۱۳٬۱۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| زیرنویس =کرامتالله دانشیان | | زیرنویس =کرامتالله دانشیان | ||
}} | }} | ||
'''کرامتالله دانشیان،''' (زادهی ۱۰ مهر ۱۳۲۵ در شیراز- جان باخته ۲۹ بهمن ۱۳۵۲) از مبارزان سرشناس دوران حکومت [[محمدرضا پهلوی]] در دهه ۵۰ خورشیدی بود که بعد از محکومیت در دادگاه نظامی به همراه [[خسرو گلسرخی]] در بهمن ۱۳۵۲ اعدام شد. پخش تصاویر دادگاه دانشیان و [[خسرو گلسرخی|گلسرخی]] از تلویزیون رژیم پهلوی باعث شناختهشدگی آنها به عنوان مبارزین برجسته از سوی مردم شد. کرامتالله دانشیان شاعر چپگرا بود. او سازنده ترانه سرود «بهاران خجسته باد» است که در دوران [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] بسیار معروف شد و تبدیل به سرود انقلاب وسرودی ملی شد. | '''کرامتالله دانشیان،''' (زادهی ۱۰ مهر ۱۳۲۵ در شیراز- جان باخته ۲۹ بهمن ۱۳۵۲) از مبارزان سرشناس دوران حکومت [[محمدرضا پهلوی]] در دهه ۵۰ خورشیدی بود که بعد از محکومیت در دادگاه نظامی به همراه [[خسرو گلسرخی]] در بهمن ۱۳۵۲ اعدام شد. پخش تصاویر دادگاه دانشیان و [[خسرو گلسرخی|گلسرخی]] از تلویزیون رژیم پهلوی باعث شناختهشدگی آنها به عنوان مبارزین برجسته از سوی مردم شد. کرامتالله دانشیان شاعر چپگرا بود. او سازنده ترانه سرود «بهاران خجسته باد» است که در دوران [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] بسیار معروف شد و تبدیل به سرود انقلاب وسرودی ملی شد. | ||
کرامتالله دانشیان در سال ۱۳۲۵ در شیراز به دنیا آمد در کودکی به همراه خانواده به تبریز رفت. پس از گرفتن مدرک دیپلم دوران سربازی را به عنوان سپاهی دانش گذراند. او سپس در مدرسه عالی تلویزیون و سینما تحصیل کرد و با ساخت اولین فیلم کوتاه خود که مضمونی سیاسی داشت اخراج شد. او در تابستان ۱۳۵۲ دستگیر شد. کرامتالله دانشیان در دفاعیات خود با تایید مبارزه مسلحانه علیه حکومت دیکتاتوری پهلوی خود را فدایی خلق نامید.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4737 شهادت شاعر آزاده، خسرو گلسرخی و همرزم شهیدش کرامتالله دانشیان بهدست دژخیمان شاه خائن - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | او به همراه گروهش متهم به طراحی و اقدام برای ربودن و گروگانگیری ولیعهد شدند و گفته شد قصد داشتند از این طریق رژیم پهلوی را برای آزادی زندانیان سیاسی تحت فشار قرار دهند. | ||
کرامتالله دانشیان در سال ۱۳۲۵ در شیراز به دنیا آمد در کودکی به همراه خانواده به تبریز رفت. پس از گرفتن مدرک دیپلم دوران سربازی را به عنوان سپاهی دانش گذراند. او سپس در مدرسه عالی تلویزیون و سینما تحصیل کرد و با ساخت اولین فیلم کوتاه خود که مضمونی سیاسی داشت اخراج شد. او در تابستان ۱۳۵۲ دستگیر شد. کرامتالله دانشیان در دفاعیات خود با تایید [[مبارزه مسلحانه]] علیه حکومت دیکتاتوری پهلوی خود را فدایی خلق نامید.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4737 شهادت شاعر آزاده، خسرو گلسرخی و همرزم شهیدش کرامتالله دانشیان بهدست دژخیمان شاه خائن - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | |||
== زندگی کرامتالله دانشیان == | == زندگی کرامتالله دانشیان == | ||
کرامتالله دانشیان در ۱۰ مهر ۱۳۲۵ در شیراز بهدنیا آمد. نام پدرش پرویز و اهل داراب استان فارس بود. مادرش اعظم نام داشت و اهل شیراز بود. او ۱۰ساله بود که مادرش را از دست داد و با خانوادهاش به تبریز رفت. در تبریز دیپلم گرفت و سالهای سربازی را به عنوان سپاه دانش در آمل گذراند. سال ۱۳۴۶ در مدرسهی عالی سینما و تلویزیون در تهران به تحصیل پرداخت و از اولین قبولشدگان آن دورهی هنری بود. یک سال بعد فیلمی ساخت با عنوان «غارت نفت و مردم جنوب شهر تهران» که به خاطر ساخت این فیلم از دانشکده اخراج شد. | کرامتالله دانشیان در ۱۰ مهر ۱۳۲۵ در شیراز بهدنیا آمد. نام پدرش پرویز و اهل داراب استان فارس بود. مادرش اعظم نام داشت و اهل شیراز بود. او ۱۰ساله بود که مادرش را از دست داد و با خانوادهاش به تبریز رفت. در تبریز دیپلم گرفت و سالهای سربازی را به عنوان سپاه دانش در آمل گذراند. | ||
سال ۱۳۴۶ در مدرسهی عالی سینما و تلویزیون در تهران به تحصیل پرداخت و از اولین قبولشدگان آن دورهی هنری بود. یک سال بعد فیلمی ساخت با عنوان «غارت نفت و مردم جنوب شهر تهران» که به خاطر ساخت این فیلم از دانشکده اخراج شد. | |||
کرامتالله دانشیان با چند تن از دوستانش در کلاس فیلمبرداری تلویزیون یک محفل روشنفکری علیه حکومت شاه تشیکل داد. در محفل آنان بیشتر صحبت بر سر پیدا کردن راهی برای آزاد کردن زندانیان سیاسی چپ مانند [[بیژن جزنی]] و [[مسعود احمدزاده]] و یارانشان بود. بعد از ساختن فیلم علیه سیاست اقتصادی شاه و اخراجش از دانشکده، به روستاها رفت و تصمیم به ادامهی راه صمد بهرنگی گرفت اما همچنان در ارتباط با دوستان همفکرش باقی ماند. | کرامتالله دانشیان با چند تن از دوستانش در کلاس فیلمبرداری تلویزیون یک محفل روشنفکری علیه حکومت شاه تشیکل داد. در محفل آنان بیشتر صحبت بر سر پیدا کردن راهی برای آزاد کردن زندانیان سیاسی چپ مانند [[بیژن جزنی]] و [[مسعود احمدزاده]] و یارانشان بود. بعد از ساختن فیلم علیه سیاست اقتصادی شاه و اخراجش از دانشکده، به روستاها رفت و تصمیم به ادامهی راه صمد بهرنگی گرفت اما همچنان در ارتباط با دوستان همفکرش باقی ماند. | ||
== فعالیت گروه و ضربه خوردن == | == فعالیت گروه و ضربه خوردن == | ||
کرامتالله دانشیان در همراهی با بطحایی، شکوه و ابراهیم فرهنگ، اتحادیه، جمشیدی و سیاهپوش گروهی برای مطالعات مارکسیستی تشکیل داده بود. در این بین دو فرد به نام سماکار و علامهزاده که از کارمندان تلویزیون بودند و گرایش مارکسیستی داشتند، طرحی را میان خود مطرح میکنند که با مخفی کردن سلاح در دوربین فیلمبرداری تلویزیون و وارد کردن آن به مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان، | کرامتالله دانشیان در همراهی با بطحایی، شکوه و ابراهیم فرهنگ، اتحادیه، جمشیدی و سیاهپوش گروهی برای مطالعات مارکسیستی تشکیل داده بود. در این بین دو فرد به نام سماکار و علامهزاده که از کارمندان تلویزیون بودند و گرایش مارکسیستی داشتند، طرحی را میان خود مطرح میکنند که با مخفی کردن سلاح در دوربین فیلمبرداری تلویزیون و وارد کردن آن به مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان، فرح یا ولیعهد را که برای توزیع جوایز در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در برنامه شرکت میکردند گروگان بگیرند و آزادی زندانیان سیاسی، بهطور خاص [[بیژن جزنی|جزنی]] و [[مسعود احمدزاده|احمدزاده]] را طلب کنند. | ||
سماکار از دوستش بطحایی میخواهد که برایشان اسلحه تهیه کند و بطحایی پیشنهاد سماکار را میپذیرد. مسئولیت تهیه اسلحه نیز به کرامت دانشیان سپرده میشود. | |||
بین اعضای گروه کرامت، فردی فعالیت داشت که پیشینهی همکاری با [[ساواک]] را داشت و آنها بیاطلاع بودند. طرح عملیات در کانون پرورش فکری کودکان با حضور فرح لو رفت. روایتی که بیشتر از دیگر روایات مطرح شده این است که امیرحسین فطانت از همبندیان کرامتالله دانشیان در دورهی اول زندان، که به عنوان رابط [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدایی خلق]] قرار بود اسلحه لازم برای انجام این عملیات را در اختیار دانشیان قرار دهد، ماجرا را به [[ساواک]] گزارش کرده و موجبات بازداشت اعضای گروه را فراهم آورده است. [[ساواک]] برنامه را ملغی نکرد و برای دستگیری همهی اعضای گروه طراحی کرد و دام چید. روز عملیات [[ساواک]] همهجای کانون را از بیرون و درون در محاصره گرفت. سه نفر از گروه که فیلمبرداران اصلی بودند، وارد کانون شدند. حین مراسم که فرح مشغول اهدای جوایز بود، گروه اقدام کرد ولی ساواک طرح را خنثی کرده و همه را دستبند زده و دستگیر کرد.<ref>سایت مجاهد - [https://article.mojahedin.org/i/%D8%A7%DB%8C%D9%86%DA%86%D9%86%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D گلسرخی] و دانشیان </ref><ref>سایت تاریخ ایرانی - پاسخ فطانت، من گلسرخی و دانشیان را [http://tarikhirani.ir/fa/news/3128/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D9%81%D8%B7%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7%D9%85-%DB%B4%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%86-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4% نفروختم]</ref> ساواک تعداد | بین اعضای گروه کرامت، فردی فعالیت داشت که پیشینهی همکاری با [[ساواک]] را داشت و آنها بیاطلاع بودند. طرح عملیات در کانون پرورش فکری کودکان با حضور فرح لو رفت. روایتی که بیشتر از دیگر روایات مطرح شده این است که امیرحسین فطانت از همبندیان کرامتالله دانشیان در دورهی اول زندان، که به عنوان رابط [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدایی خلق]] قرار بود اسلحه لازم برای انجام این عملیات را در اختیار دانشیان قرار دهد، ماجرا را به [[ساواک]] گزارش کرده و موجبات بازداشت اعضای گروه را فراهم آورده است. | ||
[[ساواک]] برنامه را ملغی نکرد و برای دستگیری همهی اعضای گروه طراحی کرد و دام چید. روز عملیات [[ساواک]] همهجای کانون را از بیرون و درون در محاصره گرفت. سه نفر از گروه که فیلمبرداران اصلی بودند، وارد کانون شدند. حین مراسم که فرح مشغول اهدای جوایز بود، گروه اقدام کرد ولی ساواک طرح را خنثی کرده و همه را دستبند زده و دستگیر کرد.<ref>سایت مجاهد - [https://article.mojahedin.org/i/%D8%A7%DB%8C%D9%86%DA%86%D9%86%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D گلسرخی] و دانشیان </ref><ref>سایت تاریخ ایرانی - پاسخ فطانت، من گلسرخی و دانشیان را [http://tarikhirani.ir/fa/news/3128/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D9%81%D8%B7%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7%D9%85-%DB%B4%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%86-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4% نفروختم]</ref> | |||
ساواک تعداد دستگیرشدگان را ۱۲نفر اعلام کرد و نفر سیزدهم را فراری و در حال تعقیب جلوه داد؛ اما این فریب بود که کسی متوجه نشود چه کسی گروه را لو داده است. نفر سیزدهم بهظاهر فراری، همان فرد۲۲ساله رابط [[ساواک]]، یعنی امیرحسین فطانت بود. | |||
== دستگیری کرامتالله دانشیان == | == دستگیری کرامتالله دانشیان == | ||
کرامتالله دانشیان در زمان عملیات در کانون پرورش کودکان و نوجوانان نبود ولی در شهریور ۱۳۵۲ بر سر قرار با امیرحسین فطانت رفت که با او از قدیم دوست | کرامتالله دانشیان در زمان عملیات در کانون پرورش کودکان و نوجوانان نبود ولی در شهریور ۱۳۵۲ بر سر قرار با امیرحسین فطانت رفت که با او از قدیم دوست بود. این قرار منجر به دستگیری او شد. | ||
== رابطه کرامتالله دانشیان با خسرو گلسرخی == | == رابطه کرامتالله دانشیان با خسرو گلسرخی == | ||
خط ۴۹: | خط ۵۹: | ||
=== روایت سایت مجاهد === | === روایت سایت مجاهد === | ||
سایت مجاهد در این رابطه آورده است:<blockquote>کرامت در بیرون از زندان رابطهای با [[خسرو گلسرخی]] نداشت و او را تا زمستان سال | سایت مجاهد در این رابطه آورده است:<blockquote>کرامت در بیرون از زندان رابطهای با [[خسرو گلسرخی]] نداشت و او را تا زمستان سال ۱۳۵۲ نمیشناخت. آنها اعضای دو گروه جدای از هم بودند که از فعالیتهای همدیگر چندان اطلاعی نداشتند؛ ولی رابطی بینشان بود که همه او را نمیشناختند.</blockquote> | ||
=== روایت سایت تاریخ ایرانی === | === روایت سایت تاریخ ایرانی === | ||
خط ۵۵: | خط ۶۵: | ||
=== روایت بی بی سی === | === روایت بی بی سی === | ||
<blockquote>شهریور ۵۲ چند نفر روزنامهنگار، سینماگر و روشنفکر دستگیر شدند که بهنوعی بههم مرتبط میشدند. (آنها ۴ دسته بودند) | <blockquote>شهریور ۵۲ چند نفر روزنامهنگار، سینماگر و روشنفکر دستگیر شدند که بهنوعی بههم مرتبط میشدند. (آنها ۴ دسته بودند) | ||
۱- رضا علامهزاده، عباس سماکار و طیفور بطحائی را میتوان در یک جمع گنجاند. | |||
۲- بطحائی چون کرامتالله دانشیان را میشناخت جمع دوم را میتوان به این صورت تعریف کرد: بطحائی، کرامتالله دانشیان، یوسف آلیاری و فرهاد قیصری | |||
۳- جمع سوم بطحائی، شکوه فرهنگ (میرزادگی)، ابراهیم فرهنگ (همسر اول شکوه)، رحمتالله (ایرج) جمشیدی، مریم اتحادیه و مرتضی سیاهپوش. بطحائی و شکوه با هم مرتبط بودند. | |||
۴- آخرین جمع خسرو گلسرخی و منوچهر مقدم سلیمی بودند. | |||
به غیر از جمع آخر، اتهام بقیه توطئه گروگان گرفتن فرح پهلوی و ولیعهد [[رضا پهلوی]] بود.</blockquote> | |||
==== روایت بیبیسی از گروگانگیری و دستگیری ==== | ==== روایت بیبیسی از گروگانگیری و دستگیری ==== | ||
<blockquote>ماجرا از این قرار بود که بین سماکار و علامهزاده حرفی رد و بدل میشود که اگر بتوان فرح و پسرش را در "فستیوال" کودک و نوجوان گروگان گرفت، میتوان در ازاء آن درخواست آزادی زندانیان سیاسی را کرد. به گفته سماکار و علامهزاده هیچ طرح عملیاتی وجود نداشت و فقط "حرف" بود.</blockquote><blockquote>سماکار موضوع را با بطحائی در میان میگذارد و بطحائی به دانشیان میگوید که برای انجام این کار باید اسلحه تهیه شود. از آنجا که دانشیان با امیرحسین فطانت دوست بود و فکر میکرد او با [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدائی خلق]] مرتبط است، از او کمک میخواهد، اما فطانت که پیش از این بهخاطر فعالیت سیاسی زندان رفته بود، با [[ساواک]] در ارتباط بود.</blockquote><blockquote>فطانت در سال ۱۳۹۲ ماجرا را در کتاب " یک فنجان چای بی موقع - رد پای یک انقلاب" از منظر خود روایت کرده و لودادن گروه را اینطور توجیه میکند. او مدعیست چون با دانشیان دوستی نزدیکی داشته و طرح گروگانگیری را "خیالپردازیهای محفلی" میدانسته، بهخاطر علاقه شدیدی که به کرامت داشته، میخواسته جانش بابت این گروگانگیری به خطر نیفتد اما میدانسته نمیتواند کرامت را از این کار باز دارد، بنابراین [[ساواک]] را به این شرط که "حداکثر شش ماه تا دو سال" به دانشیان حکم دهد، ازاین کار مطلع میکند.</blockquote><blockquote>وقتی دانشیان از فطانت کمک میخواهد، [[ساواک]] فطانت را از شیراز به تهران فرا میخواند. فطانت در کتاب خاطراتش میگوید؛ ثابتی در کافه "قناری" از او میخواهد یک پیکان سفید پر از اسلحه را به سر قرار برساند. فطانت میگوید در لحظه آخر تردید کرده که ممکن است طبق برنامه [[ساواک]]، در محل تحویل کشته شود. او پیکان پر از سلاح را به محل دیگری میبرد. جمشیدی که قرار بود پیکان را تحویل بگیرد، در محل حاضر میشود اما خبری از خودرو نیست. به نظر هردوی آنها، [[ساواک]] به این خاطر بهسرعت دستگیریها را شروع میکند. فطانت فرار میکند. او اکنون مقیم کلمبیاست.</blockquote> | <blockquote>ماجرا از این قرار بود که بین سماکار و علامهزاده حرفی رد و بدل میشود که اگر بتوان فرح و پسرش را در "فستیوال" کودک و نوجوان گروگان گرفت، میتوان در ازاء آن درخواست آزادی زندانیان سیاسی را کرد. به گفته سماکار و علامهزاده هیچ طرح عملیاتی وجود نداشت و فقط "حرف" بود.</blockquote><blockquote>سماکار موضوع را با بطحائی در میان میگذارد و بطحائی به دانشیان میگوید که برای انجام این کار باید اسلحه تهیه شود. از آنجا که دانشیان با امیرحسین فطانت دوست بود و فکر میکرد او با [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدائی خلق]] مرتبط است، از او کمک میخواهد، اما فطانت که پیش از این بهخاطر فعالیت سیاسی زندان رفته بود، با [[ساواک]] در ارتباط بود.</blockquote><blockquote>فطانت در سال ۱۳۹۲ ماجرا را در کتاب " یک فنجان چای بی موقع - رد پای یک انقلاب" از منظر خود روایت کرده و لودادن گروه را اینطور توجیه میکند. او مدعیست چون با دانشیان دوستی نزدیکی داشته و طرح گروگانگیری را "خیالپردازیهای محفلی" میدانسته، بهخاطر علاقه شدیدی که به کرامت داشته، میخواسته جانش بابت این گروگانگیری به خطر نیفتد اما میدانسته نمیتواند کرامت را از این کار باز دارد، بنابراین [[ساواک]] را به این شرط که "حداکثر شش ماه تا دو سال" به دانشیان حکم دهد، ازاین کار مطلع میکند.</blockquote><blockquote>وقتی دانشیان از فطانت کمک میخواهد، [[ساواک]] فطانت را از شیراز به تهران فرا میخواند. فطانت در کتاب خاطراتش میگوید؛ ثابتی در کافه "قناری" از او میخواهد یک پیکان سفید پر از اسلحه را به سر قرار برساند. فطانت میگوید در لحظه آخر تردید کرده که ممکن است طبق برنامه [[ساواک]]، در محل تحویل کشته شود. او پیکان پر از سلاح را به محل دیگری میبرد. | ||
جمشیدی که قرار بود پیکان را تحویل بگیرد، در محل حاضر میشود اما خبری از خودرو نیست. به نظر هردوی آنها، [[ساواک]] به این خاطر بهسرعت دستگیریها را شروع میکند. فطانت فرار میکند. او اکنون مقیم کلمبیاست.</blockquote> | |||
==== ارتباط گلسرخی به پرونده گروگانگیری ==== | ==== ارتباط گلسرخی به پرونده گروگانگیری ==== | ||
[[پرونده:دادگاه کرامت الله دانشیان.JPG|جایگزین=دادگاه دانشیان و گلسرخی|بندانگشتی|تصویری از دادگاه کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی - شکوه میرزادگی و طیفور بطحایی نیز در تصویر دیده میشوند]] | [[پرونده:دادگاه کرامت الله دانشیان.JPG|جایگزین=دادگاه دانشیان و گلسرخی|بندانگشتی|تصویری از دادگاه کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی - شکوه میرزادگی و طیفور بطحایی نیز در تصویر دیده میشوند]] | ||
<blockquote>در سال ۱۳۵۰، [[خسرو گلسرخی|گلسرخی]]، همسرش، سلیمی مقدم و شکوه فرهنگ در جمع خود میگویند اگر [[محمدرضا پهلوی|شاه]] ترور شود، گشایشی در فضای سیاسی حاصل خواهد شد، اما این حرف به برنامهریزی و عمل نمیرسد و شکوه ارتباطش را با این جمع از دست میدهد و گروه به یک گروه مطالعات مارکسیستی محدود میشود. احتمالا وقتی [[خسرو گلسرخی|گلسرخی]] در دادگاه میگوید دو سال پیش حرفی زده شد، منظورش همین بوده است. وقتی در پرونده گروگانگیری شکوه فرهنگ (میرزادگی) را میگیرند، او ماجرای دو سال پیش را در بازجویی میگوید. از نظر منتقدان خانم میرزادگی، او این افراد را "لو" داد و پای گلسرخی را بیجهت به پرونده ساخته پرداخته [[ساواک]] باز کرد. به این ترتیب، گروهی مجازی ساخته میشود که ۱۲ عضو داشت با دو اتهام سنگین ترور و گروگانگیری خاندان سلطنتی و داشتن اسلحه.<ref name=":0">سایت بی بی سی - اعدام گلسرخی و دانشیان، بخوان به نام [https://www.bbc.com/persian/iran-features-47268029 گل سرخ]</ref></blockquote><blockquote>از این گروه به جز کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی که اعدام شدند، سه تن به حبس ابد محکوم شدند (طیفور بطحایی، رضا علامهزاده، عباس سماکار) و مابقی افراد گروه هر کدام به نحوی با درخواست عفو از شاه و همسرش به یک تا چند سال زندان کوتاه مدت محکوم شدند. (افرادی نظیر: شکوه فرهنگ (میرزادگی)، ابراهیم فرهنگ رازی، رحمتالله جمشیدی، منوچهر مقدم سلیمی، مریم اتحادیه و ...)</blockquote> | <blockquote>در سال ۱۳۵۰، [[خسرو گلسرخی|گلسرخی]]، همسرش، سلیمی مقدم و شکوه فرهنگ در جمع خود میگویند اگر [[محمدرضا پهلوی|شاه]] ترور شود، گشایشی در فضای سیاسی حاصل خواهد شد، اما این حرف به برنامهریزی و عمل نمیرسد و شکوه ارتباطش را با این جمع از دست میدهد و گروه به یک گروه مطالعات مارکسیستی محدود میشود. احتمالا وقتی [[خسرو گلسرخی|گلسرخی]] در دادگاه میگوید دو سال پیش حرفی زده شد، منظورش همین بوده است. | ||
وقتی در پرونده گروگانگیری شکوه فرهنگ (میرزادگی) را میگیرند، او ماجرای دو سال پیش را در بازجویی میگوید. از نظر منتقدان خانم میرزادگی، او این افراد را "لو" داد و پای گلسرخی را بیجهت به پرونده ساخته پرداخته [[ساواک]] باز کرد. به این ترتیب، گروهی مجازی ساخته میشود که ۱۲ عضو داشت با دو اتهام سنگین ترور و گروگانگیری خاندان سلطنتی و داشتن اسلحه.<ref name=":0">سایت بی بی سی - اعدام گلسرخی و دانشیان، بخوان به نام [https://www.bbc.com/persian/iran-features-47268029 گل سرخ]</ref></blockquote><blockquote>از این گروه به جز کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی که اعدام شدند، سه تن به حبس ابد محکوم شدند (طیفور بطحایی، رضا علامهزاده، عباس سماکار) و مابقی افراد گروه هر کدام به نحوی با درخواست عفو از شاه و همسرش به یک تا چند سال زندان کوتاه مدت محکوم شدند. (افرادی نظیر: شکوه فرهنگ (میرزادگی)، ابراهیم فرهنگ رازی، رحمتالله جمشیدی، منوچهر مقدم سلیمی، مریم اتحادیه و ...)</blockquote> | |||
== بعد از دستگیری == | == بعد از دستگیری == | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۳۰: | ||
رئیس دادگاه: شما مطالبی که میفرمایید، درست باید در ردیف اتهام خودتون باشه. | رئیس دادگاه: شما مطالبی که میفرمایید، درست باید در ردیف اتهام خودتون باشه. | ||
دانشیان: میرسیم به اون مطلب. من باید از عقیدم دفاع کنم و میرسم به اون مطلب. اینها مقدمه اونه. این قدرت، جز سرکوب هرگونه آوای رهایی و مردمی، وظیفه دیگری ندارد. به گلوله بستن کشاورزان، دهقانان و مبارزان راه مردم جزو وظایف اصلی محسوب میشود. انقلابات مردم نشان داده است که بزرگترین قدرتها نیز سرنوشتی جز شکست ندارند. تمام مبارزان و مردم جهان به طور مداوم با اختلافات طبقاتی سر ستیز داشتهاند و موفقیتهایی که در این راه نصیب خلقهای محروم شده است، پیروزی مردم را تأیید مینماید. خلقهای رها شده، جنبشهای در حال پیروزی در پهنه دنیا، امید نجات مردم را از قید و بند فقر، مفاسد و بیعدالتی نوید میدهند. تأثیری نیز که انقلابهای رهاییبخش در جنبشهای در حال رشد دارند، در مبارزات ایران بیتاثیر نیست. علاوه بر اینکه سرآغاز هر جنبش در هر نقطه، شرایط جامعه همان محل میباشد. اگر شما با دستگیری گروهی کوچک، شکنجههای وحشیانه، زندان و اعدام میگویید که کار تمام شد و دنیا به کام شد… (در اینجا یک نفر میگوید: «دروغه» و رئیس دادگاه زنگ میزند و به او اخطار میدهد. دانشیان نیز برگشته و خطاب به او میگوید «نشان دارم» و سپس دفاعیاتش را ادامه میدهد) با دیدن اوضاع جهانی مبارزه جز این نتیجهای نخواهید گرفت که شکست با شماست. علاوه بر حدود دو سوم جمعیت دنیا که به زندگی سعادتمند و انسانی رسیدهاند، بهخاطر آورید که خلق ویتنام، امپریالیسم آمریکا را با چه مقاومت و قدرتی چون سگ پاسوخته فراری میدهد… | دانشیان: میرسیم به اون مطلب. من باید از عقیدم دفاع کنم و میرسم به اون مطلب. اینها مقدمه اونه. این قدرت، جز سرکوب هرگونه آوای رهایی و مردمی، وظیفه دیگری ندارد. به گلوله بستن کشاورزان، دهقانان و مبارزان راه مردم جزو وظایف اصلی محسوب میشود. انقلابات مردم نشان داده است که بزرگترین قدرتها نیز سرنوشتی جز شکست ندارند. تمام مبارزان و مردم جهان به طور مداوم با اختلافات طبقاتی سر ستیز داشتهاند و موفقیتهایی که در این راه نصیب خلقهای محروم شده است، | ||
پیروزی مردم را تأیید مینماید. خلقهای رها شده، جنبشهای در حال پیروزی در پهنه دنیا، امید نجات مردم را از قید و بند فقر، مفاسد و بیعدالتی نوید میدهند. تأثیری نیز که انقلابهای رهاییبخش در جنبشهای در حال رشد دارند، در مبارزات ایران بیتاثیر نیست. علاوه بر اینکه سرآغاز هر جنبش در هر نقطه، شرایط جامعه همان محل میباشد. اگر شما با دستگیری گروهی کوچک، شکنجههای وحشیانه، زندان و اعدام میگویید که کار تمام شد و دنیا به کام شد… | |||
(در اینجا یک نفر میگوید: «دروغه» و رئیس دادگاه زنگ میزند و به او اخطار میدهد. دانشیان نیز برگشته و خطاب به او میگوید «نشان دارم» و سپس دفاعیاتش را ادامه میدهد) با دیدن اوضاع جهانی مبارزه جز این نتیجهای نخواهید گرفت که شکست با شماست. علاوه بر حدود دو سوم جمعیت دنیا که به زندگی سعادتمند و انسانی رسیدهاند، بهخاطر آورید که خلق ویتنام، امپریالیسم آمریکا را با چه مقاومت و قدرتی چون سگ پاسوخته فراری میدهد… | |||
رئیس دادگاه: این قسمت از دفاعیات شما مربوط به رفع اتهام از خودتون نیست. شما فقط از اتهامی که به شما نسبت داده شده و چیزی که به نفع خودتون مفید میدونید، بفرمایید. | رئیس دادگاه: این قسمت از دفاعیات شما مربوط به رفع اتهام از خودتون نیست. شما فقط از اتهامی که به شما نسبت داده شده و چیزی که به نفع خودتون مفید میدونید، بفرمایید. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۷۸: | ||
== تیرباران کرامتالله دانشیان == | == تیرباران کرامتالله دانشیان == | ||
[[پرونده:مزار کرامتالله دانشیان.JPG|جایگزین=سنگ قبر کرامتالله دانشیان|بندانگشتی|تصویر مزار کرامتالله دانشیان در قطعه ۳۳ بهشت زهرای تهران]] | [[پرونده:مزار کرامتالله دانشیان.JPG|جایگزین=سنگ قبر کرامتالله دانشیان|بندانگشتی|تصویر مزار کرامتالله دانشیان در قطعه ۳۳ بهشت زهرای تهران]] | ||
کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی در دادگاه به اعدام محکوم شدند. این حکم در بامداد روز ۲۹ بهمن همان سال در میدان تیر پارک جنگلی چیتگر، در راه تهران - کرج اجرا شد. کرامتالله دانشیان به همراه [[خسرو گلسرخی]] در قطعه ۳۳ | کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی در دادگاه به اعدام محکوم شدند. این حکم در بامداد روز ۲۹ بهمن همان سال در میدان تیر پارک جنگلی چیتگر، در راه تهران - کرج اجرا شد. کرامتالله دانشیان به همراه [[خسرو گلسرخی]] در قطعه ۳۳ بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شدند. | ||
== آثار کرامتالله دانشیان == | == آثار کرامتالله دانشیان == | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۹۳: | ||
باخ، ائل سئوینیرکی، بیراوددان نیشانه سن!<ref>کرامت نگاه کن اشرف همچنان در اهتزاز نگاه داشته [https://www.siahkal.com/index/right-col/Karamat-Daneshian.htm است]</ref> | باخ، ائل سئوینیرکی، بیراوددان نیشانه سن!<ref>کرامت نگاه کن اشرف همچنان در اهتزاز نگاه داشته [https://www.siahkal.com/index/right-col/Karamat-Daneshian.htm است]</ref> | ||
در سال ۱۳۵۹، | در سال ۱۳۵۹، ویژهنامهای برای کرامتالله دانشیان در مجموعهای دو جلدی با عنوان «فرهنگ نوین»، منتشر شد. از سرودههای معروف او «بهاران خجسته باد» است، که پس از انقلاب ۱۳۵۷به سرود انقلاب تبدیل شد: «هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید....» | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش