حمید اسدیان: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۲٬۳۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
}}
}}


'''حمید اسدیان،''' با نام مستعار کاظم مصطفوی (متولد ۱۳۲۹ در همدان- درگذشته در ۲۳ آذر ۱۳۹۹) شاعر، نویسنده، محقق و عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']] و از اعضای قدیمی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''سازمان مجاهدین خلق ایران''']] بود. حمید اسدیان از نوجوانی به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی روی آورد. او پس از دوران دبیرستان وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. پس از مدتی به شکل خودجوش تصمیم گرفت برای آشنایی با جنبش‌‌های آزادی‌بخش و فراگرفتن آموزش‌های مبارزاتی و چریکی به فلسطین برود اما موفق به انجام این کار نشد و در دبی دستگیر شد. حمید اسدیان در فروردین ۱۳۵۱ توسط پلیس دبی به ساواک شاه تحویل داده شد. او از دبی به ایران و کمیته مشترک ضدخرابکاری '''[[ساواک]]''' منتقل گردید. حمید اسدیان در تابستان ۱۳۵۱ به زندان قصر منتقل گشت و در آن‌جا با سازمان مجاهدین خلق از نزدیک آشنا شد. او در دوران زندان تحت‌تأثیر مجاهدین به‌ویژه [[مسعود رجوی|'''مسعود رجوی''']] قرار گرفت و به مجاهدین خلق پیوست. حمید اسدیان پس از انقلاب ضدسلطنتی در بخش‌های مختلفی چون نشریه مجاهد، فرماندهی نیروهای [[میلیشیا|'''میلیشیا''']]، واحد تحقیق شهدای مجاهدین فعالیت داشت. حمید اسدیان با آغاز مبارزه مسلحانه و پایان امکان فعالیت مسالمت‌آمیز، پس از ماه‌ها زندگی مخفی در سال ۱۳۶۱ از ایران خارج شد. او تا سال ۱۳۹۹، مسئولیت‌های زیادی را به ویژه در زمینه‌‌های ادبی و فرهنگی به عهده داشت. حمید اسدیان در روز ۲۳ آذر ۱۳۹۹ در اثر بیماری [[ویروس کرونا در ایران|کرونا]] درگذشت. از آثار وی می‌توان از مجموعه‌شعرهایی چون خشم پرتلاطم نهنگان، هول در صبح عاشقان، پرنده‌ی زندان، اشرفی‌ها و ... نام برد.
'''حمید اسدیان،''' با نام مستعار کاظم مصطفوی (متولد ۱۳۲۹، همدان- درگذشته ۲۳ آذر ۱۳۹۹، آلبانی) شاعر، نویسنده، محقق و عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']] و از اعضای قدیمی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''سازمان مجاهدین خلق ایران''']] بود. حمید اسدیان از نوجوانی به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی روی آورد. او پس از دوران دبیرستان وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. پس از مدتی به شکل خودجوش تصمیم گرفت برای آشنایی با جنبش‌‌های آزادی‌بخش و فراگرفتن آموزش‌های مبارزاتی و چریکی به فلسطین برود اما موفق به انجام این کار نشد و در دبی دستگیر شد. حمید اسدیان در فروردین ۱۳۵۱ توسط پلیس دبی به ساواک شاه تحویل داده شد. او از دبی به ایران و کمیته مشترک ضدخرابکاری '''[[ساواک]]''' منتقل گردید. حمید اسدیان در تابستان ۱۳۵۱ به زندان قصر منتقل گشت و در آن‌جا با سازمان مجاهدین خلق از نزدیک آشنا شد. او در دوران زندان تحت‌تأثیر مجاهدین به‌ویژه [[مسعود رجوی|'''مسعود رجوی''']] قرار گرفت و به مجاهدین خلق پیوست. حمید اسدیان پس از انقلاب ضدسلطنتی در بخش‌های مختلفی چون نشریه مجاهد، فرماندهی نیروهای [[میلیشیا|'''میلیشیا''']]، واحد تحقیق شهدای مجاهدین فعالیت داشت. حمید اسدیان با آغاز مبارزه مسلحانه و پایان امکان فعالیت مسالمت‌آمیز، پس از ماه‌ها زندگی مخفی در سال ۱۳۶۱ از ایران خارج شد. او تا سال ۱۳۹۹، مسئولیت‌های زیادی را به ویژه در زمینه‌‌های ادبی و فرهنگی به عهده داشت. حمید اسدیان در روز ۲۳ آذر ۱۳۹۹ در اثر بیماری [[ویروس کرونا در ایران|کرونا]] درگذشت. از آثار وی می‌توان از مجموعه‌شعرهایی چون خشم پرتلاطم نهنگان، هول در صبح عاشقان، پرنده‌ی زندان، اشرفی‌ها و ... نام برد.


== زندگی‌نامه حمید اسدیان ==
== زندگی‌نامه حمید اسدیان ==
[[پرونده:کاظم مصطفوی.JPG|جایگزین=حمید اسدیان|بندانگشتی|220x220پیکسل|حمید اسدیان]]
حمید اسدیان در سال ۱۳۲۹، در همدان متولد شد و از نوجوانی به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی روی آورد.  
حمید اسدیان در سال ۱۳۲۹، در همدان متولد شد و از نوجوانی به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی روی آورد.  


=== '''آغاز نویسندگی''' ===
=== '''آغاز نویسندگی''' ===
نخستین آموزگار قصه‌نویسی حمید اسدیان مادر بزرگش بود که در پای کرسی در زمستان‌های سرد همدان برای او قصه می‌گفت. حمید اسدیان درباره آغاز قصه‌نویسی‌اش گفته است:<blockquote>«وقتی که بزرگ‌تر، یعنی وقتی ده دوازده ساله شدم، رفتم یک ورقه‌ی بزرگ امتحانی را خریدم. با چند بار تا کردن تا آن‌جا کوچکش کردم که شد اندازه‌ی یک نصفه کتاب، با سوزن آن را از میانه دوختم و مثلاً کتابچه‌ای روبه‌راه کردم و صفحه‌ی اولش نوشتم: چند قصه اخلاقی و خنده‌دار از حمید اسدیان، بعد هم امضا کردم و این شد آغاز قصه‌نویسی‌ام.» </blockquote>
نخستین آموزگار قصه‌نویسی حمید اسدیان مادر بزرگش بود که در پای کرسی در زمستان‌های سرد همدان برای او قصه می‌گفت. حمید اسدیان درباره آغاز قصه‌نویسی‌اش گفته است:<blockquote>«اولین آموزگار قصه‌نویسی‌ام، مادر بزرگم بود. زمستان‌های همدان بسیار سرد است. توی برخی اتاق‌ها چاله‌ای کنده‌اند که زمستان‌ها ذغال می‌ریزند و کرسی را به راه می‌کنند. مادر بزرگم برای این‌که سرم را گرم کند، شروع به قصه‌گفتن می‌کرد و من کودکانه چه لذتی می‌بردم!. وقتی که بزرگ‌تر، یعنی وقتی ده دوازده ساله شدم، رفتم یک ورقه‌ی بزرگ امتحانی را خریدم. با چند بار تا کردن تا آن‌جا کوچکش کردم که شد اندازه‌ی یک نصفه کتاب، با سوزن آن را از میانه دوختم و مثلاً کتابچه‌ای روبه‌راه کردم و صفحه‌ی اولش نوشتم: چند قصه اخلاقی و خنده‌دار از حمید اسدیان، بعد هم امضا کردم و این شد آغاز قصه‌نویسی‌ام.» </blockquote>


=== سبک، نویسندگی ===
=== سبک، نویسندگی ===
خط ۵۳: خط ۵۴:


== ورود به دنیای شعر ==
== ورود به دنیای شعر ==
[[پرونده:حمید اسدیان؛9.jpg|جایگزین=حمید اسدیان|بندانگشتی|230x230پیکسل|حمید اسدیان]]
حمید اسدیان تا آخر دوران دبیرستان، هنوز به سمت شعر و شاعری کشیده نشده بود و اصلاً در خانواده پدری و مادری‌اش هم کسی شاعر نبود. شعر و شاعری او روزی درحال بازگشت از مدرسه به‌صورت ناگهانی اتفاق افتاده بود. خودش در این‌باره می‌گوید:<blockquote>«داستان شاعر شدنم هم مقداری عجیب است. در خانواده پدری و مادری‌ام اصلاً کسی شاعر نبود. تا کلاس سوم دبیرستان یعنی ۱۶ سالگی هم حتی یک‌بار هوس شاعر شدن به کله‌ام نزده بود. یک روز داشتم از مدرسه می‌آمدم. باران گرفت و من خیس شدم. رفتم زیر درختی ایستادم. قطره‌های باران به سر و لباسم می‌چکید. درست در همین لحظه‌ی مقدس بود که فرشته‌ای نازل شد، من البته ندیدمش ولی من را شاعر کرد و رفت. به همین سادگی...»</blockquote>
حمید اسدیان تا آخر دوران دبیرستان، هنوز به سمت شعر و شاعری کشیده نشده بود و اصلاً در خانواده پدری و مادری‌اش هم کسی شاعر نبود. شعر و شاعری او روزی درحال بازگشت از مدرسه به‌صورت ناگهانی اتفاق افتاده بود. خودش در این‌باره می‌گوید:<blockquote>«داستان شاعر شدنم هم مقداری عجیب است. در خانواده پدری و مادری‌ام اصلاً کسی شاعر نبود. تا کلاس سوم دبیرستان یعنی ۱۶ سالگی هم حتی یک‌بار هوس شاعر شدن به کله‌ام نزده بود. یک روز داشتم از مدرسه می‌آمدم. باران گرفت و من خیس شدم. رفتم زیر درختی ایستادم. قطره‌های باران به سر و لباسم می‌چکید. درست در همین لحظه‌ی مقدس بود که فرشته‌ای نازل شد، من البته ندیدمش ولی من را شاعر کرد و رفت. به همین سادگی...»</blockquote>


خط ۶۴: خط ۶۷:


== دستگیری و زندان ==
== دستگیری و زندان ==
[[پرونده:حمید اسدیان؛2.jpg|جایگزین=حمید اسدیان|بندانگشتی|250x250پیکسل|حمید اسدیان]]
حمید اسدیان در سال ۱۳۵۰، به شکل خودجوش تصمیم گرفت برای آشنایی با جنبش‌‌های آزادی‌بخش و فراگرفتن آموزش‌های مبارزاتی و چریکی به فلسطین برود. او در دبی مدتی در یک هتل مشغول کار شد، اما لو رفت و در فروردین ۱۳۵۱، به درخواست ساواک شاه دستگیر شد و پس از چند ماه از زندان دبی به تهران و کمیته ضدخرابکاری ساواک انتقال یافت.   
حمید اسدیان در سال ۱۳۵۰، به شکل خودجوش تصمیم گرفت برای آشنایی با جنبش‌‌های آزادی‌بخش و فراگرفتن آموزش‌های مبارزاتی و چریکی به فلسطین برود. او در دبی مدتی در یک هتل مشغول کار شد، اما لو رفت و در فروردین ۱۳۵۱، به درخواست ساواک شاه دستگیر شد و پس از چند ماه از زندان دبی به تهران و کمیته ضدخرابکاری ساواک انتقال یافت.   


خط ۷۳: خط ۷۷:


== پس از انقلاب ضدسلطنتی ==
== پس از انقلاب ضدسلطنتی ==
[[پرونده:حمید اسدیان7.JPG|جایگزین=حمید اسدیان|بندانگشتی|215x215پیکسل|حمید اسدیان]]
حمید اسدیان پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب ضدسلطنتی''']] در هیأت تحریریه‌ی نشریه مجاهد فعالیت می‌کرد. او هم‌چنین در بخش محلات مجاهدین خلق فرماندهی چند واحد از نیروهای میلیشیای مجاهدین را برعهده داشت.<ref name=":1">[https://besoyehazadi.com/2020/12/16/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%BA-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D9%88-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87%D9%94-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87/ درگذشت دریغ انگیر شاعر و نویسنده‌ی مجاهد خلق حمید اسدیان - سایت بسوی آزادی]</ref>
حمید اسدیان پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب ضدسلطنتی''']] در هیأت تحریریه‌ی نشریه مجاهد فعالیت می‌کرد. او هم‌چنین در بخش محلات مجاهدین خلق فرماندهی چند واحد از نیروهای میلیشیای مجاهدین را برعهده داشت.<ref name=":1">[https://besoyehazadi.com/2020/12/16/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%BA-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D9%88-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87%D9%94-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87/ درگذشت دریغ انگیر شاعر و نویسنده‌ی مجاهد خلق حمید اسدیان - سایت بسوی آزادی]</ref>


خط ۱۰۷: خط ۱۱۲:


== خروج از ایران و کار تحقیقاتی ==
== خروج از ایران و کار تحقیقاتی ==
[[پرونده:حمید اسدیان؛8.JPG|جایگزین=حمید اسدیان|بندانگشتی|220x220پیکسل|حمید اسدیان]]
حمید اسدیان از سال ۱۳۶۱، که از ایران خارج شد و به ترکیه رفت، شروع به یک کار تحقیقاتی درباره‌ی زندان‌ها، شهیدان، شکنجه و از این قبیل مسائل کرد و خاطرات بسیاری از مجاهدین از بندرسته و خانواده‌ی شهیدان را گردآوری کرد؛ خاطرات آوارگی‌ها و عملیات‌های نظامی در شهر و کوه و جنگل و هرآن‌چه که واقع شده بود. این تحقیقات گردآوری‌شده، در مجموع بالغ بر ۱۵۰ جلد کتاب شد که یک گنجینه و منبع بسیار موثق و مستند برای تاریخ، از نسل ۱۳۶۰ به‌بعد بود، اما در بمباران‌های قرارگاه اشرف همگی از بین رفت. حمید اسدیان همین کار را پس از هجرت بزرگ مجاهدین از عراق به آلبانی کرد و خاطرات مجاهدین و آن‌چه بر سرشان آمده بود را در بیش ۱۳ کتاب گردآوری کرد.<ref name=":0" />  
حمید اسدیان از سال ۱۳۶۱، که از ایران خارج شد و به ترکیه رفت، شروع به یک کار تحقیقاتی درباره‌ی زندان‌ها، شهیدان، شکنجه و از این قبیل مسائل کرد و خاطرات بسیاری از مجاهدین از بندرسته و خانواده‌ی شهیدان را گردآوری کرد؛ خاطرات آوارگی‌ها و عملیات‌های نظامی در شهر و کوه و جنگل و هرآن‌چه که واقع شده بود. این تحقیقات گردآوری‌شده، در مجموع بالغ بر ۱۵۰ جلد کتاب شد که یک گنجینه و منبع بسیار موثق و مستند برای تاریخ، از نسل ۱۳۶۰ به‌بعد بود، اما در بمباران‌های قرارگاه اشرف همگی از بین رفت. حمید اسدیان همین کار را پس از هجرت بزرگ مجاهدین از عراق به آلبانی کرد و خاطرات مجاهدین و آن‌چه بر سرشان آمده بود را در بیش ۱۳ کتاب گردآوری کرد.<ref name=":0" />  


خط ۱۱۹: خط ۱۲۵:


== تعهد شاعر و تشکیلات مجاهدین ==
== تعهد شاعر و تشکیلات مجاهدین ==
[[پرونده:حمید اسدیان؛4.jpg|جایگزین=حمید اسدیان|بندانگشتی|225x225پیکسل|حمید اسدیان]]
حمید اسدیان در باره شعر و تعهد شاعر، حتی در تشکیلات مجاهدین گفته است که: <blockquote>«شعر مقوله‌ای انسانی-زبانی است و انسان به‌عنوان یک وجود آگاه نسبت به بیرون خود یعنی جهان هستی، واکنش نشان می‌دهد. مقوله‌ی تعهد به این‌جا مربوط می‌شود، نه به شعر و ادبیات یا هر هنر دیگری؛ انسان نسبت به خود متعهد است، بنابراین اول این‌که ما شعر متعهد نداریم. شاعر متعهد داریم. دوم این‌که من به دو تعهد، و نه یک تعهد بیرونی، معتقدم. در نقطه‌ی مقابل کسانی نیز هستند که قید تعهد بیرونی را می‌زنند و به یک تعهد صرف درونی و وجدانی متعهد می‌شوند. از این نقطه راه من از آنان جدا می‌شود. برای من مقولاتی مثل استثمار و قتل‌عام و شکنجه و آزادی‌کشی‌های جباران، موضوعات قابل‌ تحمل نیستند. حتی اگر انسانی هم پیدا شود که هم تعهد درونی و هم تعهد بیرونی را قبول داشته باشد، الزاماً شاعر نمی‌شود بکله می‌تواند یک فعال سیاسی خوب یا یک پزشک انسان‌دوست و یا یک مهندس برجسته باشد، اما برای شاعر شدن باید وارد مبحث زبان شود زیرا شعر موضوعی انسانی-زبانی است. اما من یک مجاهدم. یعنی مجاهدین را انتخاب کرده‌ام. این‌جا من تشکیلات را هووی ادبیات ندیده‌ام. یعنی یک‌طوری همان وجدان متعهد عمل می‌کند. من معتقدم که تشکیلات دست‌آورد بزرگی برای انسان‌ها است. اما هنرمند معتقد به تشکیلات باید با وجدان متعهد و تعهد زیبای درون خود، کار کند. دستوری و فرمایشی نیست. یک خلاقیت درون‌جوش است. و همین‌جا یک شهادت تاریخی بدهم؛ در تمام این سال‌ها ـ که نزدیک به پنج دهه است ـ حتی یک‌بار از مسعود رجوی ندیدم که دستوری و فرمانی بیاید که این‌طور بنویسم و یا آن‌طور و بقیه قضایا، مسعود با بقیه هم همین‌طور است.» </blockquote>
حمید اسدیان در باره شعر و تعهد شاعر، حتی در تشکیلات مجاهدین گفته است که: <blockquote>«شعر مقوله‌ای انسانی-زبانی است و انسان به‌عنوان یک وجود آگاه نسبت به بیرون خود یعنی جهان هستی، واکنش نشان می‌دهد. مقوله‌ی تعهد به این‌جا مربوط می‌شود، نه به شعر و ادبیات یا هر هنر دیگری؛ انسان نسبت به خود متعهد است، بنابراین اول این‌که ما شعر متعهد نداریم. شاعر متعهد داریم. دوم این‌که من به دو تعهد، و نه یک تعهد بیرونی، معتقدم. در نقطه‌ی مقابل کسانی نیز هستند که قید تعهد بیرونی را می‌زنند و به یک تعهد صرف درونی و وجدانی متعهد می‌شوند. از این نقطه راه من از آنان جدا می‌شود. برای من مقولاتی مثل استثمار و قتل‌عام و شکنجه و آزادی‌کشی‌های جباران، موضوعات قابل‌ تحمل نیستند. حتی اگر انسانی هم پیدا شود که هم تعهد درونی و هم تعهد بیرونی را قبول داشته باشد، الزاماً شاعر نمی‌شود بکله می‌تواند یک فعال سیاسی خوب یا یک پزشک انسان‌دوست و یا یک مهندس برجسته باشد، اما برای شاعر شدن باید وارد مبحث زبان شود زیرا شعر موضوعی انسانی-زبانی است. اما من یک مجاهدم. یعنی مجاهدین را انتخاب کرده‌ام. این‌جا من تشکیلات را هووی ادبیات ندیده‌ام. یعنی یک‌طوری همان وجدان متعهد عمل می‌کند. من معتقدم که تشکیلات دست‌آورد بزرگی برای انسان‌ها است. اما هنرمند معتقد به تشکیلات باید با وجدان متعهد و تعهد زیبای درون خود، کار کند. دستوری و فرمایشی نیست. یک خلاقیت درون‌جوش است. و همین‌جا یک شهادت تاریخی بدهم؛ در تمام این سال‌ها ـ که نزدیک به پنج دهه است ـ حتی یک‌بار از مسعود رجوی ندیدم که دستوری و فرمانی بیاید که این‌طور بنویسم و یا آن‌طور و بقیه قضایا، مسعود با بقیه هم همین‌طور است.» </blockquote>


خط ۱۲۵: خط ۱۳۳:


=== '''آزادگی و نوع‌دوستی''' ===
=== '''آزادگی و نوع‌دوستی''' ===
[[پرونده:حمید اسدیان؛5.JPG|جایگزین=حمید اسدیان|بندانگشتی|235x235پیکسل|حمید اسدیان]]
از خود کم کردن و دادن و افزودن به دیگران، برای حمید اسدیان تبدیل به یک نگرش فلسفی زیبا برای پاسخ به زندگی شده بود. حمید اسدیان به رسالت‌داشتن انسان معتقد بود؛ رسالت افزودن به زندگی، آفرینش ارزش‌ها برای گستردن مفاهیم زیباتر، برافروخت شمعی در آسمان مقاومت برای آزادی و مسئولیت‌شناسی در قبال اصالت و رسالت قلم، در این میان نوع‌دوست او بسیار برجسته بود.<ref name=":2" />  
از خود کم کردن و دادن و افزودن به دیگران، برای حمید اسدیان تبدیل به یک نگرش فلسفی زیبا برای پاسخ به زندگی شده بود. حمید اسدیان به رسالت‌داشتن انسان معتقد بود؛ رسالت افزودن به زندگی، آفرینش ارزش‌ها برای گستردن مفاهیم زیباتر، برافروخت شمعی در آسمان مقاومت برای آزادی و مسئولیت‌شناسی در قبال اصالت و رسالت قلم، در این میان نوع‌دوست او بسیار برجسته بود.<ref name=":2" />  


خط ۱۴۴: خط ۱۵۳:


== بیماری و درگذشت ==
== بیماری و درگذشت ==
[[پرونده:حمید اسدیان؛3.JPG|جایگزین=حمید اسدیان|بندانگشتی|208x208پیکسل|حمید اسدیان]]
حمید اسدیان در آذرماه ۱۳۸۸، به بیماری کرونا مبتلا شد. او در حالی که برخی از بیماری‌های زمینه‌ای هم داشت، ۳ هفته نیز درگیر نبرد سخت و سنگین با بیماری کرونا بود. حمید اسدیان سرانجام در ۲۳ آذرماه ۱۳۹۹، پس از نیم قرن مبارزه، در بیمارستانی در آلبانی درگذشت.  
حمید اسدیان در آذرماه ۱۳۸۸، به بیماری کرونا مبتلا شد. او در حالی که برخی از بیماری‌های زمینه‌ای هم داشت، ۳ هفته نیز درگیر نبرد سخت و سنگین با بیماری کرونا بود. حمید اسدیان سرانجام در ۲۳ آذرماه ۱۳۹۹، پس از نیم قرن مبارزه، در بیمارستانی در آلبانی درگذشت.  


خط ۱۵۲: خط ۱۶۲:
از آثار حمید اسدیان تا کنون حدود ۴۰ کتاب شامل ۱۵ کتاب شعر، ۱۱ کتاب قصه، ۲ نمایشنامه و ۹ تحقیق و نقد و نظر منتشر شده است.<ref name=":0" />  
از آثار حمید اسدیان تا کنون حدود ۴۰ کتاب شامل ۱۵ کتاب شعر، ۱۱ کتاب قصه، ۲ نمایشنامه و ۹ تحقیق و نقد و نظر منتشر شده است.<ref name=":0" />  


حمید اسدیان که در بسیاری از آثارش با نام «کاظم مصطفوی» شناخته می‌شود، هم‌چنین دارای نوشته‌ها، کتاب‌ها و مقالات و مصاحبه‌های منتشرناشده‌ی زیادی به‌ویژه با زندانیان در مورد زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها و قتل‌عام و نیز خاطرات زندان خودش در زمان شاه است.<ref name=":3" />  
حمید اسدیان که در بسیاری از آثارش با نام «کاظم مصطفوی» شناخته می‌شود، هم‌چنین دارای نوشته‌ها، کتاب‌ها و مقالات و مصاحبه‌های منتشرناشده‌ی زیادی به‌ویژه با زندانیان در مورد زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها و قتل‌عام و نیز خاطرات زندان خودش در زمان شاه است.<ref name=":3" />
 
[[پرونده:خطابه سنگ و پیشانی و فریاد.JPG|جایگزین=خطابه سنگ و پیشانی و فریاد|بندانگشتی|225x225پیکسل|خطابه سنگ و پیشانی و فریاد]]
برخی از آثار منتشر شده‌ی حمید اسدیان به شرح زیر است:
برخی از آثار منتشر شده‌ی حمید اسدیان به شرح زیر است:


خط ۱۷۳: خط ۱۸۳:
* هزاره‌ی آوارگی ماهی
* هزاره‌ی آوارگی ماهی
* آوازهای بی‌آوازه
* آوازهای بی‌آوازه
[[پرونده:پرواز خاطره‌ها؛.JPG|جایگزین=پرواز خاطره‌ها|بندانگشتی|245x245پیکسل|پرواز خاطره‌ها]]


=== '''قصه''' ===
=== '''قصه''' ===
خط ۱۹۱: خط ۲۰۲:
* تصویرهای سوخته در شعله‌های آینه
* تصویرهای سوخته در شعله‌های آینه
* مصیبت‌های بازیگران فراموش‌کار
* مصیبت‌های بازیگران فراموش‌کار
[[پرونده:شکنجه و شکنجه گر.jpg|جایگزین=شکنجه و شکنجه‌گر|بندانگشتی|210x210پیکسل|شکنجه و شکنجه‌گر]]


=== '''مقاله، گزارش و تحقیق''' ===
=== '''مقاله، گزارش و تحقیق''' ===
خط ۴۴۰: خط ۴۵۲:


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
 
[[پرونده:با شقیقه ای از شقایق.jpg|جایگزین=با شقیقه‌ای از شقایق|بندانگشتی|250x250پیکسل|با شقیقه‌ای از شقایق]]
'''این جهان ما نیست'''
'''این جهان ما نیست'''


۸٬۷۶۷

ویرایش

منوی ناوبری