کاربر:Khosro/صفحه تمرین1
| شناسنامه | ||
|---|---|---|
| نام کامل | میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی | |
| لقب | آیتالله العظمی خلیلی تهرانی، مرجع مشروطه | |
| زادروز | ۱۲۳۰ ه.ق / ۱۱۹۴ ه.ش / ۱۸۱۵ م | |
| زادگاه | نجف اشرف، عراق | |
| تاریخ مرگ | ۲۲ شوال ۱۳۲۶ ه.ق / ۲ آبان ۱۲۸۷ ه.ش / ۲۴ اکتبر ۱۹۰۸ م | |
| محل مرگ | مسجد سهله، نجف اشرف، عراق | |
| آرامگاه | حرم حضرت علی(ع)، نجف اشرف | |
| خویشاوندان سرشناس | حاج میرزا خلیل تهرانی (پدر) • عباس خلیلی (برادرزاده) • سیمین بهبهانی (نوهدختری) | |
| دین | اسلام | |
| مذهب | شیعه اثناعشری | |
| پیشه | فقیه، مجتهد، مرجع تقلید، مدرّس حوزه علمیه نجف | |
| اطلاعات سیاسی | ||
| پستها | یکی از مراجع ثلاثه نجف (همراه آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی) • رهبر دینی نهضت مشروطه ایران (۱۳۲۴–۱۳۲۶ ق) | |
| اطلاعات علمی و مذهبی | ||
| استادان | شیخ محمدحسن نجفی• شیخ مرتضی انصاری • حاج میرزا خلیل تهرانی (پدر) • حاج ملا علی خلیلی • ملا محمد خلیلی (برادر) | |
| شاگردان | میرزا حسین نائینی • شیخالشریعه اصفهانی • شیخ محمدحسین کاشفالغطاء • شیخ مرتضی آشتیانی و … | |
| کتابها | ذریعة الوداد فی شرح نجاة العباد • حاشیه بر مکاسب و رسائل • رساله عملیه • رساله در غصب، اجاره، بیع و خیارات • تقریرات دروس | |
|
| ||
میرزا حسین خلیلی تهرانی، (متولد ۱۲۳۰ هـ. ق، نجف اشرف - درگذشته شوال ۱۳۲۶ هـ. ق، مسجد سهله نجف) فقیه برجسته امامی و یکی از مراجع تقلید شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری بود که نقش کلیدی در جنبش مشروطه ایران ایفا کرد. وی فرزند حاج میرزا خلیل تهرانی، پزشک مشهور شیعه و از خاندان خلیلی تهرانی، بود که نسبش به بیتهای حوزوی مهم میرسد. میرزا حسین در دامان پدر و برادرش حاج ملاعلی خلیلی، علوم مقدماتی و سطح را فرا گرفت و سپس در محضر استادانی چون محمدحسن نجفی (صاحب جواهر، متوفی ۱۲۶۶ هـ. ق) و شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱ هـ. ق) به اجتهاد رسید. او اجازه روایت از علمایی مانند مولی زینالعابدین گلپایگانی دریافت کرد و به تدریس فقه در نجف پرداخت، جایی که احاطهاش بر فروع فقهی و قدرت بیانش ستوده شدهاست. او پس از وفات شیخ محمدحسین کاظمی (۱۳۰۸ هـ. ق) و میرزای شیرازی (۱۳۱۲ هـ. ق)، به مرجعیت رسید و مقلدانی در ایران، هند، عراق و دیگر بلاد اسلامی داشت. شاگردان برجستهای چون آقاضیاءالدین عراقی، آقاحسین نجمآبادی، سیدمیرزاآقا دولتآبادی، سیدمحمد لواسانی، شیخ مرتضی آشتیانی، میرزاعلیاکبر همدانی، شیخ محمد طالقانی و شیخ محمدحسین کاشفالغطاء از درس او بهره بردند.
میرزا حسین خلیلی تهرانی در عرصه سیاسی به مسائل اجتماعی ایران حساس بود. در سال ۱۳۲۱ هـ.ق. همراه آخوند خراسانی، علیه سیاستهای میرزا علیاصغر خان اتابک (امینالسلطان) موضع گرفت و حتی او را تکفیر کرد که منجر به عزل صدراعظم شد. با آغاز نهضت مشروطه، میرزا حسین خلیلی تهرانی به همراه آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی (مراجع ثلاث)، از آن حمایت کرد. هدفشان حفظ اسلام، دفع استبداد و مقابله با نفوذ خارجی بود. قانون اساسی را تنفیذ کردند و با نامهها و تلگرامها، مجلس را تقویت نمودند. پس از به توپ بستن مجلس در سال ۱۳۲۶ هـ.ق. طرد محمدعلی شاه را واجب، مالیات به او را حرام و تلاش برای مشروطه را جهاد در رکاب امام زمان دانستند. مدرسهاش در نجف محل گردهمایی ایرانیان مشروطهخواه شد. برخی منابع به انحرافات در نهضت اشاره کرده و ادعا میکنند وی در اواخر عمر از حمایت پشیمان بود، هرچند این ادعا فاقد سند مکتوب است. همچنین شایعاتی مبنی بر مسموم شدن وی توسط مخالفان مشروطه، مانند نزدیکان شیخ فضلالله نوری، وجود دارد که مرگش را مشکوک میسازد.
میرزا حسین خلیلی تهرانی فردی متقی، خوشاخلاق و رئوف بود که به عبادت در مساجد کوفه و سهله، پیادهروی به کربلا و قرائت ادعیه مداومت داشت. آثار عامالمنفعهای چون زایرسرا، دو مدرسه علمیه و قناتی در نجف از خود بر جای گذاشت. تألیفاتش شامل ذریعةالوداد (شرح نجاةالعباد)، حاشیه بر رسائل عملیه، کتابهای غصب و اجاره، رسالاتی در بیع و خیارات، و تقریرات دروس شاگردان است. برخی فتواهایش در مجمعالرسائل چاپ شده. خاندانش، از جمله برادرزادهاش عباس خلیلی (پدر سیمین بهبهانی)، در فعالیتهای سیاسی مانند نهضت اسلامی علیه اشغال عراق توسط انگلیس در جنگ جهانی اول ادامه یافت. میرزا حسین در مسجد سهله وفات یافت و در نجف دفن شد؛ مراسم سوگواری گستردهای در ایران، هند و عراق برگزار گردید و بازار تهران چند روز تعطیل شد. نقش وی در مشروطه، مرجعیت و تربیت فقها، او را به یکی از شخصیتهای برجسته تاریخ شیعه تبدیل کردهاست.[۱][۲][۳][۴][۵]
تولد، خاندان و تحصیلات اولیه
میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی، معروف به حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، در سال ۱۲۳۰ هجری قمری (۱۱۹۴ هجری شمسی / ۱۸۱۵ میلادی) در شهر نجف اشرف به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا خلیل تهرانی، طبیب مشهور شیعه و از علمای برجسته عصر خود بود که در نجف طبابت میکرد و از شاگردان سید محمد مجاهد (متوفی ۱۲۴۲ ق) بهشمار میرفت. خاندان خلیلی تهرانی از سادات حسینی و از بیتهای علمی معتبر تهران و نجف بودند که نسبشان به شیخ بهایی و علامه مجلسی نیز میرسید. مادر میرزا حسین، دختر عموی پدرش بود و این پیوند خانوادگی، جایگاه علمی و اجتماعی خاندان را تقویت کرده بود.
حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی از کودکی در محیط علمی نجف رشد کرد. علوم مقدماتی و ادبیات عرب را نزد پدرش حاج میرزا خلیل و عمویش حاج ملا علی خلیلی (که از اساتید برجسته نجف بود) فرا گرفت. سپس در درس برادر بزرگترش ملا محمد خلیلی شرکت کرد و بخش مهمی از سطوح عالی فقه و اصول را از او آموخت. هوش سرشار و پشتکار او باعث شد در جوانی به درجه اجتهاد نزدیک شود.
پس از تکمیل دروس سطح، میرزا حسین به حلقه درس بزرگترین فقهای عصر خود پیوست. او سالها در محضر شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر الکلام، متوفی ۱۲۶۶ ق) و شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱ ق) حضور یافت و از هر دو اجازه اجتهاد گرفت. همچنین اجازه روایت از مولی زینالعابدین سلماسی گلپایگانی و چندین عالم دیگر دریافت کرد. او در فقه و اصول به مقامی رسید که بسیاری از معاصرانش او را «اعلم عصر» میدانستند.[۱][۲]
تدریس، شاگردان و ویژگیهای علمی
حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی پس از وفات شیخ انصاری، خود به تدریس خارج فقه و اصول در نجف پرداخت. درس او از پررونقترین درسهای حوزه نجف در دهههای پایانی قرن سیزدهم قمری بود. قدرت بیان، تسلط بر فروع فقهی و دقت در استنباط، از ویژگیهای بارز او بهشمار میرفت. شاگردان برجستهاش عبارت بودند از:
- آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (صاحب کفایة الأصول)
- آقا ضیاءالدین عراقی
- شیخالشریعه اصفهانی
- میرزا محمدحسین نائینی
- آقا حسین بروجردی (در مراحل اولیه)
- آقا حسین نجمآبادی
- سید میرزا آقا دولتآبادی
- سید محمد لواسانی
- شیخ مرتضی آشتیانی
- میرزا علیاکبر همدانی یزدی
- شیخ محمد طالقانی
- شیخ محمدحسین کاشفالغطاء
بسیاری از این شاگردان بعدها خود به مرجعیت عام رسیدند و حوزه نجف را در قرن چهاردهم هجری رهبری کردند.[۱][۲]
حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی در زهد، تقوا و سادهزیستی شهره بود. هر هفته پیاده به کربلا و کوفه میرفت، شبهای جمعه را در مسجد سهله به عبادت میگذراند و مداومت بر قرائت دعای کمیل و ندبه داشت. او در اواخر عمر، از شدت ضعف جسمانی گاهی بر دوش شاگردانش به مسجد میرفت اما هرگز درس را تعطیل نکرد.[۳][۴]
رسیدن به مرجعیت عام
پس از وفات میرزای شیرازی بزرگ (۲۰ جمادیالثانی ۱۳۱۲ ق / ۲۴ آذر ۱۲۷۳ شمسی) و سپس شیخ محمدحسین کاظمی بروجردی (۱۳۰۸ ق)، مرجعیت عام شیعیان بهتدریج به سه تن منتقل شد: آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی و شیخ عبدالله مازندرانی. میرزا حسین در این میان به دلیل احاطه کامل بر فقه و اصول و شهرت زهد و تقوا، بخش قابل توجهی از مقلدان ایران، عراق، هند، بحرین و مناطق دیگر را به خود جذب کرد. رساله عملیه او در موضوعات مختلف فقهی در ایران و هند بارها چاپ و منتشر شد و بسیاری از وجوهات شرعی به نجف و به دست او میرسید.[۱][۲]
نخستین فعالیتهای سیاسی
حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی از همان ابتدا نسبت به اوضاع سیاسی ایران حساسیت بالایی داشت. در سال ۱۳۲۱ قمری، هنگامی که میرزا علیاصغر خان اتابک (امینالسلطان) برای بار دوم به صدارت رسید و سیاستهای ضددینی و نزدیکی آشکار به روسیه را در پیش گرفت، میرزا حسین خلیلی همراه آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی فتوای تکفیر او را صادر کردند. این فتوا که در نجف و شهرهای ایران پخش شد، چنان فشار عمومی ایجاد کرد که مظفرالدین شاه ناچار به عزل امینالسلطان شد و او را به تبعید فرستاد. این نخستین تجربه موفق مراجع نجف در دخالت مستقیم در سیاست ایران و نشاندهنده قدرت مرجعیت شیعه در آن دوره بود.[۱][۳]
حمایت قاطع از جنبش مشروطه
با آغاز اعتراضات علیه عوارض گمرکی و ضرب و شتم تجار تهران (۱۳۲۴ ق)، میرزا حسین خلیلی همراه آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی بهطور کامل در کنار جنبش مشروطه قرار گرفت. مراجع ثلاثه در تلگرافها و نامههای متعدد خود اهداف زیر را اعلام کردند:
- حفظ استقلال ایران در برابر نفوذ روسیه و انگلیس
- دفع استبداد داخلی
- اجرای احکام شرع مقدس اسلام
- تأسیس عدالتخانه و سپس مجلس شورای ملی
پس از صدور فرمان مشروطیت (۱۴ جمادیالثانی ۱۳۲۴ ق / ۵ مرداد ۱۲۸۵ شمسی)، میرزا حسین به همراه دو مرجع دیگر قانون اساسی بلژیکی (متتم اول) و متمم آن را تنفیذ شرعی کردند و اعلام داشتند که نظارت فقها بر قوانین مجلس واجب شرعی است.
او در دوره اول مجلس، هرگاه اختلاف یا انحراف رخ میداد، تلگرافهای پیدرپی مراجع نجف به تهران میرسید و نمایندگان را به رعایت حدود شرع فرا میخواند. مدرسه علمیه میرزا حسین در نجف به پاتوق اصلی مشروطهخواهان ایرانی تبدیل شده بود و بسیاری از فعالان سیاسی تهران، تبریز و اصفهان در آنجا با او دیدار میکردند.[۳][۴]
واکنش به استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس
پس از به توپ بستن مجلس در ۲۳ جمادیالاول ۱۳۲۶ قمری (۲ تیر ۱۲۸۷ شمسی) توسط محمدعلی شاه و کشتار مشروطهخواهان، میرزا حسین خلیلی همراه آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی فتوای تاریخی زیر را صادر کردند:
«اطاعت محمدعلی شاه واجب نیست، پرداخت مالیات به دولت او حرام است، دفاع از مشروطه و مجلس جهاد فی سبیلالله و در رکاب حضرت صاحبالزمان (عج) محسوب میشود.»
این فتوا که در سراسر ایران پخش شد، مشروعیت دینی فوقالعادهای به مقاومت مشروطهخواهان در تبریز، رشت و اصفهان داد و نقش تعیینکنندهای در پیروزی نهایی مشروطه دوم (تیر ۱۲۸۸ شمسی / ذیقعده ۱۳۲۷ ق) داشت.[۱][۳]
شبهه انحراف مشروطه و موضع میرزا حسین در اواخر عمر
در ماههای پایانی حیات میرزا حسین خلیلی تهرانی (۱۳۲۶ ق)، برخی اخبار نگرانکننده از تهران به نجف میرسید: نفوذ بابیت و بهائیت در انجمنهای مخفی، ترویج افکار لائیک در روزنامهها، و رفتارهای خلاف شرع برخی نمایندگان مجلس دوم. مراجع نجف، بهویژه آخوند خراسانی و میرزا حسین، چندین تلگراف شدیداللحن به تهران فرستادند و هشدار دادند که اگر این انحرافات ادامه یابد، حمایت خود را قطع خواهند کرد.
با این حال، هیچ سند مکتوبی (نه تلگراف، نه نامه، نه رساله) از میرزا حسین خلیلی یا آخوند خراسانی باقی نمانده که در آن صراحتاً از مشروطه اعلام برائت کرده باشند یا آن را حرام اعلام کرده باشند. آنچه بعدها در برخی کتب و خاطرات مخالفان مشروطه (مانند شیخ فضلالله نوری و طرفدارانش) نقل شده، عمدتاً شایعه و بزرگنمایی است. منابع معتبر تأکید دارند که میرزا حسین تا آخرین روزهای عمر، دفاع از مجلس و قانون اساسی را واجب شرعی میدانست و تنها نسبت به انحرافات احتمالی هشدار میداد، نه اصل نظام مشروطه.[۱][۳]
درگذشت و شایعات مسمومیت
میرزا حسین خلیلی تهرانی در شب دوشنبه ۲۲ شوال ۱۳۲۶ قمری (۲ آبان ۱۲۸۷ شمسی / ۲۴ اکتبر ۱۹۰۸ میلادی) پس از اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد سهله نجف، ناگهان دچار ضعف شدید شد و در همان مسجد درگذشت. پیکرش با احترام بسیار به نجف منتقل و در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) به خاک سپرده شد.
مرگ ناگهانی او در ۹۶ سالگی، در حالی که تا لحظه آخر درس و عبادت را ترک نکرده بود، شایعاتی مبنی بر مسمومیت به وجود آورد. برخی مشروطهخواهان تندرو معتقد بودند عوامل شیخ فضلالله نوری یا دربار محمدعلی شاه او را مسموم کردهاند؛ در مقابل، مخالفان مشروطه این شایعه را ساخته و پرداخته مشروطهخواهان برای بدنام کردن استبداد صغیر میدانستند. هیچیک از این دو ادعا تاکنون با سند معتبر ثابت نشدهاست.
خبر وفات او سراسر جهان تشیع را متأثر کرد. بازار تهران چندین روز تعطیل شد، مجالس ترحیم گستردهای در نجف، کربلا، کاظمین، قم، مشهد، اصفهان، تبریز، بمبئی و حتی شهرهای عراق برگزار گردید و روزنامههای حبلالمتین و روحالقدس هند مقالات متعددی در رثای او منتشر کردند.[۱][۳][۴]
آثار عامالمنفعه و تألیفات
میرزا حسین خلیلی تهرانی در طول حیات خود آثار خیریه متعددی از خود به یادگار گذاشت:
- ساخت دو باب مدرسه علمیه بزرگ در نجف (یکی از آنها هنوز به نام «مدرسه خلیلی» شناخته میشود)
- احداث زائرسرای بزرگ برای زائران ایرانی
- حفر قنات خلیلی در نجف که تا سالها آب شرب حوزه را تأمین میکرد.
- وقف املاک و باغات متعدد برای طلاب و نیازمندان
تألیفات و تقریرات او عبارتند از
- ذریعة الوداد فی شرح نجاة العباد آیتالله العظمی بروجردی (چاپ سنگی)
- حاشیه بر رسائل و مکاسب شیخ انصاری
- رساله در غصب، اجاره، بیع و خیارات
- رساله عملیه (چندین بار در ایران و هند چاپ شد)
- مجموعه فتاوا (در ضمن مجمعالرسائل)
- تقریرات دروس او توسط شاگردانش (مانند آقا ضیاء عراقی و میرزا علیاکبر یزدی)[۱][۲]
خاندان و نسل بعدی
خاندان خلیلی تهرانی پس از میرزا حسین نیز در عرصه علم و سیاست فعال ماندند. از جمله:
- حاج ملا علی خلیلی (عموی میرزا حسین): فقیه برجسته نجف
- عباس خلیلی (برادرزاده میرزا حسین): مدیر روزنامهافکن روزنامه اقدام تهران، از رهبران نهضت ضداستعماری عراق در سالهای ۱۹۱۴–۱۹۱۸ م
- سیمین بهبهانی (نوهدختری عباس خلیلی و نتیجه میرزا حسین): شاعره نامی ایران
- دکتر محمد مصدق (از طریق پیوندهای خانوادگی با خاندان خلیلی مرتبط بود)
این خاندان تا دهههای بعد نیز در مبارزه با استبداد و استعمار نقشآفرینی کردند.[۵]
جایگاه تاریخی و میراث
میرزا حسین خلیلی تهرانی یکی از آخرین حلقههای زنجیره مراجع بزرگ نجف در قرن سیزدهم قمری بود که توانست مرجعیت دینی را با مسئولیت اجتماعی و سیاسی پیوند زند. حمایت بیچونوچرای او از نهضت مشروطه، همراه با آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی، نقش تعیینکنندهای در پیروزی انقلاب مشروطیت و تثبیت نظام پارلمانی در ایران داشت. او نشان داد که مرجعیت شیعه میتواند همزمان حافظ شریعت و مدافع آزادی و عدالت باشد.
وفات او در حساسترین برهه تاریخی مشروطه (چهار ماه پس از به توپ بستن مجلس و هشت ماه پیش از فتح تهران) خلأ بزرگی در رهبری دینی نهضت ایجاد کرد، اما فتاوا و شاگردانش راه را برای پیروزی نهایی مشروطه هموار ساختند. میرزا حسین خلیلی تهرانی امروز به عنوان «مرجع مشروطه»، «فقیه جهادگر» و یکی از معماران اصلی نظام مشروطه ایران شناخته میشود.[۱][۳][۴]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ ۱٫۹ تهرانی حاج میرزاحسین خلیلی - دانشنامه جهان اسلام
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ حسین خلیلی تهرانی - پژوهه 1
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ فعالیتهای سیاسی میرزا حسین خلیلی تهرانی - پژوهه 2
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ آیت الله حاج میرزاحسین خلیلی تهرانی - تبیان
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ تخته پارهای رها بر موج مدرنیته؛ مروری بر سابقه حوزوی ـ سیاسی خاندان پدری سیمین بهبهانی - دین آنلاین