پروین اعتصامی
پروین اعتصامی، (۲۵ اسفند ۱۲۸۵–۱۵ فروردین ۱۳۲۰) با نام اصلی رخشنده اعتصامی شاعر مشهور ایرانی است. پدرش یوسف اعتصامی شاعر و مترجم بود و در شکلگیری شخصیت هنری و ادبی پروین نقش بسزایی داشت. پروین اعتصامی در سال۱۲۹۱ در ۶سالگی همراه با خانواده اش از تبریز به تهران رفت و از همان اوان کودکی با با کمک اساتیدی چون علیاکبر دهخدا و ملکالشعرای بهار به شعر و ادبیات روی آورد و سرودن شعر را آغاز کرد.
پروین اعتصامی از کودکی فارسی و عربی را نزد پدر آموخت و سپس به مدرسه آمریکایی ایران کلیسا رفت. او در سال ۱۳۰۳تحصیلاتش را در آنجا به اتمام رساند.[۱]در جشن فارغالتحصیلی، در یک سخنرانی با عنوان «زن و تاریخ» از بیسوادی و بیخبری زنان ایران سخن گفت.[۲]
اعتصامی در ۲۸سالگی ازدواج کرد ولی به دلیل اختلاف فکری با همسرش از او جدا شد. وی مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی کتابدار بود. او در سن ۳۵سالگی در اثر بیماری حصبه درگذشت و در قم، در حرم فاطمه معصومه در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.[۳]
پروین اعتصامی شیوهای منحصر به فرد در سرودن شعر دارد. او هرگز در قصیده به سمت مداحی و ستایش شاهان نرفت و در غزل، سوز و گدازهای عاشقانه معمول را بکار نبرد. او در مثنوی نیز زبانی بدیع و نو دارد. در شعر او از یک قطره اشک تا اشیاء پیرامون انسان و حتی پرندهها و حیوانات سخن میگویند. مناظرههای شعری پروین زیباترین آفریدههای ذهن خلاق او هستند. ملکالشعرای بهار، پروین اعتصامی را زنده کنندهی فن مناظره در شعر فارسی میداند و معتقد است که شعر او با وجود استواری و متانت در لفظ و معنا، روان و آسان فهم است.[۴] اشعار پروین اعتصامی بیشتر در مورد مسائل اجتماعی و ظلم و بیداد شاهان و فقر و محنت مردم است.[۵]
در سال ۱۳۱۴ دیوان پروین اعتصامی منتشر شد که شامل ۶۰۶شعر در قالبهای مثنوی و قطعه و قصیده است.او بیش از ۷۰ مناظره دارد که شامل گفتگوهایی پر معنا و نغز بین انسانها و جانوران و گیاهان و اشیا با هم است.
زندگینامه
پروین اعتصامی در روز ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ شمسی در تبریز به دنیا آمد، تحت نظر پدر خود رشد کرد. در کودکی همراه خانواده به تهران آمد. ادبیات فارسی و ادبیات عرب را نزد پدرش یوسف اعتصامالملک فرا گرفت. در هشت سالگی به سرودن شعر پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعاتی که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه میکرد طبع آزمائی مینمود.[۶]
از ۶ تا ۸سالگی در محافل علمی که پدرش در خانه با حضور سخنشناسان و ادیبان آن زمان از جمله ملکالشعرای بهار، علی اکبر دهخدا، نصرالله تقوی، وشاهزاده افسر تشکیل میداد، شرکت میکرد و با وجودخردسالی، از این مباحث میآموخت و بهرهمند میشد.
در همین سالها بودکه سرودههای ترجمه شده از زبانهای دیگر را به سبک انوری به نظم درآورد و مایه شگفتی بسیاری از استادان از جمله تقوی شد. در ۱۱سالگی با آثار شاعران بزرگ، چون ناصر خسرو ،انوری، مولوی، و نظامی آشنا بود ودر ۱۴سالگی شعری از او بنام «مرغک»برای نخستین بارتوسط پدرش در مجله بهار به چاپ رسید.[۷]
اودر سال ۱۳۰۳تحصیلاتش را در مدرسه دخترانه آمریکایی تمام کرد و در جشن پایان مدرسه خطابهای با عنوان زن و تاریخ ایراد کرد. پروین درتمامی سفرهای پدرش همراه او بود و در این سفرها تجارب تازهای کسب میکرد. پروین اعتصامی در سال ۱۳۱۳ با پسر عموی خود ازدواج کرد ولی دیری نپایید که به دلیل اختلاف فکری از او جدا شد. وچند ماه بعد از این جدایی، نخستین دفتر شعرش، با مقدمهای از ملکالشعرای بهار در تهران منتشر شد.[۸] پروین اعتصامی مدتی نیز در کتابخانهٔ دانشسرای عالی، کتابدار بود و بعد از آن قبل ازاینکه دومین دیوان اشعارش به چاپ برسد، به بیماری حصبه مبتلا شد و درگذشت و درقم، در حرم فاطمه معصومه، در مقبره خانوادگی، به خاک سپرده شد.
سبک اشعار
پروین اعتصامی از پایهگذاران سبک شعر مناظرهای است و در زمان حیاتش مجموعهای از شعرهایش را در قالبهایی مانند مناظره، مثنوی، قطعه و قصیده بصورت دیوان اشعار به چاپ رساند.[۹]
دیوان پروین اعتصامی، شامل ۲۳۸ قطعه شعر میباشد، ۶۵ قطعه را به صورت مناظره آورده است. اشعار او بیشتر شامل قطعات ادبی است که موضوعات اجتماعی را نقد کرده است. اشعار او به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول که به سبک خراسانی سروده شده و محتوای آن اندرز و نصیحت است و به اشعار ناصر خسرو شباهت دارد. دسته دوم به سبک عراقی گفته شده و به سبک اشعار سعدی نزدیک است. این اشعار از نوع مناظره میباشند و شهرت بیشتری دارند.[۱۰]
پروین اعتصامی در آراء دیگران
بسیاری از منتقدان ادبی، پروین اعتصامی را با شاعران تراز اول ایران مقایسه میکنند و او را شاعری بزرگ مینامند. برخی شعر او را شعر «سیاست و اخلاق» نامیدهاند.
ملکالشعرای بهار میگوید؛ اگر تنها شعر «سفر اشک» از دیوان او منتشر میشد، جایگاه والایی در علم و ادب فارسی پیدا میکرد.
سعید نفیسی نوشته اشت: «پروین طبع بلند و توانایی داشته و تقریباً همه جا هرچه میخواست، میتوانست بگوید. وزن و قافیه، طبع او را محدود نمیکرد.»
علامه قزوینی در مورد پروین گفته است: «اشعار او با بهترین قصاید اساتید و به خصوص ناصرخسرو دم برابری میزند و موفق گشته است.»
دهخدا پروین را در «سلاست و متانت شعر همرتبه استادان قدیم نظم» میشمارد.
شهریار دیوان پروین را «بلند آسمان» توصیف کرده و او را «از نوابغ ادب» میداند.
شفیعی کدکنی میگوید: «او مستقلترین شاعر دوره شعر فارسی پس از مشروطیت و مضمون شعرهایش دارای تازگی است.» وی شعر او را شعر «خِرَد و عاطفه» و ظهور او پس از مشروطیت را «یک واقعه بزرگ ادبی» خوانده است.
هوشنگ ابتهاج (هـ. ااف. سایه) گفت: «پروین اعجوبهای بود که اولاً بیموقع مُرد و ثانیاً مرگش مصادف شد با غوغای شعر نو و در نتیجه شعر وی در آن میان درک نشد.»
دکتر احسان یارشاطر نوشته است که: «از قاآنی به اینسو، شاعری به اهمیت و اعتبار پروین نیست. وی در اصالت و استقلال، از همه شاعران ما پس از حافظ و صائب برتر است.»
دکتر محمد معین شعر پروین را اینگونه توصیف کرد: «پروین در شعر خود، روح انسان را به سوی سعی و عمل، نیکبختی و فضیلت سوق میدهد.»[۱۱]
شخصیت سیاسی و اجتماعی
پروین در دورانی زندگی میکردکه با صدور فرمان مشروطیت، فروپاشی حکومت قاجار، حکومت استبدادی رضا شاه وجنگ جهانی اول همراه بود. وی از این رویدادهای زمانه خود تأثیر میپذیرفت وبویژه اینکه پدرش نیز آگاه به مسائل سیاسی دوران بود و از طریق او درجریان مسائل سیاسی قرار میگرفت؛ لذا مسائلی چون ظلمستیزی، مقابله با فقر وعدالتخواهی و آرمانخواهی در اشعار او به فراوانی دیده میشود ودرقالب مناظرههای زیبا مسائل اجتماعی را با دید سیاسی بیان میکند.[۱۲]
پروین فرهنگ روزگار خود را بخوبی میشناخت و معنی و مفهوم زندگانی یک انسان بزرگ را عمیقاً درک میکرد. اشعار او بازتاب افکار سیاسی و اجتماعی وی است؛ که باعث توجه او به موضوعات ارزندهتر زندگی، ظلمستیزی و عدالتخواهی در اشعارش شده است.[۱۳]
اشعار معروف پروین اعتصامی
آفریدههای ذهنِ زایندهٔ پروین، در مناظرهها، روشنتر، چهرهٔ خود را نشان میدهند. در مناظرههای شعری او، «امید و نومیدی»، «بلبل و مور»، «برف و بوستان»، «پایه و دیوار»، «تیر و کمان»، «دیدن و نادیدن»، «حقیقت و مجاز»، «دیوانه و زنجیر»، «ذرّه و خفّاش»، «سپید و سیاه»، «کرباس و الماس»، «کوه و کاه»، «گرگ و سگ»، «گرگ و شبان»، «گل و خار»، «گل و شبنم» و… با هم سخن میگویند. برخی از اشعار معروف او عبارتند از: اشک یتیم، سفر اشک، متاع جوانی، ای مرغک، مور و سلیمان، آرزوی پرواز، پندونصیحت، وقت برگریزان، صاعقه ما ستم اغنیاست، دزدوقاضی، شکایت پیرزن، عنکبوت، صاف و درد شرط نیکنامی،
اشک یتیم
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی | فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست | |
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم | کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟ | |
آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟ | پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست | |
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت: | این اشک دیده من و خون دل شماست | |
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است | این گرگ سالهاست که با گله آشناست |
پروین فلاکت و درماندگی فرودستان را ابدی نمیداند. به باور او، وقتی مشعل مقاومت به اهتزاز درآید، رنج وستم نیز پایان مییابد
«ز قید بندگی این بستگان شوند آزاد | اگر به شوق رهایی زنند بال و پری | |
یتیم و پیرزن این قدر خون دل نخورند | اگر به خانة غارتگری فتد شرری | |
به حکم ناحق هر سِفله خلق را نکشند | اگر ز قتل پدر پرسشی کند پسری | |
درخت جور و ستم هیچ برگ و بار نداشت | اگر که دست مجازات میزدش تبری | |
اگر که بدمنشی را کشند بر سر دار | به جای او ننشیند به زور ازو بتری». |
به باور پروین، باید دست به دست هم داد و بیشک و تردید پای به میدان نهاد.
«هزار کوه گرت سدّ راه شوند، برو | هزار ره گرت از پا درافکنند، مایست». |
پروین به رنجبرهای پای در بند یک راه نشان میدهد: نبرد، بی واهمه و هراس:
«تا به کی جان کندن اندر آفتاب، ای رنجبر؟ | ریختن از بهر نان از چهره آب، ای رنجبر؟ | |
از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی | چند میترسی ز هر خان و جناب، ای رنجبر؟ | |
جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریز | وندر آن خون دست و پایی کن خَضاب، ای رنجبر» ! |
پروین در شعر «شکایت پیرزن» از زبان پیرزنی بر شاه میتازد که از آتش فساد او به جز آه برای مردم نمانده است:
سنگینی خَراج به ما عرصه تنگ کرد | گندم تراست، حاصل ما غیر کاه نیست | |
در دامن تو دیده جز آلودگی ندید | بر عیبهای روشن خویشت نگاه نیست | |
ویرانه شد ز ظلم تو هر مسکن و دهی | یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست». |
مناظره «دزد و قاضی»
گفت: هان برگوی شغل خویشتن | گفت: هستم همچو قاضی، راهزن | |
گفت: آن زَرها که بُردستی کجاست؟ | گفت: در هَمیانِ تَلبیس شماست | |
گفت: پیش کیست آن روشن نگین؟ | گفت: بیرون آر دست از آستین | |
دزدیِ پنهان و پیدا کارِ توست | مالِ دزدی، جمله، در انبار توست | |
حَد به گردن داری و حد میزنی | گر یکی باید زدن، صد میزنی | |
میزنم گر من ره خلق ای رفیق | در ره شرعی تو قُطّاع الطّریق | |
میبرم من جامهٔ درویشِ عور | تو ربا و رشوه میگیری به زور | |
دست من بستی برای یک گلیم | خود گرفتی خانه از دست یتیم | |
دزدِ زَر بستند و دزدِ دین رهید | شِحنه، ما را دید و قاضی را ندید | |
چیره دستان میربایند آن چه هست | میبُرند آن گه ز دزدِ کاه، دست | |
دزد اگر شب، گرمِ یغماکردن است | دزدیِ حُکّام روز روشن است | |
حاجب اَر ما را ز راه راست برد | دیو، قاضی را به هر جا خواست برد». |
مضامین و محتوای اشعار
اشعار پروین اعتصامی بیشتر در رابطه با مسائل اجتماعی و ظلم و ستم شاهان و فقر مردم است او اشعار زیادی سرود و درتمامی این سرودهها با پند و اندرز راههای تاریک زندگی را روشن کرده است.[۱۷] تعدادی زیادی از اشعار پروین، مناظره میان اشیاء، حیوانات و گیاهان است و در این اشعار او به غنیمت شمردن فرصتها، نصیحتهای اخلاقی، انتقادکردن به ظلم و ستم به مظلومان و ضعیفان و ناپایداری دنیا پرداخته است.[۱۸]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ زندگینامه پروین اعتصامی -ستاره
- ↑ زندگینامه: پروین اعتصامی-همشهری انلاین
- ↑ پروین اعتصامی -ماهنامهرشد
- ↑ مناظرههای شعری (به یاد پروین اعتصامی)-سایت همبستگی
- ↑ زندگینامه: پروین اعتصامی-همشهری انلاین
- ↑ پروین اعتصامی - ماهنامه رشد
- ↑ پروین اعتصامی دایرةالمعارف بزرگ
- ↑ زندگینامه: پروین اعتصامی همشهری انلاین
- ↑ زندگینامه پروین اعتصامی ستاره
- ↑ زندگینامه پروین اعتصامی ستاره
- ↑ پروین اعتصامی جنگ خبر
- ↑ پروین اعتصامی ایمنا
- ↑ پروین اعتصامی iran nabard
- ↑ مناظرههای شعری (به یاد پروین اعتصامی) سایت همبستگی
- ↑ مجموعه اشعار پروین اعتصامی
- ↑ اشعار پروین اعتصامی
- ↑ زندگینامه پروین اعتصامی همشهری
- ↑ زندگینامه پروین اعتصامی ستاره