محمدرضا شفیعی کدکنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۵: خط ۴۵:
|امضا                    =
|امضا                    =
}}
}}
'''محمدرضا شفیعی کدکنی'''، متخلص به  م. سرشک (زاده ۱۹ مهرماه ۱۳۱۸، روستای کدکن نیشابور) استاد دانشگاه، شاعر، نویسنده، پژوهشگر، اندیشمند و ادیب ایرانی است. شفیعی کدکنی دوره‌های دبستان و دبیرستان را در مشهد سپری کرد؛ و مدتی نیز به آموختن زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول پرداخت. وی پس از آموختن مقدمات علوم دینی در نزد پدرش، وارد حوزه‌ی علمیه خراسان شد. در این دوران ادیب نیشابوری نقش به‌سزایی در پرورش علمی و معنوی  شفیعی کدکنی داشت. شفیعی کدکنی در انفوان جوانی به شعر و شاعری پرداخت. وی شاعری را با غزل آغاز کرد؛ و در سال ۱۳۴۴، با انتشار کتاب  ''زمزمه‌ها'' و سپس در مجموعه‌های دیگر، توانایی خود را در سرودن غزل و قالب‌های دیگر به به اثبات رساند. وی در سال ۱۳۴۴، از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فارغ‌التحصیل شد؛ و در سال ۱۳۴۸، دوره‌ی دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تمام کرد و از همان زمان به کار آموزشگری در دانشکده ادبیات پرداخت.
'''محمدرضا شفیعی کدکنی'''، متخلص به  م. سرشک (زاده ۱۹ مهرماه ۱۳۱۸، روستای کدکن نیشابور) استاد دانشگاه، شاعر، نویسنده، پژوهشگر، اندیشمند و ادیب ایرانی است. شفیعی کدکنی دوره‌های دبستان و دبیرستان را در مشهد سپری کرد؛ و مدتی نیز به آموختن زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول پرداخت. وی پس از آموختن مقدمات علوم دینی در نزد پدرش، وارد حوزه‌ی علمیه خراسان شد.  
 
در این دوران ادیب نیشابوری نقش به‌سزایی در پرورش علمی و معنوی  شفیعی کدکنی داشت. شفیعی کدکنی در عنفوان جوانی به شعر و شاعری پرداخت. وی شاعری را با غزل آغاز کرد؛ و در سال ۱۳۴۴، با انتشار کتاب  ''زمزمه‌ها'' و سپس در مجموعه‌های دیگر، توانایی خود را در سرودن غزل و قالب‌های دیگر به به اثبات رساند.  
 
وی در سال ۱۳۴۴، از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فارغ‌التحصیل شد؛ و در سال ۱۳۴۸، دوره‌ی دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تمام کرد و از همان زمان به کار آموزشگری در دانشکده ادبیات پرداخت.


شفیعی کدکنی مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد؛ و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به تدریس پرداخت. آثار ادبی شفیعی کدکنی و جلسات درسی که در دانشگاه دارد، از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار هستند. او هم‌چنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاه‌های آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا به عنوان استاد، مشغول تدریس و تحقیق شد.
شفیعی کدکنی مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد؛ و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به تدریس پرداخت. آثار ادبی شفیعی کدکنی و جلسات درسی که در دانشگاه دارد، از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار هستند. او هم‌چنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاه‌های آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا به عنوان استاد، مشغول تدریس و تحقیق شد.


شفیعی کدکنی با انتشار مجموعه  ''در کوچه باغهای نشابور'' در سال ۱۳۵۰، نشان داد که اشعارش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه تأثیر بسیاری برخاطره گروهی از مردم گذاشت به گونه‌ای که برخی از ابیات این مجموعه به‌عنوان مثل در میان توده‌های مردم به کار برده می‌شود. دکتر شفیعی کدکنی علاوه بر کتاب‌های اشعار، آثار تصحیح و مقدمه و تعلیقات متعدد و بی‌نظیری دارد. شفیعی کدکنی غیر از تألیف و ترجمه و شاعری، مقالات کوتاه فراوانی نیز نوشته است. تا کنون نزدیک به ۹۰ مقاله از وی در جاهای مختلف به چاپ رسیده است. ذوق وروش علمی، دو ویژگی ممتازی است که در اکثر این مقالات مشاهده می‌شود. بسیاری از اشعار او توسط خوانندگان مشهور اجرا شده است. از جمله می‌توان به شعر«بخوان به نام گل سرخ» اشاره کرد که توسط [[مرضیه]]، بانوی آواز ایران اجرا شده است.
شفیعی کدکنی با انتشار مجموعه  ''در کوچه باغهای نشابور'' در سال ۱۳۵۰، نشان داد که اشعارش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه تأثیر بسیاری برخاطره گروهی از مردم گذاشت به گونه‌ای که برخی از ابیات این مجموعه به‌عنوان مثل در میان توده‌های مردم به کار برده می‌شود.  
 
دکتر شفیعی کدکنی علاوه بر کتاب‌های اشعار، آثار تصحیح و مقدمه و تعلیقات متعدد و بی‌نظیری دارد. شفیعی کدکنی غیر از تألیف و ترجمه و شاعری، مقالات کوتاه فراوانی نیز نوشته است. تا کنون نزدیک به ۹۰ مقاله از وی در جاهای مختلف به چاپ رسیده است. ذوق وروش علمی، دو ویژگی ممتازی است که در اکثر این مقالات مشاهده می‌شود.  
 
بسیاری از اشعار او توسط خوانندگان مشهور اجرا شده است. از جمله می‌توان به شعر«بخوان به نام گل سرخ» اشاره کرد که توسط [[مرضیه]]، بانوی آواز ایران اجرا شده است.


== کودکی و تحصیلات ==
== کودکی و تحصیلات ==
محمد رضا شفیعی کدکنی  متخلص به م. سرشک  در ۱۹ مهرماه ۱۳۱۸، در روستای کدکن، نیشابور و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. وی به تشویق پدرش میرزا احمد به فراگیری و حفظ شعر و آثار ادبی پرداخت. محمدرضا شفیعی کدکنی با آموخته‌های دینی و شاعرانه تربیت و آموزش دید. نام مادر شفیعی کدکنی فاطمه بود و نوشتن نمی‌دانست؛ اما بداهه و غریزی شعر می گفت.
محمد رضا شفیعی کدکنی  متخلص به م. سرشک  در ۱۹ مهرماه ۱۳۱۸، در روستای کدکن، نیشابور و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. وی به تشویق پدرش میرزا احمد به فراگیری و حفظ شعر و آثار ادبی پرداخت. محمدرضا شفیعی کدکنی با آموخته‌های دینی و شاعرانه تربیت و آموزش دید. نام مادر شفیعی کدکنی فاطمه بود و نوشتن نمی‌دانست؛ اما بداهه و غریزی شعر می‌گفت.


شفیعی کدکنی درباره‌ی مادرش می‌گوید:<blockquote>«که تمام کتاب‌های موجود در منزل را با حافظه‌ی قوی خود خوانده بود و به خاطر داشت؛ و اشعار خیلی خوبی هم می‌سرود. در مدح امام حسین (ع) و… مادرم به من می‌گفت و من با خط بچگانه‌ام می‌نوشتم، او نوشتن بلد نبود با این‌که سواد فارسی و عربی خوبی داشت نوشتن نمی‌دانست.»</blockquote>شفیعی کدکنی از همان بچگی دارای حافظه‌ی خوبی بود؛ و یک شعر۱۰ بیتی را با دو بار خواندن حفظ می‌کرد. او بیشتر بخش‌های منظومه ملا هادی سبزواری را در سنین کودکی از برکرده بود.
شفیعی کدکنی درباره‌ی مادرش می‌گوید:<blockquote>«که تمام کتاب‌های موجود در منزل را با حافظه‌ی قوی خود خوانده بود و به خاطر داشت؛ و اشعار خیلی خوبی هم می‌سرود. در مدح امام حسین (ع) و… مادرم به من می‌گفت و من با خط بچگانه‌ام می‌نوشتم، او نوشتن بلد نبود با این‌که سواد فارسی و عربی خوبی داشت نوشتن نمی‌دانست.»</blockquote>شفیعی کدکنی از همان بچگی دارای حافظه‌ی خوبی بود؛ و یک شعر۱۰ بیتی را با دو بار خواندن حفظ می‌کرد. او بیشتر بخش‌های منظومه ملا‌هادی سبزواری را در سنین کودکی از برکرده بود.


م. سرشک در وصف زادگاهش این شعر را سروده است:  
م. سرشک در وصف زادگاهش این شعر را سروده است:  
خط ۷۴: خط ۸۲:
با صخره‌های دامن تو بازگو کنم
با صخره‌های دامن تو بازگو کنم


وندر پناه سایه ی انبوه باغ‌هایت
وندر پناه سایه‌ی انبوه باغ‌هایت


گلبرگ‌های خاطره را جست و جو کنم.
گلبرگ‌های خاطره را جست و جو کنم.
خط ۸۰: خط ۸۸:
شفیعی کدکنی در توصیف دوران کودکی خود می‌گوید:<blockquote>«بازیگوش‌ترین بچه‌ی محل بودم، چه در کدکن و چه در مشهد. اولین بچه‌ای که صبح زود وارد کوچه می‌شد، علی‌التحقیق من بودم و آخرین کسی که کوچه را ترک می‌کرد نیز من بودم؛ علتش شاید این بود که نه خواهری داشتم و نه برادری.»</blockquote>محمدرضا  شفیعی کدکنی در مدارس جدید درس نخوانده و از این بابت خشنود است و توشه خود را بی‌مقدار نمی‌بیند. وی در این رابطه  نوشته است: <blockquote>«من از این‌که به مدرسه نرفتم بسیار بسیار خوشحالم، یعنی می‌فهمم که یک نوع عنایت الهی بود. من اگر به شیوه‌ی معمولی به مدرسه می‌رفتم مسلمأ این مایه‌ای که به  فرهنگ اسلامی مربوط است، هرگز نداشتم.»</blockquote>م. سرشک دوره‌های دبستان و دبیرستان را در مشهد سپری کرد؛ و مدتی نیز به آموختن زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول پرداخت.
شفیعی کدکنی در توصیف دوران کودکی خود می‌گوید:<blockquote>«بازیگوش‌ترین بچه‌ی محل بودم، چه در کدکن و چه در مشهد. اولین بچه‌ای که صبح زود وارد کوچه می‌شد، علی‌التحقیق من بودم و آخرین کسی که کوچه را ترک می‌کرد نیز من بودم؛ علتش شاید این بود که نه خواهری داشتم و نه برادری.»</blockquote>محمدرضا  شفیعی کدکنی در مدارس جدید درس نخوانده و از این بابت خشنود است و توشه خود را بی‌مقدار نمی‌بیند. وی در این رابطه  نوشته است: <blockquote>«من از این‌که به مدرسه نرفتم بسیار بسیار خوشحالم، یعنی می‌فهمم که یک نوع عنایت الهی بود. من اگر به شیوه‌ی معمولی به مدرسه می‌رفتم مسلمأ این مایه‌ای که به  فرهنگ اسلامی مربوط است، هرگز نداشتم.»</blockquote>م. سرشک دوره‌های دبستان و دبیرستان را در مشهد سپری کرد؛ و مدتی نیز به آموختن زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول پرداخت.


شفیعی کدکنی پس از آموختن مقدمات علوم دینی در نزد پدرش، وارد حوزه‌ی علمیه خراسان شد؛ و در آن‌جا به ویژه از شخصیت و آموزش شیخ هاشم قزوینی خیلی تأثیر پذیرفت. علاوه بر او ادیب نیشابوری هم نقش به‌سزایی در پرورش علمی و معنوی  شفیعی کدکنی داشت. او درباره‌ی ادیب نیشابوری می‌گوید که او برای من همیشه استاد یگانه ادبیات عرب و بلاغت اسلامی در حوزه علمی خراسان بود. وی هم‌چنان می‌گوید علاوه بر فقه واصول عملاً آموختیم که از تنگ‌نظری‌های قرون وسطایی به در آییم. او به مدت ۱۵ سال در حوزه‌های علمیه خراسان مشغول فراگیری آموزش‌های فکری فلسفی و زیبا شناختی بود.<ref name=":0">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/253535/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%83%D8%AF%D9%83%D9%86%DB%8C زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت برترینها]</ref>
شفیعی کدکنی پس از آموختن مقدمات علوم دینی در نزد پدرش، وارد حوزه‌ی علمیه خراسان شد؛ و در آن‌جا به ویژه از شخصیت و آموزش شیخ هاشم قزوینی خیلی تأثیر پذیرفت. علاوه بر او ادیب نیشابوری هم نقش به‌سزایی در پرورش علمی و معنوی  شفیعی کدکنی داشت.  


نخستین تلاش‌های شعری شفیعی کدکنی در سال‌های جوانی بود. وی در سن ۱۹ سالگی چند غزل [[حافظ|'''حافظ''']] را مخمس کرد و برای یکی از روزنامه‌های محلی فرستاد. محمدرضا شفیعی کدکنی در آن سال‌ها برای اشعار خود از نام تخلص ''م. سرشک'' استفاده می‌کرد.<ref name=":1">[https://blog.faradars.org/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C/ زندگینامه و معرفی آثار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت فرادرس]</ref>  
او درباره‌ی ادیب نیشابوری می‌گوید که او برای من همیشه استاد یگانه ادبیات عرب و بلاغت اسلامی در حوزه علمی خراسان بود. وی هم‌چنان می‌گوید علاوه بر فقه واصول عملاً آموختیم که از تنگ‌نظری‌های قرون وسطایی به در آییم. او به مدت ۱۵ سال در حوزه‌های علمیه خراسان مشغول فراگیری آموزش‌های فکری فلسفی و زیبا شناختی بود.<ref name=":0">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/253535/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%83%D8%AF%D9%83%D9%86%DB%8C زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت برترینها]</ref>
 
نخستین تلاش‌های شعری شفیعی کدکنی در سال‌های جوانی بود. وی در سن ۱۹ سالگی چند غزل [[حافظ]] را مخمس کرد و برای یکی از روزنامه‌های محلی فرستاد. محمدرضا شفیعی کدکنی در آن سال‌ها برای اشعار خود از نام تخلص ''م. سرشک'' استفاده می‌کرد.<ref name=":1">[https://blog.faradars.org/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C/ زندگینامه و معرفی آثار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت فرادرس]</ref>  


م. سرشک در سال ۱۳۴۴، از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فارغ‌التحصیل شد؛ و در سال ۱۳۴۸، دوره‌ی دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تمام کرد و از همان زمان به کار آموزشگری در دانشکده ادبیات پرداخت.<ref name=":0" />  
م. سرشک در سال ۱۳۴۴، از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فارغ‌التحصیل شد؛ و در سال ۱۳۴۸، دوره‌ی دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تمام کرد و از همان زمان به کار آموزشگری در دانشکده ادبیات پرداخت.<ref name=":0" />  
خط ۹۳: خط ۱۰۳:
دکترمحمدرضا شفیعی کدکنی، پنجم شهریور ۱۳۸۸، به آمریکا سفر کرد. او برای استفاده از یک فرصت مطالعاتی به دانشگاه پرینستون آمریکا و آکسفورد انگلستان رفت.<ref>[https://payamema.ir/payam/11018 زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت پیام ما]</ref><ref name=":2">[http://persian-man.ir/senior/poets/%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C/ زندگینامه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت مردان پارس]</ref>
دکترمحمدرضا شفیعی کدکنی، پنجم شهریور ۱۳۸۸، به آمریکا سفر کرد. او برای استفاده از یک فرصت مطالعاتی به دانشگاه پرینستون آمریکا و آکسفورد انگلستان رفت.<ref>[https://payamema.ir/payam/11018 زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت پیام ما]</ref><ref name=":2">[http://persian-man.ir/senior/poets/%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C/ زندگینامه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت مردان پارس]</ref>


== فعالیت های اجتماعی ==
== فعالیت‌های اجتماعی ==
شفیعی کدکنی مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد؛ و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به تدریس پرداخت.
شفیعی کدکنی مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد؛ و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک‌شناسی و نقد ادبی به تدریس پرداخت.
[[پرونده:کدکنی2.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|شفیعی کدکنی]]
[[پرونده:کدکنی2.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|شفیعی کدکنی]]
شفیعی کدکنی با وجودی که در اشعار خود اجتماع گرا و نوع دوست است؛ اما هیچ‌وقت شعر و تحقیق را ابزاری برای موضع‌گیری و اظهار تمایلات سیاسی و حزبی نکرد؛ هم‌چنان‌که خود در این باره می‌گوید:<blockquote>«هیچ‌گاه جذب هیچ‌یک از این سازمان‌ها نشدم، بعد از انقلاب هم که سیاسی شدن مد روز شده بود و هر کسی که از اصل سیاسی و حزبی دورمانده بود، روزگار وصل خود را می‌جست، من به هیچ سازمان و دسته‌ای دلبستگی پیدا نکردم. ضمن این‌که بسیاری از شعرهای من درباره‌ی قهرمانانی است که از درون همان حزب‌ها و سازمان‌ها و تشکیلات برخاسته‌اند… از همان سال‌ها، چهره‌ی مصدق برای من عزیز بود و یکی از اولین شعرهایی که از دوران کودکی و نوجوانی خود دارم مربوط به ماه‌های بعد از ۲۸ مرداد است.»<ref name=":0" /> </blockquote>م. سرشک در وصف  [[دکتر محمد مصدق|'''دکتر محمد مصدق''']] شعر ''مرثیه درخت'' را سروده است. این شعر چنین آغاز می‌شود:
شفیعی کدکنی با وجودی که در اشعار خود مردم‌گرا و نوع دوست است؛ اما هیچ‌وقت شعر و تحقیق را ابزاری برای موضع‌گیری و اظهار تمایلات سیاسی و حزبی نکرد؛ هم‌چنان‌که خود در این باره می‌گوید:<blockquote>«هیچ‌گاه جذب هیچ‌یک از این سازمان‌ها نشدم، بعد از انقلاب هم که سیاسی شدن مد روز شده بود و هر کسی که از اصل سیاسی و حزبی دورمانده بود، روزگار وصل خود را می‌جست، من به هیچ سازمان و دسته‌ای دلبستگی پیدا نکردم.
 
ضمن این‌که بسیاری از شعرهای من درباره‌ی قهرمانانی است که از درون همان حزب‌ها و سازمان‌ها و تشکیلات برخاسته‌اند… از همان سال‌ها، چهره‌ی مصدق برای من عزیز بود و یکی از اولین شعرهایی که از دوران کودکی و نوجوانی خود دارم مربوط به ماه‌های بعد از ۲۸ مرداد است.»<ref name=":0" /> </blockquote>م. سرشک در وصف  [[دکتر محمد مصدق]] شعر ''مرثیه درخت'' را سروده است. این شعر چنین آغاز می‌شود:


دیگر کدام روزنه دیگر کدام صبح
دیگر کدام روزنه دیگر کدام صبح
خط ۱۲۲: خط ۱۳۴:
ما را
ما را


حتی امان گریه نداند.<ref name=":3">[https://www.parsine.com/fa/news/65443/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت پارسینه]</ref>  
حتی امان گریه ندادند.<ref name=":3">[https://www.parsine.com/fa/news/65443/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت پارسینه]</ref>  


== ویژگی اشعار شفیعی کدکنی ==
== ویژگی اشعار شفیعی کدکنی ==
[[پرونده:کدکنی16.JPG|بندانگشتی|شفیعی کدکنی]]
[[پرونده:کدکنی16.JPG|بندانگشتی|شفیعی کدکنی]]
زبان شعر دکتر شفیعی کدکنی فصیح و دقیق است. وی با شعر خود گونه‌ای از بارورترین زبان‌های تمثیلی شعر معاصر را به ثبت داده است. در شعر م. سرشک اثری از مغلق‌گویی و یا پرگویی نیست. زبانی نرم و قوی دارد، تصاویر خیال در شعر او اوج تازه‌ای می‌گیرد؛ و هرگز به دنبال وزن‌های غیر متداول نمی‌رود. قافیه را هم‌چون عنصری خارج از شعر تصور نمی‌کند. اشعار شفیعی کدکنی غالباً رنگ اجتماعی دارد. اوضاع جامعه‌ی ایران در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰، در اشعار وی به صورت تصویرها و رمزها و کنایه‌ها انعکاس پیدا می‌کند. در اشعار او به‌نوعی کثرت‌گرایی فرهنگی دیده می‌شود. اشعار دکتر شفیعی کدکنی از ۵ زمینه پلورالیسم برخوردار است: زمان، تصویر و تخیل، موسیقی، عاطفه و اندیشه.
زبان شعر دکتر شفیعی کدکنی فصیح و دقیق است. وی با شعر خود گونه‌ای از بارورترین زبان‌های تمثیلی شعر معاصر را به ثبت داده است. در شعر م. سرشک اثری از مغلق‌گویی و یا پرگویی نیست. زبانی نرم و قوی دارد، تصاویر خیال در شعر او اوج تازه‌ای می‌گیرد؛ و هرگز به دنبال وزن‌های غیر متداول نمی‌رود.  


اشعار کدکنی بیش از دیگر شاعران معاصر به پشتوانه‌ی فرهنگ و ادب کلاسیک تکیه دارد. یکی دیگر از ویژگی‌های قابل توجه اشعار شفیعی کدکنی وجه دینی اوست. خیلی از واژه‌ها، مضامین و مفاهیم اشعارش از متن فرهنگ و تمدن اسلامی اقتباس شده است. از دیگر ویژگی‌های اشعار شفیعی کدکنی روایی بودن اشعار، استفاده از عنصر تکرار، تأثیرپذیری از ساخت نحوی کهن به‌ویژه ساخت نحوی سبک خراسانی، صورت و ساخت مکالمه‌ای و وجود رنگ مایه‌ی فلسفی در اشعار اوست.<ref name=":0" />  
قافیه را هم‌چون عنصری خارج از شعر تصور نمی‌کند. اشعار شفیعی کدکنی غالباً رنگ اجتماعی دارد. اوضاع جامعه‌ی ایران در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰، در اشعار وی به صورت تصویرها و رمزها و کنایه‌ها انعکاس پیدا می‌کند. در اشعار او به‌نوعی کثرت‌گرایی فرهنگی دیده‌می‌شود. اشعار دکتر شفیعی کدکنی از ۵ زمینه پلورالیسم برخوردار است: زمان، تصویر و تخیل، موسیقی، عاطفه و اندیشه
 
اشعار کدکنی بیش از دیگر شاعران معاصر به پشتوانه‌ی فرهنگ و ادب کلاسیک تکیه دارد. یکی دیگر از ویژگی‌های قابل توجه اشعار شفیعی کدکنی وجه دینی اوست. خیلی از واژه‌ها، مضامین و مفاهیم اشعارش از متن فرهنگ و تمدن اسلامی اقتباس شده است.  
 
از دیگر ویژگی‌های اشعار شفیعی کدکنی روایی بودن اشعار، استفاده از عنصر تکرار، تأثیرپذیری از ساخت نحوی کهن به‌ویژه ساخت نحوی سبک خراسانی، صورت و ساخت مکالمه‌ای و وجود رنگ مایه‌ی فلسفی در اشعار اوست.<ref name=":0" />  


یکی دیگر از ویژگی‌های مهم اشعار دکتر شفیعی کدکنی چند وجهی بودن او است که خود را هیچ‌گاه محدود به یک فضا نکرده است.<ref name=":1" />  
یکی دیگر از ویژگی‌های مهم اشعار دکتر شفیعی کدکنی چند وجهی بودن او است که خود را هیچ‌گاه محدود به یک فضا نکرده است.<ref name=":1" />  
خط ۱۴۱: خط ۱۵۷:
شفیعی کدکنی از استادان برجسته و متبحر ادبیات معاصر ایران و از محققین بزرگ محسوب می‌شود که در نقد شعر و ادب فارسی صاحب نظر است و در شعر و شاعری نیز جایگاه والایی دارد؛ و هم‌چنین صاحب سبک و شیوه خاصی است که به عنوان شاعری پیشتاز شناخته می‌شود.  
شفیعی کدکنی از استادان برجسته و متبحر ادبیات معاصر ایران و از محققین بزرگ محسوب می‌شود که در نقد شعر و ادب فارسی صاحب نظر است و در شعر و شاعری نیز جایگاه والایی دارد؛ و هم‌چنین صاحب سبک و شیوه خاصی است که به عنوان شاعری پیشتاز شناخته می‌شود.  


شفیعی کدکنی در انفوان جوانی به شعر و شاعری پرداخت. وی شاعری را با غزل آغاز کرد؛ و در سال ۱۳۴۴، با انتشار کتاب  ''زمزمه‌ها'' و سپس در مجموعه‌های دیگر، توانایی خود را در سرودن غزل و قالب‌های دیگر به به اثبات رساند. او خیلی زود از قالب کهن و کلاسیک فراتر رفت و به قلمروهای تازه‌تر هنری دست یافت.  
شفیعی کدکنی در جوانی به شعر و شاعری پرداخت. وی شاعری را با غزل آغاز کرد؛ و در سال ۱۳۴۴، با انتشار کتاب  ''زمزمه‌ها'' و سپس در مجموعه‌های دیگر، توانایی خود را در سرودن غزل و قالب‌های دیگر به به اثبات رساند. او خیلی زود از قالب کهن و کلاسیک فراتر رفت و به قلمروهای تازه‌تر هنری دست یافت.  


کدکنی می‌گوید آشنایی حقیقی او با شعر نیمایی از زمانی آغاز شد که با [[دکتر علی شریعتی|'''دکتر علی شریعتی''']] در انجمن پیکار دانشکده‌ی ادبیات رفت و آمد داشته است.  
کدکنی می‌گوید آشنایی حقیقی او با شعر نیمایی از زمانی آغاز شد که با [[دکتر علی شریعتی]] در انجمن پیکار دانشکده‌ی ادبیات رفت و آمد داشته است.  


شفیع کدکنی در انجمن‌های ادبی آن روز خراسان مدام حضور داشت و تجربه کسب می‌کرد. در این دوران با محمد قهرمان و م. آزرم مداوم ارتباط داشت. وی پس از دوران حضور در انجمن‌های ادبی شعر نیمایی و تغزلی را تقریباً کنار گذاشت و به شعر اجتماعی و حماسی جدید پرداخت. این تحول در مجموعه  ''شبخوانی،'' و  ''از زبان برگ،'' دیده می‌شود. شفیعی کدکنی با انتشار مجموعه  ''در کوچه باغهای نشابور'' در سال ۱۳۵۰، نشان داد که اشعارش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه تأثیر بسیاری برخاطره گروهی از مردم گذاشت به گونه‌ای که برخی از ابیات این مجموعه به‌عنوان مثل در میان توده‌های مردم به کار برده می‌شود.<ref name=":0" />  
شفیع کدکنی در انجمن‌های ادبی آن روز خراسان مدام حضور داشت و تجربه کسب می‌کرد. در این دوران با محمد قهرمان و م. آزرم مداوم ارتباط داشت. وی پس از دوران حضور در انجمن‌های ادبی شعر نیمایی و تغزلی را تقریباً کنار گذاشت و به شعر اجتماعی و حماسی جدید پرداخت. این تحول در مجموعه  ''شبخوانی،'' و  ''از زبان برگ،'' دیده می‌شود.  
 
شفیعی کدکنی با انتشار مجموعه  ''در کوچه باغهای نشابور'' در سال ۱۳۵۰، نشان داد که اشعارش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه تأثیر بسیاری برخاطره گروهی از مردم گذاشت به گونه‌ای که برخی از ابیات این مجموعه به‌عنوان مثل در میان توده‌های مردم به کار برده می‌شود.<ref name=":0" />  


== نقدهای دکتر شفیعی کدکنی ==
== نقدهای دکتر شفیعی کدکنی ==
شفیعی کدکنی در نقدش تعارف نمی‌کند؛ و همیشه محترمانه و به دور از جنجال و پرخاشگری، به نقد پرداخته است. م. سرشک نقدهای بسیاری به شخصیت‌های برجسته‌ای هم‌چون نیما یوشیج، [[احمد شاملو|'''احمد شاملو''']]، عبدالحسین زرین کوب، مجتبی مینوی و حتی استاد خودش بدیع‌الزمان فروزانفر، که کدکنی او را بهترین منتقد شعر کلاسیک فارسی می‌داند، داشته و هیچ‌گاه هم در نقدهایش از اعتدال و میانه‌روی دور نشده است.<ref name=":1" />  
شفیعی کدکنی در نقدش تعارف نمی‌کند؛ و همیشه محترمانه و به دور از جنجال و پرخاشگری، به نقد پرداخته است. م. سرشک نقدهای بسیاری به شخصیت‌های برجسته‌ای هم‌چون [[نیما یوشیج]]، [[احمد شاملو]]، عبدالحسین زرین‌کوب، مجتبی مینوی و حتی استاد خودش بدیع‌الزمان فروزانفر، که کدکنی او را بهترین منتقد شعر کلاسیک فارسی می‌داند، داشته و هیچ‌گاه هم در نقدهایش از اعتدال و میانه‌روی دور نشده است.<ref name=":1" />  


== سبک شعری شفیعی کدکنی ==
== سبک شعری شفیعی کدکنی ==
خط ۱۶۲: خط ۱۸۰:
بخوان، دوباره بخوان، تا کبوتر سپید
بخوان، دوباره بخوان، تا کبوتر سپید


به آشیان خونین دوباره بر گردد (ترانه‌ی این شعر توسط بانوی آواز ایران، زنده یاد [[مرضیه|'''مرضیه''']] اجرا شده است)
به آشیان خونین دوباره بر گردد (ترانه‌ی این شعر توسط بانوی آواز ایران، زنده یاد [[مرضیه]] اجرا شده است)


م. سرشک که طبیعت را تمثیل آزادی می‌داند، هیچ‌وقت آزادی را نمی‌بیند؛ بنابراین در درونش هم‌واره به سوگ می‌نشیند؛ و پیام وحشت باران را به زمین فرو می‌خواند و زمین را محکوم می‌کند.  
م. سرشک که طبیعت را تمثیل آزادی می‌داند، هیچ‌وقت آزادی را نمی‌بیند؛ بنابراین در درونش هم‌واره به سوگ می‌نشیند؛ و پیام وحشت باران را به زمین فرو می‌خواند و زمین را محکوم می‌کند.  
خط ۲۲۳: خط ۲۴۱:
=== از زبان برگ ===
=== از زبان برگ ===
[[پرونده:کتاب11.JPG|بندانگشتی|230x230پیکسل|دفتر شعر از زبان برگ]]
[[پرونده:کتاب11.JPG|بندانگشتی|230x230پیکسل|دفتر شعر از زبان برگ]]
شفیعی کدکنی دفتر سوم خود را به نام  ''از زبان برگ،'' در سال ۱۳۴۷، منتشر کرد. این دفتر را دکتر عبدالحسین زرین‌کوب این‌طور توصیف می‌کند:<blockquote>«م. سرشک وقتی در سال‌های ۱۳۴۳ و ۱۳۴۵، از زادگاه خود، خراسان، به شهر غرق ازدحام آهن و فولاد تهران روی می‌آورد از زبان برگ‌ها سخن می‌گوید و گویی انس با طبیعت که یادگار سال‌های کودکی و جوانی اوست هم‌چنان او را به سوی خود می‌کشاند و زمینه‌ی آهن و پولاد نمی‌تواند شاعر را از طبیعت مأنوس خود جدا سازد. از این روست که از زبان طبیعت سخن می‌گوید؛ از باد و باران، از گل و گیاه، از معنای جویباران و از زبان مرگ، او با طبیعت همراز و مأنوس است آن را خوب می‌شناسد و می‌تواند به راز عاشقانه فاصله گیرد اما روح لطیف تغزلی او با عشق به کائنات، عشق به طبیعت و همه مظاهر آن جلوه‌های خاص می‌یابد و این عشق در طرف مظاهر طبیعی کافی نیست تا شعر او را مطلوب و مقبول همگان نماید.»</blockquote>اصلی‌ترین ویژگی این دفتر ''از زبان برگ''، همین طبیعت‌گرایی است؛ و تمام سطوح شعر، از زبان گرفته تا موسیقی و عاطفه و حتی درون مایه آن، تماماً متأثر از این موضوع است. گویی این‌که نام این دفتر نیز برگرفته از عناصر طبیعت است؛ ''از زبان برگ.''
شفیعی کدکنی دفتر سوم خود را به نام  ''از زبان برگ،'' در سال ۱۳۴۷، منتشر کرد. این دفتر را دکتر عبدالحسین زرین‌کوب این‌طور توصیف می‌کند:<blockquote>«م. سرشک وقتی در سال‌های ۱۳۴۳ و ۱۳۴۵، از زادگاه خود، خراسان، به شهر غرق ازدحام آهن و فولاد تهران روی می‌آورد از زبان برگ‌ها سخن می‌گوید و گویی انس با طبیعت که یادگار سال‌های کودکی و جوانی اوست هم‌چنان او را به سوی خود می‌کشاند و زمینه‌ی آهن و پولاد نمی‌تواند شاعر را از طبیعت مأنوس خود جدا سازد.  
 
از این روست که از زبان طبیعت سخن می‌گوید؛ از باد و باران، از گل و گیاه، از معنای جویباران و از زبان مرگ، او با طبیعت همراز و مأنوس است آن را خوب می‌شناسد و می‌تواند به راز عاشقانه فاصله گیرد اما روح لطیف تغزلی او با عشق به کائنات، عشق به طبیعت و همه مظاهر آن جلوه‌های خاص می‌یابد و این عشق در طرف مظاهر طبیعی کافی نیست تا شعر او را مطلوب و مقبول همگان نماید.»</blockquote>اصلی‌ترین ویژگی این دفتر ''از زبان برگ''، همین طبیعت‌گرایی است؛ و تمام سطوح شعر، از زبان گرفته تا موسیقی و عاطفه و حتی درون مایه آن، تماماً متأثر از این موضوع است. گویی این‌که نام این دفتر نیز برگرفته از عناصر طبیعت است؛ ''از زبان برگ.''


کدکنی در این دفتر وقتی که از زادگاه خویش به تهران سفر می‌کند از پنجره‌ی قطار به کوه‌ها و دشت‌ها سلام عاشقانه می‌فرستد؛ و ناگهان احساس آن را دارد که همه مظاهر طبیعت پیام‌آور صلح و دوستی به یک‌دیگرند. م. سرشک مجذوب طبیعت است و در این دفتر، طبیعت بزرگترین مایه‌ی الهام اوست. شب با زلال آب راز و نیاز عاشقانه دارد؛ و باران برای او تمثیل روشنایی و پاکی است.  
کدکنی در این دفتر وقتی که از زادگاه خویش به تهران سفر می‌کند از پنجره‌ی قطار به کوه‌ها و دشت‌ها سلام عاشقانه می‌فرستد؛ و ناگهان احساس آن را دارد که همه مظاهر طبیعت پیام‌آور صلح و دوستی به یک‌دیگرند. م. سرشک مجذوب طبیعت است و در این دفتر، طبیعت بزرگترین مایه‌ی الهام اوست. شب با زلال آب راز و نیاز عاشقانه دارد؛ و باران برای او تمثیل روشنایی و پاکی است.  
خط ۲۵۵: خط ۲۷۵:


=== در کوچه باغ‌های نیشابور ===
=== در کوچه باغ‌های نیشابور ===
شفیعی کدکنی دفتر ''در کوچه باغ‌های نیشابور'' را در سال ۱۳۵۰، منتشر کرد. این مجموعه از تمامی مشخصه‌های سبکی شاعران خراسان برخوردار است. این مجموعه گویی شاعر از همه‌ی توان و استعداد خود را برای صعود به قله‌ی شاعری به کار گرفته است. این دفتر دفتر دارای زبانی شفاف و بی ابهام است؛ و مواریث فرهنگی و سنن تاریخی و زمینه‌های رستگاری، طبیعت‌گرایی، نمادگرایی، اسطوره گرایی، التزام به وزن موسیقی دل‌نشین، دردمندی، منطق مکالمه، روایت‌گری و توصیف در جای جای  این مجموعه دیده می‌شود.  
شفیعی کدکنی دفتر ''در کوچه باغ‌های نیشابور'' را در سال ۱۳۵۰، منتشر کرد. این مجموعه از تمامی مشخصه‌های سبکی شاعران خراسان برخوردار است. این مجموعه گویی شاعر از همه‌ی توان و استعداد خود را برای صعود به قله‌ی شاعری به کار گرفته است.
 
این دفتر دفتر دارای زبانی شفاف و بی ابهام است؛ و مواریث فرهنگی و سنن تاریخی و زمینه‌های رستگاری، طبیعت‌گرایی، نمادگرایی، اسطوره گرایی، التزام به وزن موسیقی دل‌نشین، دردمندی، منطق مکالمه، روایت‌گری و توصیف در جای جای  این مجموعه دیده می‌شود.  


دکتر شفیعی کدکنی از سه عنصر زبانی برای تفهیم معانی استفاده می کند: زبان کلاسیک، زبان محلی و زبان معیار. وی به خاطر اشراف و تسلطی که به متون کلاسیک داشت، توانسته واژه‌های کهن و حتی ادبیات کهن را به کار گیرد.
دکتر شفیعی کدکنی از سه عنصر زبانی برای تفهیم معانی استفاده می کند: زبان کلاسیک، زبان محلی و زبان معیار. وی به خاطر اشراف و تسلطی که به متون کلاسیک داشت، توانسته واژه‌های کهن و حتی ادبیات کهن را به کار گیرد.
خط ۲۶۱: خط ۲۸۳:
م. سرشک در مجموعه‌ی  ''در کوچه باغ‌های نیشابور،'' از زبان مردم سخن می‌گوید زیرا در مردم و با مردم زندگی می‌کند.  
م. سرشک در مجموعه‌ی  ''در کوچه باغ‌های نیشابور،'' از زبان مردم سخن می‌گوید زیرا در مردم و با مردم زندگی می‌کند.  


این دفتر، هم به لحاظ مضمون و هم به لحاظ ساختار و شکل، مورد قبول روشنفکران به ویژه روشنفکران انقلابی قرار گرفته است. آن سخن به فریاد رسیده و دردهای غیر مجرد و ملموس وقتی که با زبانی آهنگین آمیخته شد، بسیار مورد اقبال عام و خاص قرار گرفت. این دفتر معرف شفیعی کدکنی به عنوان شاعری آگاه و روشن‌بین و اجتماعی و هم‌چنین توانمند و آفریننده، است؛ و از طرفی نمودار تلاش او برای راه یافتن به نوعی شعر اجتماعی و حماسی و انسانی است. م. سرشک خود را در برابر جامعه و مردم مسئول و متعهد می‌داند؛ و با افروختگی و خروش، پیام و رسالت اجتماعی خود را اعلام می‌کند:
این دفتر، هم به لحاظ مضمون و هم به لحاظ ساختار و شکل، مورد قبول روشنفکران به ویژه روشنفکران انقلابی قرار گرفته است. آن سخن به فریاد رسیده و دردهای غیر مجرد و ملموس وقتی که با زبانی آهنگین آمیخته شد، بسیار مورد اقبال عام و خاص قرار گرفت.  
 
این دفتر معرف شفیعی کدکنی به عنوان شاعری آگاه و روشن‌بین و اجتماعی و هم‌چنین توانمند و آفریننده، است؛ و از طرفی نمودار تلاش او برای راه یافتن به نوعی شعر اجتماعی و حماسی و انسانی است. م. سرشک خود را در برابر جامعه و مردم مسئول و متعهد می‌داند؛ و با افروختگی و خروش، پیام و رسالت اجتماعی خود را اعلام می‌کند:


به کجا چنین شتابان؟
به کجا چنین شتابان؟
خط ۳۰۴: خط ۳۲۸:
مجموعه‌ی  ''مثل درخت در شب باران''، برگزیده‌ی اشعاری است که محمدرضا شفیعی کدکنی از سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۵۶، سروده است. این مجموعه شامل چهار بخش: مخاطبات، چند تأمل، غزلیات و رباعیات است.  
مجموعه‌ی  ''مثل درخت در شب باران''، برگزیده‌ی اشعاری است که محمدرضا شفیعی کدکنی از سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۵۶، سروده است. این مجموعه شامل چهار بخش: مخاطبات، چند تأمل، غزلیات و رباعیات است.  
[[پرونده:کتب50.JPG|بندانگشتی|215x215پیکسل|دفتر: مثل درخت در شب باران]]
[[پرونده:کتب50.JPG|بندانگشتی|215x215پیکسل|دفتر: مثل درخت در شب باران]]
این مجموعه دارای شکل و محتوا و تنوع و تفنن است، م. سرشک از طرفی آزمون‌های تازه‌ای از شعر ناب، در بخش مخاطبات ارائه می‌دهد؛ و از طرفی دیگر نوعی شعر متفکرانه را به شکل قطعه‌های کوتاه در چند تأمل آزمایش می‌کند. در یک جا از گذر روزها و سال‌های باغ جوانی در شکلی شاعرانه و تمثیلی سخن می‌گوید؛ و باغ را تمثیل از وجود خود می‌گیرد و چنان لطیف و ماهرانه و هنرمندانه گذشت روزگار را به تصویر می‌کشد که خواننده را در حالتی شاعرانه فرو می‌برد.
این مجموعه دارای شکل و محتوا و تنوع و تفنن است، م. سرشک از طرفی آزمون‌های تازه‌ای از شعر ناب، در بخش مخاطبات ارائه می‌دهد؛ و از طرفی دیگر نوعی شعر متفکرانه را به شکل قطعه‌های کوتاه در چند تأمل آزمایش می‌کند.  
 
در یک جا از گذر روزها و سال‌های باغ جوانی در شکلی شاعرانه و تمثیلی سخن می‌گوید؛ و باغ را تمثیل از وجود خود می‌گیرد و چنان لطیف و ماهرانه و هنرمندانه گذشت روزگار را به تصویر می‌کشد که خواننده را در حالتی شاعرانه فرو می‌برد.


ای روشن آرای چراغ لالگان در رهگذار باد…!
ای روشن آرای چراغ لالگان در رهگذار باد…!
خط ۳۷۲: خط ۳۹۸:
=== هزاره‌ی دوم آهوی کوهی ===
=== هزاره‌ی دوم آهوی کوهی ===
[[پرونده:کدکن04.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|دفتر: هزاره دوم آهوی کوهی]]
[[پرونده:کدکن04.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|دفتر: هزاره دوم آهوی کوهی]]
''هزاره‌ی دوم آهوی کوهی''، مجموعه‌ی دیگری از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی است که شامل ۵ دفتر ۲۴۴، قطعه شعر است. ''مرثیه سرو کاشمر''، ۲۸ قطعه، ''خط زدل‌تنگی''، ۵۲ قطعه، ''غزل برای آفتابگردان''، ۶۳ قطعه، ''در ستایش کبوترها''، ۴۶ قطعه و ''ستاره‌ی دنباله دار''، ۵۵ قطعه شعر را در بر می‌گیرد. در میان این قطعه‌ها همه گونه شعر ازغزل تا قصید ه و رباعی و… یافت می‌شود. تاریخ سرایش این اشعار نیز برخی به سال‌های دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ بر می‌گردد؛ و برخی دیگر به سال‌های ۶۰ و ۷۰. م. سرشک در مقدمه‌ی ''هزاره‌ی دوم آهوی کوهی،'' می‌گوید:<blockquote>«تقسیم‌بندی این مجموعه بیشتر حال وهوای شعری ملاک بوده است تا زمان سرودن، به همین دلیل تک و توک نمونه‌هایی از دهه چهل هم در میان این مجموعه‌ها می‌بینید. با این که بخش اعظم شعرها مربوط به سال‌های آخر دهه‌ی پنجاه و تمامی دهه‌ی شصت است؛ و پنج سالی از دهه هفتاد… همان گونه که دلم خواست تدوین تاریخی را رعایت نکنم، دلم خواست تدوین سوری و قالبی را نیز به یک سو نهم؛ بنابراین همه نوع حرف در میان این دفترها و درباره‌ی این دفترهاست و خواهد بود. با این همه اگر بعضی از این کارها بتواند دلی را تسخیر کند و در صفا النعال کارهای شاگردان بهار و نیما و شهریار و امید قرار گیرد سعادت بزرگی نصیبشان شده است.»</blockquote>در این پنج دفتر به اشعاری بسیاری بر می‌خوریم که دارای مضامین فلسفی و هستی شناسی هستند. نظیر اشعار ''درآمد به حصار''، ''چرخ چاه''، ''وزن جهان''، ''نوشدارو بعد از مرگ سهراب''، ''ساعت شنی،'' و ''قرار زندگی''<ref name=":3" />  
''هزاره‌ی دوم آهوی کوهی''، مجموعه‌ی دیگری از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی است که شامل ۵ دفتر ۲۴۴، قطعه شعر است. ''مرثیه سرو کاشمر''، ۲۸ قطعه، ''خط زدل‌تنگی''، ۵۲ قطعه، ''غزل برای آفتابگردان''، ۶۳ قطعه، ''در ستایش کبوترها''، ۴۶ قطعه و ''ستاره‌ی دنباله دار''، ۵۵ قطعه شعر را در بر می‌گیرد.  
 
در میان این قطعه‌ها همه گونه شعر ازغزل تا قصید ه و رباعی و… یافت می‌شود. تاریخ سرایش این اشعار نیز برخی به سال‌های دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ بر می‌گردد؛ و برخی دیگر به سال‌های ۶۰ و ۷۰. م. سرشک در مقدمه‌ی ''هزاره‌ی دوم آهوی کوهی،'' می‌گوید:<blockquote>«تقسیم‌بندی این مجموعه بیشتر حال وهوای شعری ملاک بوده است تا زمان سرودن، به همین دلیل تک و توک نمونه‌هایی از دهه چهل هم در میان این مجموعه‌ها می‌بینید.  
 
با این که بخش اعظم شعرها مربوط به سال‌های آخر دهه‌ی پنجاه و تمامی دهه‌ی شصت است؛ و پنج سالی از دهه هفتاد… همان گونه که دلم خواست تدوین تاریخی را رعایت نکنم، دلم خواست تدوین سوری و قالبی را نیز به یک سو نهم؛ بنابراین همه نوع حرف در میان این دفترها و درباره‌ی این دفترهاست و خواهد بود.  
 
با این همه اگر بعضی از این کارها بتواند دلی را تسخیر کند و در صفا النعال کارهای شاگردان بهار و نیما و شهریار و امید قرار گیرد سعادت بزرگی نصیبشان شده است.»</blockquote>در این پنج دفتر به اشعاری بسیاری بر می‌خوریم که دارای مضامین فلسفی و هستی شناسی هستند. نظیر اشعار ''درآمد به حصار''، ''چرخ چاه''، ''وزن جهان''، ''نوشدارو بعد از مرگ سهراب''، ''ساعت شنی،'' و ''قرار زندگی''<ref name=":3" />  


== آثار نظری و انتقادی و تصحیح و ترجمه ==
== آثار نظری و انتقادی و تصحیح و ترجمه ==
خط ۴۱۸: خط ۴۵۰:
گ‍زی‍ده غ‍زل‍ی‍ات ش‍م‍س بارها به چاپ رسیده خلاصه‌ای از دیوان کبیر مولانا جلاالدین بلخی است که پس از ۳۶ سال به شکل دیگری توسط دکتر شفیعی کدکنی منتشر شده است.
گ‍زی‍ده غ‍زل‍ی‍ات ش‍م‍س بارها به چاپ رسیده خلاصه‌ای از دیوان کبیر مولانا جلاالدین بلخی است که پس از ۳۶ سال به شکل دیگری توسط دکتر شفیعی کدکنی منتشر شده است.


شفیعی کدکنی در آغاز کتاب غزلیات شمس تبریز با اشاره به  ''گزیده غزلیات شمس،'' که در سال ۱۳۵۲، انتشار یافته آورده است: <blockquote>«کتابی که اکنون در برابر شما قرار دارد ممکن است صورت گسترش یافته و کمال‌پذیرفته همان کتاب نخست (گزیده غزلیات شمس) در نظر آید، اما در حقیقت کتاب دیگری است که تمام ظرایف کتاب پیشین را دارد و بسیاری مزیت‌ها نیز بر آن افزوده شده‌است. نخست آن‌که حجم غزل‌های مولانا در آن تقریباً سه برابر شده است و دیگر این‌که درخشان‌ترین رباعی‌های دیوان شمس را نیز به همراه خود دارد. سوم اینکه مقتضیات و تعلیقات به گونه چشم‌گیری چندین برابر گسترش یافته است.»<ref name=":0" /></blockquote>
شفیعی کدکنی در آغاز کتاب غزلیات شمس تبریز با اشاره به  ''گزیده غزلیات شمس،'' که در سال ۱۳۵۲، انتشار یافته آورده است: <blockquote>«کتابی که اکنون در برابر شما قرار دارد ممکن است صورت گسترش یافته و کمال‌پذیرفته همان کتاب نخست (گزیده غزلیات شمس) در نظر آید، اما در حقیقت کتاب دیگری است که تمام ظرایف کتاب پیشین را دارد و بسیاری مزیت‌ها نیز بر آن افزوده شده‌است.  
 
نخست آن‌که حجم غزل‌های مولانا در آن تقریباً سه برابر شده است و دیگر این‌که درخشان‌ترین رباعی‌های دیوان شمس را نیز به همراه خود دارد. سوم اینکه مقتضیات و تعلیقات به گونه چشم‌گیری چندین برابر گسترش یافته است.»<ref name=":0" /></blockquote>


=== م‍رم‍وزات اس‍دی در م‍زم‍ورات داودی، ن‍ج‍م‌ال‍دی‍ن رازی ===
=== م‍رم‍وزات اس‍دی در م‍زم‍ورات داودی، ن‍ج‍م‌ال‍دی‍ن رازی ===
خط ۴۳۹: خط ۴۷۳:


=== تاریخ ن‍ی‍ش‍اب‍ور ===
=== تاریخ ن‍ی‍ش‍اب‍ور ===
تاریخ ن‍ی‍ش‍اب‍ور، ابوعبدالله حاکم نیشابوری ترجمه محمدحسین خلیفه نیشابوری: از این کتاب که اصل آن تاکنون ناشناخته مانده است، ترجمه‌ها و تلخیص‌هایی چاپ شده است. از جمله ترجمه خلیفه نیشابوری که نخستین بار توسط بهمن کریمی در سال ۱۳۳۹، منتشر شد؛ و سپس در سال ۱۳۷۵، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی با مقدمه، حواشی و تعلیقات سودمندی به چاپ رسید. چندین سال پیش، چند وب‌سایت خبری عربی، خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه نسخه کامل کتاب تاریخ نیشابور توسط شیخ محمدعمران اعظمی از پژوهشگران متون خطی اسلامی، در کتابخانه خدابخش هندوستان یافت شده است. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی درباره بخش تاریخی و جغرافیایی کتاب می گوید: <blockquote>«این بخش، مهم‌ترین بخش کتاب و از ارزش بسیاری برخوردار است؛ بیشترین اطلاعات موجود را درباره پیشینه نیشابور قبل از اسلام و ساختار شهر، رُستاق‌ها و دیه‌های پیرامون آن و میدان‌ها، محلات، کوچه‌ها، مقابر، مساجد و دیگر ابنیه آن در اختیار خواننده قرار می‌دهد. مجموعه قابل ملاحظه‌ای از نام‌های جغرافیایی که اغلب آن‌ها را در هیچ جای دیگری نمی‌توان یافت و به همین دلیل، ضبط دقیق آن‌ها در مواردی با دشواری بسیار روبرو است.»</blockquote>
تاریخ ن‍ی‍ش‍اب‍ور، ابوعبدالله حاکم نیشابوری ترجمه محمدحسین خلیفه نیشابوری: از این کتاب که اصل آن تاکنون ناشناخته مانده است، ترجمه‌ها و تلخیص‌هایی چاپ شده است. از جمله ترجمه خلیفه نیشابوری که نخستین بار توسط بهمن کریمی در سال ۱۳۳۹، منتشر شد؛ و سپس در سال ۱۳۷۵، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی با مقدمه، حواشی و تعلیقات سودمندی به چاپ رسید.
 
چندین سال پیش، چند وب‌سایت خبری عربی، خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه نسخه کامل کتاب تاریخ نیشابور توسط شیخ محمدعمران اعظمی از پژوهشگران متون خطی اسلامی، در کتابخانه خدابخش هندوستان یافت شده است. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی درباره بخش تاریخی و جغرافیایی کتاب می گوید: <blockquote>«این بخش، مهم‌ترین بخش کتاب و از ارزش بسیاری برخوردار است؛ بیشترین اطلاعات موجود را درباره پیشینه نیشابور قبل از اسلام و ساختار شهر، رُستاق‌ها و دیه‌های پیرامون آن و میدان‌ها، محلات، کوچه‌ها، مقابر، مساجد و دیگر ابنیه آن در اختیار خواننده قرار می‌دهد. مجموعه قابل ملاحظه‌ای از نام‌های جغرافیایی که اغلب آن‌ها را در هیچ جای دیگری نمی‌توان یافت و به همین دلیل، ضبط دقیق آن‌ها در مواردی با دشواری بسیار روبرو است.»</blockquote>


=== تصحیح م‍ن‍طق‌ال‍طی‍ر ع‍طار ===
=== تصحیح م‍ن‍طق‌ال‍طی‍ر ع‍طار ===
خط ۴۸۵: خط ۵۲۱:


=== ح‍زی‍ن لاه‍ی‍ج‍ی، زن‍دگ‍ی و معروف‌ترین غ‍زل‌ه‍ای وی ===
=== ح‍زی‍ن لاه‍ی‍ج‍ی، زن‍دگ‍ی و معروف‌ترین غ‍زل‌ه‍ای وی ===
در دهه‌ی ۱۳۳۰، شاعری به نام کاظم غواص، غزل‌های حزین لاهیجی را که آن روزگار هنوز نسخه چاپی ویراسته از دیوان او در دسترس نبود، با جایگزین کردن تخلّص خود (غواص) به جای (حزین)، به نام خود در نشریه‌های ادبی منتشر می‌کرد؛ و پس از مدتی چنان مشهور شد که محمدحسین شهریار در ستایش او شعر سرود و نیما یوشیج نیز به دیدارش رفت؛ و به انجمن‌های معتبر ادبی تهران دعوت شد. نزدیک به یک دهه به همین منوال گذشت. سرانجام پس از چندین سال، محمدرضا شفیعی کدکنی در هنگام جست‌وجو و پژوهش درباره حزین لاهیجی و بررسی نسخه‌های خطی شعرهای او، پی به دزدی ادبی کاظم غواص برد و آن را افشاء کرد. قابل توجه این‌که شفیعی کدکنی در این رابطه می‌گوید:
در دهه‌ی ۱۳۳۰، شاعری به نام کاظم غواص، غزل‌های حزین لاهیجی را که آن روزگار هنوز نسخه چاپی ویراسته از دیوان او در دسترس نبود، با جایگزین کردن تخلّص خود (غواص) به جای (حزین)، به نام خود در نشریه‌های ادبی منتشر می‌کرد؛ و پس از مدتی چنان مشهور شد که محمدحسین شهریار در ستایش او شعر سرود و نیما یوشیج نیز به دیدارش رفت؛ و به انجمن‌های معتبر ادبی تهران دعوت شد. نزدیک به یک دهه به همین منوال گذشت.  
 
سرانجام پس از چندین سال، محمدرضا شفیعی کدکنی در هنگام جست‌وجو و پژوهش درباره حزین لاهیجی و بررسی نسخه‌های خطی شعرهای او، پی به دزدی ادبی کاظم غواص برد و آن را افشاء کرد. قابل توجه این‌که شفیعی کدکنی در این رابطه می‌گوید:
[[پرونده:کتاب14.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|صور خیال در شعر فارسی]]
[[پرونده:کتاب14.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|صور خیال در شعر فارسی]]
<blockquote>«شعردزد محترم، برای توجیه کار خود اشاره کرده بود که من حزین را در خواب دیده‌ام. به من گفته سخت گمنام هستم و تو که مردی اهل طریق و سلوک و… هستی، شعرها را به نام خود نشر بده و وقتی معروف شدی، برو و اقرار کن که این‌ها از آن حزین لاهیجی بوده است.»</blockquote>
<blockquote>«شعردزد محترم، برای توجیه کار خود اشاره کرده بود که من حزین را در خواب دیده‌ام. به من گفته سخت گمنام هستم و تو که مردی اهل طریق و سلوک و… هستی، شعرها را به نام خود نشر بده و وقتی معروف شدی، برو و اقرار کن که این‌ها از آن حزین لاهیجی بوده است.»</blockquote>
خط ۵۰۵: خط ۵۴۳:
حالات و مقامات م. امید کتابی است از شفیعی کدکنی پیرامون شاعر معروف معاصر مهدی اخوان ثالث، که در سال ۱۳۹۰، انتشار یافت. بخش آغازین کتاب مربوط به زندگی‌نامه‌ی اخوان ثالث است؛ و بخش‌های ۲ تا ۴ به تحلیل اشعار اخوان ثالث در مجموعه شعرِ از این شاعر اختصاص دارد. م. سرشک در این اثر نیز انتقاداتی به احمد شاملو دارد، هم‌چنان‌که در کتابِ با ''چراغ و آینه،''هم نقدی بر آثار احمد شاملو آورده است.
حالات و مقامات م. امید کتابی است از شفیعی کدکنی پیرامون شاعر معروف معاصر مهدی اخوان ثالث، که در سال ۱۳۹۰، انتشار یافت. بخش آغازین کتاب مربوط به زندگی‌نامه‌ی اخوان ثالث است؛ و بخش‌های ۲ تا ۴ به تحلیل اشعار اخوان ثالث در مجموعه شعرِ از این شاعر اختصاص دارد. م. سرشک در این اثر نیز انتقاداتی به احمد شاملو دارد، هم‌چنان‌که در کتابِ با ''چراغ و آینه،''هم نقدی بر آثار احمد شاملو آورده است.


رستاخیز کلمات، درس گفتارهایی درباره‌ی نظریه ادبی صورت‌گرایان روس: رستاخیز کلمات، درس‌گفتارهای استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران است که در آن جریان صورتگرایی روسی و تأثیرات جهانی آن را مطرح کرده است. از آن‌جا که بخش اعظم شواهد آن از ادبیات فارسی و تاریخ اجتماعی ایران مایه گرفته است، خواننده با مطالعه‌ی این کتاب، درباره‌ی سعدی و حافظ و دیگر نام‌آوران ایران‌زمین به گونه‌ای دیگر می‌اندیشد؛ و از دریچه‌ی دیگری به هنرشان نگاه می‌کند.
رستاخیز کلمات، درس گفتارهایی درباره‌ی نظریه ادبی صورت‌گرایان روس: رستاخیز کلمات، درس‌گفتارهای استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران است که در آن جریان صورتگرایی روسی و تأثیرات جهانی آن را مطرح کرده است. از آن‌جا که بخش اعظم شواهد آن از ادبیات فارسی و تاریخ اجتماعی ایران مایه گرفته است،  
 
خواننده با مطالعه‌ی این کتاب، درباره‌ی سعدی و حافظ و دیگر نام‌آوران ایران‌زمین به گونه‌ای دیگر می‌اندیشد؛ و از دریچه‌ی دیگری به هنرشان نگاه می‌کند.


=== ت‍ص‍وف اس‍لام‍ی و راب‍طه ان‍س‍ان ب‍ا خ‍دا ===
=== ت‍ص‍وف اس‍لام‍ی و راب‍طه ان‍س‍ان ب‍ا خ‍دا ===
این کتاب یکی از معروف‌ترین تحقیقات رینولد نیکلسون در زمینه تصوف اسلامی است و جای آن در زبان فارسی خالی بود. رینولد نیکلسون (۱۹۴۵ – ۱۸۶۸) استاد دانشگاه کمبریج، یکی از شرق‌شناسان بزرگ و معرفی است که در طول تاریخ شرق‌شناسی جهان در باب تصوف اسلامی به تحقیقات و جستجوهای طراز اول پرداخته و بدون شک بزرگ‌ترین مولوی‌شناس غرب به‌شمار می‌رود که تحقیقات او در زبان انگلیسی هنوز بی نظیر است. بزرگ‌ترین کارهای نیکلسون در باب مولانا و از همه مهم‌تر، تفسیر مثنوی به زبان انگلیسی است. کتاب تصوف اسلامی و رابطه‌ی انسان و خدا، شامل سه سخنرانی نیکلسون به انضمام یاداشت‌های مترجم اثر، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی است.<ref name=":1" />  
این کتاب یکی از معروف‌ترین تحقیقات رینولد نیکلسون در زمینه تصوف اسلامی است و جای آن در زبان فارسی خالی بود. رینولد نیکلسون (۱۹۴۵ – ۱۸۶۸) استاد دانشگاه کمبریج، یکی از شرق‌شناسان بزرگ و معرفی است که در طول تاریخ شرق‌شناسی جهان در باب تصوف اسلامی به تحقیقات و جستجوهای طراز اول پرداخته و بدون شک بزرگ‌ترین مولوی‌شناس غرب به‌شمار می‌رود که تحقیقات او در زبان انگلیسی هنوز بی نظیر است.  
 
بزرگ‌ترین کارهای نیکلسون در باب مولانا و از همه مهم‌تر، تفسیر مثنوی به زبان انگلیسی است. کتاب تصوف اسلامی و رابطه‌ی انسان و خدا، شامل سه سخنرانی نیکلسون به انضمام یاداشت‌های مترجم اثر، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی است.<ref name=":1" />  


شفیعی کدکنی غیر از تألیف و ترجمه و شاعری، مقالات کوتاه فراوانی نیز نوشته است. تا کنون نزدیک به ۹۰ مقاله از وی در جاهای مختلف به چاپ رسیده است. ذوق وروش علمی، دو ویژگی ممتازی است که در اکثر این مقالات مشاهده می‌شود.<ref name=":3" />  
شفیعی کدکنی غیر از تألیف و ترجمه و شاعری، مقالات کوتاه فراوانی نیز نوشته است. تا کنون نزدیک به ۹۰ مقاله از وی در جاهای مختلف به چاپ رسیده است. ذوق وروش علمی، دو ویژگی ممتازی است که در اکثر این مقالات مشاهده می‌شود.<ref name=":3" />  
۱۳٬۱۵۲

ویرایش