|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه زندگینامه
| | '''عدالت'''، یکی از نخستین شعارهای [[انقلاب مشروطه]] (۱۲۸۵ش) بود. پیش از آنکه خواست «مجلس شورای ملی» و «[[قانون اساسی مشروطیت|قانون اساسی]]» مطرح شود، مردم و علما در جریان اعتراضها خواستار برپایی «عدالتخانه» شدند. [[احمد کسروی]] در ''تاریخ مشروطه ایران'' (۱۳۲۵ش) یادآور میشود که عدالت در آن زمان به معنای رفع ظلم حکام و ایجاد نهادی برای دادخواهی مردم بود. پژوهشگرانی چون آدمیت، ناطق و آبراهامیان نیز عدالت را حلقهٔ اتصال سنتهای اسلامی با اندیشههای نوین سیاسی دانستهاند. |
| | اندازه جعبه =
| |
| | عنوان = فرح اسلامی
| |
| | نام =
| |
| | تصویر = فرح اسلامی .jpg
| |
| | اندازه تصویر = ۲۴۰px
| |
| | عنوان تصویر = فرح اسلامی
| |
| | زادروز = ۱۳۴۲
| |
| | زادگاه = صالحآباد، ایلام
| |
| | تاریخ مرگ = ۱۸ مرداد ۱۳۶۷
| |
| | مکان مرگ = ایلام
| |
| | عرض جغرافیایی محل دفن =
| |
| | طول جغرافیایی محل دفن =
| |
| | latd =
| |
| | latm =
| |
| | lats =
| |
| | latNS =
| |
| | longd =
| |
| | longm =
| |
| | longs = | |
| | longEW =
| |
| | محل زندگی = ایلام
| |
| | ملیت = ایرانی
| |
| | نژاد =
| |
| | تابعیت = ایران
| |
| | تحصیلات = دیپلم اقتصاد
| |
| | دانشگاه =
| |
| | پیشه =
| |
| | سالهای فعالیت = ۱۳۵۸–۱۳۶۷
| |
| | کارفرما =
| |
| | نهاد = انجمن جوانان مسلمان ایلام
| |
| | نماینده =
| |
| | شناختهشده برای = فعالیتهای مبارزاتی و شهادت در قتلعام ۱۳۶۷
| |
| | نقشهای برجسته =
| |
| | سبک =
| |
| | تأثیرگذاران =
| |
| | تأثیرپذیرفتگان =
| |
| | شهر خانگی =
| |
| | تلویزیون =
| |
| | لقب =
| |
| | حزب =
| |
| | جنبش = سازمان مجاهدین خلق ایران
| |
| | مخالفان = جمهوری اسلامی ایران
| |
| | هیئت =
| |
| | دین = اسلام
| |
| | مذهب =
| |
| | منصب =
| |
| | مکتب =
| |
| | آثار =
| |
| | خویشاوندان سرشناس = علیرضا اسلامی (برادر، مجاهد شهید)
| |
| | فرزندان =
| |
| | جوایز =
| |
| | امضا =
| |
| | اندازه امضا =
| |
| | وبگاه =
| |
| | پانویس =
| |
| | اتهامها = هواداری و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران
| |
| | مجازات = اعدام
| |
| | وضعیت پزشکی =
| |
| | اقدامات اعتراضی =
| |
| | وضعیت خانواده =
| |
| | واکنشهای بینالمللی =
| |
| }}
| |
|
| |
|
| '''فرح اسلامی''' (متولد۱۳۴۲–اعدام در قتلعام ۱۳۶۷) دختری از ایلام بود که از نوجوانی به مبارزه با دیکتاتوری سلطنتی و سپس رژیم ولایت فقیه پیوست. او از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و از قربانیان [[قتل عام ۶۷|قتلعام زندانیان سیاسی]] در تابستان ۱۳۶۷ بود. وی در خانوادهای مذهبی در ایلام متولد شد و از شانزدهسالگی به فعالیت سیاسی گرایش یافت. نخستین ارتباط تشکیلاتیاش با «انجمن جوانان مسلمان ایلام» در سال ۱۳۵۸ برقرار شد. در دهه ۱۳۶۰، بهرغم فشارهای امنیتی و بازرسیهای مکرر، به فعالیت سازمانی ادامه داد و بارها پیامها و یادداشتهای مرتبط با سازمان را میان همرزمان منتقل کرد. در سال ۱۳۶۲ بازداشت شد و ابتدا به پنج سال حبس محکوم گردید، اما با اعتراض توانست مدت محکومیت را به یک سال کاهش دهد. پس از آزادی بار دیگر به سازمان پیوست و در اردیبهشت ۱۳۶۷ مجدداً بازداشت شد. در این دوره همچنان ارتباطات سازمانی خود را حفظ کرده و بنا به روایت خانوادهاش، هیچگاه در برابر فشارها از باور به آرمان آزادی و برابری دست نکشید.
| | == پیشینهٔ مفهوم عدالت == |
| | عدالت در سنت اسلامی ـ ایرانی بیشتر مفهومی اخلاقی و فقهی بود. شاهان و حکام خود را «عدلگستر» میخواندند و وظیفهٔ اصلی پادشاه در فرهنگ سیاسی قدیم «برقراری عدل» تلقی میشد. اما عدالت نهادی و قانونی، به معنای برابری همه در برابر یک نظام حقوقی مدون، تا عصر مشروطه ناشناخته بود (آدمیت، ''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''، ۱۳۵۶). |
|
| |
|
| فرح اسلامی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۷ همراه با شماری دیگر از زنان مجاهد خلق به جوخه اعدام سپرده شد. پیکر او و همرزمانش در گور جمعی صالحآباد ایلام دفن شد. خانوادهها بعدها از طریق گزارشهای محلی دریافتند که این زندانیان پس از انتقال از زندان ایلام، در مسیر در روستای شباب توقف داده شده و سپس در تپههای صالحآباد تیرباران شدند. خاطرات خانواده وی، بهویژه روایت برادرش، مجاهد شهید، علیرضا اسلامی تصویری انسانی از استقامت، آرامش و باور عمیق او به آزادی ارائه میدهد.
| | == عدالتخانه، نخستین مطالبهٔ مشروطه == |
| | به روایت کسروی، هنگامی که مردم در سال ۱۲۸۴ش در مسجد شاه تهران بست نشستند، خواست اصلی آنان برپایی «عدالتخانه» بود:<blockquote>«مردم نه مجلس میخواستند و نه قانون، تنها دادخواستی از بیدادگریها داشتند.» (''تاریخ مشروطه ایران''، ۱۳۲۵)</blockquote>عدالتخانه قرار بود نهادی باشد که در آن مردم بتوانند شکایات خود را از حاکمان و مأموران دولتی مطرح کنند. |
|
| |
|
| == زندگینامه == | | == تحول معنایی عدالت در مشروطه == |
| فرح اسلامی (۱۳۴۲–۱۳۶۷) در شهر ایلام و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا سطح دیپلم ادامه داد و در شانزدهسالگی به فعالیتهای سیاسی گرایش یافت. نخستین ارتباط تشکیلاتی او در سال ۱۳۵۸ با «انجمن جوانان مسلمان ایلام»، از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران، شکل گرفت.
| | با گسترش جنبش، معنای عدالت از دادخواهی در برابر ظلم به برابری در برابر قانون و مشارکت سیاسی تغییر یافت. عدالت دیگر نه فقط رفع ظلم فردی، بلکه نظمی عمومی مبتنی بر قانون شد. این تحول، پلی میان سنت (دادخواهی دینی) و تجدد (حقوق شهروندی) بود. |
|
| |
|
| از تابستان ۱۳۶۰ خانه خانواده اسلامی بهطور مستمر تحت بازرسی نیروهای امنیتی قرار داشت. در این دوره، فرح یادداشتهایی را برای ارتباطات سازمانی آماده و از طریق برادرش به دیگر اعضا منتقل میکرد.
| | == عدالت در قانون اساسی == |
| | در متمم قانون اساسی (۱۲۸۶ش)، اصولی در جهت عدالت اجتماعی و برابری نوشته شد؛ مانند اصل هشتم که میگفت: «اهالی مملکت ایران در برابر قانون دولتی متساویالحقوق خواهند بود.» این اصل، بازتابی مستقیم از شعار عدالتخواهی ملت بود. |
|
| |
|
| در سال ۱۳۶۲ بازداشت و به پنج سال حبس محکوم شد. اما با اعتراض به رأی دادگاه توانست مدت محکومیت خود را به یک سال کاهش دهد. پس از آزادی، بار دیگر به سازمان پیوست و در اردیبهشت ۱۳۶۷ مجدداً توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد. خانوادهاش گزارش میدهند که در این دستگیری همزمان چند تن دیگر از زنان فعال سازمان، از جمله نسرین رجبی و حکیمه ریزوندی، نیز بازداشت شدند.
| | == تحلیل پژوهشگران == |
|
| |
|
| برادر او تنها دو بار توانست در زندان با وی ملاقات کند. در آخرین ملاقات، فرح اطلاعاتی را درباره برخی زندانیان به او سپرد تا به بیرون منتقل شود. با آغاز قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، ارتباط خانواده با او بهکلی قطع شد.
| | * '''کسروی''': عدالتخواهی را نقطهٔ آغاز انقلاب مشروطه میداند (۱۳۲۵). |
| | * '''آدمیت''': عدالتخانه را «مرحلهٔ گذار از سنت سلطنت مطلقه به حکومت قانون» معرفی میکند (۱۳۵۶). |
| | * '''هما ناطق''': عدالت را مفهومی میداند که هم علما و هم روشنفکران بر سر آن توافق داشتند (''ایرانیان و اندیشه تجدد''، ۱۳۷۷). |
| | * '''آبراهامیان''': عدالت را بیانگر خواست طبقات فرودست برای محدود کردن استثمار و خودسری حکام تحلیل میکند (''ایران بین دو انقلاب''، ۱۳۷۷). |
| | * '''آجودانی''': تأکید دارد که عدالت در مشروطه میان دو معنا سرگردان بود: معنای سنتی شرعی و معنای مدرن حقوقی (''مشروطه ایرانی''، ۱۳۷۷). |
|
| |
|
| سرانجام، در ۱۸مرداد ۱۳۶۷ و در بحبوحهٔ قتلعام زندانیان سیاسی، فرح اسلامی نیز در زمره قربانیان این جنایت قرار گرفت.
| | == جمعبندی == |
| | «عدالت» نخستین خواست مردم در آستانهٔ مشروطه بود و در ادامه، به مفهومی سیاسی و حقوقی بدل شد که مبنای برابری شهروندان در برابر قانون شد. این تحول نشاندهندهٔ پیوند میان آرمانهای دینی و اجتماعی سنتی با مفاهیم نوین سیاسی در ایران بود. |
|
| |
|
| در پنجم آذر همان سال، دادستانی ایلام پدر خانواده را فراخواند و وسایل شخصی فرح را تحویل داد و اعلام کرد که او «به جرم هواداری از مجاهدین» اعدام شده است. ده روز بعد، خانواده اجازه یافتند بهطور محدود محل دفن او را مشاهده کنند. به روایت خانواده، پیکر فرح اسلامی همراه با چندین زندانی دیگر ـ از جمله حکیمه ریزوندی، نسرین رجبی، مرضیه رحمتی، جسومه حیدری، نبی مروتی، بهزاد پورنوروز، عبادالله نادری و نصرالله بختیاری ـ در گور جمعی صالحآباد ایلام دفن شده بود.
| | == منابع == |
| | |
| بعدها گزارشهایی از اهالی روستای شباب به دست خانوادهها رسید مبنی بر آنکه این گروه از زندانیان پس از خروج از زندان ایلام، یک شب در این روستا متوقف شده و سپس به تپههای اطراف صالحآباد منتقل و تیرباران شدند.<ref>[https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/7480 با یاد مجاهد شهید فرح اسلامی]</ref>
| |
| | |
| == خاطرات علیرضا اسلامی == | |
| بخش مهمی از شناخت ما از زندگی و مبارزات فرح اسلامی، از طریق خاطرات برادرش، مجاهد شهید علیرضا اسلامی، به دست آمده است. او درباره دستگیری خواهرش چنین میگوید:<blockquote>«وقتی میخواست به [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] بپیونده، ارتباطش لو رفت و مدت ۶۸ روز به زندان افتاد... اما این آزادی زیاد طول نکشید و دوباره اردیبهشت سال ۶۷ چند نفر از عوامل وزارت اطلاعات به خانه مون ریختن و فرح رو دستگیر کردن... در طول مدت دستگیری فرح تا روز شهادتش من تونستم دو بار برم ملاقاتش» </blockquote>او همچنین از نقش خواهرش در ارتباط با دیگر مجاهدین مینویسد:<blockquote>«گاهی یکی از بچههای سازمان... به خونه ما میومد و به ما روحیه میداد. در ضمن یادداشتهایی به فرح میداد... او هم یادداشتها رو جاسازی میکرد و به من میداد تا برای سایر همرزمانش ببرم» </blockquote>بهگفتهی علیرضا اسلامی، در تابستان سال ۱۳۶۰ فشارها و تفتیشهای مکرر نیروهای امنیتی آغاز شد و خانه خانواده او بهطور مستمر مورد بازرسی قرار میگرفت. در این دوران، وی یادداشتهایی را که برای ارتباطات سازمانی تهیه میشد، مخفیانه در اختیار برادرش قرار میداد تا به دیگر اعضای سازمان منتقل کند.
| |
| | |
| در روایت برادرش آمده است که در یکی از این انتقالها، او بر اثر ترس، تمامی نوشتهها را از بین برد. اما «فرح با خوشرویی واکنش نشان داد و گفت: عیبی ندارد، دوباره مینویسم.» همین رفتار، زمینهای شد تا او به برادرش آموزش دهد که چگونه در مواجهه با نیروهای امنیتی خونسردی خود را حفظ کرده و پیامها را سالم به مقصد برساند.
| |
|
| |
|
| فرح اسلامی در سال ۱۳۶۲ بازداشت شد و دادگاه ابتدا برای او پنج سال حبس صادر کرد. او با نوشتن اعتراض به حکم، موفق شد محکومیت خود را به یک سال کاهش دهد. پس از آزادی نیز تلاش کرد ارتباط خود را با سازمان احیا کند. بنا بر یادکردهای برادرش، او در این دوره «هیچ انگیزهای برای زندگی شخصی نداشت و تمامی هدفش را نجات مردم و آزادی میهن میدانست.»
| | * کسروی، احمد. ''تاریخ مشروطهٔ ایران''. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۵ش. |
| | | * کسروی، احمد. ''تاریخ هیجدهسالهٔ آذربایجان''. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۳ش. |
| در اردیبهشت ۱۳۶۷ دوباره از سوی نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شد. خانوادهاش گزارش میدهند که در این دستگیری همزمان، چند تن دیگر از زنان عضو سازمان، از جمله نسرین رجبی و حکیمه ریزوندی نیز بازداشت شدند. برادرش دو بار موفق به ملاقات با او شد و در آخرین ملاقات، فرح اطلاعاتی درباره برخی زندانیان به وی سپرد تا به بیرون منتقل شود. <ref name=":0">[https://news.mojahedin.org/i/news/127156 خاطرات مجاهد شهید علیرضا اسلامی: فقط داد زدم «فرح! فرح!» ...]</ref>
| | * آدمیت، فریدون. ''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''. تهران: پیام، ۱۳۵۶. |
| | | * ناطق، هما. ''ایرانیان و اندیشهٔ تجدد''. تهران: طرح نو، ۱۳۷۷. |
| === گور جمعی صالحآباد ===
| | * آبراهامیان، یرواند. ''ایران بین دو انقلاب''. ترجمهٔ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۷. |
| با آغاز قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، ارتباط خانواده با او بهطور کامل قطع شد. بهنقل از خانواده، در پنجم آذر همان سال دادستانی ایلام پدر خانواده را فراخواند و وسایل شخصی فرح را تحویل داد و اعلام کرد که او به جرم «هواداری از مجاهدین» اعدام شده است. ده روز بعد، خانواده اجازه یافتند بهطور محدود محل دفن او را مشاهده کنند.
| | * آجودانی، ماشاءالله. ''مشروطه ایرانی''. تهران: اختران، ۱۳۷۷. |
| | |
| به روایت خانواده، پیکر فرح اسلامی همراه با چندین زندانی دیگر ـ از جمله حکیمه ریزوندی، نسرین رجبی، مرضیه رحمتی، جسومه حیدری، نبی مروتی، بهزاد پورنوروز، عبادالله نادری و نصرالله بختیاری ـ در گودالی مشترک در صالحآباد ایلام دفن شد. این واقعه در حافظه نزدیکان او با عنوان «گور جمعی صالحآباد» ثبت شده است.
| |
| | |
| طبق گزارشی که بعدها از اهالی روستای شباب به خانوادهها رسید، این گروه از زندانیان پس از انتقال از زندان ایلام، مدتی در مسیر در این روستا توقف کردند و روز بعد در حوالی صالحآباد تیرباران شدند. خانوادهها همچنین شنیده بودند که پیش از اجرای حکم تیر، زندانیان زن مورد آزار قرار گرفتهاند؛ با این حال، این گزارشها بهصورت مستقل قابل تأیید نبوده است.
| |
| | |
| در یادکردهای برادرش، این تجربه با زبانی شخصی و اندوهبار توصیف شده است:<blockquote>«کنار گودال نشستم، مشتی از خاک برداشتم و بوسیدم. دیگر سردم نبود. خاک بوی فرح را میداد… آرام اشک میریختم و زمزمه میکردم: فرح، فرح… به او قول دادم راهش را ادامه بدهم.</blockquote>فرح اسلامی نمونهای از زنانی است که در تاریخ معاصر ایران، با وجود فشارهای مضاعف اجتماعی و سرکوب سیاسی، راه آزادی را برگزیدند. اعدام او در قتلعام ۱۳۶۷ نهتنها یادآور یکی از سیاهترین جنایات جمهوری اسلامی است، بلکه جایگاه زنان در صفوف مقدم مقاومت را نیز روشن میسازد. <ref name=":0" />
| |
| | |
| == منابع ==
| |