۲٬۶۸۱
ویرایش
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
با روی کار آمدن '''[[محمدرضا پهلوی]]''' سیاست دولت در ارتباط با خوانین عوض شد، به صورتی که دولت در برخی از مناطق مجبور شد بر خلاف سیاست رضاشاه عمل کند؛ و برقراری نظم و امنیت را به عهدهی خانها بگذارد. عاقبت این سیاست افزایش قدرت و نفوذ خانها بود که به دنبال آن دوباره سرنوشت مردم بلوچستان به دست خانها افتاد؛ و به جای آبادانی سازندگی، مجدداً زور بر آنها و بختشان حاکم. نظام اقتصادی حاکم بر جامعه معیشتی بود. نظام اجتماعی آمیختهای از زندگی عشایری و روستایی بود؛ و سرداران و خانها قدرت مطلقه بهشمار میآمدند؛ و همواره برای حفظ خود و گسترش قلمرو نفوذ، با همدیگر درگیر بودند. این دو اتحادیه تا سال ۱۳۳۰، عبارت بودند از لاشاریها و مبارکیها و همچنین ریگیها. | با روی کار آمدن '''[[محمدرضا پهلوی]]''' سیاست دولت در ارتباط با خوانین عوض شد، به صورتی که دولت در برخی از مناطق مجبور شد بر خلاف سیاست رضاشاه عمل کند؛ و برقراری نظم و امنیت را به عهدهی خانها بگذارد. عاقبت این سیاست افزایش قدرت و نفوذ خانها بود که به دنبال آن دوباره سرنوشت مردم بلوچستان به دست خانها افتاد؛ و به جای آبادانی سازندگی، مجدداً زور بر آنها و بختشان حاکم. نظام اقتصادی حاکم بر جامعه معیشتی بود. نظام اجتماعی آمیختهای از زندگی عشایری و روستایی بود؛ و سرداران و خانها قدرت مطلقه بهشمار میآمدند؛ و همواره برای حفظ خود و گسترش قلمرو نفوذ، با همدیگر درگیر بودند. این دو اتحادیه تا سال ۱۳۳۰، عبارت بودند از لاشاریها و مبارکیها و همچنین ریگیها. | ||
در چنین وضعیت و شرایط سیاسی-اجتماعی بود که سرگذشت دادشاه آغاز شد. | در چنین وضعیت و شرایط سیاسی-اجتماعی بود که سرگذشت دادشاه آغاز شد. طایفه دادشاه وابسته به یکی از خوانین به نام ایوب خان شیرانی بود. | ||
تهمت زدن به زن دادشاه و افترای رابطه نامشروع او با فردی به نام لالک، که از طرف سران مخالف دادشاه یعنی شیرانیها طراحی شده بود، بهانهای برای طغیان دادشاه و همکاری او با اتحادیه مخالف شیرانیها یعنی لاشاریها و مبارکیها شد. این اتحادیه | تهمت زدن به زن دادشاه و افترای رابطه نامشروع او با فردی به نام لالک، که از طرف سران مخالف دادشاه یعنی شیرانیها طراحی شده بود، بهانهای برای طغیان دادشاه و همکاری او با اتحادیه مخالف شیرانیها یعنی لاشاریها و مبارکیها شد. این اتحادیه قول حمایت و پشتیبانی به دادشاه دادند.<ref name=":0" /> | ||
=== وقایع ۵ سال نخست === | === وقایع ۵ سال نخست === | ||
[[پرونده:هسمر دادشاه1.JPG|جایگزین=همسر دادشاه|بندانگشتی|240x240پیکسل|همسر دادشاه]] | [[پرونده:هسمر دادشاه1.JPG|جایگزین=همسر دادشاه|بندانگشتی|240x240پیکسل|همسر دادشاه]] | ||
دادشاه از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۰، اقدام به انتقامجویی از دشمنانش در سفیدکوه کرد. او به دو دلیل به مسقط رفت؛ نخست کشتن لالک که به عمان فرار کرده بود، و دوم به خاطر تهیه و تدارک تجهیزات. دادشاه موفق شد لالک را بکشد و به بلوچستان برگردد. | دادشاه از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۰، اقدام به انتقامجویی از دشمنانش در سفیدکوه کرد. او به دو دلیل به مسقط رفت؛ نخست کشتن لالک که به عمان فرار کرده بود، و دوم به خاطر تهیه و تدارک تجهیزات. دادشاه موفق شد لالک را بکشد و به بلوچستان برگردد. پس از مرگ کمال پدر دادشاه در سال ۱۳۲۶، امکان صلح او با دشمنانش از بین رفت. دادشاه اقدام به تشکیل گروهی کرد. دادشاه بارها دشمنان خود از خوانین مسلط را مورد تهاجم قرار داده و غنایم را صرف تهیه تجهیزات گروه خود و گاهی هم صرف مستمندان میکرد. منابع مالی دادشاه علاوه بر غنایم، از راه کمکهای نظامی و مالی طائفه لاشاریها در بلوچستان ایران و پاکستان، تأمین میشد. به جز دستههای چریکی علی خان، نیروهای ژاندارمری نیز دادشاه را تعقیب می کردند، که بیشتر مواقع ناموفق بودند.<ref name=":0" /> | ||
=== وقایع ۵ سال دوم === | === وقایع ۵ سال دوم === | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
== فراز داستان دادشاه == | == فراز داستان دادشاه == | ||
[[پرونده:دادشاه7.JPG|جایگزین=عکسی از دادشاه|بندانگشتی|180x180پیکسل| | [[پرونده:دادشاه7.JPG|جایگزین=عکسی از دادشاه|بندانگشتی|180x180پیکسل|عکس بازسازی شده از دادشاه]] | ||
دولت تا پیش از سال ۱۳۳۶، قضیه دادشاه را جدی نمیگرفت؛ و دنبال هم نمی کرد، تا اینکه در اوایل سال ۱۳۳۶، مأمورین آمریکایی و ایرانی «اصل چهار» در تنگ سرحه، بین چابهار و ایرانشهر، توسط نیروهای دادشاه کشته شدند. ”اصل چهار” بنگاهی بود که آمریکاییان پس از جنگ جهانی دوم در ایران تأسیس کرده بودند تا بهوسیله آن به دولت ایران از لحاظ اقتصادی کمک کنند، اما در پشت این قضیه به دنبال یافتن نفت بودند. کشته شدن این مأموران، باعث واکنش شدید دولت مرکزی شد. به خاطر ناکام ماندن ژاندارمری در سرکوب دادشاه و نیروهایش، دولت با همدستی خوانین و خیانت آنان به دادشاه، توانست او را شکست بدهد.<ref name=":0" /> | دولت تا پیش از سال ۱۳۳۶، قضیه دادشاه را جدی نمیگرفت؛ و دنبال هم نمی کرد، تا اینکه در اوایل سال ۱۳۳۶، مأمورین آمریکایی و ایرانی «اصل چهار» در تنگ سرحه، بین چابهار و ایرانشهر، توسط نیروهای دادشاه کشته شدند. ”اصل چهار” بنگاهی بود که آمریکاییان پس از جنگ جهانی دوم در ایران تأسیس کرده بودند تا بهوسیله آن به دولت ایران از لحاظ اقتصادی کمک کنند، اما در پشت این قضیه به دنبال یافتن نفت بودند. کشته شدن این مأموران، باعث واکنش شدید دولت مرکزی شد. به خاطر ناکام ماندن ژاندارمری در سرکوب دادشاه و نیروهایش، دولت با همدستی خوانین و خیانت آنان به دادشاه، توانست او را شکست بدهد.<ref name=":0" /> | ||