|
|
خط ۲۱۹: |
خط ۲۱۹: |
| درآوردن چشم چندين زنداني هم صورت گرفته است كه فيلم و عكسهاي آن توسط سازمان مجاهدين خلق منتشر شده است. | | درآوردن چشم چندين زنداني هم صورت گرفته است كه فيلم و عكسهاي آن توسط سازمان مجاهدين خلق منتشر شده است. |
|
| |
|
| === اعترافات و مواضع مقامات جمهوری اسلامی ===
| | 13 اتاق قد قامت صلاه و اتاق قیامت: اين وسيله عبارت است از صندوقي فلزي به ابعاد 22 در 22 سانتي متر و ارتفاع حدود 2 متر كه زنداني را در آن به زور جاي ميدهند. اين عمل ميتواند سه تا چهار روز طول بكشد و زنداني فقط از طريق لوله اي باريك قادر به آشاميدن آب است و از طريق حفره هايي ميتواند تنفس كند. بيشتر زندانياني كه اين شكنجه بر آنها اعمال شده به انحراف ستون فقرات و كشيدگي شانه ها به يك طرف مبتلا شدند. اين دستگاه و دستگاه ديگري كه شرح آن را نيز خواهيد خواند از ابتكارات اسدالله لاجوردي دادستان دادگاههاي انقلاب ميباشد. ديگر ابتكار لاجوردي دستگاهي است به نام اتاق قيامت كه نوع پيشرفته تر اتاق قدقامت صلاه ميباشد. اين دستگاه صندوقچه اي است فلزي به ارتفاع 40 سانتي متر و طول 90 و عرض 30. كه زنداني را دو لا در آن قرار ميدادند و سپس صندوق فلزي را در سرماي زمستان يا گرماي تابستان در محوطه باز ميگذاشتند. براي جا دادن زنداني گاه تا شش نفر روي در آن مي ايستادند تا در آن بسته شود. شمار بسياري از زندانياني كه اين شكنجه در مورد آنها اعمال شد به قطع نخاع و يا شكستگي گردن و ستون مهره هايشان انجاميد و در بهترين حالت به حالت گرفتگي ستون مهره هايشان منجر شد كه تقريبا تمامي آنها به نقص عضوهاي دائمي و فلج دائمي دچار شدند. |
| '''خمینی:''' «مخالفت با اين حكومت مخالفت با شرع است، قيام بر عليه شرع است. قيام بر عليه حكومت شرع جزايش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزاي آن بسيار زياد است. من تنبه ميدهم به كساني كه تخيل اين معني را ميكنند كه كارشكني بكنند يا اين كه خداي نخواسته يك وقت قيام بر ضد اين حكومت بكنند، من اعلام ميكنم به آنها كه جزاي آنها بسيار سخت است در فقهاسلام . قيام بر ضد حكومت خدايي قيام بر ضد خداست؛ قيام بر ضد خدا كفر است.<ref>خميني در جمع خبرنگاران داخلي و خارجي، صحيفه نور، ج ۵، ص۳۱</ref>
| |
|
| |
|
| '''منتظری''':«آيا ميدانيد در زندانهاي جمهوري اسلامي بهنام اسلام جناياتي شده كه هرگز نظير آن در رژيم منحوس شاه نشدهاست؟ آيا ميدانيد عده زيادي زير شكنجه بازجوها مردند؟ آيا ميدانيد در زندان مشهد در اثر نبودن پزشك و نرسيدن به زندانيهاي دختر جوان بعداً ناچار شدند حدود بيست و پنج نفر دختر را با اخراج تخمدان و يا رحم ناقص كنند؟ آيا ميدانيد در زندان شيراز دختري روزهدار را با جرمي مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام كردند؟ آيا ميدانيد در بعضي زندانهاي جمهوري اسلاميدختران جوان را به زور تصرف كردند؟ آيا ميدانيد هنگام بازجويي دختران استعمال الفاظ ركيك ناموسي رايج است؟ آيا ميدانيد چه بسيارند زندانياني كه در اثر شكنجههاي بيرويه كور يا كر يا فلج يا مبتلا به دردهاي مزمن شدهاند و كسي به داد آنان نميرسد؟ آيا ميدانيد در بعضي از زندانها حتي از غسل و نماز زنداني جلوگيري كردند؟ آيا ميدانيد در بعضي از زندانها حتي از نور روز هم براي زنداني دريغ داشتند آن هم نه يك روز، دو روز، بلكه ماهها؟» <ref>نامه منتظري به خميني از كتاب خاطرات منتظري</ref> او در جایی دیگر گفت: «آيا ميدانيد در زندانهاي جمهوري اسلاميبه نام اسلام جناياتي شده كه هرگز نظير آن در رژيم منحوس شاه نشدهاست؟»
| | 14 گرسنه و تشنه نگه داشتن: این نيز يكي از شكنجه هايي است كه در زندان رايج است. چون علاوه بر آن كه قواي جسماني را تحليل ميبرد كه منجر به پايين آمدن مقاومت بدن در برابر شكنجه ميشود، خود نيز به خاطر درد معده، و اعضاي گوارش نوعي شكنجه محسوب ميشود. به همين خاطر اغلب زندانيان از ناراحتي هاي معده رنج ميبرند. |
|
| |
|
| '''محمدجواد لاریجانی''' معاون بینالملل و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی: «در اولين اجلاس دادستانهاي كشورهاي اسلامي»: «ما هرگز اسلام را فداي چالشهاي مربوط به حقوق بشر نميكنيم» وي افزود: «ما انواع محكوميتها را در صحنه بينالملل شاهد هستيم. به ما ميگويند چرا رجم ميكنيد، ما بايد رجم را براي ايرادكنندگان درست توجيه كنيم. ما انقلاب كرديم كهاحكام اسلام اجرا شود. در مواجهه با دنيا بايد بدانيم كه چگونه برهان بياوريم».<ref>خبرگزاري ايلنا (9خرداد86)</ref>
| | گاهي نيز بعد از گرسنگي طولاني به زنداني غذاهاي آلوده داده ميشود كه زنداني مجبور به خوردن همين غذاهاست. اين غذاها معمولا در حال فاسد شدن هستند يا در آنها مو، ناخن و ته سيگار ديده ميشود. |
|
| |
|
| '''اسدالله لاجوردی '''رئیس زندان اوین و دادستان انقلاب تهران در دههٔ شصت اعتقاد دارد که زندانی به هر وسیله یی باید توبه کند تا اعدام نشود. از گفته های اوست: «هركس توبه كرده و راست ميگويد بايد به جوخه برود و ثابت كند» و يا «همه بايد تواب شوند، وگرنه حكم همه طبق گفتهامام اعدام است»<ref>صفحه 115 كتاب قهرمانان در زنجير</ref> وقتي پدر يك مجاهد را دستگير ميكند، كارد دست پدر اسير ميدهد و ميگويد: «چون پسر تو مجاهد است و الان اينجا پيش ما نيست، به جاي پسرت بايد چشم اين يكي را در بياوري تا ما باوركنيم كه تو مجاهد نيستي»<ref>صفحه106 كتاب قهرمانان در زنجير</ref>او در جای دیگری می گوید: «گروهكهاي فاسدي كه همهشان بايد قلع و قمع شوند وقتي با نظام جمهوري مبارزه ميكنند، بنا بردستور مذهبي محاربند و بايد همهشان اعدام شوند»<ref>مصاحبه با روزنامهاطلاعات (ارديبهشت61</ref>
| | <ref>محمد جعفری جلد اول کتاب خاطرات صفحه 299</ref> |
| | |
| '''داوود رحمانی''' معروف به حاج داوود، نخستین رئیس زندان قزلحصار تهران بعد از انقلاب ۵۷ ایران بارها در زندان قزلحصار گفت: «خوب گوش كنيد! اين جا زندان جمهوري اسلامي است. پول مفت نداريم بدهيم منافق تربيت كنيم. به خدا قسم جسدهايتان را هم قيمه قيمه ميكنيم. هيچ كس اينجا زنده خارج نميشود مگر حزب اللهي شده باشد» <ref>صفحه 273 قهرمانان در زنجير</ref>
| |
| | |
| '''ابوالقاسم خزعلی''' از تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی (نماینده سمنان در مجلس خبرگان قانون اساسی)، عضو سابق شورای نگهبان برای ۲۰ سال، عضو مجلس خبرگان رهبری از ابتدا تا زمان مرگ در اول خرداد 1359 در مشهد گفته بود: «ما تشنه به خون اينها (مجاهدین) هستيم بايد شاهرگهاي اينها را ببنديم ولي چون خونشان كثيف است بايد بريزيم دور. كوبيدن اينها مهمترين كار است...اينها اگر در سوراخ موش باشند، بيرونشان ميكشيم وآنها را ميكشيم» <ref>سخنراني خزعلي در مسجد بناها در مشهد 31ارديبهشت1359</ref> او در سخنراني ديگري گفت: «اگر يك روزي درگيري باشد اينها را از بين خواهيم برد و آنها را به خليج فارس يا بحر خزر خواهيم ريخت».
| |
| | |
| '''ابوالقاسم سرحدی زاده''' كه بعد از انقلاب مدتی رئیس اداره زندانها بود و بعد وزیر کار شد، گفت «مجاهدين اصالتي ندارند. اينها كساني هستند كه با همه نمودهاي انقلاب مخالفت كردند... ما بايد 6تا گورستان درست كنيم وهمة آنها را دفن كرده...، با ضد انقلاب بايد با خشونت سياه مبارزه كرد. حالا مراحل نرم است»<ref>روزنامة انقلاب اسلامي 8آذر59</ref>
| |
| | |
| '''محمدرضا نقدی''' معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی : «در زندانهاي كشور چند هزار سلول انفرادي وجود دارد ... مقام رهبري هم وجود اين سلولها را رد نكرده و فقط گفته بيش از اندازه نباشد» <ref>نقدي در مصاحبه با تلويزيون نظام، 8مرداد77</ref> لازم به یادآوری است که او خواهرش را که از مجاهدین بوده است شخصا شکنجه کرده و به قتل رسانده است.
| |
| | |
| '''زرندي''' امام جمعه سابق كرمانشاه در يكي از خطبههاي نماز جمعهاش گفت: «خدا به نيروهاي انتظامي قدرت بدهد… انشاءالله حضور بيشتر داشته باشند، كه دست و پاي اينهايي كهامنيت جامعه را دارند از بين ميبرند… ببرند. قوه قضاييه هم انشاءالله يك چند تا از اينهايي كه شرايطش هست بياورد در يكي از ميادين، دستهاي اينها را ببرد كه عبرت براي ديگران باشد. كساني هم كه به ناموس جامعه تجاوز ميكنند، يك سنگسارهايي هم داشته باشند. با سنگسارها، با بريدن دستها، يعني اين انگشت دستها، من قول ميدهم كه جامعه درست شود…»<ref>مجاهد380_ 11اسفند76</ref>
| |
| ==== قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی و شکنجه ====
| |
| هر چند در اصل 38 قانون اساسی آمده است: «هرگونه شكنجه براي گرفتن اقرار و يا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار يا سوگند مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندي فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات ميشود» اما وجود قوانینی به نام «تعزير» يا «تنبيه» يا «حكم شرعي» در «قانون مجازات اسلامي» بصورت رسمی راه شکنجه را باز گذاشته است:
| |
| | |
| «ماده۱۳ - حد، به مجازاتي گفته ميشود كه نوع و ميزان و كيفيت آن در شرع تعيين شدهاست.
| |
| | |
| ماده۱۴ - قصاص، كيفري است كه جاني به آن محكوم ميشود و بايد با جنايت او برابر باشد.
| |
| | |
| ماده۱۵ - ديه، مالي است كهاز طرف شارع براي جنايت تعيين شدهاست.
| |
| | |
| ماده۱۶ - تعزير، تأديب و يا عقوبتي است كه نوع و مقدار آن در شرع تعيين نشده و به نظر حاكم واگذار شدهاست. از قبيل حبس و جزاي نقدي و شلاق كه ميزان شلاق بايستي از مقدارحد كمتر باشد.
| |
| | |
| ماده۱۷ - مجازات بازدارنده، تأديب يا عقوبتي است كهاز طرف حكومت به منظور حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع در قبال تخلف از مقررات و نظامات حكومتي تعيين ميگردد ازقبيل حبس، جزاي نقدي، تعطيل محل كسب، لغو پروانه و محروميت از حقوق اجتماعي واقامت در نقطه يا نقاط معين و منع از اقامت در نقطه يا نقاط معين و مانند آن».
| |
| | |
| و این قوانین جدای از آن است که «رجم» بعنوان یک مجازات نام شکنجه به خود نگرفته است. در قوانین مصوبه قانون اساسی تكليف اندازه سنگ سنگسار هم مشخص شدهاست: «بزرگي سنگ در رجم نبايد به حدي باشد كه با اصابت يك يا دو عدد شخص كشته شود همچنين كوچكي آن نبايد بهاندازهيي باشد كه نام سنگ برآن صدق نكند». ماده284 باب دوم «قصاص عضو» : «هرگاه شخصي كه داراي دو چشم است چشم كسي را كه فقط داراي يك چشم است درآورد مجني عليه ميتواند يك چشم جاني را قصاص كند و نصف ديه كامل را هم دريافت نمايد، يا از قصاص يك چشم جاني منصرف شود و ديه كامل بگيرد مگر در صورتي كه مجني عليه يك چشم خود را قبلاً در اثر قصاص يا جنايتي كهاستحقاق ديه آن را داشتهاست از دست داده باشدكه در اين مورد ميتواند يك چشم جاني را قصاص كند و يا با رضايت جاني نصف ديه كامل دريافت نمايد». از اين فراتر در تبصره ماده290 كه مربوط به قصاص «زبان و لب» است آمدهاست: «در صورتي كه فرد گويا، زبان فرد لال را قطع كند قصاص جايز نيست و تبديل به ديه ميشود». ماده183 باب هفتم قصاص كه به «محاربه و افساد فيالارض» اختصاص دارد محارب و مفسد چنين تعريف شده «هر كس كه براي ايجاد رعب و هراس و سلب آزادي وامنيت مردم دست بهاسلحه ببرد محارب و مفسد فيالارض ميباشد». و در تبصره۳ آن نيز تصريح كردهاست: «ميان سلاح سرد و سلاح گرم فرقي نيست».
| |
| | |
| ماده186: «هر گروه يا جمعيت متشكل كه در برابر حكومت اسلامي قيام مسلحانه كند مادام كه مركزيت آن باقي است تمام اعضا و هواداران آن، كه موضع آن گروه يا جمعيت يا سازمان راميدانند و به نحوي در پيشبرد اهداف آن فعاليت و تلاش مؤثر دارند محاربند اگر چه در شاخه نظامي شركت نداشته باشند». و در تبصره مربوط بهاين ماده تصريح شده: «جبهه متحدي كهاز گروهها و اشخاص مختلف تشكيل شود، در حكم يك واحد است». ماده190 فصل سوم مربوط به «حد محاربه و افساد فيالارض»: «حد محاربه وافساد فيالارض يكي از چهار چيزاست . ۱ قتل ۲_آويختن به دار ۳ اول قطع دست راست و سپس پاي چپ ۴ نفي بلد».
| |
| | |
| در ماده بعدي(191) انتخاب هريك از مواد چهارگانه بالا را به عهده قاضي گذاشته و تأكيد كردهاست: «خواه محارب كسي راكشته و مجروح كرده يا مال او را گرفتهباشد و خواه هيچيك از اين كارها را انجام ندادهباشد».
| |
| | |
| ==== تشکیل هیئت بررسی شکنجه توسط خمینی و نتیجه آن ====
| |
| بعد از طرح گسترده موضوع شکنجه در زندانهای نظام جمهوری اسلامی در همان سالهای ابتدای بعد از انقلاب خمینی دستور تشکیل هیئتی به نام «هيأت بررسي شايعه شكنجه» برای بررسی شکنجه در زندانها را داد. در پایان این بررسی گزارشی منتشر شد که منکر تمام شکنجه های رایج شدند. در این رابطه محمد جعفري كه مدير روزنامه «انقلاب اسلامي» بودهاست در سال60 دستگير ميشود گزارشی از ماوقع این هیئت ارائه می دهد. او در خاطرات خود بعد از آزادي از زندان مينويسد: «هنگاميكه خود من بازداشت شدم و شكنجهافراد مختلف و انواع آن را مشاهده كردم و حتي افرادي را ديدم كه هيأت بررسي شكنجه و شخص آقاي محمد منتظري در زندان با آنها صحبت كرده و آثار شكنجهيي را كه هنوز در بدن آنها وجود داشت، خود ديده بود. با خود گفتم : خدايا اين چه روزگاري است و چطور ممكن است كه شخصي در يك چنين مصاحبهيي به دروغ بگويد: ”در زندانها شكنجه وجود ندارد” و بعد هم ادعاي ديانت واسلاميت بكند؟... در زندان افرادي كه قبلاً شكنجه شده بودند برايم تعريف كردند كه وقتي آقاي محمد منتظري به زندان آمد و وضع ما را ديد به گريهافتاد و گفت: ”مطمئن باشيد كه ما بهاين مسأله رسيدگي ميكنيم”. وقتي مصاحبهاو از تلويزيون پخش شد و گفت شكنجهيي وجود نداشتهاست هم ترس و هم بهت و حيرت ما را فرا گرفت ... من هميشه به دنبال اين كار بودم تا اين كه يك روز در زندان قزلحصار از محمد منتظر(يكي از فرماندهان وقت سپاه) پرسيدم: راستي تو كه با محمد منتظري هميشه حشر و نشر داشتي، چه حادثهيي اتفاق افتاد و چطور شد كه محمد حاضر شد مصاحبه كند و مسأله شكنجه را كه تو خود اين جا شاهد آن هستي و خودت هم مزه آن را چشيدهاي تكذيب كند؟ محمد منتظر پاسخ داد: ”مدتها بود كه به دنبال محمد بودند ولي وي حاضر نشد كه بيايد و مصاحبه كند تا سرانجام آقاي خميني بهاو پيغام داد كه برود جماران و وي را ملاقات كند. روزي كه محمد پيش آقاي خميني رفت من هم با او بودم. آقاي خميني به محمد گفت: ”برو و در تلويزيون اعلام كن كه مسأله شكنجه شايعهيي بيش نبودهاست” آقاي محمد منتظري گفت:”آقا شكنجه وجود دارد و من خودم افرادي را كه شكنجه شدهاند ديدهام”. آقاي خميني گفت: ”فعلاً اعلام كن كه شكنجه وجود ندارد و اين يك شايعهاست حالا ما گرفتار ضد انقلابيون هستيم و انقلاب و اسلام در خطر است بعد كار درست ميشود و وقتي حربهاز دست ضدانقلاب افتاد و اسلام قدرت پيدا كرد جلو شكنجه نيز گرفته خواهد شد” و بدين ترتيب آقاي خميني محمد را وادار كرد كه بيايد و بگويد شكنجه نيست»<ref>محمد جعفری جلد اول کتاب خاطرات صفحه 299</ref>
| |
|
| |
|
| <references /> | | <references /> |