف در مرحله اول خلاص شدن از فشار اطرافیان شاهزاده، برای آوردن افراد مختلف این سازمان به داخل تشکیلات ایشان بود.


دوم اینکه فکر می‌کردم اگر ایشان علاقه به داشتن رابطه با این سازمان دارد، این رابطه باید مطابق شأن ایشان و تنها در حد مشورتی باشد؛ آقای رضا پهلوی استدلال مرا قبول نکرد. من نیز با اینکه در آن زمان هم مسئول امور مالی شخصی ایشان بودم و هم مسائل مالی فعالیت‌های سیاسی ایشان را سرپرستی می‌کردم، از گرفتن آن پول اجتناب کردم. بنابراین مسئولیت گرفتن این پول به عهده آقای شهریار آهی محول گشت و تا جایی که می‌دانم پرداخت آن تا سال ۱۹۸۸ ادامه داشت. بعد از آن، آقای پرویز ثابتی برای دیدار آقای رضا پهلوی به ایالت کنتیکت می‌آمد و با ایشان ملاقات می‌کرد و با آقای احمد علی اویسی نیز دائما در ارتباط بود.<ref name=":3" />
دوم اینکه فکر می‌کردم اگر ایشان علاقه به داشتن رابطه با این سازمان دارد، این رابطه باید مطابق شأن ایشان و تنها در حد مشورتی باشد؛ آقای [[رضا پهلوی]] استدلال مرا قبول نکرد. من نیز با اینکه در آن زمان هم مسئول امور مالی شخصی ایشان بودم و هم مسائل مالی فعالیت‌های سیاسی ایشان را سرپرستی می‌کردم، از گرفتن آن پول اجتناب کردم. بنابراین مسئولیت گرفتن این پول به عهده آقای شهریار آهی محول گشت و تا جایی که می‌دانم پرداخت آن تا سال ۱۹۸۸ ادامه داشت. بعد از آن، آقای پرویز ثابتی برای دیدار آقای رضا پهلوی به ایالت کنتیکت می‌آمد و با ایشان ملاقات می‌کرد و با آقای احمد علی اویسی نیز دائما در ارتباط بود.<ref name=":3" /></blockquote>


=== ظهور مجدد پرویز ثابتی ===
=== ظهور مجدد پرویز ثابتی ===
خط ۱۴۲: خط ۱۳۰:


==== پرویز ثابتی در تلویزبون منوتو ====
==== پرویز ثابتی در تلویزبون منوتو ====
پرویز ثابتی پس از فرار از ایران در آبان ۱۳۵۷ و استقرار نهایی در آمریکا ظهوری علنی نداشت تا اینکه با مصاحبه با فردی وابسته به جمهوری اسلامی به نام عرفان قانعی‌فرد در کتابی به نام دامگه حادثه مطرح شد. این کتاب و محتویات آن بارها توسط شکنجه‌شدگان ساواک نقد و مطالب آن رد شد. ظهور دوم و علنی پرویز ثابتی در گرماگرم قیام ۱۴۰۱ ایران بود که در تظاهرات خارج کشوری برخی از ایرانیان بود. در صحنه‌ی سوم و آخر پس از اعلام به انتهای خط رسیدن تلویزیون منو‌تو و بسته شدن آن تا ژانویه‌ی ۲۰۲۴ روز سوم آذر ۱۴۰۲ اولین قسمت از برنامه این تلویزیون در باره‌ی پرویز ثابتی پخش شد. این برنامه در ۵ قسمت از این تلویزیون پخش گردید و هدف از آن تطهیر ساواک از شکنجه و سرکوب مبارزان و متهم کردن مخالفان به اتهاماتی که مشترکا توسط جمهوری اسلامی مطرح می‌شود و باز‌تکرار آن بود.
پرویز ثابتی پس از فرار از ایران در جریان [[انقلاب ضد سلطنتی]] و استقرار نهایی در آمریکا ظهوری علنی نداشت تا اینکه با مصاحبه با فردی وابسته به جمهوری اسلامی به نام عرفان قانعی‌فرد در کتابی به نام دامگه حادثه مطرح شد. این کتاب و محتویات آن بارها توسط شکنجه‌شدگان ساواک نقد و مطالب آن رد شد. ظهور دوم و علنی پرویز ثابتی در گرماگرم قیام ۱۴۰۱ ایران بود که در تظاهرات خارج کشوری برخی از ایرانیان بود. در صحنه‌ی سوم و آخر پس از اعلام به انتهای خط رسیدن تلویزیون منو‌تو و بسته شدن آن تا ژانویه‌ی ۲۰۲۴ روز سوم آذر ۱۴۰۲ اولین قسمت از برنامه این تلویزیون در باره‌ی پرویز ثابتی پخش شد. این برنامه در ۵ قسمت از این تلویزیون پخش گردید و هدف از آن تطهیر ساواک از شکنجه و سرکوب مبارزان و متهم کردن مخالفان به اتهاماتی که مشترکا توسط جمهوری اسلامی مطرح می‌شود و باز‌تکرار آن بود.


=== اعتراض‌ها و شکایت‌ها ===
=== اعتراض‌ها و شکایت‌ها ===
خط ۱۴۹: خط ۱۳۷:
شمار زیادی از زندانیان سیاسی از شکنجه خود در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک، که زیر نظر آقای ثابتی بوده، گزارش کرده‌اند.<ref name=":0" />
شمار زیادی از زندانیان سیاسی از شکنجه خود در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک، که زیر نظر آقای ثابتی بوده، گزارش کرده‌اند.<ref name=":0" />


رضا علوی در مقاله‌ای در العربیه فارسی نوشته است: آقای ثابتی ، ۴۴ سال می‌گذرد، اما از هم‌تباران من و تو ، فراوان کسانی هستند که با کمر شکسته، پاهای ورم کرده، انگشتان بریده و چهره خونابه‌گون، صورت خشمگین و صدای دهشتناک ترا بیاد دارند. در ان زمان جنازه‌های فراوانی را در شهرها به نمایش گذاشتی. تو همچون " کرنون " حاکم آتن در ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح از دفن جسد "پولونیکس"، برادر " آنتیگونه" جلوگیری کردی. آیا به یاد داری؟ تبهکاری‌های زیاده حکومت اسلامی ساواک را به حاشیه و سایه رانده، اما شاهدان فراوانی حضور دارند و سرافراز و استوار ایستاده‌اند.<ref name=":2" />
رضا علوی در مقاله‌ای در العربیه فارسی نوشته است:<blockquote>«آقای ثابتی ، ۴۴ سال می‌گذرد، اما از هم‌تباران من و تو ، فراوان کسانی هستند که با کمر شکسته، پاهای ورم کرده، انگشتان بریده و چهره خونابه‌گون، صورت خشمگین و صدای دهشتناک ترا بیاد دارند. در ان زمان جنازه‌های فراوانی را در شهرها به نمایش گذاشتی. تو همچون " کرنون " حاکم آتن در ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح از دفن جسد "پولونیکس"، برادر " آنتیگونه" جلوگیری کردی. آیا به یاد داری؟ تبهکاری‌های زیاده حکومت اسلامی ساواک را به حاشیه و سایه رانده، اما شاهدان فراوانی حضور دارند و سرافراز و استوار ایستاده‌اند.» <ref name=":2" /></blockquote>


==== گواهی ۱۳۱تن زندانیان سیاسی ====
==== گواهی ۱۳۱تن زندانیان سیاسی ====
۴۸۰

ویرایش

منوی ناوبری