حاج‌میرزا آقاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۰: خط ۷۰:
و از طرف دیگر، روسها با تكیه بر واقعه سفارت و قتل گریبایدوف (1243) توقعات بیشترى براى تحقق عهدنامه تركمان‌چاى داشتند. روسها در 1262 از حاجى میرزا آقاسى خواستند مجوز لنگر انداختن كشتیهاى جنگى آنان را در مرداب انزلى صادر كند تا پایگاه نظامى ثابت در سواحل جنوب دریاى خزر و به خصوص نزدیک استرآباد به دست آورند.
و از طرف دیگر، روسها با تكیه بر واقعه سفارت و قتل گریبایدوف (1243) توقعات بیشترى براى تحقق عهدنامه تركمان‌چاى داشتند. روسها در 1262 از حاجى میرزا آقاسى خواستند مجوز لنگر انداختن كشتیهاى جنگى آنان را در مرداب انزلى صادر كند تا پایگاه نظامى ثابت در سواحل جنوب دریاى خزر و به خصوص نزدیک استرآباد به دست آورند.


در مقابل، دولت ایران به‌توصیه حاجی‌میرزا آقاسى، میرزاحسین‌خان آجودانباشى را در رأس هیئتى از طریق عثمانى به اتریش، فرانسه و انگلستان اعزام كرد. اگرچه این اقدام به‌منظور مذاكره با دولت انگلستان بود، ولى حاجى میرزا آقاسى هدف دراز مدتى را پیش‌بینى كرده بود كه عبارت بود از ارتباط با فرانسه، استفاده از مستشاران نظامى، خرید اسلحه و جلب حمایت سیاسى فرانسه از ایران، از نوعى كه قرارداد فینكنشتاین در سى سال پیش فراهم آورده بود. قرارداد با بلژیك (1257/ میلادی 1841) و اسپانیا (1258/1842) از اقدامات حاجى میرزا آقاسى به شمار می‌رود.<ref name=":1">بانک اطلاعات رجال - [http://rijaldb.com/fa/5978/%D8%AD%D8%A7%D8%AC+%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7+%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C حاج میرزا آقاسی]</ref>
در مقابل، دولت ایران به‌توصیه حاجی‌میرزا آقاسى، میرزاحسین‌خان آجودانباشى را در رأس هیئتى از طریق عثمانى به اتریش، فرانسه و انگلستان اعزام كرد. اگرچه این اقدام به‌منظور مذاكره با دولت انگلستان بود، ولى حاجى میرزا آقاسى هدف دراز مدتى را پیش‌بینى كرده بود كه عبارت بود از ارتباط با فرانسه، استفاده از مستشاران نظامى، خرید اسلحه و جلب حمایت سیاسى فرانسه از ایران، از نوعى كه قرارداد فینكنشتاین در سى سال پیش فراهم آورده بود. قرارداد با بلژیك و اسپانیا در سال 1842 میلادی از اقدامات حاجى میرزا آقاسى به شمار می‌رود.<ref name=":1">بانک اطلاعات رجال - [http://rijaldb.com/fa/5978/%D8%AD%D8%A7%D8%AC+%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7+%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C حاج میرزا آقاسی]</ref>


== رابطه میرزا آقاسی و محمدشاه ==
== رابطه میرزا آقاسی و محمدشاه ==
خط ۹۴: خط ۹۴:
پس از یک سال می باید رسیدن                        کـه گـویا این حمل آن آفتـاب است<ref name=":3" />
پس از یک سال می باید رسیدن                        کـه گـویا این حمل آن آفتـاب است<ref name=":3" />


== پایان کار حاج میزا آقاسی  ==
== پایان کار و درگذشت حاج میرزا آقاسی ==
بعد از مرگ محمد شاه در سال 1264 هجری قمری و به دست گرفتن قدرت توسط مهدعلیا، حاج میرزا آقاسی بعد از چهارده سال صدارت در مراسم تشییع جنازه محمد شاه حاضر نشد و قصد رفتن به آذربایجان نمود که مردم مانع این اقدام وی شده و سرانجام، در حرم حضرت عبدالعظیم  و یکی از حجره­ های مدسه آنجا ساکن شد. او بعداً با تضمینی که از طرف ناصرالدین شاه تسبت به وی داده شد عازم عتبات گردید و بعد از حدود یک سال اقامت در عراق در رمضان سال 1265 هجری قمری در سن 68 سالگی فوت کرد.<ref name=":0" />
 
== توضیحات بیشتر: ==
حاج میرزا آقاسی پسر حاج میرزا مسلم ایروانی و از طایفه بیات ایروان بود. پدرش از ایروان با عشیره خود کوچ کرده در شهر ماکو اقامت گزید و زراعت می­ کرد.
 
بعد از بازگشت از عراق، به همدان و بعد آذربایجان رفت و چون از علوم دینی اطلاع کافی داشت میرزا عیسی قائم مقام، وی را به تعلیم فرزندش میرزا موسی خان گذاشت. خدمت در دستگاه قائم مقام بزرگ موجب گردید تا هر چند وقت به حضور عباس میرزا نائب السلطنه برسد.وی سپس مسؤولیت تربیت فرزندان عباس میرزا را به عهده گرفت.
 
در جریان جنگهای دوره دوم ایران و روسیه، حاج میرزا آقاسی به اسم معلم بهرام میرزا و جهانگیر میرزا همراه اردو بود.
 
در آغاز صدارت حاجی میرزا آقاسی، عزت نسا، دختر فتحعلی‌شاه، پس از مرگ شوهرش، به فرمان محمدشاه به ازدواج حاجی میرزا آقاسی درآمد.
 
در محاصره هرات در 1253، حاجی میرزا آقاسی نیز حضور داشت و بین او و میرزا آقاخان نوری (وزیر لشکر) اختلاف افتاد. این آغاز اختلاف بود، برخورد پایانی آنان، زمانی بود که اللّه‌قلی‌خان (فرزند عزت نسا خانم از شوهر اولش) تحت حمایت حاجی‌میرزا آقاسی، به هنگام بحرانی شدن حال محمدشاه در 1261ه.ق به بهانه حلول سال نو، از بروجرد به تهران آمد و در ارگ سلطنتی ساکن شد.میرزا آقاخان نوری برای مبارزه با حاجی، موضوع اللّه‌قلی‌خان را به سمع شاه رسانید و او دوباره به حکومت بروجرد فرستاده شد. حاجی‌میرزا آقاسی از شاه تقاضای اخراج میرزا آقاخان نوری را نمود و برای اعتراض به عمارت خود رفت و به کار مملکت نپرداخت. سرانجام، شاه تقاضای وی را پذیرفت و دستور داد میرزا آقاخان را چوب زدند و به کاشان تبعید کردند.
در محاصره هرات در 1253، حاجی میرزا آقاسی نیز حضور داشت و بین او و میرزا آقاخان نوری (وزیر لشکر) اختلاف افتاد. این آغاز اختلاف بود، برخورد پایانی آنان، زمانی بود که اللّه‌قلی‌خان (فرزند عزت نسا خانم از شوهر اولش) تحت حمایت حاجی‌میرزا آقاسی، به هنگام بحرانی شدن حال محمدشاه در 1261ه.ق به بهانه حلول سال نو، از بروجرد به تهران آمد و در ارگ سلطنتی ساکن شد.میرزا آقاخان نوری برای مبارزه با حاجی، موضوع اللّه‌قلی‌خان را به سمع شاه رسانید و او دوباره به حکومت بروجرد فرستاده شد. حاجی‌میرزا آقاسی از شاه تقاضای اخراج میرزا آقاخان نوری را نمود و برای اعتراض به عمارت خود رفت و به کار مملکت نپرداخت. سرانجام، شاه تقاضای وی را پذیرفت و دستور داد میرزا آقاخان را چوب زدند و به کاشان تبعید کردند.


در 1263، وضع خراسان حاکی از بحران نظامی ـ سیاسی عمیقی بود. اللهیارخان آصف‌الدوله (دشمن دیرین حاجی میرزا آقاسی) به تهران آمد و موافقت شاه را برای واگذاری نیابت تولیت به پسرش، محمدحسن خان سالار، و حکمرانی خراسان به پسر دیگرش، محمدخان، جلب کرد. در همین سال، محمدحسن‌خان سالار با حمایت برخی حکام محلی شورش کرد و اقدامات محمدشاه برای سرکوب وی بی‌نتیجه ماند و فتنه خراسان تا اوایل حکومت ناصرالدین شاه ادامه یافت. با اقدامات سیاسی ـ نظامی حاجی میرزا آقاسی در بحران خراسان، در سال 1263 موضوع دیگری کشف شد که از یک سو مناسبات اللهیارخان آصف‌الدوله را با بهمن میرزا و از سوی دیگر مناسبات بهمن میرزا را با رضاقلی‌خان، والی کردستان، در توطئه‌ای برضد محمدشاه نشان می‌داد). به فرمان شاه و تصویب حاجی میرزا آقاسی، خسروخان گرجی برای دستگیری بهمن میرزا و رضاقلی‌خان، پنهانی عازم آذربایجان شد. بهمن میرزا خود را به تهران رسانید و پس از مواجهه با بی‌اعتنایی حاجی میرزا آقاسی، به شاه پناه برد و به فرمان او در باغ لاله‌زار سکونت یافت، سپس به سفارت روسیه پناهنده شد و تحت حمایت آن دولت با خانواده خود به روسیه رفت و در تفلیس اقامت گزید.
در 1263، وضع خراسان حاکی از بحران نظامی ـ سیاسی عمیقی بود. اللهیارخان آصف‌الدوله (دشمن دیرین حاجی میرزا آقاسی) به تهران آمد و موافقت شاه را برای واگذاری نیابت تولیت به پسرش، محمدحسن خان سالار، و حکمرانی خراسان به پسر دیگرش، محمدخان، جلب کرد. در همین سال، محمدحسن‌خان سالار با حمایت برخی حکام محلی شورش کرد و اقدامات محمدشاه برای سرکوب وی بی‌نتیجه ماند و فتنه خراسان تا اوایل حکومت ناصرالدین شاه ادامه یافت. با اقدامات سیاسی ـ نظامی حاجی میرزا آقاسی در بحران خراسان، در سال 1263 موضوع دیگری کشف شد که از یک سو مناسبات اللهیارخان آصف‌الدوله را با بهمن میرزا و از سوی دیگر مناسبات بهمن میرزا را با رضاقلی‌خان، والی کردستان، در توطئه‌ای برضد محمدشاه نشان می‌داد). به فرمان شاه و تصویب حاجی میرزا آقاسی، خسروخان گرجی برای دستگیری بهمن میرزا و رضاقلی‌خان، پنهانی عازم آذربایجان شد. بهمن میرزا خود را به تهران رسانید و پس از مواجهه با بی‌اعتنایی حاجی میرزا آقاسی، به شاه پناه برد و به فرمان او در باغ لاله‌زار سکونت یافت، سپس به سفارت روسیه پناهنده شد و تحت حمایت آن دولت با خانواده خود به روسیه رفت و در تفلیس اقامت گزید.


محمدشاه در تابستان 1264 در تجریش درگذشت. حاجی‌میرزا آقاسی در تهران برای حفظ ارگ و خزانه، سفارشهای اکید کرد. در این زمان، بزرگان و اعیانی که در اطراف مهدعلیا بودند، به وزرای مختار روسیه و انگلستان اعلام کردند تا حاجی میرزا آقاسی مصدر امور باشد ما به تهران نمی‌آییم و حرم و شاهزادگان و نعش محمدشاه را نیز به شهر نمی‌آوریم. سرانجام، حاجی میرزا آقاسی که در عباس‌آباد با گروهی ماکویی اقامت داشت، برای استقبال از ولیعهد، ناصرالدین میرزا، عازم یافت‌آباد شد، ولی امرا و امنا، نوراللّه‌خان شاهسون را برای دستگیری او مأمور کردند و او از یافت‌آباد به حرم حضرت عبدالعظیم رفت و تا ورود ولیعهد بست نشست. حاجی‌میرزا آقاسی به ناچار از کلمباری، از اعضای سفارت فرانسه، کمک خواست و خود را رعیت دولت روسیه قلمداد کرد. پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه، حاجی‌میرزا آقاسی به همراه پنجاه سوار روانه عتبات عالیات گردید. او در 12 رمضان 1265 در آنجا درگذشت.
محمدشاه در تابستان 1264 در تجریش درگذشت. حاجی‌میرزا آقاسی در تهران برای حفظ ارگ و خزانه، سفارشهای اکید کرد. در این زمان، بزرگان و اعیانی که در اطراف مهدعلیا بودند، به وزرای مختار روسیه و انگلستان اعلام کردند تا حاجی میرزا آقاسی مصدر امور باشد ما به تهران نمی‌آییم و حرم و شاهزادگان و نعش محمدشاه را نیز به شهر نمی‌آوریم. سرانجام، حاجی میرزا آقاسی که در عباس‌آباد با گروهی ماکویی اقامت داشت، برای استقبال از ولیعهد، ناصرالدین میرزا، عازم یافت‌آباد شد، ولی امرا و امنا، نوراللّه‌خان شاهسون را برای دستگیری او مأمور کردند و او از یافت‌آباد به حرم حضرت عبدالعظیم رفت و تا ورود ولیعهد بست نشست. حاجی‌میرزا آقاسی به ناچار از کلمباری، از اعضای سفارت فرانسه، کمک خواست و خود را رعیت دولت روسیه قلمداد کرد. پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه، حاجی‌میرزا آقاسی به همراه پنجاه سوار روانه عتبات عالیات گردید. او در 12 رمضان 1265 در آنجا درگذشت.<ref name=":1" />


حاجی‌میرزا آقاسی، به‌ویژه پس از ترک محاصره هرات، به فکر به‌کارگیری صنایع جدید افتاد و از طریق جعفرخان مشیرالدوله در استانبول با اطرافیان محمدعلی پاشا، بانی اصلاحات جدید در مصر، تماس گرفت تا گروهی محصل را به مصر اعزام دارد. وی برای ایجاد و مرمت قنات تلاش بسیار کرد و در کاشت درخت توت برای تغذیه کرم‌ابریشم در کرمان، اهتمام خاص داشت. همچنین آبرسانی به شهر تهران از رودخانه کرج را در 1262 عملی کرد.
حاجی‌میرزا آقاسی، به‌ویژه پس از ترک محاصره هرات، به فکر به‌کارگیری صنایع جدید افتاد و از طریق جعفرخان مشیرالدوله در استانبول با اطرافیان محمدعلی پاشا، بانی اصلاحات جدید در مصر، تماس گرفت تا گروهی محصل را به مصر اعزام دارد. وی برای ایجاد و مرمت قنات تلاش بسیار کرد و در کاشت درخت توت برای تغذیه کرم‌ابریشم در کرمان، اهتمام خاص داشت. همچنین آبرسانی به شهر تهران از رودخانه کرج را در 1262 عملی کرد.
خط ۱۲۵: خط ۱۱۴:
«حاج میرزا آقاسی از مسائل نظامی ابداً اطلاعی نداشت ولی در عملیات جنگی جداً مداخله می‌کرد، حتی به‌پیشنهادات سرداران قشون هم ترتیب اثر نمی‌داد. چنان که در جنگ هرات سپاهیان ایران به‌دستور او یک سمت شهر را محاصره و سمت دیگر را رها کرده بودند و به‌همین سبب شبهنگام افغانان به‌اردوی محمدشاه شبیخون می‌زدند و جمعی را به‌هلاکت می‌رسانیدند. میرزا آقاخان وزیر لشگر با این عمل مخالف بود و می‌گفت:‌ شهر باید از همه طرف تحت محاصره واقع شود تا دشمن نتواند از خارج کمک بگیرد و ناچار به‌تنگنا بیفتند و سر تسلیم فرود آورد. صاحب‌منصبان قشون نیز نظر وزیر لشگر را تأئید می‌کردند امّا سخنان هیچ یک مورد توجه قرار نمی‌گرفت.
«حاج میرزا آقاسی از مسائل نظامی ابداً اطلاعی نداشت ولی در عملیات جنگی جداً مداخله می‌کرد، حتی به‌پیشنهادات سرداران قشون هم ترتیب اثر نمی‌داد. چنان که در جنگ هرات سپاهیان ایران به‌دستور او یک سمت شهر را محاصره و سمت دیگر را رها کرده بودند و به‌همین سبب شبهنگام افغانان به‌اردوی محمدشاه شبیخون می‌زدند و جمعی را به‌هلاکت می‌رسانیدند. میرزا آقاخان وزیر لشگر با این عمل مخالف بود و می‌گفت:‌ شهر باید از همه طرف تحت محاصره واقع شود تا دشمن نتواند از خارج کمک بگیرد و ناچار به‌تنگنا بیفتند و سر تسلیم فرود آورد. صاحب‌منصبان قشون نیز نظر وزیر لشگر را تأئید می‌کردند امّا سخنان هیچ یک مورد توجه قرار نمی‌گرفت.


تا این که سرّ این امر را پرسش نمودند. حاجی در پاسخ گفت: چون اطراف شهر را نیک حصار دهیم، کار بر خصم سخت شود و در حراست خویش نیک بکوشد و حفظ حصار نیکو کند و کار ما به‌درازا کشد. امّا چون یک سوی شهر گشوده و راه فرار گشاده است. چون لختی سختی بیند، شهر را بگذارد و راه فرار بردارد»
تا این که سرّ این امر را پرسش نمودند. حاجی در پاسخ گفت: چون اطراف شهر را نیک حصار دهیم، کار بر خصم سخت شود و در حراست خویش نیک بکوشد و حفظ حصار نیکو کند و کار ما به‌درازا کشد. امّا چون یک سوی شهر گشوده و راه فرار گشاده است. چون لختی سختی بیند، شهر را بگذارد و راه فرار بردارد.


سرانجام نظر وزیر لشگر و سرداران سپاه مورد تأئید واقع شد حاجی از این پیش‌آمد سخت برآشفت و کینهٔ میرزاآقاخان را به‌دل گرفت و در همین ایام است که طی یادداشتی خطاب به‌محمدشاه می‌نویسد: «چندان سررشته از قشون گردانیدن ندارم. امّا از این مردمان ظاهراً بهتر فهمیده باشم... چندین بندگی در خدمت دارم: حق تعلیم، حق نوکری، حق باطن، حق ظاهر و حق دولتخواهی.»
سرانجام نظر وزیر لشگر و سرداران سپاه مورد تأئید واقع شد حاجی از این پیش‌آمد سخت برآشفت و کینهٔ میرزاآقاخان را به‌دل گرفت و در همین ایام است که طی یادداشتی خطاب به‌محمدشاه می‌نویسد: «چندان سررشته از قشون گردانیدن ندارم. امّا از این مردمان ظاهراً بهتر فهمیده باشم... چندین بندگی در خدمت دارم: حق تعلیم، حق نوکری، حق باطن، حق ظاهر و حق دولتخواهی.»
۱٬۰۴۴

ویرایش