|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|887x887پیکسل]] | | [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|887x887پیکسل]] |
| {{جعبه زندگینامه
| |
| | اندازه جعبه =
| |
| | عنوان =
| |
| | عنوان ۲ =
| |
| | نام =قاسم سیفان بابایی
| |
| | تصویر =قاسم سیفان بابایی.jpg
| |
| | اندازه تصویر =
| |
| | عنوان تصویر =قاسم سیفان بابایی
| |
| | زادروز = سال ۱۳۳۲
| |
| | زادگاه = تهران
| |
| | مکان ناپدیدشدن =
| |
| | تاریخ ناپدیدشدن =
| |
| | وضعیت =
| |
| | تاریخ مرگ = ۱۵ مرداد ۱۳۶۷
| |
| | مکان مرگ =زندان گوهردشت کرج
| |
| |عرض جغرافیایی محل دفن=
| |
| |طول جغرافیایی محل دفن=
| |
| |latd=|latm=|lats=|latNS=N
| |
| |longd=|longm=|longs=|longEW=E
| |
| | علت مرگ =اعدام
| |
| | پیداشدن جسد =
| |
| | آرامگاه =
| |
| | بناهای یادبود =
| |
| | محل زندگی = تهران
| |
| | ملیت =
| |
| | نامهای دیگر =
| |
| | نژاد =
| |
| | تابعیت =
| |
| | تحصیلات =لیسانس اقتصاد
| |
| | دانشگاه =دانشگاه تهران
| |
| | پیشه =کارگردان و بازیگر تئاتر
| |
| | سالهای فعالیت =
| |
| | کارفرما =
| |
| | نهاد =
| |
| | نماینده =
| |
| | شناختهشده برای =
| |
| | نقشهای برجسته =
| |
| | سبک =
| |
| | تأثیرگذاران =سازمان مجاهدین خلق
| |
| | تأثیرپذیرفتگان =
| |
| | شهر خانگی =
| |
| | دستمزد =
| |
| | دارایی خالص =
| |
| | قد =
| |
| | وزن =
| |
| | تلویزیون =
| |
| | دوره =
| |
| | پس از =
| |
| | پیش از =
| |
| | حزب =
| |
| | جنبش =سازمان مجاهدین خلق ایران
| |
| | مخالفان =حکومت جمهوری اسلامی
| |
| | هیئت =
| |
| | دین =اسلام
| |
| | مذهب =
| |
| | اتهام =هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران
| |
| | وضعیت گناهکاری =
| |
| | منصب =
| |
| | مکتب =
| |
| | آثار =
| |
| | همسر =زهرا افشار
| |
| | شریک زندگی =
| |
| | فرزندان = سارا
| |
| | والدین =
| |
| | خویشاوندان سرشناس =
| |
| | جوایز =
| |
| | امضا =
| |
| | اندازه امضا =
| |
| | signature_alt =
| |
| | وبگاه =
| |
| | imdb_id =
| |
| | Soure_id =
| |
| | پانویس =
| |
| |image size=240 پیکسل}}
| |
| '''قاسم سیفان بابایی'''، (متولد سال ۱۳۳۲، تهران - درگذشته ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، زندان گوهردشت کرج) دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و زندانی سیاسی دوره پهلوی بود که در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت. او در تئاترهای خیابانی پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، با اجراهای طنز، سیاستهای سرکوبگرانه را افشا کرد. در بهار ۱۳۵۹، در نمایشی کمدی-سیاسی نقش گزارشگر را ایفا کرد و در تئاتر «اتحاد شوراها» مسائل کارگران را مطرح نمود. قاسم سیفان در پاییز ۱۳۶۱ به اتهام ارتباط با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، بههمراه همسر و فرزندش بازداشت و به ده سال زندان محکوم شد. در زندانهای [[زندان اوین|اوین]]، [[زندان قزلحصار|قزلحصار]]، و [[زندان گوهردشت|گوهردشت]]، به دلیل مقاومت و مواضع قاطعش به «آقا سیف» معروف بود. مینا انتظاری نقل میکند: «قاسم در زندان گروه هنری تشکیل داد و با اجراهای تئاتری، روحیه همبندیها را تقویت میکرد». او اشعار [[حافظ]] و قرآن را حفظ بود و نامههای شاعرانهای برای دخترش سارا نوشت. در تیر ۱۳۶۷، در نامهای به عملیات مجاهدین اشاره کرد. قاسم سیفان در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷ در [[قتلعام ۶۷|قتلعام زندانیان سیاسی]] در گوهردشت اعدام شد. شعری از او درباره بنیانگذاران مجاهدین توسط همبندیاش حفظ شد: «[[محمد حنیفنژاد|حنیف]] و [[سعید محسن|محسن]] و [[علی اصغر بدیع زادگان|اصغر]] شمائید / طلایهداران جهاد و شهادت»
| |
|
| |
| == معرفی و پیشینه ==
| |
| قاسم سیفان بابایی، متولد سال ۱۳۳۲ در تهران، دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و دارای مدرک لیسانس بود. او در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت و بهعنوان زندانی سیاسی در دوره پهلوی شناخته میشد. سیفان در سال ۱۳۶۷ در کرج به شهادت رسید.
| |
|
| |
| == فعالیتهای هنری و سیاسی ==
| |
| قاسم سیفان بابایی در زمینه تئاتر خیابانی فعالیت گستردهای داشت و از این هنر برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی استفاده میکرد. او در دوره انتخابات مجلس شورای ملی و ریاستجمهوری پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، همراه با گروه هنری خود، با اجرای نمایشهای طنز، انحصارطلبی و سیاستهای سرکوبگرانه را افشا میکرد. این اجراها اغلب در بلوار اطراف دانشگاه تهران برگزار میشد و بارها مورد حمله گروههای وابسته به رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت.
| |
|
| |
| === اجراهای برجسته ===
| |
| در بهار ۱۳۵۹، سیفان در نمایشی کمدی-سیاسی در دانشگاه اقتصاد تهران نقش گزارشگر را ایفا کرد. این نمایش، با تشبیه به رینگ بوکس، به رقابت آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد میپرداخت و با طنز گزنده مورد استقبال قرار گرفت. همچنین، تئاتر «اتحاد شوراها» در تالار مولوی، که به مسائل کارگران و تشکیل اتحادیههای کارگری میپرداخت، با مشارکت سیفان در کارگردانی و بازیگری اجرا شد و با استقبال گسترده مواجه گردید.
| |
|
| |
| == بازداشت و زندان ==
| |
|
| |
| === دستگیری و محکومیت ===
| |
| در پاییز سال ۱۳۶۱، قاسم سیفان بابایی به اتهام ارتباط با بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق، به همراه همسرش زهرا و فرزند یکونیمسالهاش سارا بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او به ده سال زندان محکوم شد و در زندانهای اوین، قزلحصار، و گوهردشت مقاومت کرد. همسرش نیز در بند زنان زندانهای اوین و قزلحصار از زندانیان مقاوم بود.
| |
|
| |
| === شرایط زندان و مقاومت ===
| |
| قاسم سیفان در زندان به دلیل مواضع قاطع و مرزبندی با نگهبانان و خائنان، به «آقا سیف» معروف بود و بارها به سلول انفرادی منتقل و ممنوعالملاقات شد. مینا انتظاری، همبند همسرش، در خاطراتش میگوید: <blockquote>«سال ۶۴ که با دوست عزیزم زهرا (همسر قاسم) در بند چهار قزلحصار همبند بودم… مطلع شدیم که قاسم در زندان نیز، البته بدور از چشم نامحرم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]] ظلمت و تباهی، بههمراه تعداد دیگری از بچههای خوشذوق بند، گروه هنری تشکیل دادهاند و در مناسبتهای مختلف سیاسی، تاریخی، ملی و یا مذهبی با اجرای برنامههای جالب هنری به سبک تئاترهای خیابانی و یا پانتومیم، روحیهبخش همبندان و فضای عمومی بند میشوند»</blockquote>همبندیهای او نقل میکنند: <blockquote>«وی طی سالیان اسارت بهخاطر مرزبندی تیز و مواضع و برخوردهای قاطعش در برابر پاسداران و خائنین خودفروش داخل بند، در جمع بچهها احترام خاصی داشت».</blockquote>
| |
|
| |
| == آثار ادبی و هنری در زندان ==
| |
| [[پرونده:قاسم سیف بابایی و دخترش سارا.jpg|جایگزین=قاسم سیف بابایی و دخترش سارا|بندانگشتی|300x300پیکسل|قاسم سیف بابایی و دخترش سارا]]
| |
|
| |
| قاسم سیفان در زندان به مطالعه آثار ادبی، بهویژه اشعار حافظ، میپرداخت و بخش اعظم آیات قرآن و اشعار حافظ را حفظ بود. دستنوشتهها و نامههای او اغلب بهصورت شعر و نثر موزون بودند. در یکی از نامههایش در شهریور ۱۳۶۵ از قزلحصار به دخترش سارا نوشت:<blockquote>«سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
| |
|
| |
| دور از توأم، ای دخترم، یادت ولی در خاطرم
| |
|
| |
| همچون گلی، جان دلی، از من ترا صدها سلام
| |
|
| |
| تا نامهات بر من رسید، از شادیش قلبم تپید
| |
|
| |
| خواندم در آن با خط خوش، بنوشته بود: بابا سلام
| |
|
| |
| سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
| |
|
| |
| دیشب ترا دیدم بخواب، چون تشنه کو بیند سراب
| |
|
| |
| رویت چو ماه کردم نگاه، گفتم بر این سیما سلام
| |
|
| |
| سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
| |
|
| |
| مامان خود دوستش بدار، حرفش شنو بونه نیار
| |
|
| |
| از من رسان بر مادرت، اندازهی دنیا سلام
| |
|
| |
| سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
| |
|
| |
| از رحمت پروردگار، پایان رسد این انتظار
| |
|
| |
| فردا ز بند گردم رها، تا آید آن فردا سلام
| |
|
| |
| سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام»</blockquote>
| |
|
| |
| === نامه آخر و اشارات سیاسی ===
| |
| در تیرماه ۱۳۶۷، قاسم سیفان در آخرین نامهاش به همسر و دخترش نوشت:
| |
|
| |
| بنام هستیبخش آفتابآفرین
| |
|
| |
| برای دلبرم، دل
| |
|
| |
| فدای جانان، جان
| |
|
| |
| بهر موران، تن
| |
|
| |
| سارای نازنینم
| |
|
| |
| مینا و یاسمینم
| |
|
| |
| دارم برایت سلام
| |
|
| |
| بوسه به رویت مدام
| |
|
| |
| در پی ماه خرداد
| |
|
| |
| رسیده تیر و مرداد
| |
|
| |
| از پس آن همه کار
| |
|
| |
| دانه نشسته به بار
| |
|
| |
| در باغ و در کشتزار
| |
|
| |
| مدرسه کشتزار تو
| |
|
| |
| دانش و علم بار تو
| |
|
| |
| حاصل پیکار تو
| |
|
| |
| میگویمت شادباش
| |
|
| |
| از غمها آزاد باش
| |
|
| |
| این نامه بهطور نمادین به [[عملیات آفتاب]] و [[عملیات چلچراغ|چلچراغ]] مجاهدین اشاره دارد.
| |
|
| |
| == شهادت ==
| |
| در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، قاسم سیفان در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت اعدام شد. یکی از اشعار او که توسط همبندی مخفیانه از زندان خارج شد، درباره بنیانگذاران مجاهدین بود:
| |
|
| |
| شب که بد خفته همای سعادت
| |
|
| |
| به روزگاری که نمانده شادت
| |
|
| |
| حنیف و محسن و اصغر شمائید
| |
|
| |
| طلایهداران جهاد و شهادت
| |
|
| |
| رسیده ماه خرداد، مه قیام و فریاد
| |
|
| |
| خروشت ای مجاهد، نوید مرگ بیداد<ref>[https://golesorkhiran.blogspot.com/2018/08/blog-post_5.html مجاهد شهید قاسم سیفان بابایی - ۳۰ هزار گل سرخ ایران]</ref>
| |
|
| |
| == منابع ==
| |