۱۳٬۱۳۴
ویرایش
Alireza k h (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
| وضعیت خانواده = | | وضعیت خانواده = | ||
| واکنشهای بینالمللی = | | واکنشهای بینالمللی = | ||
}}'''فرح اسلامی''' (متولد۱۳۴۲–اعدام در قتلعام ۱۳۶۷) دختری از ایلام بود که از نوجوانی به مبارزه با دیکتاتوری سلطنتی و سپس رژیم ولایت فقیه پیوست. او از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و از قربانیان [[قتل عام ۶۷|قتلعام زندانیان سیاسی]] در تابستان ۱۳۶۷ بود. وی در خانوادهای مذهبی در ایلام متولد شد و از شانزدهسالگی به فعالیت سیاسی گرایش یافت. نخستین ارتباط تشکیلاتیاش با «انجمن جوانان مسلمان ایلام» در سال ۱۳۵۸ برقرار شد. در دهه ۱۳۶۰، بهرغم فشارهای امنیتی و بازرسیهای مکرر، به فعالیت سازمانی ادامه داد و بارها پیامها و یادداشتهای مرتبط با سازمان را میان همرزمان منتقل کرد. در سال ۱۳۶۲ بازداشت شد و ابتدا به پنج سال حبس محکوم گردید، اما با اعتراض توانست مدت محکومیت را به یک سال کاهش دهد. پس از آزادی بار دیگر به سازمان پیوست و در اردیبهشت ۱۳۶۷ مجدداً بازداشت شد. در این دوره همچنان ارتباطات سازمانی خود را حفظ کرده و بنا به روایت خانوادهاش، هیچگاه در برابر فشارها از باور به آرمان آزادی و برابری دست نکشید. | }}'''فرح اسلامی''' (متولد۱۳۴۲–اعدام در قتلعام ۱۳۶۷) دختری از ایلام بود که از نوجوانی به مبارزه با دیکتاتوری سلطنتی و سپس رژیم ولایت فقیه پیوست. او از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و از قربانیان [[قتل عام ۶۷|قتلعام زندانیان سیاسی]] در تابستان ۱۳۶۷ بود. وی در خانوادهای مذهبی در ایلام متولد شد و از شانزدهسالگی به فعالیت سیاسی گرایش یافت. نخستین ارتباط تشکیلاتیاش با «انجمن جوانان مسلمان ایلام» در سال ۱۳۵۸ برقرار شد. در دهه ۱۳۶۰، بهرغم فشارهای امنیتی و بازرسیهای مکرر، به فعالیت سازمانی ادامه داد و بارها پیامها و یادداشتهای مرتبط با سازمان را میان همرزمان منتقل کرد. | ||
در سال ۱۳۶۲ بازداشت شد و ابتدا به پنج سال حبس محکوم گردید، اما با اعتراض توانست مدت محکومیت را به یک سال کاهش دهد. پس از آزادی بار دیگر به سازمان پیوست و در اردیبهشت ۱۳۶۷ مجدداً بازداشت شد. در این دوره همچنان ارتباطات سازمانی خود را حفظ کرده و بنا به روایت خانوادهاش، هیچگاه در برابر فشارها از باور به آرمان آزادی و برابری دست نکشید. | |||
فرح اسلامی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۷ همراه با شماری دیگر از زنان مجاهد خلق به جوخه اعدام سپرده شد. پیکر او و همرزمانش در گور جمعی صالحآباد ایلام دفن شد. خانوادهها بعدها از طریق گزارشهای محلی دریافتند که این زندانیان پس از انتقال از زندان ایلام، در مسیر در روستای شباب توقف داده شده و سپس در تپههای صالحآباد تیرباران شدند. خاطرات خانواده وی، بهویژه روایت برادرش، مجاهد شهید، علیرضا اسلامی تصویری انسانی از استقامت، آرامش و باور عمیق او به آزادی ارائه میدهد. | فرح اسلامی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۷ همراه با شماری دیگر از زنان مجاهد خلق به جوخه اعدام سپرده شد. پیکر او و همرزمانش در گور جمعی صالحآباد ایلام دفن شد. خانوادهها بعدها از طریق گزارشهای محلی دریافتند که این زندانیان پس از انتقال از زندان ایلام، در مسیر در روستای شباب توقف داده شده و سپس در تپههای صالحآباد تیرباران شدند. خاطرات خانواده وی، بهویژه روایت برادرش، مجاهد شهید، علیرضا اسلامی تصویری انسانی از استقامت، آرامش و باور عمیق او به آزادی ارائه میدهد. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۷: | ||
سرانجام، در ۱۸مرداد ۱۳۶۷ و در بحبوحهٔ قتلعام زندانیان سیاسی، فرح اسلامی نیز در زمره قربانیان این جنایت قرار گرفت. | سرانجام، در ۱۸مرداد ۱۳۶۷ و در بحبوحهٔ قتلعام زندانیان سیاسی، فرح اسلامی نیز در زمره قربانیان این جنایت قرار گرفت. | ||
در پنجم آذر همان سال، دادستانی ایلام پدر خانواده را فراخواند و وسایل شخصی فرح را تحویل داد و اعلام کرد که او «به جرم هواداری از مجاهدین» اعدام شده است. ده روز بعد، خانواده اجازه یافتند بهطور محدود محل دفن او را مشاهده کنند. به روایت خانواده، پیکر فرح اسلامی همراه با چندین زندانی دیگر ـ از جمله حکیمه ریزوندی، نسرین رجبی، مرضیه رحمتی، جسومه حیدری، نبی مروتی، بهزاد پورنوروز، عبادالله نادری و نصرالله | در پنجم آذر همان سال، دادستانی ایلام پدر خانواده را فراخواند و وسایل شخصی فرح را تحویل داد و اعلام کرد که او «به جرم هواداری از مجاهدین» اعدام شده است. ده روز بعد، خانواده اجازه یافتند بهطور محدود محل دفن او را مشاهده کنند. به روایت خانواده، پیکر فرح اسلامی همراه با چندین زندانی دیگر ـ از جمله حکیمه ریزوندی، نسرین رجبی، مرضیه رحمتی، جسومه حیدری، نبی مروتی، بهزاد پورنوروز، عبادالله نادری و نصرالله بختیاری، در گور جمعی صالحآباد ایلام دفن شده بود. | ||
بعدها گزارشهایی از اهالی روستای شباب به دست خانوادهها رسید مبنی بر آنکه این گروه از زندانیان پس از خروج از زندان ایلام، یک شب در این روستا متوقف شده و سپس به تپههای اطراف صالحآباد منتقل و تیرباران شدند.<ref>[https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/7480 با یاد مجاهد شهید فرح اسلامی]</ref> | بعدها گزارشهایی از اهالی روستای شباب به دست خانوادهها رسید مبنی بر آنکه این گروه از زندانیان پس از خروج از زندان ایلام، یک شب در این روستا متوقف شده و سپس به تپههای اطراف صالحآباد منتقل و تیرباران شدند.<ref>[https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/7480 با یاد مجاهد شهید فرح اسلامی]</ref> | ||
==خاطرات علیرضا اسلامی== | ==خاطرات علیرضا اسلامی== | ||
بخش مهمی از شناخت ما از زندگی و مبارزات فرح اسلامی، از طریق خاطرات برادرش، مجاهد شهید علیرضا اسلامی، به دست آمده است. او درباره دستگیری خواهرش چنین میگوید:<blockquote>«وقتی میخواست به [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] بپیونده، ارتباطش لو رفت و مدت ۶۸ روز به زندان افتاد... اما این آزادی زیاد طول نکشید و دوباره اردیبهشت سال ۶۷ چند نفر از عوامل وزارت اطلاعات به | بخش مهمی از شناخت ما از زندگی و مبارزات فرح اسلامی، از طریق خاطرات برادرش، مجاهد شهید علیرضا اسلامی، به دست آمده است. او درباره دستگیری خواهرش چنین میگوید:<blockquote>«وقتی میخواست به [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] بپیونده، ارتباطش لو رفت و مدت ۶۸ روز به زندان افتاد... اما این آزادی زیاد طول نکشید و دوباره اردیبهشت سال ۶۷ چند نفر از عوامل [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] به خونمون ریختن و فرح رو دستگیر کردن... در طول مدت دستگیری فرح تا روز شهادتش من تونستم دو بار برم ملاقاتش»</blockquote>او همچنین از نقش خواهرش در ارتباط با دیگر مجاهدین مینویسد:<blockquote>«گاهی یکی از بچههای سازمان... به خونه ما میومد و به ما روحیه میداد. در ضمن یادداشتهایی به فرح میداد... او هم یادداشتها رو جاسازی میکرد و به من میداد تا برای سایر همرزمانش ببرم»</blockquote>بهگفتهی علیرضا اسلامی، در تابستان سال ۱۳۶۰ فشارها و تفتیشهای مکرر نیروهای امنیتی آغاز شد و خانه خانواده او بهطور مستمر مورد بازرسی قرار میگرفت. در این دوران، وی یادداشتهایی را که برای ارتباطات سازمانی تهیه میشد، مخفیانه در اختیار برادرش قرار میداد تا به دیگر اعضای سازمان منتقل کند. | ||
در روایت برادرش آمده است که در یکی از این انتقالها، او بر اثر ترس، تمامی نوشتهها را از بین برد. اما «فرح با خوشرویی واکنش نشان داد و گفت: عیبی ندارد، دوباره مینویسم.» همین رفتار، زمینهای شد تا او به برادرش آموزش دهد که چگونه در مواجهه با نیروهای امنیتی خونسردی خود را حفظ کرده و پیامها را سالم به مقصد برساند. | در روایت برادرش آمده است که در یکی از این انتقالها، او بر اثر ترس، تمامی نوشتهها را از بین برد. اما «فرح با خوشرویی واکنش نشان داد و گفت: عیبی ندارد، دوباره مینویسم.» همین رفتار، زمینهای شد تا او به برادرش آموزش دهد که چگونه در مواجهه با نیروهای امنیتی خونسردی خود را حفظ کرده و پیامها را سالم به مقصد برساند. |
ویرایش